سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

«زخمی ِ افتاده را نیش زدن، بی-مُروتی است » ...

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 ((( مولا حسین ابن علی سیداشهدا علیه السلام به "آدم"ها سفارش کرده-اند که «اگر اعتقادی به خدا وُ پیغمبر ندارید، لااقل جوانمرد وُ آزاده باشید» ... تمام حضرات معصومین، سفارشاتی به همین مفهوم داشته-اند. بهزاد فراهانی، قبل از اینکه پدر کسی باشد، هنرمندی بوده است با نام وَ شهرت «بهزاد فراهانی» ... وَ چیزی حدود پنج دهه خدمت به مردم ایران؛ از بعضی ضعفها که بگذریم از بسیاری از هنرمندان دیگر، آبرومندانه-تر زندگی وَ خدمت کرده است. ضعفهایش هم از جنس بشر دوپا بوده، مثل ضعفهای من وَ تو ... نه او معصوم بوده وَ نه من، تو، وَ ما ... قبلا بگویم که هرگز علاقه-ای به "گلشیفته فراهانی" وَ امثالهم نداشته وَ ندارم؛ ولی هیچکس را هم ، هزاری هم که بد کرده باشد، خیلی آسان محاکمه وَ گردن نمیزنم. به فرض هم که در محاکمه-ای عادلانه، کاملا مجرم شناخته شود؛ خانواده وَ اطرافیانش را با «هوچیگری» تخریب نمیکنم. جان کلام اینکه "اگر در بلخ آهنگری گناهی کرده، خانواده-اش را به طرق مختلف آزار وَ شکنجه-ی روحی نمیکنم". حتما با "عنوانی" که سایت بازتاب امروز با نیش وُ کنایه راجع به آقای بهزاد فراهانی زده، متوجه نکته-ی اصلی شده-اید. انشاالله ..._عـبـــد عـا صـی )))
 

 بهزاد فراهانی پدر گلشیفته فراهانی که به خاطر عارضه قلبی در بیمارستان فیروزگر بستری بود، بعد از یک هفته دیروز 17 بهمن ماه مرخص شد.

یکی از پزشکان بیمارستان فیروزگر تهران به مهر گفت: بهزاد فراهانی به علت حمله قلبی در بیمارستان بستری شده بود. او را حدود یک هفته پیش در حالی به بیمارستان ما آوردند که به هیچ‌وجه حال مساعدی نداشت.

وی افزود: در اثر حمله قلبی که به صورت کاملاً آنی به او دست داد، آقای فراهانی قدرت تکلم خود از دست داده بود و وضعیت جسمی مناسبی نداشت، ولی به مرور زمان بهتر شد و بعد از مراقبت‌های ویژه پزشکی به وضعیت ثبات رسید.

این پزشک گفت: بعد از یک هفته دیروز 17 بهمن ماه پزشک معالج وی اجازه مرخصی به او داد و آقای فراهانی به خانه برگشت.

بهزاد فراهانی بازیگر و فیلمنامه نویس متولد اول بهمن ماه سال 1323 خورشیدی از روستای درمنک از توابع فراهان واقع در استان مرکزی (اراک) است. دوره‌هایی از تئاتر را در فرانسه گذراند و در کارگردانی، بازیگری و نویسندگی فارغ التحصیل شد.

با حضور در فیلمهای ملاقلی پور به سینما راه یافت. بازی در نقش امیربهادر در اپیزود اول فیلم نسل‌سوخته او را به عنوان بازیگری توانا معرفی کرد اما شاید با حضور در مجموعه تلویزیونی غریبه بود که شناخته شد.

میعادگاه خشم (1350) نقره داغ (1350) تجاوز (1351) گرگ بیزار (1352) دستمزد (مجید جوانمدر، 1368) صنوبرهای سوزان (عباس شیخ بابایی، 1368) راز کوکب (کاظم معصومی، 1368) رعنا (داود میرباقری، 1369) مار (مجید جوانمرد، 1370) امام علی (ع) (مجموعه تلویزیونی، داود میرباقری، 1370) بلندیهای صفر (حسینعلی لیالستانی، 1372) راه افتخار (داریوش فرهنگ، 1373) سالهای بیقراری (مسعود نوابی، 1373) ماه مهربان (قاسم جعفری، 1374) مهره (محمدعلی سجادی، 1376) آخرین تک سوار ایل (محمد سیف زاده، 1377) طوطیا (ایرج قادری، 1377) دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور، 1379) خاکستری (مهرداد میرفلاح، 1380) چپ دست (آرش معیریان، 1384) و چندین و جند فیلم و سریال را نیز در کارنامه هنری خود دارد.

وی برای بازی در نقش معاویه ابن ابوسفیان در سریال امام علی (ع) به محبوبیت و شهرت زیادی رسید.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


 


شـِکـَر وُ شوکـَران ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


 نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه کارها و برنامه های آقای احمدی نژاد متزلزل است، گفت: این سوالات مطرح است که در سالیان اخیر چند رئیس بانک مرکزی عوض شده؟چند وزیر اقتصاد عوض شده است؟  و جالب این است که وی اهمیتی نمی دهد که بقیه چه به او می‌گویند.

احمدی نژاد بنا داشت هیاتی عمل کند به همین دلیل از روز اول کارشناسان را کنار گذاشت و خانه نشین کرد. سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد.
حجت الاسلام قدرت الله علیخانی در گفت‌وگو با تابناک ضمن بیان این مطلب خاطر نشان کرد: آقای احمدی نژاد باید متوجه باشد که نمی توان با رفتار هیئتی کشورداری کرد. برای اداره کشور باید از کارشناسان استفاده کرد. کارشناسان باید بنشینند و کار کارشناسی انجام دهند.

این عضو فراکسیون روحانیون مجلس هشتم در ادامه خاطر نشان کرد:
اگر درآمدی که کشور در این چند ساله داشت، عاقلانه و از روی تدبیر هزینه می شد بیش از 60 درصد مشکلات کشور حل شده بود.  ولی چون دولت برنامه ای نداشت و به خصوص در زمینه اقتصاد نیز برنامه ای نداشته است شاهدیم با این همه درآمد نفتی، شرایط اقتصاد کشور به این حال و روز افتاده است مقصر دولت است، مقصر شخص آقای احمدی نژاد است.

نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه کارها و برنامه های آقای احمدی نژاد متزلزل است، گفت: این سوالات مطرح است که در سالیان اخیر چند رئیس بانک عوض شده؟‌چند وزیر اقتصاد عوض شده است؟ و جالب این است که وی اهمیتی نمی دهد که بقیه چه به او می‌گویند.

علیخانی در تشریح مسایلی که در اقتصاد پیش آمد گفت: با روندی که رئیس جمهور در پیش گرفته بود، ‌اگر توصیه بزرگان نبود،‌وی افزایش نرخ سود بانکی را امضا نمی کرد.
تذکراتی که این بار به وی دادند، وی را مجبور به تمکین کرد وگرنه اصلا برایش اهمیت ندارد.  من گاهی به رفتار برخی افراد در دولت مشکوکم. معلوم نیست اینها چه می کنند. روند خوبی از عملکرد اینها وجود ندارد.

این عضو فراکسیون اصلاح طلبان مجلس با بیان اینکه مشکلات بسیار زیاد است و مقصر دولت و رئیس دولت است، گفت: باید برای اداره کشور برنامه ریزی کرد.
روزی می گفتیم که این دولت مشکل دارد اما اصولگرایان با ما دعوا می کردند. اما امروز به این موضوع پی برده اند.
 مشکل دولت به این سادگی ها حل شدنی نیست. نمی گوییم دولت حرف ما را گوش بدهد اما حداقل حرف دلسوزان انقلاب و نظام را بشنود. حداقل به فکر اصل نظام باشد. برای احمدی نژاد، مشایی مهم است نه هیچ چیز دیگری.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


ارتش سوریه بار دیگر حمص را بمباران کرد

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  خبرگزاری فرانسه به نقل از «دیده‌بان حقوق بشر سوریه» که مرکز آن در بریتانیا است، از کشته شدن دستکم «17 تن» در حمص خبر داده‌ است. این در حالی است که خبرگزاری رویترز به نقل از شورای ملی سوریه شمار کشته‌شدگان شهر حمص را «دستکم 50 تن» اعلام کرده است.

گزارش‌ها حاکی است که نیروهای حکومتی روز دوشنبه چند شهر سوریه بویژه حمص را بمباران کردند و فعالات حقوق بشر اعلام کرده اند که در جریان این حملات «دستکم 25 تن» کشته شده اند.

نیروهای ارتش سوریه روز دوشنبه به روی معترضان در دمشق، حلب و الزبدانی آتش گشودند و مناطق مسکونی و کلینیک‌های موقت درمانی شهر حمص را بمباران کردند.

خبرگزاری فرانسه به نقل از «دیده‌بان حقوق بشر سوریه» که مرکز آن در بریتانیا است، از کشته شدن دستکم «17 تن» در حمص خبر داده‌ است.

این در حالی است که خبرگزاری رویترز به نقل از شورای ملی سوریه شمار کشته‌شدگان شهر حمص را «دستکم 50 تن» اعلام کرده است.

به دلیل مخالفت حکومت سوریه با ورود خبرنگاران خارجی به این کشور، تأیید اخبار رسیده از داخل سوریه در مورد کشته‌شدگان و مجروحان از سوی نهادهای مستقل قابل تأیید نیست.

سرکوب‌های روز دوشنبه در حالی رخ دادند که روز شنبه چندین گروه حقوق بشری در سوریه، از کشته شدن حدود 200 تن در شهر حمص در روز جمعه خبر دادند.

سازمان ملل می گوید که از زمان آغاز درگیری ها در سوریه تا کنون پنج هزار و 400 نفر کشته شده اند و افزوده است: به دلیل بسته بودن مرزهای سوریه به روی ناظران بین‌المللی حقوق بشر، امکان رصد سرکوب‌ها در سوریه از سوی سازمان ملل دیگر امکان‌پذیر نیست.

چین: مجبور به وتوی قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه شدیم

از سوی دیگر، چین که به قطعنامه اتحادیه عرب درباره سوریه رای منفی داده بود، روز دوشنبه با تاکید بر «تمایل» به پایان یافتن خشونت‌ها در سوریه، گفت که به دلیل به رای گذاشته شدن قطعنامه پیش از رسیدن به توافق همگانی، مجبور به وتوی آن شد.

لیو وِیمین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین اظهار داشت:
از آن‌جایی که قطعنامه شورای امنیت در محکوم کردن ناآرامی‌های سوریه پیش از حل اختلاف نظرها در این شورا به رای گذاشته شد، پکن مجبور به وتوی این قطعنامه شد.

وِیمین افزود: «این‌گونه اعمال نه کمکی به وحدت و اعتبار شورای امنیت سازمان ملل می‌کند و نه کمکی به حل صحیح مسائل.»

روسیه و چین 15 بهمن‌ماه برای بار دوم قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه را وتو کردند.

پیش نویس این قطعنامه بر پایه طرح صلح ارائه شده از سوی اتحادیه عرب برای پایان یافتن بحران در سوریه ارائه شده بود، که از جمله خواستار پایان یافتن هرچه سریع‌تر خشونت‌ها و مجازات ناقضان حقوق بشر در این کشور شده بود.

این پیش‌نویس همچنین از نقشه راهی که اتحادیه عرب به منظور انتقال مسالمت‌آمیز قدرت در سوریه ارائه داده بود، حمایت می کرد و از بشار اسد، رییس جمهوری سوریه می خواست تا اختیارات ریاست جمهوری را به معاون اول خود واگذار کند تا وی با حضور اپوزیسیون سوریه، دولت وحدت ملی تشکیل دهد.

این در حالی است که چین و روسیه که بر حل مسئله سوریه از طریق مذاکره تأکید دارند، از پیش هشدار داده بودند هر قطعنامه‌ای که در آن سخنی از کناره گیری بشار اسد از قدرت، تغییر رژیم و یا مداخله نظامی به میان آمده باشد را وتو خواهند کرد.

چین روز دوشنبه اعلام کرد که قطعنامه اخیر شورای امنیت بر تحت فشار قرار دادن دولت سوریه تأکید «بی‌مورد» داشت و در خصوص هرگونه مذاکره میان گروه‌های مختلف در سوریه پیش‌داوری کرده بود.

عدم موافقت روسیه و چین با دومین قطعنامه شورای امنیت علیه سرکوب‌ها در سوریه، خشم آمریکا، اروپا و بسیاری از کشورهای عرب را به همراه داشت.

با این‌حال سخنگوی وزارت خارجه چین پشتیبانی از دولت سوریه را رد کرد و گفت: «چین نه از کسی پشتیبانی و نه تعمدا با کسی مخالفت می‌کند. ما حامی عدالت هستیم و نگرشی مسئولانه را در پیش می‌گیریم.»

وی تأکید کرد که چین حامی مذاکره، پایان یافتن خشونت‌ها، بازگشت ثبات به منطقه خاورمیانه است و تمایل مردم سوریه برای ایجاد اصلاحات سیاسی را درک می‌کند.

روسیه: وتوی قطعنامه شورای امنیت کاملا منطقی بود

روسیه نیز روز دوشنبه شدیدا به اعتراض‌ها علیه مخالفت مسکو با قطعنامه شورای امنیت حمله کرد و این انتقادها را شبیه به «جنون» دانست و اقدام روسیه را «کاملا منطقی» خواند.

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با اشاره به سفر قریب‌الوقوع خود به سوریه، تعجیل جامعه جهانی به رهبری آمریکا در به رای گذاشتن این قطعنامه پیش از سفر خود را به باد انتقاد گرفت و گفت با این اوصاف مخالفت روسیه با این قطعنامه «کاملا توجیه پذیر» است.

آقای لاوروف که تصمیم دارد روز سه شنبه به سوریه سفر کند، گفت: «ما از حامیان این قطعنامه درخواست کردیم تا برای به رای گذاشتن قطعنامه چند روزی صبر کنند... این که آن‌ها تمایلی نداشتند مدتی درنگ کنند تا ما از دمشق بازگردیم به روشنی حاکی از بی‌احترامی است.»

وی تاکید کرد که روسیه قصد ندارد نظرش را در مورد مداخله خارجی در سوریه عوض کند و افزود که یک چنین قطعنامه‌ای می‌تواند بهانه‌ای باشد برای مداخله نظامی ملل غربی در سوریه و تلاش برای تغییر حکومت دمشق.

روسیه بارها تاکید کرده است که هر نوع مداخله خارجی و اعمال نفوذ برای تغییر حکومت بشار اسد را غیر قابل قبول می‌داند.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


بچگی بسه؛ به گردشگرها سنگ نزنین! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  درآمد ترکیه از صنعت توریسم در سال 2011 میلادی از مرز 23 میلیارد دلار گذشت(1). این رقم در سال هایی نه چندان دور برای ترک ها یک افسانه دوست داشتنی و دست نیافتنی بود ، اما اینک این کشور، درست در همسایگی ما بدون داشتن جاذبه های توریستی در حد ایران ، در زمره توریستی ترین کشورهای جهان قرار گرفته و همچنان پیش می تازد به گونه ای که در سال گذشته میلادی نسبت به سال قبل از آن ، درآمد حاصل از گردشگری اش 4 درصد بیشتر شده است.

درست است که برخی ملاحظات دینی و اخلاقی - که در چارچوب سیاست های نظام حکومتی ایران هستند - محدودیت هایی برای ورود توریست به ایران اعمال می کنند
اما واقعیت این است که با همین محدودیت ها نیز می توان توریست های زیادی را به سرزمین چهار فصل ایران آورد کما این که در دهه گذشته خورشیدی در مقطعی شاهد روند رو به رشد سفر توریست های خارجی به ایران بودیم اما با بی تدبیری برخی مسوولان ، افراطی گری برخی جریان های سیاسی و نهایتاً سوء مدیریت های حاکم بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در زمان سه رئیس نخست این سازمان در دولت های نهم و دهم این روند متوقف و سپس معکوس شد.

گردشگری ایران فارغ از مباحث کلان و مرتبط با سیاست خارجی که به طور جدی بر میزان توریست های ورودی به کشور تأثیر می گذارند ، روش های اجرایی دولت نیز می تواند در این عرصه بسیار تعیین کننده باشد.
این روش ها نیز البته متأثر از نوع نگاه مدیران ارشد دولتی به مقوله توریسم و فعالان عرصه گردشگری است.

به عنوان مثال وقتی توریست خارجی ، بیش و پیش از هر چیز ، یک "مهاجم فرهنگی" قلمداد می شود که آمده است تمام دین و ایمان و فرهنگ مان را یک شبه بر باد دهد و برود ، یا توریست ایرانی که می خواهد تعطیلات خود را در یک کشور خارجی بگذراند ، مرفه بی دردی تلقی می شود که رفته تا ایدز بگیرد و بیاورد  و هنگامی که فعالان عرصه گردشگری مانند آژانس های مسافرتی که بار همه این ورود و خروج ها را بر عهده دارند - و پُزش مال مسوولان است(!) - ثروتمندانی تصور می شوند که یک کار لوکس را اداره می کنند و ارزش افزوده ای ندارند ، معلوم است که اوضاع گردشگری در کشوری به نام ایران ، قمر در عقرب می شود و روز به روز عقب تر می مانیم.

سال هایی نه چندان دور در ترکیه توریست ها برای مردم ، غریبه هایی بودند که باید با تعجب نگاهشان کرد یا کودکان به سمت اتوبوس شان سنگ بپرانند (پرتاب کنند_ع.ع).  اما دولتمردان و سیاستگذاران ترک ، در کنار مهیا سازی زیرساخت های توریستی در کشورشان ، فرهنگ سازی گسترده ای را برای ارتقای سطح توریست پذیری مردمشان کردند به گونه که مدت ها ، بر روی بیلبوردهایشان جملاتی مانند این حک شده بود: "توریست ، برای ما شکوفایی اقتصادی می آورد ، دوستش داشته باشیم."

 اینک باید تأسف خورد که همان کاری که کودکان ترکیه ای در دهه های گذشته با توریست ها می کردند و به سمت شان سنگ می انداختند ،
مسوولان ایرانی با اصل صنعت گردشگری می کنند و همان نگاه های بدوی را به این صنعت پر آب و نان و آکنده از فرهنگ دارند. گو این که باید مقابل دفاترشان باید بیلبوردهای دهه های گذشته ترکیه را نصب کرد تا شاید به خود بیایند!

البته آقایان در شعارهایشان هرگز کم نمی آورند و هر کدامشان را که به همایشی در خصوص گردشگری دعوت کنی ، چنان در مدح توریست و توریسم سخن می گویند که "مگو و مپرس" ؛ اما دو صد گفته چون نیم کردار نیست!

واقعیت این است که در طول سالیان اخیر نهادهای دولتی صنعت توریسم ایران ، قدم خاصی برای توسعه گردشگری کشور برنداشته اند . همین ترکیه را بنگرید و قیمت های ارزان تورهایش را که گاه باعث شگفتی می شود. مثلاً می توان با زیر یک میلیون تومان علاوه بر تهیه بلیط رفت و برگشت هواپیما ، 5-4 روز در یک هتل 4 ستاره در شهرهای توریستی ترکیه اقامت کرد.
یکی از علل مهم قیمت های پایین این است که دولتشان از فعالان گردشگری در کشورشان حمایت می کند.

برای دولت و اقتصاد ملی می-صرفد که به آژانس های گردشگری و هتل ها یارانه و مساعدت هایی مانند وام های کم بهره ، معافیت های مالیاتی و بیمه ای و ... بدهد تا آنها بتوانند در بازار جهانی رقابت برای گردشگری ، جذب توریست کنند و بدین وسیله پول های سرشاری خارجی را وارد اقتصاد شان کنند.

حمایت از گردشگری در ترکیه و کشورهای توریست پذیری چون آن ، هر چند برای دولت هزینه زاست اما در جمع و تفریق نهایی به نفع کلیت اقتصادشان است.
 مثلاً با در نظر گرفتن این که برای ایجاد هر شغل پایدار ، 20 هزار دلار نیاز است ، می توان نتیجه گرفت که در همین یک سال گذشته ، یک میلیون و 150 هزار نفر از شهروندان ترک فقط از رهگذر بخش توریسم شاغل شده اند و این در حالی است که کل اشتغال ایجاد شده واقعی در همه بخش های اقتصاد ایران در مدت مشابه هرگز به گرد پای این رقم هم نمی رسد!

در ایران ، مسوولان و نمایندگان ، هرگاه سخن از توریسم می شود ، توپ را به زمین فعالان بخش خصوصی صنعت گردشگری می اندازند و انتقاد می کنند که آنان عمدتاً توریست می برند و کمتر توریست می آورند.
  این در حالی است که باید بسترهای ورود توریست در نهادهای حاکمیتی فراهم شود و بعد آژانس های ایرانی بتوانند در "رقابت جهانی جذب توریست"، حرفی برای گفتن داشته باشند.
به راستی دولت ، کدام تسهیلات و تخفیفات و تبلیغات را برای صنعت گردشگری اعمال کرده است که حالا انتظار بازگشت سرمایه داشته باشد و کدام گام را برای معرفی جاذبه های گردشگری ایران در جهان برداشته است؟

همین ترکیه در اواخر سال 2011 ، در رم ایتالیا مناقصه ای بین شرکت های بین المللی برگزار و مسوولیت تبلیغ گردشگری این کشور در مناطق مختلف جهان را به بهترین شرکت های تبلیغی دنیا واگذار کرد.  به عنوان مثال شرکت DDF مسؤول معرفی ترکیه در اروپا، آفریقا، ژاپن و هند ، شرکت Iconisus متولی تبلیغ توریسم ترکیه در آمریکا ، شرکت Global مسوول تبلیغات در نرورژ و سوئد شد و به همین ترتیب شرکت های دیگر برای نقاط دیگر جهان با ترک ها قرارداد بستند.(2)
حال در ایران چه کرده اند؟ آیا جز این است که مسوولان گردشگری همواره درگیر سیاسی کاری های داخلی و عزل و نصب های کیلویی و جنجال آفرینی های جناحی بوده اند؟

مسوولان ترکیه صدها سایت اطلاع رسانی در کل جهان راه انداخته اند که به زبان های مختلف - از جمله فارسی - جاذبه های گردشگری و امکانات توریستی ترکیه را معرفی می کنند. مسوولان گردشگری ما چه کرده اند؟

البته روی سخن با رئیس جدید سازمان گردشگری نیست چه آن که او به تازگی عهده دار این سمت شده و پیشداوری درباره او غیرمنصفانه خواهد بود و امیدواریم لااقل در دوره جدید ، روحی در این کالبد نیم جان دمیده شود.
مخلص کلام این که آقایان مسؤول نه در خارج تبلیغات و فضاسازی مثبت می کنند و نه در داخل دست فعالان این صنعت را می گیرند و در همان حال انتظار معجزه هم دارند!

این واقعاً برای کشوری با چنین تاریخ و تمدن و وسعتی افت دارد که در رده 114 گردشگری جهان باشد  و در خاورمیانه و شمال آفریقا از بین 16 کشور اصلی ، در رده 15 بنشیند(3) و وضعش تنها از لیبی جنگ زده بهتر باشد ، و در همین حال همسایه دیوار به دیوارش رتبه اول منطقه را به خود اختصاص دهد و نام ترکیه با 25 الی 30 میلیون توریست ، در صنعت گردشگری جهان در کنار فرانسه ، آمریکا ، اسپانیا ،سوئیس ، چین ، انگلیس و ...قرار بگیرد.

  اگر اختلاس یک ریالی تا سه هزار میلیاد تومانی و بیشتر، از بودجه عمومی ، "جرم"ی است که باید در دادگاه بدان رسیدگی شود ، محروم کردن میلیون ها ایرانی از میلیاردها دلار درآمد توریستی ، "جنایت"ی است که وجدان عمومی در محکمه تاریخ ، آن را به قضاوت خواهد نشست.

پی نوشت ها:
1 - سایت توریسم آنالیز ترکیه
2 - مجله توریسم ترکیه
3 - گزارش سال 2011 مجمع جهانی اقتصاد

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


عقرب-دوپا بی-غَرض وُ مَرض نیش نمیزند ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


هر فرد علاقمند و کنجکاوی به مسائل ایران ظرف شش سال گذشته دست کم یک بار با این پرسش مواجه شده که علت مخالف شدید احمدی نژاد و یارانش به همراه شماری از اصولگرایان تند رو با هاشمی رفسنجانی بابت چیست؟ با اینکه اصولگرایان و امنای دولت احمدی نژاد به همراه شخص رئیس جمهور نیک آگاه اند که آقای هاشمی رفسنجانی کم و بیش از دور دوم ریاست جمهوری اش یعنی از اوایل دهه 1370 دیگر قدرت و نفوذی ندارد، یعنی نزدیک به دو دهه می شود که مشارالیه عملا آن نقش، نفوذ و جایگاهی را که در زمان حیات مرحوم امام از آن برخوردار بود از دست داده، مع ذالک حساسیت ، اگر نگفته باشیم مخالفت عجیبی ، نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی دارند. اصولگرایانی که بعضا ازنوه های ایشان هم کوچک تر هستند و زمانی که آقای هاشمی درخت تنومند انقلاب را آبیاری می کرد و در جنگ وغیره بود یا متولد نشده بودند یا طفل خردسالی بیش نبودند، هر چه که به زبان شان می آید نثار مشارالیه می کنند. معذالک و به رغم همه اینها، اصولگرایان تندرو، احمدی نژاد وطرافدارانش از سایه هاشمی هم نگرانند و سوال اساسی آن است که چرا؟

مگر هاشمی چه دارد که اینها این همه چشم ندیدن وی را دارند؟
 قدرت و امکاناتی که اصولگرایان مخالف هاشمی از آن برخوردارند، و قدرت و امکاناتی را که مجموعه دولت احمدی نژاد از آن برخوردار است با یکدیگر جمع کرده و در برابر قدرت وامکانات هاشمی رفسنجانی قرار دهیم . اصلا هیچ نسبت و تناسبی میان آنان نیست. معذالک و به رغم این تفاوت فاحش میان قدرت و توانایی های آنان از یکسو، و ناتوانی هاشمی رفسنجانی در سوی دیگر، باز هم به نظر می رسد که بزرگ ترین مشکل و دردسرآنان هاشمی رفسنجانی است. هم او را به زعم خودشان در رأس "فتنه" قرار می دهند،  هم او را شریک و متحد به زعم خودشان "جریان انحرافی " قلمداد می کنند، و احتمالا اگر اصولگرایان تندرو فردا با مشکل سیاسی جدید دیگری روبرو شوند، آن را هم منتسب به هاشمی رفسنجانی خواهند کرد. انسان باورش نمی شود که اصولگرایان تندرو احمدی نژاد ندانند که توان هاشمی رفسنجانی یک روز کجا بوده و امروز درکجا قرار دارد. بنابراین نمی توان باور کرد که به زعم آن همه قدرت و توانایی که هر دو آنان (اصولگرایان تندورو+ احمدی نژاد) از آن برخوردارند این همه در مورد هاشمی رفسنجانی نگرانی داشته و در بیم به سر می برند. دکتر علی مطهری اظهار می دارد که حل و فصل بحران به دست هاشمی رفسنجانی است ؛ عباس عبدی می گوید او می تواند نقش کاتالیزور را در هماوردی جریانات سیاسی داشته باشد ؛  و نگارنده می گوید که هاشمی رفسنجانی از همان توانایی و استعدادی در جمع کردن وضعیت سیاسی نامطلوب کشور برخوردار است که الکس فرگوسن در جمع کردن بازی تیم فوتبالش.  چرا اصولگرایان تندرو و طرفداران رئیس جمهور این همه از این سه روایت بر آشفته شده اند؟ مگر این سه نفر رهبری کدام جریانات سیاسی قدرتمند در کشور را بر عهده دارند؟ هر سه آنان را می توان در عقب یک پیکان مسافرکش جای داد. وانگهی اصل روایت و اظهارنظرسیاسی آنان پیرامون شخصیت سیاسی ای است که او هم قریب به دو دهه است که کاره ای نیست. سه نفری که کاره ای نیستند و مجموعه قدرت سیاسی شان به زیر صفر هم نمی رسد اظهارنظر مثبتی در مورد یک فرد چهارمی کرده اند که قدرت سیاسی او هم خیلی با صفر فاصله ندارد. معذالک تندرو ها واکنش نشان داده اند. فرض بگیریم که سخن این سه نفر(که هیچ ارتباطی هم با یکدیگر ندارند) خطا باشد، آن گونه که اصولگرایان تندرو و رئیس جمهور باور دارند، چه اهمیتی خودشان و حرف شان دارد که اصولگرایان تندرو این همه واکنش نشان دهند؟

واقعیت آن است که علت مخالفت با هاشمی رفسنجانی (و در نتیجه واکنش منفی-شان نسبت به احترام به ایشان از سوی هر فردی که باشد) به واسطه ناکامی های عمیق و گسترده اصولگرایان در اداره مملکت ظرف شش سال گذشته است. اتفاقا مقایسه میان وضعیت اداره مملکت در دوران هاشمی رفسنجانی با وضعیتی که کشور ظرف شش سال گذشته در اقتصاد، در عرصه بین المللی، در فساد، در گرانی، در بیکاری، در مهاجرت فارغ التحصیلان دانشکاه های برجسته کشور به غرب و در هر جنبه دیگراقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی پیدا کرده، بالاترین دلیل مخالفت با هاشمی رفسنجانی است. والا چه کسی است که نداند که هاشمی رفسنجانی نه قدرتی دیگر دارد، نه نفوذی ، نه پایگاهی ،نه جایگاهی ، نه حزبی ، نه تشکیلاتی و نه هیچ چیز دیگری. منتقد اصلی احمدی نژاد و سیاست هایش هم از قضای روزگار هاشمی رفسنجانی نیست، بلکه خود اصولگرایان هستند.  این هاشمی رفسنجانی نیست که می گوید سیاست های اقتصادی احمدی نژاد، کشور را با مشکل مواجه کرده بلکه دکتر احمد توکلی، الیاس نادران، دکتر محمد خوش چهره و حمید رضاکاتوزیان اصولگرا هستند که به فغان آمده اند.  این هاشمی رفسنجانی نبود که گفت بودجه مملکت در زمان من با نفت بشکه ای 25 دلار بسته شد در حالی که در دوران احمدی نژاد بر اساس نفت بشکه ای 80دلاربسته شده و تازه این هم وضع ریال، دلار، سکه و طلا، وضع صنایع کشور و تولیدکنندگان و در یک کلمه وضع اقتصادی کشور است. این احمدتوکلی اصولگرا بود که اینها را در صحن علنی مجلس بر زبان آورد.  اتفاقا خیلی هم مخالفت اصولگرایان تندرو و احمدی نژاد نسبت به هاشمی رفسنجانی تصادفی و بی دلیل نیست.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


بنده از آمریکا نمی-ترسم؛ از خودمان می-ترسم ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  در پی خطبه های نماز جمعه رهبر انقلاب درباره حضور پرنشاط مردم در انتخابات، مسعود پزشکیان، نماینده تبریز و عضو فراکسیون اقلیت مجلس در گفت وگو با بازتاب امروز درباره اینکه چگونه می توان مشارکت مردم در کلان شهر ها را افزایش داد، گفت: کار سختی است؛ چرا که باید ریشه گلایه های مردم شناسایی شود تا مردم بر گردند.

وی با اشاره به نامه امام علی(ع )به مالک اشتر، افزود:
امام در دستورش به مالک اشتر می گوید: وقتی شکی در مردم ایجاد شد و مسوول زیر سوال رفت، مردم را جمع کن و موضوع را برای آنها شفاف کن.

وی در پاسخ به این پرسش که
فکر می کنید چه تعداد از مردم همچنان در ابهام هستند، اظهار داشت: نمی دانم؛ این موضوع نیازمند بررسی آماری است. چرا که هر کسی از ظن خود شد یار من . الان هر کس که به جناحی تعلق دارد، موضوع را از دید خود نگاه می کند، اما واقعیت آن چیزی است که وجود دارد و برای اینکه کسی جرات نکند بگوید که فلان چهره سیاسی جو درست کرد و حرف غلط زد، باید آمار داشت.

پزشکیان در پاسخ به اینکه آیا نظرسنجی های انتخاباتی می تواند ملاکی از وضعیت رضایت مردم باشد، گفت: بسته به نوع سوالی که در این گونه نظرسنجی ها مطرح می شود، این ابزار می تواند ملاکی برای این موضوع باشد.

عضو فراکسیون اقلیت با بیان اینکه
حق آن چیزی است که در جامعه است ، ادامه داد: آنچه من می بینم این است که جَو انتخابات سرد است. چون افرادی را که بنده می شناسم و با آنها سر و کار دارم، نظرشان این گونه بوده است. ولی اینکه میزان این سردی چقدر است ، نیازمند آمار و رقام است.

پزشکیان ادامه داد:
مسلمانی یعنی صادق بودن و همه اینها دور از خبرسازی و جوسازی و حرف های دیگر است. آنچه که درست است این است که ما حق را به مردم بگوئیم و در عین حال حق را بپذیریم و براساس آن تصمیم بگیریم.

وی
درباره راهبردهای آمریکایی ها و غربی ها برای تاثیر گذاری بر انتخابات مجلس نهم هم ، گفت: اینکه آنها تلاش خود را بیشتر کردند برای اینکه جو را متشنج تر کنند شکی نیست، اما من فکر می کنم مشکل آنها نیستند، بلکه مشکل ما هستیم که باید وارد این بازی و توطئه نشویم .راهکارش هم این است که برویم گلایه را استخراج کنیم و مردم بدانند که ما صادقانه با آنها سخن می گوییم نه اینکه برایشان پرونده درست کنیم.

پزشکیان در پاسخ به این سوال که برای حل این مشکل چه باید کرد؟ گفت: بنده نه سیاست گذار در این موضوع هستم و نه تصمیم گیر . به نظرم الان کمی دیر است و به این لحاظ راه حلی به نظرم نمی رسد .به اضافه اینکه اگر بخواهم حرفی بزنم باید اطلاعات در اختیارم باشد . چرا که کسی می تواند راه حل ارائه بدهد که اطلاعات در اختیارش باشد.

عضو فراکسیون اقلیت مجلس با رد شرکت نکردن اصلاح طلبان در انتخابات، گفت:
اصولا الان جناحی به اسم اصلاح طلبی باقی نگذاشته ایم که بگوییم آنها رقابت نمی کنند.

وی با طرح این سوال که آیا اکنون بستری برای رشد احزاب در کشور وجود دارد؟ اظهار داشت:
ما این جو را درست کردیم و از آن طرف می گوییم اصلاح طلبان حضور پیدا نکردند.
این مربوط به زمانی است که بستری فراهم شود و همه بتوانند وارد عرصه شوند، بعد می توانیم بگویم حالا که همه آمدند چرا اصلاح طلبان نیامدید؟

پزشکیان گفت:
بنده از آمریکا نمی ترسم، از خودمان می ترسم.  چرا که اگر وحدت در داخل نداشته باشیم، آنها می توانند غلطی انجام دهند، اما اگر ما وحدت داشته باشیم کسی هیچ کاری نمی تواند بکند.

گفتنی است رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران، انتخابات را مصونیت بخش کشور خواندند و افزودند:
ملت عزیز ایران بدانند و می دانند که حضور مردمی اصلی ترین عاملی است که هیبت ایران را به رخ دشمنان می کشد و دشمنان را از تعرض به این کشور می ترساند.

ایشان حضور در انتخابات 12 اسفند و راهپیمایی 22 بهمن را از جمله مظاهر حضور مردمی برشمردند و افزودند: هر قدر حضور مردم در پای صندوقهای رای بالاتر باشد اعتبار و ارزش ملت بالاتر می رود و امنیت و مصونیت کشور بیشتر و اینده ایران عزیز تامین و تضمین می شود .
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


بجای این که بگویند علت طغیان علیه شاه چه بود، فقط شعار می دهند

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  از زمان کودتای 28 مرداد سال 32 به این سو، حتی یک بار هم انتخابات واقعی در کشور برگزار نشده بود.  مجالس شورای ملی و سنا عملا در طی آن 25 سال پر می‌شد از نمایندگان و سناتورهایی که به جز تملق و تملق و باز هم تملق نسبت به شاه هنر دیگری نداشتند. در قطعنامه‌های راهپیمایی‌های میلیونی تاریخی که نهایتا منجر به سقوط رژیم شاه شد علت نارضایتی مردم از رژیم شاه و خواسته‌شان منعکس است. در کمتر قطعنامه‌ای بود که خواسته‌هایی همچون آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت تبعیدشدگان به کشور و از جمله و مهم‌تر از همه مرحوم امام خمینی، لغو سانسور، توقف شکنجه، آزادی مطبوعات، انتخاب آزاد و خواسته‌هایی از این دست وجود نداشه باشد.

صادق زیباکلام در یادداشتی با عنوان«انقلاب اسلامی برای چه بود؟» در روزنامه شرق نوشت:

*هر سال به مناسبت 12 بهمن و ورود تاریخ‌ساز مرحوم امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر، حجم گسترده‌ای از برنامه‌های ویژه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تهیه می‌شود
اما به جای پرداختن به موضوع اصلی، اینکه دلیل یا دلایل اصلی که مردم ایران از رژیم پیشین نارضایتی داشتند و نهایتا نیز علیه آن طغیان کردند چه بود، بیشتر پرداخته می‌شود به یکسری موضوعات که جنبه شعاری و تبلیغی و بعضا خطی و جناحی دارند.

*این درست است که از دید مردم ایران، رژیم
شاه مستقل نبود و به قدرت‌های غربی و بالاخص به آمریکا و انگلستان وابسته بود. این درست است که بسیاری از مردم ایران از نزدیکی رژیم شاه با اسراییل ناراضی بودند. این درست است که مردم ایران، رژیم شاه را از منظر پیشرفت‌های اقتصادی، عدالت اجتماعی، برابری و رشد و توسعه ملی موفق نمی‌دانستند. این درست است که شکاف عمیقی میان درک و باورهای رژیم شاه از واقعیت‌های جامعه ایران با آنچه که بخش گسترده‌ای از مردم تصور می‌کردند به وجود آمده بود اما و در عین حال اسباب و علل دیگری هم بودند که باعث نارضایتی مردم از رژیم شاه شده بود این اسباب و علل دقیقا همان است که در مناسبت‌های دهه فجر و برنامه‌های سالانه بزرگداشت پیروزی انقلاب اساسا به آنها اشاره‌ای نمی‌شود.

*واقعیت این است که رفتار سیاسی رژیم شاه باعث به وجود آمدن بیشترین نارضایتی و مخالفت‌ها شده بود. وجود بیش از 50هزار زندانی سیاسی در ماه‌های مقارن با پیروزی انقلاب را باید مهم‌ترین دلیل نارضایتی مردم از رژیم شاه بدانیم. از نظر پایگاه اجتماعی و طبقاتی، بسیاری از آنان تعلق به طبقه متوسط شهری و بالای متوسط داشتند. کسر قابل توجهی از آنان را دانشجویان، نویسندگان،‌ هنرمندان‌، روحانیون و بازاری‌ها تشکیل می‌دادند. این فقط شمار بالای زندانیان سیاسی در رژیم شاه نبود که باعث سوءشهرت آن رژیم شده بود. کمتر زندانی سیاسی‌ای بود که هنگام بازداشت مورد شکنجه جدی قرار نمی‌گرفت.

*در سال‌های مقارن با انقلاب، رژیم شاه از نظر نقض حقوق بشر و بدرفتاری با زندانیان سیاسی، یکی از بدنام‌ترین رژیم‌ها در جهان بود. حتی یک روزنامه مستقل از حکومت در ایران چاپ نمی‌شد.

*از زمان کودتای 28 مرداد سال 32 به این سو حتی یک بار هم انتخابات واقعی در کشور برگزار نشده بود. مجالس شورای ملی و سنا عملا در طی آن 25 سال پر می‌شد از نمایندگان و سناتورهایی که به جز تملق و تملق و باز هم تملق نسبت به شاه هنر دیگری نداشتند. در قطعنامه‌های راهپیمایی‌های میلیونی تاریخی که نهایتا منجر به سقوط رژیم شاه شد علت نارضایتی مردم از رژیم شاه و خواسته‌شان منعکس است. در کمتر قطعنامه‌ای بود که خواسته‌هایی همچون آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت تبعیدشدگان به کشور و از جمله و مهم‌تر از همه مرحوم امام خمینی،
لغو سانسور، توقف شکنجه، آزادی مطبوعات، انتخاب آزاد و خواسته‌هایی از این دست وجود نداشه باشد.

*خیل عظیم مردمی که در راهپیمایی‌های میلیونی دوران انقلاب شعار حکومت اسلامی می‌دادند و در رفراندم 12 فروردین 58، بالغ بر 98.2 درصدشان به جمهوری اسلامی رای دادند، میان اسلام، حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی با یک نظام آزاد و دموکراتیک، نظامی که از نظر سیاسی نقطه مقابل رژیم شاه بود، تمایز و تضادی نمی‌دیدند. به زعم 98.2 درصد از مردم ایران در دوران انقلاب، اسلام از این ظرفیت و توانایی برخوردار بود تا به جای رژیم مستبد و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، رژیمی دموکراتیک و آزاد در ایران برپا کند.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


مگه تا بحال وَ عملا، غیر از این بوده!؟ ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی با بیان اینکه باید به سمت مجلسی برویم تا نسبت به گفتمان دولت همسو باشد، گفت: در مجلس آینده باید به دنبال کسانی بگردیم تا سنخیت دولت تناسب داشته باشند.

غلامحسین الهام که جمعه شب در جمع نمازگزاران مسجد امام صادق(ع) در تهران سخن می‌گفت، با اشاره به اهمیت انتخابات مجلس نهم افزود:
امروز دولتی بر سر کار است که با شعار عدالت و پایبندی به آرمان‌های اسلام و انقلاب روی کار آمده است. پس نمی توان ایرانیت را در برابر اسلام قرار داد،پرداختن به این موضوع اشتباه است.

گزیده سخنان وی را به مقل از مهر بخوانید:
· ما ایرادی به دولت داریم و حرفمان آن است که باید دولت مراقب عملکردهای خود باشد چرا که با ظرفیت انقلاب اسلامی روی کار آمده است باید از این ظرفیت مراقبت کند.
· مجلس می‌تواند رئیس جمهور را میخکوب کند یا می‌تواند در شتاب دولت نقش تاثیرگذاری را ایفا کند البته به عملکرد مجالس هفتم و هشتم انتقاد وارد است. این مجالس دولت را به چالش کشیدند.
· دولت هاشمی با اقتدار مجالس سوم و چهارم را در اختیار داشت. چپ‌های مجلس سوم از هاشمی حمایت می‌کردند. در مجلس پنجم نیز حزب مورد حمایت هاشمی تاثیر گذار بود. معتقدم مجلس پنجم نتوانست خاتمی را به چالش بکشد و با وی مماشات کرد و بیش از حد وی را تحمل کرد. مجلس ششم دست ساخته دولت اصلاحات بود بنابراین خیال خاتمی از این مجلس راحت بود و نمایندگان آن حرف‌هایی که دولتمردان نمی‌توانستند بزنند از تریبون مجلس بیان می‌کردند.

· مجلس هفتم نیز یک سال با خاتمی تسامح کرد اما
دولت نهم و مجالس هفتم و هشتم هر دو اصولگرا بودند و تصور می‌شد که در این دوره دیگر مماشاتی صورت نمی‌گیرد و باید از این گفتمان و ظرفیت‌ها حمایت شود اما این گونه نشد و سئوال‌هایی از دولتمردان نهم صورت گرفت که در طول تاریخ بی‌نظیر بود براین اساس اکثر وزرای دولت نهم مدام برای پاسخگویی به مجلس می‌رفتند، نمونه بارز آن بنده بودم با این که وزیر دادگستری هیچ کاره است و تشریفاتی محسوب می‌شود اما سه بار به مجلس رفتم. یا همین آقای لنکرانی که به گفته رئیس جمهور "هلو" است چندین بار به مجلس احضار شد.
· در مجلس اصولگرا شاهد مباحثی همچون طرح سئوال از رئیس جمهور هستیم. همین مجلسی که از نظر سیاسی اصولگرا است مدام مواردی همچون طرح سئوال از رئیس قوه مجریه را مطرح می‌کند در صورتی که سئوال از رئیس جمهور در نظام ریاستی مطرح نیست.

· مجلس نهم باید نسبت خود را با دولت نسبتی معقول و قانونی تعریف کند. مجلس نهم باید همان مسیر گفتمان انقلاب و رهبری را دنبال کند. از سویی دیگر دعواهای مسئولین سم مهلکی تلقی می‌شود و نباید شاهد دعواهای مسئولین باشیم چرا که این دعواها ملت را مایوس می‌کند.
· به دنبال مجلس دولت ساخته نیستیم. مجلس نهم باید گفتمانی که در سال 84 مطرح شد را به صورت جدی دنبال کند. مبارزه با فساد، تلاش برای رفاه مردم، مبارزه و مقابله با استکبار و پاسداری از اساس اسلام از مهمترین مواردی شناخته می‌شود که باید در مجلس آینده دنبال شود
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


نکنه فردا ادعای مسلمونی هم بکنند! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  وزیر انرژی و تغییرات آب و هوایی دولت انگلیس به علت ارتکاب تخلف رانندگی مجبور به استعفا از سمت خود شد.

به گزارش مهر به نقل از اسکای نیوز، "کریس هون" وزیر انرژی و تغییرات آب و هوایی انگلیس اخیرا در اقدامی غیرقانونی برای جلوگیری از ممنوعیت رانندگی، همسرش را به جای خود در ارتکاب تخلف از سرعت مجاز معرفی کرده است.

بر این اساس، پس از اثبات این مسئله توسط دادستانی انگلیس وزیر انرژی این کشور مجبور به استعفا از سمت خویش شد.

خاطرنشان می شود در انگلیس و برخی دیگر از کشورهای اروپایی قوانین راهنمایی و رانندگی با سختگیری ویژه ای اعمال می شود.

 عنوان اولیه :  وزیر انرژی انگلیس به علت تخلف رانندگی؛ استعفا کرد!

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


فقط کنترل گیرنده-های رسانه ملی در دست مردم است!!! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  البته مشکل اصلی این است که به احتمال قوی ، صدا و سیما از اجرای این قانون امتناع می کند. تجربه نیز نشان داده است که
متأسفانه اراده جدی و متقنی در صدا و سیما برای آزاد اندیشی و "ملی" بودن وجود ندارد و به جز یک طیف سیاسی که آنتن را در اختیار دارند ، بقیه سلایق سیاسی موجود در چار چوب قانون اساسی ، تنها حقی که دارند این است که کنترل تلویزیون های خود را در دست بگیرند و هر شبکه ای که خواستند را تماشا کنند!
پخش برنامه "صراط" که متضمن اتهاماتی به برخی چهره های سیاسی است ، با واکنش های متعددی مواجه شده است که از آن جمله می توان به بیانیه دفتر هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که اتهام تلاش وی برای تمدید فراقانونی رئیس جمهوری اش را رد کرد. همچنین دفتر حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی هم در واکنش به اتهاماتی که علیه اقدامات او در پرونده هسته ای در این برنامه مطرح شده ،
"صراط" برنامه ای مخرب، سراسر اهانت آمیز و خلاف واقع توصیف کرد.

این که در اختلاف بین صدا و سیما و اشخاصی چون آیت الله هاشمی و حسن روحانی ، حق با کدام طرف است موضوع این بحث نیست و هر کسی می تواند نظر خاص خود را داشته باشد که در جای خود محترم است. لذا در این نوشتار نه تنها در صدد دفاع از این دو شخص نیستیم
بلکه بر هر دویشان انتقاد نیز داریم که چرا برغم این که خود را در برنامه "صراط" مظلوم دیده اند از پتانسیل های موجود قانونی برای احقاق حق شان استفاده نمی کنند و به دادن بیانیه از سوی دفاترشان بسنده می کنند.

منظور از پانسیل های موجود قانوین هم "قانون احقاق حق در صدا و سیما"ست که متن آن چنین است:

« چنانچه در برنامه‌های پخش شده سازمان ( اعم از خبری، گزارشی، تولیدی در قالب‌های مختلف بیانی ـ تصویری و نمایشی) از شبکه‌های محلی، سراسری و بین‌المللی و یا در اطلاعیه‌های صادره از سوی آن سازمان، مطالبی مشتمل بر توهین، افتراء یا خلاف واقع نسبت به هر شخص ( اعم از حقیقی یا حقوقی) باشد و یا به هر نحوی اظهارات اشخاص تحریف گردد مراحل ذیل برای احقاق حق طی خواهد شد:
مدعی می‌تواند اعتراض خود را کتباً به سازمان صدا و سیما منعکس نماید.
سازمان صدا و سیما در صورت قبول اعتراض ظرف 24 ساعت پاسخ را به صورت عادلانه و حداقل دو برابر زمان اصل مطلب که از پنج دقیقه کمتر نباشد در همان برنامه و ساعت و در همان شبکه به صورت رایگان پخش نماید.

در صورت عدم توافق میان معترض و سازمان صدا و سیما، وی می‌تواند موضوع را برای رسیدگی به شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما به عنوان مرجع تشخیص وقوع توهین، افترا، تحریف یا خلاف واقع منعکس نماید و شورای نظارت نیز موظف است در اسراع وقت ( حداکثر 48 ساعت) به مسأله رسیدگی نموده و در صورتی که حق را به ذینفع داد نظر خود را به سازمان صدا و سیما ابلاغ کند و سازمان صدا و سیما موظف است پاسخ ذینفع را مشروط به آنکه متضمن توهین و افتراء به کسی نباشد حداقل دوبرابر مدت زمان مطالب اصلی که از پنج دقیقه کمتر نباشد و تا حداکثر 24 ساعت پس از دریافت پاسخ در همان برنامه و ساعت و در همان شبکه به طور رایگان پخش نماید.

شورای نظارت موظف است برای تحقق وظایف مندرج در این قانون ساز و کار لازم را فراهم سازد.

چنانچه سازمان صدا و سیما از اجرای مصوبه شورای نظارت خودداری نماید و یا شاکی نسبت به نظر شورای نظرات معترض باشد بنابر شکایت شاکی، شعبه خاصی که به این منظور تشکیل می‌شود، نسبت به موضوع خارج از نوبت ( حداکثر یک هفته) رسیدگی و حکم مقتضی را براساس این قانون صادر خواهد نمود.

صدا و سیما مکلف است نظر دادگاه را ظرف 24 ساعت اجرا کند و در صورت عدم اجرای حکم، متخلف به مجازات مستنکف از اجرای حکم دادگاه محکوم خواهد شد. »

با توجه به این قانون که بسیار هم شفاف است ، هاشمی و روحانی و افراد دیگر می توانند درخواست کتبی خود را برای دفاع از خود در برابر اتهامات یکسویه صدا و سیما به این سازمان ارائه و طبق نص قانون آن را پیگیری کنند.

البته مشکل اصلی این است که به احتمال قوی ، صدا و سیما از اجرای این قانون امتناع می کند. تجربه نیز نشان داده است که متأسفانه اراده جدی و متقنی در صدا و سیما برای آزاد اندیشی و "ملی" بودن وجود ندارد و به جز یک طیف سیاسی که آنتن را در اختیار دارند ،
بقیه سلایق سیاسی موجود در چار چوب قانون اساسی ، تنها حقی که دارند این است که کنترل تلویزیون های خود را در دست بگیرند و هر شبکه ای که خواستند را تماشا کنند!

با این وصف ، شاید پرسیده شود که ارائه پاسخ مکتوب به صدا و سیما برای بهره مندی از قانون احقاق حق به فایده ای دارد؟
در پاسخ می توان گفت:
اولاً اگر صدا و سیما پاسخ را منتشر کرد - که احتمالش در اغلب موارد اندک است - تحصیل مقصود شده است .

ثانیاً اگر پاسخ کتبی به صدا و سیما طبق آنچه در قانون است ارائه نشود ، اگر انتقادی از مسوولان این سازمان در یکسویه به قاضی رفتن بشود ، این دفاع را از خود خواهند داشت که پاسخی به دست شان نرسیده که پخش کنند و احتمالاً مدعی می شوند که اگر پاسخ را دریافت می کردند ، حتماً آن را به روی آنتن می فرستادند و سخنانی از این دست.

ثالثاً اگر برغم حقانیت افرادی که مورد اتهام واقع شده اند ، صدا و سیما از اجرای قانون سرباز بزند ، لااقل خودش هم هزینه سیاسی این امتناع از "احقاق حق" را بپردازد و این گونه نباشد که این رسانه هر چه خواست بگوید و حداکثر واکنش افراد هم این باشد که بیانیه ای دهند که این بیانیه را هم همه رسانه ها منتشر نمی کنند.
در واقع ، اگر افراد به طور جدی پیگیر اجرای این قانون باشند و صدا و سیما هم اجرایش نکند ، هزینه سیاسی اقدامش مضاعف می شود: یکی هزینه اتهام زنی و دیگری هزینه ممانعت از پاسخگویی.

منبع: عصر ایران، عنوان اولیه:
"صراط"، رسانه ملی در اختیار کیست؟

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی