سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

تحمیل هزینه اضافی به خانوادهها با یک آییننامه

    نظر


تحمیل هزینه اضافی به خانواده‌ها با یک آیین‌‌نامه


  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید


با وجود تکذیب آموزش و پرورش درباره خبر ممنوعیت ادامه تحصیل دانش‌آموزان تجدیدی سال اول دبیرستان در رشته‌های نظری تعدادی از دانش‌آموزان، والدین، دبیران، مدیران مدرسه و معاونان و روسای مناطق در گفت‌وگو با «اعتماد» این خبر را تایید کردند. بر این اساس آموزش و پرورش به مدیران و مسوولان مدارس دستور داده بدین شیوه دانش‌آموزان را برای رفتن به هنرستان و رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش ترغیب کنند. آموزش و پرورش قصد دارد بر اساس تاکید برنامه پنجم توسعه، تا پایان این برنامه 50 درصد دانش‌آموزان را به سمت رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش سوق دهد. حمیدرضا حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش مدعی است تا دو سال اول اجرای برنامه ظرفیت آموزش و پرورش برای ورود به هنرستان‌های فنی و حرفه‌یی پر شده است و در حال حاضر تاکید وزارتخانه رسیدن به آمار 70 درصدی دانش‌آموزان هنرستانی است. در همین راستا مسوولان آموزش و پرورش برای رسیدن به آمار 70 درصدی، مطابق با روند شتابزده دنبال شده در دیگر برنامه‌ها و طرح‌های این وزارتخانه در دوره‌یی که گذشت، راهکارهایی همچون کاهش ظرفیت دبیرستان‌ها در رشته‌های نظری و ترغیب و اجبار دانش‌آموزان از طریق آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌ها برای تحصیل در هنرستان‌ها را در پیش گرفته‌اند. همچنین طی دو سال گذشته وزارت آموزش و پرورش مجوز استخدام 12 هزار نیروی انسانی در هنرستان‌های کشور را صادر کرده است تا آمار دانش‌آموزان مدارس فنی و حرفه‌یی از 312 هزار نفر در سال 89 به 316 هزار نفر در سال 91 و تعداد دانش‌آموزان کار و دانش از 362 هزار نفر به 368 هزار نفر در این مدت برسد. در همین مدت تعداد دانش‌آموزان دبیرستان‌های کشور حدود 100 هزار نفر کاهش داشته است.

چندی پیش خبری مبنی بر دستور آموزش و پرورش به دبیرستان‌ها رسانه‌یی شد که براساس آن، اگر دانش‌آموزان اول دبیرستانی در امتحانات خرداد ماه نمره قبولی نیاورند، حق انتخاب رشته‌های نظری، شامل ریاضی و فیزیک، علوم انسانی و علوم تجربی، را ندارند. این خبر بلافاصله از سوی مسوولان آموزش وپرورش تکذیب شد، ابراهیم سحرخیز، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، تاکید کرد دانش‌آموزانی که در مقطع اول دبیرستان نتوانند نمره قبولی در درسی را بگیرند، فرصت جبران این نمره را در شهریور و مهرماه دارند. این دانش‌آموزان پس از امتحان و با کسب نمره قبولی می‌توانند به رشته‌های نظری ورود پیدا کنند. در این شرایط و با وجود تکذیب مسوولان، یک میلیون دانش‌آموز پایه اول دبیرستان با وجود آیین‌نامه‌یی که چندی پیش از سوی معاون و مسوولان مدرسه به آنها ابلاغ شده، همچنان نگران سرنوشت تحصیلی و شغلی‌شان هستند. هرچند همچنان تعداد زیادی از خانواده‌ها و والدین از این تصمیم جدید آموزش و پرورش اطلاعی ندارند. به گفته تعدادی از مسوولان مدارس تهران، این بخشنامه از سوی آموزش و پرورش سال گذشته نیز به آنها ابلاغ شده و تعدادی از دانش‌آموزان شهریورماه گذشته به این دلیل که سیستم آموزشی اجازه ثبت‌نام در رشته‌های نظری را به آنها نمی‌داد، ناچارا در رشته‌های کار و دانش و فنی ‌وحرفه‌یی ثبت‌نام کرده‌اند. امسال نیز در جلسه مدیران مناطق آموزش و پرورش به صورت شفاهی خواسته شده دانش‌آموزان را با این شیوه به سمت رشته‌های کار و دانش و فنی و حرفه‌یی هدایت کنند.



رشد 50 درصدی کار و دانش با اجبار بود


یکی از مدیران دبیرستان‌های تهران در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره این خبر می‌گوید: «تکذیب کردن برای آموزش و پرورش کاری ندارد اما در جلسه‌یی که با مسوولان آموزش و پرورش منطقه داشتیم از ما خواستند بچه‌ها را به سمت رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش هدایت کنیم. به گفته او سهمیه و ظرفیت رشته‌های ریاضی، تجربی و انسانی پایین آورده شده و برنامه‌ریزی‌های مسوولان به سمت رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش است.» در همین زمینه معاون آموزش و پرورش یکی از مناطق تهران هم می‌گوید: «این موضوع را امسال به صورت بخشنامه برای ما نفرستادند اما در جلسات از ما خواستند به بچه‌ها این موضوع را اعلام کنید و از دو سه هفته پیش در تک تک کلاس‌های پایه اول این موضوع را به اطلاع دانش‌آموزان رسانده‌ایم.» به گفته او این روند سال گذشته نیز دنبال می‌شد و سیستم شهریورماه هدایت‌نامه تحصیلی برای رشته‌های نظری صادر نمی‌کرد و تنها دانش‌آموزانی که به صورت دستی و با مراجعه به اداره موضوع را پیگیری می‌کردند توانستند در رشته‌های نظری ادامه تحصیل دهند. بر این اساس تعداد زیادی از دانش‌آموزان و والدینی که این موضوع را پیگیری نکردند براساس هدایت نامه تحصیلی صادر شده به رشته‌های کار و دانش و فنی و حرفه‌یی رفتند. او ادامه می‌دهد: «سال گذشته وزیر اعلام کرد رشته‌های کار و دانش 40 تا 50 درصد رشد داشته است؛ درصورتی که این افزایش بدین ترتیب و اجباری بوده است.»رییس یکی از مناطق آموزش و پرورش نیز با بیان اینکه به ما اعلام کرده‌اند حق هیچ گونه مصاحبه‌یی ندارید، می‌گوید: «با وجود اینکه این موضوع در تلویزیون و رسانه‌ها از سوی آقای سحرخیز تکذیب شد اما از آبان ماه سال گذشته به ما ابلاغ شده بود.» در همین زمینه دبیر یکی از دبیرستان‌های تهران هم می‌گوید: «حدود دو هفته پیش در ساعت کلاس معاون مدرسه این موضوع را به دانش‌آموزان اعلام کرد و از آن زمان به بعد نگرانی دانش‌آموزان نسبت به امتحانات پایان سال بیشتر شده است.» به گفته او سال گذشته نیز دانش‌آموزانی که تجدیدی می‌آوردند سیستم اولویت اول رشته تحصیلی را برای آنها رشته‌های کار و دانش در نظر می‌گرفت. یکی دیگر از مدیران مدارس تهران نیز می‌گوید: «سیاست فعلی آموزش و پرورش تقویت رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش است. در حالی که امکانات لازم این رشته‌ها هنوز فراهم نیست.: به گفته او اگر زیرساخت‌های لازم برای تقویت این رشته‌ها فراهم باشد و بچه‌ها با میل و رغبت خودشان به سمت این رشته‌ها بروند سیاست درستی است اما اجبار تاثیر منفی دارد. مدیر یکی دیگر از مناطق تهران نیز می‌گوید: «سال گذشته نیز ما چنین روندی را برای پر کردن هنرستان‌ها داشتیم و آن زمان هم اگر دانش‌آموزی حتی یکی از دروس را شهریور امتحان می‌داد باید هنرستان می‌رفت.» به گفته او در آن زمان یکسری مخالفت‌ها و اعتراضاتی از سوی والدین شد اما فقط دانش‌آموزانی که شخصا پیگیری کردند مشکل‌شان حل شد. به گفته او «در کمیسیون آموزش مجلس هم مخالفت‌هایی در این زمینه شد. به همین دلیل امسال نه به صورت بخشنامه اما از ما خواسته شد این موضوع را پیگیری کنیم.»



افزایش هزینه کلاس‌های خصوصی

با وجود بی‌اطلاعی بخش زیادی از والدین از این برنامه آموزش و پرورش، تعدادی از آنها این روزها در تب و تاب گرفتن کلاس خصوصی برای فرزندان‌شان هستند. یکی از والدین می‌گوید مجبور شده است هزینه زیادی را صرف کلاس‌های خصوصی برای چهار درس سرنوشت‌ساز فرزندش بکند. تعداد دیگری از والدین نیز در گفت‌وگو با «اعتماد» با ابراز نگرانی نسبت به این شیوه انتخاب رشته از فشرده بودن امتحانات امسال و افزایش هزینه‌ کتاب‌های کمک آموزشی و کلاس‌های خصوصی گله‌مندند. یکی دیگر از والدین دانش‌آموزان هم می‌گوید با شنیدن این خبر از دو هفته پیش بیش از نصف حقوق این ماهش را صرف هزینه کلاس‌های خصوصی فرزندش کرده است. تعدادی از دانش‌آموزان اول دبیرستانی نیز از استرس و نگرانی این روزهای دانش‌آموزان می‌گویند. به گفته یکی از این دانش‌آموزان معاون مدرسه دو هفته پیش تاکید کرد دانش‌آموزانی که تجدیدی بیاورند به رشته‌های نظری نمی‌توانند بروند و این موضوع استرس بچه‌ها را برای امتحانات بیشتر کرده است. یکی دیگر از دانش‌آموزان سال اول دبیرستان نیز می‌گوید: «اوایل سال تحصیلی به ما گفته بودند که اگر خرداد قبول نشویم بالاجبار باید رشته‌های کار و دانش را انتخاب کنیم. این در حالی است که بسیاری از رشته‌های کار و دانش رشته‌های خوبی نیستند و بسیاری از دانش‌آموزان هم کشش و توانایی این رشته‌ها را ندارند.»



دل پر مدیران مدارس دولتی


اما اگرچه این شیوه آموزش و پرورش برای افزایش ظرفیت رشته‌های فنی و حرفه‌یی و کار و دانش نگرانی خانواده‌ها و دانش‌آموزان را به دنبال داشته است اما دل پر مدیران مدارس دولتی این روزها بیشتر از سرانه واریز نشده مدارس، قبض‌های آب و برق و گاز، حق الزحمه‌ها و اضافه‌کاری‌های پرداخت نشده و وعده و وعیدها و قول‌های مسوولان آموزش و پرورش است که درحد حرف باقی مانده است. یکی از این مدیران در این زمینه می‌گوید: «هیچ پولی برای هدیه روز معلم امسال در اختیار ما قرار نگرفت. سندیکاها و تشکل‌ها هم دست‌شان به جایی نمی‌رسد. حق‌الزحمه سال گذشته امتحانات نهایی هنوز پرداخت نشده و امسال برای امتحانات به مشکل می‌خوریم. تنها کاری که فعلا برای ما انجام دادند این بوده که معاونت پشتیبانی اعلام کرد فعلا قبض آب و برق و گاز را پرداخت نکنیم.»مدیر یکی دیگر از دبیرستان‌های تهران هم می‌گوید: «اضافه‌کاری مدیران و معاونان از خرداد ماه سال گذشته حذف شده است. اگر آموزش و پرورش بودجه ندارد چرا در تعطیلات عید امسال 400 تا 600 هزار تومان بن به کارمندان داخل وزارتخانه و حوزه‌های ستادی پرداخت کرد. و به حدود سه الی چهار هزار نفر از کارمندان داخلی هم حدود 300 هزار تومان پول داده است.» مدیر دیگری از مشکلات بیمه‌یی فرهنگیان می‌گوید: «قیمت و سهم بیمه طلایی معلمان افزایش پیدا کرده و به 23 هزار و 500 تومان رسیده است. آموزش و پرورش هم بیش از یک سال است به تعهداتش عمل نکرده و حق بیمه‎اش را پرداخت نکرده است. او ادامه می‌دهد: «از طرفی بیمه فرهنگیان کارایی ندارد و سرانه مدارس را هم امسال پرداخت نکرده‌اند. از داخل خود وزارتخانه به ما اجحاف می‌شود. 150 هزار تومان کمکی را هم که هر سال به ما کمک می‌کردند امسال محدود کردند به 60-50 هزار تومان اجناسی که با تاخیر داده شد.» خواسته این مدیر مدرسه از مسوولان آموزش و پرورش این است که کمتر صحبت کنند و بیشتر عمل کنند. در حال حاضر براساس گزارش بانک مرکزی از تعداد دانش‌آموزان کشور در سال 91-90 دو میلیون و 273 هزار نفر در دبیرستان‌ها و 684 هزار نفر در هنرستان‌های فنی و حرفه‌یی مشغول تحصیل هستند. بررسی آمار سال‌های گذشته بیانگر رشد تعداد دانش‌آموزان هنرستانی و کاهش دانش‌آموزان رشته‌های نظری است.



  تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی



ربط عجیب جان باختگان کهریزک با مرتضوی وختنه! ...

 

  ربط عجیب جان باختگان کهریزک 

  با مرتضوی وختنه! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید


  بسم الله الرحمن الرحیم
 عبدالرضا عزیزی"رییس کمیسیون اجتماعی مجلس" یکی از موافقان محکم مرتضوی است. جملات زیر نمونه ای از این حمایتهاست :
او درباره اتفاق مثبت در جنایت کهریزک می‌گوید: مثل این می‌ماند که یک پزشک‌ که عمل ختنه انجام دهد از هزار ختنه 999 تا را درست
انجام دهد و در یک مورد اشتباه کند که شما الان همان یکی را می‌بینید. شما باید همه ختنه‌ها را با هم ببینید. آقای دکتر مرتضوی آن ماجراها را مدیریت کرد. تا آن‌جایی که من خبر دارم در جریان وقایع سال 88 کسانی بودند که 700‌هزارتومان برای هر 24ساعت می‌گرفتند که فتنه کنند. وی درباره خانه خوابی لیدرهای فتنه می گوید: لیدرهایشان این کار را می‌کردند. شاید هم آن‌قدر پول داشته باشند که به همه بدهند اما خیلی از فتنه‌گران رفتند خانه‌‌شان خوابیدند و جرات نکردند ابراز وجود کنند. آقای مرتضوی جلوی فتنه بزرگی را گرفته است. با قاطعیتی که به خرج داد جلوی فتنه بزرگ را گرفت، چه بسا که این‌ها آمده بودند نظام را ساقط کنند، شما این را نمی‌بینید؟ وی همچنین می افزاید: مرتضوی در زمان وقایع انتخابات ریاست‌جمهوری یک رایی صادر کرد. بالاخره در آن شرایط بسیار بحرانی تصمیم گرفتن کار سختی بود؛ همیشه با سرعت بالا تصمیم گرفتن آن هم در وضعیت قرمز کار سختی است. ایشان آن‌جا حتی اگر در اتخاذ بعضی از تصمیماتش اشتباه هم کرده باشد خیلی مهم نیست؛ از نظر مدیریتی ما می‌گوییم 20 تا 30 «فیلر» طبیعی است." فیلر" یعنی مثلا اگر 20 تا 30 نفر از دانشجوهای یک استاد نمره قبولی نگیرند، ایراد از استاد نیست، اگر بیش از این باشد ایراد از استاد است. این نماینده مجلس در ادامه درباره مورد وثوق بودن نظام وتعلیق از قضاوت وناجی ایران بودن مرتضوی می گوید: تعلیق شده باشد؛ چه اشکالی دارد. همین دکتر مرتضوی که در نجات ایران موثر بوده آیا می‌تواند در خیابان تنهایی راه برود؟ نمی‌تواند! باید برای او محافظ بگذارند. اگر مرتضوی مورد وثوق نظام نیست چرا سه، چهار نفر اسکورت برای ایشان گذاشتند؟ حتی اگر رییس سازمان تامین اجتماعی هم نباشد سه، چهار نفر از ایشان محافظت می‌کنند و حقوق‌شان را هم نظام پرداخت می‌کند. و البته ایشان در حمایت از سعید مرتضوی از واژه های دیگری نیز بهره برده اند که از آن می گذریم. حال اگر سعید مرتضوی خدمتی به جامعه کرده باشد بنظر شما این ادبیات مناسب در دفاع از ایشان است؟
مصطفی ترک همدانی وکیل دادگستری
 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 

  وضع اسفبار خواننده زن زیر یک چادرپاره! ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید


  بسم الله الرحمن الرحیم
 حدود 10 سال پیش وقتی زمین بم لرزید، او فرزندانش را از دست داد و شوهرش جنون پیدا کرد. او پس از مشکلات همسرش از بم خارج شد و به روستای فهرج رفت.
غلامشاهی در حال حاضر در یک زمین 60 متری زندگی می‌کند که از ابتدایی‌ترین امکانات هم محروم است. یکی از هنرمندان موسیقی کرمان درباره آخرین وضعیت پروین غلامشاهی، گفت: متاسفانه باید بگویم که مقام‌دان موسیقی کرمان در یک زمین بی‌آب و علف زندگی می‌کند و یک تکه چادر پاره پیدا کرده و زیر آن روزگار می‌گذراند. در حال حاضر اوضاع این هنرمند موسیقی بسیار اسف‌بار است. فواد توحیدی ادامه داد: پروین غلامشاهی حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی هم دچار مشکل است و دولت هم به خاطر اینکه شوهر دارد، به او کمک نمی‌کند؛ این در حالی است که همسرش دچار بیماری روانی است و غلامشاهی او را ترک کرده است. وی افزود: تقاضایم این است که ما اهالی موسیقی خودمان دست به دست هم دهیم و حداقل بتوانیم یک کانکس برای ایشان تهیه کنیم. توحیدی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا تا به حال تقاضایی از مسؤولان موسیقی کشور برای یاری رساندن به جهانشاهی انجام شده یا خیر؟ گفت: چندی پیش، وقتی شرایط این هنرمند را دیدم با رییس انجمن موسیقی تماس گرفتم و آقای ترابی گفتند که حتما جلسه‌ای تشکیل خواهند داد و اقداماتی صورت می‌گیرد که امیدوارم این اتفاق زودتر رخ دهد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


غـربـزدگی از من است نه جلال! ...

 

 غـربـزدگی از من است نه جلال! ... 

 

 جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 دکتر سید حسین نصر در مصاحبه ای که اخیرا در یکی از مجلات منتشر شده، با لحن تحقیر آمیزی از جلال آل احمد و دکتر شریعتی و فردید یاد کرده است...
بعضی ها فکر می کنند چون خوبی هایی دارند، هرچه هر جا هست و مثلا اهمیتی دارد و نام و نشانی، یک جوری متعلق به آنهاست.
شاید این مسأله نوعی بیماری باشد که به خصوص برای برخی از پیران و کهنسالان پدید می آید. مرتب اظهار می کنند که فلان مطلب چون شبیه آن چیزی است که ما گفته ایم، یک جورایی متعلق به ماست. از این دست آدم ها در اطراف مان داشته ایم. مقصودم در کشور خودمان است. در غرب نمی دانم چه خبر است و آیا آنجا هم این منازعات وجود دارد یا نه.
حالا حکایت آقای دکتر نصر است. طی ده سال گذشته مطالب زیادی در مصاحبه های خود که به صورت کتاب یا مقاله منتشر شده فرمودند و اغلب هم نقادی نشده است. خیلی ها به ایشان احترام گذاشتند و چیزی نگفتند. برخی هم شاید اعتباری برای این بخش از مطالب وی قائل
نبودند. در سیاست هم که ایشان بنا را بر توجیه کارهایشان گذاشتند و از کسی و جایی که اطلاعات درستی در این باره داشتند، صدایی در نیامد. گاهی در دفاعیه های خود برای رفتن در اندرونی دربار، حس طلبکاری هم داشته اند.... و بسا در برخی از امور حقوقی حق داشته باشند اما به لحاظ سیاسی صد البته در مقابل ملتی بودند که یک صدا، تمامی آن دستگاه عریض و طویلی را که ایشان در آن محبوبیت داشتند نفی کردند و از بن برانداختند... هرچند ایشان اعتباری برای این صدا قائل نیست و جایی هم کمترین نگاه مثبت به این خواست ملت ابراز نکرده است....
خوب ایرادی ندارد... ایشان متفکر است، فیلسوف است و ما نیازمند این قبیل آدمها هستیم. با هر علاقه‌ای و علقه ای. اساسا تفکر و متفکر ارزشمند است و ما این را قدر می نهیم و افتخار هم می کنیم.
... اما این که ایشان هرچه به این آخری ها نزدیک تر شده، ادعاهای شگفت تری دارند. برای مثال ارتباطش را با برخی از بزرگان مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری چنان نزدیک نزدیک نشان می دهد که گویی صبح و شام با همدیگر بوده اند. ... ..
بعد هم در باره کسانی مانند شریعتی و جلال آل احمد و فردید و بسیاری دیگر چنان سخن می گوید که گویی این ها کودکانی بوده اند که یا اساسا فهمی از مسائل نداشته اند و کاملا منحرف بوده اند و یا آن که اگر هم چیزی در چنته داشته اند در مکتب ایشان تلمذ کرده اند.... بحث از مسائل شخصی اینها هم گاه به میان می آورند که دیگر از تدین که مدعی آن هستند بدور است....
آخرین نوع از این قبیل افاضات مطالبی است که در مصاحبه ای در اندیشه پویا (شماره 6 ص 198 ـ 199) در باره جلال گفته و غرب زدگی ایشان را محصول گفتگوی خود با وی طی چند روز یا یک ماهی دانسته که جلال در هاروارد بوده و جناب نصر به عنوان معین و دستیار جناب هنری کسینجر (و همزمان رئیس انجمن اسلامی دانشگاه هاروارد) مشغول کشاندن نویسندگان چپ و مخالف کشورهای جهان سومی در تابستانها در هاروارد برای تأثیر گذاری روی آنها بوده است.
... بگذریم از این فضیلت معنادار و شگفت که ایشان با افتخار از آن یاد می کند و خوب، جای حرف و حدیث بسیار دارد... اما در آنجا ایشان جدای از نسبت هایی که به آقای مطهری و حسینیه ارشاد داده و فرزند شهید مطهری یعنی علی آقا و نیز ناصر میناچی، در همان شماره مجله، جواب هایی به آن داده اند، چیزی از شریعتی و جلال باقی نگذاشته و همزمان، هم تحقیر می کند و هم آنچه را که جلال نوشته محصول دیدگاه های خودش می داند که به جلال منتقل کرده است..... مثلا در باره شریعتی «شریعتی، بله، بله، از وزیر علوم حقوق می گرفت»! یا للعجب! و در باره جلال و کتاب غربزدگی «تمام بر می گشت به آن بحث هایی که در آن تابستان با هم کردیم». بی چاره جلال که غربزدگی اش یا از فردید است یا از نصر، معلوم نیست خودش چکاره بوده است!
شاید از همه بدتر لحن تحقیر آمیز ایشان در باره این قبیل شخصیت های ملی است که البته نه تنها مانند آقای نصر نور چشمی اعلیحضرت و علیا حضرت نبودند، بلکه مدام تحت فشار حکومت در زندان و فشار بسر برده و هر دو نیز به طرز مشکوک از این دنیا رفتند.... حالا بعد از سالها جنابشان که آن روز در ایران پهلوی عزیز بودند و امروز در کشور شماره صفر یک مشغول افاضات هستند، ... به نظر می رسد بهتر است لحن کلامشان را تغییر دهند و با ادب بیشتری نسبت به آنها سخن بگویند..... هر کسی حتی خود دکتر نصر، هر چه قدر هم قابل انتقاد باشند، آدمهایی متعلق به این ملت هستند و نباید با تحقیر از آنها یاد شود ... تحقیر آنها کسی را بزرگ نخواهد کرد.
ضمن آن که این قبیل شخصیت ها قابل انتقاد هستند، اما به هر حال باید توجه داشت که اینها داشت های ملی ما هستند و هر چند بدور از انگیزه‌های ویژه، انتقاد از آنان ایرادی ندارد، اما داشتن لحن تحقیر آمیز به آنان به خصوص از افراد مدعی دینداری و تفکر پسندیده نیست.

جعفریان، رسول

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 



 

از این آقا پُـر-رو-تـَر هم داریم؟! ...


برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان فوق اشاره کنید

 اعتدال: این پرونده کوتاه ولی خواندنی را تقدیم می کنیم به همه آدم های دردچشیده ای که هر روز با پرروهای زیادی سروکله می زنند. دم بر نمی آورند و مثل خوره روح و جانشان ذره ذره از بین می رود!
به گزارش همشهری جوان، اصلا تیترش را باید بگذاریم: «اندر آسیب شناسی سنگ پای قزوین»، «با عشق، تقدیم به پررویان جهان»، یا همچین چیزی! مهم این عناوین پرطمطراق و تیترهای وسوسه کننده نیست، نکته در اخلاق (یا ضد اخلاقی) است که روز به روز بین بخش بزرگی از ما گسترده شده
و انگار که به این باور رسیده ایم کارها بدون «آن» پیش نمی رود.
تا وقتی هم که همه درگیر و گرفتار مشکلات اقتصادی و چالش های سیاسی اند، طبیعی است که کسی توجهی نکند به بیماری مسری ای که بین مان منتقل می شود و گسترده. پس ما هم خودمان و خودتان را خسته نکردیم (!)، سراغ دردشناس و جامعه شناس و اینها نرفتیم، یک نگاه تند و سرسری انداختیم به اتفاقاتی که دور و برمان می افتد و بی خیالی طی می کنیم. به رفتارهایی که در خیلی جاها می بینیمشان و از سر اجبار کم رویی فراموششان می کنیم.
با همه اخلاص و کم رویی، این پرونده کوتاه ولی خواندنی را تقدیم می کنیم به همه آدم های دردچشیده ای که هر روز با پرروهای زیادی سروکله می زنند. دم بر نمی آورند و مثل خوره روح و جانشان ذره ذره از بین می رود!
نکته: البته در این بین، انسان هایی (اغلب خبرنگار) هم هستند که به دلیل شغل و حرفه شان مجبورند با چنین نقابی روزگار بگذرانند. هر چند نمونه های آزمایشگاهی خوبی بودند برای پرونده ما ولی خب باید برای موفقیتشان هورا کشید...!
یعنی اعتماد به نفس ات تو حلقم
پرروها پیشرفت می کنند! حالا دیگر می شود این حرف را بی هیچ تردیدی برزبان آورد. پرروها موفق می شوند. کافی است به دور و برتان نگاه کنید. اغلب کسانی که توانسته اند پله های ترقی را دوتا یکی بالا بروند، آنهایی که به شهرت و ثروت - یعنی تنها فاکتورهای نشاندهنده موفقیت در جامعه امروز – در سریع ترین زمان ممکن چنگ انداخته اند، پرروها هستند.
پرروها هم یعنی کسانی که می توانند به راحتی دروغ بگویند، می توانند خیلی سریع خود را با هر جمع و فضایی، و به خصوص با هر آدم مشهور و هر مدیری، هماهنگ کنند و خودمانی شوند؛ کسانی که به توانایی هایشان اهمیت نمی دهند و اصلا چنین چیزی را قبول ندارند.
کسانی که همیشه خود را و کار خود را – هر چه که می خواهد باشد – فوق العاده ارزیابی می کنند و برای عنوان کردن چنین مساله ای هیچ خجالتی به خود راه نمی دهند
و کسانی که از هر دری می گذرند، تحقیرها و توهین ها را اصلا به روی خود نمی آورند و همیشه آماده اند تا با آنها مصاحبه کنید! برای چی؟
برای اینکه به شما از موفقیت هایشان بگویند!
نمونه این دسته از آدم ها را به راحتی می توانید در اطراف خودتان پیدا کنید. کسانی که توی رویتان زل می زنند و چنان دروغ های بزرگی به شما می گویند که زبانتان بند می آید. دروغ هایی که از فرط بزرگ بودن اصلا قدرت انکارش را ندارید.
کجا دنبالشان بگردیم؟
همه جا! سر کلاس دانشگاه، پرروترها به راحتی می توانند خود را به استاد نزدیک کنند. با او صمیمی شوند و درس هایشان را با کمترین زحمت پاس کنند. سر کار، پرروترها خیلی سریع جایی برای خود در دل مدیر باز می کنند. آنها خیلی راحت مجیز می گویند و همان چیزی به نظر می رسند که سیستم می پسندد.
برای اینکه درباره تجربه های نداشته شان مانور بدهند، هیچ استرسی نخواهند داشت و دقیقا همان حرف هایی را می زنند که آقای مدیر یا مسوول می خواهد.
پرروترها می توانند در روز روشن هر حقیقتی را انکار کنند و چنان قاطع و بدون خجالت این کار را انجام بدهند که به همه باورها و دانسته هایتان شک کنید.
با احترام به همه دوستان، می خواهم بگویم عده ای از مجریان و عده ای از گزارشگران تلویزیون تجسم این فرهنگ اند. اصلا تعریف مجری گری همین است: باید بتوانی زل بزنی توی دوربین و جوری با اعتماد به نفس حرف بزنی که نفس بیننده هایت بند بیاید.
باید از سوپرمنی که می بینند کف کنند. هر وقت لازم شد باید اشک به چشم بیاوری و در مورد هر موضوعی جوری باید اظهارنظر کنی که انگار تمام کتاب ها دنیا را در این زمینه خوانده ای. هر سوالی را باید جوری بپرسی که انگار مهمترین سوال دنیاست و هر بار باید جوری به طرف دوربین برگردی و پلک بزنی که انگار بیننده هایت یک دنیا احساس را دارند در عمق چشم هایت می بینند و بعد آن بالا را نگاه کردن ها.
آن ابرو چرخاندن ها. مجری ها ته اعتماد به نفس اند و آنقدر رویشان زیاد است که اگر دلشان بخواهد، می توانند همه این اداها را پس از اجرا به مسخره بگیرند؛ با نهایت غرور بگویند که اینها همه بازیگری است یا
اگر دلشان بخواهد می توانند به تو بگویند که با همه آن حرف های ریاکارانه ای که زده اند عمیقا ایمان دارند و تمام زندگی شان را همین طوری زندگی کرده اند!
مجری ها طوری از خصایص اخلاقی حرف می زنند و خود را غیرعادی نمایش می دهند که بیننده ها عاشقشان می شوند. همه فکر می کنیم آنها بی عیب و ایرادترین موجودات روی زمین اند بس که خوب ادا درمی آورند اما آنها، قریب به اتفاقشان، مطلقا چیزی نیستند که جلوی دوربین می شود دید، آنها فقط قادرند این نمایش دروغین را با این جسارت بدهند چون پررو هستند!
یک روایت شخصی
در یکی از روزهای تابستان با عده ای از دوستان برای صرف ناهار جمع شده بودیم. بچه های دانشگاه بودند و پس از چند سال، عین فیلم ضیافت دوباره همدیگر را پیدا کرده بودیم. دوتایشان هم از خارج کشور آمده بودند و بیشتر حرف ها حول تغییرات این سال ها و تفاوت ها می چرخید.
دوستمان مجید، مهندس نفتی که چند سال است مقیم انگلیس است، درباره مدرسه بچه هایش نکته های جالبی تعریف می کرد. مجید می گفت چیزی که بیشتر از همه در مدارس انگلیس و به خصوص در کلاس های پایین تر به چشم می خورد، اصرار برای این است که بچه ها اجتماعی بار بیایند و بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
مجید می گفت هر بچه ای نهایتا هر دو هفته یک بار باید در مقابل عده زیادی از همکلاسی هایش و والدین کنفرانس بدهد و درباره موضوعی صحبت کند. می گفت این اصرار برای این است که بچه ها بتوانند مشکلاتشان را مطرح کنند. سوال هایشان را بپرسند و روی پای خود بایستند.
بچه ها باید استقلال پیدا کنند و باد بتوانند هر موضوعی را در مدرسه با مدیران و مربیانشان در میان بگذارند، باید بتوانند اعتراض کنند، باد آموزش ببینند که بدون نیاز به والدین جای خود را در جامعه پیدا کنند و منزوی، بزرگ نشوند.
مهندس این حرف ها را می زد و ما داشتیم به تفاوت آن محیط و دغدغه اهیش با محیط خودمان فکر می کردیم. به اینکه عده ای از ما هنوز هم برای سوال پرسیدن سر کلاس چقدر خجالت می کشیم. از خاطرات و روحیاتی می گفتیم که حتی سر کلاس دانشگاه هم ما را از انتقاد و پرسیدن باز می داشت.
هر چه بیشتر حرف می زدیم، بیشتر به این نتیجه می رسیدیم که این روحیه اجتماعی چقدر در فضای مدارس بی اهمیت است و نتایج آن چقدر اسفبار.
تقریبا همه هم متفق القول بودیم که جامعه ایرانی جامعه ای با اعتماد به نفس پایین است.
«نه» گفتن برایمان سخت است و البته این وسط پرروها خیلی راحت می توانند از همه موانع رد شوند. تردید نداشتیم که پررو بودن با داشتن اعتماد به نفس فرق دارد.
امپراتوری پرروها
به نظر خیلی از دهه پنجاهی ها و چهلی ها، متولدین دهه شصت مظهر بی مسئولیتی و بی خیالی اند. اغلب متولدین این دهه نه در کار جدی اند، نه مسائل اجتماعی و فرهنگی را به جایی شان حساب می کنند و نه – جز پولدار شدن، اگر آن را مهم محسوب کنیم – دغدغه مهمی دارند.
اگرچه همین نسل هم، که تقریبا همان نسل سومی ها می شوند، به خاطر رشد در محیط آموزشی بسته ای که در آن سوال کردن یک جور سرکشی و بی احترامی محسوب می شود، باز هم اعتماد به نفس طبیعی ندارند. یعنی باز هم بخش بزرگی از این جمع را غیراجتماعی ها تشکیل می دهند و بخشی را هم البته پرروها.
پرروها یعنی همان گروه فرصت طلبی که از خودشان چیزی برای ارائه ندارند، که ماهیت شخصی و کاراکتر ندارند اما در هر لحظه می توانند خود را به هر شکلی که لازم باشد عرضه کنند. با کمی اطلاعات می توانند در هر زمینه ای صاحب نظر باشند و با عزت نفس و تواضعی که ندارند و البته با غروری که دارند و خودشان را دست بالا می گیرند، می توانند بدون اینکه کم بیاورند، هر جایگاهی را تصرف کنند و هر کاری را از ارزش ساقط کنند.
الان به راحتی می توانید بعضی هنرپیشه ها و کارگردان ها را در سینما ببینید که ادعایشان از رابرت دنیرو و اسکورسیزی هم بیشتر است اما حاصل کارشان افتضاحی بیشتر نیست.
می توانید در رده های مدیریتی تا بالاترین درجه را نگاه کنید و چهره های پررویی را ببینید که ادعایشان این است که حتی مسوولیت یک کشور و یک قاره هم برایشان کم است، اما در کار روزمره خود هم مانده اند.
پررویی شاید اشکالی نداشته باشد و بشود با آن تفریح کرد، مشکل جایی پیش می آید که این روحیه تبدیل می شود به روحیه غالب و برنده، که می شود فاکتور موفقیت.
پررویی یعنی کارگردان جوانی که دوتا فیلم فاجعه ساخته، حالا ادعایش این است که در پروژه بعدی می خواهد یک پروژه میلیاردی را کلید بزند. گریه آور ماجرا این است که او با همین روحیه می تواند بودجه های میلیاردی را از مراکز مختلف بگیرد و فیلم پشت فیلم پیش برود.
فاجعه پشت فاجعه. بدبختی جایی است که به یک جوان یک میلیارد تومان – و پس از تکذیب گفته شد 500 میلیون تومان – داده اند تا به عنوان اولین تجربه اش، فیلمی را کارگردانی کند که خودش هم با خنده می گوید نمی داند مستند است یا داستانی!
آن همه اعتماد به نفسی که قبول کرده این کار را به عهده بگیرد یک طرف،
آنهایی را که کار را به دست چنین پدیده هایی می دهند را کجای دلمان بگذاریم؟ اطرافمان پر از این داستان هاست. کاش داستان بود. الان زندگی همین است. انگار با تکیه بر شایستگی ات نمی توانی به جایی برسی.
انگار بدون ریاکاری و پشت هم اندازی و پررویی نمی توانی. انگار امپراتوری پرروهاست. شما فکر می کنید با خواندن این مطالب و پرونده اخم به ابروی هیچ کدامشان می آید؟ عمرا! برمی گردند به شما می گویند: «واقعاها! بعضیا خیلی پرروئن!»
پرروهای اساسی سینما و تلویزیون را می شناسید؟!
کاراکترهایی که بارها دیده ایم
چه انتظاری دارید؟ سر و کله پرروها بنا بر ذاتشان همه جا پیدا می شود؛ بالاخص در سینما و تلویزیون. با این تفاوت که پرروهای سینما و تلویزیون نسبت به پرروهای حاضر در اجتماع می توانند روی اعصاب تعداد بیشتری از انسان ها پیاده روی کنند و دایره تاثیرگذاری شان بیشتر است.
ایرج (بهرام رادان) | بی پولی
نهایت پررویی، منتها در نقطه مقابل شخصیت ناصر همین کاراکتر مهم و اساسی پایین صفحه!). پررویی شخصیت های مانند ایرج از عزت نفس بیش از حد و کاذب آنها نشات می گیرد. بیایید چند چشمه از پرروبازی های ایرج را با هم مرور کنیم.
ایرج از شرکت اخراج می شود؛ به شدت محتاج پول است، ولی در حالی که تظاهر می کند کار همه جا برایش ریخته با تندی از شرکت بیرون می آید که هیچ، مبلغ به دست آمده از تسویه حساب را هم به عنوان انعام در جیب مستخدم شرکت می گذارد و می زند بیرون!
آیا در صحنه ای دیگر علی رنجه (دوست مفلوک و در انتظار ازدواج ایرج) که پس انداز ازدواجش را به ایرج قرض داده و بعد از مدت ها می خواهد با بدبختی آن را پس بگیرد. ایرج پول را پس می دهد اما شخصیت رنجه را له و لورده می کند، فلاکتش را به بدترین شکل توی سرش می کوبد و نیش و کنایه های واقعا دردناکی نثارش می کند.
داود (سید جواد رضویان) | پاورچین
یکی از آن رندها و پرروهای دوست داشتنی روزگار که در عین حال حسابی حرص آدم را درمی آورد. جنس پررویی داوود به جنس وقاحت جری کارتون تام و جری پهلو می زد؛ نوعی پررویی توام با مظلوم نمایی داونه از همان بدو ورود خودش را کاراکتری مظلوم و بدبخت جلوه داد اما به تدریج رگ برره ایش چنان متورم شد که دمار از روزگار فرهاد و سایر کارکنان شرکت درآورد.
رندی مِلو (!) و زیرپوستی او در قسمت های نخست کم کم تبدیل شد به نوعی پررویی تمام عیار تا جایی که برای مدتی خانه فرهاد را هم غصب کرد و جایش را در شرکت گرفت!
سیامک (افشین سنگ چاپ) | کوچه اقاقیا
یکی دیگر از دست پرورده های رضا عطاران و نسخه متمدن تری از شخصیت ناصر. او رفیق عاطل و باطل فرامرز (رضا عطاران) بود و همیشه در منزل آنها ولو. در بی ادبی و کثیفی ظاهری رو دست نداشت، خیلی زود پسرخاله می شد و سر شوخی را با جمیع اعضای خانواده (حتی نصرت خان) باز می کرد.
وقتی وقاحت را به اوجش رساند و به شکل غیرمودبانه ای از گلچهره خواستگاری کرد، نصرت خان به نقطه انفجار رسید و ضمن نواختن چکی آبدار در گوش او گفت: بی حرمت!؟
ناصر (رضا عطاران) | ترش و شیرین
یکی از وقیح ترین و پرروترین کاراکترهای تمام ادوار سینما و تلویزیون که آثار مخربش هنوز از ذهن علاقه مندان کارهای رضا عطاران پاک نشده. سمبل وقاحت، فقدان عزت نفس و بی شخصیتی مُلهم از تنفر. نمونه بارز انسانی که از در بیرونش می کنند و از پنجره وارد می شود. چترباز و آویزان این و آن. انگل جامعه. مقاوم در برابر تمام توهین ها. بی کار و بی عار. لکه ننگ بشریت. از آن دسته آدم هایی که حضورشان در یک فامیل ممکن است کل دودمان را به خاک فنا دهد. عطاران جوری شخصیت ناصر را ساخته و پرداخته و بازی کرد که جای هیچ شک و شبهه ای در توانایی هایش برای به تصویر کشیدن شخصیت های ولنگار جامعه باقی نگذاشت. مطمئنم حتی همین الان که کاراکتر ناصر را در ذهنتان تصور کرده اید، تمام اعصاببدنتان به شدت در حال ارتعاش و آماده باش درآمده! (عطاران چند بار دیگر بخش هایی از این شخصیت منحوس را در فیلم های دیگر بازی کرد ولی هیچ کدامشان اصل جنس نشدند)

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 
برچسب ها: گرفتار مشکلات اقتصادی و سیاسی، پرروها پیشرفت می کنند،





شهید ظهر تشهّد


برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان فوق اشاره کنید


http://birjand.irib.ir/images/stories/monasebati/moharam/moharam3.jpg

 کجاست کعبه اگر مسجد الحرام تویی تو
قسم به کرببلا حج من تمام تویى تو

همه نمازى و نیت ، قیام توست قیامت
شهید ظهر تشهّد تویى ، سلام تویى تو

سر بریده و آیات بینات ؟ چه حالى !
یقین که رکن یمانی تویى ، مقام تویى تو

به سعى سجده به گودال قتلگاه تو رفتم
نه سر برآورم از سجده تا امام تویى تو

تو بیت اوّلى و کربلاست اوّل بیتم
تو بیت آخرى و آخر کلام تویى تو

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 

 

علت نابسامانی فعلی اقتصاد وَ ...

 

علت نابسامانی فعلی اقتصاد وَ ...

 

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان فوق اشاره کنید

علت نابسامانی فعلی در اقتصاد کشور را تماماً نمی توان در تصمیمات اقتصادی دولت جستجو کرد، بلکه باید آن را به عنوان برآیند کلی وضعیت سیاسی کشور طی هفت سال اخیر ارزیابی نمود، وضعیتی که در پدید آمدن آن تنها دولت احمدی نژاد مقصر نیست

نمایندگان مجلس حتماً به تجربه باید دریافته باشند از فردی که سئوال را با سئوال جواب می دهد و سئوالهای جدی را با شوخی، نمی توان پاسخی دریافت کرد، نگاهی به کارنامه دولتهای نهم و دهم نشان می دهد که چگونه در سکوت و انفعال ارگانهای نظارتی، تقنینی و قضایی، دولت تمام کنترلها و تعدیلهای سیاسی و اقتصادی را از میان برداشت. قوه مقننه مهمترین ارگانی است که همزمان با وظیفه تقنینی، تعدیل، کنترل و نظارت بر قوه مجریه را نیز عهده دار است. اما نه مجلس هشتم و نه مجلس نهم هیچیک نتوانستند کنترل و نظارت قابل قبول و موثری بر روی دولت اعمال کنند. دولت هدفمندی یارانه ها را آن گونه که مایل بود اجرا کرد و برخلاف قوانین مصوب مجلس اجازه نداد هیچ درآمدی از محل آزاد سازی یارانه ها به بخش صنعت و تولید برسد و در عوض 80 درصد این درآمد به صورت پول نقد بین مردم توزیع شد که تبعات این سیاست اشتباه علاوه بر افزایش نرخ بیکاری و ورشکستگی تولید داخل، باعث رشد سرسام آور نقدینگی و افزایش تورم نیز شد.

   یکی از موضوعات مهم در عرصه سیاسی هر کشور، نظارت همگانی مردم بر اعمال دولت است و یکی از اصلی ترین کانالهای نظارت همگانی، رسانه های ارتباط جمعی اند که در کشور ما بخش اصلی این مهم بر دوش صدا و سیماست. به همین دلیل این رسانه برای انجام وظایف قانونی خود منطقاً و قانوناً باید فراجناحی عمل نماید. اما صدا و سیما به دلایلی کاملاً روشن از ایفای این وظیفه و رسالت خود بازمانده است:

«از آقای ضرغامی گلایه هایی دارم... گله ای که از ایشان داشتم این بود که آقای ضرغامی شما دو سال است که تلویزیون را رها کرده اید. به شما گفته اند که شما کاری به کار تلویزیون نداشته باشید و ما خیلی خوب اداره می کنیم، اما این طور نیست... آقای ضرغامی شما نباید اجازه می دادید فردی که قبلا مثلا رئیس حراست یک فروشگاهی در شهر ری بوده است، مدیر آن فروشگاه هم نبوده، او نباید به پورمحمدی، دکتر پورحسین، دکتر کرمی، دکتر رستم وندی، دکتر طلوعی و... که همه تجربه دارند دستور بدهد. نباید جوری باشد که تلویزیون ما با وجود یک سری مدیر با تجربه، مسلط، مسلمان و هنرمند، یک آدم بی هنر بر آنها مسلط شود.»

 

 

 

 

 

 

 

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان فوق اشاره کنید

 نگاهی به مقاله دوست اندیشمندم جناب آقای ابراهیم مروی در وبلاگ عروه الوثقی در مورد سخنان آقای حجت الاسلام نبویان از اساتید مازندرانی واهل دارالمومنین بابل در موسسه آقای مصباح به نام موسسه امام خمینی در قم و نماینده فعلی مردم تهران در مجلس مرا متاثر ساخت که چگونه این بزرگوار عنصر استکبار ستیزی چون سید جمال الدین اسد آبادی را بی بصیرت می خواند و به خود اجازه می دهد او را در جرگه جریان منحرف و ضد اسلام فراماسونری قلمداد نماید.
اگر سید جمال بی بصیرت است و در دربار شاهان و سرمایه داران فراماسون نمک گیر شده است و گول شعارهای آنان را خورده است سوال من از جناب آقای نبویان با بصیرت این است چرا شما نمک فئودال سرمایه داری چون ع.رمضانی را خوردید که در ایام انتخابات مجلس نهم این میلیاردر مازندرانی که فرزندش در یک شهر کارگری سوارماشین بنت لی چند صد میلیون تومانی می شود ساپورتر شما بوده است؟
بفرمایید آیا شما از منزل نامبرده در یوسف آباد تهران برای تبلیغات انتخاباتی استفاده نکردید و ایشان با رویی گشاده از اینکه خدمتی به شما می کنند استقبال نکردند؟
آیا از سوابق مالی نامیرده و استحصال مال ایشان خبر دارید؟او فراماسون نیست ولی پولداری سرشناس است که از کوخ به کاخ رسید و آیا بصیرت شما اجازه نداد که کمی تحقیق نمایید تا ببینید بر سر سفره چه کسی نشستید؟ کروبی بی بصیرت هم 350 میلیون تومان پول گرفت تحقیق نکرد و قس علیهذا
حضرت استاد ما لکم و فاین تذهبون.
تذکر:اگر چه جناب آقای مروی با احترام بیان داشتند که ایشان توهین به سید جمال نکردندو نظر خود را اعلام داشتند و لی از متخصص بصیرتی چون ایشان که چشمشان همواره به دهان رهبری است و نظریات ایشان را می دانند جز توهین چیزی متبادر نمی شود.
 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


پاسخ علی مطهری به اعلام جرم دادستان



 

 

پاسخ علی مطهری به اعلام جرم دادستان

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان اشاره کنید

 

 

نماینده تهران در مجلس در واکنش به اعلام جرم دادستان تهران علیه وی درباره نطقی پیش از دستورش گفت: ایشان بهتر است تکلیف پرونده افرادی مانند آقایان مرتضوی، رحیمی و جواد لاریجانی را مشخص کند

علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه نظر شما درباره اعلام جرم دادستان تهران علیه شما در خصوص نطقی که در مجلس داشته‌اید چیست؟اظهار داشت: برای من اسباب تعجب شد که بیان یک مطلب جامعه شناسانه و روانشناسانه چرا باید موجب اعلام جرم شود.

وی افزود: نباید به گونه‌ای رفتار شود که مردم احساس اختناق کنند. حرف من این بود که اگر برخی مقامات دولتی اعتقادی به نظارت بر پوشش اسلامی در جامعه ندارند و قائل به آزادی تحریک جنسی جامعه هستند، باید به لوازم آن هم متعهد باشند و به تأسیس اماکنی برای ارضای غریزه جنسی اقدام کنند تا جوانان دچار عقده‌های روانی نشوند.

نماینده مردم تهران در خانه ملت بر همین اساس یادآور شد: گفتم ما یا باید به نظام خانوادگی اسلام عمل کنیم یا به نظام غربی با همه آثار سوء آن، نمی‌شود بینابین حرکت کنیم، هم اسلامی باشیم و هم غربی، و به عبارت دیگر نه اسلامی باشیم و نه غربی.

وی همچنین گفت: مردم قضاوت کنند آیا بیان این مطلب جُرم است؟ اگر یک نماینده مجلس نتواند این مطلب را در نطق خود بگوید، باید فاتحه آزادی بیان و قانون اساسی را خواند.

علی مطهری ادامه داد: سخن آقای جعفری دولت‌آبادی موجب وهن نظام و تضییع حقوق مردم است، اساساً دادستان حق ورود به نطق نمایندگان را ندارد، اگر توهین یا افترایی در کار باشد، فرد توهین‌شونده حق دفاع از خود در صحن مجلس را دارد، طبق اصول 84 و 86 قانون اساسی، نماینده در اظهارنظر درباره همه مسائل کشور آزاد است و نباید چماقی به نام "دادستان" بالای سر او باشد.

وی در خاتمه تأکید کرد: ظاهراً آقای دادستان تحت فشار دولت این حرف را زده، چون ایشان را آدم عاقل و معتدلی می‌دانستم که در برخی موارد دستش بسته است، بهتر است ایشان به جای این جور کارها، تکلیف پرونده افرادی مانند آقایان مرتضوی، رحیمی و جواد لاریجانی را مشخص کند .

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


نماز

ارزش نماز اول وقت
آیت الله بهجت(ره از مرحوم آقای قاضی(ره)نقل کرده اند که ایشان میفرمود:
اگرکسی نمازواجبش رااول وقت بخواندو به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند!
اول وقت سرّعظیمی است حافظوا علی الصلوات درانجام نمازها کوشا باشیدخودیک نکته ای است غیرازأقیموا الصلوةو نمازرا بپا دارید.
وهمچنین که نماز گزاراهتمام داشته باشدو مقید باشد که نمازرااول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثارزیادی دارد،هر چندحضورقلب نباشد


ارتقای فرهنگی

به طور کلی وقتی مناسبات اجتماعی به شکلی پیش برود که افراد متخصص بیکار بمانند و کم سوادان از راه دلالی و مشاغل کاذب - بدون هیچگونه ارتقای فرهنگی -  به ثروت های باد آورده دست پیدا کنند، نتیجه ای جز واژگونی ارزش ها به دست نخواهد آمد.