سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

این وعدهها، برای سرگرم کردن مردم است ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

خباز در مورد وعده هایی که گاه و بی گاه از سوی دولت داده می شود، گفت: جان کلام اینکه اینها برای آنکه مردم را مشغول کنند و برای اینکه کارشناسان را از بررسی دقیق وضع موجود به انحراف بکشانند و برای اینکه مطالبات مردم جمع نشود که بگویند اینها مطالبات ماست، ‌هر روز یک شعار جدید می دهند و چون گوینده این وعده‌ها دومین شخصیت نظام است، ‌عوام الناس ممکن است باور کنند.
 آقای رئیس جمهور و مشاورین و معاونین قول ها و وعده های زیادی داده اند که نه تنها اکثر آنها محقق نشده، بلکه توقعاتی در مردم به وجود آورده و باعث بدبینی مردم شده است. این موضوع اقدام ناپسندی است که به باورهای مردم صدمه می زند.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در ادامه اظهار داشت:‌ تکلیف برنامه بر این بود که تا سال گذشته تورم تک رقمی شود. با این حال تورم در سال های اخیر حتی به 30 درصد هم رسید و در حال حاضر اگر همین واردات بی رویه نبود، قطعا به 30 درصد می‌رسید. مگر می توان معجزه کرد و تورم به یک باره تک رقمی کرد؟
 با چه ابزاری می خواهند تورم را در مدت 3ماه تک رقمی کنند؟
 اینکه می گویند قیمت ارز در حدود 1050تومان شناور خواهد بود و اکنون دلار 1350تومان است، نشان از چیست؟ دولت باید با قاطعیت مبلغی را تعیین کند و آن را نیز اجرا کند تا سرمایه گذار بتواند اعتماد کند.
این عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس با بیان اینکه امید چیز خوبی است و موجب رونق کشور، گفت: اما امیدهای واهی ایجاد کردن آثار منفی در کشور خواهد داشت که هم به شخصیت رئیس جمهور لطمه می زند و هم به شخصیت مردمی که وی را انتخاب کرده اند.
منبع: تابناک

 متن کامل

 

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    آمارهای غیر رسمی نشان می‌دهد سالانه دست کم 2500 شهروند تهرانی در اثر آلودگی هوا فوت می‌شوند.  هنوز از یاد‌ها نرفته است، درحالیکه در اوایل سال، شهرداری تهران اعلام کرد که آلودگی هوای پایتخت در سال 90، در 200 سال گذشته بی‌سابقه بوده است،  وزارت بهداشت معتقد بود از میزان آلودگی هوا حتی کم هم شده است و مشکلی در این رابطه وجود ندارد!
 در هر حال با وجود این انکار‌ها، امسال آلوده‌ترین سال پایتخت طی 12 سال گذشته بوده است چرا که همین چندروز پیش سازمان هوا‌شناسی تهرانی‌ها را از این حقیقت آگاه ساخت که «میزان آلودگی هوایی که امروز تهرانی‌ها تنفس می‌کنند، در سال‌های گذشته بی‌سابقه بوده است.» 
سال گذشته اما آماری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر این‌که آمارهای غیر رسمی نشان می‌دهد سالانه دست کم 2500 شهروند تهرانی در اثر آلودگی هوا فوت می‌شوند.
بر اساس این آمار، تعداد قربانیان انسانی ناشی از آلودگی هوای تهران در هشت سال گذشته بیشتر از ایام جنگ تحمیلی بوده است و این خود نشان از وقوع فاجعه‌ای انسانی در پایتخت دارد.
 فاجعه‌ای که نه با طرح زوج و فرد خودروهاو کاهش مدت معاینه فنی حل شد و نه با الزام به تولید خودرو‌ها و بنزین باکیفیت. حتی طرح‌ها ی عجیب غریبی چون آیپاشی تهران با هواپیماهای سمپاش هم که در میان بهت کار‌شناسان اجرایی شد موثر واقع نشد تا امروز، دستگاه‌های سنجش آلودگی هوا، میزان ذرات معلق در هوای پایتخت را در تا 142 میکرو گرم نشان دهند و خبر از شروع فاجعه‌ای نو داشته باشند.
 جالب اینجاست با وجود سال‌ها دست و پنجه نرم کردن با آلودگی هوا در پایتخت، همواره مسئولین استانداری و دولتی‌ها در مواقع اضطرار به یاد آلودگی هوا می‌افتند و کمیته اضطرای تشکیل می‌دهند.
 کمیته‌ای که با شروع بحران کاری از پیش نمی‌برد و در ‌‌نهایت پایتخت در اقدامی کار‌شناسانه! چند روز تعطیل می‌شود تا وضعیت هوا کمی متعادل‌تر شود و آب‌ها از آسیاب بیفتد.
 این بار نیز در حالی ک گمانه زنی‌ها برای تعطیلی روز دوشنبه و روزهای بعد آن در پایتخت ادامه دارد، روز گذشته اعضای کارگروه کاهش آلودگی هوای تهران به دلیل اضطرار پیش آمده برای افزایش آلاینده‌ها، به صورت فوری در استانداری جمع شدند تا طبق معمول راه حل‌های اضطراری برای این وضعیت بررسی شود!
گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که محمدرضا محمودی، معاون استاندار در این جلسه عنوان کرده است که «اقدامی شجاعانه لازم است تا استفاده از خودروهای شخصی در تهران محدود شود.»
 او در تشریح این طرح تنها بیماران، معلولان و مسئولان را مجاز به استفاده از خودروی شخصی دانسته و گفته است:
«در شرایط فعلی چاره‌ای جز این نداریم.» محمودی همچنین از مسئولان دولتی استمداد طلبیده است تا برای حل این معضل پیش قدم شوند.
 به این ترتیب با این پیشنهاد بی‌سابقه! تهران به پارکینگی بزرگ تبدیل خواهد شد تا به این طریق پس لرزه‌های اقدامات غیر کار‌شناسانه و طرح‌های کوتاه مدت ناموفق دولتی‌ها برای کنترل آلودگی هوا دامن پایتخت نشین هارا بگیرد.
 
بنا به گفته محمودی محمودی در این جلسه:
«باید شهروندان را به سمت حمل و نقل عمومی‌ سوق داد و اگر لازم شد، برای تردد هر خودرو عوارض سنگین (یک میلیون‌تومان) معین کرد. اگرچه ما هرچه از دستمان برآمده است انجام داده‌ایم و بیش از این دیگر کاری از دستمان برنمی‌آید. شهرداری هم هر کاری توانسته، کرده است اما مشکلات بر سر پول است. به نظر من پول پیشرفت مترو و اتوبوسرانی را باید کسانی بدهند که خودخواهانه همچنان از خودروی شخصی استفاده می‌کنند.»
   با وجود این سخنان و اعتراف یک مقام دولتی به نقش مترو در کاهش آلودگی هوا اما، همچنان درگیری‌ها برای بودجه مترو بین دولتی‌ها و شهرداری تهران ادامه دارد و دولت حاضر به پرداخت بودجه مصوب دو میلیاردی به شهرداری تهران نیست ...
 در این میان این مردم پایتخت هستند که قربانی دعواهای سیاسی شده‌اند و سالیانه جان خود را از دست می‌دهند اما به نظر می‌رسد دولتی‌ها اهمیتی برای جان پایتخت نشین‌ها قائل نیستند.
 

 متن کامل

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


احمدینژاد تجسم عدل الهی بر روی زمین!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    درمیان امامزاده‌های حول و حوش تهران، امامزاده داوود خیلی طرف توجه این طبقه بود و کمتر داشی پیدا می‌شد که سالی یک بار و یا لامحاله در تمام دوره داشی یک دفعه به این زیارت نرفته باشد، چنانکه امامزاده داوود به مکه مشدی‌ها معروف شده بود و هر کس از آن‌ها استطاعت داشت حکما به این زیارت می‌رفت.
از شهدای کربلا به حضرت عباس [ع] و حر [س] بسیار معتقد بودند. بزرگترین قسم آن‌ها «به حضرت عباس [ع] و کمربند حر [س]» بود و این ارادت خاص از این را بود که حضرت عباس امان‌نامه ابن زیاد را که به وسیله شمر برای آن بزرگوار فرستاده شده بود رد کرد و او را بور کرده بود و حر [ع] از مقام ریاست قبیله و سرکردگی و وجاهت در نزد این زیاد صرف نظر کرده نزد امام حسین ع آمده و جان خود را فدا کرده است.
فلان اعیان محل که روضه‌خوانی یا تعزیه‌خوانی داشت، داش‌های محله بدون هیچ طمع و توقع فقط از راه تعصب بچه‌محلگی، آنچه در قوه داشتند برای تجلیل مجلس بچه‌محله خود به عمل می‌آوردند، دسته خود را به این تکیه می‌بردند و مایه‌کاری سینه می‌زدند.
صاحب مجلس اگر کاری به آن‌ها رجوع می‌کرد، از دل و جان انجام می‌دادند. در آخر کار که صاحب مجلس می‌خواست اجر زحمت آن‌ها را بدهد با زحمت فراوان می‌توانست انعام خود را به بعضی از آن‌ها که استحقاق مادی داشتند بقبولاند. حتی شاید گاهی کار به قهر کردن داش هم می‌رسید که بالاخره به وسیله بابا شمل محل میان طرفین اصلاح شده و داش به قبول کردن هدیه یا انعام صاحب مجلس بر او منت می‌گذاشت.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    * ما به‌خوبی فهمیدیم که در مدت 16 ساله دو دولت پیش از شما، چه بر رهبر انقلاب گذشته است. شما با آنکه همچون مشاوری صدیق به بحث و گفت‌و‌گو با رهبر می‌پردازی، ولی در مقام فرمان، فقط او را می‌شناسی.
*برخی در باب ولایت‌پذیری شما و نزدیکان شما چه‌ها گفتند؛
عنایت جنابعالی به مهدویت و حرکت به سوی مدیریت جهانی مهدی موعود‌(عج) را معارضت با ولایت فقیه خواندند و باب اتهام بر شما و نزدیکان شما را گشودند.
*از عدم اعتقاد به مقابله و تهاجم فرهنگی گفتید و تبیین کردید که فرهنگ با فرهنگ مقابله نمی‌کند، این بی‌فرهنگی حاکمان غرب است که به فرهنگ ایران اسلامی ما حمله می‌کند،
 این را مخالفتی با واژگان تهاجم و شبیخون فرهنگی رهبر انقلاب اعلام کردند، حال آنکه این تأییدی بلاغی و مبالغه‌ای شفاف بر مراد رهبر بود که شما فرهنگ دشمن را بی‌فرهنگی نامیدید نه آنکه تهاجم و شبیخون را نفی کنید.
* چه کسی باور می‌کرد روزی بشنود که معاویه و خوارج هم برای عدالت با امیر مؤمنان علی‌(ع) به مخالفت برخاستند تا این را گواهی بر الزام شما به ولایتمداری در برابر عدالت‌محوری قرار دهند. آیا این ستم به تجسم عدل الهی بر روی کره خاکی نبود و آیا امکان جدایی عدالت از ولایت هست؟ و آیا ولایت، مأموریتی جز برپایی عدالت در جان و پیکر جامعه بشری دارد؟
* آیا شما تصور می‌کنید که ما نمی‌دانیم شما از بهترین آمرین به معروف و ناهیان از منکر هستید که با امر به عدالت و تلاش در کوتاه کردن دست تجمل‌گرایان، امر و نهی را درباره ستمگران عنود به کار بستید،؟
*شما را به بی‌ارادتی به روحانیت متهم ساختند، آیا تصور می‌کنید ما نمی‌دانیم که دولت شما، انحصار تردید بین دوراهی «محرومیت حوزه‌های علمیه از بودجه‌های فرهنگی دولت به‌منظور حفظ استقلال» و «بهره‌مندی از بودجه‌های پیش‌گفته به قیمت از دست رفتن استقلال» را شکست و
راه سومی را به کار بست که ضمن حفظ استقلال، حوزه را بدون چشمداشت حمایت و حتی حسابرسی، از بودجه قابل توجهی بهره‌مند ساخت.
دولت با این کمک، معامله‌ای با حوزه نکرد و اگر نبود اتهام مخالفت با روحانیت، خبر این کمک را هم برملا نمی‌کرد که چه بسا شما به آشکار ساختن این هم راضی نبودید
* با ما بیشتر بنشینید و بیشتر سخن بگویید تا امکان دفاع از حقیقت برای ما بیشتر فراهم شود. ما برای سربازی امام زمان ارواحنا له الفداء در این سلک درآمدیم، امکان خدمتگزاری به حضرتش را در این سنگر برای ما فراهم سازید. اگر بیشتر بدانیم، نخست خود به حیرت مبتلا نمی‌شویم و آنگاه دیگران را از تحیر خارج می‌سازیم.
گفتنی است حجت الاسلام بهمن شریف‌زاده از افرادی است که از ویژه‌نامه "خاتون" که مورد اعتراض بسیاری از روحانیون قرار گرفته بود دفاع کرد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


صداوسیما برای درآمد بیشتر هر کاری می کند

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با بیان این که سازمان صداوسیما به‌علت تبلیغ برنج خارجی، خلاف رسالت ملی خود عمل می‌کند، گفت: این سازمان تنها به فکر کسب درآمد است و برای بدست آوردن پول هر کاری می‌کند.
انوشیروان محسنی‌بندپی در گفت‌و‌گو با خبرگزاری خانه ملت، با بیان این که مسئولان در چند سال اخیر در رابطه با موضوع واردات برنج‌های خارجی از دو موضوع غفلت داشته‌اند، افزود: یکی از مهم‌ترین موضوع‌ها نبود و فقدان استاندارد برای واردات این‌گونه محصول‌ها است.
نماینده مردم نوشهر و چالوس در مجلس شورای اسلامی، نبود استانداردهای لازم برای واردات برنج‌های خارجی را یکی از علت‌های وارد شدن برنج‌های آلوده به داخل کشور خواند و گفت: وزارت بهداشت و درمان و سازمان استاندارد موظف شدند تا برای میزان کیفیت برنج‌های خارجی استانداردی مناسبی تعیین کنند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هشتم، با بیان این که هم‌اکنون همه برنج‌هایی وارداتی به داخل کشور باید آزمایش شوند، یاد‌آور شد: از این‌رو تا زمانی که آزمایش‌های مورد نظر انجام نشود، هیچ کسی حق وارد کردن برنج‌ را ندارد.
وی یکی دیگر از غفلت‌های مسئولان را نبود کنترل در واردات برنج‌های خارجی از مبادی ورودی و مرزها خواند و بیان کرد: تا چندسال قبل متأسفانه هیچ کنترل بهداشتی بر واردات برنج‌های خارجی نمی‌شد، از این‌رو مقدار زیادی از برنج‌های آلوده کشورهای مانند هند و پاکستان به داخل کشور وارد شد.
این نماینده مجلس هشتم، با انتقاد از سازمان صداوسیما به‌علت تبلیغ خلاف قانون محصول‌های برنج خارجی، افزود: در تمام دنیا این موضوع مرسوم است که رسانه ملی هر کشور از محصول‌های داخلی حمایت کند، اما متأسفانه این موضوع در کشور ما برعکس است.
محسنی‌بندپی با بیان این که صداوسیما برای بدست آوردن پول هر کاری را انجام می‌دهد،ادامه داد: متأسفانه این سازمان خلاف رسالت ملی خود عمل می کند.
رئیس فراکسیون سلامت مجلس هشتم، گفت: هم‌اکنون نماینده و ناظر مجلس شورای اسلامی در جلسه‌های سازمان صدا و سیما حضور پایدار دارد، از این‌رو مجلس درباره تبلیغ محصول‌های خارجی در صدا وسیما بسیار حساس است و در صورت بروز تخلف تذکرهای لازم را می‌دهد.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    چندی پیش "مرتضی تمدن"، استاندار تهران گفته بود:«شهرداری تهران باید برای پسماند و دفن زباله تدبیری ویژه بیاندیشد زیرا دیگر در کهریزک امکان بازیافت وجود ندارد و این سایت باید از شهر تهران فاصله بگیرد.»
این در حالیست که رئیس کمیته محیط زیست شورای شهرتهران معتقد است این گفته‌ها نشان می‌دهد استاندار تهران از وضعیت کهریزک کاملا بی‌اطلاع است.
"معصومه ابتکار" در واکنش به گفته‌های استاندار تهران در مورد اتمام ظرفیت سایت دفن بهداشتی زباله کهریزک گفت: «استاندار احتمالا اصلا در جریان سیاست و برنامه‌های شورای شهر و شهرداری تهران در سامان بخشیدن به وضعیت سایت دفن بهداشتی کهریزک نیست.»
او ادامه داد: «برنامه ریزی شورای شهر و شهرداری تهران به نحوی پیش رفته است که بخش عمده زباله تهران تفکیک و زباله خشک هم تفکیک و بازیافت ‌می‌شود، همچنین زباله‌های‌تر و آلی هم عمدتا تبدیل به کمپوست و کود ‌و بخش کمی از پسماندهای باقی مانده دفن ‌می‌شود.»
رئیس کمیته محیط زیست شورای شهرتهران افزود: «با سیاست شورای شهر و تدبیر شهرداری، هم اکنون رویکرد مدیریت پسماند در شهر تهران و کهریزک تغییر کرده است.»
ابتکار تصریح کرد: «جای تعجب است که استاندار تهران این گفته‌های غیر کارشناسانه را مطرح ‌کرده است.»
به گفته وی بحث ایجاد و اختصاص یک مکان جدید برای دفن زباله‌های تهران به کلی منتفی شده است.
رییس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران توضیح داد: «ایجاد مکان جدید برای دفن زباله‌های تهران امکان ندارد چون جایگاه فعلی دفن و ساماندهی زباله‌های تهران به اندازه کافی جا دارد و این مکان‌ها سال‌های سال است که آلوده شده و شیرابه‌های آن به زمین نفوذ کرده است.»
ابتکار با بیان اینکه هم اکنون تمهیداتی ویژه برای ساماندهی بحث دفن زباله‌های در نظر گرفته شده است، تصریح کرد: « هم اکنون شیرابه زباله‌ها در کهریزک جمع آوری و تصفیه ‌می‌شود وزمین‌های آلوده شده بار دیگر استحصال ‌می‌شود.»
وی خاطرنشان کرد: «پیشنهاد من این است که استاندار تهران بازدیدی از سایت کهریزک داشته باشد تا بااطلاع در این زمینه اظهار نظر کنند.»

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


قدرت خرید کارگران ما 50 درصد کاهش داشته ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    عضو سابق شورای عالی پول و اعتبار گفت: با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها مشکلات کارگران بیشتر از گذشته شده است.
علی قنبری اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را منجر به افزایش بی‌رویه نرخ تورم اعلام کرد و اظهار داشت:
به رغم ادعای وزیر امور اقتصادی و دارایی مبنی بر حفظ قدرت خرید هشت دهک جامعه ما هم اکنون شاهدیم قدرت خرید این دهک‌ها بیش از گذشته کاهش یافته است.
عضو سابق شورای عالی پول و اعتبار با اشاره به افزایش نرخ خط فقر در کشور تصریح کرد:
در حال حاضر نرخ خط فقر در کلان شهرهای کشور بیش از 800 هزار تومان برآورد شده است.
 این در حالی است که میزان پایه حقوق دریافتی کارگران 350 هزار تومان است.
استاد دانشگاه تربیت مدرس، خواستار افزایش سیاست‌های حمایتی دولت از کارگران شد و گفت: در حال حاضر یارانه‌های دریافتی تنها جوابگوی هزینه‌های آب و برق خانواده‌های کارگری است و با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها مشکلات این قشر بیشتر از گذشته شده است.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    موسسه ملی آمار چین از کاهش نرخ تورم این کشور طی ماه نوامبر به 4.2 درصد خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از فرانس پرس موسسه ملی آمار چین اعلام کرد
نرخ تورم این کشور طی ماه نوامبر به کمترین حد خود در یک سال اخیر رسیده است .
بانک مرکزی چین طی ماههای گذشته سیاستهای محدود کننده و سخت گیرانه زیادی را برای کنترل نرخ تورم اجرا کرده است . افزایش نرخ بهره بانکی و افزایش نرخ ذخیره قانونی مهمترین ابزارهای بانک مرکزی چین برای کاهش نرخ تورم بوده است.
بر اساس این گزارش نرخ تورم چین طی ماه نوامبر نسبت به مدت مشابه سال قبل به 4.2 درصد رسیده است .
نرخ تورم چین طی ماه اکتبر به بیش از 5.5 درصد رسیده بود . دولت چین قصد دارد نرخ تورم را به کمتر از 4 درصد کاهش دهد .
این پایین ترین نرخ تورم چین از سپتامبر 2010 به شمار می رود.
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که با توجه به کاهش رشد اقتصادی چین طی سه ماه سوم 2011 و تشدید بحران بدهی و کسری بودجه منطقه یورو بانک مرکزی چین طی شش ماه نخست 2012 سیاستهای پولی و مالی انبساطی را اتخاذ خواهد کرد .
مقامهای پکن به شدت نگران گسترش بی ثباتی اجتماعی به دنبال افزایش فشارهای تورمی هستند . کارشناسان اقتصادی معتقدند هنوز خیلی زود است که فکر کنیم دولت چین در مهار تورم موفق شده است .
بانک مرکزی چین هفته گذشته برای نخستین بار در سه سال اخیر نرخ ذخیره قانونی بانکها را کاهش داده است .
میزان صادرات چین به آمریکا و اروپا دو شریک تجاری بزرگ خود به شدت کاهش داشته است و این مساله نگرانی مقامهای پکن را در بر داشته است .
میزان تولیدات صنعتی چین طی ماه نوامبر نیز برای نخستین بار در 33 ماه گذشته کاهش داشته است . رشد اقتصادی چین طی سال گذشته به 10.2 درصد رسید و پیش بینی می شود این رقم امسال به کمتر از 9.1 درصد برسد .

