سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

مهربانان زودتر وَ بیشتر می-بخشند ...

    نظر

 



 بـخـشـش ، چـشم-پـوشـی کـردن-سـت ...

 

 دیگران را ببخش ،نه بخاطر آنکه لایق آن هستند ،

 بلکه بخاطر آنکه تو لایق آرامش وُ صلح هستی.

 با کسانیکه عاشق خدا هستند همنشینی کن ،

 چون به تو بصیرت عطا میکنند.  

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

  بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 زن و شوهری بودند که بیش از 60 سال با هم زندگی میکردند ، همه چیز رو به طور مساوی بین خودشون تقسیم میکردند ، در باره همه چیز با هم صحبت می کردند وَ هیچ چیز رو از هم پنهان نکرده بودند مگر یک چیز : « وَ اون جعبه-ای بود که پیرزن بالای کمُدَش گذاشته وَ از شوهرش خواسته بود که به سراغ اون نره تا موقعش برسه ».
 پیرمرد هم به قولش وفا کرده بود ؛ از قضای روزگار پیرزن بعد از یک مریضی لاعلاج به بستر مرگ افتاد وَ از همسرش خواست تا اون جعبه-ی قدیمی رو از بالای کمُدَش بیاره وُ باز کنه. جعبه که باز شد ، توش دو تا عروسک بافتنی بود وُ مبلغ نسبتا زیادی پول!؟ ...
 زن به مرد گفت که «مادر بزرگش بهش سفارش کرده بود که هیچوقت با شوهرش دعوا وُ جَر وُ بحث نکنه ، هر وقت هم از شوهرش دلگیر شد به روی خودش نیاره وَ شروع کنه به بافتن یک عروسک». 
پیرمرد که چشماش پُر ِ اشک شده بود گفت «پس فقط دو بار ازم دلگیر شدی! این پولها از کجا اومده»!؟ همسرش جواب داد «جان ِ شیرینم ، این پولاهایی-یــه که از فروش عروسکها پس انداز کردم» !!! ...

 

 بازنویسی، زیرنویسی، وَ عکسها از :

 عـبـــد عـا صـی