سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

حاکمیتِ از دست رفته

    نظر

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    این روزها آنچه بیش از گذشته در بازار سکه و ارز خودنمایی می‌کند، اختلاف کم‌نظیر نرخ‌ها در بازار آزاد نسبت به بازار رسمی است. اگر در ابتدای سال جاری افزایش اختلاف 20 تومانی بهای دلار در بازار رسمی و آزاد به خبری برای رسانه‌ها تبدیل می‌شد، حالا اختلاف 280 تومانی نرخ این نوع ارز مورد توجه قرار می‌گیرد. در بازار سکه نیز حباب فاصله 80 هزار تومانی میان نرخ بازار و نرخ بانک ملی شرایط ویژه‌ای را به بازار مسکوکات داده است. این شرایط که از اردیبهشت‌ماه امسال در بازار ارز و سکه به امری رایج تبدیل شد، اکنون به چالشی مهم در حوزه اقتصاد بدل شده است.
کلید آشفتگی بازار ارز و سکه شاید با کاهش نرخ سود بانکی در ابتدای سال 90، زده شد اما پس از آن دخالت‌های بانک مرکزی بر بحران‌ها دامن زد تا عده‌ای چنین گمانه‌زنی کنند که نهاد سیاست‌گذار پولی و بانکی کشور به طور آگاهانه و برای کسب درآمد وارد بازار سکه و ارز شده است. التهاب در بازار طلا و ارز به طور متناوب در این ماه‌ها دنبال شد و
بانک مرکزی هر بار به گونه‌ای عمل کرد تا اینکه شائبه دخالت در بازار با هدف کسب درآمد برای جبران بخشی از هزینه‌های دولت را قوت بخشید. در آن ایام هم هشدارها به سمت بانک مرکزی نسبت به رواج سفته‌بازی و کمک آگاهانه یا ناآگاهانه این نهاد کنترلی به رونق فضای دلالی در این بازارها، روانه شد اما اوضاع به گونه‌ای پیش می‌رفت که مردم به حضور در فضای سرمایه‌گذاری بر روی طلا و ارز ترغیب شدند. کاهش‌ها و افزایش‌های ناگهانی بهای این کالاهای سرمایه‌ای سودهای فراوانی برای عده‌ای به ارمغان آورد و در مقابل زیان چشمگیری را به عده‌ای دیگر تحمیل کرد.
در تمام این مدت بانک مرکزی که انحصار را در این بازارها در اختیار دارد، در متن این آشفتگی‌ها قرار داشت. در نهایت التهاب و فاصله نرخ‌ها در بازارهای رسمی و غیررسمی به حدی رسید که در این برهه بانک مرکزی سعی در کاهش بهای سکه دارد، مقاومت در بدنه بازار اما به حدی است که بهای سکه فقط در بانک ملی کاهش یافته است. نکته نگران‌کننده در این باب این است که بانک مرکزی توان مقابله با این مقاومت را ندارد. در این کش و قوسی که میان بازار و نهاد کنترل‌کننده آن به‌وجود آمده، همچنان این بازار است که بر نرخ‌های خود پافشاری می‌کند تا این صراف‌ها و دلالان باشند که قدرت خود را به رخ بانک مرکزی بکشند.
این کم‌توانی بانک مرکزی در کنترل بازار می‌تواند معلول عملکرد این نهاد در طول 8 ماه گذشته باشد.
زمانی که بانک مرکزی با نیت کسب سود به دفعات وارد بازار می‌شود و موقعیتی شبیه به دیگر طالبان سود در این بازارها پیدا می‌کند، اهرم قدرتش را در کنترل بازار از دست می‌دهد.  نهادی که وظیفه‌اش نظارت و کنترل بازار است و باید در مواقع نیاز با حضور سنجیده، آرامش را در بازار حاکم و دست دلالان را از آن کوتاه کند، با ورودهای سودجویانه‌اش شرایطی را فراهم آورده است که حالا دیگر توان عمل کردن به آن‌چه فلسفه وجودی‌اش ایجاب می کند را ندارد.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

      *چند هفته‌ای می‌شود که رسانه‌های عمومی به همراه شماری از مسئولان و صاحبنظران دولتی با شعف وشادی جنبش اشغال وال استریت را جشن گرفته‌اند. بزغم آنان این جنبش آغاز پایان سرمایه داری غرب است و سرمایه‌داری به میمنت و مبارکی دارد سقوط می‌کند.
*روزنامه‌های دولتی هر روز با تیترهای درشت در صفحه اولشان آخرین اخبار پیشرفت‌های جنبش اعتراضی مردم آمریکا علیه حکومت آمریکا یا نظام حاکم را چاپ می‌کنند.
*رسانه‌های عمومی با هیجان و مشتاقانه گزارش می‌دهند که چگونه جنبش اعتراضی در غرب از شهری به شهری و از کشوری به کشور دیگری در حال گسترش است. بخش دیگر پوشش خبری رسانه‌های حکومتی در برگیرنده «ضرب و شتم» و حملات گسترده و خشونت آمیز پلیس و نیروهای گارد ویژه و شبه نظامی به مردم و شهروندان معترض است.
* اگر کسی خیلی علم و اطلاعی از مغرب زمین نداشته باشد و تنها منبع اطلاع رسانی‌اش رادیو وتلویزیون و مطبوعات دولتی ایران باشد دچار این تصور می‌شود که وضعیت کشورهای غربی بالاخص آمریکا همانند مصر و تونس و حتی شاید لیبی شده باشد.  رسانه‌های حکومتی در ایران به گونه‌ای ظرف چند هفته اخیر «بیداری اسلامی جهان غرب» را رسانه‌ای کرده‌اند که مخاطب هیچ بعید نمی‌داند که فردا صبح اخبار رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها در ایران اعلام کند که دیشب مردم آمریکا موفق شدند که کاخ سفید را به اشغال خود در آورند و دولت موقت انقلابی در واشنگتن اعلام موجودیت کرده است. اوباما به یک روایت فرار کرده و به روایت دیگر توسط انقلابیون بازداشت شده وبه روایت برخی گزارش‌های دیگر در جریان تسخیر کاخ سفید توسط انقلابیون کشته شده است! ایضا هیچ بعید نمی‌داند که اگر اخبار صبحگاهی ادامه دهند که در پاریس هم درگیری‌های سختی برای گرفتن کاخ ورسای در جریان است و نیکلا سارکوزی فرار کرده است.
* ذهنیات، آرمان‌ها، رویا‌ها و خواب و خیال‌های ایرانیان به کنار، دلایل زیادی می‌توان آورد که چرا نظام سرمایه‌داری حاکم بر غرب و آمریکا سقوط نخواهد کرد و برعکس ظرف 250سالی که از عمر آن می‌گذرد منظما و نیرومند‌تر رو به پیشرفت بوده است. البته در طی این دو قرن و نیم که سرمایه‌داری شکل گرفته با بحران‌های متعددی مواجه شده است.
یکی از جدی‌ترین و مهلک‌ترین بحران‌هایی که سرمایه‌داری را فرا گرفت در دهه 1920بود. رکود اقتصادی شدیدی اروپا و آمریکا را بمدت یک دهه در خود فرو برد. هزاران شرکت ورشکسته شدند و هزاران کارخانه تعطیل شدند. امروز هم باز غرب دچار بحران اقتصادی است. نرخ بیکاری در آمریکا یکی از بالا‌ترین‌ها ظرف سالهای گذشته است. رکود و ورشکستگی بسیاری از شرکت‌ها در آمریکا و اروپا معضلات جدی بوجود آورده‌اند
* اما این نه نخستین باری است که غرب با بحران اقتصادی و مالی روبرو شده و نه یقینا آخرین بار آن خواهد بود. ضمن آنکه شماری از بحران‌های گذشته از جمله بحران 1920به مراتب گسترده‌تر و جدی‌تر از بحران فعلی بودند. اما همانطور که غرب توانست تمام آن بحران‌ها را پشت سر بگذارند، این بحران را هم پشت سر خواهد گذاشت.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی