سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

نسبت فقر و فوتبال چیست؟

 








 

 

 

نسبت فقر و فوتبال چیست؟

برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان اشاره کنید  

 

 

انتشار قراردادهای میلیاردی با بازیکنان برخی باشگاههای فوتبال و هدیه مقدماتی بی ام و 300 میلیونی به همین بازیکنان به‌عنوان دستگرمی شروع کار چه تناسبی با اوضاع اقتصادی - اجتماعی کشور دارد ؟ حتی اگر از نظر قانونی چنین ریخت و پاشهایی در فوتبال موردی نداشته باشد،آیا به صلاح است در کنار مشکلات اقتصادی که مردم با آن دست به گریبان هستند و طبقات پایین جامعه حتی برای تامین معاش با مشکل مواجه اند، مردم شاهد چنین ولخرجی‌هایی باشند؟ نسبت فقر و فوتبال چیست؟ و چرا بازیکنان فوتبال که از قضا طی دوره اخیر بسیار کم فروغ ظاهر شده اند و برخی از آنان حواشی ناپسند نیز داشته اند، امکان دریافت چنین ارقام نجومی را داشته باشند؟همه این ریخت و پاش‌ها در فوتبال را بگذارید کنار اخبار تاسف‌برانگیزی که از فساد مالی هزار میلیارد تومانی فلان شخص و اختلاس فلان مقام و بذل و بخشش از بیت المال توسط آن یکی و... تا ببینید افکار عمومی جامعه چطورازراست وچپ تحت بمباران اندیشه‌های دلسرد کننده قراردارد و چگونه این اخبار بسان موریانه ای پایه‌های اعتماد عمومی را می جود و سست می‌کند.

آیا نباید با انتشار چنین اخباری به مردمی
که دستشان به جایی بند نیست حق داد که بی‌تاب شده و در ذهن خود مسئولان حافظ بیت المال را مورد سوال قرار بدهند که ماجرای بذل و بخشش و ریخت و پاشها چیست و اگر چنین است چرا به اقشار فرودست چنین ارقام نجومی تعلق نمی‌گیرد؟ گاهی شخصی با تلاش و فعالیت مستمر و پس از طی کردن سالها کوشش و فعالیت در حوزه علمی یا تولیدی و اخذ مدرک یا اختراعی و ابتکاری صاحب میلیاردها ثروت می‌شود که چنین ثروتی نه تنها مذموم نیست و کسی هم او را مورد مواخذه قرار نمی‌دهد که از قضا مورد تقدیر هم قرار می‌گیرد چرا که چنین مخترع یا عالمی عضوی مفید برای جامعه است و می‌تواند با اقدامات خود به ثروتمند شدن جامعه کمک کند.

اما فضای ریخت و پاش گویای جای
گرفتن سوداگری مبتذل به جای روحیه قهرمانی و دلاوری است و از دست رفتن کیمیای اخلاقی در معرکه ای که پول میدان‌دار بلامنازع رخدادهاست. باید از خود بپرسیم که فلان استاد دانشگاه و آن کارمند یا این تولیدگر با شنیدن چنین اخباری به چه احساسی می‌رسند؟ آیا کمترین عارضه فرهنگی چنین رفتار ناهنجاری این نیست که به همگان پیام رانت جویی به هر طریق ممکن را می دهیم و کار و تلاش را بیهوده و بی ارزش جلوه می دهیم؟

به نظر می‌رسد کاخهایی از فوتبال که در کنار کوخهایی از فقر می‌سازیم کمترین زیانش این است که جامعه را دوقطبی و دچار تشتت و چند دستگی می‌کند. گروهی پولی هنگفت و مفت به‌دست می‌آورند و اکثریتی که هرچه می‌دوند کمتر نصیبشان می‌شود. تکلیف چیست و پاسخگو کیست؟


  تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی