در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

مطهری: استعفایم جدی است.

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی که از طراحان اصلی سئوال از محمود احمدی‌نژاد است در اعتراض به عدم اعلام وصول سئوال از احمدی‌نژاد توسط هیئت رئیسه مجلس متن استعفای خود را تقدیم هیئت رئیسه مجلس کرد.
   علی مطهری نمایشی‌بودن استعفایش را رد کرد. نماینده تهران استعفایش را در اعتراض به عدم طرح سؤال وی از احمدی‌نژاد بعد از گذشت سه ماه مطرح کرده است. البته او این استعفا را یک ماه پیش به هیئت‌رئیسه داده بود.
وی پیش از این نیز در نامه‌ای به هیئت‌رئیسه مجلس تاکید کرده بود در صورتیکه اعضای هیئت‌رئیسه در صدد فشار بر نمایندگان برای پس گرفتن امضاها باشند وی از نمایندگی مجلس استعفا خواهد داد. مطهری در این نامه تاکید کرده بود وقتی امکان استیفای حقوق موکلان خود را نداشته باشد از این سمت استعفا می‌کند.
طرح سئوال از احمدی‌نژاد 5 تیرماه با 100 امضاء توسط علی مطهری از طراحان اصلی این سئوال، به هیئت‌رئیسه مجلس تقدیم شد. این طرح طبق آئین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی با امضای یک چهارم نمایندگان یعنی 73 نفر قابل طرح است.
پیش از این مطهری قصد طرح سؤال از احمدی‌نژاد را داشت که بعد از جلسه وی با کمیته داوری فراکسیون اصول‌گرایان مطهری اعلام کرد طرح سؤال را به بعد از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها موکول می‌کنیم.
گفته می‌شود از 100 امضای این طرح 14 نفر امضای خود را پس‌گرفته‌اند.

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

    عضو کمیسیون اصل 90 مجلس با بیان این که استیضاح وزیر اقتصاد به علت تخلف مالی اخیر کاملاً بی‌مورد است، استیضاح وزیر را پرداختن به حاشیه‌ها و فرار به جلوی مقصران اصلی خواند و تأکید کرد: نمایندگان در شرایط کنونی سئوال از رئیس‌جمهوری را جدی بگیرند. بهمن اخوان در گفت‌وگو با خانه ملت با انتقاد از مطرح کردن موضوع استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی، تصریح کرد: استیضاح وزیر به علت تخلف مالی اخیر کاملاً بی‌مورد است و استیضاح وی موجب فرار به جلوی مقصران اصلی می‌شود.
نماینده آشتیان، تفرش و فراهان در مجلس شورای اسلامی افزود:
در شرایطی که برخی از افراد به علت نفوذ در بدنه دولت توانسته‌اند از برخی رانت‌ها و شرایط ویژه سوء استفاده کنند، مطرح کردن بحث استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت فرافکنی است؛ برخی‌ها می‌خواهند به لایه‌های اصلی تخلف مالی اخیر رسیدگی نشود.
  وی درباره مقصران اصلی تخلف مالی اخیر گفت: قوه قضاییه پردازش مناسبی درباره تخلف مالی اخیر داشته و باید اجازه داد قوه قضاییه با مقصران اصلی این تخلف برخورد کند. اخوان، مجوزهای رئیس‌دولت به برخی از افراد را یکی از ابعاد تخلف مالی اخیر برشمرد و با یادآوری موضوع سئوال از احمدی نژاد که هنوز در دستور کار مجلس قرار نگرفته است، تصریح کرد: نمایندگان در شرایط کنونی سئوال از رئیس‌جمهوری را جدی بگیرند. وی یادآور شد: یکی از مسائل مورد سئوال برای نمایندگان، تخلف مالی اخیر است و نمایندگان درباه سایر مسائل دیگر نیز از رئیس‌جمهوری سئوال دارند.
این عضو کمیسیون صنایع و معادن و عضو غیرثابت کمیسیون اصل نودم قانون اساسی در مجلس هشتم، پیش از این گفته بود که
اگر طرح سئوال از رئیس‌دولت در دستور کار مجلس قرار نگیرد، از نمایندگی مردم آشتیان، تفرش و فراهان در مجلس شورای اسلامی استعفا می‌دهد و در این گفت‌وگو هم بر گفته خود تأکید کرد.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


در شرایط حاضر بهتر است پروندههای یکدیگر را رو نکنیم!

    نظر

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

  «نباید دوباره مجلسی مثل مجلس ششم سر کار بیاید»، «ما اگر بخواهیم با هم تسویه حساب کنیم هیچ‌وقت به نتیجه نمی‌رسیم»؛ «اگر بخواهیم گله‌مندی‌های قبلی‌مان را به زبان بیاوریم به اتحاد نمی‌رسیم»؛ «در شرایط امروز بهتر است ما پرونده‌های یکدیگر را رو نکنیم، چون این چیزی است که آن‌ها می‌خواهند‌»‌؛ «‌باید به شدت مراقب باشیم که دچار اختلاف و جنگ لفظی بین خودمان نشویم، این همان چیزی است که مخالفان اصول‌گرایان دنبال آن هستند.»
این جملات – بخوانید هشدارهای – غلامعلی حداد‌عادل است که این روزها زیاد شنیده می‌شود.
حداد‌عادل که از وقتی از کرسی ریاست مجلس هفتم پایین آمد،‌ تا اندازه‌ای احتیاط و عزلت را برگزید و حتی در صحن علنی مجلس نیز نطق خاصی نکرد. اما این روزها حداد عادل لب به سخن گشوده و این‌طور که از فحوای کلامش پیداست، حداد عادل نگران است. اما نگران چه،‌ مشخص نیست.  وی در برنامه پارک ملت شبکه اول حضور یافت و به برخی شبهات از جمله
رانت به دخترش برای تحصیل در خارج، تعلق برجهایی در شیراز به وی و نیز بالارفتن جایگاه سیاسی او بعد از نسبت خانوادگی با رهبر انقلاب پاسخ داد و همه آنها را رد کرد و بعضاً ناشی از اقدامات رقبا دانست.
با این حال وقتی به دسته‌بندی‌های سیاسی موجود کشور نگاه کنیم می‌بینیم که نگرانی‌های حداد منطقی به نظر نمی‌رسد‌.
رئیس پیشین مجلس ایران، به اصول‌گرایان هشدار داده ممکن است سرنوشتی مانند سرنوشت اصلاح‌طلبان در دومین دوره انتخابات شوراها در انتظار آنان باشد. وی در تازه ترین اظهاراتش در گفت‌و‌گو با ارگان مطبوعاتی حزب موتلفه تصریح کرده‌: «اگر گروه‌های اصلی جناح اصول‌گرا نتوانند در مورد ارائه یک فهرست واحد انتخاباتی به توافق برسند، ممکن است در انتخابات آینده مجلس، از اصلاح طلبان شکست بخورند.»
این اظهارات حداد عادل یادآور داستان شب‌های برره یکی از سریا‌ل‌های طنز است که چند سال قبل پخش می‌شد. در یکی از داستان‌هایش
اهالی آنجا روزی مانور نظامی داشتند‌. ?غروب که شد همه آش و لاش برگشتند و زخمی و اسیر هم دادند. از آنها پرسیدند، چه شده ؟ که جواب شنیدند‌: در جریان مانور از دشمن فرضی به شدت شکست خوردیم. حداد عادل می گوید معتقد است انتخابات پیش رو تک قطبی نخواهد بود و با اطمینان می‌گوید «‌اصلاح‌طلبان شرکت می‌کنند و ما یک انتخابات جدی خواهیم داشت‌»‌، اما مجموعه اظهار نظر سران جریان اصلاح‌طلب تاکنون نشان می‌دهد که چنین اراده ای در اردوگاه آنان دیده نمی شود و آنها کماکان بر فراهم آمدن شرایط اصلاح‌طلبان تاکید دارند؛ امری که از سوی برخی چهره‌های سیاسی جایگزین «توبه از فتنه» شده و لذا پذیرفته نیست.
از سوی دیگر وقتی
اظهارات آیت‌الله جنتی مبنی بر اینکه «‌اساساً نیازی به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات نیست‌» را به یاد بیاوریم که در پاسخ به شروط انتخاباتی سیدمحمد خاتمی گفته شد، نشان می‌دهد رییس کمیسیون فرهنگی مجلس تحلیلش از فضای انتخاباتی کشور‌، بیشتر از آنکه منطبق بر واقعیت باشد، بر ایده‌آل‌ها و آرزوهایش سوار است؛ همان آرزوهایی که در سال 84 در قالب دود سفید هرگز از دودکش اصولگرایان بیرون نیامد و اصول‌گرایان نتوانستند بر سر یک کاندیدا به توافق برسند و صندلی ریاست‌جمهوری به فردی رسید که اینک نیز بار دیگر اسباب چند دستگی آنان شده است.
البته وقتی خبرنگار واقع بین هفته نامه موتلفه از حداد پرسید “زمزمه‌هایی که
در بسیاری از محافل زمزمه‌هائی شنیده می‌شود که ماحصل اصول‌گرایی، دولتی شد که 3000 میلیارد اختلاس کرد.”، وی چندان به این موضوع توجه نکرد و وضعیت اصول‌گرایان را کاملاً متفاوت با احمدی‌نژاد و بسیار خوب توصیف کرد.
حدادعادل عضو کمیته 7 نفره داوری است و خوب به آنچه در گروه 8+7 می‌گذرد آگاه است. اختلاف دیدگاه اعضای همین گروه درخصوص لزوم پیوستن یا نپیوستن جبهه پایداری‌، دیگر از حد اختلاف نظر گذشته و این روزها آخرین هشدارها به سران جبهه پایداری برای عدم تک‌روی داده می‌شود.
حدادعادل هم که تا چندی قبل در حمایت از اصولگرا بودن جبهه پایداری سخن می‌گفت‌، این روزها لحنش علیه آنان تندتر شده و بعید نیست او که روزگاری می‌گفت‌: «عده‌ای برای خدا نباید در انتخابات شرکت کنند» تا چند وقت دیگر این جمله را خطاب به دوستانش بگوید. دوستانی که عده‌ای دیگر از اصول‌گرایان معتقدند عملا در زمین جریان بازی می‌کنند. در عین حال همچنان به آنان نرمش نشان می‌دهد و می‌گوید ممکن است با آمدن آنها 8+7 حتی 8+9 شود.
   در حال حاضر همفکران حداد عادل هرچند فعلاً صراحتا بر زبان نمی‌آورند، اما مشخص است که دل از پیوستن جبهه پایداری‌های به گروه 8+7 کنده اند و نگرانی شان نه بابت حضور اصلاح‌طلب‌ها، بلکه از طیف نزدیک به مشایی در انتخابات مجلس نهم است.
آنان به خوبی این را دریافته‌اند که جبهه پایداری رقیب اصول‌گرایان خواهد بود. حداد نیز بعید است متوجه این موضوع نشده باشد و برای همین نگران بازی خوردن اصول‌گراها در جبهه خودی است و نه حضور اصلاح‌طلبان. اما وی این را به زبان نمی آورد زیرا شاید نقش‌های دیگری را برای خود متصور است‌؛ نقش‌هایی فراتر از رییس کمیسیون فرهنگی مجلس و حتی ریاست مجلس‌. لازمه رسیدن به آن جایگاه نیز سکوت کردن است یا لااقل کمتر سخن گفتن و در نهایت محافظه‌کارانه حرکت کردن.
یکی از سوالات مجری برنامه شبکه اول از حداد این بود که برخی می‌گفتند بعد از نسبت خانوادگی با رهبری، جایگاه سیاسی شما تقویت شده که حداد پاسخ داد: البته این طور که نشد.

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

 ((( هدی IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
22:15 - 1390/07/19
پاسخ

بد نیست ایشان بگویند خود به تذکرات چه مرجعی گوش می کنند، تا شاید دیگران هم به گوش کردن تذکرات تشویق شوند. )))

 رئیس جمهور با بیان اینکه هیچ کس نباید آدرس غلط به ملت های منطقه بدهد، گفت: اگر ملت مصر فرصت پیدا کند دولت انقلابی و در خط مقاومت برسر کار خواهد آورد. به گزارش مهر، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور عصر امروزسه شنبه در مراسم رونمایی از مستند "مهار نشده" که در تالار وحدت برگزار شد با اشاره به تولید این مستند گفت: دانشجویانی که در این مستنداقداماتی را انجام دادند دارای نگاه آرمانی و رو به آینده هستند و کار قوی و زنده ای انجام دادند که پشت آن ایمان و اندیشه جاری است.
   وی در ادامه به حوادث اخیر در جهان اشاره کرد و افزود:
امروز همه ملت ها از وضع موجود در جهان به شدت ناراضی اند. فطرت انسانها در حال بیدار شدن است و شرایط ظالمانه موجود در جهان همه را به ستوده درآورده است چرا که در گذشته مردم جهان فرصت ابراز نظر نداشتند.

رئیس جمهور با تاکید بر اینکه در گذشته سیطره طاغوت اجازه نمی داد مطالبات ملت ها نمایان شود گفت:
امروز جهان در حال تغییر است و این موج همه گیر شده است و مختص به جغرافیای خاص نیست البته در کشورهای اسلامی این موج همه گیرتر است.
احمدی نژاد با بیان این که مستکبران تلاش می کنند تحولات موجود در جهان را مدیریت کنند گفت: البته آنها در بعضی جاها موفق شدند این موج و جهت آن را مدیریت کنند.
وی ادامه داد:
موج بیداری قوی و عمیق است. ملت ها و انسانها در حال بیدار شدن هستند و توده ها برای یک حرکت سرنوشت ساز آماده می شوند. غربی ها بدنبال ضربه زدن به این موج هستند.
رئیس جمهور در ادامه با بیان اینکه از ملت مصر تقاضا دارم به تذکرات من گوش دهند گفت: در چند روز گذشته حادثه تلخی در مصر اتفاق افتاد معتقدم پشت صحنه این حوادث دشمنان ملت ها هستند. آنها می دانند اگر مردم مصر دست به انتخاب آزاد بزنند دولت غیر استکباری ومبارز با صهیونیست بر سر کار خواهد آمد لذا نمی خواهند ملت مصر به صحنه انتخابات آزاد نزدیک شود.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه
مستکبران می خواهند ملت مصر را مهار و کنترل کنند گفت: استکبار نمی خواهد ملت مصر فرصتی پیدا کند تا در مسائل بین المللی تاثیرگذار باشد.
احمدی نژاد خاطرنشان کرد: امروز توحید و عدالت مرز مشترک همه ملتها است. مردم جهان باید هوشیار باشند تا بتوانند آینده را با هم بسازند. این آینده سرشار از یگانه پرستی خواهد بود.
وی با بیان اینکه اگر ملت مصر فرصت پیدا کند دولت انقلابی و در خط مقاومت برسر کار می آید، گفت: به همین دلیل استکبار مشغول شیطنت و بداخلاقی در مصر است. معتقدم هیچ کس نباید آدرس غلط به ملت ها بدهد.
رئیس جمهور ادامه داد:
مستکبران بدنبال ایجاد جنگ و دعوای داخلی در میان ملت ها هستند و این در حالی است که باید همه فریادها بر علیه صهیونیسم باشد و ملت ها به آدرس های غلط گوش ندهند.
احمدی نژاد در ادامه با بیان اینکه اساس دیکتاتوری مخلوق استعمارگران است، گفت:
قدرت های جهانی در یک فضای آزاد و مردمی فرصت تسلط بر جهان را ندارند و اگر کشوری از آزادی برخوردار باشد، ملت آنها اجازه حضور به مستکبران نخواهد داد، آنها برای حضور نیازمند فضای خفقان ودیکتاتوری هستند.
وی تاکید کرد: دوره سرنوشت انسانها به سرعت در حال نزدیک شدن است وموجب خواهد شد تا ظلم به سرعت برچیده و فضا برای حاکمیت جهانی عدالت آماده شود.
رئیس جمهور همچنین افزود: معتقدم ملت مصر به سرعت راه خود را پیدا خواهد کرد و به هیچ وجه منحرف نخواهد شد.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


غزل دلتنگی

    نظر

 هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
 

 باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد
آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد

گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت
با رعد سرفه‌های گران سینه صاف کرد

تا راز عشق ما به تمامی بیان شود
با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد

جایی دگر برای عبادت نیافت عشق
آمد به گرد طایفه‌ی ما طواف کرد

اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت
در گوشه‌ای ز مسجد دل اعتکاف کرد

تقصیر عشق بود که خون کرد بی‌شمار
باید به بی‌گناهی دل اعتراف کرد

 دیری‌است از خود، از خدا، از خلق دورم

با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم


پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی

سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم


هر سوی سرگردان و حیران در هوایت

نیلوفرانه پیچکی بی‌تاب نورم


بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت

باری، به روزی روزگاری از عبورم


از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد

همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم


خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم

فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم


در حسرت پرواز با مرغابیانم

چون سنگ‌پشتی پیر در لاکم صبورم


آخر دلم با سربلندی می‌گذارد

سنگ تمام عشق را بر خاک گورم
 

 موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه‌ای است، رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است

ما مرغ بی پریم، از فوج دیگریم
پرواز بال ما، در خون تپیدن است

پر می‌کشیم و بال، بر پرده‌ی خیال
اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است

ما هیچ نیستیم، جز سایه‌ای ز خویش
آیین آینه، خود را ندیدن است

گفتی مرا بخوان، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را، تنها شنیدن است

بی درد و بی غم است، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما، از کال چیدن است


«زنده-یاد قیصر امین-پور»

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


معیار مردم آمار نیست، عمل است ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

  اوضاع و احوال کشور و جامعه و مردم را در این سرزمین، همواره از دو سو می‌توان دید. یکسو، آمارهایی ارائه می‌شود که همه چیز را در حد مطلوب و عالی و حتی بعضاً فراتر از مطلوب و عالی می نماید و مختصر مشکلات باقی مانده را به ‌سرعت در حال رفع شدن می‌داند و کار را از این هم بالاتر گرفته است و دنبال حل کردن مشکلات بقیه نواحی عالم است.  از این دیدگاه، نه تنها مشکلی نیست که آسان نشود، بلکه اساساً مشکلی نیست که آسان و حل نشده باشد و آنچه در رسانه‌های مختلف در مورد مسائل و مصائب مردم انعکاس دارد، توطئه و کینه‌ورزی برای آسیب رساندن به وجهه دولت است. همه کارها در سیستم موجود براساس کار کارشناسی و با بهترین کیفیت و پایین‌ترین قیمت ممکن، انجام می‌شود و سرعت امور به قدری بالاست که حتی اعتراض می‌کند چرا برنامه افق 1404 این قدر کوته‌بینانه نوشته شده است و ما همین الان به برخی از اهداف 20 سال آینده دست یافته و از آن عبور کرده ایم‌ و در کف با کفایت ما کاری نیست که نشود یا نشده باشد و همه امور در احسن‌الحال است و همه چیز خوب و همه مردم خوشبخت و همه آدم‌ها راضی‌اند والان ما بسرعت و شدت در حال رشد و ترقی و پیشرفت و ریشه‌کن کردن بیکاری و تورم و شکافتن سقف فلک برای در انداختن طرحی نو هستیم...
   دیگر سو، اوضاع اینگونه نیست. صحنه و پهنه کشور از منظر و زاویه‌ای دیگر، چهره‌ای دیگرگون دارد. فقر همچنان موریانه‌وار، اندام بخشی از جامعه را می‌خورد. فقر فرهنگی به گونه‌ای است که نویسنده مؤمن و متعهد در مراسم بزرگداشتش می‌گوید: در سراشیبی اضمحلال فرهنگی قرار داریم. سرانه مطالعه کمتر از 20 دقیقه و تیراژ کتاب در جامعه 75 میلیونی، هزار جلد است و مجموع تیراژ روزنامه‌ها به 2 میلیون نسخه نمی‌رسد. رفتار خشن در میان مردم رو به ترویج و هنجارشکنی میان جوانان رو به تزاید است. قانون‌شکنی و ارزش‌شکنی در اخبار تلفات سوانح رانندگی یا تجاوزات دسته‌جمعی و انواع مفاسد دیگر را می‌توان به وفور دید.
   در حوزه اقتصاد هم علیرغم پرداخت یارانه نقدی، وضع مردم کماکان تغییر چشمگیری نداشته است. تفاوت سطح زندگی در مناطق محروم با اقلیت مرفه مردم، وحشتناک است.  مطابق آمار رسمی سوءتغذیه در بسیاری از استانها همچنان باقیست. کودکان کار و کودکان رها در خیابان، همچنان همه جا قابل رؤیت-اند. هوا همچنان آلوده و شهرها شلوغ و بی‌نظمند. بچه‌های مردم کار گیر نمی‌آورند اما مواد مخدر به وفور. قیمت گوشت در تهران 2 برابر واشنگتن است و حقوق یک کارمند در اینجا، یک پنجم آنجاست. تخم‌مرغ شده است دانه‌ای 350 تومان. سوءاستفاده و اختلاس کلان، به اعتماد بین مردم و دولت آسیب زده است. حرکت به سمت استفاده از راههای غیرقانونی یا به اصطلاح «میان‌بر» تبدیل به رقابت میان بخش قابل توجهی از جامعه شده و اصول اخلاقی اجتماع آسیب دیده و اعتبار و جایگاه قوانین، مرتباً خدشه‌دار و خراش‌ناک می‌شود...
اما از میان این دو دیدگاه کدام درست است؟ آمارها و ارقام اول درست است یا مشاهدات و ملموسات دوم؟  بدیهی است مردم ـ توده مردم ـ کاری با آمار و ارقام و حتی ادعا و وعده ندارند. آنها می‌خواهند به طور محسوس ببینند چه تغییر مثبتی در زندگی روزمره‌شان اتفاق افتاده است؟ آیا قدرت خریدشان بالا رفته است؟ شرایط زندگی مادی و جسمی و روحی‌شان بهبود یافته است؟ دغدغه‌های تحصیل و کار فرزندانشان و نگرانی‌های اداره زندگی‌شان کم شده است؟
معیار مردم «آمار» نیست. «عمل» است.  اگر دولتی تصادفاً همه آمارهایش هم درست باشد اما در زندگی مردم تغییر محسوسی ایجاد نکند، کارنامه موفقی ندارد. بنابراین دولتمردان باید توجه داشته باشند که مردم، معیار آمار را مشاهدات و محسوسات و ملموسات خود می‌دانند نه اینکه معیار زندگی خود را، آمارهای رسمی بگیرند. به عبارتی، مردم «آنچه می‌بینند» را محکِ «آنچه می‌شنوند»، می‌گیرند. نه برعکس. و حکومتگران در موقع ارائه آمار و شعارها و وعده‌ها و ادعاهای بلندبالا نباید فراموش کنند که محک همیشه در دست مخاطبان است.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


اسلام فقط همین را کم داشت!؟

 اسلام فقط همین را کم داشت!؟

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

  تغییر نام شرکت ایران ناسیونال به ایران خودرو که در آن زمان فقط پیکان تولید می‌کرد با حاشیه‌های جالبی همراه بوده است. ماجرای این تغییر نام به طرح سوال یکی از نمایندگان از وزیر صنایع سنگین در جلسه 19 مهر 1362 می‌انجامد.
محمد نوروزی نماینده‌ای که وزیر صنایع سنگین را احضار کرده بوده از تریبون مجلس چنین می‌گوید:
...در تاریخ شنبه 27 دی ماه 61 از طرف شرکت ایران ناسیونال در روزنامه‌ها آگهی نظرخواهی از مردم داده شد که شرکت ایران ناسیونال نام خود را می‌خواهد عوض بکند‌، هرکس نام مناسبی را به این شرکت بفرستد فلان جایزه را می‌دهیم.(این آگهی چندباردیگر هم منتشر می‌شود) ...یکی از این برادران نامی را بنام ایران خودرو به شرکت پیشنهاد می‌کند و بعد شرکت ایران ناسیونال در یکی از روزنامه‌ها می‌نویسد که شما شناسنامه خودتان را با این مدارک به شرکت ارائه بدهید تا یک دستگاه پیکان خارج از نوبت به شما بدهیم در شماره‌های بعدی روزنامه نوشته شده که یک دستگاه پیکان کار لوکس به‌طور رایگان به برادر عنبری‌پور که پیشنهاد‌دهنده این نام است داده شد. ...جناب وزیر جواب بدهند که در یک وزارتخانه به این معظمی این همه مهندسین و دکترها و کسانی دیگر که در آنجا حقوق می‌گیرند آیا قادر نبودند اسم بدهند؟... این نام زیاد مهمی نبوده که در قبالش یک دستگاه پیکان به او داده شود و آن‌طوری که من حساب کردم حدود 47هزار تومان هم از پول شرکت حق تبلیغات آگهی و این طور چیزها داده شده...
وزیر صنایع سنگین در پاسخ به این نماینده می‌گوید:...
تعویض نام شرکت‌ها و واحدهای تحت پوشش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بوده‌. خودتان می‌دانید که نام ایران یا ناسیونال چیزی نبوده که بعد از انقلاب مدیران و یا مسئولین کشور قبولش داشته باشند. دنبال تغییرنام بودند مدت‌های طولانی روی این مسأله بحث و گفت‌وگو شده بود. اسماء زیادی مطرح شده بود هرکسی به یک کدامش ایراد گرفته بودند و موضوع در هیئت عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران مطرح شده بود ... آخرین راهی که به نظر رسید این بود که آگهی کنند بهترین نام را هرکس معرفی کند به او جایزه‌ای هم بدهند .
..برادران الان می‌گویند نام ایران خودرو که چیزی نیست خیلی ساده است همه می‌توانستند این نام را بگذارند طبیعی است وقتی که نامی انتخاب شد و گذاشته شد و از بین ده‌ها هزار اسم، این را انتخاب کرد طبیعی است الان خیلی ساده می‌شود ... کسی هم که انتخاب شده من مشخصاتش را برای‌تان می‌خوانم که ببینید خیلی مستغنی نبوده از این چهل و خرده‌ای نفر تازه به قید قرعه انتخاب شده‌. چهل و یک‌نفر نام ایران خودرو را پیشنهاد کردند و ایشان به قید قرعه از بین آن 41 نفر انتخاب شده است. دانشجوی سال چهار و پنج رشته پزشکی مجتمع پزشکی وزارت بهداری است. هم در یک درمانگاه در جاده شهریار در اکیپ‌های سیار پزشکی روستایی کار می‌کند و هم در یک درمانگاه در جاده قدیم کرج و هم در درمانگاه دانشجویان میدان خراسان خیابان لرزاده . یعنی آدمی است که من خودم اگر امکان داشتم یک ماشین هم به او می‌دادم .... جای آخر که این برادر برنده کار می‌کند ضلع شرقی ترمینال جنوب مرکز نگهداری معلولین شهید مخبر است و از چهار مرکز بالا فقط از یک جا حقوق دریافت می‌کند. بقیه را هم افتخاری و مجانی کار می‌کند‌. حقوق دریافتی‌اش هم ماهانه /5500 تومان است‌. متأهل بدون فرزند هم هست‌. منزل شخصی هم ندارد. ... مردم فعال برخورد کنند اسم خوب و مناسب پیشنهاد کنند. ما حدود 50-60 کارخانه داریم اسامی بدی دارد و این اسامی باید تغییر بکند هر اسمی هم که مطرح می‌شود نمی‌شود گذاشت مثلاً اولین نامی که برای ایران خودرو مطرح شد اتومبیل‌سازی هفتم تیر بود‌. اسم خیلی خوبی هم هست ولی ارتباطش بایک مؤسسه اتومبیل‌سازی چی هست؟ مثلاً کلمه رخش مطرح شد اسامی خیلی زیادی بود ... برای اینکه اسم خوب برای مؤسسات پیداکنیم ما مجبوریم از این روش استفاده کنیم اگر مجلس موافق نیست بگوید و اعلام کنید که شما از این روش دیگر استفاده نکنید ما هم استفاده نمی‌کنیم. در پایان بحث، حجت‌الاسلام شجونی که در جلسه علنی مجلس حضور داشته می‌گوید: نام ایران‌‌خودرو ملی‌گرائی است‌. من نام اسلام خودرو پیشنهاد می‌کنم که اسلامی است.
شجونی سپس می‌گوید:
یک پیکان هم (به عنوان جایزه)به من بدهید. جمله مطایبه‌آمیز باخنده نمایندگان روبه‌رو می‌شود و به دنبال آن آیت‌الله محمد یزدی نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه 19 مهر1362 را برعهده داشته به شوخی خطاب به شجونی می‌گوید: ولی فقط در نوبت اول قرار بوده جایزه بدهند، در نوبت دوم دیگر حاضر نیستند.

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 آقای احمدی نژاد و دولت اش در چند سال گذشته وعده هایی دادند که امروز وقتی منتقدان دولت از طیف های مختلف می خواهند آن را نقد کنند صریح و یک صدا می گویند این وعده ها به نتیجه ننشسته ... اما موضوع عملی نشدن وعده های یک دولت موضوع تازه ای نیست ... در دولت های پیشین نیز این موضوع مسبوق به سابقه بوده است. شاید بررسی شعار ها و وعده های دولت های پیشین نیز نشان بدهد که آنها هم نتوانسته اند چندان به وعده های خود عمل کنند اما در مورد دولت آقای احمدی نژاد گویا ویژگی های خاصی هست که موضوع را پر رنگ تر کرده است .
حال یا تعدد وعده بوده یا اینکه این دولت خیلی دولت های قبلی را زیر سوال برد و نقد کرد سبب شد که دست کم در توده مردم این توقع بوجود بیاید که قرار است اتفاق متفاوتی بیفتد ... نگاه شما به حجم گسترده وعده های دولت چگونه است؟ آیا باید این وعده گرایی را یک رویکرد توده گرایانه از پیش فکر شده دانست یا می توانیم بگوییم دولتمردان و مشاوران شان که اغلب تا پیش از قرار گرفتن در جایگاه بالای مسئولیت چندان شناخته شده نبودند هیجان زده عمل کرده اند و آرمان گرایانه سخن گفته اند...
ببینید اصل حرف شما درست است. واقعیت این است که همه دولت ها وعده می دهند. بخصوص دولت های کشور های جهان سوم به ویژه آنهایی که برای خودشان یک رسالت ایدئولوژیک هم قائل اند و مبلغ یک مکتب یا مرام و مشربی هستند. این دست دولت ها طبیعتا در مورد خودشان و مرامشان تبلیغ می کنند که ما اینچنین می کنیم و آنچنان. این دولت ها وعده و وعید های زیادی می دهند.
از این منظر دولت آقای احمدی نژاد هم استثنایی بر این قاعده و روند کلی نبوده است. منتها سوال این است که آیا حد و حدود وعده گرایی دولت آقای احمدی نژاد را باید در حدود روالی که در دولت های دیگر هم بوده است در نظر بگیریم یا اینکه می توانیم بگوییم ذات وعده گرایی که در این دولت دیده می شود تا حدودی با روش کلی که در دیگر دولت ها نیز وجود داشته ، متفاوت است ؟ پاسخ من مبتنی بر همین شق دوم است. یعنی درست است که همه دولت ها و همه نظام ها وعده می دهند و از این بابت نمی توان دولت آقای احمدی نژاد را استثنا دانست اما تا حدودی وضعیت دولت ایشان متفاوت است.
این درست است که دولت های قبلی هم به مردم وعده هایی می دادند اما واقعا نیت شان این بود که آن وعده ها را بر آورده کنند. یعنی وقتی دولت آقای خاتمی وعده اصلاحات و توسعه سیاسی می داد ، وقتی وعده جامعه مدنی، پاسخ گو بودن حاکمیت ، قانون گرایی، آزادی مطبوعات ، انتخابات آزاد و .... می داد این طور نبود که این ها را صرفا برای تبلیغ و به دست آوردن محبوبیت میان مردم و ایجاد فضای جدید در اطراف دولت بگوید.
بلکه ایشان و دولت مردانش واقعا قصد و نیت شان این بود که به آنچه که می گفتند عمل کنند و به این اهداف تحقق ببخشند. اما خوب نتوانستند و نشد.
یا وقتی آقای هاشمی رفسنجانی وعده تغییر ساختار اقتصادی کشور و تغییر اقتصاد فاسد و ناکار آمد دولتی به یک اقتصاد آزاد آدام اسمیتی می داد، هدفش فقط شعار و وعده نبود. آقای هاشمی واقعا به این موضوع اعتقاد داشت . یا این اعتقاد که کشور به سازندگی بیش از نان شب احتیاج دارد یک اعتقاد واقعی بود . ایشان به آزاد سازی و خصوصی سازی اقتصاد واقعا اعتقاد داشت. بنابر این اگر بعد از هشت سال ریاست جمهوری ایشان ، اقتصاد ایران همچنان دولتی ، فاسد و ناکار آمد باقی ماند و خیلی از آرمان های اقتصادی ایشان تحقق پیدا نکرد مشکل در جای دیگری بود.
من البته نمی خواهم دولت های پیشین را توجیه کنم . نه می خواهم بگویم که آنچه آنها در سر داشتند درست بود و صد در صد برای ایران مناسب بود و نه می خواهم بگویم که قصور فقط از ناحیه مخالفان آنها بوده است . بلکه حرفم این است که اگر آنها وعده می دادند صرفا برای اینکه ایجاد محبوبیت کنند یا برای خودشان فضای تبلیغاتی ایجاد کنند؛ نبود. بلکه وعده هایی که می دادند با تمام وجود به آن وعده ها اعتقاد داشتند. و با تمام وجود امیدوار بودند که آن وعده ها را از قوه به فعل در آورند. اما خوب نشد و وعده ها یشان تحقق پیدا نکرد. اما در مورد دولت آقای احمدی نژاد من خیلی مطمئن نیستم که این وعده ها صادقانه بوده اند و ایشان به آن وعده ها و امکان تحققشان باور داشتند.
چه متر و معیاری برای این مقایسه وجود دارد ؟ شاید برخی هم به همین نحو در نیت دولتمردان پیشین تشکیک کنند....
 در مورد آقای احمدی نژاد چیزی که بیشتر احساس می شود این است که ایشان اصرار دارند که وعده بدهند و فضا ایجاد کنند و موج به راه بیاندازند و خیلی برایشان مهم نیست که آیا امکان تحقق این وعده ها وجود دارد یا نه ؟ آیا اساسا آن اقدامات یا آن وعده ها به خیر و صلاح مملکت هست یا نه ؟ بگذارید این طور بگویم ؛ اگر کسی به آقای هاشمی رفسنجانی می گفت، آقای هاشمی ! نمی شود اقتصاد ایران را آزاد کنیم و نمی شود کار هایی را که در ترکیه ، هند و مالزی و اندونزی انجام دادند در ایران پیاده کنیم ؛ آقای هاشمی به او می‌گفت که نخیر اینطور نیست و ما این کار را خواهیم کرد. ما هم باید اقتصاد آزاد داشته باشیم. اگر شما به آقای خاتمی می گفتید که مگر می گذارند شما آزادی سیاسی و آزادی مطبوعات را پیگیری کنید ،ایشان به شما می گفت که بله ما باید تلاش خودمان را بکنیم که این کار را بکنیم . اما اگر شما به آقای احمدی نژاد بگویید که مگر می شود که هر نفر هزار متر ویلا داشته باشد؟ مگر می شود هر ایرانی تا آخر عمر ماهی چهل پنجاه هزار تومان یارانه بگیرد؟ مگر می شود که ما در آمد نفت را ببریم سر سفره هفتاد میلیون ایرانی تقسیم کنیم ؟ ایشان پاسخ می دهد که مهم نیست که می شود یا نمی شود ، مهم این است که ما باید این حرف ها را بزنیم و باید این فضا را ایجاد کنیم.
ما که نمی توانیم برای 70 نفر یک دبیرستان درست کنیم. یا روستای دیگری که قول داده اید برای شان آب آشامیدنی لوله کشی کنید فقط 50 نفر سکنه دارد . آخر ما برای 50 نفر چطور ده ها کیلومتر لوله بکشیم، با چه هزینه ای؟ مگر چقدر می توانیم از این مردم پول بگیریم ؟ اگر شما این حرف ها را به ایشان بگویید ، ایشان خیلی از حرف های شما خوششان نمی آید و اگر شما یکی از وزرا و مسئولین ایشان باشید احتمالا در فرودگاه مهر آباد کنار گذاشته میشوید. همه حرف بنده این است که آقای احمدی نژاد خیلی به عقبه وعده هایی که میدهندکاری ندارند. به این کاری ندارند که شدنی است یا نشدنی، درست است یا غلط ، توجیه اقتصادی دارد یا نه ؟ کاری ندارند به این که ما برای این کار بودجه داریم یا نداریم. چیزی که برای آقای احمدی نژاد و دنیای ایشان مهم است این است که در تلویزیون گفته بشود 5 هزار طرح امروز در سیستان و بلوچستان رقم خورد. 2 هزار طرح در فلان جا تصویب شد. به مردم پاکدشت وعده مترو داده شد . به فلان جا وعده فرودگاه داده شد.
   اینها تمام حرکت ها و منش های پوپولیستی است . حرکت هایی که برای یک قشری از مردم جامعه مطلوب است. ایشان در انتخابات سال 88 هم مجددا این استراتژی را بکار گرفت و در آن مناظره معروف با میر حسین موسوی رفت به سروقت همان رویکرد یا استراتژی. باز رفتند به سروقت همان ادبیات که اینها همان هایی هستند که خوردند و بردند و ... و من هم همان قهرمانی هستم که حالا آمده ام جلوی خوردن ها و بردن ها ، و جلوی چپاول و غارت بیت المال را بگیرم. بنابر این ایشان بیش از آنکه به واقعیت ها و وعده ها توجه داشته باشد به آن تصویری که دارند از خودشان ایجاد می کنند باور و اعتقاد دارند و آن تصویربرایش ملاک هست. حالا اینکه چه مقدار از این وعده ها محقق خواهد شد و آیا اصلا درست است که اینها محقق شود یا نه موضوعاتی هستند که ایشان اصلا به آنها توجه ندارد .
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


مُعلمی که زنده است وُ استاد واقعی اخلاق ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

  روز گذشته مردی رخ در نقاب خاک کشید و از دنیای ما گذشت که از اساتید بزرگ ومسلم تاریخ معاصر ایران عزیز ما بود. ساعت ده صبح شنبه دکترعزیز الله بیات برای آخرین بار اما نه همچون همیشه ایستاده !بر روی دست همکاران و دانشجویانش در دانشگاه شهید بهشتی تشیییع شد.
از او که افتخار شاگردی اش را درمقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی دارم ،خاطره کم ندارم واگردوستان گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی روزی کمرهمت بستند تا در منزلت او کتابی برای آشنایی نسل جوانی که امروز نه چندان دردمند و متعجبانه ! شاهد تشییع جنازه این بزرگ بود بنویسند گفتنی هارا خواهم گفت.
هرچند مرگ حق است و پلی است که آدمی را به دوست می رساند اما همانگونه که دکتررضا شعبانی استاد دیگرمن درسخنانی بربالای جنازه آرام وتسلیم شده دکتر بیات در برابر خدای خود، در راهروی دانشکده ادبیات دانشگاه به درستی گفت، دکتر بیات نمرده است می توان امثال دکتر بیات را از این قاعده مستثنی دانست.و چگونه می توان عالمی را با تالیف کتب متعدد وخدمات آموزشی اش به جوانان این آب وخاک مرده دانست؟
امروز پس از تشییع به استادم دکتر رضا شعباتی عرض کردم جدا از برجستگیهای علمی واخلاقی دکتر بیات - که وی از آنها بخوبی یاد کرد- یک صفت دیگر علاوه بر آنکه شما گفتید در نظر من برجسته تراست
وآن عشق وارادت او به مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع) بود.
او که دانش آموخته دانشگاه تولوز فرانسه بود برای نام و نان کار نکرد و در طول بیش از چهل سال متوالی تدریس ،هرگز از کرسی استادی دانشگاه وتدریس دکانی برای کسب خود نساخت .
در فضیلت اوهمین بس که امروز شنیدم مدتی را برای تدریس به دانشگاه شاهرود می رفت ولی مبلغی را که بابت حق التدریس می گرفت در زندگی خود هزینه نمی کرد و می فرمود صرف دانشجویانی شود که برای ادامه تحصیل توان مالی اندکی دارند.
به سلامت خود بسیاراهمیت می داد.هم از این جهت بود که بسیار راه می رفت.بسیارکم می خورد روزی به من فرمود من به اندازه یک کف دست نان می خورم.
یک روز به من فرمود : یکی از مسولان بلندمرتبه نظام که از سالها قبل مرا می شناخت از من پرسید:آقا ، شما با این همه سال چگونه اینقدر سالم هستید؟ دکتر در حالی که مثل همیشه خنده خاصی می کرد گفت: به اوگفتم رمز سلامتی من این دو است :راه رفتن وکم خوردن
حافظه سرشاری داشت. روزی به خود من گفت: کسی از دانشجویان چهل سال پیش مرا درجایی دید و سلام کرد وگفت: استاد مرامی شناسید؟ من خیلی سال پیش دانشجوی شما بوده ام و اکنون استاد دانشگاه هستم. به اوگفتم بله می شناسم شما آقای فلانی هستید. دکتر می گفت او از شدت تعجب نسبت به حافظه من متحیرانه گفت :الله اکبر از این حافظه!
در زمستان سال 1385وقتی از او خواستم بر من منت نهد و از داورانی باشد که تز دکترای مرا بخواند و در جلسه دفاعیه داوری کند .مثل همیشه گفت به شرفم قسم با اینکه سالهاست دراینگونه جلسات شرکت نمی کنم ولی از شدت ارادت وعلاقه ای که به شما دارم با کمال افتخار ومیل این را می پذیرم .
ایشان علاوه بر راهنماییهای ارزنده ای که در جهت اصلاح بعضی مطالب نمود در روز دفاع در وقت معین به دانشگاه تربیت مدرس آمد و درجلسه ای که اساتید راهنما ومشاورین و داوران ودانشجویی که از تز دکترایش دفاع می کردهمه دانشجویانش بودند! حضوریافت و چون در داوری ،نوبت اول به او رسید با سخنانی مرا بیش از پیش شرمنده لطف ومحبتش فرمود.خوشبختانه فیلم این جلسه را دارم وشاید روزی آن را بر روی وبسایتم بگذارم.
دکتر بیات هرگز خود را نستود و از آن همه کارهای ارزنده اش تعریف نکرد مع الاسف در رسانه ملی و رسانه های مکتوب از او بسیار کم استفاده شد. تاسیس موسسه آموزشی قطب راوندی از خدمات مستمر او به ایران وایرانی است. گمان می کنم سهم او از این دنیا فقط وفقط پاکی و گمنامی بود.
بسیار جدی بود و گاه برای تاکید دراهمیت سخنی که زده بود می گفت به شرفم قسم. جوانمرد بود و شریف. پاک بود ونجیب. بسیار طبع بلندی داشت وهرگز از کسی چیزی نخواست .
اینک او تسلیم خدا شده وپس از دیداری که با مولای خود علی که به او عشق می ورزید در اولین لحظه ورودش به قبر نمود چند ساعتی است به آرامشی ابدی دست یافته و درگور خود آرمیده است و نحن انشا الله به لاحقون. این نوشته ادای دین من به این استاد است .هرچند هرگز ادا شدنی نیست.
به روح بلند این استاد فرزانه پاک وفروتن،که در سن 91 سالگی به جوار دوست شتافت ویادش با من است وهمیشه در نظرم بزرگ وستودنی ،صلواتی می فرستم .روحش همواره شاد باد.
 

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

  عضو کمسیون صنایع و معادن مجلس، از عملکرد مسئولان اجرایی در زمینه ایجاد فضای شغلی پایدار در جامعه انتقاد کرد و گفت: در شرایطی که وعده مسئولان اجرایی درباره تحقق دو وُ نیم میلیون فرصت شغلی در سال جاری محقق نشود، اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و این موضوع نیز در کنار مصوبه‌های دیگری که اجرایی نشده است، قرار می‌گیرد. نادر قاضی‌پور : حدود هفت ماه از آغاز سال جاری گذشته است و اهداف پیش‌بینی شده در قانون بودجه سال 90 تا کنون محقق نشده است.
نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی افزود: با توجه به تأخیر ابلاغ قانون بودجه،‌ مسئولان اجرایی سه‌ماه زمان را برای تحقق اهداف پیش‌بینی شده در بودجه از دست داده‌اند و برای این که به اهداف پیش‌بینی شده دست پیدا کنند، باید فعالیت‌های خود را افزایش دهند.
با توجه به تأخیر در تصویب بودجه مسئولان اجرایی باید دست‌کم 30 درصد از اهداف خود در زمینه تحقق فرصت‌های شغلی را محقق می‌کردند که متأسفانه این امر محقق نشده است. این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم تصریح کرد: در شرایطی که وعده مسئولان اجرایی درباره تحقق دو وُ نیم میلیون فرصت شغلی در سال جاری محقق نشود، اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و این موضوع نیز در کنار مصوبه‌های دیگری که اجرایی نشده است، قرار می‌گیرد.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


افراد بسیاری به ما گفتند که مجلس میخواهد این موضوع را سَمبَل کند

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

  یکبار دیگر هم احمدی-نژاد برای رد گم کردن وَ خود را پاک وُ مبرا معرفی کردن ، تمام تقصیرات ناشی از مشکلات جوانان وَ عدم رشد ترقی آنها را به گردن دیگران انداخت ؛ دیگرانی که او به تقلید از هجو-نامه-ی "اخراجی-ها" ، به آنها لقب «حاجی گرینف» داده است. هیچکس منکر چوب لای چرخ گذاشتن این جماعت نیست ، همانطور که کسی نمی-تواند بگوید که اینها مدیران وَ کارگزاران این دولت نیستند . این نوع موضع-گیری دقیقا مثل دفاعیات احمدی-نژاد در قبال رویداد یکی از بزرگترین اختلاس-های جهان ، در "شبکه-ی دو سیما" وَ موارد دیگری است که حضرتشان بارها منکر رفتار وُ گفتار خود وَ اصحابشان شده-اند! ...

 «عـبـــد عـا صـی»

دکترمحمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، در مراسم معارفه یکی از مسئولان دولت از ایجاد برخی موانع بر سر راه جوانان انتقاد کرد و گفت: برخی در این کشور حاجی گرینوف هستند و به همه چیز جوانان گیر می دهند.?دکتر احمدی نژاد از عملکرد افرادی که "حاجی گرینوف" نامید انتقاد کرد و خواستار بوجود آمدن آزادی عملی بیشتری برای جوانان در کشور شد. وی البته از کسانی که حاجی گرینوف لقب داد، اسمی نبرد. رئیس جمهور در ادامه سخنان تصریح کرد: جوانان ایرانی نشان دادند اگر دستشان را باز بگذاریم کارهای بسیار بزرگی را انجام می دهند. ?
حاج صالح یکی از شخصیت های اصلی فیلم "اخراجی"ها بود که بواسطه سخت گیری بیش از اندازه به چند لات شوخ طبع به حاجی گرینوف معروف شد.
 

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 یک عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی از عدم رای‌گیری برای گزارش کمیسیون اصل 90 در خصوص « شکایت نمایندگان از رییس‌جمهور» انتقاد کرد. سیدفاضل موسوی در تذکری مستند به مواد 17 و 213 آیین‌نامه داخلی مجلس گفت: «پنجم اسفندماه سال گذشته 12 نماینده درخواست رسیدگی به تخلفات رییس‌جمهور از قوانین را ارائه کردند و با وجود این‌که قانون 10 روز زمان برای بررسی این موضوع تعیین کرده؛ 210 روز از آن گذشت و نهایتا هنوز هم هیچ اقدام قابل تامل و درستی از هیات رییسه مشاهده نمی‌شود».
وی با اشاره به قرائت گزارش کمیسیون اصل 90 در این زمینه در صحن علنی مجلس گفت:
ای کاش این گزارش قرائت نمی‌شد،
چرا که در قرائت آن دو تخلف مشهود بود؛ اول آن‌که آنچه بین نمایندگان توزیع شد با آنچه قرائت شد متفاوت بود و دیگر این‌که در این گزارش چهار مورد شکایت وجود داشت که باید برای هر کدام جداگانه رای‌گیری می‌شد که این اتفاق نیفتاد.
نماینده مردم خدابنده در مجلس با اشاره به سوگند نمایندگان برای رعایت قانون تصریح کرد: این در شأن مجلس نیست که 210 روز از یک موضوع گذشته باشد و ما بخواهیم وارد مقولات دیگر شویم، لطفا این موضوع را جدی‌تر بگیرید، چرا که در این روزها
افرادی بسیاری به ما گفتند که مجلس می‌خواهد این موضوع را سمبل کند.
علی لاریجانی رییس مجلس در پاسخ به این تذکر گفت:
واقعا این‌طور نیست و مرام مجلس هم این نبوده که از این مسائل سهل‌انگاری بگذرد؛ اما این‌که کمیسیون اصل 90 باید به موقع گزارش را ارائه می‌کرد درست است. ما در هیات رییسه نیز این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم که مشخص شود چطور این گزارش رای‌گیری شود و قرار است ترتیبی بدهند که مطابق عرف آیین‌نامه آن را به رای بگذاریم لذا این موضوع در هیات رییسه پیگیری می‌شود. گفتنی است ریاست جلسه ای که در آن طرح شکایت از رییس جمهوری قرائت شد، بر عهده باهنر بود.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


زیباکلام : اصلاح طلبان باید در انتخابات اسفند شرکت کنند؟؟؟

 

 زیباکلام : اصلاح طلبان باید در انتخابات اسفند شرکت کنند؟؟؟

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

من فکر می‌کنم اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند. برای اینکه تا به اینجا  هیچ علامتی وجود ندارد که نشان دهد اوضاع برای اصلاح‌طلبان به سمت و سوی عادی شدن رفته باشد. سکوت مبهم و سنگینی بر اردوگاه اصلاح طلبان در مورد انتخابات پیش رو در اسفند ماه مدتهاست سنگینی می کند. هنوز کسی چیزی قطعی نگفته است. در شطرنج به این وضعیت آچمز می گویند، یعنی وضعیتی که هر گونه حرکت هزینه سنگینی در بر خواهد داشت. برخی از اصلاح طلبان البته جوابی صریح ولی در عین حال دو پهلو به این پرسش داده اند : مشارکت مشروط. برخی دیگر گفته اند شرکت نمی کنند، و بالاخره برخی هم گفته اند که شرکت خواهند کرد. برای درک بهتر موضع گیری اصلاح طلبان با دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، نویسنده و تحلیل گر سیاسی به گفتگو نشسته ایم :
 «من فکر می‌کنم اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند. «ازسوی دیگر شاهد هستیم که برخی از اصولگرایان در مصاحبه‌‌های شان مطالبی مطرح میکنند که بنظر نمی رسد خیلی علاقه ای به شرکت اصلاح طلبان داشته باشند. از جمله میگویند که اصلاح‌طلبانی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند که مرز خود را با اصلاح طلبان فتنه‌گر یا سران فتنه مشخص کرده باشند. یا گفته می‌شود که اصلاح طلبانی که وابستگی‌های حزبی و تشکیلاتی به جبهه مشارکت ، سازمان مجاهدین انقلاب یا دفتر تحکیم وحدت داشته باشند، از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نخواهند شد.»
 «جدا از این مسئله، نکته مهم سومی هم هست که عبارت است از زندانی بودن بسیاری از اصلاح طلبان. ما شاهد هستیم که بسیاری از رهبران و فعالین اصلاح‌طلب در زندان هستند یا بصورت مشروط در بیرون از زندان در مرخصی بسر میبرند. نکته چهارم مسئله غیر قانونی بودن تشکلهای اصلاح طلبان است. ما شاهد هستیم که جبهه مشارکت به عنوان مهم ترین ، نیرومند‌ترین و اصلی‌ترین تشکل وابسته به اصلاح طلبان بهمراه سازمان مجاهدین انقلاب و ایضا سازمانهای دانشجویی که به تعبیری ستون فقرات اصلاحات و اصلاح طلبی بودند، منحله یا غیر قانونی اعلام شده اند."  «یعنی با حرف و شعار که اصلاح طلبان بیایند در انتخابات شرکت کنند، مثل آنچه آقای مهندس باهنر و یا دکتر علی مطهری و برخی دیگر از اصولگرایان میانه رو اعلام کرده اند، آمدن اصلاح‌طلبان محقق نخواهد شد.»
 « به نظر من مسائل بسیار اساسی و بنیادی در مورد شرکت و یا عدم شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مطرح هست و مادام که این مسائل حل نشود و مشخص نشود که آیا مثلا تشکل‌های اصلاح‌طلب مجاز به فعالیت قانونی هستند یا نه ؟ آیا اصلاح‌طلبان باید از درون زندان اعلام نامزدی بکنند یا نه ؟ ایا اصلاح طلبان از جانب مقامات قضایی کشور به عنوان فتنه گر تحت تعقیب هستند یا نه ؟ ایا مجاز به فعالیت سیاسی هستند یا نه ؟ و مسائلی از این دست، من هیچ دلیلی نمی‌بینیم که چرا باید اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت بکنند.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سئوال که برخی از اصولگرایان عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را به معنای مرگ سیاسی آنها میدانند، گفت:
«اولا اینکه برخی از اصولگرایان مطرح کرده‌اند که اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند این به معنای مرگ سیاسی شان است ، این سخن، سخن بی‌معنا و بی‌اساسی است. سرنوشت جریانات سیاسی را شرکت و یا عدم شرکت شان در انتخابات تعیین نمی‌کند.»
زیبا کلام با بیان اینکه عدم شرکت آنها به هیچ وجه به این معنا نیست که این بمثابه پایان و مرگشان است، گفت:
«البته اصولگرایان خیلی دلشان می‌خواهد که اصلاح‌طلبان دچار اختلاف و انشقاق شوند و بخشی از اصلاح‌طلبان بگویند که در انتخابات شرکت می‌کنند و بخشی بگویند شرکت نمی‌کنند.»
 بد ترین سناریو برای اصلاح طلبان انست که بصورت متفرق در مورد انتخابات موضع گیری نمایند. یک گروه بگویند شرکت می کنیم و یک گروه دیگر بگویند که شرکت نمیکنیم.
کمترین دینی که اصلاح ‌طلبان به مردم و طرفداران شان دارند اینه که هر چه سریعتر تصمیم اساسی بگیرند که در انتخابات شرکت می‌کنند و یا نمی‌کنند.»
 «قطعا اصلاح‌طلبان از خدای دو جهان می‌خواهند که در انتخابات شرکت کنند، منتهی تمام امکانات شرکت در انتخابات از آنها سلب شده است و نمی توانند شرکت کنند. تنها فایده ای که شرکت انان در انتخابات دارد اینه که کمک می‌کند به مشروعیت دادن به انتخاباتی که اصولگرایان از آن بهره خواهند برد. بنا براین نباید این کار را انجام دهند. در شرایط مطلوب این غایت آرزو ی اصلاح‌طلبان خواهد بود که بیایند و در انتخابات شرکت کنند.»
 اصلاح‌طلبان نبایستی بگویند ما شرکت می‌کنیم و یا نمی کنیم، بلکه باید شرایطی را مشخص نمایند و اگر این حداقل شرایط تحقق بیابد در انتخابات شرکت کنند.
این استاد دانشگاه در پایان با توجه به شرایط سیاسی کشور و با توجه به اینکه اصولگرایان قدرت را کاملا در دست دارند، گفت:
« البته تصمیم گیری در مورد انتخابات بهیچ وجه یک تصمیم ساده و سرسری برای اصلاح‌طلبان نیست. نه فقط اینده خود اصلاح طلبان گره خورده به این تصمیم بلکه اینده کشور و جنبش دمکراسی خواهی هم بدون تردید متاثر از این تصمیم گیری خواهد شد. یک نکته مهم دیگر هم خطاب به طرفداران اصلاح طلبان بگویم. هر تصمیمی که رهبری اصلاح طلبان میگیرد باید برای هواداران متبوع بوده و انرا اجرا کنند ولو اینکه با ان خیلی هم موافق نباشند. به هر حال هر جنبش سیاسی یک اقتضائاتی دارد که متابعت و داشتن نظم و انضباط سیاسی از اهم آنهاست. ما هم بایستی یاد بگیریم که مسئولانه حرکت کنیم و از تکروی ،چپ روی و غیرمسئولانه رفتار کردن پرهیز نماییم.»
 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 گزارش رویترز از حواشی اختلاس در ایران : احمدی نژاد در مقابل چشم ملت ایران ضعیف شده محمود احمدی نژاد که قول انتخاباتی اش مبارزه با فساد بود، بر سر بزرگترین رسوایی اقتصادی در تاریخ ایران با ضربه ای سیاسی و تازه ای مواجه شده است. و برخی از اصولگرایان مظنون اصلی این کلاهبرداری را به "جریان انحرافی" متصل می دانند. به نوشته رویترز، مشایی متهم به تلاش برای از بین بردن نقش روحانیون در سیاست است.
یک مقام سابق ارشد ایرانی که خواستار عدم افشای نامش بود گفت:
حالا دست های نزدیکان احمدی نژاد با کلاه برداری پر شده است و در مقابل چشم ملت ضعیف شده است. او از هر اقدامی سیاسی در استانه انتخابات مجلس عاجز شده است.
قوه قضائیه گفته است که فساد در این سطح نمی تواند بدون دخالت و حمایت برخی از افراد به وقوع بپیوندد.
برخی از اصولگرایان می گویند: این کلاهبرداری با تاییدیه مقامات ارشد و عالی رتبه ی ایران، اشکار شد. یک اقتصاددان که خود را "صابر لواسانی" معرفی کرد گفت: متحدان احمدی نژاد قصد پیروزی در انتخابات بعدی را دارند و اصولگرایان می خواهند راه انها را مسدود کنند. این دلیل اصلی اشکارسازی و افشای اختلاس است.
یک تحلیلگر که خواستار عدم افشای نامش بود گفت:
وضعیت اقتصادی علت اساسی نارضایتی ملت است و فاکتور مهمی برای احزاب سیاسی محسوب می شود.
این کلاه برداری باعث افزایش فشارهای اقتصادی از طریق تورم رو به افزایش، می شود. تورم به صورت رسمی 16 درصد اعلام شده است اما منتقدان می گویند که در حقیقت بیشتر از 30 درصد است.
رضا بخشی راننده تاکسی 45 ساله که صاحب 3 فرزند است می گوید: من دارم برای جور کردن شهریه مدرسه فرزندانم می جنگم. من حتی نمی توانم تعداد صفرهای این اختلاس را بشمارم.
با وجود انتقادها مبنی بر هدر دادن پول های نقت و دامن زدن به تورم، احمدی نژاد هیچ حرکتی مبنی بر اصلاح سیاست های خود نشان نداده است.
درآمدهای نفتی 60 درصد درآمد کشور را تشکیل می دهد
و افزایش واردات در دولت احمدی نژاد و قطع یارانه ها باعث ضربه به صنایع داخلی شده و باعث تعطیل شدن برخی از کارخانه ها شده است.
گرچه حامیان اصلی احمدی نژاد از او فاصله گرفته اند اما تحلیلگران می گویند احمدی نژاد تا پایان دوره اش در مسند ریاست جمهوری باقی می ماند.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


زیباکلام : خیلی از ما ایرانیها، نژادپرست هستیم

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 سرمایه اجتماعی را می‌توان میزان اعتبار و اعتماد شهروندان و مردم عادی به نظام سیاسی و اجرایی‌شان تعریف نمود.
بحران مالی که در غرب بوجود آمده و این واقعیت که میلیون‌ها شهروند معمولی و عادی که شاهد کاهش ارزش سهام و اندوخته بعضا یک عمر تلاش و تقلاهای‌شان ظرف چند روز شده‌اند،
بدون تردید این پرسش را با خود به همراه می‌آورد که چطور می‌توان و می‌بایستی به برخی سیاست‌ها اطمینان داشت؟
مثال دیگر در مورد تغییر ژنتیک در برخی مواد غذایی در غرب می‌باشد.
امروزه در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها مصرف‌کنندگان غربی با محصولاتی مواجه شده‌اند که بروی آن نوشته شده: این ذرت، گوجه فرنگی، نخود سبز و... محصولی است که به منظور بهبود کیفیت دچار تغییرات ژنیتیکی شده. علی‌رغم اطمینان بخشی دولت‌ها و مسئولین، بسیاری از مصرف‌کننده‌ها حاضر به خرید این نوع محصولات نیستند.
اعتماد و احساس اعتماد به مسئولین یقینا یکی از ستون‌های اصلی مقوله سرمایه اجتماعی است. راه دور نرویم؛ آیا میزان اعتماد عمومی که به دولتمردان امروز وجود دارد همان است که در مهرماه 1384 وجود داشت؟
آیا وقتی دولت امروز می‌گوید که آمده تا به مناطق محروم و به اقشار و لایه‌های آسیب پذیرخدمت نماید، ساکنین مناطق محروم و اقشار و لایه‌های آسیب‌پذیر چطور باید مثل قبل اطمینان حاصل کنند؟ بالاخره دولت احمدی نژاد دوسال دیگر جای خود را به دولتی دیگر خواهد داد. فرق نمی‌کند که دولت جدید چقدر به احمدی‌نژاد نزدیک باشد و یا برعکس در نقطه مقابل آن باشد. برای یک لحظه تصور کنیم که رئیس آن دولت جدید با شور و شوق و حتی با اعتقاد هر چه تمامتر بانگ برآورد که می‌خواهد با فساد مبارزه کند، می‌خواهد با رانت‌خواری مبارزه کند، می‌خواهد جلوی مفسدین اقتصادی و غارتگران بیت‌المال بایستد را سرلوحه برنامه انتخاباتی یا دولتش قرار دهد؛‌ چقدر از مردم می‌توانند و می‌بایستی انتظار داشت که بعد از این تجربه، مبارزه با مفاسد اقتصادی را جدی بگیرند؟ و این یعنی دقیقا صدمه و لطمه به سرمایه اجتماعی. احساس و اعتقادی که شهروندان یا دستکم شمار قابل توجهی از آنان می‌بایستی به مجموعه اجرایی داشته باشد.
   به بیان ساده‌تر،‌عملکرد دولت در مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادی و اساسا کارنامه «سلامت اقتصادی» با علامت سوال‌هایی مواجه است. دولت و مسئولین بعد از دولت احمدی‌نژاد با یک دشواری و پیمودن راه صعب‌العبوری مواجه هستند تا بتوانند مسیر مبارزه با مفاسد اقتصادی ترمیم کرده و به حالت تیر 84 برگردانند.

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 ما ایرانی‌ها در مجموع هیچ تفاوتی با افغانی‌ها با عراقی‌ها با اماراتی‌ها با پاکستانی‌ها با هندی‌ها با ژاپنی‌ها با نروژی ها با آمریکایی ها با انگلسی ها با فرانسوی‌ها با بزیلی‌ها و با هیچ بنی بشر دیگری نداریم. هیچ فرقی نداریم هیچ تفاوتی نداریم.
اصغر زارع: رونالد دورکین، فیلسوف حقوق دانشگاه نیویورک، دیدگاه های منحصر به فردی درباره برابری، تبعیض نژادی، عدالت، اخلاق و حقیقت دارد. به نظر شما، نسبت یا وضعیت ما ایرانی ها با این واژه ها چگونه است ؟ ما چقدر عادل هستیم و چقدر بی انصاف؟ چقدر به برابری اعتقاد داریم و چقدر تبعیض آمیز عمل می کنیم؟ پرسش مشابه دیگری که میخواستم با شما در میان بگذارم این است که برخی از متفکران، و صاحب نظران، ادعاهای کلانی مطرح می کنند و حکم کلی می دهند مثلا می گویند؛ ما ایرانی ها از اندیشیدن امتناع داریم ، یا ما ایرانی ها، باهوش و تمدن ساز هستیم.
آیا شما اساسا با این دست نظرات در خصوص ایرانیان موافقید؟
ببینید من به عنوان یک قاعده کلی با تمام گزاره هایی که اینگونه شروع می شوند: ما ایرانی ها و بعد یک صفت، یک ویژگی، یک الگوی رفتاری و یک هنجار فرهنگی به دنبالش ذکر می کنند مخالفم. یا اگر بخواهم درست تر و علمی تر بگویم، من اساسا هیچ کدام از اینها را قبول ندارم. چه مثبت و چه منفی. ما ایرانی ها در مجموع هیچ تفاوتی با افغانی ها با عراقی ها با اماراتی ها با پاکستانی ها با هندی ها با ژاپنی ها با نروژی ها با آمریکایی ها با انگلسی ها با فرانسوی ها با برزیلی ها و با هیچ بنی بشر دیگری نداریم. هیچ فرقی نداریم هیچ تفاوتی نداریم. تمام این گزاره ها که یا دسته گل برای ما می فرستند یا به عکسش بر سر ما می کوبند و ما را محکوم می کنند به داشتن این یا آن خصلت ناشایست، پایه و اساسی ندارند. من این ها را در حقیقت یک جور نژاد پرستی و راسیسم می دونم.
یک چیزی را من قبول دارم خیلی از ما ایرانی ها متاسفانه نژاد پرست هستیم. شما اگر دقت کنید می بینید که در فرهنگ های دیگر هم علیه قومیت ها ، ملیت ها و اقوام اقلیت شان جوک می سازند ولی فکر نمی کنم مثل ایران باشد که اینقدر علیه ترک ها و لرها هتاکی می کنند.
کسانی که چنین جوک هایی را نقل می کنند، ادعا می کنند، تنها یک جوک است و چیز دیگری نیست.

خب ببینید این درست است که جوک بی آزار است و بیشتر برای تفریح و انبساط خاطر است ولی یادتان باشد که درون این جوک ها، یک عنصر نژاد پرستی تلخی هم نهفته است. در حقیقت در پس آن ها، نگاه بدی به ترک ها ، گیلانی ها و لرها وجود دارد. یا نگاه ما ایرانی ها به اعراب مثال دیگری از نژاد پرست بودن ما ایرانیان را به نمایش میگذارد.
به نظر شما این روحیه راسیستی از کجا آمده؟ چرا ایرانی ها اینقدر احساس برتر بودن نسبت به دیگران دارند؟
من معتقدم ما ایرانی ها به دلیل پایین بودن سطح فرهنگی‌مان، نژاد پرست هستیم چون اساسا نژاد پرستی با پایین بودن سطح فرهنگ رابطه مستقیم دارد. در اروپا هم همین جوری است. در اروپا هم، اکثر نژاد پرست ها خیلی آدم های تحصیل کرده و روشنفکری نیستند. ضد یهودی ها و ضد خارجی ها و ضد مسلمان ها اکثرا به طبقات پایین اجتماع تعلق دارند. ولی در ایران این جوری نیست. برای اینکه شما خیلی از افراد تحصیل کرده را می بینید که از اعراب متنفر هستند و خیلی از آدم های متدین را هم می بینید که از اعراب متنفرند منتها در آدم های غیر مذهبی، نفرت از اعراب به صورت عام است
آقای دکتر، برای دعوی خود، مصداقی هم دارید؟
زیباکلام : فراوان ؛ این ساخته و پرداخته ذهن من نیست من چند تا کد یا بقول شما مصداق می آورم که شما ببینید چه جوری این مسئله خودش را نشان می دهد. هر وقت که همسایگان عرب ما در امارات ، بحرین ، قطر و کویت، یک موضع گیری علیه ایران می کنند، اگر دقت کنید می بینید که واکنش مسئولین جمهوری اسلامی درست است که سیاسی هست ولی بیشتر از اینکه سیاسی باشد نژادی هست. یعنی چی؟ یعنی مثلا سخنگوی وزارت خارجه ما، یا وزیر خارجه ما، یا ائمه نماز جمعه ما، رئیس مجلس ما و...، یک جوری واکنش نشان می دهند که بوی تحقیر از سخنان آنها بیرون می آید. فی المثل می گویند؛ "اصلا شما هم آدمید؟ توی امارات اصلا عددی هستی؟ اگر ایرانی ها کنار خلیج فارس فوت بکنند شما را باد می برد. شماها دیگه چه می گویید!"
البته به نظر می رسد، این نگاه، تنها از آن حکومت نیست، مردم نیز، چنین نگاهی دارند.
صد البته که درست میگویید. بله، مردم هم همین جور هستند و حتی تند تر و سخیفانه تر از مسئولین بعضا واکنش نشان می دهند. دو سه سال پیش، سر قضیه سه تا جزیره و نام خلیج فارس که اماراتی ها یک موضع گیری ای کرده بودند، یک سری از مردم آمده بودند جلوی سفارت امارات تظاهرات می کردند. تمام شعار هایی که می دادند و کارهایی که می کردند مخالفت سیاسی نبود، تماما تحقیر بود.  ولی هیچ وقت کسی نمیگوید که چرا این همه ایرانی هر سال می روند به ترکیه و انجا پول خرج میکنند. میگویند که این یعنی یک نگاه از بالا به پایین و حقیرانه نسبت به اعراب داشتن. این دیگر ربطی به حکومت ندارد این ها خود مردم اند.
ولی آقای دکتر ترکیه حالت گردشگری و مسافرت بمنظور تفریح است. ملیت های دیگر هم برای گردشگری به ترکیه یا جاهای توریستی دیگر میروند.
من عقلم میرسه که به ترکیه برای گردش و تفریح میروند. اما فرقی نمیکند. یکنفر از رفتن به عمره ، کربلا یا سوریه ممکن است خیلی بیشتر ارضاع و اغنا شود تا از رفتن به گوش آداسی یا آنتالیا.
احتمالا اگر مکه و مدینه یا کربلا در ترکیه یا مالزی بودند ایرادی نداشت. یا اگر ترکها یا مالزیایی ها یا هر کس دیگری غیر از اعراب ساکنین انجا بودند کسی نمی گفت که چرا میروید و جرا پولتون را آنجا خرج میکنید. همچنان که امروزه کسی نمی گوید چرا پولتان خرج ترکها ،مالزیایی ها یا تایلندی ها میکنید؟
این نوع نگاه های تحقیرآمیز، از کی شروع شده؟ محصول کدام دوره تاریخی است؟
زمان شاه هم این جوری بود. نگاه بسیار تحقیر آمیزی علیه اعراب وجود داشت. الان هم هست. من می خواهم یک مرحله جلوتر بروم. من می خواهم بگویم بخشی از انگیزه فرهنگستان زبان فارسی از اینکه لغات عربی را از فارسی کنار می گذارند، همان بغض و کینه ای است که ما علیه اعراب داریم. برای اینکه لغتی که بیش از هزار سال است که وارد فارسی شده و جا افتاده و جزء زبان فارسی شده ، در گلستان و بوستان ، شاهنامه ، دیوان حافظ و مثنوی معنوی هم هست، چرا باید حذف شود؟ اصلا این لغت کجا نیست؟ این لغت جزئی از حافظه تاریخی ما است. فرهنگستان آقای حدادعادل این لغت را حذف می کند و به جایش یک لغت نامانوس می گذارد و هیچ کس هم مصرفش نمی کند. این کار فرهنگی نیست این همان نفرت از اعراب است. فرهنگستان زبان فارسی در زمان رضا شاه تاسیس شد و هم در زمان رضا شاه و هم شاه سابق دقیقا همین کار را میکردند و به بهانه زپان پارسی ، لغات عربی را که 1400 سال میشد جزء زبان فارسی شده بودند حذف می کردند و بجای ان الفاظ و اصطلاحات من در اوردی و کاملا نامانوس با زبان و فرهنگ مردم وضع میکردند. به نظر من این نشان دهنده همان ضدیت با اعراب هست.
ما در قانون اساسی، اصل 15 را قرار می دهیم که مثلا ترک ها می توانند زبان خودشان را یاد بگیرند بعد شرع هم می گوید نژاد و ملیت مهم نیست مهم تقوا است و الی آخر . قانون و شرع خیلی قشنگ مطرح می شوند اما از کوچه و بازار تا دانشگاه، جور دیگری عمل می کنیم.

من اگر ریگی به کفش داشتم مثلا من اگر مامور سازمان سیا یا MI6 انگلستان بودم و می خواستم تمامیت ارضی ایران را به هم بریزم و کسی در سال 70 بمن میگفت که چرا از مسئله قومیت استفاده نمی کنی می گفتم فایده ندارد . ولی آیا الان هم میشود این را به همان قرص و محکمی سال 70 گفت ؟ ما بجای اینکه مثل جوامع دیگر در باره مشکلات ، مسائل و تهدیدات بالقوه سیاسی و اجتماعی مان فکر کنیم ، گفتگو کنیم ، بررسی کنیم ، مدام سعی میکنیم که این مسائل را انکار کنیم. سال 70 کی آذری ها می رفتند در قلعه بابک، مراسم می گرفتند؟ امروز من وقتی می روم دانشگاه تهران، کلی پوستر می بینم که درباره شب شعر ترکی، موسیقی آشیق لر و ... اما در سال 70 چنین چیزهایی نداشتیم. وجود کنش های هویت‌خواهانه جدید در میان جوانان ترک، نشان می دهد ما با مساله ای بنام آذربایجان مواجه هستیم.
راه حل چیست؟
 اگر واقعا در یک  در بسیاری از کشورها مسئله اقوام و ملیت های مختلف وجود دارد اما هیچ بحران و مشکل ندارند. سوییس ، بلژیک ، هند ، کانادا ، انگلستان و خیلی کشورهای دیگر دارای اقلیت های قومی هستند. اما نه اقلیت هایشان میخواهند جداشوند ، نه خود مختاری می خواهند ، نه خود گردانی می خواهند ، نه استقلال میخواهند ، نه منطقه ای که اقلیت هایشان در آن مناطق زندگی میکنند نا امن است ونه هیچ مشکل دیگری دارند.
چرا؟
چون دموکراسی همه آن خواسته هایی را که دارند به آنها داده. اسکاتلندی ها یا ایرلندی ها از انگلستان جدا شوند که چه چیزی بدست آورند؟ سوییسی های فرانسوی تبار از اکثریت کشورسوییس جدا شوند که چه جیزی بدست آورند؟ فرانسوی های ایالت کبک کانادا از کانادا جدا شوند که چی بدست آورند؟
مساله همین نحوه تفسیر از دموکراسی است. به نظر می آید بسیاری از دموکراسی خواهان ایران، دموکراسی را برای گروه و قوم و نژاد خود می خواهند. نوعی دموکراسی که در اصل منجر به تحمیل اکثریت غیر آذری به اقلیت آذری میشود.
دموکراسی ، دموکراسی است و انواع و اقسام ندارد. دموکراسی یعنی همان که در کانادا است، در هند است، در ژاپن است ، در انگلستان است یعنی حاکمیت قانون. من کی گفتم دموکراسی یعنی حاکمیت اکثریت؟

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


ما دین-فروشی نمیکنیم، برای دین باید سَر داد! ...

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

 دیمتری مدودف، رئیس‌جمهور روسیه از بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه خواسته است که یا به اصلاحاتی که وعده داده عمل کند یا از قدرت کناره‌گیری کند. مدودف در عین حال گفته است که اصلاحات باید توسط مردم سوریه و رهبران آن کشور گرفته شود نه ناتو و یا "کشورهای خاص اروپایی". هر چند که بشار اسد وعده انجام اصلاحاتی را در کشورش داده است، دولت او با توسل به نیروی نظامی دست به سرکوب معترضان زده است. سازمان ملل متحد روز گذشته اعلام کرد که از زمان آغاز اعتراضات در سوریه دست کم 2900 نفر کشته شدند. مدودوف همچنین گفته است اگر رهبران سوریه قادر به انجام اصلاحات نیست، باید دست از قدرت بردارند. روز سه‌شنبه چهارم اکتبر ( 12 مهرماه) روسیه و چین دو عضو دائم شورای امنیت، به پیش نویس قطعنامه ای که خشونت‌ها در سوریه را محکوم می‌کرد و حکومت بشار اسد را مورد تحریم قرار می‌داد، رای مخالف دادند و از تصویب آن جلوگیری کردند. دو رای مخالف روسیه و چین، مانع از تصویب این قطعنامه شد. چهار عضو غیردائم شورا از جمله آفریقای جنوبی، نیز به این پیش‌نویس رای ممتنع دادند. پیش‌نویس مذکور برای "تحریم هدفمند" حکومت بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه، که به سرکوب و کشتار معترضان متهم بوده، ارائه شد. گنادی گاتیولوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه در مخالفت با پیش‌نویس قطعنامه مورد حمایت آمریکا گفت که در آن به مداخلات نظامی خارجی در سوریه اشاره‌ای نشده و همچنین گفته نشده که باید به حاکمیت ملی سوریه احترام گذاشته شود. در همین حال دولت‌های غربی اقدام روسیه و چین در وتوی قطعنامه مطرح شده در شورای امنیت در محکومیت سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان حکومت سوریه را به شدت تقبیح کرده‌اند. آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه، گفت وتوی این قطعنامه نشانه "روزی تاسف‌آور برای سوریه و شورای امنیت" است   و افزود که سازمان ملل موظف است علیه دیکتاتوری که به کشتار شهروندان کشورش دست می‌زند اعتراض کند.

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

 رئیس سازمان میراث فرهنگی در جمع خبرنگاران استان همدان در حاشیه دور چهارم سفرهای استانی هیئت دولت در پاسخ به سؤالی در خصوص قاچاق اشیای عتیقه از موزه ملی ایران اظهار کرد: هرکس در هر جایی اگر چیزی می‌دزدد با او برخورد می‌شود اما کسی که میراث کشورش را می‌دزدد باید لعنش کرد و باید گفت که او هویت ایرانی ندارد و خائن به منافع ملت و تاریخ ملت است.
 اگر عده‌ای معتقدند کسانی هستند که اشیاء تاریخی را قاچاق می‌کنند،
ما معتقدیم چنین کسی نیست چرا که اگر این امر مشخص شود، دست آنها را قطع می‌کنم.  در موزه ایران یگان حفاظت، حراست، نیروی انتظامی، نماینده وزارت اطلاعات‌ و بازرسی میراث فرهنگی نیز حضور دارد که گزارش می‌دهند و اگر چنین چیزی باشد به این سه دستگاه تحویل داده و به قوه قضائیه اعلام می‌شود و باید نام این فرد را نیز فاش کرد به طوری که اگر در اختلاس ابتدا نام امیر منصور آریا فاش نمی‌شود ایرادی ندارد ولی فرد قاچاق عتیقه را باید معرفی کرد. با ‌کسی که به کشور و ملت ایران و تاریخ کشور خیانت می‌کند باید برخورد‌ و برجسته کرد تا دیگر کسی چنین جسارتی نکند. احمدزاده ادامه داد: چند‌ آیین‌نامه و پروتکل الحاقی در کشور داریم، قانون محاسبات عمومی کشور، ‌قانون حفاظت از اموال تاریخی، ‌آیین‌نامه دارندگان اموال تاریخی فرهنگی و... اینها، همه موارد را معین کرده و کسی نمی‌تواند نقض قانون کند.  در حال حاضر که بنده رئیس موزه ملی ایران هستم اگر به امین اموالی بگویم فلان شی را برای من بیاور، نمی‌آورد چرا که تمام اموالی که در کشور به لحاظ تاریخی احراز هویت و ثبت ملی شده، توسط حدود 150 نفر حفظ می‌شود.  نباید در کشوری اسلامی چون ایران چنین شایعه‌پراکنی شود چرا که اعتماد اجتماعی را از بین می‌برد و مسائل را طوری مطرح کنیم که گویی اینجا جنگل است چرا که در افغانستان و عراق که مورد حمله آمریکا قرار گرفتند هم چنین حرکتی رخ نمی‌دهد.  اگر چنین چیزی است نام او را بگویید تا برخورد کنیم به طوری که تا زمانی که بنده در خدمت حفظ منافع ملت هستم احترام حفظ است اما اگر خلاف کنم قانون باید با بنده نیز برخورد کند، ما دین فروشی نمی‌کنیم چرا که باید برای دین سر هم داد. ما 200 هزار شهید ندادیم که برخی رانتخواری کنند، ویژه‌خواری کنند هرکس در این مملکت سند دارد به قوه قضائیه مراجعه کند تا با او برخورد شود، به لحاظ ظرفیتی و قانونی امکان هیچ حرکت خلافی در موزه وجود ندارد. وی دولت احمدی‌نژاد را دولت مظلومی خواند و گفت: احمدی نژاد کارگرزاده‌ها را وارد مدار قدرت کرد و فضای قدرت را شکست چرا که پیش از وی تنها 200 نفر در قدرت و پست‌ها می‌چرخیدند.
 چرا حقوق بشر برای سگ و گربه‌های آمریکا و اروپا هست و برای مردم مظلوم فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان نیست که این را نمی‌توان حقوق بشر نامید.
 راه انقلاب راه روشنی است و باید امید را در مردم دمید تا هر روز خبرهای خوب به آنها برسد و به جای خبر منحوس اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی، شادی را در مردم ایجاد کرد چرا که مردم باید شاد زندگی کنند.
 اگر جلوی استفاده از موسیقی کلاسیک و سنتی گرفته شود، جای آن موسیقی شیطان‌پرستی، پاپ و غربی می‌آید، این موسیقی‌ها با ساختار ذهن انسان تفاوت دارد چرا که موسیقی اصیل و سنتی مبتنی بر عرفان و فلسفه است و در موسیقی اصیل سنتی نمی‌توان شعر غیره خواند بلکه باید حافظ، سعدی و رودکی خواند.
وی در پایان سخنانش نیز بدون مقدمه گفت: مشایی انسانی مؤمن، متدین و اصول‌گراست است که هدف وی نیز سرافرازی ایران و ایرانی است.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی