مشاور احمدینژاد تهدید کرد: سکوت کنید، اگر پردهها بیفتد مردم خیلی
میگوید رکترین مصاحبهاش را در چند سال گذشته انجام داده و میخواهد تعارفها را کنار بگذارد.
مشاور مطبوعاتی احمدینژاد صریح میگوید ترسی از رییس مجلس و نمایندگان و کلیت اصولگرایان ندارد چراکه آنها تیم احمدینژاد را بهخاطر سهمخواهی تحت فشار میگذارند و اگر چوب لای چرخ دولت نگذاشته بودند هیچ وقت کار به این رکگوییها نمیکشید.
احمدینژاد به خاطر منافع نظام هیچ وقت افشاگری نمیکند اما اصولگرایان میترسند که مبادا چیزی رو شود چون میدانند که چه کردهاند.
میگفت انفرادی ملکزاده یعنی ظلم. از سقط جنین همسرش تا مشکلات جسمی وی در 60 روز انفرادی گفت. میگوید باید جواب ظلمی که به مشایی و اطرافیانش رفته را بدهند. سوال میکند مگر علیه ما سند نداشتند پس چه شد؟ رمال و جنگیرها، اختلاس، فساد مالی، چرا همه تهدیدها توخالی درآمد؟
مصاحبه آرام شروع شد اما جوانفکر تاکید داشت که دوره سکوت گذشته. میگفت احمدینژاد نمیخواست میدان را به این سمت بیاورد اما آنها خودشان بازی را شروع کردند. از روز اول هم با هم مشکل داشتند. اما حالا اصولگرایان ترسشان زیاد شده. میگفت دعواها زرگری نیست و اختلاف سر صندوق ریاستجمهوری را نباید پشت درهای بسته حل کرد. مگر به رای مردم اعتماد ندارند.
یکی بین آنها پیدا شود و بگوید جریان انحرافی یعنی چی؟ از چه چیزی منحرفیم؟ بله؛ ما از این دوستانمان منحرفیم، از باورها و رفتارها و برداشتهای آنها منحرفیم. ما آنها را قبول نداریم.
اما یک زمانی همانها دست شما را در سیاست گرفتند و بالا بردند. میگویند بدون تعارف ما احمدینژاد را احمدینژاد کردیم.
پس چرا سال 84 نمیگفتید که از آنها منحرفید و قبولشان ندارید؟ یعنی حالا که کمکتان کردند به قدرت برسید، راهتان را تغییر دادید؟
اینطور نیست. شما میدانید که آنها در سال 84 دنبال فرد دیگری غیر از آقای احمدینژاد بودند و هرکاری هم از دستشان برآمد انجام دادند که آقای احمدینژاد رییسجمهور نشود. این را همه مردم میدانند. بعد از پیروزی آقای احمدینژاد بود که آنها با ادعای اصولگرابودن، خودشان را به آقای احمدینژاد چسباندند. البته نتوانستند بچسبند و چسبشان ناچسب بود و از او جدا افتادند.
اما پشتتان بودند؟
ادعا میکنند که پشتمان بودند؛ خیر نبودند. کار خودشان را کردند. حرف خودشان را زدند، مسیر خودشان را رفتند و ادعای خودشان را داشتند و آنها هیچگاه همراه با دولت نبودند! کجا و چگونه همراهی کردند؟
پس چرا همان موقع علیهشان قد نکشیدید؟
دلیلی نداشت که روی افتراقها انگشت بگذاریم؛ آن موقع این کارها را نکردند و این اتهامات بیاساس را به ما نزدند. ما هم به مصلحت و اهداف اساسی نظام و انقلاب ندیدیم که روی آن مسائل انگشت بگذاریم.
اگر هم آنها الان روی مسائل بیخودی انگشت نمیگذاشتند، بحران درست نمیکردند و دایما چوب لای چرخ دولت نمیگذاشتند، باور کنید دلیلی نداشت که فاصله معنیدار خودمان را با آنها بازگو کنیم و مشخص کنیم که از جنس آنها نیستیم؛ خودشان خواستند و این هم تبعاتش است.
مگر غیر از این بود که سال 84، دولت را از اصلاحطلبها گرفتند و توقع نداشتند آن را به احمدینژاد ببازند. شما این بازی را به هم زدید؟
آخر کجای اصولگرایی اجازه میدهد دولتی که مورد تایید رهبری و مردم است دایماً برایش بحران درست کنند؟ برایش مساله درست کنند و نگذارند کار کند.
شاید معتقدند که برای مردم کار نمیکنید؟
آنها اگر دولت را در خدمت مردم نمیدانند بهتر است بگویند که با مقام معظم رهبری مشکل دارند و از ولایت فقیه تبعیت نمیکنند.
آنها زودتر از موعد احساس کردند که رودست خوردند و نگرانند رییسجمهور بعدی یکی از نزدیکان احمدینژاد باشد. پس واکنشهایی که علیه شما میکنند طبیعی است.
رییسجمهور را مردم باید انتخاب کنند. اینطور نیست که کسانی پشت صحنه بنشینند و برای مردم رییسجمهور تعیین کنند. آنها دارند اشتباه میکنند. ما باورمان این نیست که از قبل، عدهای با هم زد و بند کنند و یک نفر را برای رییسجمهور شدن تایید کنند. چنین رفتاری، ظلم به مردم و تضییع حقوق آنان است.
مگر همین محافظهکاران پشت پرده تصمیم نگرفتند آقای احمدینژاد بماند و کسی را برای رقابت با وی نیاوردند؟
خیر، این برداشت صد درصد اشتباه است. آقای احمدینژاد همانند سال 84 خودش کاندیدا شد و بدون هیچگونه پشتوانه حزبی و گروهی خود را به مردم معرفی کرد. در انتخابات سال 88 نیز آنها میدانستند که حریف آقای احمدینژاد نیستند لذا به صورتی گریزناپذیر به حمایت از آقای احمدینژاد پرداختند.
خب همین حرفها را میزنید که ناراحتشان میکنید. آنها تمام قد پشت سرتان بودند و رنجیدند از به قول خودشان ناسپاسی احمدینژاد.
آن کسی که ناسپاسی کرد ما نبودیم. آنها بودند که قدر احمدینژاد و دولت او را ندانستند. اگر بحث از ناسپاسی باشد باید آنها را به چالش بکشید. احمدینژاد مقبولیت دارد و بدهکار آنها نیست.
این اتهام را اصولگرایان به شما میزنند و میگویند یک فضای پرتنش ایجاد میکنید و در تنش کارتان را جلو میبرید. میگویند جلوی مردم مظلومنمایی میکنید.
نه، ما این طور رفتار نمیکنیم. ما کار میکنیم و کار هم کردهایم. اگر یک دولت حزبی مثل دولت خاتمی بودیم، این حرفها خریدار داشت، زیرا دولت خاتمی دولت سیاستورزی بود و دولت احمدینژاد دولت کار و تلاش. این دوتا با هم قابل جمع نیست.
شما هم قدرت و هم ثروت در اختیار دارید.
نگویید قدرت و ثروت در دست ماست، ما کی هستیم؟ قدرت و ثروت مال ملت است، ...
میگویند به خاطر منافع نظام رو نمیکنند.
عجب! به خاطر منافع نظام میآیند در جامعه التهاب ایجاد میکنند ولی به خاطر منافع جامعه حاضر نیستند سند بدهند؟ اتفاقاً منافع نظام اینجا ایجاب میکند که بگویند. اینها که ابایی ندارند، اگر سند داشتند حتماً میگفتند.
اما افرادی که شما میگویید چرا این کار را کردند جزو نظام هستند. تا اینجا انتقاد میکنید اماقدرت و توانایی دارید که این رفتارها را تغییر بدهید؟
ما در موضع مطالبهگری هستیم. نباید اجازه دهیم که رفتارهای غلط و آسیب زننده به اساس نظام و انقلاب ادامه پیدا کند. این افراد هم نباید بر ادامه رفتارهای نادرست خود اصرار کنند. ما میخواهیم آنها در مسوولیتهایشان بمانند و به مردم خدمت کنند، ما برخوردمان با آنها حذفی نیست بلکه اصلاحی است.
الان فشار از کجا به شما نزدیک است؟ گفتند مشایی در 5- 4 ماه گذشته بازجویی شده؛ حالا دستگیری خواهرزادهاش. این بازجوییها نهایتاً به کجا رسید؟
من تا به حال نشنیدهام که آقای مشایی بازجویی شده باشد. اگر شما اطلاعاتی دارید من ندارم.
میگویند حساب خودتان پاک است اما یک طبقه سرمایهداری را ایجاد میکنید وابسته به خودتان برای آینده.
متاسفانه حساب و کتاب لازم در کشور وجود ندارد. اگر حساب و کتابی وجود داشت، کسی به خود جرات نمیداد اینطور صحبت کند و به دولت منتخب مردم اینطور تهمت بزند. خب بگویند کجاست؟ اینها دروغ است، متاسفانه کسی نیست رسیدگی کند وگرنه رییس دیوان محاسبات به خود جرات نمیداد که اتهامات بیاساس را به دولت وارد کند.
تقریباً این ادبیات را دارند گسترش میدهند که ما اگر حرفی علیه احمدینژاد نمیزنیم و فعلاً داریم سکوت میکنیم و مشایی را به دادگاه نمیکشیم، برای این است که نگران هستیم احمدینژاد داستان انتخابات 88 را تکرار کند.
چه ترسی دارند؟ آنها از خودشان وحشت دارند. آقای رییسجمهور رییس کشور است و از خیلی مسائل اطلاع دارد اما بارها گفته که حرفها را در دلم نگه میدارم و نمیتوانم بسیاری از حرفها را بزنم. در مقابل مشاهده میکنیم که برخی از این افراد، گستاخی را به نهایت رسانده و از مردم میخواهند در سفرهای استانی به استقبال رییسجمهور نروند!
شما حاضرید این کار را انجام دهید و بگویید که یک مقام ارشدی در فلان جا تخلف میکند؟ چنین جسارتی را دارید؟
چرا نه! این یک وظیفه است. به عنوان مشاور مطبوعاتی رییسجمهور جزو کسانی بودهام که مواضعم همیشه شفاف بوده و این را همه اظهار میکنند. البته مصالح و منافع نظام را همواره مد نظر داشتهام ...
اگر این کار را نکردند چه؟
اگر نکردند، این مردم هستند که تصمیم میگیرند. آنها مشخص میکنند که چه کسی در قدرت بماند و چه کسی را اجازه ورود به قدرت ندهند.
آیا دولت احمدینژاد شهامت دارد که بیاید و این لیست آقایان را به رسانهها بدهد؟ همان لیستی که میگفت همیشه در جیبم هست.
این کار دستگاه قضایی است، شما چرا از آقای احمدینژاد مطالبه میکنید؟ آقای احمدینژاد لیست را به دستگاه قضایی داده است.
برخی مردم این دعواهای شما با محافظهکاران را باور ندارند. معتقدند این دعوای زرگری است. آقای مشایی آمده که آرای خاکستری جامعه را جمع کند و مثلاً تصمیم بر این بوده که چرا امثال اصلاحطلبها این کار را بکنند، بهتر است که یکی مانند مشایی این کار را بکند.
این چه تعبیری است؟ مشایی و در پی او دولت و همکاران نزدیک رییسجمهور به شکلی ناجوانمردانه مورد حمله قرارگرفتند و حتی فرصت سخن گفتن و تحرک از آقای مشایی سلب شده است و آن وقت شما اسمش را میگذارید دعوای زرگری.
و از نگاه شما، مشایی با این شیوه جدیدش میتواند آن دسته از مردم را جذب کند؟
من نمیگویم آقای مشایی. ممکن است هرکس دیگری این کار را انجام دهد و اگر آقای مشایی بتواند این کار را انجام بدهد آیا باید با او برخورد کرد؟ آیا باید او را تخریب کرد؟ آیا باید جلوی او را گرفت؟
حرفشان این است که کابینه را تفکر مشایی میچرخاند و مشایی برای همه کابینه تصمیم میگیرد.
این توهین به وزرا و بقیه اعضای کابینه است.
متکی که حالا آمده بیرون رییسجمهور را متهم به دروغگویی میکند و میگوید در یک خط حرف ایشان 24 دروغ بوده! میگوید علیه ایشان حرف زیادی برای زدن دارد و چندین کلمه دروغ است.
به نظر شما اگر کسی در دولت بود و حرفی نزد و وقتی خارج شد علیه دولت شروع به حرف زدن کند، چه شخصیتی از خود در اذهان ایجاد میکند؟
آقای اژهای رسماً احمدینژاد را به مناظره دعوت کرده؛ یعنی احمدینژاد و وزیر اطلاعات سابقش با هم مناظره کنند؛ این اتفاقات یعنی کشیده شدن بازی به راند آخر؟
رییسجمهور به خاطر تعهداتش نمیتواند 60 تا 70 درصد حرفهایش را با مردم در میان بگذارد، بنابراین شرکت رییسجمهور در چنین مناظرهای، منطقی نیست. بنده پسندیده نمیدانم که یک رییسجمهور بیاید و برود با وزیر اطلاعات خودش که الان دیگر وزیر اطلاعات نیست و یک مسئولیت قضایی هم دارد مناظره بگذارد. مناظره باید موضوعیت داشته باشد. مناظره باید برای هدف مشخصی طراحی شود.
مردم میپرسند چه خبراست؟ از صفارهرندی تا اژهای یا متکی، هر کسی میخواهد علیه احمدینژاد شروع کند به حرف زدن. این اتوبوس دولت که ترمز نداشت بدجور به دستانداز افتاده و به آخر راه میرسد.
آنچه رییسجمهور درباره ترمز گفتند مربوط به قطار بود نه اتوبوس و مربوط به انرژی هستهای بود و نه مسائل سیاسی. مسائل را با هم قاطی نکنید.
آقای احمدینژاد اگر ریاستجمهوریاش تمام شود یا به قول شما رییسجمهور نباشد و تعهد اخلاقی نداشته باشد، واقعاً اینقدر برای کشور دلسوزی دارد که بیاید و همه این حرفهای نگفته را بگوید؟
حالا نگفتن یا گفتنش باید ببینیم نشانه دلسوزی هست یا نه. باید بحث کنیم که گفتن بعضی از حرفها به نشانه دلسوزی و مصلحت کشور است؟ بالاخره ملاحظاتی هم در مدیریت کشور وجود دارد و باید همه اینها را در نظر گرفت. ما نباید کشور را به هر بهانهای به هم بریزیم و مردم را دچار آشفتگی خاطر کنیم و به همین دلیل است که به دوستانمان توصیه میکنیم رفتارهای غلط خود را کنار بگذارند. فضای فکری و روانی جامعه باید باز و آزاد باشد. بستن این فضا به نفع هیچکس نیست. منبع:
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی