سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

خــدای درد

 

 

 

 

 

خدای درد

 

علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است، که گویی بندبند وجودش، با درد و رنج جوش خورده است.

حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت، که نظیر آن در عالم دیده نشده است.

و زینب کبری را ببینید، که با درد و رنج انس گرفته است.

 

انسان گاه‏گاهی خود را فراموش می‏کند، فراموش می‏کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان، که در مقابل عالم و زمان، کوچک و ناچیز و آسیب‏پذیر است، فراموش می‏کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی‏پاید، فراموش می‏کند که جسم مادی او نمی‏تواند با روح او هم‏پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و قدرت می‏کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی‏خبر از حقیقت تلخ و واقعیت‏های عینی وجود، به پیش می‏تازد و از هیچ ظلم و ستمی روگردان نمی‏شود. 

 

درد، دل آدمی را بیدار می‏کند، روح را صفا می‏دهد، غرور و خودخواهی را نابود می‏کند، نخوت و فراموشی را از بین می‏برد، انسان را متوجه وجود خود می‏کند.
 درد آدمی را به خود می‏آورد، حقیقت وجود او را به آدمی می‏فهماند، و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می‏کند، و دست از غرور کبریایی برمی‏دارد، و معنی خودخواهی و مصلحت‏طلبی و غرور را می‏‏فهمد و آن را توجیه می‏کند.

من اعتقاد دارم که خدای بزرگ، انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‏دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‏بینیم که مردان خدا بیش از هرکس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده‏اند.

 

خدایا! تو را شکر می‏کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم، و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم، و «ناخالصی»های وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواسته‏های نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم، و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت خود را حس کنم.

 

 خدایا! اکنون احساس می‏کنم که در دریایی از درد غوطه می‏خورم، در دنیایی از غم و حسرت غرق شده‏ام، به حدی که اگر آسمان‏ها و زمین را و همه ثروت وجود را به من ارزانی داری به سهولت رد می‏کنم، و اگر همه عالم را علیه من آتش کنی، و آسمانی از عذاب بر سرم بریزی و زیر کوه‏های غم و درد مرا شکنجه کنی، حتی آخ نگویم، کوچکترین گله‏ای نکنم، کمترین ناراحتی به خود راه ندهم، فقط به شرط آنکه ذکر خود را، و یاد خود را و زیبایی خود را از من نگیری، و مرا در همان حال به دست بلا بسپاری، به شرط آنکه بدانم این بلا از محبوب به من رسیده است تا احساس لذت کنم، و همه دردها و شکنجه‏ها را به جان و دل بخرم، و اثبات کنم که عزت و ذلت دنیا برای من یکسان است، لذت و درد دنیا مرا تکان نمی‏دهد و شکست و پیروزی مادی در من تأثیری ندارد.خدایا! هدایتم کن! زیرا می‏دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا! هدایتم کن! که ظلم نکنم، زیرا می‏دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا! نگذار دروغ بگویم، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.
خدایا! محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم، زیرا تهمت، خیانت ظالمانه‏ای است.
خدایا! ارشادم کن که بی‏انصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم، که بی‏احترامی به یک انسان، همانا کفر خدای بزرگ است.
خدایا! مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده، تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.

خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‏گرساز، تا فریب زرق و برق عالم خاکی، مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا! من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پرکاهی در مقابل توفان‏ها هستم، به من دیده‏ای عبرت‏بین ده، تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.
خدایا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند می‏دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهی.
خدایا! می‏خواهم فقیری بی‏‏نیاز باشم، که جاذبه‏های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.
خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا! به سوی تو می‏آیم، از عالم و عالمیان می‏گریزم، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.

 

 

 

 


ت تقریبا بعد از دو دهه ، وزارت توجیهات ظهور می کند!؟

 

ت  تقریبا بعد از دو دهه ، وزارت توجیهات ظهور می کند!؟

((( هول نکنین! این داخل پرانتز ِ واقعیه؟! یک مثنوی هفتاد من ِ بی ربط وُ اعصاب ساطوری نیس. شاید دیده یا شنیده باشین، راننده های مادر مرده ای رو با چار صد ، پونصد تومن هزار تومن صورتحساب تخلفات رانندگی!؟ بعله، همین چند هفته پیش هم جام جم ملّی و انحصاری مون با توجه به جناح بندی های دوره ای خاص خودشون ، این خلایق سرگردون و بیچاره رو ، برای چندمین بار نشون داده. خلاف یک اتول شخصی این بوده که تبدیل به تراکتور شده (!؟) وُ برخلاف مقررات مسافر سوار کرده. خلاف خیلیای دیگه نرفتن به اون سر مملکت وُ [ مثلا، اردبیل ] جریمه شدن بوده!!! ... اینا دیگه بیشتر از بقیه جوش آورده بودن وُ مثل ذرت ِ تو تابه، پشتک وُ وارو میزدن! میگفتن که خلافی مال امساله، و اصلا یک چرخ این اتول قراضه هم به این شهر نرسیده!؟ بعد که با قاضی رسیدگی به این خلافا صحبت کردن، ایشون باقلوا وُ شکر پاره برافشاندند وُ گفتند: « این جور اشتباهات از پرسنل وظیفهء راهنمائی و رانندگی سرزده! مسئولین باید صدور قبض جریمه رو فقط به افسران مربوطه بسپارن؟! ... » معلوم شد که حاج آقا هم عضو ارشد « شورای مصلحت وزارت توجیهات » هستن و در نشون کردن « کوتاه ترین دیوار  ِ فکسنی » ، هزار ماشاالله، استادن!!! ... حالا حساب و کتاب پرتقال فروش رو  وارسی کنین! ... و این هم خبر جدید از اصحاب انصار ناجا : )))

وزارت توجیهات به نقل از سردار انصاری ( از صحابهء « انصار » ناجا ) بشارت داد: « بنا بر قول قبلی به اقشار آسیب پسند ایران ، افزایش جرائم رانندگی ، بعد از دو سال ، از امروز برقرار میشود ». ((( اگه خیلی احساساتی شدین وُ ظرفیت این همه عدالت اجتماعی وُ اختصاصی رو ندارین، بقول بعضی از اصحاب « جام جم » رقص وُ آواز  در بَـکنین! )))   

 شبکه خبر، اواخر شهریور ۱۳۸۴

 « وزارت توجیهات » (!؟) ، به نقل از مقامات معظم اقتصادی و بازرگانی، بشارت داده اند که گرانی برخی کالاها در ماه رمضان موقتی بوده و ماه بعد ، قیمتها پائین میآید. 

((( انشاالله به یاری دولت خدمتگزار ، و البته مشروط بر اینکه توبهء « آقا زاده ها » در این ماه مبارک ، به گوش کسی برسد!؟ ... )))  

شبکهء خبر ، ۱۷/۷/۱۳۸۴

پس از شورای مصلحتی ِ وزارت توجیهات ، مقام معظم معاونت وزارت مسکن ، که سالیان سال این بار بر دوش گرفته اند ( مُدّ َ ظِـلـِهُ العالی ) ، با سعهء صدر و صداقت تمام وُ کمال ، تهمت وُ افترای احتکار و گرانی فزایندهء مسکن را از چهرهء آقا زاده های انبوه ساز ، زدوده و فرمودند که این قشر زحمتکش از هر تقصیری مبرّا بوده و برخی شان چنان به فلاکت وُ  ورشکستگی افتاده اند که بعلت تأخیر پرداخت اقساط وامهای شان ، به ادای جریمه مبتلا شده اند !!! ... معظم له ، همچنین از حقوق ِ گیرندگان وام مسکن در تهران و ابر شهرها مدافعه نموده و فرمودند که با این ارزانی مسکن در شهرستانها ، روا نیست که سقف وام مسکن برای ابر شهر نشینان و دیگران (؟!) یکسان باشد.  

شبکهء خبر ، ۱۸/۷/۱۳۸۴

    بازگشت به وبـلاگـهــای مـن  

 

 

 

 


رسم عا شقی

 

 

  رسم عا شقی  ..

 

 

روزی ، یکی از بنده های خوب خدا از پشت بوم خونه اش صدای زن همسایه رو می شنوه  که داره با شوهرش گله و شکایت میکنه ومیگه : نزدیک پنجاه ساله که زنتم ، به هر بود وُ نبودی صبر کردم وُ ساختم ، با هر کم و زیادی سر کردم ، تو سرما وُ گرما ، تو خوشی و ناخوشی ، باهات بودم وُ هیچوقت هم گله وشکایتی نکردم ؛ همهء اینا رو برای تو کردم ، برای اینکه فقط منو ببینی وُ هوس کس دیگه رو نکنی ، حالا تو همه رو زیر پا گذاشتی وُ هوای کس دیگه رو تو سر داری ، فردا دامن آقا رو میگیرم وُ بهش گله میکنم.   

بندهء خوب خدا ، عارف معروف ، شیخ حسن بصری ، با شنیدن این حرفا ، اشک از چشماش سرازیر میشه و با خودش فکر میکنه که بلا تشبیه ، این مثل جریان صبر و کرامت خداست و بندهء سرکشی که رو به غیر خدا کرده. بعد، این آیه قران کریم به یادش میاد : ان الله لایغفر ان یشرک به و یغفرما دو ن ذلک لمن یشاء .همه گناهت عفو گردانم اما اگر به گوشه خاطر به دیگری میلی کنی و با خدای شریک کنی هرگزت نیامرزم .

حتما میدونید که حدیث شرک آدما خیلی وسیعه ، از شرک کوچک ( خفی ) گرفته تا شرک بزرگ ( جَـلی ) ... بالاخره هر گناهی که بشر مرتکب بشه ، شامل یکی از این دو تاست. ولی تنها دری که همیشه بازه وُ رفتن بطرفش فقط خوش بینی میخواد وُ همت ، در ِ رحمت وُ آمرزش خداست ؛ در طلب مغفرت و دعای خیر دنیا و آخرت برای همهء خلایق ، همهء گرفتارها و مبتلاهای دردای مختلف. پس در این ماه مبارک رحمت وُ استجابت دعا ، یک قدم مخلصانه برداریم تا او ده ها قدم بسوی ما برداشته و « آغـوش مادری » خود را عنایت کند. (۱)

 

 ((( مطلع شدم که عزیزی هموطن ، زینب السادات بطحائیان ، غنچهء نوشکفتهء خانواده ای ، در عنفوان عطر افشانی ، پژمرده شده وُ به  سرطانی صعب العلاج مبتلا گشته ؛ در این ایام زود گذر اجابت دعا ، برای شفای قلبی و جسمی این عزیز ، و سایرین از دعای خیر غفلت نکنیم که خود موجب رفاقت بیشتر با خداست ... )))

  (۱) - متن اولیه : تذکرة الاولیاء ، شیخ عطار نیشابوری

    « باز نویسی: عـبــد عـا صـی »

   

    بازگشت به وبـلاگـهــای مـن