*

((( حتما میدانید که جمعیت چین تقریبا 27 برابر ایران است، یعنی دو میلیارد نفر ... وَ مطلعید که نظام کمونیستی چین، بیست سال وُ اندی است که نظام اقتصادی-اش بسوی «سرمایه-داری-ای معتدل» گامهای موفقی برداشته وَ موجب نگرانی نظام سلطه-ی غرب شده است! فقط فکر ِ اداره-ی مملکتی با دو هزار میلیون نفر، کافی-ست که دچار "سرگیجه" شویم! آن هم سرزمینی که علیرغم بلایای طبیعی متعدد، وَ اقوام وُ فرهنگهای متفاوت، نه فقط دچار حوادثی همچون قحطی، درگیریهای قومی، وَ فقر بیشتر نشده، بلکه با تلاش وَ مدیریت صحیح، آنقدر ترقی کرده که کمتر از نظام سیاسی-ای "کمونیستی" انتظار میرود؛ اگر نظام استبدادی-اش عامل این پیشرفت بوده، پس چرا این پیشرفت را در شوروی سابق، روسیه فعلی وَ سایر نظامهای کمونیستی ندیده وَ نمی-بینیم!؟ «ع.ع» )))

*

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


خواهش میکنم «آینده» را بخرید!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    به نظر بیشتر از هفت هشت سال نداشت و در حالی که از سرما می‌لرزید، التماس می‌کرد که یک فال از او بخرم. خواستم اهمیت ندهم و عبور کنم اما بغض گلویم را گرفته بود؛ برگشتم و یک فال برداشتم و هزار تومان به او دادم و علی‌رغم میل باطنی، گفتم بقیه پول را نمی‌خواهم. خواهش کرد که بقیه پول را هم فال بردارم. ذهنم پریشان شد و احساس کردم بهتر بود بر نمی‌گشتم و ترحم نمی‌کردم، دلیل اصرارش را پرسیدم و جوابش بیشتر آتشم زد: «تا همشون رو نفروشم، خونه راهم نمی‌دن!».
این‌ها درددل جوانی است که با بغض به خبرنگار ما می‌گوید. دردی که در همه شهرهای بزرگ و امروزی به چشم می‌خورد و به اندازه‌ای بزرگ است که قادر به ندیدنش نیستیم. از پل‌های عابر پیاده گرفته تا پیاده‌روهای شلوغ.
به گزارش «تابناک»، گدا (یا متکدی) به کسی گفته می‌شود که از طریق درخواست کمک مادی از مردم ارتزاق می‌کند. فردی که با ایجاد حس ترحم از مردم پول می‌گیرد و این کار، حرفه‌اش(!) محسوب گردد.
کافی است که به دور و برمان خوب نگاه کنیم؛
کم نیستند کسانی که مشکلات زندگی کمرشان را خم کرده و حالا به ناهنجاری‌های اجتماعی تبدیل شده و گدا نام گرفته‌اند. تا اینجای قضیه با معضلی مواجه هستیم که در طول تاریخ هم مبسوق به سابقه بوده و به نظر زیاد جدید نیست، اما فاجعه از زمانی شروع می‌شود که کودکان وارد این حرفه شدند. ابزار کار جلب ترحم است و به طبع، کودکان از پتانسیل بالاتری برای این کار برخوردارند؛ هر چه کودک خردسال‌تر، جلب ترحم هم بیشتر. اینجاست که پای مادران نوزاد به دست هم به این کسب و کار باز می‌شود. شکل کار هم به ظاهر درست شده و یک دسته فال، بسته آدامس، شاخه گل و غیره، دستاویزی شده که التماس کنند و سماجت به خرج دهند.
کودکان معصومی که با در نظر گرفتن متوسط عمر در کشور (کمی بیش از شصت سال)، چه بسا اکثرا کمتر از یک ششم عمرشان را گذرانده‌اند و معلوم نیست باقی زندگیشان در چه راهی تباه شود. جمعیتی که به فرض محدود بودن، به دلیل بهره‌مند نشدن از نعمات اجتماعی مانند سواد و رفاه، شدیدا مستعد بزه محسوب شده و احتمالا سرنوشت خوشی برای خود و اجتماعشان در پیش نیست.
این در حالی است که طبق ماده 713 قانون مجازات اسلامی، استفاده از کودکان برای تکدی‌گری جرم محسوب می‌شود. قانونی بسیار بجا و مناسب که وقتی در کنار قانون ممنوعیت اشتغال و به‌کارگیری کودکان کمتر از 15 سال، قرار بگیرد، هم تاکیدی دوباره بر جرم بودنش شده و هم
بنا بر آمار سازمان جهانی کار، مجموعه‌ای با جمعیت بیش از یک میلیون و هشتصد هزار نفر را در بر می‌گیرد. قانون موکدی که گویا متصدی اجرا ندارد و سوالات بی‌پاسخش اینقدر زیاد شده که سر رشته را از دست همه خارج کرده است.
حالا کمتر خیابانی را می‌توان یافت که تصویری از چهره ضعیف و نحیف کودکی پشت چراغ قرمز را در خود قاب نکرده باشد. کودکانی که توسط والدین یا یک تیم سازمان یافته (با اسم بی‌مسمای "سرپرست") مورد بهره کشی قرار گرفته و اختیاری از خود ندارند. اینجاست که به باور بسیاری، نیروی انتظامی باید ورود پیدا کرده و با یک طرح ضربتی، مشکل را حل کند. تصوری که بر پایه حقایق استوار شده، اما به نظر گره گشا نیست.
برخوردهای ضربتی با متکدیان در برخی از ایام سال، همه آن چیزی است که تاکنون شاهدش بوده‌ایم. برخوردی تهاجمی که متکدیان را به عنوان مجرم، هدف قرار داده و در این بین، منجر به دستگیری گدایان خردسالی می‌شود که خود قربانی خشونت هستند.
این در حالی است که به گفته مسئولان، تنها چهار درصد متکدیان نیازمند هستند و 96 درصد آن‌ها «کلاش» بوده و از این طریق امرار معاش می‌کنند.  به عبارتی دیگر، با کودکانی مواجه هستیم که در راه کسب سود به استثمار گرفته شده‌اند و نه تنها برای رهیدن از این ظلم حمایتی نمی‌بینند، بلکه برای جلوگیری از به دام افتادن، گریز از قانون را نیز آموزش دیده‌اند و حالا آمادگی جذب شدن به باندهای مافیایی مواد مخدر و... را هم کسب کرده‌اند!
اما نکته اینجاست که از نیروی انتظامی هم کار زیادی بر نمی‌آید؛ فارغ از اینکه حق سرپرستی که قانون برای والدین نسبت به فرزندان در نظر گرفته، عاملی است که مانع از برخورد و مقابله پلیس با این پدیده شوم می‌شود،
متولی نگهداری از چنین کودکانی مشخص نیست. یعنی هم در بعد قانونی با مشکل مواجه هستیم و هم نهاد مکمل کار پلیس درست به وظایفش عمل نمی‌کند.
کودکان جمع آوری شده در این طرح‌ها، یا به شهرداری سپرده می‌شوند که اصلا کارش چیز دیگری است و تنها می‌تواند چند روز میزبانشان باشد، یا به بهزیستی که زیر مجموعه وزارت بهداشت است و بودجه و امکانات محدود را عامل نقص خدمات می‌داند.
نه از وزارت کار خبری هست و نه از قوه قضائیه. نه کمیته امداد و وزارت آموزش و پرورش ورود می‌کنند و نه مجلس تصمیمی اتخاذ می‌کند. سایر ارگان‌ها هم که اصلا کاری به این کار‌ها ندارند. گویی سر نخواستن این کودکان دعواست!
سرمای هوا روز به روز بیشتر می‌شود و در بی‌خبری مسئولین، دختربچه‌ای چهار پنج ساله باید در کنار نرده‌های خیابان نشسته و در حالی که از سرما می‌لرزد، فال بفروشد. دخترکی که از پناه گرفتن در زیر سایبان مغازه هم امتناع می‌کند. حتما می‌داند که چشمانی او را می‌پایند؛ ظالمانی که دنیای شیرین کودکی‌اش را از وی ربوده‌اند و متاسفانه چشم قانون، برویشان بسته است.
کودکانی که قانون برایشان بی معنی است و شاید تنها آرزو دارند که کسی «فال»شان را نخرد، تا بلکه به این روش کسب و کارشان تخته شود!

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    اول بهمن 1385 بود که محمود احمدی نژاد در قامت رئیس جمهور،خطاب به نمایندگان مجلس اعلام کرد که بودجه سال 86 در یک چارچوب مستحکم و پیوسته تنظیم شده و از آنان خواست تا تغییر حداقلی در آن بوجود آورند و اجازه دهند دولت با بودجه ای که تهیه و تنظیم کرده، اهداف کشور را محقق سازد. این اتفاق که http://www.javanonline.ir/images/docs/000109/n00109248-t.jpgامروز یک خاطره می نماید مربوط به 5 سال پیش است و احمدی نژاد هنوز اینگونه که امروز هست،نشان نمی داد و وقایعی چون ارائه بودجه در ابتدای اسفند و رکورد شکنی در تاخیر ارائه بودجه را ثبت نکرده بود و بسیاری از وعده هایش در ذهن مردم شیرین و جذاب نشان می داد.
رئیس جمهوری که با شعار نفت بر سر سفره های مردم و عدالت و مهرورزی بر سر کار نشسته بود آن روزها نه تنها به هنگام ارائه لایحه بودجه که در تمام مناسبت ها وعده ای تازه می داد و مردم را خوشحال از چیزهایی که قرار است بشود می کرد. اما به ناگاه در میانه راه با انکار شعار نفت بر سر سفره ها مشخص شد که برخی وعده ها یا اصلا داده نشده اند و یا انکار می شوند!
هر چند که رییس جمهور نهم، گاهی زمان دقیق می داد و نشان از محلی می داد که وعده ها در آن محقق خواهد شد، اما به مرور این موضوع نیز برای او به تجربه ثابت شد که زمان ندهد و فقط بگوید که انجام می شود.زیرا او گفت ،گفت و انبوهی از وعده ها ساخت که این روزها زمان تحققشان فرارسیده و باید به دنبال آنها گشت.
یاد آوری وعده های بزرگ و محقق نشده
یکی از این وعده ها وعده ای بزرگ و آرزویی عظیم در کشور است که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، وعده های بلند بالایی در خصوص آن سر داده شد؛احمدی نژاد در زمان ارائه بودجه سال86 کل کشور در صحن علنی مجلس که در ابتدای بهمن ماه بود از برنامه دولت برای تقویت بانک ها جهت حضور فعال در اقتصاد کشور و بحث مسکن به عنوان برنامه های مورد توجه دولت در بودجه 86 یاد کرد. رییس کابینه نهم در بهمن 85 با رد این نکته که قیمت مسکن بالا رفته، اعلام کرد که 20 درصد جمعیت کشور فاقد مسکن ملکی هستند و از آنجایی که فرهنگ این سرزمین درباره مسکن داشتن، هر خانواده یک مسکن ملکی است ، ما نیازمند قانون جامعی هستیم تا مسکن را به یک نقطه قوت کامل برسانیم.
احمدی نژاد ادامه داد: ما رد پای این موضوع را در بودجه آورده ایم و به مجلس به زودی ارائه خواهد شد به گونه ای که 5 سال آینده ، تکلیف مسکن به طور کلی در کشور مشخص شود.
رئیس جمهور در سال 85 توضیح داد: ما برای حمایت از تولید مسکن در کشور در تلاشیم تا قیمت زمین را از قیمت تمام شده مسکن حذف کنیم ، جهت گیری اصلی دولت در ساخت مسکن و در اختیار گذاشتن آن به جامعه است. ما در حال حاضر 20 هزار مسکن روستایی ساخته ایم که در تلاشیم این آمار را به 30 هزار مسکن افزایش دهیم.
وی
در زمان ارائه بودجه سال 86 گفت: اگر ما رشد جامعه را در نظر بگیریم سالانه 40 هزار مسکن برای روستاییان و 600 هزار دستگاه مسکن برای شهرنشینیان باید ساخته شود ما در بازار مصالح نیز نوسانات شدیدی را شاهد بودیم و به دنبال آنیم که این نوسانات را از بین ببریم .
آقای احمدی نژاد یادت هست؟
هم اکنون در سال 90 و پس از 5 سال از وعده سال 85 محمود احمدی نژاد برای حل کامل مشکل مسکن و تعیین تکلیف این بخش باید از شخص رییس جمهور که در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری وعده های فراتر از دور اول را سر داد، پرسید که همین یک وعده تان به کجا رسیده و آیا طرح موسوم به مسکن مهر که از ابتدا آن را حلال مشکلات بخش مسکن می دانستید را می توانید با این حجم از تولید حلال مشکلات بدانید؟
آیا به واقع سالی 40 هزار مسکن روستایی و 600 هزار مسکن شهری در این 5 سال ساخته شده است و هم اکنون 3 میلیون و 200 هزار واحد مسکونی ساخته شده است؟
ایا به واقع اکنون که هر روز بر حجم انباشته تقاضای مسکن اضافه می شود هم همان وعده ها را سر می دهید و ایا اصلا این وعده تان در سال 85 و در صحن علنی مجلس را به خاطر می آورید یا قصد انکارش را دارید؟
و باز هم باید پرسید:در حالی که شخص رییس دولت در سال 85 تعیین تکلیف مسکن را به سال 90 وعده کرده بودچرا همین چند روز پیش ،وزیر متولی حوزه مسکن در اظهار نظری اعلام داشته که مصمم هستیم عرضه و تقاضای مسکن را تا سال 92 به توازن برسانیم!
در همین اظهار نظر کوتاه و کلی گوی وزیر راه و شهرسازی و موکول کردن وعده احمدی نژاد به 2 سال دیگر ،به سادگی یک وعده 5 ساله به 7 سال می رسد تا دیگر نیازی به مرور دیگر وعده های دبیر شورای مسکن کشور باشد که در نگاهی جالب پیش بینی می کند مشکلات اشتغال با تولید مسکن از بین می رود ؛حال انکه گفته نمی شود چگونه در بد قولی قول حل مشکلات بزرگ کشور داده می شود و حی از بخش مسکن برای بخش اشتغال هم وعده سرایی می شود.
چرا که رییس جمهور وعده هایش در حوزه مسکن محقق نشده و علی نیکزاد علاوه بر موکول کردن یک وعده به دو سال دیگر وعده های حوزه اشتغال را نیز می دهد و برای کاری نشده وعده ای دیگر سر می دهد.
تبلیغات پر هیاهو و فعالیت کم هیاهو
هر چند که اعلام می شود در طرح مسکن مهر دومیلیون و ششصدهزار واحد در کشور (اعم ازشهری و روستایی) در حال ساخت است اما باید گفته شود که از این مقدار 250 هزار واحد در بافت های فرسوده شهری کشور در حال نوسازی هستند و تنها آمار و اعداد خوبی روی کاغذ دیده می شود که در عمل به تحقق نرسیده اند و در کیفیت و مکان اجرای انها نیز حرف و حدیث های بسیاری است.
بسیاری از طرح های مسکن مهر در محل هایی به اجرا رسیده اند که مشکلات عمده ای وجود نداشته و کلان شهر ها و شهر های بزرگ را مد نظر قرار نداده است.در عمل طرح مسکن مهر با وجود تبلیغات زیبا و هیاهو گونه وزارت راه و شهرسازی در محتوا دچار اشکال است و نیازهای کشور را به نیکی پاسخ نمی دهد و تنها طرحی است برای بزرگ نشان دادن کاری که بزرگ نیست.
بدان معنا که کاری بزرگ در حاشیه شهر ها انجام شده و علاوه بر مشکلات کیفی ساخت در برخی پروژه ها ،مشکلات مکان یابی و تعداد ساخت در برخی مکان ها همچنان به قوت خود باقی است و چاره سا زمشکلات کنونی در کلان شهر ها نخواهد بود.
از سوی دیگر با وجود تبلیغات بر این نکته که حجم بالای ساخت و ساز در این طرح ساماندهی شده است،این نکته اعلام نمی شود که بسیاری از پروژه های مسکن مهر از بخش خصوصی در قالب این طرح تجمیع شد و عملا تسهیلات و شرایط یاد شده در پایان پروژه به مردم تعلق نخواهد گرفت.
تغییر مسئولان و فراموشی وعده ها
از سوی دیگر هیچ مقام و مسئولی بازگشت به عقب ندارد و نمی گوید در سالهای گذشته چند وعده از سوی دولت سر داده شده که عمل نشده و باز هم در دوره تازه تکرار شده است.
انگار که با تغییر وزیر،معاون وزیر و یا مقام مسئول وظایف و وعده ها صفر می شود و هیچ تعهدی بر مقام کنونی باقی نیست.
انگار نه انگار که رییس جمهور ناظر بر عملکرد کابینه است و در این سالها خود آغازگر وعده هایی بوده که اکنون عملیاتی نشده است.
این خود احمدی نژاد بوده که 5 سال پیش در قالب برنامه بودجه امسال را سال روشن شدن وضعیت مسکن در کشور نامیده،حال آنکه به گفته مسئولان اجرایی بیش از 2 میلیون واحد در حال ساخت است که به زودی تکمیل نمی شود و بسیاری از حجم تقاضا که بر زمین مانده و هر سال نیز با ازدواج های پرشمار کشور بر این حجم افزوده می شود.
آمارهای موجود تعداد خانوارهای ایرانی را هفده و نیم میلیون اعلام می کند اما این در حالی است که تعداد مسکن موجود در کشور شانزده میلیون واحد است؛ یک و نیم میلیون واحد مسکن کمبود مسکن بدون درنظر گرفتن مالکیت ها وجود دارد و این در حالی است که همه ساله با ازدواج های تازه نیاز به مسکن افزایش می یابد و تولید کنونی مسکن یارای تامین نیاز های عمومی را ندارد.
منبع: قانون

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


جریان انحرافی به هر طریق سه-چهارم کرسی-های مجلس نهم را میخواهد!؟

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    هر چه انتخابات نزدیک‌تر می‌شود، گمانه زنی‌ها درباره راهکارهای جریان انحرافی برای حضور در انتخابات مجلس نهم بیشتر و بیشتر می‌شود.
هنوز مدت زمان زیادی از زمانی که یکی از سران جریان انحرافی از کسب سه‌چهارم کرسی‌های مجلس خبر داد، نگذشته است. پس از آن بودکه بحث دخالت در جریان انتخابات پیش رو و تلاش‌های جریان انحرافی در این باره شکل جدی‌تری به خود گرفت و حاشیه‌دار‌تر شد، چنانچه بعد از آن انتقادات بسیاری از بزرگان نظام و چهره‌های مطرح سیاسی از انجام برخی تخلفات احتمالی خصوصا توسط جریان موسوم به جریان انحرافی بیان شد و آنان بار‌ها و بار‌ها هشدار دادند جریانی در دولت شکل گرفته است که می‌خواهد در انتخابات دخالت کند و نتیجه آن را به نفع خود رقم زند.
حتی چندی پیش آیت‌الله احمد جنتی در همایش مسوولان دفا‌تر استانی و مدیران ستادی این شورا به تفاوت‌های نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با دوره‌های گذشته اشاره کرده بود. اظهاراتی که پس از آن نیز چندین بار از سوی دبیر شورای نگهبان و دیگر مسوولان کشور مطرح شد.
همه این سخنان و اتفاقات مزید بر علت شد تا قوه قضاییه بعد از سال‌ها در بحث انتخابات و نظارت برآن ورود کند و ستاد ویژه پیشگیری از جرایم انتخاباتی در قوه‌قضاییه تشکیل شود و کار را برای جریان انرافی مشکل کند.
در این میان اما گفته می‌شود در جلسه اخیر جریان انحرافی بحث‌های مختلفی درباره ترکیب لیست تهران مطرح شده و این جریان تصمیم گرفته لیست این جریان در تهران بیشتر رنگ و لعاب علمی، فرهنگی، ورزشی و هنری داشته و از چهره‌های سیاسی در حداقل ممکن استفاده شود.
در همین رابطه مجید نصیرپور (نماینده سراب و عضو اقلیت در مجلس) با بیان اینکه اخراجی‌های دولت ماموریت انتخاباتی دارند، ‌ گفته است: جریان انحرافی این قابلیت را دارد که با برنامه برخی از نیروهای خود را برای تاثیر گذاری در انتخابات مجلس، از دولت خارج کرده باشد.
جریان دیگر طیف اصلاحات است که به گفته همین نماینده مجلس چهره‌های شاخص آن چون نمی‌خواهند هزینه‌ای برای نظام ایجاد شود، تصمیم ندارند در انتخابات آینده کاندیدا شوند.
کمال سجادی (سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری)، کار‌شناس دیگر سیاسی با تاکید بر اینکه برخی از حامیان دولت و جبهه پایداری خود را برای انتخابات آماده می‌کنند، گفت: علائم و نشانه‌هایی وجود دارد که جریان انحرافی با امکاناتی که در اختیار دارد در حال فعالیت‌های انتخاباتی در استانهاست.
وی با بیان اینکه شواهد نشان می‌دهد که این جریان تصمیم دارد به هر نحوی که شده نمایندگان خود را وارد مجلس کند، گفت: با وجود تحرکات انتخاباتی جریان انحرافی اما نهادهای نظارتی قطعا هوشیاری لازم را در این زمینه خواهند داشت و اجازه نخواهند داد این افراد وارد مجلس شوند.
این فعال اصولگرا در ادامه با رد این نظر که گفته می‌شود چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در انتخابات مجلس شرکت نخواهند کرد، ‌اظهار داشت: اصلاح طلبان نیز از طیف‌های مختلفی تشکیل شده‌اند که شاید تنها یک طیف آن‌ها مخالف شرکت در انتخابات باشد.
از سوی دیگر، حسین فدایی، نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات در مجلس شورای اسلامی بر ضرورت تبیین جریان انحرافی تاکید کرد و گفت: همانطوری‌که جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در روشنگری علیه جریان فتنه، نقشی جدی داشت و با نمره‌ای قابل قبول، خوب عمل کرد ضرورت دارد نگاه تبیینی خود را بیش از گذشته بر تبیین جریان انحرافی قرار دهد. به نظر می‌رسد تبیین جریان انحراف، باید در سه حوزه و ساحت به تبیین و توضیح بپردازیم:
1-ساحت نظری و اعتقادی 2 - ساحت اخلاق و رفتاری 3 - ساحت اجرا و عمل. هر چند بیشتر مصادیق را در «ساحت اجرا و عمل» قابل طرح است.
وی در باره ساحت نظری و اعتقادی جریان انحرافی توضیح داد: وقتی فکر و اندیشه‌ای با میانی دینی ما همخوانی نداشته باشد با مبانی مورد تاکید حوزه‌های علمیه ما نخواند، با مبانی تبیین شده توسط فقهای جامع الشرایط متفاوت و در بیشتر مواقع متضاد باشد، وقتی فکر و اندیشه‌ای به سمت وسوی مسائل بی‌مبنا و به قول معروف «من درآورده» سوق پیدا کند هیچ قرابتی با مبانی اندیشه روحانیت و ولایت نداشته باشد و از مسیر اصلی مبانی اسلام ناب محمدی (ص) که توسط روحانیت اصیل و فقهای جامع الشرایط در سلسله تاریخ شکل گرفته است فاصله بگیرد و مقابل آن صف آرایی کند، حتماً در حوزه اعتقادی و نظری انحراف را شاهد خواهیم بود. که حوزه اخلاق نیز تقریباً همین مسیر را طی می‌کند.


در هر حال آنچه مسلم است، جریان انحرافی تلاش‌های گسترده خود را برای ورود به مجلس نهم آغاز کرده است و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. از تطمیع با پول گرفته تا وعده پست و مقام و حتی قربانی کردن برخی از چهره‌های مطرح خود، همه و همه حربه‌های این جریان بر‌ای راه پیدا کردن به مجلس نهم است و باید دید با وجود هشدار‌ها ی سیاسیون کار این جریان به کجا خواهد رسید؟

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    دولت منابع طرح‌های پیشنهادی خود را تعیین می‌کند؛ البته این منابع از درآمدهای نفتی و دیگر منابع تأمین می‌شود، ولی دولت موظف است این منابع را تأمین کند و مجلس وظیفه‌ای در این زمینه ندارد، ولی در مجلس نیز کارهایی انجام می شود، از جمله کارهایی که در دیوان محاسبات انجام می‌گیرد.

عبدالله کعبی در گفت‌وگو با خبرنگار ما اظهار داشت: اگر دولت کسری بودجه بیاورد، خود باید پاسخگو باشد. مجلس بودجه را بر پایه آنچه دولت پیشنهاد داده است، مصوب می‌کند و نیز تلاش کرده است بودجه واقعی‌تر باشد، چرا که برخی پیشنهاد‌های دولت تحقق پیدا نمی‌کند و این تحقق نیافتن درآمدهاست که باعث تعطیلی پروژه‌ها و یا باعث مسایلی شود می‌شود که پروژه‌ها در زمان طولانی‌تری به بهره‌برداری برسد و این موضوع، باعث می‌شود، پروژه‌ها در زمان بهره‌برداری کارایی لازم را نداشته باشند. پروژه‌های سدسازی، راه‌ها و اتوبان‌ها و کارخانجات و ... عمدتا سال‌ها به طول می‌انجامد و دلیل آن این است که دولت بودجه را واقعی نمی‌بندد.

نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی افزود: دولت پیش‌بینی دوران طلایی را می‌بیند، در حالی که مجلس به دنبال پیش‌بینی‌های منطقی است. دولت باید بگوید، چرا کسری بودجه دارد. مشکل از اینجا ناشی می‌شود که سرمایه‌گذاری روی منابع انجام نمی‌شود و دولت تنها به دنبال بهره‌گیری از منابع است، در صورتی که اگر سرمایه‌گذاری روی منابع انجام شود، درآمدهای پیش‌بینی شده تحقق خواهد یافت.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


قطار، قطار، آزادانه می-برند، اما مورچه-ای را با دانه ارزنی به

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    روزنامه تهران امروز نوشت: یکبار دیگر به گمانم در همین ستون چند خطی در باب چگونگی گزینش مدیران طراز اول نظام نوشتم. اینکه چطور گاه از ته سوزن عبور می‌کنیم و گاه شتر با بارش از دروازه نمی‌گذرد؟ گاه در گزینش یک آبدارچی یا حتی یک راننده و دانشجو، هفت‌خوان رستم را پیش می‌کشیم و اما گاه وقتی به خودمان می‌آییم، مدیر بزرگ‌ترین بانکمان دوملیتی از آب درآمده و برای ماه عسل با پول‌های این مردم به کانادا گریخته است. این دیگر چه جور کنترل و نظارتی است؟ آیا عجیب نیست که پس از افتضاحی که «خاوری» در پست ریاست بانک ملی به‌بار آورده و سپس فرار کرد، مجلس باید طرح عدم صلاحیت مدیران دوملیتی را در دستور کار قرار دهد؟ عجبا که چرا تاکنون چنین نکرده‌اند. ماجرایی تا این حد بدیهی چرا باید چنین مسکوت بماند تا وقوع فاجعه و بعد به فکرش بیفتیم؟
   بدبختانه در سال‌های اخیر، چهره‌های تازه به دوران رسیده و بی‌ریشه‌ای معلوم نیست از کجا و چرا و چگونه از حوزه‌های کلان مدیریتی کشور سردرآوردند. ماجرای خانم «آزاده اردکانی» را که خاطرتان هست. دختر خانم بیست و اندی ساله‌ای که معلم خصوصی زبان انگلیسی آقایان مشایی و بقایی بود و ناگاه و به طرفه العینی، معلوم نیست در اثر لطف بی‌شائبه‌‌ای به سمت رئیس موزه ملی ایران باستان گمارده شد و ده‌ها دکتر باستان‌شناس و کارشناسان خبره این مرکز، با سوابق ده‌ها ساله‌شان شدند کارمند ایشان!
همان اوان کار عده‌ای از دلسوزان حنجره‌شان را پاره کردند که؛ آقاجان، این آدم لیاقت این پست را ندارد. آخر با کدام متر و معیار؟ چرا؟ گفتند؛ شما را به خدا تجدیدنظر کنید، فاجعه درست می‌شود!
اما گوش کسی بدهکار نبود. چند سال گذشت و بعد تق همه چیز درآمد و ایشان متهم شد به حیف و میل صدها شی عتیقه و اموال ملی موزه‌های این آب و خاک و بعد هم کارش به زندان کشید و گویا هنوز هم ادامه دارد تا چه شود. عجبا که یک نفر نرفت یقه آن مدیر خائنی که با این همه هشدار او را به این سمت منصوب کرد بگیرد و بپرسد به چه دلیلی این دختر خانم را به این جایگاه رساندی؟
   حالا همین حکایت در مورد آقای «پورمحمدی» قائم‌مقام بازداشت‌شده بانک مرکزی تکرار شده. اینکه ایشان معرف امیرمنصور آریا، متهم پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی به مشایی بوده. اینکه او بانک گردشگری را برای جریان انحرافی راه انداخته و اینکه او با پیشنهاد مشایی به رئیس بانک مرکزی تحمیل شد تا صدور مجوزهای یک‌شبه را برای جریان انحرافی تسهیل کند و به همین دلیل ادارات صدور مجوزها و نظارت بر عملکرد بانک‌ها هم آمد زیرنظر همین آقا.  در جلسه غیرعلنی رسیدگی به اختلاس هم این نکته مطرح شد و بهمنی انکار کرد اما وقتی نمایندگان قرآن آوردند و به بهمنی گفتند قسم بخور که این بابا از سوی مشایی به تو تحمیل نشده، او حاضر نشد قسم بخورد. شما را به خدا ببینید چه خبر است! پس کجایند آن نهادهای نظارتی که در موارد پیش پا افتاده برای عوام مردم، مو را از ماست می‌کشند. جالب‌تر آنکه رئیس‌جمهور محبوب چیزی با این مضمون گفت که: عزل و دستگیری قائم‌مقام بانک مرکزی نامردی بوده و نامردی بی‌جواب نمی‌ماند. حیرتا که مردم مظلوم ما باید نظاره‌گر این وقایع باشند و حیرتا که معنای «نامردی» را هم فهمیدیم و گویا باید آن را در فرهنگ لغت فارسی دوباره معنا کرد!
اعتدال:
در پی انتشار این خبر روابط عمومی معاونت اجرایی ریاست جمهوری جوابیه ای را برای سایت اعتدال ارسال نموده که به شرح ذیل است:
برای گزارش خود مستندات ارائه کنید
مدیر محترم سایت اعتدال
با سلام
احتراماً، عطف به مطلب مندرج در آْن سایت با عنوان « ماجرای «آزاده اردکانی» را خاطرتان هست؟» در تاریخ ششم آذرماه 1390، جوابیه ذیل جهت تنویر افکار عمومی ارائه می شود. جا دارد به شما به عنوان مدیر سایت اعتدال تأکید کنیم که اداره کل روابط عمومی معاونت اجرایی و سرپرستی نهاد ریاست جمهوری ، با توجه به انتشار کامل مطلب مذکور در آن سایت، تغییر و حذف حتی اندکی از این جوابیه را پذیرا نبوده و در صورت هر گونه جرح و تعدیل در متن حاضر، تا زمان حصول نتیجه مطلوب از پیگیری موضوع از طرق قانونی منصرف نخواهد شد. بنابراین مقتضی است وفق قانون، جوابیه ذیل به صورت کامل و بی کم و کاست در اسرع وقت درج شود:
1- اگر نویسنده مطلب، «خائن به قلم و قداست آن» نیست، 48 ساعت فرصت دارد که اتهام ها و اهانتهای مطروحه علیه آقای مهندس بقایی رییس سابق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را ثابت کند. ضروری است وی در راستای اثبات اتهام های وارده مبنی بر «حیف و میل صدها شیء عتیقه و اموال ملی موزه های این آب و خاک» ، ظرف 48 ساعت آینده مستندات خود را منتشر کند که اشیاء مورد اشاره دقیقاً کدام اشیاء بوده، در چه تاریخی به سرقت رفته و اکنون چه سرنوشتی یافته اند؟! در غیر این صورت، منطقی است اگر صفت «خائن» را برازنده اتهام زننده بدانیم.
2- و اما سخن آخر با نهاد حامی مالی روزنامه تهران امروز است که تمامی توان خود را از طریق «امپراتوری رسانه ای عظیم» خود در راستای تخریب و تخطئه ارکان دولت خدمتگزار و فراهم کردن مقدمات حضور قدرتمند! خود در انتخابات آتی ریاست جمهوری به کار بسته است! توصیه مشفقانه ما آن است که با عنایت به زمان طولانی باقی مانده تا انتخابات، خوب است قدری انرژی خود را ذخیره کنند و چنین شتابزده به این وادی وارد نشوند!
حسن محسنی
مشاور و مدیرکل روابط عمومی
 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    دلار آمریکا در بازار آزاد از 1330 تومان فراتر رفته و فاصله اش را با قیمت بانکی به حدود 250 تومان رسانده است. سکه بهار آزادی طرح جدید هم در بازار آزاد در حوالی 600 هزار تومان سیر می کند تا با سکه بانکی چیزی حدود 80 هزار تومان تفاوت قیمت داشته باشد!
   این وضعیت یادآور سال های چند نرخی بودن ارز و رانت های حاصل از آن است که سرانجام به سختی و در طول سالیان متمادی برچیده شد تا رانت جویان نتوانند در خلأ حاصل از تفاوت قیمت ها جولان دهند و خون مردم را به شیشه کشند.
با این حال اینک به طور غیر رسمی شاهد احیای چند نرخی شدن هستیم و این امر بیش از آن که آثار مخرب اقتصادی داشته باشد ، زمینه ساز بسیاری از حرف و حدیث ها شده است و مردم به طور جدی سوالاتی را مطرح می کنند که البته از سوی مسوولان بی پاسخ مانده است:
"پشت پرده این بازی با اعداد چیست؟ وقتی قیمت بین بازار و سیستم بانکی این قدر متفاوت باشد ، اشخاص و جریاناتی که به منابع بانکی دسترسی دارند ، آیا نمی توانند در حجم های بالا و در قالبی حتی ظاهراً قانونی و در واقع رانت جویانه به انتقال ارز و سکه از مجاری خودشان به بازار اقدام کنند و سودهایی به دست بیاورند که 3000 میلیارد در برابرش هیچ است؟ و سوالاتی از این قبیل که حتی گاه رنگ و بوی انتخاباتی هم به خود می گیرد و اتهاماتی را متوجه برخی جریان های انحرافی می کند که در صدد تأمین هزینه های انتخاباتی هستند."
   مسوولان هم که در سکوت مطلق همچنان به کار خود مشغول اند و هر از گاهی سری بلند می کنند و می گویند" نگران نباشید ، همه چیز درست می شود ، حباب قیمت ها هم همین روزهاست که بترکد ، نترسید!"
   در چنین وضعیتی که دولت هیچ مسوولیتی برای پاسخ گویی به افکار عمومی در خود احساس نمی کند و در شرایطی که مجلس هم نشان داده که به ویژه در آستانه انتخابات منفعلانه عمل می کند ، چشم امید به سوی قوه قضاییه است که پرونده ای برای نوسانات عجیب و غریب قیمت سکه و ارز تشکیل دهد و همان طور که تا کنون در پرونده 3000 میلیاردی با قاطعیت پیش رفته ، در این باره نیز بدون هیچ گونه اغماضی بررسی کند که آیا نگرانی های مردم درباب امکان سوء استفاده از تفاوت قیمت ها وارد است یا خیر؟  اگر جرم و تخلفی نیست که اعلام نماید و اگر در این میان عده ای برای خود و جریان های خود کیسه ها دوخته اند و به بهای نارضایتی عمومی هم که شده منافع میلیاردی برای خودشان تعربف کرده اند ، با آنها برخورد شود.
   یکی از وظایف قوه قضاییه ، پیشگیری از وقوع جرم است و لذا حتی در صورتی که تا کنون هیچ خلاف قانونی در این میان رخ نداده باشد ، ورود جدی قوه قضاییه به این حوزه می تواند جلوی سوء استفاده های احتمالی آتی را بگیرد.
   مردم حق دارند نگران این باشند که در فاصله میان قیمت های بانکی و بازار ، خلأیی برای زیست سوء استفاده کنندگان ایجاد شود و نیز حق دارند از قوه قضاییه خویش بخواهند این خلأ را دیدبانی و پر کند.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


بگذارید مردم آزادانه رأی دهند

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    حجت الاسلام حسن نوروزی ، عضو فراکسیون انقلاب اسلامی به خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی اعتدال etedaal.ir ، گفت: جریان انحراف در برخی جا به جایی های صورت گرفته در میان فرمانداران دخالت داشته ، از جمله فرماندار شهر ری که با دخالت مستقیم این جریان برکنار شد و شنیده ام در ورامین هم قرار است فرماندار به دلیل عدم تمکین به منویات آقایان تغییر کند.
عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی افزود: به دولت توصیه می کنیم کار اجرایی خود را انجام دهد و بداند نمایندگان اصولگرا فقط پشتیبان دولت اصولگرای ضد انحراف هستند.
نماینده مردم رباط کریم در مجلس شورای اسلامی ادامه داد:
اگر دولت راهی را که در دوره ریاست جمهوری نهم طی کرد طی کند و به جریان انحرافی موجود تکیه نکند، نمایندگان در همه زمینه ها به قوه مجریه کمک خواهند کرد.
وی با برشمردن حساسیت مقطع فعلی گفت: کشور در برهه حساس اجرای هدفمندی یارانه ها به سر می برد ، از سویی هر روز دسیسه ها و تحریم های استعمار گران پیر و نو در سطح جهانی بر ضد ایران جریان دارد؛ در چنین شرایطی دولت محضا و قطعا باید فقط به کار اجرایی بپردازد و از حواشی دوری کند، تعویض فرمانداران و استانداران در مقطع نزدیک به انتخابات نمی تواند برای دولت کاری انجام دهد.
نوروزی در خاتمه گفت:
مردم کشور ما هوشیار و بیدار هستند ، آقایان اجازه دهند مردم آزادانه رای خودشان را بدهند.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    علی اکبر اولیاء نماینده یزد و صدوق در مجلس شورای اسلامی با اشاره به تشدید فعالیتهای انتخاباتی برخی افراد منتسب به دولت و انجام دیدارهای اخیر احمدی نژاد و حامیانش به خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی اعتدال etedaal.ir ، گفت: ما به شدت از اینگونه اقدامات گله مند هستیم؛ آقای رئیس جمهور گفتند ما حزب نمی خواهیم و به حزب معتقد نیستیم ، اما کسانی از اطرافیان ایشان دارند کار حزبی می کنند و عملا از امکانات دولت و عنوان حمایت از دولت استفاده می کنند و تشکل هایشان را برای انتخابات سازماندهی می کنند.
عضو فراکسیون خط امام ره (اصلاح طلبان) مجلس شورای اسلامی افزود:
آیت الله هاشمی رفسنجانی انتخابات را یک فرصت طلایی دانستند تا بازسازی اعتماد ملی صورت پذیرد و وحدت ملی متجلی شود، اما متاسفانه بسیاری از بزرگانی که انتظار می رود دید فرا گروهی و فرا حزبی داشته باشند، نه تنها در این راه همراهی نکردند بلکه دارند دوستانشان را در چارچوب های حزبی برای انتخابات سازماندهی می کنند .
علی اکبر اولیاء در ادامه ضمن انتقاد به برخی اظهار نظرها علیه اصلاح طلبان گفت:
برخی آقایان رسما اعلام می کنند که ما احتیاج نداریم اصلاح طلبان بیایند و خود ما هستیم و این کافیست؛ این آقایان سرها را زیر برف کرده اند و کاری مغایر با مصالح ملی کشور انجام می دهند.
وی افزود:
انتخابات باید محل حضور حضور همه دیدگاه هایی باشد که در قالب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی فعالیت می کنند.
اولیاء در خاتمه ؛ فعالیت انتخاباتی افراد منتسب به دولت را نادرست دانست و گفت: این گونه فعالیتها حرکتی مخل امنیت و منافع ملی است.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


حاکمیتِ از دست رفته

    نظر

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    این روزها آنچه بیش از گذشته در بازار سکه و ارز خودنمایی می‌کند، اختلاف کم‌نظیر نرخ‌ها در بازار آزاد نسبت به بازار رسمی است. اگر در ابتدای سال جاری افزایش اختلاف 20 تومانی بهای دلار در بازار رسمی و آزاد به خبری برای رسانه‌ها تبدیل می‌شد، حالا اختلاف 280 تومانی نرخ این نوع ارز مورد توجه قرار می‌گیرد. در بازار سکه نیز حباب فاصله 80 هزار تومانی میان نرخ بازار و نرخ بانک ملی شرایط ویژه‌ای را به بازار مسکوکات داده است. این شرایط که از اردیبهشت‌ماه امسال در بازار ارز و سکه به امری رایج تبدیل شد، اکنون به چالشی مهم در حوزه اقتصاد بدل شده است.
کلید آشفتگی بازار ارز و سکه شاید با کاهش نرخ سود بانکی در ابتدای سال 90، زده شد اما پس از آن دخالت‌های بانک مرکزی بر بحران‌ها دامن زد تا عده‌ای چنین گمانه‌زنی کنند که نهاد سیاست‌گذار پولی و بانکی کشور به طور آگاهانه و برای کسب درآمد وارد بازار سکه و ارز شده است. التهاب در بازار طلا و ارز به طور متناوب در این ماه‌ها دنبال شد و
بانک مرکزی هر بار به گونه‌ای عمل کرد تا اینکه شائبه دخالت در بازار با هدف کسب درآمد برای جبران بخشی از هزینه‌های دولت را قوت بخشید. در آن ایام هم هشدارها به سمت بانک مرکزی نسبت به رواج سفته‌بازی و کمک آگاهانه یا ناآگاهانه این نهاد کنترلی به رونق فضای دلالی در این بازارها، روانه شد اما اوضاع به گونه‌ای پیش می‌رفت که مردم به حضور در فضای سرمایه‌گذاری بر روی طلا و ارز ترغیب شدند. کاهش‌ها و افزایش‌های ناگهانی بهای این کالاهای سرمایه‌ای سودهای فراوانی برای عده‌ای به ارمغان آورد و در مقابل زیان چشمگیری را به عده‌ای دیگر تحمیل کرد.
در تمام این مدت بانک مرکزی که انحصار را در این بازارها در اختیار دارد، در متن این آشفتگی‌ها قرار داشت. در نهایت التهاب و فاصله نرخ‌ها در بازارهای رسمی و غیررسمی به حدی رسید که در این برهه بانک مرکزی سعی در کاهش بهای سکه دارد، مقاومت در بدنه بازار اما به حدی است که بهای سکه فقط در بانک ملی کاهش یافته است. نکته نگران‌کننده در این باب این است که بانک مرکزی توان مقابله با این مقاومت را ندارد. در این کش و قوسی که میان بازار و نهاد کنترل‌کننده آن به‌وجود آمده، همچنان این بازار است که بر نرخ‌های خود پافشاری می‌کند تا این صراف‌ها و دلالان باشند که قدرت خود را به رخ بانک مرکزی بکشند.
این کم‌توانی بانک مرکزی در کنترل بازار می‌تواند معلول عملکرد این نهاد در طول 8 ماه گذشته باشد.
زمانی که بانک مرکزی با نیت کسب سود به دفعات وارد بازار می‌شود و موقعیتی شبیه به دیگر طالبان سود در این بازارها پیدا می‌کند، اهرم قدرتش را در کنترل بازار از دست می‌دهد.  نهادی که وظیفه‌اش نظارت و کنترل بازار است و باید در مواقع نیاز با حضور سنجیده، آرامش را در بازار حاکم و دست دلالان را از آن کوتاه کند، با ورودهای سودجویانه‌اش شرایطی را فراهم آورده است که حالا دیگر توان عمل کردن به آن‌چه فلسفه وجودی‌اش ایجاب می کند را ندارد.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

      *چند هفته‌ای می‌شود که رسانه‌های عمومی به همراه شماری از مسئولان و صاحبنظران دولتی با شعف وشادی جنبش اشغال وال استریت را جشن گرفته‌اند. بزغم آنان این جنبش آغاز پایان سرمایه داری غرب است و سرمایه‌داری به میمنت و مبارکی دارد سقوط می‌کند.
*روزنامه‌های دولتی هر روز با تیترهای درشت در صفحه اولشان آخرین اخبار پیشرفت‌های جنبش اعتراضی مردم آمریکا علیه حکومت آمریکا یا نظام حاکم را چاپ می‌کنند.
*رسانه‌های عمومی با هیجان و مشتاقانه گزارش می‌دهند که چگونه جنبش اعتراضی در غرب از شهری به شهری و از کشوری به کشور دیگری در حال گسترش است. بخش دیگر پوشش خبری رسانه‌های حکومتی در برگیرنده «ضرب و شتم» و حملات گسترده و خشونت آمیز پلیس و نیروهای گارد ویژه و شبه نظامی به مردم و شهروندان معترض است.
* اگر کسی خیلی علم و اطلاعی از مغرب زمین نداشته باشد و تنها منبع اطلاع رسانی‌اش رادیو وتلویزیون و مطبوعات دولتی ایران باشد دچار این تصور می‌شود که وضعیت کشورهای غربی بالاخص آمریکا همانند مصر و تونس و حتی شاید لیبی شده باشد.  رسانه‌های حکومتی در ایران به گونه‌ای ظرف چند هفته اخیر «بیداری اسلامی جهان غرب» را رسانه‌ای کرده‌اند که مخاطب هیچ بعید نمی‌داند که فردا صبح اخبار رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها در ایران اعلام کند که دیشب مردم آمریکا موفق شدند که کاخ سفید را به اشغال خود در آورند و دولت موقت انقلابی در واشنگتن اعلام موجودیت کرده است. اوباما به یک روایت فرار کرده و به روایت دیگر توسط انقلابیون بازداشت شده وبه روایت برخی گزارش‌های دیگر در جریان تسخیر کاخ سفید توسط انقلابیون کشته شده است! ایضا هیچ بعید نمی‌داند که اگر اخبار صبحگاهی ادامه دهند که در پاریس هم درگیری‌های سختی برای گرفتن کاخ ورسای در جریان است و نیکلا سارکوزی فرار کرده است.
* ذهنیات، آرمان‌ها، رویا‌ها و خواب و خیال‌های ایرانیان به کنار، دلایل زیادی می‌توان آورد که چرا نظام سرمایه‌داری حاکم بر غرب و آمریکا سقوط نخواهد کرد و برعکس ظرف 250سالی که از عمر آن می‌گذرد منظما و نیرومند‌تر رو به پیشرفت بوده است. البته در طی این دو قرن و نیم که سرمایه‌داری شکل گرفته با بحران‌های متعددی مواجه شده است.
یکی از جدی‌ترین و مهلک‌ترین بحران‌هایی که سرمایه‌داری را فرا گرفت در دهه 1920بود. رکود اقتصادی شدیدی اروپا و آمریکا را بمدت یک دهه در خود فرو برد. هزاران شرکت ورشکسته شدند و هزاران کارخانه تعطیل شدند. امروز هم باز غرب دچار بحران اقتصادی است. نرخ بیکاری در آمریکا یکی از بالا‌ترین‌ها ظرف سالهای گذشته است. رکود و ورشکستگی بسیاری از شرکت‌ها در آمریکا و اروپا معضلات جدی بوجود آورده‌اند
* اما این نه نخستین باری است که غرب با بحران اقتصادی و مالی روبرو شده و نه یقینا آخرین بار آن خواهد بود. ضمن آنکه شماری از بحران‌های گذشته از جمله بحران 1920به مراتب گسترده‌تر و جدی‌تر از بحران فعلی بودند. اما همانطور که غرب توانست تمام آن بحران‌ها را پشت سر بگذارند، این بحران را هم پشت سر خواهد گذاشت.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


بیحسین، شراب و نماز یکی است

 

 بی‌حسین، شراب و نماز یکی است



دکتر علی شریعتی

...خواهران، برادران!
اکنون شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن‌ را داشتند
که ـ وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم، صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما ـ مظاهر ذلت و زبونی ـ بر حسین(ع) و زینب(س) ـ مظاهر حیات و عزت ـ می‌گرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.
امروز شهیدان پیام خویش را با خون خود گذاشتند و روی در روی ما بر روی زمین نشستند، تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.
در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاریخ ما، تشیع، عزیزترین گوهرهایی که بشریت آفریده است، حیات بخش ترین ماده‌هایی که به تاریخ، حیات و تپش و تکان می‌دهد، و خدایی ترین درسهایی که به انسان می‌آموزد که می‌تواند تا «خدا» بالا رود، نهفته است و میراث همه این سرمایه‌های عزیز الهی به دست ما پلیدان زبون و ذلیل افتاده است.
ما وارث عزیزترین امانت‌هایی هستیم که با جهادها و شهادت‌ها و با ارزش‌های بزرگ انسانی، در تاریخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اینهمه هستیم، و ما مسؤول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشیم. «وکذالک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» خطاب به ماست.
ما مسئول این هستیم که با این میراث عزیز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ایمانمان و کتابمان، امتی نمونه بسازیم تا برای مردم جهان شاهد باشیم و شهید باشیم و پیامبر(ص) برای ما نمونه و شهید باشد.
رسالتی به این سنگینی، رسالت حیات و زندگی و حرکت بخشیدن به بشریت، بر عهده ماست، که زندگی روزمره‌مان را عاجزیم!
خدایا! این چه حکمت است؟
و ما که در پلیدی و منجلاب زندگی روزمره جانوریمان غرقیم، باید سوگوار و عزادار مردان و زنان و کودکانی باشیم که در کربلا برای همیشه، شهادتشان و حضورشان را در تاریخ و در پیشگاه خدا و در پیشگاه آزادی به ثبت رسانده‌اند.
خدایا این باز چه مظلومیتی بر خاندان حسین؟
اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟ او که می‌خواست این داستان به پایان برسد.
اکنون شهیدان کارشان را به پایان برده‌اند و خاموش رفته‌اند، همه‌شان، هر کدامشان، نقش خویش را خوب بازی کرده‌اند. معلم، مؤذن، پیر، جوان، بزرگ، کوچک، زن، خدمتکار، آقا، اشرافی و کودک، هر کدام به نمایندگی و به‌عنوان نمونه و درسی به همه کودکان و به همه پیران و به همه زنان، و به همه بزرگان و به همه کوچکان! مردنی به این زیبایی و با اینهمه حیات را انتخاب کرده‌اند.
اینها دو کار کردند، این شهیدان امروز دو کار کردند، از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند ـ اگر می‌توانند ـ و چگونه بمیرند ـ اگر نمی‌توانند.
این شهیدان کار دیگری نیز کردند: شهادت دادند با خون خویش ـ نه با کلمه ـ شهادت دادند، در محکمه تاریخ انسان. هر کدام به نمایندگی صنف خودشان. شهادت دادند که در نظام واحد حاکم بر تاریخ بشری ـ نظامی که سیاست را و اقتصاد را و مذهب را و هنر را، و فلسفه و اندیشه را و احساس را و اخلاق را و بشریت را همه را ابزار دست می‌کند تا انسان‌ها را قربانی مطامع خود کند و از همه چیز پایگاهی برای حکومت ظلم و جور و جنایت بسازد ـ همه گروه‌های مردم و همه ارزش‌های انسانی محکوم شده است.
یک حاکم است بر همه تاریخ، یک ظالم است که بر تاریخ حکومت می‌کند، یک جلاد است که شهید می‌کند و در طول تاریخ، فرزندان بسیاری قربانی این جلاد شده‌اند، و زنان بسیاری در زیر تازیانه‌های این جلاد حاکم بر تاریخ، خاموش شده‌اند، و به قیمت خونهای بسیار، آخور آباد کرده‌اند و گرسنگی‌ها و بردگی‌ها و قتل عام‌های بسیار در تاریخ از زنان و کودکان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.
و اکنون حسین (ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه تاریخ، در کنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاریخ.
شهادت بدهد به نفع محکومان این جلاد حاکم بر تاریخ.
شهادت بدهد که چگونه این جلاد ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ می‌خورده است.با علی اکبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد که در نظام جنایت‌ و در نظامهای جنایت چگونه قهرمانان می‌مردند. با خودش شهادت بدهد!
و شهادت بدهد که در نظام حاکم بر تاریخ چگونه زنان یا اسارت را باید انتخاب می‌کردند و ملعبه حرمسراها می‌بودند یا اگر آزاد باید می‌ماندند باید قافله‌دار اسیران باشند و بازمانده شهیدان، با زینبش!
و شهادت بدهد که در نظام ظلم و جور و جنایت، جلاد جائر بر کودکان شیرخوار تاریخ نیز رحم نمی‌کرده است. با کودک شیرخوارش!
و حسین (ع) با همه هستی‌اش آمده است تا در محکمه جنایت تاریخ به‌ سود کسانی که هرگز شهادتی به سودشان نبوده است و خاموش و بی دفاع می‌مردند، شهادت بدهد.
اکنون محکمه پایان یافته است و شهادت حسین (ع) و همه عزیزانش و همه هستی‌اش با بهترین امکانی که در اختیار جز خدا هست، رسالت عظیم الهی‌اش را انجام داده است.

دوستان!
در این تشیعی که، اکنون به این شکل که می‌بینیم درآمده است و هر کس بخواهد از آن تشیع راستین جوشان بیدار کننده، سخن بگوید، پیش از دشمن، به دست دوست قربانیش می‌کنند، درسهای بزرگ و پیامهای بزرگ، و غنیمت‌های بسیار و ارزش‌های بزرگ و خدایی و سرمایه‌های عزیز و روح‌های حیات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاریخ نهفته است.
یکی از بهترین و حیات‌بخش‌ترین سرمایه‌هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است.
ما از وقتی که، به‌گفته جلال «سنت شهادت را فراموش کرده‌ایم، و به مقبره‌داری شهیدان پرداخته‌ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده‌ایم» و از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!
چه هوشیارانه دگرگون کرده‌اند پیام حسین (ع) را و یاران بزرگ و عزیز و جاویدش را، پیامی که خطاب به همه انسانهاست.
این که حسین (ع) فریاد می‌زند ـ پس از این که همه عزیزانش را در خون می‌بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند ـ فریاد می‌زند که «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال انتظار حسین (ع) را از عاشقانش بیان می‌کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قایلند اعلام می‌نماید.
اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین (ع) را ـ که «شیعه می‌خواهد» و در هر عصری و هر نسلی، شیعه می‌طلبد ما خاموش کردیم به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین (ع) اشک می‌خواهد. ضجه می‌خواهد و دگر هیچ، پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می‌خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و «پیرو».
آری، این چنین به ما گفته‌اند و می‌گویند!
هر انقلابی دو چهره دارد: چهره اول: ‌خون، چهره دوم: پیام.
و شهید یعنی حاضر، کسانی که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتی که دارد می‌میرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی که دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌کنند، شهیدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمینی.
و آنها که تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پلید تاریخند، و ببینید که آیا کسانی که سخاوتمندانه با حسین (ع) به قتلگاه خویش آمده‌اند و مرگ خویش را انتخاب کرده‌اند، در حالی که صدها گریزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجیه شرعی و دینی برای زنده ماندنشان بود، توجیه و تاویل نکرده‌اند و مرده‌اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که برای ماندشان تن به ذلت و پستی رها کردن حسین (ع) و تحمل کردن یزید دادند؟ کدام هنوز زنده‌اند؟

هرکس زنده بودن را فقط در یک لش متحرک نمی‌بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین (ع) را با همه وجودش می‌بیند، حس می‌کند و مرگ کسانی را که به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، می‌بیند.
آنها نشان دادند، شهید نشان می‌دهد و می‌آموزد و پیام می‌دهد که در برابر ظلم و ستم، ای کسانی که می‌پندارید: «نتوانستن از جهاد معاف می‌کند»، و ای کسانی که می‌گویید: «پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌کشد، رسوا می‌کند.
و شهید قلب تاریخ است، هم‌چنان‌که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می‌دهد. جامعه‌ای که رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده‌اند و جامعه‌ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه‌ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‌ای که احساس مسؤولیت را از یاد برده است، و جامعه‌ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندام‌های خشک مرده بی‌رمق این جامعه، خون خویش را می‌رساند و بزرگ‌ترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،‌ ایمان جدید به خویشتن را می‌بخشد.
شهید حاضر است و همیشه جاوید.
کی غایب است؟
حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمه‌تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند، مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین (ع) حج را نیمه‌تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، هم‌چنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند، زیرا شهید که حاضر نیست در همه صحنه‌های حق و باطل، در همه جهادهای میان ظلم و عدل، شاهد است، حضور دارد، می‌خواهد با حضورش این پیام را به همه انسان‌ها بدهد که وقتی در صحنه نیستی، وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی باش!
وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هرکجا که می‌خواهی باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.

شهادت «حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ» است.
و غیبت؟!
آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند، هرسه یکی‌اند:
چه آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشد و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین (ع) را تنها گذاشتند و از درد سر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محراب‌ها و زاویه خانه‌ها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زیرا در آن‌جا که حسین(ع) حضور دارد ـ و در هر قرنی و عصری حسین (ع) حضور دارد ـ هرکس که در صحنه او نیست، هرکجا که هست، یکی است، مؤمن و کافر، جانی و زاهد، یکی است. این است معنا این اصل تشیع که قبول هر عملی یعنی ارزش هر عملی به امامت و به رهبری و به ولایت بستگی دارد! اگر او نباشد، همه چیز بی‌معناست و می‌بینیم که هست.
و اکنون حسین حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسل‌ها، در همه جنگ‌ها و در همه جهادها، در همه صحنه‌های زمین و زمان اعلام کرده است، در کربلا مرده است تا در همه نسل‌ها و عصرها بعثت کند.
و تو، و من، ما باید بر مصیبت خویش بگرییم که حضور نداریم.
آری، هر انقلابی دو چهره دارد؛ خون و پیام! رسالت نخستین را حسین(ع) و یارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پیام است. پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است. زبان گویای خونهای جوشان و تن‌های خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز عصر آغاز می‌شود. این رسالت بر دوش‌های ظریف یک زن، «زینب» (س)! ـ زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است! ـ و رسالت زینب (س) دشوارتر و سنگین‌تر از رسالت برادرش.
آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‌اند، اما کار آنها که از آن پس زنده می‌مانند دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پی‌اش، وصف‌های دشمن، تا افق، در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش، وارد شهر می‌شود، از صحنه برمی‌گردد، آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام می‌رسد، وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است، آرام، پیروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد می‌زند:
«سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد: افتخار نبوت، افتخار شهادت...»
زینب رسالت رساندن پیام شهیدان زنده اما خاموش را به دوش گرفته است، زیرا پس از شهیدان او به جا مانده است و اوست که باید زبان کسانی باشد که به تیغ جلادان زبانشان برده است.
اگر یک خون پیام نداشته باشد، در تاریخ گنگ می‌ماند و اگر یک خون پیام خویش را به همه نسل‌ها نگذارد، جلاد، شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است. اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند، و کسانی که با خون خویش، با همه نسل‌ها سخن می‌گویند، سخنشان را کسی نمی‌شنود. این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است. رسالت زینب پیامی است به همه انسان‌ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین(ع) می‌گریند و به همه کسانی که در آستانه حسین سر به خضوع و ایمان فرود آورده‌اند، و به همه کسانی که پیام حسین(ع) را که «زندگی هیچ نیست جز عقیده و جهاد» معترفند؛ پیام زینب به آنهاست که:
«ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمانداری، و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده‌ای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته‌اند: کسانی می‌توانند خوب زندگی کنند که می‌توانند خوب بمیرند. بگو ای همه کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، و به راه علی (ع) و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما، ای همه کسانی که پس از ما می‌آیید، این است که این خاندانی است که هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آن‌چنان می‌میرد که زندگی می‌کند. و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید، «دین» و اگر ندارید «حریت» ـ آزادگی بشر ـ مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است، باشید که شهیدان ما ناظرند، آگاهند، زنده‌اند و همیشه حاضرند و نمونه عمل‌اند و الگوی‌اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انسان‌اند.»
و شهید، یعنی به همه این معانی.
هر انقلابی دو چهره دارد:
خون و پیام
و هرکسی اگر مسؤولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است و هر کسی که می‌داند مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را. اگر نمی‌خواهد از صحنه غایب باشد.
عذر می‌خواهم، در هر حال وقت گذشته است و دیگر فرصت نیست و حرف بسیار است و چگونه می‌شود با یک جلسه، از چنین معجزه‌ای که حسین در تاریخ بشر ساخته است و زینب پرداخته است، سخن گفت؟
آن‌چه می‌خواستم بگویم حدیث مفصلی است که در این مجمل می‌گویم به عنوان رسالت زینب، «پس از شهادت» که:
«آنها که رفتند، کاری حسینی کردند،
و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند»!...
منبع: مؤسسه دکتر شریعتی

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی