وکلای دروغگو
وکلای دروغگو
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالیعنوان مشخص میشود
تهیه و تدوین : عبد عاصی
برچسب ها: وکلای دروغگو،
چرا شهروندان فکری برای آلودگی هوا نمیکنند! ...
چرا شهروندان فکری برای آلودگی هوا نمیکنند! ...
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احزمالیعنوان مشخص میشود
(((از شعار تا عمل یک دنیا فاصله است وبارها اعلام کرده-اند که موتورسیکلت-های دود-زا چند برابر یک خودر آلودگی دارد؛ همچنین خودروهای فرسوده ... اما متاسفانه برای تبدیل به احسن کردن آنها از آن همه پول که در بانک مرکزی ایجاد تورم نقدینگی کرده ، هیچ وام معقولی با درآمد این جماعت نکرده-اند ؛ مردم هم میگویند برای تبدیل به احسن،بودجه-ی لازم را با این اوضاع وام و بهره-ی آن ندارند ... پاسخی-ست که به دور از واقعیت نیست. در نتیجه جز انتظار یک معجزه ، کاری نمیشود کرد. تراکم خودرو و ساختمانها هم که بخاطر درآمدهای آنچنانی چندین برابر شده، واقعیت تلخی-ست که اهل فن متعهد هم هنوز نتوانسته-اند راه حلی برایش ارائه کنند. پاک، مهمترین راه برای کاهش آلودگی ، یادم رفته بود ، افزایش وَ یارانه دادن به حمل و نقل عمومی ... کشورهای پیشرفته حتی به خطوط هوایی هم یارانه میدهند تا هم مانع ورشکستگی-شان شود وَ هم اینکه صنعت گردشگری وَ حمل و نقل عمومی از اوضاع مناسبی برخوردار شود. _ عبد عاصی))).
تهیه وَ تدوین : عبد عاصی
نمک بر زخم وُ جان مردم نپاشید ...
نمک بر زخم وُ جان مردم نپاشید ...
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود

مرتضی بهشتی: رئیس کل بانک مرکزی: اگر با کمبود بودجه مواجه شویم سپرده های مردم را بلوکه میکنیم.
بلوکه کردن نوعی دستبرد به مال غیر است که اگر من و ماانجام بدهیم نامش را سرقت می گذارند و می بایستی باحضور نزد قاضی به پرسش های فراوانی جواب داده و متحمل کیفر شویم در حالی که رئیس بانک مرکزی که می بایستی حرمت دارایی مردم را نگهدارد و با عث امنیت خاطر مردم باشد با صراحت و در مقابل نگاه رسانههای خاموش و بیدار اعلام می کند: "اگر با کمبود بودجه..."
چنین رفتارهایی چه تفاوتی می کند با صندوق دار اداره و بانکی که بخاطر نیاز، از صندوق پول بر داشت می کند و خود را چنین توجیه میکند که، پس از رفع نیازم اصل و سود را بر می گردانم،! آیا با رسمی شدن این نوع دستبرد هاو گسترش آن در میان مردم، قضات با چه استدلالی می خواهند متخلفان را محاکمه و تنبیه کنند. واقعا حاکمیت، با این رفتارها به کجا می خواهد برسد و تا کی و تا کجا، خو د را ولی بر مردم می خواهد بداند. باچه زبانی بگوییم تسلط مطلقه بر نام و مال مردم حدو دی دارد. اگر قادر به آرام کردن درد ورنج مر دم نیستید، نمک بر زخم و جان مردم نپاشید.
سپرده مردم نزد بانک ها، برای کار و فعالیتهای تولیدی می باشد و بانک ها طبق قانون مضاربه قرار بر این بوده است که به نمایندگی از سوی مضارب کار کنند و سهم سود سرمایه گذار را پرداخت کند لکن از کلام رئیس بانک مرکزی چنین فهمیده می شود که، بانک ها کاری نمی کنند و پول های مردم را در حساب خود نگهداشته و از محل سر مایه گذاری غیر مولد سود اندکی به سپرده گذاران پرداخت می کنند !!! که اگر چنین باشد تمام زندگی مردم و دولت آلوده به در آمدهای حرام می شود و مسئولیت بی کم و کاست برعهده حاکمیت در سطوح مختلف می باشد.
اینکه، کاهش بودجه دولت دلیلی بر دستبرد به دارایی مردم شود، نتیجه ای جز لگد مال کردن احکام نورانی اسلام و حقوق عمومی نمی باشد و انتظار است دادستان در مقام مدعی العموم، یکبار هم شده از قاب عموم مردم به چنین گستاخی هایی ورود پیدا کند و ا ز کاهندگی رو به فزونی اعتماد مردم به تصمیمات حاکمیت جلوگیری کند و اجازه ندهد، متصدیان امو ر که باید امانتداران مال و امنیت و آرامش مردم باشند، با بی پروایی تمام آبروی مردم را به تاراج نبرند.
امان از این همه مصیبت!
* حقوقدان و پژوهشگر
تهیه وَ تدوین : عبد عاصی
اگر از موسیقی غم انگیز لذت می برید ...
اگر از موسیقی غم انگیز لذت می برید ...
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود
میگنا: مطمئنا افرادی را مشاهده کرده اید که از گوش دادن به آهنگ های غمگین لذت می برند؛ اما واقعا چرا این افراد اینگونه هستند؟
موسیقی به روش های فوق العاده و گوناگونی روی مغز ما تأثیر میگذارد. به عنوان نمونه موزیک هایی با ریتم تند به کار کردن و موزیک کلاسیک به تمرکز ما کمک میکنند. حتی موزیک های غمگین هم تأثیرات خودشان را دارند. چرا ما به آهنگ های غمگین گوش میدهیم و چرا این نوع موزیک شایستگی حضور در پلی لیست ما را دارد؟
موسیقی غمناک برای هر کسی طعم خاصی دارد. اکثر افراد با یک آهنگ خاص رابطه برقرار می کنند و تجربه متفاوتی از هر قطعه موسیقی دارند. اکنون پژوهشی نشان می دهد که این نوع موسیقی می تواند حامل لذت، راحتی یا درد برای افراد مختلف باشد. این پژوهش اثرات آهنگ های غمناک را بر هیجانات بررسی کرده است.
توماس ائورالا استاد موسیقی شناسی در دانشگاه دورهام توضیح میدهد که ما به سه دلیل از گوش دادن به آهنگ های غمگین لذت میبریم. اول اینکه؛ موسیقی غمگین میتواند احساس غم و اندوه از دست دادن را عمیق کند و وسعت بخشد. این تجربیات اغلب لذت بخش نیست اما میتواند به نوعی انعکاس دهنده ی درمان باشد.
موسیقی غمگین همچنین میتواند شما را در احساس افسردگی و یا روزهایی با حس و حال بارانی هدایت کند. غمگین و افسرده بود در حالی که به عنوان یک احساس منفی استنباط میشود، در واقع میتواند برای نمایان کردن خلاقیت ها بسیار مفید باشد. در نهایت کسانی که بطور افراطی به موسیقی غمگین گوش میدهند به سادگی از آن لذت میبرند.
مطالعه ای اخیراً توسط ائورالا انجام شده و در مجله Frontiers of Psychology منتشر شده است. در این مطالعه بسیاری از شرکت کنندگان احساساتشان را بعد از گوش دادن به موسیقی غمگین به این صورت توصیف میکنند: "لذت بخش، قوی و احساسات غمگین". علاوه بر این همان شرکت کنندگان سطح بالانی از "احساس همدلی" را در درون خود داشتند. توانایی همدلی با کسی که این احساسات را تجربه کرده به همراه احساس عطوفت، مهربانی، دلسوزی و همدردی با این اشخاص.
در واقع اگر شما یک فرد بسیار دلسوزی هستید، گوش دادن به آهنگ های غمگین فرصت مناسبی برای شماست تا این احساسات خود را بروز دهید و احتمالا برای شما بسیار لذت بخش خواهد بود.
قطعا هیچکس موسیقی غمگین را دوست ندارد، مگر اینکه احساسی که طی آن تجربه میشود، برخواسته از غصه واقعی نباشد، بلکه نسخهای از آن باشد. بر اساس، نظرسنجیهای زیاد و بزرگمقیاسی که درباره تجربه مردم هنگام گوش دادن به موسیقی غمگین انجام شده، میدانیم که این تجربهها عموما در سه دسته قرار میگیرند:
*برای بعضی از افراد، موسیقی احساس افسوس و فقدان را عمیقتر و شدیدتر میکند. این احساسات به تجربهها و خاطرات شخصی مرتبط هستند. این تجربهها لذتبخش نیستند و هیچ توضیحی برای تناقض ارایه نمیدهند.
*موسیقی غمانگیز در بعضی دیگر حس مالیخولیا را برمیانگیزد؛ به عنوان مثال، احساسی که در یک روز بارانی پس از باخت تیم مورد علاقهمان تجربه میکنیم.
*اما عجیبترین نوع تجربه، حس تحت تاثیر قرار گرفتن و متحول شدن است. توصیف این تجربه در قالب کلمات دشوار بوده، اما اغلب اوقات عمیق و لذتبخش است. هرچند که هر کسی نمیتواند آن را تجربه کند. پس چه کسانی میتوانند؟ منطقا، کسانی که به راحتی احساس همدلی میکنند، به راحتی هم تحت تاثیر قرار میگیرند.
در یک پژوهش جدید، محققان پی بردهاند که چرا بعضیها بیش از دیگران از موسیقی اندوهناک لذت میبرند. اینطور که پیداست این موضوع به «همدلی» (empathy) مربوط است.
محققان انگلیسی و فنلاندی با انجام تحقیقی به این نتیجه رسیدند که میزان تمایل افراد به گوش دادن به موسیقی غمگین ناشی از میزان قدرت همدردی آنان است.
محققان قطعاتی از موسیقی غمگین را دراختیار شرکت کنندگان در تحقیق قرار دادند و از آنان خواستند که قبل و بعد از شنیدن موسیقی به برخی سوالها در فرمی که به آنها داده شد، پاسخ دهند و احساس خود را بیان کنند.
کارشناسان هنگام گوش دادن افراد به موسیقی، میانگین ضربان قلب و فعالیت الکتریکی پوست آنان را ثبت کردند و خصوصیتهای فردی مانند سلیقه موسیقیایی و خاطرات غمگین آنها در گذشته را دراین تجربه در نظر گرفتند.
واکنش عاطفی به موسیقی غمگین نتایج نشان داد که واکنشهای عاطفی به موسیقی غمگین میتواند ناشی از سه عامل محبت و مهربانی، همدردی و نگرانی باشد.
طبق این تحقیق، افرادی که در آن واحد حس نگرانی و ناراحتی را داشتند، عواطف منفیتر را نسبت به کسانی که احساس ناراحتی و مهربانی داشتند، بروز دادند. به عبارت دیگر، افرادی که همزمان احساس ناراحتی و مهربانی داشتند، بیش از دیگران از موسیقی غمگین لذت میبردند. محققان به اعضای این گروه "عشاق اندوه" لقب دادهاند.
همدلی یکی از مهمترین مهارت های شما است که میتوانید آن را توسعه دهید، زیرا باعث تقویت روابط شما میشود و شما را به انسان شادتر و بخشنده تری تبدیل میکند. پس به آهنگ های غمگین گوش کنید و خودتان را از بروز احساساتان عقب نکشید. موزیک غمگین هیچ کاری برای شما نمیکند، همدلی را در خود تقویت کنید و خودتان را به فردی تبدیل کنید که همه میخواهند همیشه در اطرافشان باشید.
یافتههای محققان نشان میدهد که نه تنها همدلی بالا در لذت بردن افراد از موسیقی غمناک تاثیر داشت، بلکه این افراد قادر هستند خودشان را کنترل و فاصلهشان را از این فرایند حفظ کنند. فهم دگرگونیهای عاطفی ناشی از موسیقی غمانگیز قطعا میتواند به ما کمک کند تا بتوانیم با استفاده از موسیقی به کسانی که از اختلالات عاطفی رنج میبرند، کمک کنیم.
پژوهشگران دانشگاه «دورهام» در انگلستان و دانشگاه «یاسکیلا» در فنلاند می گویند که موسیقی درمانی می تواند به تنظیم خلق افراد کمک کند. این موسیقی شناسان، تجربیات هیجانی مربوط به موسیقی غمناک در 2436 نفر را بررسی کرده اند. این افراد در سه طرح پژوهشی بزرگ در انگلستان و فنلاند مورد بررسی قرار گرفته اند.
پژوهشگران علل گوش دادن به موسیقی غمناک را شناسایی کرده اند و نیز هیجانات مربوط به تجربیات خاطره انگیز را بررسی کرده اند که مربوط به گوش دادن به موسیقی غمناک هستند.
آیا موسیقی غمگین زمان ناراحتی گزینه مناسبی است؟
محققان دریافتند افراد ترجیح میدهند هنگام ناراحتی موسیقی غمگین گوش دهند. مطالعات انجام شده نشان میدهد، گوش دادن به موسیقی در شرایط استرس و یا روانی بسیار کمککننده است. بسیاری از افراد زمانی که احساس ناراحتی، غم و یا افسردگی دارند، موسیقی گوش میدهند و علت آن را تسکیندهنده بودن موسیقی میدانند و اظهار میکنند به آنها احساس آرامش میدهد.
بسیاری از افراد زمانی که احساس ناراحتی، غم و یا افسردگی دارند، موسیقی گوش میدهند و علت آن را تسکیندهنده بودن موسیقی میدانند و اظهار میکنند به آنها احساس آرامش میدهد. گروهی از این افراد عادت به گوش دادن به موسیقی غمگین در زمان افسردگی دارند، اما اینکه آیا این نوع موسیقی در کم کردن این احساس نقش دارد یا نه را محققان پاسخ می دهند. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که موسیقی غمگین در غلبه بر احساس غم و ناراحتی تاثیرگذار است.
پژوهشگران می گویند که گوش دادن به موسیقی غمناک در برخی افراد منجر به ایجاد لذت مربوط به موسیقی می شود. آنها مطرح می کنند که گوش دادن به موسیقی غمناک در برخی افراد به خاطر برانگیختن خاطرات، منجر به ایجاد احساس راحتی نیز می شود. با این حال، قسمت قابل ملاحظه ای از جامعه آماری نیز اظهار کرده اند که به خاطر گوش دادن به موسیقی غمناک، تجربه های دردناکی داشته اند که مربوط به فقدان های شخصی مثل از دست دادن یک عزیز، طلاق، به هم خوردن رابطه یا دیگر حوادث در طول زندگی است.
بررسی های انجام شده نشان داده است، گوش دادن به موسیقی غمانگیز با سه حالت لذت، آرامش و درد ارتباط دارد.
یافته ها نشان داده است گوش دادن به این نوع موسیقی در بعضی افراد همراه با لذت بردن از موسیقی و در برخی دیگر همراه با احساس راحتی است و در گروهی دیگر حس برانگیختگی را به دنبال دارد. با این حال، بخش قابل توجهی از افراد هنگام ناراحتی به موسیقی غمگین گوش می دهند.
همانطور که گفتیم سه نوع تجربه در نتیجه گوش دادن به موسیقی غمناک در این پژوهش یافت شدند: لذت، راحتی و درد. پژوهشگران اضافه کردند که تجربه غمگینی لذت بخش ربطی به جنسیت یا سن نداشته است. هر چند به نظر می رسد که تخصص و علاقه موسیقی چنین اثراتی را چند برابر می کند. افراد مسن تر، غمگینی راحتی بخش را قوی تر گزارش کردند. در حالی که احساسات قویا منفی نسبت به موسیقی غمناک در افراد جوان تر و زنان، بیشتر گزارش شده است.
هر کدام از انواع تجربیات هیجانی مربوط به موسیقی غمناک را می توان به استدلالی مشخص، ساز و کار روانشناختی و واکنش های فرد متصل کرد. یکی از پژوهشگران اظهار می کند: «ما فکر می کنیم این مسئله می تواند به خوبی نشان دهنده طبیعت عملکردی این تجربیات باشد. هر چند تجربیات مثبت به نظر می رسید که بیشتر در ارتباط با گوش دادن به موسیقی غمناک مطرح می شوند، تجربیاتی حقیقتا منفی نیز در نمونه های آزمایشی ما کم نبودند.»
پروفسور «یورگ فاکنر» که استاد موسیقی، سلامت و مغز در دانشگاه «آنجلیا روسکین» است، و جزیی از این پژوهش نیست، درباره این یافته ها می گوید: «این پژوهش اثبات می کند که موسیقی درمانگران می توانند هنگام استفاده از آهنگ هایی که حامل محتوای غمناک و دردناکی از وقایع دشوار زندگی مثل از دست دادن همسر یا فرزند هستند ،می توانند به تجربه ای منحصر به فرد و واقعی دست پیدا کنند.
برخی افراد از موسیقی غمناک لذت می برند و در موقعیت های خاصی، احساس راحتی از آن به دست می آورند. اما زمانی که آهنگی خاص حامل یک هیجان منفی مربوط به چالش های شخصی و محیطی می شود، موسیقی درمانگر باید با دقت شروع به کار بر مولفه های مربوط به آن کند. یک موسیقی درمانگر ماهر و آموزش دیده می تواند معنایی که فرد از موسیقی غمناک برداشت می کند، حس کند و خود را با آن وفق دهد. این معنا می تواند تجربات و خاطراتی منفی باشد که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند.» بودجه این پژوهش توسط آکادمی فنلاند فراهم آورده شده است.
توماس ارولا از دانشگاه دورهام انگلستان اظهار کرد: افراد در هنگام ناراحتی و غم ترجیح به گوش دادن به موسیقی غمگین دارند. البته برخی افراد هم نسبت به گوش دادن به موسیقی غمگین احساس تنفر دارند و محققان در این بررسی به دنبال تجارب بدست آمده از موسیقی غمگین بودند و به نتایجی دست یافتند.
یافته های این بررسی در مجله PLOS ONE منتشر شده است.
موسیقی غمگین باعث برانگیختگی احساسات مثبت میشود
جدیدترین یافتههای محققان حاکی از آن است که مردم دوست دارند به موسیقیهای غمگین گوش کنند چرا که در واقع این نوع موسیقی احساسات مثبت را در فرد برمیانگیزد.
پژوهشگران ژاپنی از 44 داوطلب که گروهی اهل موسیقی و گروه دیگر تخصصی در این زمینه نداشتند، خواستند به دو قطعه موسیقی غمگین و شاد گوش کنند. هر شرکت کننده باید از یک مجموعه کلید واژه برای میزان درک موسیقی و وضعیت احساسی خودش استفاده میکرد.
محققان میگویند بررسیهای آنها نشان داد موسیقی غمگین احساسات متضادی را در شرکت کنندگان بر انگیخت چرا که این افراد احساس میکردند موسیقی غمگین باید غمانگیزتر از آن چیزی باشد که احساس میکردند. از سوی دیگر آرامش و احساس نهفته در موسیقی غمگین بیش از حد انتظار آنها بود.
«آی کاواکامی» و همکارانش از دانشگاه هنر توکیو و موسسه علوم مغزی ریکن میگویند در کل موسیقی غمگین، غم را در شنونده القا میکند و غمگینی یک احساس ناخوشایند تلقی میشود. به گفته این دانش پژوهان اگر موسیقی غمگین در واقع فقط احساسات ناخوشایند را القا کند، انسان نباید به آن گوش کند. موسیقی که غمگین تلقی میشود در واقع احساسات رومانتیک و همچنین احساس غم را القا میکند اما مردم عادی که به طور آکادمیک از این دو جنبه موسیقی غمگین بی اطلاعند به طور ناخودآگاه به این موسیقی گوش سپرده و از آن لذت میبرند چرا که احساس و آرامش این موسیقی بر تاثیرات غمگین آن برتری دارد. نتایج این تحقیقات در نشریه Frontiers in Psychology منتشر شده است.
مرجع : Science Alert
تهیه وَ تدوین : عبد عاصی
هزینه-ی سلاخیهای آل یهود از جیب حجاج ایرانی و ...
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود در استان هرمزگان هر شبانه روز 50 لنج و هر کدام بین 20 تا 50 هزار لیترسوخت قاچاق می کنند؛ اینگونه می شود که روزانه میلیون ها لیتر سرمایه ملی کشور به تاراج می رود.
هزینه-ی سلاخیهای آل یهود از جیب حجاج ایرانی و ...
برای مردم مشکل بیجا ایجاد نکنیم
برای مردم مشکل بیجا ایجاد نکنیم
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالیعنوان مشخص میشود
به گزارش بویرنیوز، علی مطهری در مراسم روز دانشجو در دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد واحد تهران غرب در پاسخ به پرسشی در مورد موضوع حصر با اشاره به اقداماتی که در این زمینه از طریق صحبت با رهبری و روسای قوا انجام داده است، یادآور شد که در این دیدارها خاطرنشان کرده است که ادامه حصر خانگی کروبی و موسوی به صلاح کشور نیست.
وی معتقد است: فعلا راهی برای رفع حصر نیست و تنها راه قانونی این است که مجلس خبرگان وارد موضوع شود و با رهبری صحبت کند یا از ایشان سوال کند و بحث کنند تا موضوع حل شود. به نظرم راه دیگری ندارد.
علی مطهری در بخش دیگری از اظهاراتش در پاسخ به پرسشی در مورد قیمت بنزین گفت: در مورد قیمت بنزین در دانشگاه اصفهان از من سوال کردند. من عرض کردم باید برای مبارزه با قاچاق بنزین فکری کرد که یک راه فعال کردن کارت سوخت بود که میتواند جلوی قاچاق را بگیرد ولی کار اصلی افزایش قیمت به شکل دو نرخی یا سه نرخی است. به این صورت که تا 80 لیتر مصرف در ماه با همین قیمت 1000 تومان پیش بینی شود و مازاد بر آن با نرخ بالاتری تعیین شود. به هر حال این موضوع باید حل شود؛ زیرا اختلاف قیمت بنزین در ایران با سایر کشورهای همسایه بسیار زیاد است و به راحتی بنزین قاچاق میشود. بنابراین این به صلاح کشور نیست و من گفتم که حدس میزنم مردم با دو نرخی شدن بنزین موافق باشند.
مطهری در پاسخ به سوال دانشجویی درباره اینکه افزایش قیمت بنزین چه تاثیری بر وضعیت مسافرکشها خواهد داشت، گفت: البته قاعدتا ما نباید مسافرکش داشته باشیم و باید مثل خیلی از کشورهای دیگر فقط تاکسی داشته باشیم اما فعلا به دلیل نابسامانیهای اقتصادی این امر وجود دارد و میتوان آن را ساماندهی کرد. در مورد افزایش قیمت بنزین هم میشود برخی افراد را استثناء کرد.
نایب رئیس مجلس اضافه کرد: به هر حال هر وقت ما بخواهیم نرخ عادلانه را برای بنزین تعیین کنیم مشکلاتی ایجاد میشود و باید این کار انجام شود. نمیشود قیمت بنزین تا ابد 1000 تومان باشد و ما صرفا حرف عوامانه بزنیم. این مسئله مشکلات اقتصادی کشور را حل نمیکند. البته افزایش حقوق کارمندان و سایر اقشار هم باید با افزایش قیمت بنزین پیش بینی شود. طبیعتا این موضوع در بودجه سال آینده مد نظر قرار میگیرد.
نایب رئیس مجلس ادامه داد: گاهی ما باید آنچه به مصلحت مردم است را انجام دهیم اگرچه مخالفتهایی با آن وجود داشته باشد. مثل موضوع یارانهها که چند سال است دولت، مجلس و کارشناسان میگویند یک کار غیر تخصصی بوده و از اول نباید زیر بار آن میرفتیم اما نه دولت زیر بار رفته و نه مجلس. مخصوصا اگر نزدیک انتخابات باشد توپ را در زمین هم میاندازند. به هر حال در جاهایی باید علی رغم مخالفت وارد میدان شد و عمل کرد.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره برجام گفت: بعد از برجام بخشی از حکومت تلاش کرد که برجام اجرایی نشود و به خارجیها علامت میداد که وارد کشور نشوند. آنچه من درباره موشک گفتم این است که تردیدی نیست ما باید موشک داشته باشیم؛ زیرا آنها به ما هواپیماهای پیشرفته نظامی نمیدهند پس باید صنعت موشکی را توسعه بدهیم اما باید این را در جای خود استفاده کنیم؛ نه اینکه در روز امضای برجام موشک هوا کنیم. باید در این زمینه با تدبیر عمل کنیم و از کار احساسی و هیجانی بپرهیزیم. اگر ما در اجرای برجام متحد بودیم ترامپ هم به آسانی نمیتوانست از برجام خارج شود.
نایب رئیس مجلس درباره تصویب برجام در مجلس هم گفت: برجام در مجلس 20 دقیقهای تصویب نشد بلکه ظرف سه ماه ساعتها بحث کارشناسی درباره آن صورت گرفت و در مورد توافقها مجلس فقط باید آری یا نه بگوید. آنچه در 20 دقیقه اتفاق افتاد فقط آری یا نه گفتن بود که پشتوانه قبلی تخصصی و جلسات غیرعلنی و کارشناسی داشت که 20 دقیقه هم برایش زیاد بود و میتوانست در 10 دقیقه تعیین تکلیف شود.
وی همچنین گفت: به نظر من مذاکره کنندگان در برجام خوب عمل کردند. به هر حال توافق همین است. باید امتیازی داد و امتیازی گرفت. طرف مقابل هم بی عقل نیست که فقط امتیاز بدهد. تردیدی نیست که برجام به نفع ما بوده و باعث انزوای آمریکاییها در دنیا شد اما جنگ قدرتی در داخل صورت گرفت که نتوانستیم از مواهب برجام استفاده کنیم.
مطهری در پاسخ به سوالی درباره واکنشش به اظهارات سردار سرلشگر جعفری ابراز عقیده کرد: آنچه من گفتم این بود که سیاست خارجی را باید مقامات عالی مشخص کنند نه فرمانده سپاه. معنی ندارد که یک مقام نظامی درباره سیاست خارجی اظهار نظر کند.
مطهری درباره حجاب نیز گفت: من معتقد به نظارت فرهنگی هستم و این را از وظایف مهم دولت و از مراتب امر به معروف و نهی از منکر میدانم. معنی ندارد بگوییم هر کس هر جوری میخواهد بیرون بیاید. ما نباید در این مسائل کوتاه بیاییم. به نظر من در مجموع وضعیت پوشش در ایران در مقایسه با دنیا هم خوب است و این نظارت باید ادامه داشته باشد.
مطهری ادامه داد: من با بی بند و باری مخالفم، اما درباره دانشگاه دخترانه و پسرانه نگفتم همه دانشگاهها باید اینطور بشوند، بلکه گفتم باید دانشگاه تک جنسیتی هم داشته باشیم. ممکن است برخی خانوادهها دوست داشته باشند فرزندشان را به دانشکدههای تک جنسیتی بفرستند. در آمریکا هم چنین دانشگاههایی وجود دارد و اتفاقا اقبال خوبی نسبت به آنها میشود.
نماینده مردم تهران در مجلس درباره گشت ارشاد هم گفت: من خیلی وقت است چنین چیزی نمیبینم. خیلیها آزادند، همین امروز در مسیر دانشگاه که میآمدم دخترها و پسرها در پارک نشسته بودند و دخترها روسری هم به سر نداشتند. مدتی است این کارها را کنار گذاشتهاند و خبری نیست.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره موضوع شفافیت آراء گفت: این موضوع به طور کلی قابل قبول است. من برای خودم مشکلی ندارم اما برای بسیاری از نمایندگان احساس نگرانی میکنم. ممکن است نمایندهای رای بدهد و بعد که به شهرستانش میرود او را اذیت کنند و علیهاش شعار بدهند. تا زمانی که چنین مسائلی وجود دارد با شفافیت آراء برای همه موافق نیستم.
مطهری درباره لایحه CFT نیز گفت: CFT به مصلحت کشور است. برخی از این لوایح در دوره آقای احمدی نژاد به مجلس آمد. ما نباید بی جهت به اسم انقلابی گری برای مردم مشکل ایجاد کنیم.
وی در پاسخ به پرسش دیگری گفت: من نماینده دوتابعیتی سراغ ندارم. نمایندگان حقوق نجومی ندارند. حقوق آنها پنج و نیم میلیون تومان است که البته بخشی هزینه دفاتر هم میگیرند. در مورد اینکه میگویند فرزندان برخی مقامات در خارج از کشور هستند ممکن است.
این عضو فراکسیون امید مجلس درباره سوال یکی از دانشجویان که مجلس فعلی را مجلس فرمایشی میخواند گفت: کجای این مجلس فرمایشی است؟ هر چه مطابق میل شما نباشد میگویید فرمایشی؟ مگر ما میتوانیم دور کشور یک دیوار بکشیم؟ از تمام کنوانسیونها و سازمان ملل بیرون بیاییم؟ آیا این انقلابی رفتار کردن است؟ از اول انقلاب هم چنین قصدی وجود نداشته، حتی در مورد آمریکا هم این کشور خودش رابطهاش را با ما قطع کرد. البته این اتفاق بعد از تسخیر سفارت آمریکا و گروگان گیری رخ داد. متاسفانه کسانی که در جریان حمله به سفارتخانهها در سالهای اخیر برای کشور هزینه ایجاد کردند به جای اینکه عذرخواهی کنند هنوز طلبکارند.
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره به کار بردن ناسزا در مجلس گفت: در مجلس هشتم یک طرح دو فوریتی مطرح شد. آقایان حسینیان، کوچکزاده و رسایی آن را مطرح کردند و گفتند این کار را انجام میدهیم تا اختلافات میان اصولگرایان از بین برود. من به عنوان مخالف حرف زدم و گفتم که مشکل اصولگرایان خود این آقایان هستند و نیاز به چنین قانونی نیست. به سمت من جاسوزنی پرتاب شد و آقای کوچک زاده بالای سر من آمد؛ من در حالیکه از بلندگو فاصله گرفته بودم به او گفتم بنشین! …! …! این حرف در مجلس شنیده نشد اما کسانی که از رادیو مجلس را گوش میدادند آن را شنیدند البته بعدا به لغت نامه مراجعه کردم و دیدم یکی از معانی این حرف سست و تنبل است و فردایش به آنها گفتم منظور من همین بوده است.
مطهری درباره سوال یکی از دانشجویان که به وی میگفت شما در مجلس قبل به یکی از نمایندگان کف گرگی زدهاید، اظهار کرد: این موضوع به نطق من در مجلس نهم مربوط میشود. من درباره موضوع حصر صحبت کردم و به رئیس قوه قضائیه انتقاد کردم. عدهای داد و فریاد کردند و آقای ابوترابی میکروفون من را قطع کرد. بعضی به من محترمانه گفتند حرفت را تمام کن و من میگفتم باید نطقم را تا انتها بگویم. یک نفر من را کشید. من او را هل دادم، یکی دیگر به سمت من آمد من دستم را به سمت او هل دادم و گفتند من کف گرگی زدهام. البته گاهی برای کسانی که جلوی آزادی بیان میایستند کف گرگی هم لازم است.
وی درباره یکی از مصاحبههایش با روزنامه کیهان نیز اظهار کرد: در مصاحبه با کیهان گفتم روسای جمهور نباید فرزندانشان در مسائل اقتصادی وارد شوند زیرا هر قدر هم که پاکدست باشند برایشان حرف در میآورند. آنچه گفتم این بود که ممکن است کسی فرزندش را به عنوان مسئول دفترش قرار دهد زیرا به او مطمئن است، این اشکالی ندارد، اما روزنامه کیهان این حرفها را تیزتر کرد. بعدها در جایی که دیدم آقای هاشمی مظلوم واقع شده مثل دولتهای نهم و دهم از ایشان دفاع کردم. اینطور نیست که اگر کسی را نقد کردیم همیشه باید او را مورد نقد قرار دهیم.
نایب رئیس مجلس درباره اظهارات یکی از دانشجویان که میگفت حضور وی در مجلس به واسطه احمدی نژاد بوده است، اظهار کرد: در انتخابات مجلس هشتم ما در ستاد بزرگداشت شهید مطهری بودیم. آقای مصلحی رئیس ستاد بود. من به ایشان گفتم تصمیم دارم کاندیدا شوم. ایشان هم اسم من را در 10 نفری که سهم دولت آقای احمدی نژاد بودند گذاشت. اگر من به گروههای دیگر هم این را میگفتم اسم من را میگذاشتند. آنها خودشان میخواستند از اسم ما استفاده کنند.
مطهری درباره وضعیت دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز گفت: مشکلی به واسطه ارز برای این دانشجویان به وجود آمده بود که بنا شده به آنها ارز نیمایی بدهند. البته نمیدانم این کار به کجا رسیده و قطعا باید موضوع را پیگیری کنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس درباره شرایط اقتصادی کشور گفت: ما در شرایط سختی هستیم که ممکن است سختتر هم شود. هیچ وقت اینقدر تحت فشار نبودهایم. باید مدتی مقاومت کنیم تا آمریکا به نتیجه برسد که فشارهایش فایدهای ندارد. البته این بستگی به اراده ما دارد و اینکه عاقلانه و با تدبیر عمل کنیم و برای مردم مشکل بیجا ایجاد نکنیم. در کل من نسبت به آینده خوش بین هستم. انشاءالله که ما از این بحران خارج میشویم.
مطهری درباره وضعیت بانکها نیز گفت: نظرات مختلفی درباره ربا وجود دارد. برخی میگویند ربا گرفتن دولت از مردم ایرادی ندارد ولی در برخی موارد کارهایی که در بانکهای ما انجام میشود اشکال دارد مثل جریمههای ترخیص و جریمه روی سودهای مرکب اما در مجلس طرح بانکداری آماده شده و در دستور کار قرار دارد که در نوبت بررسی است و امیدواریم بسیاری از مشکلات را حل کند.
مطهری درباره اعتراضات دی ماه نیز ابراز عقیده کرد: ریشه این اتفاقات داخلی بود و از دست منشا آن در رفت. کار درستی هم نبود ما هم از آن حمایت نکردیم.
وی درباره وضعیت تورم و گرانی یادآور شد: نمیشود این را صرفا به حساب بی تدبیری دولت گذاشت. بخشی از این مسئله به فشار خارجی مربوط میشود که در هیچ دورهای اینقدر نبوده است. درست است که اصلاح طلبان در چند سال اخیر حاکم بودهاند اما حاکم مطلق نیستند. مثلا دولت دستش در انتخاب وزرا باز نیست. وقتی دولتی گرایش به اصلاح طلبی دارد میبینیم صبح تا شب حرف از معیشت میزنند. در حالیکه در دوره قبل صحبتی از معیشت نمیشد.
مطهری درباره عدم پخش مصاحبه ناصر ملک مطیعی از صدا و سیما هم گفت: او در آخر عمرش مصاحبهای میکند بعد از جایی زنگ میزنند که این مصاحبه پخش نشود. بعد میبینیم چه تشییع با شکوهی برای این فرد انجام میشود.
مطهری در بخش دیگری از اظهاراتش با بیان اینکه هدف اصلی انقلاب اجرای اسلام در داخل و گسترش آن در دنیا بوده یادآور شد: عدالت آزادی و استقلال سیاسی اقتصادی و فرهنگی از آرمانهای انقلاب بوده، البته در موضوع آزادی جای بحث زیادی هست. در بین رهبران انقلاب کسی به اندازه شهید مطهری بر این موضوع تاکید نداشته، تا جایی که ایشان پیشنهاد داده بود کرسی مارکسیسم شناسی در دانشگاه ایجاد شود. حتی میگوید در جمهوری اسلامی احزاب غیراسلامی هم آزادند. البته در قانون اساسی چنین چیزی دیده نشد.
وی با بیان اینکه ایران بالاترین استقلال سیاسی را دارد اظهار کرد: به این معناست که خودش تصمیم میگیرد و تحت تاثیر قدرتهای بزرگ نیست. در بین استعمارها هم استعمار فرهنگی از همه خطرناکتر است. قبل از انقلاب افرادی بودند که ندای برگشت به ایران قبل از اسلام را میدادند در حالی که مردم ایران ظرف 200 سال مسلمان شدند نه اینکه ظرف دو سه روز و به دنبال حمله عربها مسلمان شده باشند. ایرانیها مردمی حقیقتجو بوده و اسلام را از روی آزادی انتخاب کردند.
ترک خویشتن
ترک خویشتن

غلامحسین معتمدی: عنوان ترک خویشتن عجیب و غیرعادی به نظر میرسد. مگر کسی میتواند خودش را ترک کند؟ پاسخ نه تنها آری است، بلکه شمار افرادی که درگیر این وضعیت هستند بیشتر از حد تصور است.
آنتونی: بگذارید آن موجودی که خود را ترک کرده تنها بماند. ویلیام شکسپیر، آنتونی و کلئوپاترا
در حقیقت ترک خویشتن در بسیاری از مشکلات و کسالتهای شناخته شده مانند افسردگی، اضطراب، خشم، رنجش، اعتیاد و... نقش بازی میکند و از همه مهمتر در ایجاد و گسترش ترس از تنها بودن یا تنها ماندن و به عبارت بهتر ترس از تنهایی سهیم است.
برای درک بهتر موضوع با مثالی مفهوم ترکشدگی را نشان میدهیم. کودک یا سالمندی را مجسم کنید که نیازمند مراقبت و توجه دیگران است و نیازهای متنّوع او توسط فرد دیگر ی مانند مادر یا پرستار تامین می شود. وقتی آن فرد کودک یا سالمند را ترک کند نه تنها احساس تنهایی و درماندگی در ترک شده به وجود می آید، بلکه دنیای او نیز درهم می ریزد و حس منفی طردشدگی بر او غلبه مییابد. سالهاست که با اصطلاح کودک درون آشنا هستیم. کودک درون به بخش نهفتهای از وجود ما اشاره دارد که مانند یک کودک نیازمند توجه، مراقبت و محبت است.
بخشی از ما که از یک سو با ابعاد عاطفی وجود ما سروکار دارد و در تنوع احساسات و بی ثباتی هیجانی و گاه رفتارهای بچگانه تظاهر می یابد و از سوی دیگر بازیگوشی، سرخوشی های کودکانه، کنجکاوی و خلاقیت درونی ما وابسته به آن است. سؤال این است که چه کسی مسئولیت توجه، مراقبت و نگهداری کودک درون ما را به عهده دارد؟ روشن است که این مسئولیت بر دوش خود فرد بالغ است که به نیازهای کودک درون خود توجه و آن ها را تامین کند. متاسفانه برخی از افراد این حقیقت رادر نمی یابند و درست مانند یک کودک واقعی تمام این مسئولیت را متوجه فرد یا افراد دیگر می دانند که در جامه ی روابط با دیگران ظاهر می شود و به محض آن که رابطه ای دستخوش تغییر یا زوال گردد احساس ترک شدگی، تنهایی و درماندگی می کنند. پس اگر شما به عنوان یک فرد بالغ به طور غیرعادی دچار ترس از تنهایی و تنها ماندن شدید علت اصلی آن را باید در مفهوم ترک و به عبارت بهتر فرار از خویشتن جستجو کنید. به قول مولوی:
میگریزم تا رگم جنبان بود
کی گریز از خویشتن آسان بود
همه افراد نیازمند توجه، تایید و محبت هستند. شدت و گستره ی این نیاز در کودکان بیشتر است. کودک درون هم از این قاعده مستثنی نیست. البته بعضی ها معتاد به توجه، تایید و محبت دیگرانند تا جایی که در نبود آن ها دچار تشویش و احساس تنهایی و طرد شدگی می شوند. در روبط عادی مثل رابطه ی زن و شوهر و یا والد و فرزند این نیازها به طور طبیعی و در حد معمول تامین می شود. امّآ هرچقدر شما دیگران را مسئول برطرف کردن این نیازها بدانید وابستگی شما به آن ها بیشتر می شود و در صورت ترک شدن توسط آن ها دستخوش نابسامانی های احساسی مانند افسردگی و درماندگی می شوید و یا برای پرکردن خلاء درونی خود و اجتناب از احساس طردشدگی به انواع اعتیادها پناه می برید. در حقیقت خود شما مسئول اصلی مراقبت از کودک درون خود هستید و موظفید توجه، تایید و محبت مورد نیاز او را فراهم کنید. هرچقدر بیشتر دیگران را مسئول تامین این نیازها بدانید بیشتر احساس ترک شدگی و تنهایی خواهید کرد. اگر شما مسئولیت کامل خود را به عهده بگیرید، برای خودتان ارزش قائل شوید، به ندای درونتان گوش دهید، از لحاظ جسمانی و معنوی از خودتان مراقبت کنید، ارتباط ژرفی با خویشتن واقعی خود داشته باشید، ممکن نیست از تنهایی بترسید یا به نحوی مبالغه آمیز احساس ترک شدگی بکنید.
امّا در درون فرد چه می گذرد که او را به سمت ترک خویشتن سوق می دهد؟ در حقیقت ترک خویشتن در درجه ی اول به خاطر گریز و اجتناب از رویارویی با احساسات درونی ناخوشایند و تهدیدکننده صورت می گیرد. این هیجانات منفی بر اثر تجربیات ناگوار قبلی و فعلی و باورهای غلط و غیر منطقی در درون افراد تلمبار و در عین حال نادیده گرفته می شود. برای این که رابطه ی ظریف میان باورها و برداشت ها و احساسات ناخوشایند را نشان دهیم به داوری ها و قضاوت های منفی و مبالغه شده ای که افراد در مورد خود به کار می برند اشاره می کنیم.
همه ما با نمونه هایی ازین موارد آشنا هستیم و افرادی را می شناسیم که دائم در مورد خود اظهارات منفی بر زبان می آورند مانند : من زشتم یا جذاب نیستم، احمقم، ارزش ندارم، کسی مرا دوست ندارد، به اندازه ی کافی خوب نیستم، شکست خورده ام، مقصرم و ... این حس ها و قضاوت ها از سیارات دیگر که نمی آید، بلکه از سپهر احساسی و فکری درون ما صادر می شود و در حقیقت بیان حال کودک درون ماست. مجسم کنید پدر یا مادر یک کودک به طور مداوم او را با این گونه داوری های نابودکننده بمباران کنند. لازم نیست که روانشناس باشید تا نتیجه ی ویرانگر این برخوردها و تخریبی که در روح و روان کودک ایجاد می کند را ارزیابی کنید. امّا این جا مسئول کس دیگری نیست، بلکه خود فرد است که کودک درون و در واقع خودش را شکنجه می کند.
مشخص است که این فرد یاد نگرفته که در درجه ی اول خود او مسئول بذل توجه، تایید و محبت به خویشتن است. در این شرایط به دیگری رو می آورد. او مانند کودکی متوقع از آن فرد توجه و تایید مطالبه میکند و به او آویزان می شود و سعی در کنترل او دارد تا جایی که که سرانجام طرف یا ازو فراری می شود یا اورا در تله ی رابطه ای سرشار از انواع سوء استفاده های کلامی، عاطفی، جسمی و جنسی محبوس می کند. در هر دو حالت احساس ژرف تنهایی درونی او تسکین نمی یابد. تازه مرحله ی دیگری از خود ویرانگری آغاز می شود و فرد برای گریز از احساسات ناخوشایند خود را از لحاظ احساسی کرخت و بی حس می کند و به سوی انواع اعتیاد ها مانند الکل، مواد مخدر، قمار، سکس وسواسگونه، پرخوری، فیلم های پورنو، تماشای بیمارگونه ی تلویزیون و ماهواره ، گشت بی پایان در اینترنت و شبکه های اجتماعی و حتی کار بیش از حد سوق داده می شود یا در دام اقسام کسالت های روحی مانند افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات رفتاری، تشویش ذهنی و... و. می افتد. از لحاظ رفتاری فرد که از وضعیت خود ناراضی و خشمگین است یا این خشم و نفرت را در رابطه با دیگران نشان می دهد و آن ها را وادار می کند که مثلا کاری انجام دهند که حال بهتری پیدا کند و گاه هم تنفر از خودش افزایش می یابد یا سعی می کند بچه ی خوبی باشد و به هرکاری که موجب رضایت آن دیگری است تن دهد و خود شیرینی و چاپلوسی کند. او نقش خود در ایجاد وضعیت نابسامان فعلی را انکار می کند و تقصیر همه چیز را به گردن دیگران، سرنوشت، خدا و غیره می اندازد. تکرارمی کنم، هرچقدر بیشتر دیگران را مسئول رسیدگی به خود و کودک درونتان بدانید بیشتر احساس ترک و طرد شدگی می کنید زیرا تنها کسی که می تواند واقعاً شما را ترک کند خودتان هستید. گفتیم آن چه در پشت ترک خویشتن پنهان شده فرار از احساسات درونی و نادیده گرفتن آن هاست. در حقیقت در ژرفای ترک خویشتن با نوعی خود گریزی هیجانی روبرو هستیم. هیجان در روانشناسی در مورد طیف گسترده ی احساساتی که فرد تجربه می کند به کار می رود. برای رویارویی با ترک خویشتن ما به تقویت و تعمیق پیوند درونی با خویش (inner binding) احتیاج داریم. پیوند درونی ملازم نوعی خودیابی و گفت و گوی درونی است.
خود یابی به معنی کشف خویشتن (self- discovery) است. اگر ما چیزی در مورد دنیای درونی خود نمی دانیم به خاطر آن است که هرگز کوشش درخوری برای کشف آن نکرده ایم. با وجود عطش ظاهری زیادی که اکثر افراد برای شناختن خود نشان می دهند و متوسل به فال، رمّال، طالع بینی و تست های بی اعتبار خودشناسی می شوند، معلوم نیست چرا از راه های درست دست به این کار نمی زنند. شاید در ناخودآگاه خود ازین امر تن می زنند. گویی حق با هرمان هسه است که در دمیان می نویسد : "در عالم هیچ چیزی برای انسان ناخوشایندتر از پیمودن راهی که به خودش بیانجامد نیست. " به هر حال احساسات ما بخش مهمی ازین دنیای درونی را تشکیل می دهد. صرف نظر از بعضی بیماری های مهم روانی که در آن ها تعادل هیجانی بیمار به هم می خورد و نیازمند درمان های دارویی و غیر دارویی روانپزشکی است، در موارد دیگر یا به کمک مشاور و یا با استفاده از روش هاش خودیاری می توان دربهسازی سپهر احساسی کوشید. مدیریت استرس و مدیریت احساسات از جمله ی این روش ها محسوب می شود. هدف اصلی استفاده از این روش ها در رابطه با بحث ما کسب توانایی برای مقابله با خودگریزی هیجانی است. گریز از احساسات ژرف وجود ما به معنی اجتناب از یک گفت و گوی درونی با
خودمان است و این یعنی یک عدم صداقت عمیق درونی. بی صداقتی منجر به دوری وانزوا و تنهایی می شود. ما حتی حاضر نیستیم صدای خودمان را هم بشنویم. ما تنها هستیم و چون در خود حضور نداریم، گمشدهایم. ما خودمان را ترک کرده ایم. برای ما هیچ کس نمی تواند جای خود ما را پر کند. تنها راه حل آن است که به سوی خودمان باز گردیم. با خودمان گفت و گو کنیم و مسئولیت افکار، احساسات واعمال خود را به عهده بگیریم. این امر از طریق پیوند درونی (inner binding ) امکان پذیر است.
گام اوّل در راه برقراری پیوند درونی درک و شناسایی احساسات درونی و مدیریت صحیح آن هاست. احساسات منفی یا از تقابل با تجربه های بیرونی (دیگران و رویدادها) حاصل می شود یا از برداشت هاو تصویر غیرواقعی در مورد خود به وجود می آید. پس گام دوم شناسایی باورها و نگرش های غیرمنطقی و تغییر آن هاست. گام سوم توجه به اعمال و رفتارهای ناسالم، غیر انطباقی و و یرانگرانه است. آن گاه در مورد تمام این موارد باید به گفتگو با خود پرداخت و سپس اقدامات لازم را انجام داد. تغییر دادن رویداها در صورت امکان و در غیر این صورت اجتناب از آن ها، تغییر منطق به صورت اصلاح باورهای غیرمنطقی، مهار مقایسه ها، نگرانی ها و انتظارات از جمله ی این اقدام هاست. باید بدانیم آن چه موجب رنج ما می شود ناشی از احساسات، باورها و رفتارهای خود ماست و و مسئولیت تغییر آن ها نیز بر عهده ی ماست. وقتی تغییرات لازم صورت گرفت و ما به درجه ای از وقوف (mindfulness) بر احوال درون خود رسیدیم آن گاه شاهد رفتارهای سازنده، سالم و سازگارانه ی خود خواهیم بود. پیوند درونی را تجربه می کنیم، از تنهایی نمی ترسیم و دیگر خود را ترک نخواهیم کرد، زیرا حالا در خود حضور داریم و به عبارت بهتر در کنار خود هستیم. ناگفته نماند که هدف اصلی این یادداشت طرح مفهوم ترک خویشتن است. مقابله با این وضعیت نیازمند استفاده از رویکردهای مختلف روان شناسی و انواع گوناگون روش های عملی است که به علت تنوع فراوان شاید حتی در قالب یک کتاب هم نمی گنجد. در این نوشتار به اشاراتی مختصر بسنده شد و لازم است که خواننده برای کسب اطلاعات لازم به منابع مربوط مراجعه کند.
خدا نیاره اون روزی که نفرین شما دامنگیر شود ...
![]()
![]()
خدا نیاره اون روزی که نفرین شما دامنگیر شود ...
با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی عنوان مشخص میشود
آفتابنیوز : عزتالله ضرغامی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما چهارشنبه هفته پیش با حضور در برنامه روز دانشجوی دانشگاه یزد در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان درباره اینکه «فیش حقوقی» او چقدر است، گفته: «من از معدود کسانی هستم که جز حقوق ثابت کارمندی صداوسیما، هیچ حقوق دیگری ندارم. با توجه به افزایش درآمدی که صورت گرفته است، حقوق من 9 میلیون و 600 هزار تومان است. البته با توجه به اضافهکاریهایی که برخی اوقات دوستان لطف میکنند و میدهند بیشتر میشود.»
همین هفته گذشته برای من حکمی آمد که تا چند ماه مبلغ سه میلیون تومان از حقوق من کسر خواهد شد.» «این کسر حقوق از همین ماه آغاز شده است و من در نامهای که به رئیس دیوان محاسبات نوشتهام که کسر این مبلغ از حقوق من، ظلم به مدیری است که دریافتی دیگری جز اینجا ندارد. اگر من این نامه را ننویسم تصور میکنید سرمایهدار هستم و کسر این سه میلیون را متوجه نمیشوم، اما خانم من وقتی این ماجرا را فهمید، شما را نفرین کرد و میترسم این نفرین یقه شما را بگیرد. چراکه تنها زندگی ما با این حقوق میگذرد و کسر سه میلیون از آن، نظم زندگی ما را بر هم زده است. بنابراین زمانی که دو سه میلیون تومان اضافهکاری روی فیش حقوقی من میآید و اغلب، مواردی به بنده تعلق میگیرد و از آنها میخواهم که چنین کارهایی نکنند، چراکه باید پاسخگو باشم، این چنین ترکشهایی نصیب ما میشود و از حقوقمان کسر میشود.»
تهیه وَ تدوین : عبد عاصی
گرانی پسته را نه تحمل میکنیم نه میخریم، فقط مقاومت منفی ...
گرانی پسته را نه تحمل میکنیم نه میخریم، فقط مقاومت منفی ...
با اشاره به لینک فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالی تیتر مشخص میشود
عصر ایران : ((( در شرایطی که قیمت پسته در بازار افزایش و نوسان شدیدی داشته و به کیلویی حدود 200 هزار تومان رسیده است، رئیس انجمن پسته اعلام کرد که تولید این محصول به یک پنجم پارسال رسیده است و بازار صادراتی پسته را هم شدیدا تحت تاثیر قرار داده اما مردم امسال را تحمل کنند تا از این مشکل عبور کنیم )))...
متن کامل
تهیه و تدوین: عبد عاصی