مردی از خویش برون آید وُ کاری بکند
مردی از خویش برون آید وُ کاری بکند
برای مرجع روی عنوان کلیک کنید
هر سال روز احسان و نیکوکاری که میشود کلی یادداشت و مقاله و سخنرانی منتشر میشه که فلان و فلان
من نخواستم مطلبی اینترنتی و بعضا تکراری بنویسم یا آیهای از قرآن و حدیثی از ائمه بیارم. گفتم با ذکر خاطرهای به هرکس که احساس مسئولیت میکنه بگویم جنوب شهرها را دریابید. چندین سال قبل بود کتاب خانهی عمومی شهرمان محل مطالعه هر روزه من بود برای کنکور.
به علت کمبود جا در کتابخانه و تعداد زیاد پشت کنکوری معمولا 7 صبح کتاب خانه بودم. حدود یک ساعت که مطالعه میکردم برای رفع خستگی برای پیاده روی بیرون می رفتم ضلع جنوبی خیابانی که در آن کتابخانه عمومی شهر واقع بود به کوه منتهی می شد به همین دیل همان مسیر را برای پیاده روی انتخای می نمودم اولین روزها صرفا جهت پیاده روی بود تا اینکه چند روزی کمی بیشتر از کتاب خانه دور شدم صحنه هایی که میدیدم هر روز مرا بیشتر جلب و البته متأثر میکرد طوری که دیگه 7 صبح کتابخانه نبودم بلکه جای همیشگی میان مردمان فراموش شدهی شهر بودم.
خانه های با طول 2 متر و عرض یک متر به ارتفاع کمتر از یک متر با مصالحی از گل و نی، فقط برای خوابیدن ساخته شده بود برای بیش از 6 نفر. حیاط خانه دیوار نداشت؛ کودکانی که هرگز غذای گرمی نخورده بودند، و... چشم های زول زده ای که من را می نگریستند هنوز خاطرم هست. والله که این کلمات و حروف الفبا همهی حرف دل و احساسم رو انتقال نمیده.
از اینکه پنج سالِ قبل کنکور قبول نشدم ناراحت نیستم اگرچه کاری هم نتونستم بکنم اما همین قدر می دونم گذشت زمان باعث فراموشی آن پابرهنگان جنوب شهرم نشد و هنوز بیادشان هستم. به هرحال هرکس که احساس مسئولیت میکنه و مخصوصا کسانی که قانوناً در این کشور مسئولند بدانند که این موضوع رو هم فراموش نکردیم که انقلاب ما برای پاه برهنگان بود.
فراموش نکردیم که دین ما توصیه به احسان و نیکوکاری کرده. فراموش نکردیم که بیش از یک صد آیه از آیات قرآن کریم احسان و نیکی کردن رو توصیه بلکه واجب کرده. فراموش نکردیم که همین دیروز با شعار حمایت از اقشار ضعیف و بی بضاعت از ما رای گرفتید.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی