سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

«عـبـــاس» ، یـــا بی.بی.سی؟! ...







«عـبـــاس» ، یـــا  بی.بی.سی؟! ...




در «آژانس شیشه-ای» نکته-ی مورد بحث این بود که «امنیت ملی ما را "ابر قدرتها" وَ رسانه-هایشان تعیین میکنند، یا مردم ما؛ در واقع همان جانبازی که باید تحت مراقبتهای خاص پزشکی باشد وَ اگر  تا یکی، دو روز دیگر به بیمارستانی در اروپا فرستاده نمیشد، از دست میرفت.»






















  تهیه وَ تألیف : عـبـــد عـا صـی




 


بدترین سلاح سَرد، وضعیتی قرمز ...

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان اشاره کنید

 مصرف آن ترشح دوپامین، سروتونین و نور اپی نفرین را در سیناپس‌های عصبی مغز به شدت افزایش می‌دهد و منجر به تحریک سلول‌های مغز می‌شود. این ماده به چهار صورت کشیدنی، استنشاقی، خوردنی یا تزریق مورد مصرف قرارمی گیرد.
حالت و حس آرامشی که به دنبال مصرف در فرد ایجاد می‌شود،
اغلب موجب میل بیش از حد براى استفاده از این ماده می‌گردد و شخص پس از اتمام اثرات مطلوب و به علت تخلیه شدید انرژی و با احساس خستگی مفرط ناچار به مصرف مجدد روی می‌آورد و در چرخه‌ای نابودگر و ویران‌کننده می‌افتد که خروج از آن مستلزم باید‌های بسیاری است.
نکته‌ مهم
به خاطر احتمال زیاد اقدام به خودکشی، بیمار باید به شدت تحت نظر باشد. استفاده از تمرینات ذهنی در قالب تکنولوژی نوروفیدبک و تحریک مغناطیسی مغز (CTMS) به همراه روان درمانی و درمان‌های رایج، از درمان‌های اعتیاد به شیشه است.
درمان
درمان وابستگی بهترین روش شناخته شده جهت درمان وابستگی به محرک‌ها به ویژه مصرف شیشه استفاده از روش ماتریکس می‌باشد. بدین صورت که بیمار تحت نظر یک روانشناس آشنا به روش ماتریکس و با آموزش تکنیک‌های مختلف و به کار بستن تکنیک‌های مورد نظر از وابستگی به محرک‌ها رهایی می‌یابد هر چند روش‌های زیر در کنترل وابستگی به شرح زیر پیشنهاد می‌شود.
1ـ درمان مسمومیت (مصرف موردی):
الف)
کنترل دمای بدن ب) مصرف آرام بخش مناسب برای کاهش اضطراب و افسردگی پ) کنترل تشنج احتمالی (با مصرف دارو) ت) نظارت دایم و حتی ارجاع به بیمارستان
‏2ـ درمان وابستگی:
الف)
باید به بیماران اطمینان داد که علایم ترک، ظرف چند روز فروکش می‌کند و هنگام درمان آب زیاد بنوشند، غذای کافی بخورند، ورزش‌های آرامش بخش انجام دهند و در هوای آزاد راه بروند.
ب)
استفاده از آنتی‌اکسیدان‌ها شامل: ( ویتامینE،C، ملاتونین و آلفا لیپوییک) و تجویز املاح و مکمل‌های غذایی (مانند منیزیم، آلانین و تیروزین، آب گریپ فروت).
درمان سایکوز:
معمولا علایم در صورت درمان صحیح با داروهای ضد سایکوز (بنزو دیازپین‌ها) ظرف هفت روز بر طرف می‌شود؛ اما نظارت یکماهه تا رفع کامل مشکل لازم است.
عوارض ترک
پرخاشگری کاهش توانایی جنسی عدم کنترل روانی انواع اختلالات پارانویی( بدبینی) ایجاد وابستگی روانی شدید احساس گم گشتگی مرگ مغزی اختلال اسکیزوفرنی(ازنوع آشفته) خلق تحریک پذیر عصبی بودن و بهانه جویی احساس بی‌حوصلگی احساس کسلی و سستی
 مصرف طولانی مدت شیشه منجر به ایجاد بدبینی شدید، خشونت، کاهش شدید حافظه، توهم‌های شنوایی و بینایی، سایکوز (جنون آنی) و بسیاری اختلالات عصبی دیگر و در نهایت مرگ می‌شود. پژوهش‌های تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که مصرف شیشه در دوران بارداری موجب بروز مشکلات عمده، از قبیل زایمان زودرس، واکنش‌های غیر طبیعی در مادر و حساسیت روحی بسیار شدید می‌شود. بروز نقص‌های مادرزادی در نوزاد نیز از دیگر تاثیرات منفی مصرف در دوران بارداری است.
 متاسفانه شیشه شخص را در وضعیتی قرار می‌دهد که تمایل به درمان ندارد و شاید این مصیبت بارترین تاثیر آن باشد که درمان و پیگیری این افراد را مشکل می‌کند.
 به علت ترشح زیاد نوروترنسمیتر‌ها، بعد از اندک زمانی انتهای اعصاب مغز تحلیل رفته و مغز نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد و بیمار فقط به‌خاطر ترس از عوارض ترک شیشه که مربوط به کارکرد ضعیف مغز است، اقدام به مصرف آن می‌نماید. در حال حاضر درمان اعتیاد به شیشه از مشکل‌ترین درمان‌های سوء مصرف مواد مخدر است که توسط یک تیم مجرب صورت می‌گیرد.
.
عوارض مصرف این ماده ، بسیار خطرناک و سنگین است. مصرف‌کنندگان این ماده در دفعات اولیه مصرف ، گاه تا 72 ساعت نمی‌خوابند. در این مدت ، سطح انرژی بسیار بالا ، توهم شدید و خیره شدن به یک نقطه خاص برای چندین ساعت و همینطور رفتارهای بی‌پروا ، از حالات نشئگی این ماده محسوب می‌شود و در این شرایط است که فرد به راحتی دست به ارتکاب جنایت و قتل زده و حتی از کشتن فرزندش نیز خودداری نخواهد کرد.
 
پس از بین رفتن اثر این ماده ، شخص مصرف‌کننده طوری احساس خستگی و کوفتگی می‌کند که ممکن است حدود 48 ساعت یا 2 شبانه‌روز به صورت پیوسته خواب باشد و پس از بیداری سر دردهای شدید ، بی‌قراری ، لرزش و حرکات غیرعادی اعضاء بدن مثل دست و سر از حالات آن است.
 مصرف‌کنندگان شیشه برای از بین بردن این حالت معمولاً دوباره مصرف می‌کنند و مانند سایر موادمخدر فرایند اعتیاد آغاز می‌شود و پس از مدتی مصرف‌کننده شیشه تبدیل به یک معتاد تمام‌عیار می‌شود که البته با مصرف‌کنندگان سایر موادمخدر مثل تریاک و حتی هرویین بسیار تفاوت دارد. عوارض مصرف شیشه را در طول چندماه ، حتی مصرف هرویین در طول چندین سال به وجود نمی‌آورد.
 عوارض مصرف شیشه به قدری وحشتناک است که حقیقتاً هرویین و یا قوی ترین مخدرهای سنتی در مقابل آن بسیار ضعیف هستند .مصرف‌کننده شیشه در حالت خماری ، دست به حرکات جنون‌آمیزی می‌زند که شاید از دیوانگان زنجیری هم سر نزدند.
از مهمترین عوارض طولانی مدت مصرف شیشه که معمولاً بعد از گذشت کمتر از 6 ماه مصرف خود را نشان می‌دهد
اختلال شدید در عملکرد دریچه پروستات است که معمولاً ادرار و اسپرم با هم دفع می‌شوند. آسیب‌های شدید کبدی و جوش‌های صورت ، ایجاد عفونت در دستگاه گوارش ، خصوصاً روده ها ، کوچک شدن بیضه‌ها به همراه درد شدید و تضعیف قوای جنسی از دیگر عوارض این ماده‌مخدر خطرناک است.
 توهمات شیشه به گونه ای است که بیان آن ها کار ساده ای نیست ، باورکردنی نیست . شیشه ای ها پس از گذشت مدتی از مصرف شیشه شدیداً بدبین می شوند ، همه مردم را دشمن خود می دانند ، فکر می کنند سیستم های امنیتی از کا ، گ ، ب گرفته تا سی آی ، ای همه دنبال آن ها هستند ، تصور می کند در همه جا مشغول پاییدن او هستند

 یکی از تفکرات جالب شیشه ای ها این است که فکر می کنند از زمانی که مصرف کننده شیشه شده اند بسیار پیشرفت کرده اند و تبدیل به انسان های دانایی شده اند و چیزهایی را می فهمند که دیگران نمی فهمند .
 هرگز خود را معتاد نمی دانند ، مصرف کنندگان تریاک را بسیار بی کلاس می دانند و اگر مثلاً به آن ها گفته شود که به جای شیشه تریاک مصرف کنند که این عوارض را ندارد ، عصبانی می شوند و می گویند : تریاک ! من تریاک مصرف کنم !
متأسفانه در صحبتهای عامیانه گفته می‌شود که شیشه چون مرفین ندارد پس اعتیاد هم ندارد. چقدر این نگرش اشتباه ؛ غلط و گمراه کننده است . این نگرش که فقط مواد مرفین دار و یا مواد بر گرفته از خانواده تریاک اعتیاد آور هستند و بقیه مواد که صناعی هستند و مرفین ندارند ،اعتیاد آور نیستند ، دنیا را گمراه کرده است .
 تحقیقات کاربردی کنگره 60 با قدرت و اطمینان این موضوع را ثابت کرده است که کلیه موادی که انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج می‌کند ، شامل هرویین ، تریاک ، شیره ، الکل ، حشیش ، کراک ، شیشه ، اکستازی ، قرص‌های خواب‌ ، آرامبخش و ضدافسردگی ، دیفنوکسیلات ، ترامادول ، بروفن و حتی استامینوفن ، که بدون تجویز پزشک مصرف گردد نیز مستقیماً روی این سیستم اثر می‌گذارند و باعث تخریب آن می‌شوند .
 متن کامل 

 

 

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان اشاره کنید


 البته این مدارس مجدداً به خاطر مشکلات قومی و قبیله‌ای و جا به جایی‌های جمعیتی تک کلاس‌ها مجدداً در برخی استان‌ها اضافه شد که باز هم مرتفع کردیم.( !!! )

مجدداً در سال جاری احتمال می‌دهیم که برخی از استان‌ها مثل سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان کلاس‌های کپری تشکیل که البته آن را شناسایی می‌کنیم ( !!! ) .

معماری مدارس برای کلاس ششم ابتدایی دچار خدشه نشود( !!! ... )
 حدود 40 هزار کلاس درس برای پایه ششم نیاز است که با راهکارهای قبلی و کارشناسی این کلاس‌ها تأمین می‌شود.

7 هزار و 400 پروژه نیمه تمام آموزش و پرورش در کشور
 برای مدارس پروژه‌های مسکن مهر خوشبختانه امسال مصوبات خوبی داشتیم که زیرساخت‌های مسکن مهر مثل ایجاد مدارس در این واحدها دیده شده و دولت آن را تکلیف کرده است و اکنون در حال ساخت و ساز مدارس در این واحدها هستیم.
 

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


... اگه شک داری، سَری به امثال فقر وُ فحشا بزن ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


صرف‌نظر از تاثیرات عمیق اقتصادی که تورم و گرانی خواهد داشت تاثیرات اجتماعی، روحی، روانی و سیاسی آن مخرب‌تر خواهد بود ...
 
شکاف طبقاتی در تمام جوامع وجود دارد و کمتر جامعه‌ای را می‌توان یافت که در آن شکاف وجود نداشته باشد اما گرانی و تورم منجر به شکاف عمیق طبقاتی می‌شود. با تدابیر صحیح دولت باید توزیع عادلانه ثروت صورت بگیرد تا نگذارند ثروتمندان روز به روز ثروتمند‌تر و فقرا روز به روز فقیرتر شوند.
متاسفانه یکی از مخرب‌ترین عواملی که گرانی و تورم بر جوامع می‌گذارد کاهش رفاه و بهبود زندگی است. صرف‌نظر از تاثیرات عمیق اقتصادی که تورم و گرانی خواهد داشت تاثیرات اجتماعی، روحی، روانی و سیاسی آن مخرب‌تر خواهد بود
و انواع آسیب‌ها و جرم‌ها را به همراه خواهد داشت. یکی از بارز‌ترین مثال‌ها در این مورد نیز افزایش دزدی‌هاست که منجر به پایمال کردن حق دیگران می‌شود که شاید البته طبیعی نیز باشد زیرا عده‌ای می‌خواهند کسب درآمد کنند و باید زندگی را بگذرانند. هیچ جرمی به طور قطع وجود ندارد که رد پای اقتصاد در آن به وضوح دیده نشود.
در سطح جهان، یکی از عوامل مهم
بروز انواع آسیب‌های اجتماعی از قبیل دزدی، فحشا، طلاق و پدیده دختران فراری و کودکان‌کار ریشه در اقتصاد و گرانی دارد. هنگامی که خط فقر یک‌میلیون تومانی و خط حیات 400‌هزار تومان است((( با وضعیت فعلی، این خط-ها حتما رشد پویایی داشته-اند"!!!"_ ع.ع))) یعنی خیلی‌ها در خط فقر هستند و در نتیجه طبیعی است که به هرکاری دست بزنند. البته وضعیت نابسامان اقتصادی تبعات سیاسی بدی نیز دارد چراکه منجر به نارضایتی می‌شود. در حال حاضر تورم در کشور 6/20‌درصد است((("!!!؟؟؟"))) که این می‌تواند خطرناک باشد و تبعات اجتماعی به وجود آورد، خصوصا که مرتبا بالا نیز می‌رود. همین‌ امر سبب افزایش طلاق و کاهش ازدواج و در نهایت مشکلات اجتماعی می‌شود.
هنگامی که اقتصاد خراب شود زیربنا نیز برهم می‌خورد. در واقع، هیچ پدیده‌ای اجتماعی نیست که در آن متاثر از شرایط نامناسب اقتصادی، جرمی به وقوع نپیوندد. در تمامی مکاتب از «شیکاگو» تا «ماتریالیسم» و «ذهنی‌گرایان» این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته و حتی «وبر» با اینکه ذهن را عامل موثر می‌داند اما تاثیرگذاری عامل اقتصادی را نادیده نگرفته و آن را موثر تلقی می‌کند. از این‌رو باید برای کاهش چالش‌های اجتماعی و جلوگیری از فرسایش نهادهای اجتماعی، شرایط اقتصادی را بهبود بخشید.
 

 امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس

 

 

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 دامنه گرانی ها تا جایی پیش رفته است که تولیدکننده و یا فروشنده می داند و باور دارد که مشتری نمی تواند فلان کالا را با فلان قیمت خریداری نماید؛ بنابراین در این چرخه یک اتفاق تأسف بار نیز به وقوع پیوسته است و آن کاستن از کیفیت یا کمیت کالاست!
این روزها پرنده گرانی در آسمان کوتاهی ها و نبود نظارت و بی تدبیری ها اوج گرفته است. کمتر محفل و مجلسی است که برپا شود و موضوع گرانی در آن پیش کشیده نشود. در محافل عمومی به خصوص در جاهایی مانند مترو، بی آرتی، اتوبوس و... نیز معمولاً بحث داغ گرانی، پای ثابت بحث ها وگفت وگوهای سرپایی و فوریتی است.
متأسفانه در حالی که بحث گرانی کالاها و اقلام ضروری در میان عموم مردم فراگیر شده و این حاکی از فشار و اضطرابی است که مردم شریف بر گرده خود تحمل می کنند
گردن گرانی هر روز کلفت تر شده و گویا شرایط به گونه ای است که این گردن کلفتی خاتمه نمی یابد!
آنچه که مشخص و محرز است و جای کمترین تردیدی درباره آن وجود ندارد این حقیقت است که گرانی لجام گسیخته کنونی کاملاً غیرطبیعی و بیرون از رویه و عرف اقتصادی بازار است.
اکنون دامنه گرانی ها تا جایی پیش رفته است که تولیدکننده و یا فروشنده می داند و باور دارد که مشتری نمی تواند فلان کالا را با فلان قیمت خریداری نماید؛ بنابراین در این چرخه یک اتفاق تأسف بار نیز به وقوع پیوسته است و آن کاستن از کیفیت یا کمیت کالاست!
مسئله پیچیده نیست اگر بهای کالایی به عنوان مثال 100 تومان بوده است و اکنون در فاز گرانی ها- باز هم به عنوان مثال- به 150 تومان رسیده است،
چون دیگر افزایش قیمت به بالاتر از آن 150 تومان «در این مثال» گنجایش ندارد، 2 حالت متأسفانه متصور است؛ حالت اول اینکه همان کالایی که در فرض مثال بطور غیرمعمول و بدون توجیه به 150 تومان رسیده است اینک با یک درجه کاهش کیفیت به دست مشتری می رسد.
به عبارت دیگر؛ مشکل مضاعف می شود
هم 50 تومان به عنوان افزایش قیمت به ناحق مشتری باید بپردازد و هم اینکه در ادامه همان جنس را قبلاً باکیفیتی بهتر 100 تومان می خریده است و اکنون باکیفیت نازل تر 150 تومان خریداری می کند و تأسف بار آنکه این سیکل معیوب تداوم پیدا می کند.
حالت دوم این است که اگر کالای مورد مثال از 100 تومان فرضی به 150 تومان افزایش پیدا کرد و دیگر امکان گران تر شدن آن به دلیل امتناع مشتری امکان نداشت،
این بار اگر کیفیت کالا یک درجه نزول پیدا نکند یا امکان کاهش کیفیت نباشد یک ترفند دیگری انجام می شود و آن کاستن از مقدار و حجم کالا برخلاف پیمانه و کیل استاندارد و معروف و پذیرفته شده آن است.
به عبارت ساده تر؛ اگر در اجناس مصرفی قیمت یک کیلوی آن فلان قیمت بوده است اکنون پس از اینکه در چند مرحله، افزایش قیمت داشته و به سقف رسیده است، اینک در بسته 900 گرمی[!] آن هم بدون کاهش قیمت عرضه می شود.
جالب اینجاست که در برخی اجناس مثل چیپس و پفک که در بسته بندی های جذاب برای بچه ها به بازار فروش می آید متأسفانه در اثر همان آفت های گرانی، بخشی از درون بسته را با باد پر کرده اند و وقتی در بسته باز می شود کمتر از مقدار واقعی پفک یا چیپس در قسمت انتهایی بسته مشاهده می شود.
این مثال هر چند در سبد مصرفی خانوارها جزو اقلام ضروری نیست ولی آیا گویای خیلی از واقعیت ها و کوتاهی های نهادهای مسئول نیست؟
از سوی دیگر؛ بنابر گزارش های رسمی و غیررسمی کماکان موج افزایش قیمت ها در اقلام ضروری مثل لبنیات، گوشت و مرغ، برنج، قند و شکر، چای، روغن نباتی، میوه و سبزی نیز ادامه دارد و تنها یک اتفاق افتاده
و از جهاتی می توان آن را به فال نیک گرفت؛ «اذعان مسئولان و نهادهای مربوطه به گرانی و عبور از مرحله انکار».
وضعیت بلبشو و نابسامان مسئله گرانی و افزایش قیمت ها تا جایی است که رئیس سازمان تعزیرات حکومتی کشور دو روز پیش با اشاره به التهاب افزایش قیمت لبنیات تصریح می کرد:
«گزارش هایی به دست ما رسیده که قیمت ها هفتگی و حتی روزانه افزایش پیدا می کند.»
بنابراین
ناگفته پیداست که دیگر برخی از مسئولان نمی توانند علت افزایش قیمت ها را به تیتر فلان روزنامه یا گزارش فلان خبرگزاری منتسب نمایند یا ادعا کنند به عنوان مثال انتشار فلان پیامک موج گرانی ها را رقم زده است. البته شاید در موارد معدود و بصورت مقطعی اینگونه اتفاقات نیز دخیل در افزایش قیمت ها باشند ولی وقتی هفتگی و روزانه قیمت ها دچار نوسان می شوند این نوع استدلال ها، چوبین و شکننده است.
به هرحال، اخیرا مقامات اجرایی و اقتصادی پذیرفته اند که مسئله گرانی وضعیت قرمز پیدا کرده است. معاون اول رئیس جمهور در جلسه کارگروه کنترل بازار با پذیرش گرانی ها تاکید می کند که دولت جلوی گرانی و گرانفروشی در بازار را خواهد گرفت. حتی رئیس جمهور محترم در نشست اخیر با استانداران شخصا به ماجرای گرانی ها ورود کرده و خواستار مقابله با افزایش بی رویه قیمت ها در بازار شد. اینکه دولت بالاخره گرانی های بی رویه را پذیرفته و خواستار مقابله با معضل گرانی شده یک گام به جلو است ولی سؤال مهم این است که آیا گره گرانی ها باز می شود؟
آنچه بیش از هر چیزی اولویت دارد این است که مجموعه زمینه ها و عوامل این گرانی های بی سابقه از سوی نهادهای مربوطه شناسایی شود.
مشکل اینجاست که تنها به بخشی از زمینه ها و عوامل اشاره شود و مابقی آن مورد غفلت مسئولان قرار بگیرد.
بنابراین اگر نوسانات بازار ارز، افزایش قیمت در بازارهای جهانی و تامین برخی کالاها و مواد اولیه از بازارهای خارجی از علل و زمینه های گرانی است باید به سوء مدیریت ها و بی تدبیری ها و رها کردن قیمت ها در بازار نیز اشاره کرد.
همچنین در مقابله با مسئله گرانی نباید بخاطر پنهان کردن سوء مدیریت تنها به برخورد با گرانفروشی بسنده شود. بی شک میان «گرانی» با «گرانفروشی» تفاوت وجود دارد و باید برای هر یک تدابیر جداگانه و ویژه اندیشید.
اکنون به نظر می رسد بهترین راهکار برای مقابله با مسئله گرانی و افزایش قیمت های خارج از ضابطه، مجموعه ای از اقدامات ویژه مناسب و مطابق با علل و زمینه های پدیده گرانی و بخصوص گرانی های لجام گسیخته اخیر است.
بنابراین چند نکته گفتنی است؛
یکم: دولت وظیفه دارد
فراتر از گفتار و نصیحت و هشدار در عرصه عمل کنترل و نظارت بر بازار را اجرایی نماید.
دوم: تغییرات قیمت اجناس و کالاها باید تنها با مجوز سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان باشد
و این در کف بازار نیز عملیاتی شود.
سوم:
سازمان تعزیرات حکومتی با محتکران و گرانفروشان برخورد قاطعانه کند و اینجاست که ابزار تعزیراتی جواب می دهد و خواسته بحق مردم نیز همین است.
چهارم: رسانه ها و مطبوعات در قالب رسالت رسانه ای و مطبوعاتی شان از فضاسازی ها و جو روانی و دامن زدن به شایعات جلوگیری کنند.
پنجم:
در فضای حساس کنونی جای هیچ خطا و آزمونی نیست و هر تصمیم مهم و سرنوشت ساز باید بر مبنای کار کارشناسی و خرد جمعی مجموعه نهادها باشد.
خاطرنشان می شود اخیرا بانک مرکزی نسبت به خطر بی اثر شدن یارانه های نقدی با افزایش تورم ناشی از اجرای هدفمندی یارانه ها و کاهش سطح رفاه مردم و افزایش شکاف طبقاتی هشدار داد
و در همین راستا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها بدون تامین منابع آن را غیرقانونی دانسته اند.
و بالاخره باید گفت؛
گره گرانی هنگامی باز می شود که مجموعه قوا و نهادها در تعاملی غیرتشریفاتی به میدان بیایند و قدر خدمت به مردم را دانسته و خواسته بحق آنها را در باز کردن این گره بر صدر بنشانند.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


توزیع عادلانه-ی «ارباب-رعیتی» ...


 

 توزیع عادلانه-ی «ارباب-رعیتی»

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

مگر توزیع عادلانه ثروت و درآمدها در قبال تحصیل و کار و زحمت، کارآیی و تأثیر افراد در جامعه جزو اصول اساسی انصاف و عدالت نیست؟
اما چند نکته درباره پاداش های این چنینی:
1 - سرمایه اولیه شرکت مخابرات ایران در اصل و ابتدا از کجا شکل گرفته و تأمین شده است آیا این شرکت از بدو تشکیل با سرمایه خصوصی و سرمایه شخصی عده ای سرمایه گذار شکل گرفته یا این که سرمایه اولیه سرجمع پول هایی است که مردم پیش از این پرداخت کرده اند و بعدا شرکت در فرآیندی خصوصی شده است.
2 - اگر مخابرات با این گستردگی و پوشش همگانی و عمومی در سطح کشور در انحصار یک شرکت نمی بود و چنین انحصار عجیب و غریبی برای این شرکت وجود نمی داشت آیا این شرکت باز هم می توانست چنین درآمدهای میلیاردی کسب کند.
3 - اگر این انحصار نمی بود، مدیرعامل این شرکت و دیگرانی که پاداش های چند ده میلیونی با رعایت قوانین داخلی برای خود مصوب می کنند، چقدر سهم و نقش در افزایش بهره وری و افزایش سود شرکت مخابرات برای خود متصور می شدند؟
4 - سهم دیگر کارکنان مخابرات به غیر از مدیرعامل و هیئت مدیره در رده های بالایی از این افزایش درآمدها چقدر است؟ آیا رابطه منطقی و عادلانه ای بین پاداش های مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره با دیگر مدیران و کارمندان شرکت مخابرات وجود دارد؟ و اگر رابطه ای منطقی و عادلانه در این باب وجود داشته باشد، سوالات جدیدی درباره مقایسه حقوق و مزایای این شرکت و دیگر اقشار جامعه قابل طرح است.
5 - آیا غیر از این است که انحصار و افزایش نرخ خدمات مخابراتی عامل اصلی کسب این درآمدها است و آیا غیر از این است که همین انحصار باعث شده است پول های مردم به اجبار و در نبود رقیب دیگر به سمت این شرکت سرازیر شود.
6 - از این ها که بگذریم فرق مدیرعامل و هیئت مدیره این شرکت با سایر مدیران و کارمندان و کارگران سایر دستگاه ها، نهادها، سازمان ها و ادارات چیست؟ اگر پاسخ این باشد که شرکت مخابرات خصوصی است این پاسخی قانع کننده نمی تواند باشد چرا که این شرکت خصوصی شده است و تمام امکانات و سرمایه ها و اعتبار و ضریب نفوذ آن محصول دوران قبل از خصوصی شدن و انحصار قبلی و فعلی این شرکت است؟
این پاداش ها حتی با بسیاری از شرکت های خصوصی دیگر اصلا قابل قیاس نیست، سری به خیلی از شرکت های غیرانحصاری بزنید مسئله ای است که از روز روشن تر است.
7 - این خبر حالا منتشر شده است ولی آیا رسانه ها و مردم حق ندارند سوال کنند که از این دست پاداش های چند ده میلیونی مدیران و هیئت مدیره های چند شرکت دولتی و غیردولتی و خصوصی و شبه خصوصی بهره مند می شوند. بله این درست که شرکت هایی که صد در صد خصوصی هستند و با سرمایه های شخصی و از اجتماع و تعاون چند یا چندین نفر تشکیل می شود و نرخ کالا یا خدماتی را هم که ارائه می کنند عادلانه است و رانت های دولتی و امثال آن در شکل گیریشان نقش نداشته می توانند و باید مدیران و کارمندان و کارگران خود را برای ارتقای بهره وری، افزایش کمیت و کیفیت کالا و خدمات، افزایش رضایت مردم و بالا بردن درآمد شرکت و ارتقاء روحیه سازمانی تشویق کنند و پاداش های مناسب نیز بدهند. اما واقعا شرکت مخابرات جزو این دسته از شرکت های غیرانحصاری و... محسوب می شود یا از آنجا که دولت بر آن نظارت دارد باید همه مسائل آن همیشه شفاف و تحت نظارت و در منظر و مرآی جامعه باشد و اگر این یک رویه جاری و گسترده است لااقل مسئولان دولتی اعلام کنند که مردم خودشان را با این قصه و ماجرا هم وفق دهند و...
8 - آیا در وضعیتی که آمار بی کاری در کشور تلخ و آزار دهنده شده است و حداقل دست مزدهای کارگری و حقوق های کارمندی حتی برای کارهای بسیار سخت و حساس و در جاهای بسیار خطرناک و دورافتاده کفاف اجاره خانه و تأمین حداقل مایحتاج اولیه یک زندگی ساده و به قولی بخور و نمیر را نمی دهد آیا رویه شدن چنین پاداش هایی با موازین انصاف و عدالت و قسط همخوانی دارد؟
9 - مگر برخی مسئولان خبر ندارند که وضعیت اجاره خانه ها، گرانی کالاهای اساسی و... بدانجا رسیده است که برخی از افراد همین جامعه اگر یارانه ها سر موقع به حساب هایشان واریز نشود قادر به اداره امور عادی زندگی خود نیستند؟
10 - مگر توزیع عادلانه ثروت و درآمدها در قبال تحصیل و کار و زحمت، کارآیی و تأثیر افراد در جامعه جزو اصول اساسی انصاف و عدالت نیست حداقل نگارنده که قادر به درک رابطه عدل و انصاف با این گونه درآمدها و پاداش ها نیست.
11 - چنین پاداش ها و درآمدهایی که از قرار معلوم برای عده ای فراهم است چقدر به بیشتر شدن فاصله طبقاتی در جامعه دامن می زند؟ و آخر این راه به کجا خواهد رسید؟
12 - چنین درآمدهایی و پرداخت چنین پاداش هایی آن هم با نظارت و به نوعی تأیید دولت چه اثر روانی بر آحاد جامعه می گذارد؟
13 - مشی و مرام بنیان گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب ساده زیستی و تلاش برای ایجاد قسط و عدالت و رفاه عمومی و تولید و توزیع عادلانه ثروت برای آحاد جامعه بوده و هست و باز البته بنده نمی توانم رابطه بین این مشی و مرام و عدل و انصاف و عدالت را با چنین پاداش هایی درک کنم؟ شاید ایراد از درک این حقیر است.
کورش شجاعی

 متن کامل

 

 

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 

    گذشته از گرانی و تورم، افزایش قیمتها، تقلب و کم فروشی  مسئله دیگری-ست که مردم را آزار می دهد.
در این بین گاهی ممکن است افراد سودجو و متقلب به فکر استفاده از بازار پرفروش و پر رونق مواد غذایی که همواره مشتری زیاد و کاربرد عمومی دارد، بیفتند و برای کم کردن هزینه های تولید(به ویژه در شرایط دشوار کنونی) و به دست آوردن سود بیشتر، تقلب در مواد غذایی-ست؛ در بازار خرده فروشی ... گاهی به بازار فروش مواد اولیه هم سرایت کند.
 یکی از فروشندگان عمده چای، قهوه و نسکافه با نشان دادن پلاستیک بزرگی حاوی چای فرآوری شده که عطر خوبی هم دارد می گوید: این چای به ظاهر عطر و طعم خوبی دارد. زود دم هم هست ولی تقلبی است.  گاهی چای واقعی را مثل این نمونه با تفاله های خشک شده چای از قهوه خانه و ... و با رنگ و طعم مصنوعی و غیر مجاز مخلوط می کنند و به نام چای مرغوب به مصرف کننده بی اطلاع عرضه می کنند. برخی کسبه بهترین آزمون برای تشخیص چای تقلبی را نیز ارائه می دهند: ریختن مقداری از آن در آب سرد است. چای طبیعی و مرغوب(برخلاف نوع تقلبی) در آب سرد رنگ نداده و طعم آب سرد را چندان تغییر نمی دهد.
 یک لیوان از آن شیر را که چند دقیقه ای هم مانده خالی می کند. ولی روی دیواره لیوان هیچ اثری از شیر باقی نمی ماند. در واقع آن شیر به قدری رقیق است که بیشتر به آب شبیه است.
 شهروندی چند نمونه ماست بسته بندی شده و شیک را نشانم می دهد که مثل خامه کش می‌آید ولی جالب آن که طعم آن بیش از آن که ترش باشد شیرین است و گس.
طی صحبتی که با چند تن از تولید کنندگان می کنم می فهمم که رایج ترین تقلب هایی که ممکن است در شیر صورت بگیرد شامل افزودن آب، افزودن محلول نشاسته، مخلوط شیر خشک حل شده و جوش شیرین و فرمل ( برای پنهان کردن فساد) ... چون با اضافه کردن آب حالت و رنگ شیر چندان تغییری نمی کند، بنابراین برخی فروشندگان سودجو مقداری آب به شیر اضافه می کنند و برای این که غلظت آن نیز در حد طبیعی باقی بماند مقداری نشاسته نیز به آن اضافه می کنند تا به سادگی قابل تشخیص نباشد. برای مخفی ماندن فساد شیر برخی فروشندگان یا دامداران مقداری جوش شیرین به شیر فاسد اضافه می کنند که موجب خنثی شدن اسیدهای حاصله از میکروب ها می شود و به این ترتیب شیر در اثر حرارت لخته و دلمه نمی شود و فساد آن مخفی می ماند که تشخیص این تقلب نیاز به وسایل و امکانات آزمایشگاهی دارد ...

 

  متن کامل  

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


آدمکهای عروسکی-مون باید باوجدان وُ با مرام باشن، ولی به خودمون

 

 

 آدمکهای عروسکی-مون باید باوجدان وُ با مرام باشن،

 ولی به خودمون که میرسه، برعکس میشه!!! ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

1- میان دعا و ادعا تفاوت کمی ست اولی هر آن چه به زبان بیاید شنیدنی ست و دومی هر زمان به زبان بیاید نشنیدنی...
2 - من مانده ام که این مخترع نان تافتون چه فکری کرده است که این همه سوراخ گذاشته روی این نان!!!. یک لقمه درست و حسابی هم نمیشود گرفت.مرتب نشت میکند .
گاهی وقتا برنامه ریزی های آدم مثل نان تافتون میمونه. مثل تافتون به دردبخور و خوشمزه و دلنشینه ولی به دلیل وجود مورد بالا که عرض کردم باعث میشه اونطوری که می خواستی نشه...از طرفی توی برنامه ریزی هامون هم یک نفر مثل پسرخاله ( پسرخاله فیلم کلاه قرمزی) پیدا نمیشه معرفت داشته باشه . عاشق دیالوگ اون قسمتش هستم که
یک کیک مسموم بزرگ را پسرخاله تنهایی خورده بود که یک موقع بقیه نخورن و مریض بشن ... مجری پرسید : چرا ننداختیش دور؟ پسرخاله گفت: خب مورچه ها میخوردند مریض میشدند... مورچه را که نمیشه بهش سرم وصل کرد...
3- دیروز به چهارشنبه بازار به جهت خرید میوه و مایحتاج منزل ( در واقع خرید جنس بنجل ) رفته بودم.
برخی قیمت ها چون نیزه به قلب آدمی فرو می رفتند اما مگر میشد نخرید. بره وار به مردم نگاه می کردم که همچون من با بهت به قیمت های عنان گسیخته نگاه می کردند و خرید می کردند و لام تا کام نمی گشودند.
4 -
درد همنشین :
در پی مطالعه ویژه نامه نوروزی ایران مطالبی به ذهن ناقص بنده آمد که گویا کردنش بهتر از خاموش شدنش است ... من ملت ایران را در همین عصر کنونی با همه خوبی و ضعفهایش دوست دارم و آنها را جزو بهترین ها میدانم و به این ملت افتخار میکنم و همیشه خدا را شاکرم که فرصت داد در کنار اینچنین مردمان خوبی زندگی کنم و از کسانی نیستم که آریایی را اشرف مخلوقات بدانند و به تاریخ 2500 ساله خود ببالند و پادشاهان ستمگر را پرستش کنند.
اینها را گفتم که این را بگم ، مردم ایران یه چیزهایی را خوب میفهمند و یه چیزهایی را خوب متوجه نمیشوند. همه مردم ایران خوب فهمیدند تحریم چیه ولی اصلا نفهمیدند اختلاس چیه؟  خوب فهمیدند بحران های اقتصادی را ولی هیچ کسی نفهمید غول تورم را.  مردم ایران حتی جنگ را هم میفهمند ولی خودزنی را اصلا نمیفهمند. یعنی چی دروغ بین مسئولین چیز مرسومی شده؟  مردم حتی علت طرح تحول اقتصادی را هم خیلی خوب فهمیدند ولی اصلا نفهمیدن چطور بعضی مسئول ها از زیر مسئولیتشون شونه خالی میکنند و خطاهاشون را توجیه می کنند و آمار دروغ میدهند. خیلی درد داره مسئولی با اینکه عملکرد ضعیفی داشته باشه لبخند بزنه و سرش را مغرورانه بلند کنه و ادعا کنه که واسه کشورش سنگ تموم گذاشته...
5 - و در آخر، خدایا!...
 به خاطر تمام نعمت هایی که عطا کردی ، عطا نکردی ، به خاطر نعمت هایی که دادی و پس گرفتی و و شاید در آینده پس خواهی گرفت ، چیزهایی که پس گرفتی و بعدا میخواهی بدهی و خلاصه برای همه چیز شکر.

  

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

   اعتدال: دبیر کل حزب موتلفه اسلامی که در اجلاس سراسری دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی سخن می گفت با اشاره به انتخابات مجلس نهم اظهار داشت: جبهه متحد اصولگرایان در سراسر کشور موفق تر از سایر جریانها بود و در مرحله اول توانسته اکثریت کرسی های مجلس را به دست آورد.
حبیبی تصریح کرد: حزب موتلفه اسلامی نقش ویژه ای در موفقیت جبهه متحد اصولگرایان داشت ، ما پای روحانیت ایستاده ایم و پیوند موتلفه اسلامی و روحانیت پیوندی فصلی، موسمی و یا انتخاباتی نیست بلکه با اعتقاد از ابتدای تشکیل در خط روحانیت و ولایت عمل کرده ایم. وی در ادامه تاکید کرد: ما روحانیت را پیشتاز انقلاب می دانیم و به این مساله اعتقاد محکم داریم نه مانند حرف های فریبکارانه ای که عده ای می زنند . منافقین در اول انقلاب از امام(ره) دم می زدند و به دنبال تخریب دیگران بودند. امروز نیز می بینیم عده ای می گویند ما تابع مقام معظم رهبری هستیم اما در عمل می بینیم یاران انقلاب را تخریب می کنند و به دنبال زدن بازوان ولایت هستند.
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در ادامه با تاکید بر اینکه حفظ یاران انقلاب و بازوان مقام معظم رهبری مساله ای سرنوشت ساز است بیان داشت: دشمنی ها علیه موتلفه اسلامی در قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات مجلس طراحی شده بود،
حتی مفسرین خارجی نیز اعتقاد دارند که اصولگرایی به معنای واقعی در میان تمام تشکل های موجود در کشور را موتلفه اسلامی از سال 1342 به وجود آورده است. حبیبی در ادامه خاطر نشان کرد: جبهه پایداری از بدو تشکیل علیه جبهه متحد اصولگرایان و حزب موتلفه اسلامی مخالفت های ویژه ای داشته است. وی در ادامه در خصوص نقاط ضعف جبهه پایداری اظهار داشت: نقاط ضعف اساسی-ای در جبهه پایداری وجود دارد. آیت الله مصباح در خصوص قهر رئیس جمهوری در سال گذشته فرموده بودند که اگر حمایت از آقای احمدی نژاد مستلزم ترویج مشایی می شود ، حمایت از احمدی نژاد حرام است. الان جبهه پایداری پشتیبان آقای احمدی نژاد است، سوال ما از جبهه پایداری این است که مگر شما مرید آیت الله مصباح یزدی نیستید؟ مگر احمدی نژاد از مشایی حمایت نمی کند؟ احمدی نژاد منهای مشایی وجود ندارد و چرا شما حمایت خود را پنهان می کنید. در طول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد اگر کسی با مشایی زاویه پیدا کند باید از ریاست جمهوری برود و این حمایت کامل وی از مشایی را نشان می دهد.
 متاسفانه برخی ها دور خیز کرده اند تا کاندیداهای حزب موتلفه اسلامی در تهران رای نیاورند و تخریب های بسیار سازماندهی شده ای را به کار بسته اند، حزب موتلفه اسلامی همواره به برکت خون شهدای خود آنقدر اعتباراش را بالا می داند که این اعتبار با شکست و پیروزی در انتخاباتی ضربه به ریشه اش نخواهد خورد. دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در پایان گفت: ما با تمام توان از لیست جبهه متحد اصولگرایان حمایت می کنیم .

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


آب دریا را اگر نتوان چشید، بهر آبادی، کجا نتوان کشید! ...

 

 

 

 آب دریا را اگر نتوان چشید،

 بهر آبادی، کجا نتوان کشید! ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 انتقال آب به کویر یا ساختن راه آب مرکزی ایران که دریای عمان را به دریای خزر متصل می کند موضوع بگو مگوی کاربران خبرآنلاین شد.
این دو طرح موافقان و مخالفان بسیاری دارد. اما بحث کاربران خبرآنلاین درباره ایران رود، به جای اینکه احساسی و به کل کل بدل شود، و کمی کارشناسی شد.
 

یکی از کاربران نوشته است: "به نظر من از آب تلخ و شور دریا که حتما املاح هم داره کشاورزی به عمل نمیاد ولی شاید برای صنعت بشه ازش استفاده کرد. ضمنا اکو سیستم مناطق وسیعی از شمال تا مرکز و جنوب را به هم می زند که در برخی مناسب و مفید و در برخی نامناسب و مضر می باشد. باید هزینه و فایده این پروژه بسیار بسیار عظیم را سنجید و بعد با فکر و برنامه عمل کرد تا خدای ناکرده هزینه های این کار به دوش مردم نباشد که هیچ بهره ای هم نداده باشد. البته این کار امتیازی که دارد این است که سواحل ایران در شمال را چند متر عقب می راند و سرزمین های وسیعی از زیر آب رها می شود. که باید برای تفریحات ساحلی مناسب در جهت جذب توریست استفاده گردد."
و کاربری هم این طرح را کارشناسی شده دانست: "طرح کاملا کارشناسانه و حساب شدست عزیزان من و هزینه اجرای طرح در دولت خاتمی 10میلیارد برآورد شده و ارتفاع زمین در طول مسیر نسبت به سطح دریا بر اساس اطلاعات بدست آمده از ماهواره و نقشه های ویژه بطور تقریب بشرح زیر است:
صفر تا 250 متر 65 کیلومتر ، _ 250 تا 500 متر 330 کیلومتر ،_ 500 تا 1000 متر 920 کیلومتر، _ 1000 تا 2000 متر 150 کیلومتر،"
و کاربری هم این سوالات را پرسید؛
"کجاش کارشناسی هست ؟
میزان تبخیر در طول کانال چقدره ؟
این طرح عین آتیش زدن به منافع ملی ایرانه.
ما تو ساختن کانالهای آبهای سطحی شهری موندیم چه برسه به کانال قابل کشتی رانی!!! تو میدونی یکه کشتی رو بخواهی از خزر بفرستی به دریای عمان چند هزارتا Stop Lock لازم داره ؟ چقدر آب باید پمپاژه بشه؟.
اگه راست میگید این کارا رو بکنید:
شبکه راه آهن رو تکمیل کنید.
فرودگاههای بین المللی رو توسعه بدید.
راههای ترانزیت بسازید"
توریست جذب کنید.
و یکی هم چنین نوشته است: "فقط باید یادشون باشه :
1.. توی نقشه ایران جای دریای خزر و کویر لوت عوض کنند.
2.. یک انشعاب هم به دریاچه ارومیه بیچاره بزنند.
3.. سر راهشون به دریای لوت ماهی های کویر خزرم با خودشتون بیارن یا براشون شش نصب کنند
آخ چه کیفی می کنند این مارمولک های کویر"
اما کاربری که چند بار با نام آرش در نظرات مختلفی گفته به دلایل فنی و اقلیمی موافق ایران رود است، نوشته: "متاسفانه بعضی از دوستان چند تا کلمه رو از جایی خوندن یا از کسی شنیدن و بدون اینکه معنی اون رو بدونن طوطی وار تکرارش می کنن. مثل اکو سیستم. یا این دریای لوت و کویر خزر .که بدون هیچ تفکری و فقط از سر لج بازی و تقلید مثل مسلسل تکرارش می کنن.
الان دیگه 50 سال پیش نیست که منابع اطلاعاتی کم باشه.یه ذره مطالعه هم بد نیست.ببینم مثلا این کویر بمونه هیچ جنبنده ای هم توش زندگی نکنه که اکو سیستم به هم می ریزه؟در شرایطی که حجم آب برداشتی از دریای مازندران محدود خواهد بود.بعضیای دیگه هی میگن پمپ پمپ بابا جان ارتفاع کویر لوت از سطح دریا چقدره؟
190- متر .این یعنی چی علما؟
یعنی دریای مازندران که ارتفاعش از سطح دریاهای آزاد 27- است در سطح بالاتری از کویر لوت قرار داره.اونوقت این پمپ می خواد؟"
و کاربری هم نوشته است: "تا 1400 سال پیش به جای دشت کویر دریای هامون مرکزی در قلب ایران بوده حالا که زمان احیای دریای هامون عزیز رسیده شما بحث کارشناسانه نبودن طرحی با پشتوانه قوی 50 ساله رو پیش می کشید ؟
نظر مرکز پژوهشهای مجلس پیرامون امکان اتصال آبهای شمال و جنوب ایران
تاریخ : سه شنبه ، 22 آذر ماه ، 1384
طبق این گزارش، علمی ترین بررسی ها در مطالعات امکان پذیری مقدماتی پیرامون طرح احداث آبراه کشتیرانی از خلیج فارس به دریای خزر طی سالهای 1374 تا 1376 توسط مجموعه ای از حدود 130 کارشناس و متخصص داخلی تهیه و نتایج آن در دو مرحله میانکار و نهایی تقدیم ریاست جمهوری وقت شده است."
البته این مخالف هم می گوید:
"نظر من:
1 کسی در کویر زندگی نمیکند که کانال به این پر خرجی آب برایش ببرد
2 هزینه احداث کانال از فوایدی که به دنبال دارد بیشتر است.
3 کسی در مناطق بیابانی زندگی نمیکند. زندگی در مناطق نیمه بیابانی مشکل است چه برسد به کویر های ایران.
4 دستگاه های آب شیرین کن دستگاه های گران قیمتی هستند و هزینه تصویه آب شور دریای کاسپین از هزینه حمل بسته های بزرگ آب معدنی بیشتر است."
و یا: "کویر لوت رکورد دار دمای سطحی، 70 درجه سانتیگراد، یعنی کتری آب بزاری روی شن های داغ، تقریبا جوش میاد.

کاربرانی هم نام کویر و دربا را با هم عوض کرده اند و نوشته اند: "کویر خزر، دریای لوت"

برای خواندن نظرات بیشتر، رای و پاسخ به نظرات، به این خبر مراجعه کنید.

 

 

 وعده-ی این باغ وُ بهشت پیشکش!

 همین نون بربری-مونو آجر نکن! ...

 برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

یکی از مهمترین شوکه-کننده-ترین وعده های محمود احمدی نژاد ایجاد "دو نیم میلیون شغل" تا پایان سال 89 بود، احمدی نژاد اما اخیراً اعلام کرد که روی قول خود است، البته به شرطی که برخی که برای دولت مانع تراشی می کنند، بگذارند وعده های او عملی شود.
به گزارش انتخاب، گرچه احمدی نژاد اشاره ای به "این افراد مانع تراش" نکرد،
اما هنوز هم خبری در مورد جزئیات طرح وی برای ایحاد دو و نیم میلیون شغل، منتشر نشده است.
مصطفی کواکبیان نماینده مردم سمنان در مجلس که در انتخابات مجلس نهم، موفق نشد به مجلس راه پیدا کند با انتقاد از شرایط اخیر کشور می گوید:
امروز در هر خانواده‌ای یک تا دو بیکار وجود دارد و بیش از 200 هزار نفر به آمار بیکاران اضافه شده است. مردم می‌گویند تحقق وعده
 دو وُ نیم میلیون شغل پیشکش حداقل اشتغال موجود را حفظ کنید و اجازه ندهید که بیش از این بر سر صنعت و تولید کشور آن آید که پیش آمده است.
وی که در نطق میان دستور در نشست علنی امروز چهارشنبه صحبت می کرد، با اشاره به اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها با بیان این که متاسفانه دولت در برنامه بودجه امسال هم این موضوع را قید نکرده است، گفت:
نمایندگان مجلس در آخرین روزهای مجلس هشتم جلوی قانونگریزی‌های دولت را بگیرند.
نماینده مردم سمنان و مهدیشهر در مجلس شورای اسلامی با بیان این که وضعیت صنعت در این کشور به بیچارگی کشیده شده است، افزود: گفته شده است که 53 میلیارد دلار فروش در بازار نصیب دولت شده است که معادل ریالی آن قرار است به یارانه‌ها واریز شود اما آیا ما قانونگذاران هدف از تصویب قانون هدفمندی را اینگونه تصورمی‌کردیم.
وی ادامه داد: در آستانه تنظیم بودجه سال 91 باید بدانیم که مردم مشکلات بسیار زیادی پیدا کرده‌اند و از طرفی مراجعات پی‌درپی مردم به سایت‌ها کلافگی‌ مردم را بیشتر کرد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم
با بیان این که در بحث هدفمندی یارانه‌ها باید به این موضوع دقت کنیم که قدرت خرید مردم بدون افزایش نقدینگی باید بالا رود اظهار کرد: نباید آسیب‌هایی که به اقتصاد ملی وارد شده از این بیشتر شود و جلوی این روند باید گرفته شود.
این عضو فراکسیون خط امام (ره) به موضوع اشتغال در کشور اشاره کرد و ادامه داد: امروز هیچ خانواده‌ای وجود ندارد که یک یا دو نفر بیکار نداشته باشد.
آیا ما نمایندگان در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و در آستانه روز کارگر نمی‌توانیم با تنظیم قانون بودجه 91 کمی از آلام مردم را در این شرایط کاهش دهیم.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


مهیای پُلوی چرب وُ چیلی ِ سرکار-گزاری شوید! ...

 

 

 

 مهیای پُلوی چرب وُ چیلی ِ

 سرکار-گزاری شوید! ...

 برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور از استخدام و جذب نیروی مفصل و قابل توجهی برای دستگاه‌های حاکمیتی کشور در سال 91 خبر داد.
فروزنده در مصاحبه با واحد مرکزی خبر گفت: براساس ماده 44 قانون مدیریت خدمات کشوری، سیاستگذاری مجلس این است که عدالت استخدامی در کشور به طور کامل اجرا شود.
وی افزود: ما برای اینکه بتوانیم ظرفیت‌ها و زمینه لازم برای رقابت افراد را فراهم کنیم تا در مشاغل دولتی قرار گیرند، بحث آزمون را طراحی کردیم.
فروزنده برگزاری آزمون عمومی، تخصصی و مصاحبه‌های تکمیلی را از جمله مراحل جذب نیرو در دستگاه‌های دولتی برشمرد و گفت: از سال 88 که قانون مدیریت خدمات کشوری اجرایی شد همه ادارات و نظام دولتی ما که نیازمند نیرو بودند کار جذب نیرو را از طریق آزمون انجام داده‌اند و از این پس نیز همینطور خواهد بود.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور با بیان اینکه فرآیند جذب نیرو از طریق آزمون ادامه خواهد یافت گفت: این فرآیند در کشور جا خواهد افتاد تا برای همه این بستر فراهم باشد که براساس ضابطه و یک رقابت سالم بتوانند وارد سیستم اداری شوند.
فروزنده همچنین در خصوص برنامه دولت برای جذب نیرو در سال 91 افزود: دولت مصوب کرد تمام دستگاه‌ها مخصوصاً در مناطق و شهرستان‌ها به اندازه پست‌های بلاتصدی شان، بتوانند جذب نیرو داشته باشند.
وی گفت: امسال ان شاءالله جذب نیروی مفصل و قابل توجهی خواهیم داشت تا فضای خوب برای نیروهای تحصیل کرده مخصوصاً در رشته‌های علوم انسانی فراهم شود.
فروزنده افزود: در حال حاضر در مرحله اول رقم قابل توجهی را به استان‌ها اعلام کرده‌ایم تا به طور متوسط بین دو تا سه هزار نفر به طور مستقیم جذب کنند.
وی گفت: همچنین همه نیروهایی که از مرکز استان به شهرستان‌ها بروند ولو قراردادی یا روزمزد باشند، تبدیل وضعیت می‌شوند.
فروزنده افزود: امسال بازسازی در نیروهای دولت انجام می‌شود تا فضایی برای حضور نیروهای فرهیخته و شایسته فراهم شود که البته همه این موارد از طریق آزمون خواهد بود تا فضای عادلانه حاکم باشد.

 

 

 اجناس هم با «آب به آب شدن»

 بالاخره تعادلشون بهم میخوره!!! ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 ایسنا: سعید درخشانی با بیان این‌که درصد افزایش قیمت کالاها بالا نیست، اظهار کرد: مدت‌هاست که پودر لباسشویی در بازار بسیار کم توزیع می‌شود و به همین دلیل قیمت‌ها افزایش پیدا کرده است.
وی ادامه داد: در حال حاضر برخی تولیدکنندگان کالاها را به بازار می‌دهند که این موضوع باعث شده، مغازه‌داران جنس را از بازار تهیه کنند و در نهایت کالا را با قیمت بالاتری به مصرف‌کنندگان بفروشند. اگر تولیدکنندگان همانند گذشته کالا را در مغازه‌ها عرضه کنند، وضعیت داد و ستد بهتر می‌شود.
رییس اتحادیه سوپرمارکت و مواد پروتئینی با اشاره به نایاب شدن سس یکی از تولیدکنندگان مطرح در بازار، تصریح کرد: اگر این سس در بازار پیدا شود، مغازه‌دار باید آن را گران‌تر بخرد و در نهایت گران‌تر نیز بفروشد. قبلا این گونه نبود و بازاریاب شرکت تولیدی هر چند روز یک بار برای تامین کالا به مغازه می‌آمد و در همه مغازه‌ها نیز کالا موجود بود.
او با تاکید بر این‌که وقتی عرضه و تقاضا با هم هماهنگ باشد، شرایط کنونی بازار پیش نمی‌آید، گفت: اکثر کارخانه‌ها جنس تولید نمی‌کنند، بنابراین کالا گران شده است. برای مثال مدت‌ها کره در بازار توزیع نمی‌شد و در حال حاضر نیز این کالا به مقدار خیلی کم و با قیمت بالاتر عرضه می‌شود.
وی با اشاره به این‌که روغن خوراکی نیز برای مدتی توزیع نشد، اظهار کرد: اکنون نیز که روغن توزیع می‌شود، قیمت آن 20 درصد افزایش پیدا کرده است. روغن پنج کیلویی 12 هزار و 400 تومان بود که اکنون با نرخ 14 هزار و 800 تومان عرضه می‌شود.
درخشانی با بیان این‌که برنج ایرانی اصل گران است و انواع برنج خارجی نیز درصدی گران‌ شده است، افزود: اکثر کالاها گران شده‌اند. تن ماهی نیز در بازار موجود بوده، ولی گران شده است. به طوری‌که تن ماهی یکی از تولیدی‌ها که حدود 2600 تومان بود، اکنون بانرخ 3100 تومان و تن ماهی یکی دیگر از برندها که حدود 2050 تومان بود، در حال حاضر با قیمت 2500 تومان فروخته می‌شود.
رییس اتحادیه سوپرمارکت و مواد پروتئینی با اظهار بی‌اطلاعی از این‌که چرا تولیدکنندگان بازار را خالی از جنس می‌گذارند، در واکنش به مطرح شدن موضوع هجوم مردم برای خرید کالا با توجیه کمیاب و گران‌شدن آن‌ها در آینده گفت: کسی با تفکر نایاب شدن کالا به بازار حمله نکرده است و تقاضای خرید همانند قبل است.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


قلاده های طلا بر گردن چه کسی است؟

 


 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ،
فیلم «قلاده های طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی با حمایت آشکار و پنهان برخی نهادهای رسمی و غیر رسمی ، این روزها تمام شرایط لازم برای اکران و فروش را به تسخیر خود درآورده است.
بنا بر این گزارش ،
آنچه که تاکنون مغفول مانده ، نقش پنهان لیدر جریان انحرافی در «قلاده های طلا»-ست. در ابتدای شروع پروژه «قلاده های طلا» کرارا در رسانه ها مطرح شد که این فیلم در قسمتهایی به نقش جریان انحرافی و لیدر این جریان و برخی از اطرافیان رییس جمهور در حوادث چند سال گذشته نیز می پردازد ، اما با پخش این فیلم مشخص شد که چنین خبری از اساس صحت نداشته و از ابتدا در فیلمنامه چنین چیزی وجود نداشته ، بلکه تاکتیکی برای سازندگان این فیلم بوده تا برخی حمایت های خاص را جلب کنند.

 از سویی یک منبع آگاه در گفتگو با خبرنگار ما ، از ارتباط ویژه یکی از عوامل اصلی این فیلم با لیدر جریان انحرافی خبر می دهد و می گوید: آقای الف به مانند خود لیدر جریان انحرافی ، اخراجی نهادهای امنیتی است و در طول ساخت این فیلم جلسات متعددی را با لیدر جریان انحرافی برگزار کرده و مشورت هایی از وی دریافت کرده است. همچنین لیدر جریان انحرافی در مراحل مختلف مبالغ بسیار قابل توجهی را به آقای الف پرداخت نموده که فقط یک مورد آن بالغ بر رقم فروش برخی فیلمهاست.
البته وقتی فارغ از گمانه ها و شنیده ها و با دقت به «قلاده های طلا» می نگری ، آنچه که عیان است ، نمود یک هجو اجتماعی و نه سیاسی است که سعی دارد خود را فیلمی سیاسی معرفی کند ، نه به حوادث پس از انتخابات - فارغ از کلیشه- پرداخت شده و نه حرفی برای گفتن وجود دارد.
در این هجو اجتماعی از سویی نیروهای خدوم وزارت اطلاعات و سربازان گمام امام زمان (عجل) که زحمات زیادی را در مدیریت بحران حوادث پس از انتخابات متحمل شدند ، به گونه ای نادرست معرفی شده و با لوده بازی های بازیگران ، سعی در تخریب چهره های آنها شده و تمام اینها در شرایطی است که وزارت اطلاعات این روزها در اوج اقتدار به سر می برد که نمونه این اقتدار دستگیری ریگی در سال گذشته و عملیات پیچیده انهدام باندجاسوسان اسراییلی در روزهای اخیر است.
البته ناگفته پیداست که وقتی لیدر جریان انحرافی در جریان پرو‍ژه اش برای تضعیف وزارت اطلاعات و ماجرای خانه نشینی رییس جمهور ، با چنان شکست مفتضحانه ای روبرو شد ، دست به اقدامات ایذایی برای تخریب نیروهای امنیتی زده و در این راه از آقای الف که به مانند خودش بغض خاصی از نیروهای امنیتی دارد ، استفاده نماید و در این میان با سر هم کردن سخنان مخالفان ، برای خود کلاه و نمد حمایت از نظام و مخالفت با سبزها را بدوزد.
البته حمایت جریان انحرافی از «قلاده های طلا» عیان تر از این حرفهاست. درحالیکه در 6 سال گذشته هیچ کارگردان ، هنرمند و روزنامه نگار داخلی نتوانسته از رییس جمهور وقت ملاقات بگیرد ، لیدر جریان انحرافی برای کارگردان این فیلم مراسم تجلیل برگزار می کند.
ابوالقاسم طالبی، که با ساخت «نغمه» ، «عروس افغان» و «دست‌های خالی» معروف به ساخت فیلمهای شکست خورده است ، اکنون با ساخت «قلاده های طلا» ، احمدی نژاد برایش کف می زند و او را تجلیل می کند.
از سویی دیگر برای حمایت از «قلاده های طلا» ، دو فیلم سیاسی و قدرتمند رقیب «قلاده های طلا» از لیست اکران خارج می شوند تا این فیلم رقیبی نداشته باشد و بتواند بی دلیل خود را سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران ! بنامد.
همچنین مسئولان عالی سازمان صدا و سیما که ارتباط نزدیکی با کارگردان این فیلم دارند و از حامیان جدی اکران این فیلم هستند ، در تمام شبکه ها و پشت سر هم ، تیزر تبلیغات این فیلم را پخش می کنند تا جایی که گفته می شود هزینه تیزر تبلیغات صداوسیما برای این فیلم بیش از فروش فیلم بوده است.
از طرفی بلیطهای رایگان و نیمه رایگان این فیلم در سطح بسیار وسیع در ادارات و نهادهای دولتی توزیع شده و این توزیع همچنان ادامه دارد.
به راستی این سوال پیش می اید که قلاده های طلا بر گردن چه کسی است؟
بی شک فیلم «قلاده های طلا» یک اثر موج سوارانه سیاسی است که جای نقدش در این مجال نیست، اما حواشی این فیلم آنقدر خوب چیده شده که به خوبی هیاهو ایجاد کند و در این بین نباید ترفندهای رسانه ای درخصوص این فیلم و صدالبته نقش ابولقاسم طالبی و لابی های گسترده اش با رسانه های مختلف را نادیده گرفت .
او بارها و بارها حواشی حین تولید فیلمش را در بهترین وجه ممکن رسانه ای کرد و خودش هم لقب «سیاسی ترین» فیلم تاریخ سینما(!؟) را به این فیلم داد تا فارغ از هرگونه قضاوت رسانه ای و انتقادهای مطبوعاتی، بازار اکرانش را داغ کند. با این حال
زیاد بعید نیست اخباری با تیترهای زیر در روزهای آینده در رسانه های مختلف منتشر شود:
- دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور در صف دعوت از کارگردان فیلم ماه هاست انتظار می کشند!
- فروش فیلم در تنها سینمای شهر(...) تا صبح ادامه داشت و صف های مردم جلوی سینما به صورت فشرده حاکی از علاقه شدید مردم به این فیلم گزارش شده!
- هفته نامه انگلیسی زبان(...) در تحلیلی فیلم جدید طالبی را شاهکار سینمای ایران در دهه 80 عنوان کرد!
- طلاب مدرسه های علمیه (...) و (...) با انتشار بیانیه ای از ساخت این فیلم تشکر کردند و آن را برای تماشا به همه طلبه ها توصیه کردند و خواستار اکران خصوصی آن در حوزه های علمیه با حضور کارگردان و عوامل فیلم شدند!
- جمعی از کشاورزان روستای (...) با پای پیاده برای دیدن این فیلم به شهر (...) عزیمت کردند!
- فروش فیلم در تهران رکورد شکست، این اتفاق در بعد از انقلاب بی سابقه بوده و فروش فیلم تنها در یک روز معادل کل فروش فیلمهای اکران نوروزی بوده است!


 عبرت نیوز: : همزمان با رخدادهای روز استیضاح وزیر رفاه که با محوریت " احمد توکلی و زاکانی و حداد عادل " رقم خورد
و در پدیده ای غیر قابل قبول حکمیت جای قانون نشست و حقوق مردم نادیده گرفته شد، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:
*وقایع تأسف بار کهریزک به تابستان 1388 مربوط می‌شود که اکنون نزدیک سه سال از آن می‌گذرد. در این واقعیت که آنچه در بازداشتگاه کهریزک رخ داده یک جنایت بوده کمترین تردیدی وجود ندارد. روشن‌ترین دلیل بر این واقعیت، برخوردی است که رهبر معظم انقلاب با این ماجرا کردند و دستور برچیده شدن آن بساط و تعقیب و مجازات عاملان آن را صادر کردند.
اینکه هنوز پرونده کهریزک مفتوح است و متهمان اصلی آن بلاتکلیف مانده اند، با این دستورالعمل و با انتظار مردم و اقتضائات طبیعی جامعه‌ای که با نظام اسلامی اداره می‌شود منطبق نیست. آنچه در ماه‌های اخیر بر سر مسئولیت و عدم مسئولیت یکی از متهمان پرونده کهریزک جریان یافت،اصولاً در شأن یک جامعه اسلامی نیست.
*سؤال اینست که آیا زمانی نزدیک سه سال برای روشن ساختن تکلیف چنین پرونده‌ای کافی نیست؟
*طرف دیگر ماجرا اینست که هر چند بلاتکلیفی پرونده کهریزک و عملکرد غیرشفاف و بشدت کند قوه قضائیه درباره متهمان آن زیر سؤال است
، ولی مسئولان قوه مجریه آیا فکر می‌کنند کشور دچار قحط الرجال است که متهم اصلی این پرونده را یک روز به ریاست دستگاه مبارزه با قاچاق کالا و ارز می‌گمارند و روز دیگر ریاست سازمان عریض و طویل و حساس تأمین اجتماعی را به او می‌سپارند؟
رئیس قوه مجریه که هر روز از وجود نیروهای کارآمد در کشور سخن می‌گوید
و البته می‌دانیم که جامعه ما از مدیران با تجربه پر است، چرا انگشت روی همین یکنفر می‌گذارد و علیرغم اعتراض‌های مکرر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و برخلاف انتظار مردم که سپردن مسئولیت‌های مهم و کلیدی به افرادی که متهم هستند و پرونده سنگینی دارند را بر نمی‌تابند، مدیریت دستگاه‌های مهم را به او می‌سپارد؟
*طرف سوم نیز مجلس است که در همین ماجرا توسط عده‌ای که خود را "حکم" قرار دادند دور زده شد و اصولاً به حساب نیامد. اینکه چند نفر خود را قیم کل نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بدانند و درباره استیضاح که حق نمایندگان است هر طور که خود می‌خواهند تصمیم بگیرند، اقدامی است که در تاریخ مجلس سابقه ندارد و با حقوق قانونی نمایندگان مردم در تضاد است. نتیجه نیز کلاه گشادی شد که بر سر کل نمایندگان رفت و یکبار دیگر مجلس را در چشم مردم کوچک کرد.

 به گزارش عبرت نیوز، موضوع انتصاب های محمود احمدی نژاد از بکار گیری " اسفندیار رحیم مشایی " و " بقایی " گرفته تا سعید مرتضوی، مردی که یکی از متهمان اصلی جنایات کهریزک نامیده و پرونده اش در دست رسیدگی است به یک معمای حل نشدنی اما پر معنا تبدیل شده است، او بدنبال چیست؟ این نوع رویکرد چه منفعتی برای دولتش دارد؟ مردم چه نفعی می برند؟ چرا اصولگرایان مدتی است مقابلش می ایستند و در دقیقه 90 کوتاه می آیند؟
نزدیک به دوماه است که مسئولان قوای مقننه و نمایندگان مجلس از یکسو و در سوی دیگر محمود احمدی نژاد و دولت پر سر و صدا و چالش آفرینش بر سر مسائل مختلف به گفتگو و رفع اختلاف مشغولند و در این میان هزینه های مختلفی به مردم تحمیل می شود.
ماجرای نمایش دو فیلم سینمایی " گشت ارشاد" و " خصوصی" تا مدتها نقل همه مجالس شد و از خطبه های نماز جمعه تا تریبون مجلس و خیابانها و سخنرانی های یک طیف بصورت همزمان این مقوله را هدف گرفت
در حالیکه مشکل این کشور بیش از نمایش دو فیلم، سختی و مشقاتی است که حتی صدای مراجع تقلید را در آورده است.
هنوز این مقدمه تمام نشده بود که ماجرای مردی به میان آمد که متهم است و معلوم نیست چرا محاکمه و مجازات نمی شود.
انتصاب سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران بار دیگر همه کشور را مشغول خود کرد و با ادعاهای چند نماینده منتقد دولت استیضاح وزیر رفاه کلید خورد و تا مدتها کشور و نظام و مردم را گرفتار آن ساخت و سر انجام نیز بدون هیچگونه نتیجه خاصی به نقطه صفر رسید و معلوم نیست چرا؟ درست زمانی که ممکن بود احمدی نژاد برای دفاع از وزیرش پشت تریبون باز مجلس قرار گیرد و تنها با یک ادعا " مرتضوی گفته استعفا می دهد " ادعایی که فورا تکذیب شد و رئیس جمهور هم آن را نپذیرفت خاتمه یافت؟!
در حالیکه مردم فقیر و قشر زیر خط فقر در شرایطی سخت امرار معاش می کنند و گاهی برخی مردم حتی قادر به تامین نیازهای اولیه خود نیستند و محتکران کالاها را پنهان کرده و بعضا بدلیل افزایش بی حد و حساب بهای کالا خرید و فروش تعطیل است و برخی تولید کنندگان متوقف یا در حال فرو ریختن هستند، راز این رفتارهای سیاسی غیر معمول چیست؟ چرا دادیار معلق کهریزک دست به هفت تیر می شود و در یک پمپ بنزین و بی هدف تیر اندازی می کند و خبر بازداشت و برخورد دستگاه قضایی با وی در رسانه هایی مانند " جهان و الف " که از منتقدان و مدعیان مرتضوی و همین شخص هستند بازتاب نمی یاید و پس از آن نیز دو چهره شدیدا منتقد مرتضوی و احمدی نژاد یعنی آقایان "توکلی و زاکانی" حاضر به جلسه و حکمیت ! و نشست با مرتضوی می شوند و بعد هم آبروز سیاسی خود را یک روزه در کف می نهند چرا؟ چون سیاست است ! اگر شما فهمیدید ما نیز خواهیم فهمید. حقیقتا ما چگونه می توانیم پاسخ شهیدان و رزمندگانی و جانبازان روی تخت و قربانیان اینگونه تصمیم گیری ها و شجاعت نداشتن ها و سیاست بازی ها را بدهیم، با ادعا با شعار و حرف با ابزار بازی و وقت کشی و مماشات و ملاحظاتی که منشا آن روشن نیست؟ کجایند مردان بی اعا ...کجایند؟
در همین رابطه فردا نیز نوشته:

  متن  کامـل 

 

 


الگوی آزادی خزعلی و نوری زاد برای بقیه زندانیان سیاسی جواب می ده

 یک لیوان چای با هشت حبه قند در64 روز. با خنده می گفت: می خواستم رکورد بابی ساندز را بشکنم که نشد! کسی پرسید: بعد از آن حکم سنگین، چه جوری آزاد شده اید؟ گفت: فعلا با دستور رهبری که به رییس قوه قضاییه ابلاغ شده، با قرار آزاد هستم.
در حالی که بازتاب چندی پیش در گزارشی با اشاره به تجربه موفق آژادی محمد نوری زاد برای نظام پیشنهاد اجرای این شیوه رفتار درباره سایر زندانیان حوادث بعد از انتخابات را مطرح کرده بود، غلامعلی رجایی نیز به تجربه موفق آزادی مهدی خزعلی اشاره کرده است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در بخشی از این یادداشت، دکتر رجایی نوشته است: دوشنبه ای که گذشت، با چند نفر از دوستان به دیدار دکتر مهدی خزعلی رفتم. محل ملاقات ما در محل کار ایشان در موسسه انتشاراتی جابربن حیان بود که کتابهای پزشکی چاپ می کند، یا بهتر بگویم می کرده است!
 با مهدی از هر دری سخنی رانده شد. از مهدی پرسیدم در این دوران اعتصاب تر، چه می خوردی و اعتصابت چند روز طول کشید؟ گفت: یک لیوان چای با هشت حبه قند در64 روز. با خنده می گفت: می خواستم رکورد بابی ساندز را بشکنم که نشد!
کسی پرسید : بعد از آن حکم سنگین، چه جوری آزاد شده اید؟ گفت: فعلا با دستور رهبری که به رییس قوه قضاییه ابلاغ شده، با قرار آزاد هستم. البته پیش از آن آقای صادق لاریجانی وساطت پدرم را در باب آزادی من رد کرده بود.
گفته شد: مثل اینکه نامه مادرتان به رهبری در این جریان موثر بوده، تایید کرد.
 می گفت: از او تعهداتی گرفته اند که در بیرون چه کارهایی را نکند و پیش چه کسانی نرود.
وقتی گفت: به دنبال اقدامات فرهنگی است و درصدد نقد فیلمهای گشت ارشاد و قلاده های طلاست، از او پرسیدم: مگر وبسایت تان را راه انداخته اید ؟ گفت: بله .البته به من گفته اند نباید این کار را بکنم.
می گفت: اگر بخواهند مرا این قدرمحدود کنند، ترجیح می دهم دوباره به زندان باز گردم و بودن با ذلت را در بیرون نمی پذیرم.
به او گفتم: بودن در بیرون ذلت نیست و تو باید سعی کنی که دوباره پایت به اوین باز نشود. پذیرفت.
.. بالاخره، آقازادگی مهدی خزعلی به دردش خورد و امید که دیگرانی هم که ازاین نعمت محرومند و دست وساطتشان به رهبری نمی رسد، از این ظرفیت بهره مند شوند .
 - به ذهنم رسید خزعلی بیرون از زندان برای نظامی که او آن را با قلمش به چالش کشیده است، بسیار آرام تر و کم مساله تر از خزعلی داخل زندان است و این نکته باید در مورد دیگران در بند و حصر هم جدی گرفته شود.
... فکر می کردم به اینکه نظام می تواند همین مدل را که برای نوری زاد و خزعلی دنبال کرده، به عنوان یک مدل موفق برای دیگر زندانیانی که زجر کشیده های این انقلابند و خدمات شایسته ای در دوران اصلاحات و..برای نظام کشیده اند ،ادامه دهد.
 - به اینکه منتقدین زندان رفته با نحوه عملکردشان پس از آزادی و در بیرون از زندان نشان داده اند با اصل نظام مشکلی ندارند و تنها نسبت به برخی عملکردها که اکثر آنها به رفتار رییس دولت بر می گردد، معترضند و همین فرصت گرانبهایی برای اولیای امور درچاره کاراست.
- به اینکه می شد و توان با صحبتهای قبل ازدستگیری و پذیرفتن نقدهای منطقی ومفید وتوسعه ابعاد دایره ممنوعه نقد حاکمیت، بسیاری را از بردن به زندان یا نگه داشتن درآن بازداشت .
 - به اینکه آزاد کردن هر زندانی سیاسی، انرژی مثبتی در داخل کشور و بویژه درمیان جریانات ناراضی یا منتقد تولید و منتشر می کند که باید قدر و بهای آن را در شرایط سخت وحساس وضعیت سیاسی منطقه و دشمنیهای امریکا با ملت ایران دانست.
امسال می تواند سال فراموشی رفتارهای اشتباه ما باشد و چرا نباشد؟ وقتی فراموشی نتیجه ای بهتر از غیر فراموشی می دهد؟
 من عمیقا براین اعتقادم که اگر تغییری در روش جاری برخورد با منتقدین داده شود،.. زندان رفته هایی که دراقدام و تلاش سیاسی خود در سال 88، به دنبال منافع فردی خود نبوده اند، همچنان که در گذشته اعتقادشان را به نظام ابراز و دلسوزی خود را نسبت به آن نمایان ساخته اند در جهت حفظ مصلحت نظام و کشور، از حق و حقوق شخصی خود خواهند گذشت و با حاکمیت بر سر مهر خواهند شد .. و ،برای آنان که فرزندان این ملک وملتند ،آغوشی همیشه گشاده داشته باشند .
برای این ، قلبی پر از مهر و خالی از کینه و لبی خندان و دو آغوش گشاده لازم است؛ آری دو آغوش گشاده ! و من اطمینان دارم آغوش منتقدین و.. اینک گشاده است!
غلامعلی رجایی
 

 

 ایران هرگونه حکمیت بین المللی را رد می کند ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

تحلیل رابطه تاریخی ایران و امارات در گفت وگو با صادق زیباکلام
روابط ایران و امارات این روزها ناخوش احوال است و تب آن به بالای 40 درجه رسیده. توصیه های کارشناسان نیز افاقه یی نکرده و نتوانسته علاجی بر درد چندین و چند ساله آن باشد. پس از سفر و سخنرانی اخیر محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی بود که اماراتی ها مجددا دندان تیز کردند و با زیر سوال بردن حق حاکمیت ایران بر این جزایر سه گانه مناقشه جدیدی به راه انداختند. به کار گیری الفاظی چون «تجاوزی وقیحانه» و «اشغالگر» در توصیف سفر احمدی نژاد به ابوموسی، فراخوانی سفیر امارات از ایران به بهانه مشورت و لغو بازی دوستانه تیم های ملی فوتبال ایران و امارات از جمله اقداماتی بود که مقامات این کشور در مخالفت با ایران انجام دادند که صادق زیباکلام استاد دانشگاه در گفت وگویی که انجام داد به بررسی دلایل این رفتارهای چالش برانگیز مقامات اماراتی پرداخت و علت افزایش هجمه های ضد ایرانی اعراب را توضیح داد.
پس از سفر و سخنرانی اخیر احمدی نژاد در جزیره ابوموسی ، مقامات اماراتی با زیر سوال بردن این سفر، بازی تیم های ملی فوتبال ایران-امارات را لغو کردند و سفیر خود را نیز از ایران فراخواندند. دیدگاه شما در رابطه با این اقدامات چیست؟آیا سخنرانی رییس جمهور ایران در جزیره ابوموسی تا این اندازه حساسیت برانگیز بود؟
داستان ایران و امارات، داستان سه جزیره مورد ادعای امارات است که از سویی ایران آنها را جزو لاینفک خاک خود می داند. تاریخ این تخاصمات نیز برمی گردد به پیش از انقلاب ایران و مشکل امروز و اخیر ما و اماراتی ها نیست. پیش زمینه این مساله از سال 1351 که انگلستان از شرق سوئز خارج شد آغاز شد: زمانی که قرار شد نواحی و مناطق تحت کنترل این کشور به مردمی که در این مناطق زندگی می کردند واگذار شود که به تدریج ایده ایجاد امارات متحده عربی نیز از آن شکل گرفت. از همان زمان مساله سه جزیره میان ما و اماراتی ها مطرح شد که قریب به 40 سال از آن زمان سپری شده است. حتی در زمان شاه هم روابط ما و امارات هرازگاهی به خاطر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک با مشکلاتی همراه بود. صورت مساله این است که هر زمان مساله سه جزیره مطرح شده است ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن همواره گفته ایم که این سه جزیره جزیی از خاک ایران محسوب می شود و طرح غیرایرانی بودن آنها یک توطئه خارجی است. در دوران رژیم گذشته نیز همواره گفته می شد که این انگلیسی ها، مصری ها و دیگرانی که دشمنان ایران هستند به امارات می گویند این ادعا را مطرح کند. برخی نیز معتقدند که این سه جزیره هیچ گاه به ایران تعلق نداشته است. دعوا بر سر این سه جزیره که تنب بزرگ و کوچک آن خالی از سکنه و ابوموسی نیز بومیان عرب نشین دارد از آنجا شروع شد که این جزایر با بحرین مورد معاوضه قرار گرفتند. ما می دانیم بحرین بخشی از خاک ایران بود و فی الواقع در زمان ناصرالدین شاه و پس از آن یکی از ایالت های ایران محسوب می شد. فرمانروای بحرین همواره از طرف ایران تعیین می شد اما به هر حال به دلیل ضعف حکومت مرکزی ایران، به تدریج نفوذ ایران بر بحرین کمتر و کمتر شد و افرادی در بحرین به قدرت رسیدند که حرف شنوی چندانی از ایران نداشتند و بعد هم که بحرین مستعمره انگلستان شد.
توافق ایران و شاه نیز به این مقطع تاریخی باز می گردد؟
بله، زمانی که قرار شد انگلیسی ها از خلیج فارس خارج شوند این سوال مطرح شد که تکلیف بحرین چه می شود. با توجه به اینکه بحرین به صورت تاریخی به ایران تعلق داشته است در آن مقطع زمانی رژیم محمدرضا شاه پهلوی نیز ادعای ایران را نسبت به بحرین مطرح می کند اما مساله اصلی این بود که مردم بحرین حاضر نبودند به ایران بپیوندند و ایران نیز نمی توانست چندان تقاضای خود را برای اینکه بحرین به ایران متصل شود مطرح کند. بنابراین ایران از یک سو مالکیت بحرین را مطرح می کرد و از سوی دیگر با این مشکل مواجه بود که اگر مالکیت بحرین را به صورت جدی مطرح کند و کار به رای گیری کشیده شود طیف کثیری از مردم بحرین خواهند گفت که نمی خواهند جزو ایران شاهنشاهی باشند، لذا توافقی صورت می گیرد و به ایران پیشنهاد می شود که اگر ایران از ادعای خود نسبت به بحرین صرف نظر کند در مقابل انگلستان تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را به ایران واگذار می کند. یعنی تملک ایران را نسبت به این سه جزیره به رسمیت می شناسد و این توافق نیز صورت گرفت که رژیم شاه ادعایی نسبت به بحرین مطرح نکند و در مقابل نیز سه جزیره به ایران واگذار می شود. مشکل اصلی ایران و امارات نیز به این توافق باز می گردد، چرا که اماراتی ها مدعی هستند براساس این توافق جزایر سه گانه به ایران تعلق نداشته، چرا که در غیر این صورت دلیلی نداشت که انگلیس بیاید و این جزایر را در مقابل انصراف ایران از مالکیت بحرین به این کشور واگذار کند.
امارات با توسل به این توافقانه مدعی غیرایرانی بودن جزایر سه گانه است؟
همین طور است. اماراتی ها می گویند اگر این سه جزیره به گونه یی بی چون و چرا به ایران تعلق داشت، چرا با انگلیس بر سر مبادله آن با بحرین توافق کردند که این ادعا همچنان هم ادامه دارد و تا به امروز نیز مطرح می شود. ما همیشه نسبت به مالکیت این سه جزیره گفته ایم که نقشه هایی که از صدها یا هزاران سال پیش باقی مانده است نشان می دهد که این جزایر همیشه به ایران تعلق داشته است و این اماراتی ها نیستند که می گویند این جزیره به ایران تعلق ندارد بلکه این انگلیسی ها، امریکایی ها و اسراییلی ها هستند که ادعای مالکیت امارات بر جزایر سه گانه را مطرح می کنند و امارات را تحریک می کنند که این ادعا را مطرح کند اما واقعیت امر این است که اماراتی ها در قبال طرح ادعایشان که این جزایر به ایران تعلق نداشته مدعی مدارکی هستند. البته اماراتی ها پیشنهادی نیز برای خاتمه این دعوی مطرح کرده اند که یک حکم بین المللی را که مورد توافق ایران است تعیین کنیم و اسناد و مدارکی که اماراتی ها اثبات می کنند جزایر سه گانه به ایران تعلق نداشته و اسناد و مدارک ایران در طرح ادعای مالکیت ایران بر ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک را به حکم و داور بین المللی بدهیم تا وی قضاوت کند و هر رایی صادر کرد برای طرف اماراتی قابل قبول است، اما پاسخ ایران به این پیشنهاد این بود که این موضوع زمانی قابل قبول است که درباره حاکمیت ایران نسبت به جزایر سه گانه ابهاماتی وجود داشته باشد، این در حالی است که ایران معتقد است این جزایر به این کشور تعلق داشته و هرگونه حکمیت را رد می کند چرا که در غیراین صورت با پذیرش حکم بین المللی ما نشان داده ایم که ایران مطمئن نیست این جزایر به این کشور تعلق داشته است.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


ماجرای حساب بانکی رفسنجانی در خارج از کشور ...

    نظر

 

 

  ماجرای حساب بانکی

 رفسنجانی در خارج از کشور ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 « پاکتی‌ آوردند که‌ در آن‌ یک‌ صورت‌ حساب‌ جعلی‌ به‌ عنوان‌ حساب‌ من‌، در یکی‌ ازبانکهای‌ اروپا بود که‌ مبلغ‌ کلانی‌ موجودی‌ نشان‌ می‌داد. خوشبختانه‌ من‌ در خارج‌ از کشور ابدا و اصلا حساب‌ بانکی‌ و غیربانکی‌ ندارم‌. ظاهرا این‌ جعل‌، توطئه‌ای‌ برای‌ بدنام‌ کردن‌ روحانیون‌مسئول‌ است‌. خوشبختانه‌ جاعل‌، فامیل‌ واقعی‌ من‌ را نمی‌دانسته‌ و به‌ اسم‌ مشهور من‌ جعل‌ کرده‌است. باید تحقیق‌ کنیم‌ و به‌ موقع‌ توطئه‌ افشا شود.راستی که ضد انقلاب چه بی وجدان و بی اخلاق است». سند جعل شده که چندروز بعد، تصویر آن در روزنامه کیهان هم چاپ شد ، حسابی بانکی را نشان می داد که متعلق به هاشمی رفسنجانی است ، حال آنکه نام خانوادگی هاشمی ، هاشمی بهرمانی است ؛ این موضوعی بود که آن روزها افراد کمی می دانستند و همین عدم اطلاع ، سند مزبور را بی اثر ساخت!   ( خاطرات هاشمی، روز 22 فروردین 1360 )
هاشمی در گفت‌وگویی که در روزنامه کیهان مورخ 27 فروردین 60 منتشر شد ، ضمن تکذیب مورد ادعا شده در سند جعلی ، خواستار شناسایی عاملان جعل این سند شد . وی گفت: من به طور کلی در خارج از کشور هیچ وقت حسابی نداشته و ندارم و در همین مصاحبه هم اعلام می کنیم هر حسابی در هر بانکی که در خارج از کشور دارم ، پولش (اگر هست!) بماند پهلوی خود بانکها و مال خود آنها...این گونه توطئه ها با وجود نو بودنش ، شکست خورده است.یعنی این دفعه به این شکل درست کرده اند و دفعه قبل ورقه دیگری را در این رابطه درست کرده بودند اما اینهایی که در تهیه این ورقه ها کار می کردند از شهرت معروف من استفاده کردند و نام و مشخصات دقیق من را نمی دانستند.هاشمی در آن مصاحبه از مردم خواست که در مقابل رویه های گوناگون دشمنان برای ضربه زدن به انقلاب ، هوشیاری خود را حفظ کنند ؛ خواسته ای که گویی باید همواره تکرار شود ، چرا که آن روش که در آن روزها به قول هاشمی «نو» بود ، در این سالها علی رغم نخ نما شدنش ، همچنان به شکل های متفاوت تکرار شده است و سعی شده به تواتر برسد! مثلا درجریان مناظره های انتخابات سال 1388 حرفهایی از این دست بازگو شد که البته این بار هاشمی مجال پاسخگویی به آن را پیدا نکرد.
از نکات قابل ذکر این است که در همان سال 1360 و دو ماه پس از افشای این سند!، طرح قانونی عدم کفایت سیاسی بنی صدر ، رئیس جمهور وقت در مجلس شورای اسلامی به ریاست هاشمی رفسنجانی مطرح شد . در میان افرادی که این طرح را با قید دو فوریت درخواست کرده بودند این نامها به چشم می‌خورد: سید محمد موسوی خوئینی، حسن روحانی ، مجید انصاری ، حبیب الله عسگر اولادی، منوچهر متکی ، دری نجف آبادی ، محمد یزدی ، علی اکبر ناطق نوری ، عبدالمجید معادیخواه ، اسدالله بیات ، علی اکبر ولایتی ، مهدی کروبی ، مرتضی الویری ، عطاء الله مهاجرانی ، محمد منتظری ، محمد امامی کاشانی ، هادی غفاری و اسدالله کیان ارثی.
به گزارش مردم سالاری،ابوالحسن بنی صدر در جلسه علنی 31 خرداد 1360 ، در روزهایی که مخفی بود ، با رای نمایندگان از ریاست جمهوری برکنار شد . هاشمی رفسنجانی در خاطراتش در این زمینه نوشته است : « جلسه علنی در ساعت هفت و نیم شروع شد و بحث عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور ادامه یافت . امروز موافقان طرح خیلی خوب صحبت کردند ، مخصوصا آقایان موسوی خوئینی ها و سید علی خامنه ای و مخالف‌ها بعضی منصرف شدند و بعضی غیبت داشتند و بعضی در موافقت صحبت کردند و رئیس جمهور هم که مخفی است ، برای دفاع نیامد. بعد از ظهر رای گرفتیم . عده حاضر 190 نفر ، رای در موافقت با عدم کفایت سیاسی 177 ، رای مخالف یک رای متعلق به آقای بیاتی نماینده خواف و رای ممتنع 12 رای . عده ای از مخالفان هم نیامده بودند».

 

علی مطهری: وزیران در دولت

 احمدی‌نژاد کاره‌ای نیستند ...

 برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


    نماینده تهران با بیان اینکه اعتماد به مرتضوی خطا بود و سر کار نرفتن او نصف روز بیشتر دوام پیدا نکرد، گفت: با وضعیت موجود راه استیضاح باز است ،حال که گفتگو و ملاطفت نتیجه نداده است باید اقدام عملی کرد.
علی مطهری در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر، درخصوص ارزیابی اش از اتفاقاتی که پیرامون موضوع استیضاح وزیر کار افتاد، اظهارداشت: به نظر من آقای مرتضوی می خواست جلسه استیضاح برگزار نشود و تخلفاتش از تریبون مجلس بازگو نشود و در نتیجه محاکمه اش تسریع نشود.
وی ادامه داد: آقای مرتضوی با این ترفند که به کار برد دوستان ما را خام کرد و به هدفش رسید. عجیب است که خود این آقایان، مرتضوی را متهم به دروغگویی و فریب می کنند و در عین حال به قول او مبنی بر استعفا و نرفتن به سر کار حتی اگر استعفا پذیرفته نشود اعتماد می کنند. دیدیم که این اعتماد خطا بود و سر کار نرفتن ایشان هم نصف روز بیشتر دوام پیدا نکرد.
نماینده تهران خاطرنشان کرد:
دوستان ما باید زمانی استیضاح را منتفی می کردند که آقای مرتضوی خودش استعفا و وزیر رسما استعفای او را می پذیرفت نه اینکه به صرف اعلام آمادگی آقای مرتضوی برای استعفا، آن هم به گفته شخص ثالث یعنی آقای حداد، استیضاح را منتفی کنند تا هم سرخودشان کلاه برود و هم جایگاه مجلس تنزل پیدا کند. البته من در جلسه شب یکشنبه برخی استیضاح کنندگان حضور داشتم. در آنجا گفته شد آقای مرتضوی استعفای خود را نوشته و قرار است توسط آقای حداد اعلام شود ولی آنچه توسط آقای حداد اعلام شد این بود که آقای مرتضوی برای استعفا اعلام آمادگی کرده است.
مطهری که خود از امضا کنندگان استیضاح وزیر کار است، تصریح کرد:
این مسئله هم روشن بود که استعفای آقای مرتضوی پذیرفته نخواهد شد زیرا در دولت آقای احمدی نژاد، وزیران کاره ای نیستند و خود آقای احمدی نژاد تصمیم گیر است و روشن است که ایشان هیچ گاه از راهی که رفته هر چند اشتباه باشد بر نمی گردد.
وی افزود: دوستان ما باید در ابتدای جلسه استیضاح از وزیر سوال می کردند آیا استعفای آقای مرتضوی را می پذیرد، تا استیضاح منتفی شود؟ طبعا وزیر به آقای احمدی نژاد حواله می داد و ایشان هم نمی پذیرفت و استیضاح آغاز می شد.
مطهری گفت:
وارد کردن آقای حداد به ماجرای استیضاح هم اشتباه دیگر این دوستان بود، چون این شائبه را به وجود آورد که اینها می خواهند با معرفی کردن آقای حداد به عنوان حلال مشکل، مقدمه ریاست ایشان بر مجلس نهم را فراهم کنند و دیدیم که نمایندگان هم از این موضوع ناراحت شدند.
وی که تنها فردی بود که امضای خود را از طرح استیضاح وزیر کار پس نگرفت درباره علت این اقدام گفت:
استدلال دوستان مرا قانع نکرد و اساسا پس گرفتن امضا را تا زمانی که معضل مورد نظر برطرف نشده، کاری ناشایست و موجب کاهش اعتبار مجلس می دانم.
نماینده تهران گفت: با وضعیت موجود معتقدم راه استیضاح باز است و
حال که گفتگو و ملاطفت نتیجه نداده است باید اقدام عملی کرد. البته ضعف قوه قضائیه هم در این ماجرا آشکار شد که در حد مطلوب قادر به رسیدگی به پرونده افراد متصل به قدرت نیست و در واقع قانون در مقابل اقویا ضعیف است و در مقابل ضعفا قوی.
به گزارش مهر، پس از آنکه احمد توکلی و غلامعلی حداد عادل جلساتی با مرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی برگزار کردند و در توصیه به وی خواستار استعفایش از این سمت شدند، طرح استیضاح وزیر کار که قرار بود به دلیل این انتصاب در دستور کار جلسه دیروز مجلس باشد، از دستور خارج شد. اما این لغو دستور اعتراضات جمعی از نمایندگان را به دنبال داشت و آنها معتقد بودند تضمینی برای کنار رفتن مرتضوی و پذیرفتن استعفای وی وجود ندارد.
مرتضوی که به گفته استیضاح کنندگان در گفتگو با حداد عادل و زاکانی نمایندگان تهران به شرف خود سوگند یاد کرده که در صورت پذیرفته نشدن استعفا از سوی وزیرکار و دولت، در خانه بماند و سر کار حاضر نشود، تا امروز این خبر را تکذیب نکرده است.

 

 چطور دولت یک شبه دست به جیب شد؟!

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


 توفان اخیر تامین اجتماعی که از انتصاب یک چهره جنجالی آغاز شد، به نقطه حساسی نزدیک می‌شود؛ قرار است وزیر استیضاح شود و دست اندازی‌ها به امثال شورای حل اختلاف قوا هم ظاهرا برای توقف جریان این امر تاثیرگذار نبوده است تا اینکه امروز خبر رسید که بدهی‌های خیلی زیاد دولت به این سازمان که مورد وثوق رئیس جمهور هم نبود، به ناگهان پرداخت شده است. اما ماجرا چیست؟!
اعتدال: وقتی نسخه‌مان را برای پیچیده شدن به متصدی داروخانه می‌دهیم، نگاه تلخی به دفترچه‌مان می‌اندازد و می‌گوید: بدهی‌های تامین اجتماعی به داروخانه‌ها اینقدر زیاد شده که بزودی قرار است کل مبلغ نسخه را از مردم بگیریم؛ نقدی!
به گزارش «تابناک»،
بدهی‌های دولت به تامین اجتماعی از آن دست موضوعاتی است که طی سالهای گذشته بار‌ها مورد مناقشه قرار گرفت،
تا جایی که احمدی‌نژاد در اولین کنفرانس خبری خود در سال 1390 اعلام کرد که دولت هیچ‌گونه بدهی به سازمان تامین اجتماعی و یا ارگانی دیگر ندارد؛ سخنانی که با واکنش برخی اعضای کمیته تحقیق و تفحص از شستا مواجه شد.
بعد از این اظهار نظر رئیس جمهور بود که
نماینده نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی گفت:
طبق نتایج بدست آمده، دولت هزاران میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است و این موضوع را مسئولان تامین اجتماعی به کرات اعلام کرده‌اند.
عضو کمیته تحقیق و تفحص از شستا ضمن تاکید بر روز افزون بودن بدهی دولت به تامین اجتماعی، گفت:
دولت سعی دارد تا با فروش کارخانه‌های ورشکسته به سازمان تامین اجتماعی بدهی خود را به این سازمان جبران کند.
این در حالی است که در روزهای انتهایی سال گذشته و با تصمیم وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی زمزمه‌های مبتنی بر شایعات، جامعه حقیقت پوشید و فردی به ریاست سازمان تامین اجتماعی رسید که پرونده مفتوحی در ماجرای جنایت کهریزک دارد و تحت تعقیب قضایی است؛ حکم ریاستی که جمعی از نمایندگان مجلس انتظارش را می‌کشیدند و حتی پیشاپیش راهکار مقابله با آن را با تهیه طرح استیضاح وزیر تدارک دیده بودند.
اما نکته جالب ماجرا اینجاست که
رئیس تازه کار این سازمان مثلا غیر دولتی و بزرگ که از زمان انتصاب رسمی وعده‌های بسیاری برای مشکل سازمان متبوعش داده، چند روز پیش (1391/1/19) وعده پرداخت کلیه بدهی‌های معوق به مراکز طرف قرارداد را اعلام کرد و گفت: کل بدهی‌های تامین اجتماعی به طرف‌های قرارداد با تدارک 11 هزار میلیارد ریال و ظرف 15 روز آینده به کلیه بیمارستان‌ها، پزشکان، دندانپزشکان، داروخانه‌ها، مراکز تصویربرداری و سایر مراکز طرف قرارداد با تامین اجتماعی پرداخت می‌شود. این مطالبات که مدت 9 ماه است پرداخت نشده حداکثر تا 15 روز آینده به صورت کامل پرداخت و حساب معوقه آنان به روز خواهد شد.
اما امروز خبری روی تلکس
خبرگزاری-ها  قرار گرفت که فارغ از ابهامات بسیاری که در خود نهفته دارد، از این نظر که بالاخره این بدهی عظیم مسترد شده است، جای خوشحالی دارد.
رئیس کانون بازنشستگان صندوق تأمین اجتماعی امروز درباره پرداخت بدهی دولت به صندوق تأمین اجتماعی گفت:
بدهی 35 هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق تأمین اجتماعی در قالب سهام شرکت‌ها، بانک‌ها و هتل‌ها پرداخت شد.
علی اکبر خباز‌ها افزود: در سال 89 بدهی دولت به صندوق تأمین اجتماعی 25 هزار میلیارد تومان بود که در سال 90 به 35 میلیارد تومان رسید. در این راستا دولت بدهی خود به تأمین اجتماعی را تا سال 90 تسویه کرد.
اینجاست که فارغ از تفاوت فاحش مبلغ اعلام شده توسط مرتضوی و بدهی مسترد شده این سازمان از طرف دولت که سرانگشتی چیزی معادل 34 هزار میلیارد تومان می‌شود (!)،
وقتی به شیوه پرداخت این بدهی در قالب سهام توجه می‌کنیم، سخنان عضو کمیته تحقیق و تفحص از شستا در مورد نیت دولت در پرداخت بدهی‌های فراوان این سازمان با فروش ورشکسته‌ها به این سازمان به یادمان می‌آید و در ذهنمان تلنگر می‌خورد که مبادا این سناریو اجرا شده باشد؟
برایمان شبهه ایجاد می‌شود که چگونه دولت عددی به این بزرگی را واگذار کرده اما بازار بورس و سهام دچار شوک نشده است و اصلا چرا خبر به این مهمی آهسته بیان شده است؟
مانده‌ایم که سهام کدام بانک‌ها، هتل‌ها و شرکت‌ها به این سازمان واگذار شده و چگونه قرار است این سهام به پول نقد تبدیل شود و بدهی‌های سازمان پرداخت شود؟
نمی‌دانیم که اگر این بدهی مورد قبول دولت بود چرا این همه مدت معوق مانده بود و چه شد که حالا به پرداخت رسید؟
و مانده‌ایم که آیا دولت بدهی‌های چند ده هزار میلیاردی تامین اجتماعی را بدون هیچ اما و اگری یک شبه پرداخت کرد تا مثلا فشار‌ها از سازمان تامین اجتماعی و وزیر در آستانه استیضاح کم شود یا اتفاق دیگری رخ داده که ما از آن بی‌خبریم؟!

منبع: تابناک

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی