سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

توقع داشتم که نصیحتم کنی ...

    نظر

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید


   از او پرسیدم که مگر تو کاری کرده ای؟ پاسخ داد بله، کاری کردم که ای کاش انجام نمی دادم؛ روزی که آیت الله بروجردی فوت کرد، به منزلشان رفتم و با سادگی گفتم که شما نشسته اید و مرجعیت رفت! همه رساله خود را توزیع کردند وشما کاری نکردید. اما امام گفتند که فلانی من از تو توقع نداشتم چنین حرفی بزنی؛ بلکه توقع داشتم اگر من چنین کاری می کردم؛ تو می آمدی و نصیحتم می کردی! در واقع، ما زهد، تقوا و شجاعت ائمه را در کتابها خوانده بودیم، اما در امام هم این روحیه ها را دیدیم.
   *وقتی آیت الله بروجردی فوت کرد، درس امام از نظر شاگرد پروری اول بود. اما در همان مقطع سایر علما شروع به چاپ رساله کردند و ما هم که اطراف امام بودیم دیدیم که ایشان هیچ اقدامی نمی کنند و گفتیم اجازه بدهید رساله چاپ کنیم، ایشان گفتند که نیاز نیست. رژیم هم با توجه به کتاب کشف اسرار که امام نوشته بود اصلا موافق نبود که ایشان مرجع شود و نهایت تلاششان بر این بود که دیگران مرجع شوند. خودشان هم توجهی به مرجع شدن و چاپ رساله نداشتند و اصلا اگر تعریفشان را می کردی، بدشان می آمد؛ یک روز مرا خصوصی خواستند و گفتند آقای جلالی من یک خواهش دارم و آن این است که تعریف مرا نکنید...
   *یک روز خبرنگار روزنامه اطلاعات به قم آمد، اما امام اجازه عکس گرفتن و مصاحبه به او ندادند، با خبرنگار کیهان هم اینگونه برخورد کردند. از طرفی ما هم نگران بودیم که امام در این بحبوحه انتخاب مرجع منزوی شوند، ولی خودشان نظرشان این بود که ببیند وضع چگونه می شود،
تا اینکه شاه به قم آمد و در حرم حضرت معصومه سخنرانی کرد. او گفت که تا کنون یک مقام غیر مسئولی(آیت الله بروجردی) حضور داشت و نمی گذاشت منویات پدرم را اجرا کنم، از این تاریخ به بعد آنها را اجرا می کنم و تعبیر زشتی را هم بکار برد. از آن روز به بعد رویه امام تغییر کرد و در جلسه ای با مراجع گفت که اسلام در خطر است و شاه می خواهد منویات پدرش را اجرا کند که یا باید ساکت بنشینیم و همه چیز از بین برود یا اینکه بایستیم و این به معنی پذیرش خطرهاست، زیرا باید در مقابل شخص شاه بایستیم. پس از آن جریانات بود که در تهران لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح شد...
   *در قانون اساسی ما آزادی زیادی به زنان داده شده است، اما آزادی مورد نظر آن دوره، بی بند و باری بود و می خواستند ما را به دروازه های تمدن غرب برسانند. استکبار جهانی تلاش زیادی کرد تا دنیای اسلام را به کنترل خود در آورد، زیرا نفت و انرژی در این کشورها قرار دارد؛ در میان سنی ها و بخصوص عربستان وهابیت را حمایت کردند و موفق هم شدند، برای کنترل شیعه هم می خواستند کشور ایران را بهایی کنند و آن سخنرانی شاه هم به معنای رسمیت بخشیدن به این دین بود. خدا امام را رحمت کند که اگر نبود، معلوم نبود وضعیت کشور چگونه می شد، یعنی هویدا که 13 سال نخست وزیر کشور بود، خودش و پدرش بهایی بود. هنر امام این بود که انقلاب کرد و این وضعیت را به هم ریخت و مانع کنترل شیعه شد.
   *امام فرد بسیار ظلم ستیزی بود و کوچکترین رویه بر خلاف اسلام را نمی پذیرفت. یک روز مجلس ختم یکی از علمای قم بود؛ امام از من خواستند که بروم و بپرسم، سخنران آن جلسه آیا همان فردی است که هنگام تولد رضا پهلوی برای تبریک نزد شاه رفته بود؟ من هم رفتم و پرسیدم، خوشبختانه آن فرد نبود و امام در مجلس شرکت کردند.
   *علما در منزل آیت الله کمره ای جمع شده بودند و آیت الله بهبهانی هم از خوزستان آمده بود، ما هم به آنجا رفتیم. دستگاه شاه به آیت الله کمره ای احترام می گذاشت؛ بعد آیت الله شریعتمداری هم آمد. چند ساواکی آمدند و به بهبهانی گفتند که ما ماموریت داریم تا شما را از تهران خارج کنیم. اما آیت الله شریعتمداری با رده های بالای ساواک تماس گرفتند و مانع اجرای این تصمیم شدند. این نشان می داد که او ارتباط زیادی با رژیم دارد و من وقتی برای امام این موضوع را تعریف کردم، خنده ای کردند.
   *در اوایل جلسات جامعه روحانیت امام به مرحوم مطهری نامه نوشته بودند که علمای تهران را دور هم دعوت کنید، ولو برای خوردن چای؛ لذا آقای مطهری همه را دعوت کرد و از شرق تهران هم به من گفت و هرکس مامور بود که اعلامیه های امام را در منطقه خود توزیع کند. بنده هم یکبار در آن زمان دستگیر شدم و به زندان کمیته مشترک بردند.
   *یک روز حاج احمدآقا زنگ زدند و گفتند امام با شما کار دارد. من هم رفتم و ایشان گفتند که میخواهم شما را وصی و وکیل خود کنم تا ارثیه پدرم را بین مستضعفین محرومین تقسیم کنید. بعد هم من نامه ای را به پیشنهاد حاج احمدآقا برایشان فرستادم که امام در پاسخ گفتند که شما از طرف من وکیل هستید که ارثیه را بین مستضعفین تقسیم کنید "هرچند که ناقابل است". ما هم به خمین رفتیم و دیدیم که 4500 متر زمین ارثیه امام است و خانواده های شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودین را اولویت دادیم و در متراز 100، 150 متر تقسیم کردیم و سند هم برایشان صادر کردم؛ الان هم نام آن کوچه، کوی امام خمینی است. یکبار هم امام مرا خواستند و گفتند که خواهش میکنم تعریف مرا نکنید.
  
* من یک هفته بعد از فوت امام نزد آیت الله خامنه ای رفتم و گفتم، امامت جمعه خمین حکم امام بود و حالا از شما می خواهم تا از ستاد اقامه نماز جمعه بخواهید فرد دیگری را معرفی کنند؛ اما ایشان جمله را گفتند که عرق بر پیشانی من نشست که " آقای جلالی! من به ترکیب بنایی که امام گذاشتند، دست نمی زنم؛ شما منصوبید از طرف امام و آن را تغییر نمی دهم". بعد هم گفتند که هر جور با امام قرار گذاشته اید، همانطور رفتار کنید و ارتباطتان با خمین را قطع نکنید.
   *بی احترامی هایی که می شود(به بیت امام خمینی)، اشتباه است. ما وقتی به ولایت و رهبری امام خمینی اعتقاد داریم باید بیت ایشان را هم احترام کنیم و از کارهای ناشایست بپرهیزیم، زیرا مردم ما طرفدار امام و بیت امام هستند و نباید به آن بی احترامی شود که به ضرر حکومت و نظام بوده و موجب ایجاد اختلاف، از بین رفتن وحدت و سوء استفاده دشمن می شود. بنابراین ما باید مراقب باشیم تا بی احترامی ها به بیت امام تکرار نشود؛ بخصوص در شرایطی که همه دنیا می خواهد شخص امام را هدف قرار دهد. البته به نظر من اینها اشتباهاتی بود که صورت گرفت وعاملان آن، خودشان هم فهمیده اند که اشتباه کردند.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   داریوش قنبری در گفت‌و‌گو با ایلنا، گفت:
ادعای دولت مبنی بر عدم اجرای طرح بیمه بیکاری که در مجلس به تصویب رسیده است قابل قبول نیست، چرا که در تدوین این طرح امکانات و منابع کشور مدنظر قرار گرفته است و دولت با وجود کاستی‌هایی که در اجرای قوانین و عملکرد خود دارد باید به اجرای بیمه بیکاری تن دهد.
   در اینکه دولت نتوانسته است به معنای واقعی نقش مدیریت کشور را ایفا کند شکی نیست، اما یا باید برای بیکاران کار فراهم کند و یا باید آن‌ها را مورد حمایت بیمه بیکاری قرار دهد چرا که نمی‌توان به بیکاران کشور گفت که دزدی یا خودکشی کنند.
  ‌ اجرای این قانون از سوی دولت می‌تواند آزمون خوبی باشد تا متوجه شویم که دولتی که ادعای حمایت از محرومین را دارد چقدر در ارائه وعده به مردم صداقت دارد و از سوی دیگر حسن این کار این است که از ارائه آمار نادرست بیکاران از سوی دولت جلوگیری می‌کند.
   زمانی که بیکاران برای دریافت بیمه بیکاری مراجعه کنند میزان دقیق آن‌ها در کشور مشخص می‌شود و دیگر آمارهای نادرست از سوی دولت منتشر نمی‌شود و البته این مسئله را می‌توان یکی از بهانه‌های دولت برای عدم اجرای طرح بیمه بیکار ارزیابی کرد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


طیف سوم انتخابات مجلس نهم وَ حصار ایمنی ...


 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


    اولا، بسیاری از افرادی که با هدف حمایت از دولت در انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوند، مشکل خاص و حادی برای عبور از فیلتر تایید صلاحیت‌ها ندارند. دوما، تیغ تایید صلاحیت‌ها اگر زیاد هم برنده باشد با واکنش شخص دوم کشور روبرو خواهد شد؛ که در شرایط فعلی، دلسوزان از افتراق بیشتر بین ارکان حکومتی کشور حذر دارند.
در طول سی و سه سالی که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد، همواره شرایط به گونه‌ای رقم خورده است که صف بندی‌های انتخاباتی دو سویه بوده است، اما این بار باید قبول کرد که دیگر انتخابات دو قطبی نیست.
   به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال(www.etedaal.ir)، در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری بود که گرو‌هی اصولگرا، تئوری انتخابات سه قطبی را پایه ریزی کردند و هر چند در آن هنگام توفیقی تصاحب ننمودند، اما باید این واقعیت را اصولگرایان بپذیرند که این بار گروه سومی پیدا شده که می‌تواند در شرایط خاص، حتی اکثریت کرسی‌های پارلمان را تصاحب کند و مشخصه بارز آن این است که خود مدعی است و تاکید هم دارد که با هیچ یک از طیف‌های چپ یا راست همسویی ندارد.
   بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بود که محمود احمدی نژاد و همراهانش بعد از راهیابی به پاستور، مدعی شدند که نه تنها وام‌دار هیچ جناح و گروهی نیستند، بلکه جریانی هستند که تنها از حمایت و عقبه مردمی برخوردار هستند و دلیل انتخاب آنها، نه حمایت اشخاص بلکه تلاش‌های گروهی همراهان نزدیک محمود احمدی‌نژاد و اقبال عمومی به شعارها و مواضعی است که وی در مقابل دو جناح دیگر اتخاذ کرده است.
   این طرز فکر که در ابتدا از سوی اصولگرایان نوعی شوخی محسوب می‌شد، رفته رفته پررنگ تر و پرحجم تر شد تا آنجا که در انتخابات مجلس هشتم و شورای شهر سوم، رایحه خوش خدمت شکل گرفت و با حمایت‌های خاص دولت، وارد عرصه انتخابات شد. این   گروه کم تجربه و ناکارآمد، هر چند نتوانست توفیق چندانی کسب کند، اما با ارائه لیست جداگانه، زمینه را برای تحقق اهداف صحنه‌گردانان نزدیک به رئیس جمهور مهیا کرد و از آن پس بود که شخص رئیس دولت در سخنرانی های خود بر طبل جدایی از راستهای سنتی ـ اصولگرایان ـ کوبید و تا آنجا پیش رفت که در برخی مسایل، موضع‌گیری‌هایی جنجالی انجام داد تا به مردم نشان دهد به خطوط قرمز اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان توجهی ندارد و برای خود خط و مشی خاصی دارد.
   هر چند تا انتخابات ریاست جمهوری دهم، احمدی نژاد چندان هم جانب احتیاط را رها نکرد و سعی کرد با نفوذ افراد نزدیک به خود در بدنه اصولگرایان، حمایت‌های ضمنی و علنی آنها را با خود به همراه داشته باشد، اما حامیان اصولگرای احمدی نژاد که در رقابت فی‌مابین هاشمی و احمدی نژاد تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد فردی به نام احمدی نژاد چیده بودند و امید داشتند با فشارهایی که بر او و اطرافیانش وارد می‌کنند او را همچنان در دایره خودی‌ها حفظ کنند، در عقب نشینی تعجب برانگیزی، منتقدین اصولگرای احمدی‌نژاد را از قطار انتخابات مجلس هشتم پیاده کردند و عملا نه تنها منتقدین جدید، بلکه نمایندگانی که بر سر مسایلی همچون ادعای دوستی با مردم اسراییل و تجلیل از سربازان انگلیسی، از سیاستها و عملکرد احمدی‌نژاد انتقاد کرده بودند، از فهرست اصولگرایان متحد حذف شدند.
   حمایت‌های جریان اصولگرایی از احمدی‌نژاد که بی‌پایان به نظر می‌رسید، در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز در حالی شامل حال وی می‌شد که این بار دیگر نزدیکان او اختلاف نظر یاران احمدی‌نژاد با اصولگرایان را یکی از مزیت‌های وی بر سایر رقبا تلقی می‌کردند و از بیان نمودن آن در عرصه‌های رقابت‌های انتخاباتی، پروایی نداشتند.
   بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 و ماجراهای پیش آمده حول معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی و سپس انتصاب وی به عنوان رئیس دفتر، اصولگریان که در جلسات خصوصی خود از ساز مخالفی که احمدی‌نژاد می‌زند به شدت گلایه می‌کردند، اسفندیار را سیبل قرار داده و با بیراهه کشاندن حامیان خود، به جای بیان واقعیت موجود، مشایی را مشکل معرفی کردند؛ موضوعی که تعداد زیادی از فعالان سیاسی اصولگرا را نیز بر آن داشت تا از آن رویه انتقاد کرده و با اشاره به احمدی نژاد، وی را عامل بسیاری از حاشیه‌های ایجاد شده برشمردند.
   اما اکنون در چهارمین انتخاباتی به سر می‌بریم که احمدی‌نژاد در کرسی ریاست جمهوری قرار دارد و در حالی که تعدادی از اصولگرایان به این دل‌خوش کرده‌اند، که شاید معجزه‌ای حاصل شود و حامیان احمدی‌نژاد از ارائه لیستهای جداگانه، خودداری کنند و به ائتلاف 8+7 بپیوندند، عده‌ای دیگر به دنبال این هستند تا با پر رنگ کردن انتقادات به دولت تحت عنوان جریان انحرافی، عرصه را برای حضور این گروه در انتخابات تنگ تر کنند.
   تعداد مسایلی که در این زمینه مطرح شده است را اگر برشماریم، از ظرفیت این مجال خارج است، طرح اتهام اقدامات مسلحانه، مخارج 900 میلیاردی از بیت المال برای انتخابات آتی، نفوذ در شورای نگهبان، همه و همه داستان‌هایی است که به نظر می‌رسد برای زمینه‌چینی برای برخورد قهری با این گروه تدارک دیده می‌شوند، اما در این بین دو نکته حائز اهمیت است؛ اولا، بسیاری از افرادی که با هدف حمایت از دولت در انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوند، مشکل خاص و حادی برای عبور از فیلتر تایید صلاحیت‌ها ندارند. دوما، تیغ تایید صلاحیت‌ها اگر زیاد هم برنده باشد با واکنش شخص دوم کشور روبرو خواهد شد؛ که در شرایط فعلی، دلسوزان از افتراق بیشتر بین ارکان حکومتی کشور حذر دارند.
   از سوی دیگر تعدادی از اصولگرایان در این مدت تلاش کرده‌اند تا با نزدیک نشان دادن اصلاح‌طلبان با یاران احمدی‌نژاد، توپ را به زمین حریف بیندازند، که این موضع گیری با تکذیب‌های مکرر اصلاح‌طلبان و تمسخر این مواضع از سوی رسانه‌های دولتی، همچون روزنامه ایران و نبود شواهد و دلایل کافی و متقن برای اقناع افکار عمومی به شکست منتهی شد.
   اکنون در فاصله‌ای کمتر از سه ماه به انتخابات ، تمام زمینه‌ها برای حضور طیفی به غیر از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فراهم شده و این در حالی است که اصولگرایان همچنان به دنبال رقیب سنتی خود می‌گردند، اما‌ نه تنها اصلاح‌طلبان تمایلی به رقابت ندارند، بلکه رقیبی جدید پا به عرصه گذاشته که اصولگرایان سنتی حتی رقابت با آن را برای خود نوعی شکست می‌دانند، اما گویا برای آنها چاره‌ای باقی نمانده و محمود احمدی نژاد با دور زدن اصولگرایان، به آرزوی دیرین خود نزدیک شده و طیف سومی را در فضای سیاسی ایران ایجاد نموده است. هر چند هنوز برای اظهار نظر در مورد اینکه آیا این طیف می‌تواند، موفقیت خاصی در انتخابات مجلس کسب کندیا خیر ، باید صبر کرد اما آنچه مشخص است این است که در بدنه اصولگرایی نه تنها وحدتی ایجاد نشده، بلکه گروهی متولد شده که دیگر احساس قرابتی با اصولگرایان ندارند.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


شعارهای دهن-پُرکن مسئولین، تناسبی با معیشت مَردم ندارد ...

 


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   ماه‌ها است که شاخص‌های اقتصادی تعریف و تصویر مشخصی ندارد. بعضی آمارها از چند مرکز و سازمان دولتی اعلام می‌شود که اغلب نیز با هم هماهنگ نیست و از طرفی دیگر نیز مخالفانی در مجلس یا از میان نخبگان نسبت به ناهمگونی شاخص‌ها با یکدیگر انتقاد می‌کنند. این روزها کم نیستند کسانی که عقیده دارند میان آمار اشتغال و رشد اقتصادی و شاخص تورم، ارتباطی که«باید» را نمی‌توان دید.
اعتدال : وضع آمارها و عملکرد اقتصادی دولت را در
گفت‌وگو با دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه به بحث گذاردیم. شرح این مصاحبه در ادامه می آید.

برخلاف اظهارات و وعده‌های دولتی‌ها پیش‌بینی می‌شود نرخ بیکاری تا پایان سال به بالای 20 درصد افزایش یابد

آقای دکتر؛ در یک‌سالگی هدفمندی یارانه‌ها هستیم. این طرح به‌عنوان یکی از برنامه‌های اصلی آقای احمدی‌نژاد در زمینه تحول اقتصادی مطرح بود. اکنون که بیش از 6 سال از استقرار دولت متبوع ایشان می‌گذرد، عملکرد اقتصادی دستگاه اجرایی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلاح نظام یارانه‌ای کشور، فی‌نفسه اقدام مفید و مثبتی است
اما آنچه که در عمل شاهد هستیم این است که دولت به آزادسازی قیمت‌ها پرداخته و نه هدفمندی آن. البته دولت‌های نهم و دهم همواره بر این منوال حرکت کرده‌اند که هر برنامه‌ای را در ردیف اجرا قرار می‌دهند، نام پرمسمایی هم بر آن می‌گذارند؛ مثلا«واگذاری بنگاه‌های دولتی» را «سهام عدالت» می‌نامند و «آزادسازی قیمت‌ها» را «هدفمندی یارانه‌ها» خطاب می‌کنند.
این نامگذاری‌ها اما غالبا هم چیزی است که با هدف اصلی که در آغاز امر مطرح می‌کنند، در تضاد است و ما شاهد هستیم که بسیاری از هم‌قطاران سابق این دولت از خروج روال اجرایی این طرح‌ها از مسیر اصلی خبر می‌دهند و معتقدند که سهام عدالت، اصل 44 و هدفمندی یارانه‌ها چنان که قرار بوده است نتوانسته به اجرا برسد.
در یک کلام اتفاقات اخیر نشان می‌دهد که فقدان انضباط مالی اصلی‌ترین عامل در عدم توازن‌های اقتصادی در کشور است که خود را در اشکال مختلفی از جمله عدم تعادل در بازار ارز نشان می‌دهد.

این بی‌انضباطی مالی که از آن سخن می‌گوئید، چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ آیا معتقد هستید که دستگاه‌های نظارتی نتوانسته‌اند به وظیفه خود به خوبی عمل کنند؟

   عدم نظارت کافی مجلس و نهادهای نظارتی را می‌توان به نوعی عامل اصلی بی‌انضباطی‌های گسترده دولت دانست. البته فقدان نهادهای نظارتی درون و برون نظام نیز در به وجود آمدن این مسئله دست دارد و نهادهای مدنی هم می‌توانند بخشی از این‌ها باشند.  در حقیقت، نهادهای مدنی، احزاب و مطبوعات باید بتوانند فشارهای لازم در جهت الزام دولت در اجرای تعهدات خود را بیاورند و در فقدان اینها بی‌انضباطی مالی بیش‌تر بشود.
منتهی این بخشی از مسئله است و عامل مهم‌تر در ساخت و تراکم قدرت در قوه مجریه به‌ویژه در این شش سال گذشته و
فقدان نظارت نهادهای عمومی حکومتی، مثل مجلس، دستگاه‌های دیگر است که وقتی نظارتی هم اعمال می‌شود به صورت تصادفی و اتفاقی است و آن هم به نتیجه خاصی منجر نمی‌شود. این روال اما از همان ابتدای فعالیت دولت به گونه‌ای دیگر رخ داده بود.
از همان سال 85 شاهد بودیم که می‌گفتند بودجه تورمی است اما مجلس به بهانه حمایت و همدلی با دولت، روی این نکته مهم پافشاری چندانی نکرد. نتیجه این امر هم این شد که بودجه عظیمی به نام پروژه‌های عمرانی نوشته شد و انتظارات تورمی در این حوزه رخ داد. به‌همین دلیل نیز نیمه‌سال متمم‌ها و اصلاحیه‌های بودجه‌ای آمد و تزریق بودجه جاری صورت گرفت که همه اینها موجب بر هم خوردن انضباط اقتصادی کشور شد.

ممکن است در این باره، مصداق مشخصی ذکر کنید؟

   در سال گذشته شاهد بودیم که اتفاقی کم سابقه رخ داد و بودجه‌ای نوشته شد و اجرا شد که در نهایت سبب شد سال بدون برنامه توسعه سپری شود.  به‌همین خاطر هم دولت، مدام پول می‌گرفت و خرج می‌کرد. البته در برنامه چهارم هم مشابه همین موضوع رخ داد؛ دولت نهم بارها اعلام کرد که برنامه چهارم توسعه را قبول ندارد و با وجود این موضوع بودجه کلانی را دریافت می‌کرد و مجلس هم تا حد زیادی اختیارات نظارتی خود را اجرا نمی‌کرد.
   طبیعی است که برهم خوردن نظم اقتصادی، برای مدیریت کلان کشور ره‌آورد خوبی نداشته باشد. حال در وضع کنونی، به عقیده شما آیا دولت نمی‌تواند به اصلاح امور بپردازد؟

   برخی سیاست‌های دولت در جهت بحرانی شدن وضع اقتصادی کشور، کاملا تعمدی به‌نظر می‌رسد. فارغ از مداخله‌هایی که دولت به عمد در بازارهای سکه و ارز می‌کند و تنها به برهم‌زدن نظم بازار منجر می‌شود و چالش‌هایی نظیر صف‌های طولانی، سود‌ها و ضررهای هنگفت را برای فعالان بازار به ارمغان می‌آورد،
   می‌بینیم که دولت تعمدا در فصل برداشت میوه نسبت به واردات اقدام می‌کند و این در حالی است که وزارت کشاورزی و بازرگانی ادعا می‌کنند که اطلاعی از روند واردات ندارند.  به واقع سیاست‌هایی از قبیل واردات میوه و مرکبات را در جهت بحرانی کردن واحدهای تولیدی به صورت تعمدی از سوی دولت صورت می‌گیرد.

صحبت از بازار سکه و ارز شد؛ علت رقم خوردن وضع موجود را در چه می‌دانید؟
اصلی‌ترین دلیل التهاب در بازارهای سکه و ارز به سیاست‌های غلط دستگاه اجرایی برمی‌گردد. به واقع، دولت خود بزرگ‌ترین عرضه‌کننده ارز غیر رسمی در بازار است و بنابراین دولت برای تامین کسری بودجه‌اش از این راه استفاده می‌کند. ثانیا از طرف دیگر تحریم‌های اقتصادی هم بی‌تاثیر نبوده و نیستند و عامل سوم هیاهویی است که جریان نئولیبرال در کشور به راه انداخته است.
   اینها برنده‌های اصلی ارز به زیان صد‌ها هزار تولیدکننده کوچک و متوسط در کشور هستند. در نظر باید داشت که دولت بزرگ‌ترین عرضه‌کننده ارز به صورت انحصاری است. بنابراین این بازی که تفاوت قیمت بازار آزاد و رسمی وجود دارد، بازی است که خود دولت ترتیب داده تا بتواند کسری بودجه‌اش را از این طریق تامین کند. منتها اتفاقی که می‌افتد این است که 9/99 درصد مردم آسیب می‌بینند و این قوه مجریه است که برنده می‌شود.

چه دلیلی برای مداخله دولت در قیمت بازار ارز می‌تواند وجود داشته باشد؟
   به واقع عمده‌ترین عاملی که باعث به وجود آمدن بازار چند نرخی ارز شده، خود دولت است.   چراکه دولت، کسری بودجه دارد و از این رو تلاش می‌کند تا با مداخله در بازار بتواند بخشی از کسری‌های خود را جبران کند. در حال حاضر، همه‌چیز دست قوه مجریه است و خود آنها هستند که عرضه و تقاضا را کنترل می‌کنند و گذشته از آن نیز به واسطه رسانه‌هایی که غالبا زمان زیادی نیز از عمر آنها نمی‌گذرد، به تاثیرگذاری روی افکار عمومی می‌پردازند و هماهنگ با سیاست‌های بانک مرکزی به پمپاژ اخبار مشغول هستند.

طرح جدید وزارت نفت در آنچه که به آن پیش‌فروش نفت گفته می‌شود، به اعتقاد حضرتعالی چگونه است؟ آیا مورد استقبال قرار خواهد گرفت؟
   اکنون شاهد هستیم که دولت دست به پیش‌فروش نفت‌ زده است؛ این طرح به‌نظر من بسیار عجیب و غریب است و فقط موجب می‌شود که بازار بورس نفت را تغییر بدهد و صد البته این کار نیز به هزینه مردم تمام خواهد شد. اصلا معلوم نیست دولت با 600 میلیارد دلار درآمد نفتی کشور چه کرده و وقتی که نتوانسته از همین منابع، سرمایه لازم را فراهم کند چگونه ممکن است که بتوان از طریق پیش فروش، به تامین سرمایه پرداخت؟

   در واقع این طرح شبیه اوراق قرضه برای سرمایه‌گذاری است منتهی فرقش این است که نرخ سود آن ثابت نیست، و ممکن است که این امید را برای خریداران سهام ایجاد کند که قیمت نفت افزایش پیدا خواهد کرد که این افراد بتوانند کالا‌هایشان را با قیمت بیش‌تری بفروشند. حال اگر سررسید این سهام چهار ساله باشد و این محدودیت‌ها هم وجود داشته باشد، این طرح خیلی برای خریداران جاذبه نخواهد داشت.

   البته باید در نظر داشت که اساسا نمی‌توان پیش‌بینی چهار ساله در بازار نفت به عمل آورد، زیرا این بازار پر التهاب و پر نوسان است و از بسیاری از مسائل از جمله رویدادهای سیاسی تاثیر پذیرفته و دستخوش نوسان می‌شود و نمی‌شود پیش‌بینی کرد که چه اتفاقاتی روی خواهد داد.
این طور نیست که شما یک بازار بین‌المللی نفت را در کشور راه‌اندازی کنید و زیر ساخت‌های بین‌المللی‌ این طرح را فراهم نکرده باشید.

رقابت‌های جدی و خصومت‌هایی که نسبت به ایران که در صحنه جهانی وجود دارد، عامل اصلی نبود
 داوطلبان خرید در این بازار بوده است و من حتی شنیده‌ام که یک یا دو محموله نفتی را به زیر قیمت جهانی در بورس فرآورده‌های نفتی کیش عرضه کرده‌اند، که این هم خیلی قابل تامل است.

   اگر موافق باشید، فضای بحث را به سمت تولید ببریم. همان‌طور که مستحضر هستید؛ یارانه تولید چند صباحی هست که به موضوع اظهارنظر نمایندگان دولت و بخش خصوصی و حتی مجلس تبدیل شده است. این وضع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

   در شرایط فعلی که تولیدکنندگان به دنبال سیاست‌های دولت در مکانیسم اجرای هدفمندی یارانه‌ها به مشکل خورده‌اند، عدم تخصیص یارانه تولید و جوایز صادراتی، فقط به تولیدکنندگان و صادرکنندگان فشار می‌آورد  و عملا بازار را در اختیار تولیدکنندگان ترک و چینی قرار می‌دهد. البته لازم به تاکید است که در حال حاضر گروه‌های منتخبی که به عنوان نمایندگان بخش خصوصی معرفی می‌شوند،
   غالبا بخش خصوصی واقعی نیستند و فقط لایه نخبه‌ای را نمایندگی می‌کنند که آنها نیز عمدتا به واردات مشغول هستند.
لذا با وجود آن‌که اتاق بازرگانی و صنایع و معادن توان فشارآوردن به مراکز تصمیم‌گیر را دارد اما از آنجا که منافع تولیدکنندگان را نمایندگی نمی‌کند، تصمیم خاصی که تامین‌کننده خواسته‌های تولیدگران باشد اخد نمی‌شود. می‌توان به نوعی ادعا کرد که هم‌اکنون تولیدکننده واقعی خانه‌نشین شده است.

آیا این وضع موجبات افزایش نرخ بیکاری را فراهم نمی‌کند؟

   در حال حاضر با توجه به افزایش تعداد واحدهای بحرانی در کشور، برخلاف اظهارات و وعده‌های دولتی‌ها پیش‌بینی می‌شود که نرخ بیکاری تا پایان سال جاری به بالای 20 درصد افزایش یابد.  هم‌اکنون سالانه به‌صورت میانگین 200 هزار نفر تحت‌پوشش بیمه بیکاری قرار می‌گیرند و این در حالی است که دولت ادعا می‌کند سالانه یک میلیون فرصت شغلی ایجاد کرده است. درثانی، در حال حاضر بیش از 25 درصد از فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند و این‌گونه که پیش می‌رود افزایش نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان تا پایان سال جاری در کشور پدیده‌ای محتمل خواهد بود.

   یکی از شاخصه‌های اقتصادی که همواره مورد بحث میان مردم و مسئولان بوده، تورم است. عموما هنگامی که از این موضوع صحبت می‌شود، شاهد نوعی تفاوت در تعریف و دیدگاه هستیم. حق را می‌توان به کدام گروه داد؟

   شاخصه‌های اقتصادی و پارامترهای مدیریت کلان کشور، یک مفهوم دانشگاهی دارند و یک مفهوم عرفی که ممکن است این دو با یکدیگر کاملا منطبق نباشند اما به هرحال دلیل نمی‌شود که تصور کنیم مردم این موضوعات را نمی‌دانند و با اتکا به تعاریف دانشگاهی قصد فرافکنی کنیم.
مثلا پیش از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، مسئولان دولتی به‌طور کلی تورم را انکار می‌کردند و از جهش قیمتی سخن می‌گفتند و این در حالی است که ما رشد تورمی را شاهد هستیم.

   در حال حاضر شاهد هستیم که مردم نسبت به آمارهای ارایه شده در زمینه بیکاری و نرخ رشد اقتصادی در کشور، اعتماد کافی ندارند و با توجه به این‌که مردم معنای تورم را می‌دانند دولت نمی‌تواند با ارایه آمارهای ضد و نقیض مردم را گمراه کند.  مثلا حدود 5 یا 6 ماه بعد از هدفمندی یارانه‌ها مطابق اعلام دولت، ایندکس شاخص تولید در حدود 33 درصد بود که این از افزایش هزینه‌های تولیدکنندگان حکایت داشت و با توجه به این‌که تورم اعلامی نیز روی همان پایه تورمی و محاسباتی حدود 20 درصد اعلام شده، آنچه که به بازار و زندگی مردم تزریق می‌شود تورمی در حدود 50 و چند درصد است. به واقع، در حال حاضر نرخ تورم بیش از 50 درصد است؛ در حالی که دولت با دستکاری آمار‌ها نرخ رشد اقتصادی را سه درصد و تورم را 19 درصد اعلام می‌کند. البته در حال حاضر آمارها در انحصار دولت است و اثبات این‌که نرخ تورم دقیقا چه میزان است، کار ساده‌ای نیست.

منبع: تابناک

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


رابطه رابطه است وُ کاکا برادر!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   شورای عالی استاندارد که شب گذشته به ریاست محمود احمدی‌نژاد تشکیل جلسه داد، مهدی خورشیدی آزاد دبیر شورای مشاورین رئیس‌جمهوری را با حفظ سمت به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد ایران منصوب کرد.
احمدی‌نژاد وزرای بازرگانی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، صنایع و معادن، علوم،‌تحقیقات و فناوری، کار و امور اجتماعی، جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی، نیرو، رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران، دو نفر کارشناس امور استاندارد که به پیشهاد رئیس موسسه و به حکم رئیس‌جمهوری برای مدت سه سال به این سمت انتخاب می‌شوند، شورای عالی استاندارد را تشکیل می‌دهند.
پیش از این از خورشیدی به عنوان یکی از گزینه‌های تصدی بازرسی ریاست‌جمهوری یاد می‌شد.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   اعتدال :
سه میلیارد دلار از بودجه بخش بهداشت و درمان در سال جاری پرداخت نشده است. بودجه‌ای که از محل هدفمندسازی و فروش نفت باید حاصل می‌شده است.
کمیسیون بهداشت و درمان گزارشی درباره عدم اختصاص اعتبار لازم به وزارتخانه بهداشت از سوی دولت آماده کرده بود.
   حسن تامینی لیچایی سخنگوی این کمیسیون در تشریح این گزارش گفت: سهم مردم در پرداخت هزینه‌های بهداشتی و درمانی روز به روز افزایش پیدا کرده و گردش مالی بیمارستان‌ها به درآمد حاصل از جیب مردم وابسته تر شده و زمینه ماندگاری پزشکان متخصص در بیمارستان‌های دولتی را با مشکل جدی مواجه کرده است و بیم آن می‌رود اداره این بیمارستان‌ها با بحران مواجه شود.
   وی از بخشی از بودجه 90 مبنی بر اختصاص سه میلیارد دلار از محل افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و میعانات گازی مازاد به وزارت بهداشت? یاد کرد که نه تنها محقق نشده بلکه 10 درصد از درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها هم به این وزارتخانه پرداخت نشده است.
   حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان نیز مجلس با اشاره به مشکلات مردم در بخش سلامت گفت: عدم توجه دولت به حل مشکلات مردم در این حوزه و کم نشدن هزینه‌های پرداختی از سوی مردم، نارضایتی‌هایی را به وجود آورده است.
   وی با بیان اینکه در قانون برنامه پنجم نیز نمایندگان تلاش بسیاری کردند که بتوانند مشکل بهداشت و درمان را برای همیشه حل کنند، ادامه داد: اختصاص 10 درصد از قانون هدفمندی یارانه‌ها برای حل مشکلات سلامت جزو اقدامات موثری بود که نمایندگان آن را به ثمر رساندند. قرار بود سهم پرداختی مردم در هزینه‌های درمان به زیر 3 درصد کاهش پیدا کند و این مساله با 10 درصد از درآمد هدفمندی یارانه‌ها ممکن بود که نمایندگان در این زمینه اهتمام کردند. اما دولت این قانون را اجرا نکرد.
وی افزود: به این ترتیب قرار شد از مازاد درآمد نفت به بخش سلامت مردم اختصاص پیدا کند که مشکلات حوزه سلامت مرتفع شود، قرار بود این اعتبار را دولت پرداخت کند که این مسئله تاکنون اجرایی نشده است و از پول مازاد فروش نفت به بخش درمان نیز اختصاص پیدا نکرده است.
   مصطفی کواکبیان نماینده سمنان هم با اشاره به افزایش سرانه درمان، از عدم اجرای قانون مصوب مجلس از سوی دولت انتقاد کرد و گفت: چرا باید برخی به خاطر درمان کم هزینه‌تر به خارج از کشور بروند؟
   او که معتقد بود وضعیت بیمارستان‌های دولت روز به روز وخیم‌تر می‌شود، اضافه کرد: وزارت بهداشت برای این بودجه 3000 میلیاردی برنامه ریزی کرده است. عدم پرداخت این بودجه ناکارآمدی این وزارتخانه در عمل به تعهداتش را به بار می‌آورد.
به گفته وی، اگرچه دولت خط فقر را اعلام نمی‌کند اما بی‌توجهی به بخش درمان، وضعیت مردم را بدتر و بدتر می‌کند.
   جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه هم با انتقاد از اینکه معاونت راهبردی وبرنامه ریزی دولت در این جلسه حضور ندارد که به اعتراضات نمایندگان پاسخ گوید، ادامه داد: اگر دولت همکاری مجلس را در تصویب بودجه 91 می‌خواهد، باید توزیع عادلانه‌ای را درتدوین بودجه رعایت کند. وگرنه تصویب بودجه 91 با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
  
دلاری که گران شد، بودجه که نیامد
  
اما جدا از همه این‌ها، تغییرات قیمت دلار، در طلب وزارت بهداشت موثر نیست. در زمان تصویب بودجه سال 90، مجلس هر دلار را 1050 تومان در نظر گرفت، به همین دلیل وزارت بهداشت 3 هزار میلیارد تومان باید از صادرات نفتی نفع می‌برد.
   اما اکنون دلار 1500 تومان در بازار آزاد است و طلب ریالی وزارت بهداشت به 4500 میلیارد تومان رسیده است. هرچند وزارت بهداشت اگر بتواند پولی از خزانه بگیرد، با همان نرخ 1050 تومان محاسبه می‌شود و معدل ریالی هر دلار 1050 تومان را دریافت می‌کند. حتی اگر طلب وزارت بهداشت به نرخ دولتی بانک مرکزی هم محاسبه شود، چیزی حدود 200 میلیارد تومان، بیشتر باید به وزارت بهداشت پرداخت شود.
   با تمام اینها به نظر می‌رسد وزارت بهداشت راضی است معادل ریالی 3 میلیارد دلار را به نرخ همان هر دلار 1050 تومان دریافت کند. چندی پیش وزیر بهداشت گفت به دولت اعلام کرده از این پس تمام حساب‌های با توجه به همین سه میلیارد دلار پرداخت می‌شود. غیر از این‌ها حبر می‌رسد تاکنون تنها کمتر از 500 میلیون دلار از طلب 3 میلیارد دلاری به وزارت بهداشت پرداخت شده است.
منبع: خبر آنلاین

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


از قدیم گفتن \پول زیاد\بچه رو فاسد میکنه! انقدر بفکر خوشگذرونی ن

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه نظام سلامت کشور با چالش جدی مواجه است، تاکید کرد: مردم از سلامت خود غافل شده اند و این نگران کننده است.
به گزارش مهر، دکتر شاهرخ رامین گفت: با مشکلاتی که بر سر راه اجرای طرح پزشک خانواده وجود داشته و از طرفی با عدم احقاق منابع مالی، نظام سلامت با چالش جدی مواجه شده است.
وی افزود: با توجه به هدفمندی یارانه ها پیش بینی می شود که هزینه های حوزه سلامت به صورت مستقیم با مصرف انرژی مانند سایر بخشها و به صورت غیر مستقیم با کاهش کالری و پروتئین در سبد خانواده افزایش خواهد یافت.
رامین گفت: در شرایط فعلی که یارانه ­ها به صورت مستقیم پرداخت می شود بیشتر خانواده ها این پول را صرف مخارجی می کنند که به زعم خودشان واجب تر از هزینه های بهداشت و درمان است و در نتیجه از سلامت خود غافل می شوند و این نگران کننده است.
عضو کمیسیون بهداشت درمان ادامه داد: در کمیسیون بهداشت و درمان جلسات متعددی با حضور روسای دانشگاههای علوم پزشکی برگزار شده است و با گزارشهای مبسوطی که در کمیسیون ارائه شد آماری به دست آمد که نشان می دهد به رغم همه کسری هایی که در نظام سلامت از لحاظ مالی وجود دارد اما مسئولین و پرسنل این حوزه با از خود گذشتگی و تلاش مضاعف سعی کردند که اجازه ندهند این نقص، کمبودی در نظام ارائه خدمات سلامت به جامعه ایجاد کند.
وی در پایان گفت: اعضای کمیسیون بهداشت و درمان وظیفه خود می دانند که این موضوعات را به صورت کارشناسانه و با اعداد و ارقام دقیق به معاونت راهبردی ریاست جمهوری اطلاح دهند و پیگیری کنند که با اجرای قانون و تامین منابع همانطور که در قانون دیده شده بزودی کسری منابع تامین شود.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


ایران ویج - معنای واژه های "زرنگی" و "آدم زرنگ" می تواند از تعابیر مختلفی برخوردار باشد.

گاهی اوقات "زرنگی" به ذکاوت و استعداد در انجام موفقیت آمیز کارها اطلاق میگردد و گاهی نیز به توانایی های ذهنی و جسمی. متاسفانه در اندیشه برخی از مردم به اشتباه این دو واژه به معنای زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، رعایت نکردن قانون و نادیده گرفتن آداب اجتماعی در نظر گرفته می شود. در ادامه به 11 عملی که بعضی افراد از آن تعبیر به "زرنگی" میکنند اشاره می کنیم:

1- عبور از چراغ قرمز
رانندگانی که با دیدن چراغ زرد بجای کم کردن سرعت خود پایشان را روی پدال گاز فشار می دهند تا گرفتار چراغ قرمز نشوند، به این خاطر که چند ثانیه ای جلو بیفتند، تصور میکنند با عملی هوشمندانه اقدام به "زرنگی" میکنند که بر خلاف تصور این کار سبب افزایش احتمال تصادفات در معابر و تقاطع خیابانها میگردد و در اصل ریسک صدمات جانی و مالی را افزایش می دهند.

2- عبور از لاین مخالف
ترافیک شهر طاقت فرسا و خسته کننده است ولی این دلیل نمی شود در خیابانی دو طرفه زمانیکه پشت انبوهی از اتومبیل ها گیر افتاده ایم و لاین مخالف خلوت است، از خط ممتد تجاوز کرده و با سرعت زیاد در لاین مربوط به مسیر مقابل از کنار بقیه عبور کنیم.

3- اشتباه در پس گرفتن باقی پول
حتماً زیاد برخورد کرده اید زمانیکه اقدام به خرید کالایی میکنید، فروشنده به دلیل تراکم کاری در برگرداندن باقی پول شما اشتباه کرده و مبلغ بیشتری را باز میگرداند. شما متوجه میشوید، آیا اشتباه فروشنده را به او یادآوری می نمایید و وجه اضافه را به وی بر میگردانید؟ گاهی در بانکها نیز از این قبیل اشتباهات رخ میدهد و باید وجه دریافتی اضافه را برگرداند. مطمئناً مایل نیستید پول ناسالمی در زندگی شما وارد شود!

4- خیانت در روابط
خیانت های جنسی و احساسی، برقراری رابطه هم زمان با چند نفر و عدم صداقت به هیچ عنوان "زرنگی" محسوب نشده و مصداق بارز بی شخصیتی و بی بندو باری محسوب میگردد.

5- کم کاری در محل کار
برخی کارمندان کم کاری و انجام ندادن مسئولیت هایشان بطور کامل و در وقت مقرر را نوعی "زرنگی" می پندارند و سعی میکنند تا حد امکان از بار وظایفشان کم کنند. زمان غیر معقولی را به انجام کارهای شخصی، غیبت، و بیکاری میپردازند و در انتها احساس میکنند سر شرکت و مدیران خود کلاه گذاشته اند. معمولاً اینگونه افراد همیشه در همان رده شغلی خود باقی می مانند و هیچگونه پیشرفته در مقام و درآمدشان حاصل نمی شود.

6- زیر آب زنی در محل کار
عمل زشت و ناپسند دیگری که ممکن است به "زرنگی" تعبیر شود، توطئه چینی علیه دیگر کارمندان است که باعث شود از کار اخراج شوند و یا وجهه شان تخریب گردد. حسادت و انگیزه های مادی ممکن است باعث شود فردی با القای مسائل نادرست در ذهن مدیر شرکت باعث بیکار شدن همکارش شود و بعد از آن احساس "زرنگی!" کند در صورتیکه این عمل بسیار زشت و بر خلاف همه موازین اخلاقی و اجتماعی می باشد.

7- استفاده غیر مجاز از خدمات بیمه ای دیگران
گران بودن هزینه های درمانی و مخارج بیمارستانها دلیل بر این نیست که فردی برای دریافت خدمات درمانی از دفترچه فرد دیگری استفاده کند و آنرا "زرنگی" تصور کند چرا که این اقدام وی تاثیرات مخرب بسیاری در سازمانهای مربوطه بر جای میگذارد.

8- هجوم برای دریافت نذورات
در ایامی که به مناسبتهای مذهبی نذورات و غذاهای نذری به عموم ارائه میشود متاسفانه برخی افراد که گاهی وضعیت مالی بسیار خوبی نیز دارند با اتومبیلهای خود در خیابانها به دنبال مراکز نذری هجوم آورده و تا حد امکان اقدام به دریافت و پر کردن اتومبیل خود از انواع غذاها میکنند و اجازه نمی دهند خانواده های نیازمند تر سهم بیشتری ببرند. در انتها هر کس بیشتر نذورات جمع کرده باشد در تصور خود "زرنگتر!" محسوب میشود.

9- تعویض البسه پس از استفاده
موضوع دیگری که گاهی مشاهده میشود این است که فردی پس از خرید لباس از آن در مراسمی استفاده کرده و روز بعد به بهانه های مختلف اقدام به پس دادن جنس به فروشنده می نماید و در ذهن خود به خاطر این "زرنگی" احساس غرور و رضایت میکند.

10-  پرخوری در میهمانی ها
شاید برخورد کرده باشید با اشخاصی که در میهمانی ها همانند میدان جنگ به فکر جمع آوری غنائم و استفاده هرچه بیشتر و بهینه تر از مواد غذایی و امکانات میزبان می باشند و به هنگام صرف غذا حداکثر تلاش خود را برای انباشتن انواع غذاها مینمایند. اینگونه افراد به نوعی حس "زرنگ" بودن درونشان موج می زند.

11- تقلب در امتحانات
افرادی که در امتحانات از انواع و اقسام روشهای کلاسیک و نوین تقلب در امتحان بهره می برند و به این ترتیب از پس سوالات دشوار در امتحان مربوطه بر می آیند باید بدانند که تقلب در حقیقت نوعی کلاه گذاشتن بر سر خودشان است و نه "زرنگی." دانشجویی که از طریق تقلب به مدرک دست یابد مطمئناً نخواهد توانست در باز کار موفق شود.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


جامعه سالم کیلوئی چنده!؟

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  پزشکان هشدار می‌دهند که مصرف نکردن شیر و محصولات لبنی، ضررهای فراوان دارد و احتمالاً به نوعی مرگ خاموش منجر می‌شود. متخصصان اعلام می‌کنند که میانگین مصرف لبنیات در کشور، 50 کیلوگرم کمتر از میزانی است که باید باشد. مردم گله می‌کنند که لبنیات دائماً گران می‌شود، و قدرت خرید آن‌ها روز به روز کاهش می‌یابد. کارخانه‌های لبنی اصرار می‌کنند که چاره‌ای جز افزایش قیمت محصولات ندارند و هیچ حمایتی از آن‌ها نمی‌شود. مسؤولان اما همان حرف‌های همیشگی را تکرار می‌کنند و در نهایت هیچ اقدام خاصی انجام نمی‌دهند.
تناقض‌ دولت در حرف و عمل؛ مصرف نکردن لبنیات چه تبعاتی دارد؟
فرارو- پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، طی 9 ماه، محصولات لبنی به دلایل مختلف و راه‌های متفاوت، 28 درصد افزایش قیمت داشته‌اند. با این وجود، چند روز گذشته نیز بار دیگر کارخانه‌های لبنیات‌سازی برای افزایش 10درصدی اقدام کرده‌اند.
سازمان حمایت مصرف‌ کنندگان و تولیدکنندگان همچنان بر طبل انکار می‌کوبد، افزایش قیمت‌ها را غیرقانونی می‌داند. رئیس این سازمان نیز تأکید می‌کند که با هرگونه افزایش برخوردی مقابله خواهد کرد.
اما مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های لبنی، نظری دیگر دارد. او 10درصد افزایش این محصولات را تأیید کرده و گفته است که صنایع قادر نیستند با قیمت‌های کنونی، فعالیت‌های خود را ادامه دهند. چرا که شیر خام به عنوان مواد اولیه لبنیات، 50 درصد گران شده است. سازمان حمایت و دامداران هم نتوانسته شیرخام را به قیمت 600 تأمین کند و به مصوبه کارگروه تنظیم بازار عمل نشده است.
وزارت جهاد کشاورزی هم، آمارهای غیرواقعی ارائه داده و کمبود شیرخام مورد نیاز کارخانه‌ها همچنان به قوت قبل باقی مانده است. تمام این دلایل باعث شده است که در چند روز گذشته شرکت‌های لبنی سراسر کشور، محصولات خود را بین 8 تا 10درصد افزایش بدهند و هیچ اهمیتی برای مجوز سازمان حمایت قائل نباشند.
مدیران سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان و سایر مسؤولان، این بار نیز موضع انفعالی در پیش گرفته‌اند و به اظهار نظرهای «غیرقانونی است» و «برخورد می‌شود» اکتفا کرده‌اند. اما تجربه نشان داده است که پس از مذاکره و نشست با فعالان بخش لبنی، ناچار می‌شوند افزایش قیمت‌ها را بپذیرند. به این ترتیب دیگر صدای کسی بلند نمی‌شود تا افزایش بعدی و تکرار دوباره همین داستان.
بلای مصرف نکردن لبنیات
شاید باورش کمی دشوار باشد اما بر اساس تحقیقات مشخص شده است که قد روستاییان ایرانی در سال‌های اخیر نسبت به گذشته کوتاه‌تر شده و دلیل آن مصرف کم لبنیات و به ویژه شیر است.
وزارت بهداشت از 5 سال گذشته، پژوهشی را آغاز کرده است. نتایج این پژوهش نشان داده که روستاییان ایرانی به علت مصرف ناکافی شیر، بیشتر دچار ضعف عمومی بدن و لاغری می‌شوند.
پزشکان توصیه می‌کنند که هر فرد حداقل روزانه یک لیوان شیر (300 سی سی) مصرف کنند. چرا که پوکی استخوان از دیگر عوارض مصرف نکردن شیر است.
رییس جامعه پزشکان متخصص داخلی بر این باور کاست که پوکی استخوان یا مرگ خاموش گریبانگیر بسیاری از افراد سالمند به ویژه زنان شده است؛ بنابراین، لازم است زمینه‌ای فراهم شود که همه مردم بتوانند روزانه یک لیوان شیر مصرف کنند.
همچنین بر اساس دستورهای پزشکی در شرایط آلودگی هوا، برای کاهش صدمات به دستگاه تنفسی و التهاب دستگاه گوارش، ضروری است مصرف شیر و لبنیات افزایش داده شود.
هر اندازه که قیمت محصولات لبنی، افزایش بیشتری می‌یابد، از میزان این محصولات در سبد خرید خانوارها کاسته می‌شود. این در حالی است که هم‌اکنون متوسط مصرف لبنیات 50 کیلوگرم کمتر از حد لازم است. افزایش قیمت شیر هم در پی حذف شیر یارانه‌ای، سبب شد تا بسیاری از مردم کم درآمد مصرف شیر را از سبد روزانه غذایی خود کم کنند.
کارشناسان عقیده دارند که بیماری‌های ناشی از عوارض مصرف کم شیر، بار اقتصادی زیادی را به جامعه تحمیل می‌کند. آن‌ها بر این باورند که سیاست‌های دولت برای تبلیغ و ترویج مصرف شیر و سایر مواد لبنی، بعید است که به ثمر بنشیند. چرا که دولت برای اثبات اهمیت مصرف مواد لبنی باید حداقل نرخ این محصولات را ثابت نگه دارد و در عوض کیفیت آن‌ها را روز به روز ارتقا بخشد.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


جامعه سالم کیلوئی چنده!؟

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  پزشکان هشدار می‌دهند که مصرف نکردن شیر و محصولات لبنی، ضررهای فراوان دارد و احتمالاً به نوعی مرگ خاموش منجر می‌شود. متخصصان اعلام می‌کنند که میانگین مصرف لبنیات در کشور، 50 کیلوگرم کمتر از میزانی است که باید باشد. مردم گله می‌کنند که لبنیات دائماً گران می‌شود، و قدرت خرید آن‌ها روز به روز کاهش می‌یابد. کارخانه‌های لبنی اصرار می‌کنند که چاره‌ای جز افزایش قیمت محصولات ندارند و هیچ حمایتی از آن‌ها نمی‌شود. مسؤولان اما همان حرف‌های همیشگی را تکرار می‌کنند و در نهایت هیچ اقدام خاصی انجام نمی‌دهند.
تناقض‌ دولت در حرف و عمل؛ مصرف نکردن لبنیات چه تبعاتی دارد؟
فرارو- پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، طی 9 ماه، محصولات لبنی به دلایل مختلف و راه‌های متفاوت، 28 درصد افزایش قیمت داشته‌اند. با این وجود، چند روز گذشته نیز بار دیگر کارخانه‌های لبنیات‌سازی برای افزایش 10درصدی اقدام کرده‌اند.
سازمان حمایت مصرف‌ کنندگان و تولیدکنندگان همچنان بر طبل انکار می‌کوبد، افزایش قیمت‌ها را غیرقانونی می‌داند. رئیس این سازمان نیز تأکید می‌کند که با هرگونه افزایش برخوردی مقابله خواهد کرد.
اما مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های لبنی، نظری دیگر دارد. او 10درصد افزایش این محصولات را تأیید کرده و گفته است که صنایع قادر نیستند با قیمت‌های کنونی، فعالیت‌های خود را ادامه دهند. چرا که شیر خام به عنوان مواد اولیه لبنیات، 50 درصد گران شده است. سازمان حمایت و دامداران هم نتوانسته شیرخام را به قیمت 600 تأمین کند و به مصوبه کارگروه تنظیم بازار عمل نشده است.
وزارت جهاد کشاورزی هم، آمارهای غیرواقعی ارائه داده و کمبود شیرخام مورد نیاز کارخانه‌ها همچنان به قوت قبل باقی مانده است. تمام این دلایل باعث شده است که در چند روز گذشته شرکت‌های لبنی سراسر کشور، محصولات خود را بین 8 تا 10درصد افزایش بدهند و هیچ اهمیتی برای مجوز سازمان حمایت قائل نباشند.
مدیران سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان و سایر مسؤولان، این بار نیز موضع انفعالی در پیش گرفته‌اند و به اظهار نظرهای «غیرقانونی است» و «برخورد می‌شود» اکتفا کرده‌اند. اما تجربه نشان داده است که پس از مذاکره و نشست با فعالان بخش لبنی، ناچار می‌شوند افزایش قیمت‌ها را بپذیرند. به این ترتیب دیگر صدای کسی بلند نمی‌شود تا افزایش بعدی و تکرار دوباره همین داستان.
بلای مصرف نکردن لبنیات
شاید باورش کمی دشوار باشد اما بر اساس تحقیقات مشخص شده است که قد روستاییان ایرانی در سال‌های اخیر نسبت به گذشته کوتاه‌تر شده و دلیل آن مصرف کم لبنیات و به ویژه شیر است.
وزارت بهداشت از 5 سال گذشته، پژوهشی را آغاز کرده است. نتایج این پژوهش نشان داده که روستاییان ایرانی به علت مصرف ناکافی شیر، بیشتر دچار ضعف عمومی بدن و لاغری می‌شوند.
پزشکان توصیه می‌کنند که هر فرد حداقل روزانه یک لیوان شیر (300 سی سی) مصرف کنند. چرا که پوکی استخوان از دیگر عوارض مصرف نکردن شیر است.
رییس جامعه پزشکان متخصص داخلی بر این باور کاست که پوکی استخوان یا مرگ خاموش گریبانگیر بسیاری از افراد سالمند به ویژه زنان شده است؛ بنابراین، لازم است زمینه‌ای فراهم شود که همه مردم بتوانند روزانه یک لیوان شیر مصرف کنند.
همچنین بر اساس دستورهای پزشکی در شرایط آلودگی هوا، برای کاهش صدمات به دستگاه تنفسی و التهاب دستگاه گوارش، ضروری است مصرف شیر و لبنیات افزایش داده شود.
هر اندازه که قیمت محصولات لبنی، افزایش بیشتری می‌یابد، از میزان این محصولات در سبد خرید خانوارها کاسته می‌شود. این در حالی است که هم‌اکنون متوسط مصرف لبنیات 50 کیلوگرم کمتر از حد لازم است. افزایش قیمت شیر هم در پی حذف شیر یارانه‌ای، سبب شد تا بسیاری از مردم کم درآمد مصرف شیر را از سبد روزانه غذایی خود کم کنند.
کارشناسان عقیده دارند که بیماری‌های ناشی از عوارض مصرف کم شیر، بار اقتصادی زیادی را به جامعه تحمیل می‌کند. آن‌ها بر این باورند که سیاست‌های دولت برای تبلیغ و ترویج مصرف شیر و سایر مواد لبنی، بعید است که به ثمر بنشیند. چرا که دولت برای اثبات اهمیت مصرف مواد لبنی باید حداقل نرخ این محصولات را ثابت نگه دارد و در عوض کیفیت آن‌ها را روز به روز ارتقا بخشد.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


آقای دولت یادت باشد! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   پاسخ پرسش «کی بود» کاملا به کاری وابسته است که دنبال فاعل یا عاملش می گردیم. بعضی وقت ها « این حقیر»? « بنده»? و ... و کلماتی از این قبیل است? گاهی هم صفات و القاب توهین آمیز یا تحقیر کننده. چرا؟
آقای دولت یادت باشد!
تابناک- من بودم? کار من بود? دیدید چکار کردم? و... . آیا این ها جملات رایجی نیست؟ و آیا ما در طول روز بارها و بارها با چنین جملاتی مواجه نمی شویم؟
وجه مشترک این جملات چیست؟ این گزارش می خواهد با مطالعه موردی? شما را به اندیشیدن درباره این موضوع دعوت کند.
ارز? در کشور ما? سال هاست که از کارکرد و جایگاه خود خارج شده و از چیزی اعتباری و اسنادی به کالایی قابل خرید و فروش تبدیل شده است. این یک.
دوم این که کالایی به نام ارز در کشور ما با نوسان بسیار روبرو است. به عبارتی ریسک آن بالا است.
سوم این که این کالا? علیه تولید? اشتغال? و امنیت ملی عمل می کند.
چهار و پنج و شش و... را هم می توان بر این فهرست افزود.
حالا باید برویم سراغ عامل این وضعیت؛ یا به عبارت دقیق تر، عامل اصلی این وضعیت.
از جهات بسیاری می توان ادعا کرد که مهم تر عامل در پدید آمدن این وضعیت قوه مجریه است. نوع کنش های دولت است که ارز را به این صورت در آورده است.
حالا اگر به آرشیو رسانه ها مراجعه کنیم? کمتر موردی می یابیم که یکی از مسئولان دولتی مسئولیت این وضعیت را به عهده گرفته باشد. عذرخواهی و استعفا که اصلا در قاموس آنان پیدا نمی شود تا کسی دنبال معنایش باشد. در چنین مواردی با اتکا به اصل فرافکنی هزاران مقصر غیر مسئول می توان برای آن پیدا کرد و اگر کسی در این سخن چون وچرا کند باید آماده هر اتهامی باشد.
در عوض? وقتی اندکی از التهاب بازار ارز در طی این سال ها فرو نشسته است مسئولان و دستگاه ها در مصاحبه و ارسال خبر از یکدیگر سبقت می گیرند و خود را تنها یا مهم ترین عامل حل این مشکل معرفی می کنند.
آنچه در روزهای اخیر? درباره ارز رخ داد نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر وقت ارز گران می شود? متولیان یا ساکتند یا دنبال توطئه گر می گردند؛ اما وقتی کمی از التهاب بازار کاسته می شود باید میکروفن ها و ضبط صوت ها را روشن کرد و سخنرانی غرای مسئول مربوط را به خورد مخاطبان داد.
این گزارش را می توان همچنان ادامه داد? اما می خواهیم با یک خواهش آن را پایان دهیم: « آقای دولت? یادت باشد شما ارز را ارزان کرده ای؛ موقعی هم که گران شد دنبال مقصر نگردی! قبول؟»
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


نقش معاونین پارلمانی دولت در انتخابات مجلس نهم ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  اعتدال : عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم، با بیان اینکه امکان سوء استفاده دولت از معاونین پارلمانی‌اش، برای تحقق خواسته‌های انتخاباتی، وجود دارد، گفت: اگر خدایی نکرده دولت بنای انتخاب و گزینش وکیل الدوله داشته باشد، که این قطعا کار خلافی است، از معاونین پارلمانی خود سوء استفاده می‌کند.
سید رضا اکرمی با بیان اینکه امکان سوء استفاده دولت از معاونین پارلمانی‌اش، برای تحقق خواسته‌های انتخاباتی خود، وجود دارد، گفت: متاسفانه در کشور ما مسائل سیاسی روی همه چیز سایه افکنده و گاهی مسئولان دولتی به دلیل قرارگرفتن در فضای انتخابات وظایف اصلی خود را فراموش می کنند.
نماینده مردم تهران ،ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: این وضعیت به تناسب زمان وشرایط می تواند، کم و زیاد شود اما ظاهرا قرار نیست در این کشور از بین برود.
وی، ادامه داد: اگر خدایی نکرده دولت بنای انتخاب و گزینش وکیل داشته باشد، که این قطعا کار خلافی است، از معاونین پارلمانی خود سوء استفاده می‌کند، این درحالی است که معاونین باید به وظیفه اصلی خود عمل کنند.
عضو جامعه روحانیت مبارز، تصریح کرد: وظیفه اصلی معاون پارلمانی وزارت خانه معلوم و مشخص است، این افراد در واقع نظراتی که وزارتخانه مربوطه در مورد لوایح، طرح‌ها ،مدیریت‌ها، عزل و نصب‌ها ،سوال و تذکر است را از مجلس به وزارتخانه یا از وزارت خانه به نماینده منتقل می کنند.
این عضو فراکسیون روحانیت مجلس هشتم، معاونین پارلمانی را رابط و یاری کننده مجلس با وزارتخانه‌‌ها دانست و گفت: پرداختن به وظایف انتخاباتی در حیطه کاری معاونین نیست، ضمن اینکه وظایف انتخابات مربوط به وزارت کشور است و این وزارتخانه مسئولیت اجرایی انتخابات را دارد.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم، با تاکید براینکه هیچ وزارت خانه‌ای نباید در کار وزارت خانه دیگر دخالت کند، تصریح کرد: اعمال نفوذ یا جهت دهی انتخاباتی معاونان پارلمانی دخالت درکار سایر مجموعه‌های انتخاباتی است ، اما متاسفانه در جامعه ما کارهای خلاف اخلاق و قانون بیشتر شده است.
یک منبع آگاه در مجلس در گفت و گو با منابع خبری، گفت: رفتار معاونین پارلمانی وزارتخانه ها در پیگیری کار و درخواست های نمایندگان تبعیض آمیز شده و این مسئولین درخواست های نمایندگانی که احتمال رای آوردن آنها در مجلس نهم قطعی است را سریعتر و بهتر پیگیری می کنند.
منبع: خانه ملت

 

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   وی در پاسخ به درخواست شرکت‌کنندگان‏ از مسئولین دولت و به‌خصوص رییس‌جمهور خواست نسبت به تحصیل فرزندان مهاجرین افغان‌ها توجه و مشکلات آنان را رفع کنند. وی گفت: جلوگیری از ترک تحصیل فرزندان مهاجرین که بعضا ناشی از مشکلات مالی است، یکی از کارهای مهم در زمینه صدور انقلاب و بسط تمدن ماست؛ ضمن این‌که محرومیت فرزندان کسانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند، با اخلاق اسلامی و روحیات ملت ما سازگار نیست
اعتدال : مسئولین و فعالین هیئت‌های افغانی با حضور در حرم مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی دیدار کردند.
به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی، در این دیدار با تسلیت سالروز شهادت امام سجاد (ع) گفت: بعد از حادثه عاشورا، جامعه اسلامی دستخوش مصائب بسیار بزرگی شده بود، اما شاید بزرگ‌ترین مصیبتی که در جامعه اسلامی پدید آمده بود، از بین رفتن اخلاق بود؛ این بی‌اخلاقی هم فقط در میان حاکمان نبود، بلکه در میان مردم عادی هم بروز کرده بود.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی کار بزرگ امام سجاد(ع) تأکید و توصیه و ترویج اخلاق صیحح و اصلاح اخلاق فاسد جامعه و دعوت جامعه به اخلاق اسلامی بود، به نوعی که ایشان پایه گذار یک اقدام فرهنگی شدند.
یادگار امام راحل با اشاره به دعای مکارم اخلاق صحیفه سجادیه، اظهار داشت: فرازهای مختلف این دعا نشانگر توجه امام سجاد (ع) به اخلاق است؛ در این دعا امام بعد از صلوات بر پیامبر(ص) می‌فرمایند:"وَبَلِّغْ بِایمانى اَْمَلَ الْایمانِ، وَاجْعَلْ یَقینى اَفْضَلَ الْیَقینِ، وَانْتَهِ بِنِیَّتى اِلى‏ اَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلى اِلى‏ اَحْسَنِ الْاَعْمال اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفَِ نِیَّتى، وَصَحِّحْ بِما عِنْدََ یَقینى"، یعنی ایمانم را به درجه کامل‏ترین ایمان رسان، و یقینم را برترین یقین گردان، و نیتم را به بهترین نیت‏ها منتهى ساز، و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن. بارخدایا، نیّتم را به لطف خود، کامل و خالص گردان. وی گفت: واقعیت این است که اگر نیت‌ها پاک شود و همه چیز برای خدا باشد، اخلاق برقرار خواهدشد. منشأ همه رذایل، بدی‌ها و زشتی‌ها چیزی نیست جز این‌که نیت ما پاک و احسن نباشد. حسن خمینی تاکید کرد: اگر همین درس و توصیه و سفارش امام سجاد را سرلوحه قرار دهیم، جامعه اسلامی یک گام به پیش نهاده‌ایم و بدی‌ها و ناپاکی‌ها به سمت بهبود و صلاح پیش خواهندرفت.
وی با بیان این‌که تمام بدی‌های این روزها ناشی از نبودن نیت پاک است، گفت: کسی برای خدا بدی نمی‌کند، تهمت نمی‌زند، دروغ نمی‌گوید، ربا و دزدی انجام نمی‌دهد؛ باید در این ایام برای تحول در جامعه از امام سجاد یاری گرفت. وی، افغان‌ها را به خود باوری، تلاش و رفاقت دعوت کرد و در پاسخ به درخواست شرکت‌کنندگان از مسئولین دولت و به‌خصوص رییس‌جمهور خواست نسبت به تحصیل فرزندان مهاجرین افغان‌ها توجه و مشکلات آنان را رفع کنند. وی گفت: جلوگیری از ترک تحصیل فرزندان مهاجرین که بعضا ناشی از مشکلات مالی است، یکی از کارهای مهم در زمینه صدور انقلاب و بسط تمدن ماست؛ ضمن این‌که محرومیت فرزندان کسانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند، با اخلاق اسلامی و روحیات ملت ما سازگار نیست.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی