خواهی نشوی رسوا هـمرنگ جـماعـت شـو ...
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
عبرت نیوز: حسین مرعشی بیش از آنکه بهعنوان یک فعال سیاسی شناخته شود در حوزه اقتصاد از صاحبنظران محسوب میشود. او هیچگاه فعالیتها و اظهارات خود در حوزه اقتصاد را پنهان نمیکند و از این رو میتوان به پیشنهادات و راهکارهایش در این حوزه اعتماد داشت. با توجه به برنامه دولت برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها هم مرعشی در گففتگو با آرمان نکاتی را یادآور میشود که از جمله گلایه از دولت برای ادامه مسیر هدفمندی است و در کنار آن نباید از برخی سنگاندازیها در این مسیر غافل شد که او به این موارد هم اشاره دارد. دولت یازدهم هم مسیر دولت قبل در ارائه یارانه به مردم را در پیش گرفته است. با تمام تبلیغات هم تنها 2 میلیون و 400 نفر از دریافت یارانه انصراف دادند. ارزیابی شما از این روند چیست؟ از جمله افرادی هستم که معتقدم دولت آقای روحانی نباید قانون هدفمندی را ادامه میداد چون کار اشتباهی است. دلیلتان برای اشتباه دانستن این تصمیم چیست؟ به دلیل اینکه پرداخت یارانه به مردم یک روند اشتباهی بود که توسط دولت آقای احمدینژاد کلید خورد و نباید ادامه پیدا میکرد. دلیل اصلی این شکست چه بود چون برخی اقشار از دریافت یارانه راضی بودند. میتوانم اینگونه عنوان کنم طبیعی بود که هدفمندی یارانهها با آن اهدافی که پیشبینی شده بود، شباهتی نداشت و مشخص بود انجام این کار بدون مبانی کارشناسی با شکست مواجه خواهد شد. انجام این عمل بدون حضور کارشناسان در این زمینه که در زمره کلان اقتصادی تعریف میشود، اقتصاد کشور زیر و رو شد و منجر به خیلی اتفاقات ناخوشایند شد که از جمله آنها، کمبود اشتغال، وضعیت نابسامان رفاه و نامساعد شدن وضعیت اقشار پایین، کمتوجهی به تولید و همچنین افزایش دوباره قاچاق سوخت که یکی از دلایل هدفمندی کاهش این روند بود که دولت دهم موفق به این امر نشد. با توجه به اقدامات نادرست دولت قبلی، آقای روحانی و تصمیمگیران این دولت باید چه اقدامی در این راستا انجام میداد. آقای روحانی باید گزارش جامع و کاملی از هدفمندی یارانهها به مجلس ارائه میداد و نظر مجلس را جلب میکرد که هدفمندی را تا همین حد که از سوی دولت قبل انجام شده است، متوقف کند و آنچه را که حاصل شده بود، برای اقشار پایین مملکت هزینه میکرد. به نظر من، ادامه دادن یک مسیر غلط، غلط است.مشخصاً هدفمندی یارانه منجر به کسری بودجه و تولیدات میشود، به دلیل اینکه رابطهاش با قیمت ارز تعریف نشده بود، ارز از 1000 تومان به 3 هزار تومان تغییر پیدا کرد و عملا حجم یارانهای که باقی مانده و تعریف نشده بود، بیشتر از حجم قبلی شد یعنی به نقطه منفی برگشت. شما باز هم به تبعات اجرای هدفمندی یارانهها اشاره کردید اما سوال این است که دولت باید چه میکرد و چه باید بکند؟ دولت باید با شهامت گزارشی به ملت ارائه میداد. دلیلی نداشت دولت این راه را ادامه بدهد ولی دولت این کار را قانونی میدانست و بر این باور بود که باید ادامه بدهد که در همین باره گزارشی را به مجلس داد و مجلس در قانون بودجه این ماموریت را به دولت داد تا ثبت نام مجدد فاز دوم هدفمنمدی را آغاز کند و این خودش یک تجربه شد که ما نمیتوانیم از مردم بخواهیم چیزی را دریافت نکند. تجربهای که اشاره کردید چه بودید؟ به نظرمن، این موضوعی که پیش آمد تجربهای شد که کشورداری و مدیریت آن با تمنا، خواهش و توصیه نمایندگان خانه ملت، دولتمردان، ورزشکاران و هنرمندان صورت نمیگیرد و کشور را نمیتوان اینگونه اداره کرد. قانون باید جدیتر و محکمتر تدوین شود و نهادهای ذیربط در اجرای آن هم قاطع باشد تامعلوم شود چه کسی این پول را نیاز دارد و چه کسی بی نیاز از دریافت یارانه است. به هر حال تصویب قانون زمانبر خواهد بود. اکنون که دومین ماه از سال 93 میگذرد، دولت چه باید بکند؟ نمیشود منتظر ماند تا قانون جدیدی تصویب شود. به نظر من، موضوع منتفی شده است. دولت، مجلس و اقتصاد کلان کشور باید بپذیرند که سالانه 40 هزار میلیارد تومان از منابع کمیاب را هزینه طرحی کنند که دولت سابق به جا گذاشته است و این را باید بپذیریم، عبور کنیم و این پول هر چند کلان هست و دوبرابر بودجه عمرانی میباشد ولی باید از آن گذشت. در حال حاضر اولویت کشور هدفمندی یارانهها نیست و باید همه تلاش کنند که اقتصاد رشد پیدا کند. باید کاری کنیم که بنیه اقتصادی در خانوارها قوی شود که این عدد هدفمندی یارانهها اهمیتش را در خانوادهها از دست بدهد. ما الان باید بچسبیم به رشد اقتصادی و بازگشت اقتصاد به شرایط رونق و خارج کردن کشور از رکورد اقتصادی. به هر حال گلایه به دولت یازدهم آن شاید بیانصافی باشد چون دولتمردان بارها عنوان کردند که مجبور به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها هستند. اساسا اجرای فاز دوم یعنی چی؟ یعنی افزایش حاملهای انرژی که این موضوع یک امر الزامی در اقتصاد ایران است. در این زمینه یک تجربه هم در مجلس هفتم داشتیم که این تجربه برای کشور گران تمام شد. آنها طرحی را تصویب کردند که قیمتهای حاملهای انرژی برای چندین سال افزایش پیدا نکند و ثابت بماند چون فکر میکردند با این کار تورم پایین میماند ولی با اینکه قیمتهای حاملهای انرژی ثابت ماند، رشد مصرف بالا رفت، همچنین تورم نیز پایین نیامد. ما باید اصلاح قیمتهای انرژی در اقتصاد داشته باشیم ولی دلیلی ندارد در اجرای طرح هدفمندی یارانهها باشد و دلیل ندارد براساس طرحی که از هدفمندی یارانهها حاصل میشود، به جای اینکه خرج طرحهای عمرانی و اشتغال شود، بخواهیم تا دو برابر به خانوارها بدهیم. مهمترین چالشی که در اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها بوجود آمد از نگاه شما به عنوان یک صاحبنظر اقتصادی و نه فعال سیاسی چه بود؟ اتفاقی که در مرحله اول رخ داد اینگونه بود که درحدود 24 هزار میلیارد تومان منابع برنامهریزی کردیم ولی دولت 42 هزار میلیارد تومان در این زمینه تعهد ایجاد کرد و این برخلاف قانون بود. مجلس در آن سال رقمی از حدود 24 هزار میلیارد تومان از حاصل هدفمندی یارانهها، حدود 40 درصد به خانوارها تعلق داد یعنی حدود 10 هزار میلیارد تومان که نفری 10 هزار تومان میشد، احمدینژاد فکر میکرد که این مبلغ کم است. مجلس به دولت اجازه داد که قانون هدفمندی را در شش ماه اول اجرا کند ولی احمدینژاد اجرا نکرد، مجلس دوباره به دولت فرصت داد که در شش ماه دوم سال اجرا کند ولی دولت باز هم این کار را نکرد بلکه در بهمن و اسفند ماه بود که این قانون را اجرا کرد و پولی که قرار بود در طی سال بدهد، در این دو ماه که مبلغ آن 45 هزار تومان بود را پرداخت کرد. علت اصلی که احمدینژاد این کار را انجام داد را چه میدانید؟ دولت در اسفند ماه 45 هزار تومان به حساب همه مردم واریز کرد و در اسفند امسال مشخص است که دیگر نمیشود 10 هزار تومان به حسابها ریخت. دولت با تاخیر این کار نه تنها به قانون بلکه به تولید به اشتغال و... صدمه وارد کرد و بیش از ظرفیت منابعی که هدفمندی تولید میکرد، برای دولت تعهد ایجاد کرد که با کسری حدود 20 هزار میلیارد تومان مواجه شد. این کسری را از حوزه عمرانی، بودجه و حتی برداشت غیرقانونی از بانکها صورت داد که همین باعث تورم بالا میشد. جا دارد این موضوع هم اضافه شود که اصلاح قیمتها که به بهبود شرایط اقتصادی جامعه و بر کسری بودجه درآمد کمک کند، به کسری بودجه تبدیل میشود. من تا پیش از این معتقدم بود دولت باید واقعیت شکست اجرای هدفمندی یارانهها را با صدای بلند اعلام میکرد. دولت باید بدون دست زدن به اطلاعاتی که مردم، درست یا غلط پر کردند، 40 هزار میلیارد تومان را از جمله منابع مصرف شده تلقی کند. باز هم تاکید میکنم که موضوع مملکت فقط یارانه نیست گرچه موضوع غلطی است ولی دولت باید آن کنار بگذارد و اولویت را به رشد اقتصادی بدهد یعنی تمام تلاش خود را در این موضوع معطوف کند. پس شما معتقدید دولت بیخیال یارانه شود و به رشد اقتصادی بپردازد اما این رشد نیاز به پیشزمینههایی دارد. آن را چطور باید ممکن ساخت؟ من معتقدم همه باید از دولت حمایت کنند تا در تیرماه جاری مذاکرات هستهای به نتیجه مناسبی برسد. ما در شرایط اقتصادی جز با عادیسازی روابط با دنیا، برای هدف افزایش صادرات نفت با سقف 5/2 بشکه، اگر چه با تولیدش مشکل داریم اما میتوانیم با عادی شدن روابط با دنیا به منابع حاصل از صادرات نفت دسترسی داشته باشیم و از منابع خارجی ارزان در پروژههای اقتصادی فراوانی که در ایران میشود تعریف کرد، استفاده کرد که میتوان با بیش از 200 میلیارد دلار ظرف دو سال آینده از منابع خارجی کشور ارزان قیمت برای راه انداختن اقتصاد کشور استفاده کرد، دسترسی به تکنولوژهای پیشرفته و همچنین دسترسی به بازارهای صادراتی از مزایای دیگر است. به نظر من، با وجود این پنج مورد و در این شرایط اقتصادی میتوان به رشد دو رقمی دسترسی پیدا کرد و تورمی که دولت با آن مواجه است، میتواند به پایینتر از 15 درصد برسد. برای نیل به این هدف چه باید کرد؟ همه افرادی که دلسوز نظام هستند، عقلای کشور، نخبگان، نمایندگان مجلس باید به کمک دولت بیایند تا وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کند. با فراهم آمدن این شرایط اقتصاد ایران میتواند بعد از 4 سال در جایگاهی قرار بگیرد که موضوع 45 هزار تومان دغدغه خانوارها نباشد و دیگر شاهد نباشیم 97 درصد برای دریافت مبلغ 45 هزار تومان ثبتنام کنند. اصرار به دریافت این مبلغ از دولت نشان میدهد که خانوارها در فشار هستند و نمیتوانند برای معاش خود و خانوادههایشان از چیزی بگذرند که این ثابت کننده لزوم فکر اساسی برای اقتصاد کشور از سوی دولت است. اشاره کردید به عقلای سیاسی! چرا تا به امروز این عقلا صحبتی نکردند؟ عقلا حرف نمیزنند و تندروها عددی نیستند که بخواهند سبد رای داشته باشند. از عقلا باید بخواهند که حرف بزنند و جلسه بگذارند که شاید به اهمیت موضوع هنوز پی نبردهاند و فکر میکنند برخی موافق این وضعیت هستند مثلا تصور میکنند دولت موافق است که اصلا اینطور نیست. حرفی که دکتر روحانی در زمان انتخابات زد و گفت که باید سانتریفیوژهای ایران بچرخد تا اقتصاد هم بواسطه آن بچرخد، حرف بسیار مهمی هست و نباید آن را رها کنیم. اکنون اولویت کشور دیگر یارانه نیست و این بحث دیگر تمام شده است چون این 40 هزار میلیارد تومان را دولت پرداخت میکند. مشکل اصلی اجرای هدفمندی چی بود؟ نفس کاری که بیاید 75 میلیون نفر را حقوق بگیر خود کند، کار اساسا اشتباهی است. در اجرای هدفمندی یارانهها قرار بر این بود که یارانه به مردم داده نشود بلکه دولت بیاید و حمل و نقل، تسهیلات مسکن، بیمه، اشتغال، ساخت و ساز و... را راس کار خود قرار دهد و در کنار آن، به سه دهک از خانوارها آن هم موقتا پول نقد داده شود تا بازار کار راه بیفتد و شاهد شکوفایی اقتصاد باشیم. پس چرا احمدینژاد این کار را انجام داد؟ به نظر من احمدینژاد به دنبال مسائل خودش بود و میخواست در تصمیمگیریها بیشتر حضور داشته باشد. او فکر میکرد میشود با توزیع پول، همه را پشت سر خودش نگه دارد چرا در حالی که دولت در پرداخت 45 هزار تومان به هر نفر مانده است، او از اول میگفت 200 هزار به مردم پول بدهیم. احمدینژاد تفکر خودش را داشت و میخواست در دولت خودش تصمیماتی اتخاذ کند و زمانی که موفق نشد، مشایی را برای ریاست جمهوری به صحنه آورد. آن روزی که احمدینژاد با مشایی برای ثبتنام به وزارت کشور آمد همگان دیدند که دست او را بالا گرفت که این حرکت معانی خاصی داشت. بعد هم مشایی صلاحیتش احراز نشد. البته احمدینژاد فکرش را هم نمیکرد و بعد از آن تلاشهایی کرد که به خواستهاش درخصوص تایید مشایی برسد که نشد. پس دنبال چی بود؟ احمدینژاد به دنبال قدرت بود و به ریاستجمهوری قانع نبود. او نمیخواست فقط هشت سال خدمت کند پس تمام منابع را خرج کرد و از تمامی منابع برای ایجاد یک پایگاه سیاسی اجتماعی استفاده کرد؛ احمدینژاد این آدم بود. |
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش خبرآنلاین، سوزان رایس در حالی به تل آویو رفته است که، کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا در سند مربوط به بودجه سال مالی 2015 بر اتخاذ مواضع سختگیرانه در برابر ایران تأکید کرده است. در این سند بر لزوم توجه آمریکا به جنبههای نظامی برنامه هستهای ایران در هر گونه توافق جامع با این کشور تأکید شده است.
آنگونه که تسنیم گزارش داده است، این کمیته روز پنجشنبه اضافه شدن چندین متمم به «قانون مجوز دفاع ملی» برای سال مالی 2015 را به تصویب رساند که بر اتخاذ مواضع سختگیرانه در برابر برنامه هستهای ایران تأکید میکنند.
این در حالی است که در روزهای اخیر بازار ابراز امیدواری به آینده مذاکرات داغ بوده است. ماری هارف ، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در روزهای اخیر بارها در خصوص پیشرفت مذاکرات ابراز امیدواری کرده است. از سوی دیگر باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در جریان بازدید کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از کاخ سفید اعلام کرد که آمریکا و اروپا به پیشبرد مذاکرات جاری با ایران تعهد دارند. این دیدار شامگاه سه شنبه و در شرایطی انجام شد که سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز که اکنون به اسرائیل سفر کرده است، در این نشست حضور داشت.
پایگاه خبری «دبکا» که از پایگاه های خبری صهیونیستی و نزدیک به منابع نظامی و امنیتی این رژیم است در گزارشی به استناد منابع مورد دسترس خود روایتی از سفر هیئت آمریکایی به سرپرستی سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا به سرزمینهای اشغالی فراهم آورده است. این پایگاه نوشته رایس در این دیدار بر تلاش باراک اوباما برای دستیابی به توافق با ایران تا پایان سال جاری، یعنی قبل از آنکه شرایط سیاسی داخل ایران روند امور را عوض کند، تأکید کرده است.
بر اساس این گزارش، طرف آمریکایی همچنین از اسرائیل خواسته این موضوع را به رسمیت بشناسد که ایران «یک کشورِ هستهایِ در آستانه، (با توانمندیهای) برگشتناپذیر» است و باید به این کشور اجازه داد تا برنامه هستهای غیرنظامی داشته باشد.
خانم رایس همچنین در این دیدار گفته اوباما آمادگی دارد این تعهد را بدهد که از تمامی روشهای جمعآوری اطلاعات برای نظارت بر برنامه هستهای ایران و اطمینان از عدم عدول این کشور از خط قرمزها استفاده کند.
این نخستین سفر رایس به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا به تل آویو به شمار می رود.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
عبرت نیوز:
خبرنگار پارلمانی از صحن علنی گزارش داد: «آقای ظریف وزیر امور خارجه امروز در صحن علنی مجلس شورای اسلامی حاضر شد و به سوال چند نماینده پاسخ داد و نمایندگان نیز از پاسخ وزیر قانع شدند.» نه گفت چه پرسیده بودند، نه گفت چه پاسخ داد و نه هیچ اشاره دیگر! این روش خبررسانی یکی ازمهم ترین بخش های خبری شبکه اول سیماست درباره سوال نمایندگان و پاسخ وزیرخارجه مملکت.
شاید به این دلیل که قانع شدن نمایندگان را به لحاظ ارزش خبری مهم تر از خود سوال و جواب و موضوع آن می دانسته اند.
مشکل اینجاست که گمان می کنند تغییر دکوراسیون استودیو و تقلید از برخی روش های شبکه های خارجی و پوشاندن پیراهن های جیغ و شبرنگ بر تن گویندگان کافی است و به جذب مخاطب و اعتماد او می انجامد و از این نکته غافل اند که اشکال کار جای دیگری است.
رسانه همان بوق نیست که تنها در آن بدمی و صدایی بلند تولید کنی که بر صداهای دیگر غلبه کند. امروز مردم به سادگی دست به مقایسه می زنند.
در عصر انفجار اطلاعات و گسترش رسانه ها با مقوله ای با عنوان «بازار پیام» رو به رو هستیم. بازاری که از غرفه های مختلف تشکیل شده و چنانچه کالای کم کیفیت ارایه شود مخاطب یا مشتری سراغ غرفه ای دیگر می رود. آری! لباس های شبرنگی کافی نیست.
برابر آموزه های کلاسیک در یک خبر باید به این 6 پرسش پاسخ داده شود: «کی (چه کسی)، کِی (چه زمانی)، کجا، چی ، چرا و چگونه».
مدیران و کارشناسان بخش های خبر رسانی اگر همین یک مورد را به عنوان نمونه تجزیه و تحلیل کنند راز ریزش مخاطب یا کاهش اعتماد را درخواهند دریافت.
متن کامل
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
سیستان پرس:درآمد دولت از انصراف دهندگان حدود یک هزار و 200 میلیارد تومان اعلام شده است. از سوی دیگر جمع میزان بدهی 575 نفر بدهکار بانکی که همان 82 هزار میلیارد تومان است معادل 66 سال سود دولت از درآمد انصراف دهندگان از دریافت یارانه است.
فردانیوز در ادامه نوشت: به نظر می رسد زنگ ها برای بدهکاران بزرگ به صدا درآمده و ارادهای جدی و بین قوهای در پی احقاق حقوق شهروندان و بازپسگیری معوقات صدها و هزاران میلیاردی از ابر بدهکاران بانکی ایجاد شده است چراکه روز گذشته بود که معاون اول رئیسجمهور با بیان اینکه هماکنون مجموع مطالبات معوق بانکها به 82 هزار میلیارد تومان رسیده است، گفت: 575 نفر بهعنوان بدهکار کلان بانکی شناسایی شدهاند و اسامی این افراد به قوه قضائیه ارسال شده است.
از سوی دیگر حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای سخنگوی قوه قضائیه می گوید: افراد دارای معوقات بانکی سه دسته هستند؛ یک دسته کسانی هستند که بر اساس قانون و مقررات تسهیلات بانکی را دریافت کردند و در جایی که باید هزینه کنند هزینه کردهاند که این موضوع فاقد مشکل است. دادستان کل کشور دسته دوم را کسانی دانست که بر اساس مقررات تسهیلات دریافت کرده اما در جایی که باید هزینه کنند هزینه نکردهاند. وی گفت: دسته سوم نیز کسانی هستند که تسهیلات بانکی را برخلاف قوانین و مقررات دریافت کردند که در این شرایط هم بانک و هم مشتری متخلف محسوب میشوند.
در این بین با حسابی سرانگشتی با آمار ارائه شده از سوی معاون اول رئیس جمهور می توان به نکات جالبی دست یافت.
نکته اول: دولت در طول بیش از 3 سال گذشته و در جریان اجرای مرحله اول قانون هدفمندی یارانه ها رقمی بالغ بر 125 هزار و 134 میلیارد تومان یارانه به مردم پرداخت کرد و این جمع کل یارانه هایی بوده که دولت در 38 ماه اخیر به ازای هر ماه رقم 3 هزار و 293 میلیارد تومان به مردم پرداخت کرده است. از سوی دیگر میزان بدهی ویژه خواران بانکی معادل 82 هزار میلیارد تومان اعلام شده که با این حساب پول 2 سال یارانه مردم در حال حاضر در اختیار این 575 نفر می باشد. در این بین از میزان 82 هزار میلیارد تومان بدهی بانکی این افراد، بیش از 11 هزار میلیارد تومان آن نیز در اختیار 23 نفر می باشد که این میزان نیز معادل 3 ماه یارانه نقدی کل مردم کشور است.
بنابراین 23 نفر از بدهکاران به طور متوسط بیش از 478 میلیارد تومان بدهی معوق دارند که حاضر به پرداخت آنها نیستند، این درحالی است که نه فقط با آزادسازی و وصول بدهیها دست دولت در اجرای فعالیتهای عمرانی باز میشود که بیشک این منابع قادر خواهد بود نقش مهمی در گردش واحدهای تولیدی ایفا کند. این حجم بدهی که تنها متعلق به 23 نفر است در محاسبهای دیگر حدود 9 برابر درآمد دولت از محل انصراف 2 میلیون و 400 هزار نفر از یارانه نقدی در طول یکسال است که رقمی قابل توجه است. درآمد دولت از انصراف دهندگان حدود یک هزار و 200 میلیارد تومان اعلام شده است. از سوی دیگر جمع میزان بدهی 575 نفر بدهکار بانکی که همان 82 هزار میلیارد تومان است معادل 66 سال سود دولت از درآمد انصراف دهندگان از دریافت یارانه است.
نکته دوم: بدهی بانکی 23 نفر برتر فهرست بدهکاران نیز بیش از 11 هزار میلیارد تومان است که این مبلغ بیش از درآمد دولت از محل افزایش قیمتهای بنزین و گازوئیل در طول سال 93 است. بنابراین با نگاهی دیگر می توان به این نکته دست یافت که میزان بدهی همه این 575 بدهکار بانکی که همان 82 هزار میلیارد تومان باشد، معادل با 7 سال سود دولت از میزان افزایش قیمت حامل های سوخت است، چراکه دولت از محل افزایش قیمت بنزین در مرحله دوم هدفمندی یارانه ها در طول یکسال رقمی بالغ بر 11 هزار میلیارد تومان سود می برد.
بنابراین گزارش ارقام مطرح شده نشان می دهد که دولتی ها اگر توان و وقت خود را بیش از آنکه به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها و انصراف مردم از دریافت یارانه بپردازند، صرف بازپس گیری معوقات بانکی این ویژه خواران بانکی می کردند، درآمد و سود بیشتری برایشان حاصل می شد.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
اعتراف ...
بسم الله الرحمن الرحیم
خارها
خوار نیستند
شاخه های خشک
چوبه های دار نیستند
میوه های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگ های زرد را
زیر پای خویش
سرزنش کنی
خش خشی به گوش می رسد :
برگ های بی گناه
با زبان ساده اعتراف می کنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب می خورد !
« قیصر امین پور »
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا می دانید که:
عمل زیبایی در کشور ما به اندازه ای انجام می شود که آمار آن از آمریکا و اروپا با جمعیت دو سه برابری شان نسبت به ایران هم بیشتر است.جراحی بینی متداول ترین این عمل هاست.
آیا می دانید که:
لونلی پلنت که به عنوان یکی از مهمترین ناشران کتب گردشگری در دنیا شناخته شده، به تازگی کتاب راهنمای سفر به ایران را منتشر کردهاست. جالب آنکه در بخشی از این کتاب عمل دماغ در ایران سوژه نویسنده شدهاست.
لونلی پلنت در سال 2008 کتاب گردشگری راهنمای سفر به ایران را منتشر کرد، این کتاب یکی از جامع ترین کتاب ها برای گردشگران خارجی است که قصد سفر به ایران را دارند. نویسندگان کتاب راهنمای سفر به ایران این کشور را به شش قسمت تقسیم کرده اند، این شش قسمت شامل مرکز ایران، شمال شرقی ایران، جنوب شرقی ایران، غرب ایران، خلیج فارس و تهران است. علاوه بر این تقسیم بندی نیز 2 بخش ویژه با عناوین تاریخچه ایران و فهرست وجود دارد که هرکدام سرشار از اطلاعات کاربردی هستند.
در قسمت تهران و صفحه 109 راهنمای سفر به ایران " آندرو بورک " یکی از نویسندگان کتاب در بخشی تحت عنوان " ملت دماغ عملی " به ماجرای عمل کردن دماغ دختران و پسران ایرانی که با چسب هایی بر دماغ در خیابان ها و نقاط مختلف شهرهای کشور دیده است اشاره می کند
آنگونه که این نویسنده کتاب نوشته است او اول بار در جریان یک مهمانی در شهر اصفهان در این باره اطلاعاتی کسب کرده است، در همین میهمانی 2 نفر از حاضران دماغ های خود را عمل کرده بودند، او همچنین در ادامه، تهران را "پایتخت عمل پلاستیک بینی جهان" می نامند و می گوید بیش از 3 هزار جراح پلاستیک بینی در این شهر کار می کنند، او همچنین با اشاره به قیمت انجام یک عمل زیبایی دماغ در این شهر، آن را در ارزانترین حالت 1000 دلار آمریکا و در گرانترین حالت تا 4 هزار دلار ذکر کرده و با اشاره به میانگین حقوق دریافتی مردم در ایران این مساله را تعجب برانگیز دانسته است.
آندرو بورک همچنین در این بخش از کتاب نوشته است تعدادی از جوانان دختر و پسر ایرانی بدون اینکه دماغ خود را عمل کرده باشند با چسباندن چسب بر روی دماغشان تظاهر به انجام عمل زیبایی می کنند چرا که این کار کلاس و پرستیژ اجتماعی خاصی به آنها می دهد.
گفتنی است این کتاب تا کنون به چندین زبان مختلف دنیا از جمله ایتالیایی ، فرانسوی، آلمانی و چینی، ترجمه شده است و بسیاری از توریست های خارجی که به ایران می آیند این کتاب را در دست دارند. به نظر می رسد پرداختن نویسنده کتاب به موضوع جوانان دماغ عملی در ایران به عنوان موضوعی جالب توجه برای توریست ها خواسته است در این باره اطلاعاتی به مشتاقان سفر به ایران بدهد.
و آیا می دانید که:
بیشترین عمل بینی مربوط به جماعت نسوان است.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
هست پست و مقام، خواب و خیال
اندر این روزگار قحط رجال
این مدیران که صاحب کلهند
به تو پست معاونت ندهند
نرسد هر کسی به حد نصاب
دارد این پست ها حساب کتاب
باید البته بود بایسته
وانگهی کاردان و شایسته
با مدیر آشنا، به ضرس یقین
اهل یک فرقه ای، مضاف بر این
مدتی پیشتر، گرفته ژتون
نام فامیلی اش دهان پر کن
نیست در انتخاب آدم پاک
ابدا مدرک و سواد، ملاک
بعد سالی که پایه اش شد سفت
می شود دکترا براش گرفت
شصت تا دستیار خواهد داشت
به تخصص چه کار خواهد داشت
پست های کلیدی مرسوم
هست مخصوص عده ای معلوم
بعضا این پست ها که مرغوب است
می شود جابه جا و دست به دست
لیکن این پست ها، به شکل عجیب
نرسد مطلقا به غیر و غریب
مثل ما را فرا نمی خوانند
چون ز ما بهتران فراوانند
آن که رم زین رسوم نغز کند
باید اصلا فرار مغز کند!
« زرویی نصرآباد »
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
اگر ماکیاول زنده بود ،
به شاگردی ِ شما افتخار میکرد! ...
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
صادق زیباکلام : من بر خلاف خیلیها به همه توصیه میکنم که فیلم «من روحانی هستم» را ببینند. اگر دستم میرسید و کارهیی بودم اتفاقا از صدا و سیما میخواستم که حتما این فیلم را پخش کند. در چندین نوبت هم پخش کند که همه آن را ببینند. میدانید چرا؟ چون اتفاقا این فیلم مستند بیش از آنکه ضایعکننده روحانی باشد، سقوط اخلاقی سازندگان و مخالفان آقای رییسجمهور را به نمایش میگذارد یا دستکم و در معصومانهترین نگاه به سازندگان آن، «من روحانی هستم» بیانگر عمق بیاخلاقی و تمسک به راه و روشهایی است که در بهترین حالت باید آنها را غایت ماکیاولیستی بودن یک جماعت و گروه سیاسی دانست.
فیلم من روحانی هستم، در حقیقت نشان میدهد که چگونه افراد و اشخاص که خدا را میپرستند و نماز میگزارند، آنقدر راحت برای قدرت، برای زدن حریف و رقیب سیاسی، برای کسب امتیاز سیاسی، زمین و زمان را به هم میدوزند و میبافند، سره و ناسره را درهم میتنند، راست و دروغ را بیمحابا با هم درمیریزند و بدون کمترین عذاب وجدان چشم بسته و مثل آب خوردن بر روی هر حق و باطلی مینهند که حسن روحانی را بیاعتبار سازند. ((( حتما منظور آقای زیبا کلام عده-ای-ست که با تظاهر به مسلمانی وُ عبودیت ، فرصت طلبی کرده وَ مرزهای اخلاقمداری را بی-مُحابا پایمال میکنند ؛ رسول اکرم (ص) مکررا به امت مسلمان تأکید میکردند که من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را بین مردم ترویج داده وَ استوار سازم. _ عـبـــد عـا صـی ))).
ماکیاول را باید از درون قبر بهدر آورد و به کلاس این دوستان برد که یاد بگیرند هدف چگونه پستترین وسایل را هم توجیه میکند. یکی از ابتداییترین روشهای تحریف آن است که شما موضوعی را بدون مقدمه و موخره آن یا بدون صدر و ذیل آن روایت کنید. جملهیی را، حرکتی را، موضعگیری را و اظهارنظری را از حسن روحانی یا هر کس دیگری بدون آنکه به مخاطب توضیح دهیم که آن کنش سیاسی در چه شرایطی بوده، ماقبل و مابعد آن چه بوده، در چه فضایی گفته شده، بدون در نظر گرفتن هیچکدام از اینها فقط آن جمله، حرکت و یا موضعگیری را روایت کنیم.
داستانی که تحت عنوان ماجرای مکفارلین اتفاق افتاد درست چنین وضعیتی را دارد. آن حرکت اتفاقا میتوانست به بزرگترین گام در جهت تامین منافع ملی کشور تبدیل شود. اما یک جریان تندرو آن را خرابکاری کرد و نهایتا همه تمهیداتی که تحت عنوان ماجرای مک فارلین شروع شده بود، متوقف ماند. کمترین فایده جریان مک فارلین این بود که خونی و جانی تازه در دفاع ضدهوایی ما که عملا به واسطه نداشتن قطعات وتجهیزات زمینگیر شده بود به وجود آورد. دهها فروند هواپیمای جنگنده و بمبافکن عراقیها در نتیجه تسهیلات ضدهوایی که به واسطه معامله با مک فارلین به دست ما رسیده بود، در عملیات بعدی در جنوب و غرب سرنگون شدند.
شمار قابل توجهی از نمایندگان مجلس دوم با تداوم نخستوزیری موسوی موافق نبودند. آنان اغلب تعلق به طیف راست سیاسی داشتند و علت مخالفتشان هم به دلیل سیاستهای چپگرایانه و به زعم آنها سوسیالیستی دولت وی بود. سردمداری این گروه یا این جریان با مرحوم آیتالله آذریقمی بود. وساطت آقای هاشمی رفسنجانی در مجاب کردن این آقایان که با ادامه کار موسوی موافقت کنند به جایی نرسید و در نهایت نزد مرحوم امام(ره) رفتند. مرحوم امام(ره) با برکناری مهندس موسوی مخالفت کردند. اولا ایشان با سیاستهای چپگرایانه مهندس موسوی موافق بودند، یا دستکم با سیاستهای به زعم جناح راست، سوسیالیستی وی هیچ مخالفتی نداشتند.
دلیل دیگر مرحوم امام(ره) در اصرارشان برای ماندن موسوی این بود که ما در وسط جنگ با عراق بودیم و مرحوم امام (ره) معتقد بودند که تغییر دولت پیام خوبی به عراقیها و دیگران نمیدهد. ممکن است اینگونه تعبیر شود که میان ما اختلافاتی به وجود آمده و دشمنان ما از تغییر دولت تصور کنند که در داخل با بحران مواجه شدهایم.
در نهایت آن نمایندگان که تعدادشان به 99 نفر میرسید به رغم صلاحدید امام(ره) به تداوم دولت موسوی رای مخالف دادند، اما این همه آن ماجرا نیست. برخی از رادیکالهای آن زمان تلاش کردند که مخالفین را متهم به استنکاف از رای امام(ره) بنمایند و آنان را به اصطلاح ضد ولایت فقیه معرفی کنند. جالب است که امام محکم در برابر تندروها ایستادند و نشان دادند هیچ آزردگی و دلخوری از این که آن 99 نفر مطابق نظر ایشان رای ندادند، ندارند. بخشهای دیگر فیلم «من روحانی هستم» را که منصفانه و به دور از دروغ و تحریف مورد بررسی قرار دهیم به همین نتایج بالا که در مورد مک فارلین و 99 نفر گفتیم، میرسیم. منتها حرف اصلی و اساسی همان است که هدف چقدر وسیله را توجیه میکند؟
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
غلامعلی رجائی : امروز پس ازجلسه مجمع، حجت الاسلام والمسلمین مجید انصاری معاون پارلمانی رییس جمهور- که با او رفاقتی بیش از سی وچند ساله دارم- را دیدم .به اوگفتم :دراین شرایط، گران کردن بنزین توسط دولت اصلا کاردرستی نبود وافزودم: بی شک گران شدن بنزین بر روی همه قیمتها اثرمنفی خواهد گذاشت ونارضایتی مردم را موجب خواهدشد. گفت:فلانی، دولت چاره ای جزانجام اینکار نداشت وافزود :مجلس دولت را موظف کرده بنزین را از اول امسال برمبنای دلار 2500 تومان به مردم عرضه کند یا لااقل لیتری 1800 تومان بفروشد که الآن نصف این مبلغ است واگر بیشترتاخیرمی شد علاوه براینکه گریزاز قانون بود مجلس هم معترض می شد.آقای انصاری گفت: تا حالاهم دولت دراجرای مصوبه مجلس یک ماه تاخیرداشته است.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی