سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

بیستون را عشق کند وُ شهرتش فرهاد برد ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  بیستون را عشق کند وُ شهرتش فرهاد برد ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

نتیجه تصویری برای بیستون

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

  در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان آموزنده-ای راجع به جوون عاشقی بزبان شعر اومده ؛ این جوون انقدر کشته وُ مُرده-ی معشوقش بود که هر شب به امید دیدن معشوق، سوار بر قایق از این وَر تا اون وَر ِ دریای پُرجوش وُ خروش رو پارو میزد وَ صبح سحر به امید شب بعد وَ دیدن معشوق تو اون تلاطم ِ دریا به خونه-ش برمیگشت ...

  هر کس که اونو می-شناخت کلی نصیحتش میکرد که با این کار آخرش طعمه-ی کوسه-های دریا میشه ؛ اما جوون گوشش بدهکار این حرفآ نبود وُ دوباره فرداشب به امید دیدن معشوق دلی به دریا میزد ...

 بالاخره بخت وُ اقبالش زد وُ یکی از این شبها موفق به دیدن معشوقش شد. در زیر نور ماه ،چشمش به جمال یار روشن شد. اولین چیزی که توجهش رو جلب کرد خال ِ گونه-ی معشوق بود. از او پرسید :

 _ این خال چیه تو صورتت؟! تا حالا ندیده بودمش! ...

 _ این خال رو همیشه داشتم، تو متوجه نشده بودی.

  _ اینجای صورتت هم که جای زخم وُ خراشی کهنه-ست! 

 _ بچه که بودم  این خراش تو صورتم افتاد، عجیبه که اینم ندیده بودی!؟ 

 _ دندونآی جلوی دهنت هم که شکسته! 

 _ اینم نوجوون که بودم  پیش اومد، چطور متوجه نشده بودی!؟

  جوون چند تا ایراد دیگه هم تو صورت معشوق پیدا کرد وُ با تعجب از چند وُ چون قضیه پرسید وَ باز هم همون جوابها رو شنید «تو چطور متوجه نشده بودی»! ...

  صبح سحر که جوون میخواد به دریا بزنه وُ برگرده خونه-ش ، دختر بهش میگه : 

 _ دیگه برنگرد. دریا خیلی آشوبه، توفانیه ... 

 _ ای بآبآ ... این که چیزی نیس! چه شبآیی که از اینم بدتر بوده وُ به امید دیدنت ، سالم وُ سلامت برگشتم. 

 _ بع ع ع ــله! ... اونوقتآ قلبت لبریز از عشق من بود، ولی امشب با ایرادآیی که دیدی، با اون همه چند وُ چونی که کردی، دیگه انگیزه-ای برات نمونده؛ رفتنت مثل خود کشیه، چرا از این خشم دریا هراسی نداری.

 _ نه، من میخوام برگردم سراغ خونه وُ زندگیم! ...

جوون با لجاجت وُ غرور قایقش رو به دریا میندازه که بره ، ولی هیچوقت به خونه-ش نمیرسه ...

 عشق را بیمعرفت معنا مکن / زر نداری مشت خود را وا مکن
 گر نداری دانش ترکیب رنگ / بین گلها زشت یا زیبا مکن
 خوب دیدن شرط انسان بودن است / عیب را در این و آن پیدا مکن
 دل شود روشن زشمع اعتراف / با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
 ای که از لرزیدن دل آگهی / هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
 زر بدست طفل دادن ابلهیست / اشک را نذر غم دنیا مکن
 پیرو خورشید یا آئینه باش / هرچه عریان دیده ای افشا مکن

 « مـولانـا مـولـوی »

بازنویسی کامل  : عـبـــد عـا صـی    


فکر نکنید هر مخالفی قصد ساقط کردن ما را دارد

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

  فکر نکنید هر مخالفی قصد ساقط کردن ما را دارد 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 (((  لازم به ذکرست که نکات مندرج در این مصاحبه صرفاً بازتاب شخص ایشان است. _ عـبـــد عـا صـی. )))
در روزی که در کافه خبر خبرآنلاین میزبان
غلامعلی رجایی، مشاور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام بودیم، ابتدا به سراغ مسائل روز کشور رفتیم. تجمعات مردمی شروع گفتگوی ما با رجایی بود. او با تحلیل از وضعیت موجود جامعه ایرانی، دلایل جالبی را برای خلق چنین پدیده‌هایی مطرح کرد.
او این تجمعات را «پیشامد منتظره» خواند تا از همین اصل به همه نواقصی برسد که در رفتارشناسی سیاسی نظام با آن روبه ‎رو هستیم. رجایی معتقد است که یک ایرانی جایی را برای خالی کردن اعتراضات و مخالفت‎هایش حتی با نظام را برای خود نمی‎بیند. مشاور آیت‌الله تربیت سیاسی مردم و رفتار اعتراضی آنان را نیز نقد کرد. او معتقد است که ابراز مخالفت‌ در جمهوری اسلامی چه در دوران جنگ و چه پس از آن تمرین نشده است. کما اینکه پیش از انقلاب هم اینگونه بوده است. مردم نمی‎دانند کجا مخالفتشان را بروز دهند.
رجایی در بخش‌های دیگری از صحبت‌های خود به واکاوی شکل‌گیری این تجمعات در کشور پرداخت.
او شروع این اتفاق را سازماندهی شده ندانست و آن را در ادامه اعتراضات متضرران موسسات مالی و اعتباری خواند اما، ادامه‌دار شدن این تجمعات و به تبع آن شعارهای ساختارشکنانه‌ای که به سمت مسئولان عالی نظام سوق پیدا کرد را برنامه‌ریزی شده می‌داند.
البته او معتقد است که
بخشی از جامعه می‎خواهند دیده شوند و می‌گوید: اگر جامعه چنین تقاضایی دارد باید آن را ببینیم. نه اینکه آن را تهدید حساب کرده و بخواهیم با آن برخورد کنیم. باید از خشونت پرهیز کنیم.
 در ادامه بخش اول از گفتگوی
خبرآنلاین با غلامعلی رجایی را بخوانید:
 در مورد تجمعات اخیر در برخی از شهرهای کشور، تحلیل‌های مختلفی وجود دارد. اعم از اینکه این تجمعات با یکسری برنامه‌ریزی‌های داخلی صورت گرفته است و موج آن به شهرهای دیگر کشیده شد و اینکه در درجه اول هدف معترضان نقد دولت بود اما یکباره به سمت کلیت نظام سوق پیدا کرد. تحلیل شما از اتفاقات اخیر چیست؟
 من این جریان را یک پیشامد منتظره می‌دانم. یعنی باید انتظار چنین حرکاتی را داشت. به دلیل اینکه ما در هر نظام سیاسی باید یک منافذی را برای خروج پیش بینی کنیم. در هیچ خانه‌ای فقط در ورودی وجود ندارد. حتما دری هم برای خروج هست. کسانی منتقدند و معترض و کسانی هم هستند که با اصل نظام مشکل دارند. اینها کجا باید حرف‎های خود را بزنند؟ ما حقیقتا این موضوع را پیش بینی نکرده بودیم.
جامعه مشکلات موجود در کشور را درون خود می‌ریزد، تجربه اجتماعی و سیاسی ما هم نشان می‎دهد که وقتی چیزی به درون ریخته می‌شود لزوما در همان داخل نمی‌ماند و به بیرون هدایت می‌شود. بنابراین چون اینگونه رفتارها غیرطبیعی است، هاضمه جامعه آن را پس می‌زند. ملت ایران ملت آزاداندیش، آزادیخواه و مختار است، مثل خیلی از ملت‎های دیگر. خدا انسان را آزاد خلق کرده است اما همین انسان جایی را برای خالی کردن اعتراضات و مخالفت‎ها حتی با خود نظام نمی‎بیند.
 ما همواره برای تخلیه غم‌هایمان جا داشتیم. مردم به هیات‎های عزاداری می‌روند و تا صبح سینه می‌زنند و گریه می‌کنند، روضه می‌خوانند و عزاداری می‌کنند. اما برای شادی‌هایمان جایی برای تخلیه نداریم. حتی اگر مردم بیایند و یک جایی جمع شوند و به یکدیگر آب بپاشند، خیلی‌ها می‌گویند این کار سبک چیست؟! در صورتیکه ما در تمام دنیا جاهایی را داریم که مردم هروقت خواستند می‌توانند احساسات و هیجانات خود را تخلیه ‌کنند. این هیجان هم اگرچه بیشتر متعلق به جریانات سیاسی است، اما شامل سایر مردم هم می‌شود.
 

  ادامه مطلب 

   تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


ظلم حلزونی پدیده شاندیز وَ امثالهم به مردم! ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   ظلم حلزونی پدیده شاندیز وَ امثالهم به مردم! ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

نتیجه تصویری برای کلاهبرداری پدیده شاندیز و ثامن الحجج

 

نتیجه تصویری برای کلاهبرداری پدیده شاندیز و ثامن الحجج

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTg53HHbLXcTxAiDiLwR1XIpNL93q_NA17iA6s1oOdtoHYc5RJY

 

تصویر مرتبط

 

 

 محمد رضا زائری : این روزها کم نیستند کسانی که همه سرمایه و زندگی خود را در قمار تبلیغات بازرگانی صداوسیما باخته اند. کرم حلزون و پدیده شاندیز تنها نمونه های دم دست-تری هستند که آثارشان سریع تر و فراگیرتر دیده شد وگرنه دامنه آسیب های متنوع جسمی ، مالی و روانی و فکری تبلیغات بازرگانی بسیار گسترده تر از آن است که به این نمونه ها محدود شود. ما خطر یک ماده شیمیایی و سرطان زا را زودتر متوجه می شویم چون بر ظاهر و جسم مان نمایان می شود ، اما آثار روحی- روانی و فکری- اعتقادی این تبلیغات به سرعت و در ظاهر آشکار نمی-شود در حالی که آسیب های روانی ، فکری واعتقادی بسیار خطرناک تر است.
 همان قدر که آگهی های بازرگانی از نظر زمان پخش و مدت برنامه و جذابیت بصری خلاصه و چکیده و فشرده همه ویژگی های برنامه تلویزیونی-اند به همان نسبت هم تاثیر گذارتر هستند. دقیقا مانند عصاره و اسانس که چکیده یک ماده گیاهی است و چند قطره اش می تواند کار چند لیتر را بکند آگهی های بازرگانی نیز همین گونه بر ذهن و رفتار بیننده اثر می گذارند.
مشکل هم درست از همین جا شروع می شود: "اثرگذاری شدید و سریع " و در واقع همه دارند تاوان این خصوصیت را می دهند. از همین روست که کارشناسان و نخبگان علوم اجتماعی و ارتباطات همواره حساسیت موضوع آگهی بازرگانی و مسئولیت تلویزیون در مقابل اعتماد مخاطب را گوشزد می کنند. در واقع می توان به سادگی دریافت که در میان همه قالب-های تولیدی رسانه این قالب اتفاقا تاثیرگذارترین قالب است وگرنه صاحبان سرمایه و مالکان شرکت های تجاری این گونه برای آن هزینه نمی کردند. اکنون می توان تقصیر را یکسره به گردن مردم انداخت که دقت و توجه کافی نداشته و احتیاط نکرده-اند و به عبارت ساده گفت : " چشمتان کور ! می خواستید حواستان را جمع کنید و کل زندگی تان را به پای یک پروژه ساختمانی نریزید!" ((( منظور از این پروژه، همان «پدیده شاندیز» است که یکی دوبار در این وبلاگ اطلاع-رسانی شده است. مالباختگان این پدیده-ی کلاهبرداری، همان مردمی هستند که در ابتدای اعتراضات دهم دی ماه 96 ، برای چندمین بار فریاد اعتراض-شان برخاست وَ با مالباختگان دیگر همچون «ثامن الحجح» همراه شد وَ ادامه-اش اعتراض سایر اقشار وَ اغتشاشات مزدوران وُ فریب-خوردگان داخلی را در پی داشت.  _ عـبـــد عـا صـی )))   اما مخاطبان این سخن پاسخ خواهند داد : " ما در کوچه و خیابان دنبال دعوت و هیاهوی یک ناشناس راه نیفتادیم بلکه به آگهی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اعتماد کردیم" !
 تلویزیون برنامه های دیگر خبری و آموزشی را با همین رابطه و بر اساس همین اعتماد پخش می کند ، پس نمی تواند نسبت به این موضوع بی اعتنا باشد.
اما متأسفانه باید اعتراف کنیم که کمترین سهم از حساسیت و نظارت و مراقبت مدیران سیما بر همین اثرگذارترین بخش صورت می گیرد و تنها با رعایت محدود و حداقلی برخی امور ظاهری به پخش می رسد.
خطر پیام-های غیر مستقیم روحی - معنوی و روانی - اعتقادی این تبلیغات که مخاطب را به حرص و ولع شدید نسبت به مصرف مادی و شتاب در مسابقه دنیاطلبی و لذت جویی وادار می کند آن قدر است که اگر متوجه آن می شدیم به مراتب ما را بیش از نمایش دست وپای برهنه یا لیوان مشروب الکلی نگران می کرد. در واقع با سهم بیت المال و مهم تر از آن سرمایه سنگین اعتماد مخاطب فرصت تجارت و کسب سود برای کسانی فراهم می کنیم که فروش بیشتر خود را از چشم و وقت مخاطب تامین می کنند. آثار سوء ناکامی روانی و آسیب روحی قشر کم درآمد و نیازمند در مقابل این همه رنگ و لعاب و زرق و برق بسیار سنگین است و هر گونه بخواهیم پاسخ دهیم نمی توانیم با توجیهاتی چون مشکلات مالی ، بلایی را که بر سر مخاطب می آورد نادیده بگیریم.

 سه شنبه, 1394/06/31
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


بحران ناکارآمدی ، بحران بیاعتمادی؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 بحران ناکارآمدی ، بحران بی‌اعتمادی؟ ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 

تصویر مرتبط

 

نتیجه تصویری برای بحران بی‌اعتمادی

 

نتیجه تصویری برای بحران بی‌اعتمادی

 

 

  خبرآنلاین ، وبلاگ  اکبری، علیرضا : اول، تحولات اجتماعی، بوته بی‌ریشه نیستند که محصول زمان جاری باشند، بلکه، ریشه در زمانی فراتر از حال، دارند. در مقیاس حکومتی، آن‌چه دولت‌ها امروز بکارند، فردا دولت‌های بعدی، درو خواهند کرد!
 - دوم،
اگر کسی امروز "مشکلات اقتصادی صرف" را عامل نارضایتی عمومی رو به گسترش بداند، مطمئناً آدرس اشتباه داده است. اعتراض عمومی به اوضاع اقتصادی، دست کم دو معنای مهم دارد؛ نخست این که، محصول امروز، حاصل کاشته دولت های پیشین، به‌خصوص سال‌های حکومت دولت‌های عوام‌گرا و بی‌انظباط و متعدی به أموال و حقوق ملی است، و دیگر آن ‌که، عامل اقتصادی، تنها، پوسته وضعیت نابسامانی است. ناکارآمدی‌ها، فقط مربوط به اقتصاد و عملکرد دولت‌ها نیستند، بلکه محصول رویکرد کلان نظام مدیریتی در ابعاد نگرشی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی، در بستر اخلاقی حاکمیت، می‌باشند.
 - سوم، رویکرد راهبردی و امنیت ملی کشور، محصول تعامل کل نظام است که "دولت‌ها" در کانون آن قرار دارند. ما در فرآیند ملت‌سازی ناموفق بوده‌ایم. ملت نیز خود در وقوع این اوضاع شریک است. در عین حال،
سیاست خارجی کشور، قطعا در "سامان" یا "نابسامانی" اقتصادی اجتماعی و سیاسی مملکت موثر است. شاخص‌ها و آمار بیکاری، فقر، توزیع ثروت، بحران بانکی، رشد اقتصادی، حجم نقدینگی، تورم و رکود، همه با جهت‌گیری‌های نظام و دولت در سیاست خارجی، در تعامل‌اند.
 - چهارم،
"بحران ناکارآمدی" بسیار خطرناک است، اما، ترکیب آن با "بحران بی‌اعتمادی"، انفجارآمیز است. اینک، همه نشانه‌های ترکیب این‌ دو بحران، در سطح جامعه، مشاهده می‌شود. صلاح، پاک‌دستی، مسئولیت‌پذیری و کاهش شکاف‌های حاکمیت/ملّت، می‌توانست مدیریت این وضع را ممکن سازد.
 - پنجم، مجموعه نظام و به‌خصوص دولت مستقر، در وقوع این شرایط موثرند و در بهبود بخشیدن به اوضاع، قطعاً مسئولیت دارند. به‌خصوص دولت، امروزه بیشترین مسئولیت را در مدیریت بحران، عهده‌دار است. دولت
((( حتماً منظور نویسنده، مجموعه-ی قوای سه-گانه است، چون بدون هماهنگی وَ همکاری این سه قوه، تأمین مطالبات ِ «حـقــه-ی» مردم غیرممکن است. _ عـبـــد عـا صـی ))) بایستی پاک‌سازی را از خود شروع کند تا مقدمات جلب اعتماد ملیّ و کاهش شکاف را فراهم کند. به‌عمل کار براید، به "سخن‌رانی" نیست!
 - ششم،
توطئه علیه نظام و دولت، همیشه از خارج و داخل کشور، وجود داشته است. ترکیب این‌ دو خط، اوج خطر است! اما، زمینه توطئه‌چینی، در نقاط ضعف و آسیب‌پذیری خود ماست. از این رو، اصلاح و پاک‌سازی محیط داخلی،(حاکمیت -دولت) شرط ضروری بقاء نظام و کشور است.
مملکت به دستور کارهای فوری برای آرامش و جلب اعتماد عمومی نیاز دارد.
شاید تأثیرات بیکاری و تورم و آشکار شدن هویت بودجه عمومی کشور، با مداخله بعض اراده‌های خارجی و داخلی، جرقه این اوضاع بوده باشد اما این همه ماجرا نیست.
 - هفتم، کسانی که به‌جای حلّ معضل، دیگری را مسئول بحران می‌دانند، تشدید کننده بحران‌اند. این‌طور که باشد، همه شما مقصر و متهم‌اید.
اینک نه وقت انتقام است و نه وقت اهمال، هردوی اینها خیانت است به ملّت و مملکت. همه باید مسئول و پاسخگو باشیم.
 

     تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


اگر روحانیت افتاده حال میماند باران میآمد

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  اگر روحانیت افتاده حال می‌ماند باران می‌آمد 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 خبرآنلاین، وبلاگ  دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان و پژوهشگر:  در این روزها اهل منبر و عموم روحانیون و امامان جمعه فریاد نصیحت گونه سرمی دهند که اگر مردم گناه را ترک کنند بارن می آید در حالی که موضوع پیچیده تر از اینهاست و بی جهت به مردم آدرس غلط ندهند و مردم را منحرف نکنند.   زیرا اگر روحانیت ، زهد و باور توحیدی و افتادگی پیشینیان خود را مراقبت و نگهداری می کرد خشکسالی کشور را نمی گرفت و عالمی می توانست با اقامه نماز باران « استسقا » امکان آمدن باران سیل آسایی که اراضی و دریاچه های خشکیده و تالاب های خاموش شده را زندگی ببخشد ، فراهم کند.
 به نقل از استاد رسولی از روایت گران نماز باران سال 1323 که ؛ ایران در تصرف متفقین بود ؛ با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 زمین ها هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن نماز باران دیدند.
آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشد . با نزدیک شدن لحظه موعود بهائیان شهر، متفقین را به انگیزه های این حرکت بدبین کردند تا جایی که این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود، جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاکفرج که در نیم کیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می شد بروند. آیة الله العظمی سید محمد تقی خوانساری از مراچع تقلید ، هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده ای از همراهان به سمت آن نقطه حرکت کردند .  جمعیت افزون بر بیست هزار نفر بود و 3/2 ساکنان شهر را در بر می گرفت. با عبور آرام مردم از کنار پادگان، شائبه های تردید زدوده شد و توطئه بهائیان بی اثر ماند.
آن روز نماز خوانده شد اما اثری از اجابت دیده نشد. آیة الله خوانساری که بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، بخوبی می دانست که باید ، خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنکه اگر خواهش باشد اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او باز به کوی خواهش روند و نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغهای پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یکشنبه فرا رسید و آسمان بی تکه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی که در پادگان خاکفرج بودند گویای این بود که بارشی روی نخواهد داد.
 شاگردان ایشان که مرتبه استاد خویش را در معرض خطر می دیدند از باب علاقه به ایشان ؛ اصرارمی کردند که نروند و این بار اگر باران نیاید ایشان می شکند و مقام مرجعیت به تمسخر گرفته می شود !!! این جمله شاگردان ، باعث شد که آیت الله با بیان اینکه من برای باران آمدن نمی روم ، خدا اگر بخواهد خودش باران می فرستد من می روم که باران نیاید تا شکسته شوم !!!
واین شکسته شدن در پیشگاه الهی بود که باعث آمدن باران و راه افتادن سیلاب در مناطق مختلف قم شد و اراضی کشاورزی و دامی از آب سیراب شدند.  آری باید مروجان و نگهبانان دین بدون اینکه مردم را متهم به گناه کنند و علت العلل نیامدن باران را گناهان مردم بپندارند ، بسان آن مرجع عظیم الشان ؛ خود را شکست خورده و بر زمین افتاده تلقی کنند و باور داشته باشند که خدا خود می داند چه کند و بروند نماز باران بخوانند و از شکسته شدن در انظار مقلدین و مریدان هراسی به دل راه ندهند و راه خدارا پیشه گیرند و باور خود را به لطف و   مرحمت الهی به نمایش در بیاورند. 
 آیا کسی هست از میان این همه عالمان زاهد که مریدانشان از مقام عرفانی و زهد و کرامات ایشان یاد می کنند راه بیفتد برای خواندن نماز باران ؟!!!
و سپس کشور ؛ دراختیار فردی حکیم و دانا سپرده شود که با الهام از تدبیر و مدیریت حضرت یوسف ( ع) از فرصت های پیش رو استفاده ممکن را ببرد و امکانات را به هدر ندهد تا کشور از تبعات شوم قحطی و فقر خانمان سوز نجات پیدا کند.
 درانتظار آن لحظه خواهم بود.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی     


ناآرامی در فرانسه/ 1000 خودرو در به آتش کشیده شد

    نظر

  بسم الله الرحمن الرحیم 



  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 
 



بر اساس گزارش‌ها، 1031 خودرو در شب سال نوی میلادی در پاریس به آتش کشیده شد. پلیس فرانسه 510 نفر را در ارتباط با این حادثه دستگیر کرد

باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از خبرگزاری فرانسه، در پی بروز ناآرامی در فرانسه، تعداد افراد دستگیر شده به اتهام آتش زدن خودروها و ایجاد اغتشاشات در پاریس در نخستین روز سال نوی میلادی به شدت افزایش یافت.

بر اساس گزارش‌ها، 1031 خودرو در شب سال نوی میلادی در پاریس به آتش کشیده شد. پلیس فرانسه 510 نفر را در ارتباط با این حادثه دستگیر کرد. انتشار تصاویر و ویدئوهای این اقدامات خشونت آمیز موجب خشم مردم فرانسه شده است. در این حادثه دو افسر پلیس نیز از سوی اغتشاشگران مورد حمله قرار گرفتند.

امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، حمله به افسران پلیس را محکوم و بر دستگیری و مجازات خاطیان تاکید کرد. وزیر کشور فرانسه نیز اظهار کرد: «در خصوص حوادثی که دیروز اتفاق افتاد متاسفم. امیدوارم مردم بتوانند از تعطیلات سال نوی خود در کمال آرامش لذت ببرند.» وی در ادامه افزود: «من با افسران پلیس آسیب دیده صحبت کردم. عاملان این حمله به سختی مجازات خواهند شد. حمله به نیروهای امنیتی حمله به کشور ماست.»

حدود 140 هزار نیروی امنیتی در طول تعطیلات سال نوی میلادی در سراسر فرانسه در حالت آماده باش هستند. فرانسه پس از وقوع چند حمله تروریستی از سال 2015 تاکنون در حالت آماده باش قرار دارد. 






 

اصولگرایی عین دین است یا عین نظام؟! ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   اصولگرایی عین دین است یا عین نظام؟! ...  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

  انصاف نیوز ، حجت‌الاسلام والمسلمین «هادی سروش» در یادداشتی با عنوان «سخنی با مرکزیت اصولگرایی»، درباره‌ی اظهارات اخیر امام جمعه‌ی مشهد نوشته:
در رسانه‌های استانی و بعد رسانه‌های سراسری از قول امام جمعه‌ی مشهد نقل شده که گفته‌اند:
 «زنای محصنه بکنید و عرق بخورید اما در اصولگرایان اختلاف نیندازید»
 از آنجا که گوینده‌ی این سخنِ نامربوط، یک شخصی است که در کسوت روحانیت است و ثانیاً بر کرسی امامت جمعه جلوس فرموده، اهمیت توجه به آن را دوچندان می‌کند.
 گفته بودند که اصولگرایی متشکل از اصولی بنام اسلام و انقلاب و ارکان آن است.
 سؤال از دلسوزانِ دلبسته به “اصولگرایی” این است که این سخن با کجای اسلام و انقلاب و .. سازگار است؟
 حفظ اصولگرایی در چه درجه‌ای از ضرورت قطعی است که ضعف و تشتت در آن، معادل و بلکه بالاتر از ارتکاب مهم‌ترین حرام‌های منافی با عفت قرار گرفته؟!
 در دیدگاه این افراد، اصولگرایی یا عین دین است یا عین نظام، و هر کدام باشد مجوّز چنین ادبیات و گفتمان ناصحیحی نیست.
 اگر به فرض محال، همه‌ی دین و دیانت در گزینه‌ی سیاسی‌ای بنام «اصولگرایی» هم جمع بود، باز هم می‌شد کسی بگوید: برو برای حفظ اصولگرایی که خودِخودِ دین است، زنای محصنه کن؟؟
 باور بفرمایید «فقه ابوحنیفه» هم که در مسایل مربوط به «عفت»، فروعات عجیب و غریبی دارد، گمان ندارم به چنین سخنی، چشمش گریان و لبش خندان نگردد!
 از عینیت “اصولگرایی” با دیانت که تنزّل کنیم، می‌رسیم به اینکه «اصولگرایی» عین حفظ «نظام» باشد!
 خوب؛ سؤال این است آیا برای «حفظ نظام» می‌توان دستور به عرق خوری و زنای محصنه داد؟ عجیب است.
 معمار بزرگ انقلاب اسلامی می‌فرمود که «امیدواریم در جمهوری اسلامی بوی اسلام را داشته باشیم».
 و استاد «مطهری» می‌فرمود: «محتوای نظام، باید احکام نورانی اسلام باشد تا بشود نظام اسلامی.» 
 مگر امکان دارد تأثر عمیق خود را از این سنخ ادبیات مخفی نماییم!
 آن هم توسط افرادی که صاحب قدرت و تریبون هستند و رسماً برای حفظ موقعیت سیاسی و عدم تشتت و از هم پاشیدگی خط فکری و جناحی خود، احکام مهم اسلام عزیز، مانند زنا و شراب، که حرمتش منصوصِ قرآن کریم است، بیایند و اینقدر در گفتمان و حداقل در ادبیات خود، تنزّل دهند!
 تعجب در اینجا، پرده‌ی سکوت و توجیه پردازی را می‌درد که همین گوینده، دادِ سخن از ممنوعیت و برخورد با برقراری کنسرت، برای حفظ شریعت و حرمت حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا (ع) می‌دهد!
 در مراتب «نهی و حرمت» واقعی و حتی گفتاریِ در باب فحشا، زنای محصنه و عرق کجا و کنسرت کجا؟!
 اگر واقعاً این گفتمان، مورد تأیید ارکان و مرکزیت «اصولگرایی» نیست که انشاالله هم نباشد، جا دارد با همه‌ی توان، خود را از این منطق و گفتار ناصواب مبرا نمایند، مگرنه که باید برای این چنین تفکر و ادبیاتی، گفت:
 بر او نمرده به فتوای من نمازکنید …

 

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


خیالات «زائری» و آرزوهای من

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  خیالات «زائری» و آرزوهای من 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

  خبرآنلاین، وبلاگ دکتر مرتضی یهشتی، حقوقدان و پژوهشگر: داشتم در فضای مجازی سیر می کردم که با نوشته ای تحت عنوان « دیدار اختصاصی رهبر انقلاب با خسارت دیدگان موسسات اعتباری » از دوست شفیق و قدیمی-ام جناب زائری مواجه شدم که مشتاقانه مشغول خواندن شدم و در اثنای آن ذوق زده ، داشتم خودم را آماده نگارش مطلبی در وصف رابطه تاریخی روحانیت در گذشته های نه چدان دور می کردم و در ذهنم نمونه-هایی را مرور می کردم ؛ ولی در پایان بسان سراب دیدگان و خواب دیدگان برخاسته از خواب دیدم نوشته است « حتماً ادامه تخیل نویسنده را بخوانید » !!!
 جمله پایانی ، آب یخی بود که در زمستان خشک امسال بر سرم ریخت و با شتاب از خواب بیدار شدم ؛ کاشکی این نوشته ، حاصل تخیلات جناب زائری نبود و واقعیت داشت و من هم در این فضای غبار آلود و نزاع های سیاسی و نفسانی در سطح مدیریت های عالی و میانی دل شاد می شدم چون مدت زیادی است که خبرهای شادی بخش از آن سوی شنیده نشده است.
 برخی از مالباختگان فریاد زن این روزهای خیابان های کشورم را شاید بتوان از مصادیق زیاده خواهان به حساب آورد لکن منشاء زیاده خواهی آنها ناشی از اشکالی است که در ساختار اقتصادی و پولی و بانکی کشور وجود دارد زیرا تمامی صندوق ها و موسسات مورد بحث صاحب تابلو بودند و بعضاً برخوردار از خدمات سیستم شتاب بوده اند وهیچ کس نمی تواند بدون مجوز تابلویی را که گویای اعتبار شغلی آن می باشد را در سطح شهر نصب کند و یا اینکه آگهی های تبلیغاتی اش در رسانه های نوشتاری و شنیداری و دیدااری منتشر شود و بویژه از سیمای ملی.
 تبلیغ در رسانه های رسمی ؛ خود از مصادیق فریبکاری و کلاهبرداری است که با این کار اعتماد مردم را به اعتبار نداشته اش جلب کرده و اسباب فریب را فراهم کرده است که در این زمینه مسئولیت کیفری رسانه ها نیز به قوت خود باقی است و می توانند طرف شکایات مال باختگان قرار گیرد .
 کاش تخیل آقای زائری و آرزوی من تحقق پیدا کند تا بر سر مال باختگانی که شرف و عزت و کرامتشان تهدید شده است و برای اغتشاش و ایجاد ناامنی به خیابان ها نیامده-اند بلکه به مدیران عالی کشور پناه آورده اند و ایشان را ملجاء و پناه خود دانسته اند دستی کشیده شود و تا وقتی که با دست تدبیر و بزرگواری می توان گره بوجود آمده را باز کرد نگذاریم که کار به جایی برسد که با دندان هم نتوان باز کرد و به گره کور تبدیل شود و آن وقت دیر است و کاری نمی توان کرد در حالی که امروز می توان با تدبیر و محبت و احترام ، مالباختگان را آرام کرد و موجبات آرامش این ستم دیدگان را فراهم کرد و رضای الهی هم در همین است.
 به امید روزی که در کشورم فریاد برخاسته از ستم را نشنوم و دوستی و اعتماد را در رفتار همگان شاهد بوده و حکومت و مردم همراه یکدیگر زمینه های بالندگی این مرزو بوم را فراهم سازند .
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


خودکشی چرا؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   خودکشی چرا؟ ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

تصویر مرتبط

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

تصویر مرتبط

 

 در این نوشتار 6 دلیل برایتان بیان میکنیم که چرا افراد خودکشی را انتخاب می‌ کنند. درواقع این سوال از اینجا ناشی شد که با این‌که چندان مدتی از 2017 نگذشته است، ولی در همین مدت کوتاه آدم‌های زیادی در اطراف‌ام مرتکب خودکشی شدند. پذیرش یا اذعان به این مسئله کار آسانی نیست، یا حتی نوشتن این جمله‌ها نیز ساده و راحت نیست. هر یک برای این کار دلیلی متفاوت داشتند، ولی آنچه برای همیشه می‌ماند، غم و اندوهی است که با یادشان از دل سر بر می‌آورد.
 بر اساس آمارهای بنیاد آمریکایی پیشگیری از خودکشی، در ایالات متحده به طور متوسط خودکشی روزانه جان 121 نفر را می‌گیرد؛ و به این ترتیب، به عنوان دهمین عامل اصلی مرگ‌ومیر در این کشور شناخته می‌شود. این مسئله با این میزان از اهمیت، چرا نباید بیش از این مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد؟
 البته، ماه سپتامبر را در آمریکا به عنوان ماه آگاهی ملی برای پیشگیری از خودکشی نامگذاری کرده‌اند، و هم‌چنین یک روز جهانی برای پیشگیری از خودکشی نیز وجود دارد. اما لازم است هر روزِ سال را باید روز آگاهی‌دهی برای پیشگیری از خودکشی نامید. هر روز را باید به عنوان فرصتی تلقی کنیم برای اعلام اهمیت آگاهی از نشانه‌های آدمی که عمیقا به آسیب‌رسانی به خود می‌اندیشد، مراحلی که باید برای مددخواهی طی کند، و منابعی که برای پیشگیری از آن در دسترس است.
 یک فرد ممکن است به دلایلی متعدد تصمیم بگیرد به زندگی‌اش پایان دهد، ولی در ادامه به 6 دلیل قابل توجه اشاره می‌کنیم:‌
 – افسردگی:
احساس دلسردی و پریشانی؛ در هر سنی می‌تواند بروز کند و سیل پر قدرتی از هیجان‌ها را در بر بگیرد. گروه‌های مختلفی از آدم‌ها افسردگی را به شکل‌های مختلف تجربه می‌کنند، مثلا نشانه‌های افسردگی در زنان و مردان متفاوت است و احتمال مرگ مردان در اثر خودکشی چهار برابر زنان است.
 – ناامیدی: احساس یاس و بیچارگی از نشانه‌های افسردگی است، ولی این حالت می‌تواند به تنهایی نیز در آدم‌ها بروز کند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند ناامیدی شدید و احساس یاس می‌تواند پیش‌درآمدی بر خودکشی باشد.
 – امتناع: برخی افراد که از بیماری و یا دردهای مزمن رنج می‌برند در مقابل دریافت مراقبت‌‌های روان‌درمانی یا روانشناختی مقاومت و از پیگیری آن امتناع می‌کنند؛ زیرا می‌ترسند علائم دردشان به شکل سطحی یا ظاهری کاهش یابد یا به عنوان نشانه‌ای از اختلال نهفته‌ی روانی تلقی شود.
نظرسنجی که توسط پژوهشگری به نام هیچکاک و همکاران‌اش صورت گرفت نشان داد 50 درصد از بیماران مبتلا به درد مزمن به دلیل رنج بردن از اختلال درد به صورت جدی به خودکشی فکر می‌کنند.
 – شکست: احساس این‌که “هیچ چیز درست پیش نمی‌رود‌”‌ یا “‌هیچ کاری از دست‌ام بر نمی‌آید‌”‌؛ عدم توانایی در فرار از شکست یا موقعیت‌های استرس‌زا شرایط را برای بروز افکار خودکشی مهیا می‌کند.
 – انزوا و گوشه‌گیری:
احساس تنهایی، دوری از دیگران، و گاهی اوقات پرخاشگری؛ این حالت عموما در میان نوجوانان و سالخوردگان رایج است، ولی می‌تواند گریبان‌گیر هر آدمی در هر سن بشود. میان تنهایی و اضطراب اجتماعی و خودکشی رابطه‌ای خطرناک وجود دارد.
 – فاکتورهای مرتبط با جنسیت، سن و محیط جغرافیایی: خودکشی دومین عامل مرگ‌ومیر در میان بومیان 10 تا 34 ساله‌ آمریکایی ساکن آلاسکا است. آمار خودکشی مردان نزدیک به چهار برابر زنان است و 77/9 درصد مجموع خودکشی‌های آن منطقه را شامل می‌شود. خودکشی سومین عامل مرگ‌ومیر در میان اشخاص 10 تا 14 ساله و دومین عامل در میان اشخاص 15 تا 34 ساله است.
 خودکشی سوال بزرگی را در ذهن بازماندگان به جای می‌گذارد: “‌چرا؟‌”‌؛ چرا یک فرد می‌تواند خودکشی را به عنوان گزینه‌ای عملی در نظر بگیرد؟ اگرچه برای این سوال پاسخی قاطع وجود ندارد، ولی جذب نیروهای منفی که اخیرا در جامعه به شکلی متداول رواج یافته است، می‌تواند نقشی مهم در عملی کردن این تصمیم ایفا کند.
 انواع مختلف رسانه‌ها از داستان‌های مربوط به جدایی‌ها و افسردگی‌ها نهایت استفاده را می‌برند؛ و از سویی دیگر، شبکه‌های اجتماعی مخاطبان را با مطالب تلخ، وحشت از چاقی، توهمات مربوط به زوج‌ها و زندگی‌های کامل و ایده‌آل، و شادکامی‌های غیرواقعی بمباران می‌کنند. همه‌ این‌ها دنیا را به میدان مینی پر از نفرت تبدیل کرده‌اند.
 همیشه باید به یاد داشته باشیم، همان‌گونه که خودمان را در تبلیغات، مطالب، و داستان‌های عاشقانه‌ مربوط به ولنتاین غرق می‌کنیم، باید توجه عمیق و دقیقی به آدم‌های اطراف‌مان داشته باشیم. وقت صرف کنید و به همه چیز دقت کنید.
به رفتارهای دوستان، اعضای خانواده، و فرد محبوب‌تان توجه کنید لحظه‌ای وقت بگذارید و حال‌شان را بپرسید؛ واقعا اصل حال‌شان را بپرسید و به پاسخ واقعی‌شان دقت کنید و اهمیت دهید. فقط به شنیدن جمله‌ “‌خوب‌ام‌”‌ اکتفا نکنید. میگنا دات آی آر، بسیاری از افراد “‌خوب‌”‌ نیستند، ولی برای اجتناب از بیان احساسات شخصی‌شان با بی‌حوصلگی از این کلمه استفاده می‌کنند. پیش‌قدم شوید، آن‌ها را به گفتگو وادار کنید، و کنترل را به دست بگیرید!
 خودکشی تغییردهنده‌ زندگی، پایان‌دهنده‌ زندگی، و فقط یک لحظه‌ کوتاه و سیاه است که می‌شود با مداخله‌ شما به وقوع نپیوندد.
 منبع: بازده

 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


علت مهاجرت حضرت معصومه(س) به ایران چه بود؟

    نظر

علت مهاجرت حضرت معصومه(س) به ایران چه بود؟

 امام رضا (ع) فرمودند: « کسی که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است». حضرت معصومه (س)از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکوسرشت به شمار می‌رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان‌داران کشتی انسانیت بودند.

 به گزارش ایسنا دهم ربیع‌الثانی (سال 201) مصادف است با سالروز شهادت حضرت معصومه (س) بزرگ بانوی ایران زمین. حضرت فاطمه معصومه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها 17 روز در قید حیات بود و شبانه روز مشغول عبادت بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد.

 پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مکرمه‌اش حضرت نجمه خاتون‌ (س) است. آن بانو مادر امام هشتم نیز است؛ لذا حضرت معصومه(س) با امام رضا(ع) از یک مادر هستند.

 ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است همچنین لقب کریمه اهل بیت(ع) از سوی امام صادق(ع) به ایشان اطلاق شد.

 دلیل مهاجرت حضرت به ایران: مأمون عباسی در سال 200 هجری قمری، با نامه‌ها و پیام‌های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به‌سوی خراسان آمد.

 حضرت معصومه(س) هم یک سال بعد (سال 201) به‌شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان شد و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی‌دار و عظیم حضرت معصومه(س) برای حمایت از ولایت امام علی‌بن موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به‌صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می‌شد.

 حضرت (س) به همراه عده‌ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می‌شد.

 این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مومن و مسلمان می‌رساندند و مخالفت خود و اهل‌بیت (ع) را با حکومت حیله‌گر بنی عباس اظهار می‌کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده‌ای از مخالفان اهل بیت(ع) که از پشتیبانی ماموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت معصومه(س) را نیز مسموم کردند.

 به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.

 بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می‌کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری حضرت وارد شهر مقدس قم شدند.

 سپس در محلی که امروز «میدان میر» نامیده می‌شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد.

 آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگی کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

 امام رضا (ع) و لقب معصومه(س): حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی‌ها و شبنم معطر آفرینش است.

 شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره‌ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در این باره می‌گوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».

 پس از دفن حضرت معصومه(س) موسی بن خزرج سایبانی از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال 256 هجری قمری اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوی بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

 تعدادی از روایات و احادیث در شان حضرت معصومه علیها السلام: امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: خداوند حرمی دارد که مکه است، پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (ع) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز می‌شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسی (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند.

 امام جواد (ع) فرمودند: « کسی که عمه‌ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است». امام صادق (ع) فرمودند: « کسی که آن حضرت را زیارت کند در حالی که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت می‌رود».

 امام صادق (ع) فرمودند: «آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است».

 منابع: ناسخ التواریخ، ج 3 ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع) کامل الزیارة بحار ج 48 صفحه 307 بحار ج 60 صفحه 216