اگر این مجلس نـُهم ناکارآمد شد ...
برای مرجع روی عنوان کلیک کنید
به نظر میرسد آنچه امروزه در صحنه انتخابات شاهد هستیم، فراموش کردن اهداف اولیه است و اینکه انتخاب برای چه بوده است و ما میخواهیم در انتخابات چه کاری انجام بدهیم. یک زمانی بزرگان ما و جامعه روحانیت مبارز و بزرگان احزاب بزرگ ما می آمدند ویژگیهای نمایندههای اصلح مطرح میشد و بحث سهمخواهی مطرح نبود و افراد به دنبال این بودند که بهتر از خودشان را برای کاندیداتوری مطرح نمایند.
این درحالی است که در وهله کنونی احزاب و سیاسیون حرف بزرگان را گوش نمیدهند و سهم خواهی می کنند و مشکل اساسی اصولگرایان سهمخواهی است. وقتی رقابت به سهمخواهی منجر میشود و گروهها و افراد میخواهد بیشتر حضور و نماینده داشته باشند در حالی که میدانند فرد بهتر و متخصصتر وجود دارد اما باز اصرار می کنند که خود و یا هم حزبیشان در لیست قرار بگیرد. وقتی معیار این شد دیگر به نظر میرسد که وضعیت نمیتواند بهتر از این باشد.
وقتی که حزب و تحزب وجود ندارد که افراد را از قبل برای خود پرورش بدهد و جریانها و افراد سیاسی دو و سه ماه قبل از انتخابات وارد عرصه سیاسی میشوند در پی آن خواهند بود که از چهرههای مدیر در انتخابات استفاده بکنند تا بتواند لیست خود را در آحاد مردم جا بیاندازد. جبهه پایداری نیز از چنین روشی پیروی میکند.
جبهه متحد و پایداری حزب نیستند و ما از حزب گریزان هستیم و به تشکیل گروهها و ائتلافها روی آرودهایم که دو مشکل به دنبال خواهد داشت، اول این که گروهها افراد مورد اعتماد خود را در دست ندارند، افرادی که بتوانند بر روی آنها سرمایهگذاری شود تا مردم با آنها آشنا شوند و از سوی دیگر این کار راه گریزی برای مسئولیت هاست. وقتی حزب نیست گروهها مجلس را در دست خواهند گرفت. اگر این مجلس ناکارآمد شد چه کسی مسئولیت را بر عهده خواهد دشات.
سوال اصلی افرادی که در جبهه پایداری هستند و به جریان وحدت ملحق نشدهاند این است که چرا وحدت کنیم و وحدت برای چه. اگر آرایش انتخاباتی را ببینید خواهید دید که اصلاحطلبان که حضور جدی در انتخابات نداشتهاند. جبهه پایداری اگر به جبهه متحد بپیوندد چه کسی با چه کسی رقابت کند. به خاطر همین جبهه پایدرای میخواهد با حضور خود نوعی وزن کشی کرده و بداند که چقدر طرفدار دارد. از سوی دیگر جبهه پایداری احساس میکند که امکانات و پولی که باید وارد عرصه انتخابات بشود در اختیار ایشان است و چرا باید از چهرههای دیگری که با آنها اختلاف نظر دارد، حمایت کند.
در پایان باید گفت، جبهه پایداری و حامیان دولت نشان داده است که تمامیتخواهند، همان طوری که دیدیم هیئت اجرایی چهرههایی مثل آقای مطهری و کاتوزیان که انتقادات جزیی نسبت به عملکرد دولت داشتند را در دور اول رد صلاحیت کردند. جبهه پایداری هم روی خوشی نسبت به منتقدان دولت نشان نداده است و حالا چرا باید بیاید منتقدان خود را در لیست قرار دهد و از آن حمایت کند که وارد مجلس شوند.
منبع: فرارو
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی