خاوری؛ ایران و کانادا
برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید
محمودرضا خاوری در دوره دانشجویی، مقطع لیسانس در دانشکده حقوق دانشگاه تهران همکلاسی نگارنده بود. او به کانون وکلا و دادگستری نپیوست و راهش را به سوی بانک باز کرد و سرانجام به عالیترین مقام بانکی کشور یعنی ریاست بانکملی رسید. پرونده فساد بانکی که من از آن به کلاهبرداری یاد میکنم، نام او را به روزنامهها کشاند و با عدم مراجعت به ایران، بعد از برملایی پرونده معروف به سههزارمیلیارد تومانی، نامش در سطح رسانههای جهانی مطرح شد، اینکه فردی با داشتن تابعیت مضاعف و سکونت خانوادهاش در خارج از کشور و داشتن پاسپورت خارجی، بتواند تا این سطح در عالیترین جایگاه مالی کشور تکیه بزند، خود پرسشی است که مسوولان باید پاسخگوی آن باشند... کسانی که با اطلاع از این وضع، احکام مدیریتی او را امضا کردند،
پرونده سه هزارمیلیاردی را به غلط اختلاس میگویند، حال اینکه عملکردی با این وسعت نمیتواند اختلاس باشد. در اختلاس کارمند دولت وجوه و اسناد مالی در اختیار را به نام خود یا دیگری تصرف میکند، وقتی کل سرمایه بانک صادرات دوهزارمیلیارد تومان است و سههزارمیلیارد تومان از چرخه بانکی برداشت شده چگونه میتوان به این عمل اختلاس گفت؟ این کلاهبرداری است، وقتی اسناد و اوراق مجعول را وسیله برداشت پول از بانک قرار دادهاند، مانوری متقلبانه صورتگرفته که مصداق عینی کلاهبرداری است. هم اکنون واقعه حقوقی خاصی در جریان است، اگر مدیر عامل سابق بانک ملی ایران در این عمل مجرمانه دخالت نداشته، پس چرا از آمدن به ایران سرباز میزند؟
محمودرضا خاوری دانشآموخته حقوق است و سابقه تدریس امور بانکی در دانشگاه را نیز دارد جای تعجب است که دست به چنین انتحار سیاسیای زده است با تاسف بین ایران و دولت کانادا چنین قراردادی امضا نشده است و امکان استرداد محمودرضا خاوری به هر اتهامی که در کشور ایران تحتتعقیب باشد از این راه میسر نیست و از طرفی با توجه به اینکه ظاهرا آقای خاوری تابعیت مضاعف دارد و هماکنون تبعه دولت کانادا نیز هست، به نوعی تحتالحمایه این کشور بوده و با سوگندی که در زمان اخذ تابعیت خورده است، تعهداتی بین او و دولت کانادا برقرار شده که یکی از این تعهدات با حقوق مکتسبه تحتالحمایه قانون دولت کانادا بودن محمودرضا خاوری است و نمیتوان توقع داشت که دولت کانادا برخلاف قواعد و مقررات داخلی خود چنین فردی را تحویل ایران بدهد.
محمودرضا خاوری همانند یک شهروند عادی دیگر قادر به سکونت در کانادا نیست و مطبوعات این کشور او را راحت نخواهند گذاشت. مرد سهمیلیارد دلاری تحت تعقیب نام خواهد گرفت، گناه و اتهامی که هنوز ثابت نشده است اما مطبوعات آزاد کانادا این حق را برای خود قایل هستند و او به یقین در خانهای شیشهای ساکن خواهد بود که در این چند روزه وضع خود را به عینه دیده است و اگر اندکی خرد به خرج دهد به گفته آقای محسنیاژهای بهتر است به ایران برگردد و یقین داشته باشد با اشراف و احاطهای که به قانون دارد و با تکیه بر قواعد و مقررات داخلی بانکها که مسوولیت او تعریف شده است، ننگ ابدی کلاهبرداری بزرگترین پرونده فساد بانکی برای خود و خانوادهاش را در کارنامهاش نداشته باشد. برنگشتن محمودرضا خاوری به ایران دایره اتهامات او را گسترده و گستردهتر خواهد کرد و به قولی همه راهها به فرار او منتهی خواهد شد و حیثیت شخصی او و حرمت کشور و سیستم بانکی که او بیش از 30 سال در آن خدمت کرده، به او هی میزند که به ایران برگردد و پاسخگوی عمل خود باشد. عدم مراجعت او به ایران ممکن است از نظر حقوقی برایش مشکلساز نباشد اما صدور جلب و ارسال آن به پلیس بینالملل باعث خواهد شد که او تنها در کشورهایی تردد کند که قانون استرداد مجرمان را با ایران امضا نکرده باشند و مهمتر اینکه گیرم همه ثروت جهان از آن او باشد، با آبروی رفته چه باید کرد؟
*وکیل پایه یک دادگستری
مرجع : شرق
برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید
در ژاپن در سال 1945 پس از شکست ژاپن 350 مارشال و ژنرال و دریاسالار و دریابان، هارا گیری کردند، یعنی با شمشیر شکمشان را پاره کردند که چرا سبب شده اند ژاپن وارد جنگ شود و آخر سر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی بمباران اتمی شود. مردم آن همه خسارت جانی و مالی ببینند.
در قضیه توفان اخیر ژاپن وزرا نزد روستاییان رفتند، زانو زدند و عذرخواهی کردند. در اینجا همه می دزدند و با گردن برافراشته توجیه کرده بازی «کی بود کی بود» من نبودم راه می اندازند!
بسیاری از مسببین اصلی از مردم طلبکار هستند! جایزه می خواهد.
دیگری گفته من نکردم زیردستانم در جابلقا کرده اند. اینست که دزدی بانکی در کشور عمومیت یافته.
می گویند در بانکهای خوزستان اختلاس، ورزش ملی شده است! می گویند رئیس یک شعبه بانک در رشت 600 میلیون تومان بالا کشیده!
واقعاً قبح از قباحت رفته است. همه می دزدند؛ من، تو، او، ما، شما، ایشان، خجالت هم نمی کشند و با سیریش به میزهایشان چسبیده اند!
نویسنده : خسرو معتضد
مرجع : روزنامه قدس
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی