اصلاحطلبان مهمان ناخوانده انتخابات؟!
برای مـرجـع خبر روی عنوان کلیک کنید
از زمان جدی شدن انتخابات اسفندماه مساله رویکرد اصلاحطلبان هم مطرح شده است. در سادهترین شکلش آن است که اصلاحطلبان چه رویکردی در این انتخابات باید اتخاذ کنند؟ آیا شرکت کنند؟ شرکت نکنند؟ رسماً اعلام کنند شرکت نمیکنند؟ شرط و شروط بگذارند که اگر حاکمیت این یا آن شروط را انجام دهد ما شرکت خواهیم کرد؟ آیا اعلام شرکت آنان در انتخابات بهمعنای پذیرش انتخابات 22 خرداد 88 و تایید عملکرد جناح پیروز در انتخابات ظرف دو سال گذشته نیست؟ آیا به فرض اعلام رسمی شرکت در انتخابات از سوی رهبران اصلاحطلب، طرفداران آنان آن موضع را تایید کرده و در انتخابات شرکت خواهند کرد؟
اگر برعکس، موضعگیری صریح و روشنی کردند مبنی بر عدم شرکت در انتخابات، در آن صورت تکلیف استراتژی مبارزه در چارچوب قانون اساسی و نظام چه میشود؟ آیا اعلام بایکوت انتخابات به معنای نفی مبارزه مسالمتآمیز در چارچوب قانون اساسی نخواهد بود؟ حاجت به گفتن نیست که اصلاحطلبان در برابر تصمیم دشواری قرار دارند؛ تصمیمی که باید از روی سعه صدر، واقعبینانه، به دور از احساسات و چپروی و راستروی اخذ شود. من در مصاحبه با «روزگار» قبلا هم اشاره داشتم که اولین و مثمرثمرین گام برای اصلاحطلبان تصمیمگیری به صورت دستهجمعی، با انظباط و منسجم است.
هر جور تصمیمگیری دیگری عملاً به معنای تفرقه و چنددستگی اصلاحطلبان و روشن نکردن تکلیف مردم و طرفدارنشان خواهد بود. باید اصلاحطلبان تحت لوای یک پرچم منسجم و متحد در انتخابات ظاهر شوند، صرف نظر از آنکه تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت یا هر تصمیم دیگری باشد. اینکه نمایندگان اقلیت مجلس یک تصمیمی بگیرند، روحانیون مبارز تصمیم دیگری، آقای خاتمی حرف سومی بزند چهارمی هم از زندان پیام متفاوتی بدهد بدترین سناریو برای اصلاحطلبان خواهد بود.
اما آنچه بیشتر هدف این یادداشت است بررسی نگاه حاکمیت یا اصولگرایان به «چه باید کرد اصلاحطلبان؟» در انتخابات پیش رو است. آیا اصولگرایان مایلند اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند یا اینکه بیشتر ترجیح میدهند آنان اعلام موضع صریحی نداشته باشند؟
در گذشته این گونه بوده که حاکمیت نظام ترجیح میداد در انتخابات مشارکت حداکثری باشد. به زعم آنان، مشارکت بالا به معنای تصدیق و تایید کلیت نظام از سوی مردم است و صریحترین پاسخ به همه مخالفان و معاندان نظام است. حاجت به گفتن نیست که در این انتخابات هم آنان ترجیح «میدادند» مشارکت حداکثری باشد. اما گفتم «ترجیح میدادند» و «ننوشتم ترجیح میدهند».
تجربه انتخابات 22 خرداد برای حاکمیت تجربه خیلی به یادماندنی و جالبی نبود. درست است که مشارکت حداکثری و خیلی بالا بود، اما مشارکت بالا مثل شمشیر دودم است. از یک جهت از نظر تبلیغات خوب خیلی عالی بود و 80 درصد یا 85 درصد واجدین شرکت کرده بودند.
اما از سوی دیگر این خطر وجود دارد که وقتی برای بسیاری از شرکت کنندگان حاصل انتخابات آن گونه که به حق یا به ناحق تصور میکردند نشود، بغض و احساسات سیاسیشان به کف خیابانها سرریز شود. حاجت به گفتن نیست که همه افتخارات مشارکت 85 درصدی، با به راه افتادن اولین امواج اعتراضات و تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات 22 خرداد محو شد.
تجربه انتخابات 22خرداد سبب شده اصولگرایان کمتر به فکر مشارکت حداکثری دیگری باشند. هر که خواست در انتخابات شرکت کند، هر که هم نخواست به سلامت. این به نظر میرسد نگاه حاکمیت به انتخابات پیش روی است.
اگر این حدس درست باشد، در آن صورت نهتنها حاکمیت با هیچیک از خواستهها و شرط و شروطهای اصلاحطلبان موافقت نخواهد کرد، بلکه اتفاقاً شاید هم ترجیح دهد آنان خیلی جدی وارد انتخابات نشود و در نتیجه مشکلات و تبعات بعدی هم ایجاد نشود.
مرحوم عمویم که جای پدربزرگم بود، میگفت: «نه شیر شتر را میخواهم نه دیدار عرب را». حاکمیت هم نه شرینی و افتخار مشارکت 80 درصدی را میخواهد و تلخی مصیبتهای بعدیاش را. ترجیج میدهدحول حوش 60 درصد، کمتر، بیشتر در انتخابات اسفندماه شرکت کنند، اما در عوض انتخابات آرام، بیسروصدا و بدون تنش صورت گیرد.
اولین مصیبت و تنش اگر اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند، در مورد ردصلاحیتها خواهد بود. تردیدی نداریم که شورای نگهبان مثل برگ خزان همه نامزدهای واقعی اصلاح طلب را ردصلاحیت خواهد کرد. هرکس که از فاصله چند ده متری اکبر هاشمی رفسنجانی عبور کرده باشد، ردصلاحیت خواهد شد.
این یعنی نسخهای برای دردسر. حاکمیت ترجیح میدهد اساساً اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند تا مجبور شود آنان را با مکانیسم ردصلاحیت کنار بزند. اگر در انتخابات شرکت نکنند، خودشان تصمیم گرفتهاند شرکت نکنند اما اگر شرکت کنند، خودشان تصمیم گرفتهاند شرکت کنند، آن وقت حاکیت مجبور است آنان را خود کنار بگذارد.
آن وقت اعتراض میشود، غربیها، شرقیها، طرفداران حقوق بشر، اتحادیه اروپا و زمین و زمان اعتراض میکنند و صحت و درستی انتخابات هم تازه زیر سوال میرود. به علاوه حاکمیت میداند که در انتخابات مجلس همواره رقابتهای محلی، قومی، خانوادگی، طایفگی و این دست ملاحظات است که خیلی بیشتر اثرگذار است تا رقابتهای جناح راست و اصلاحطلبان.
بنابراین شرکت یا عدم شرکت اصلاحطلبان بیشتر در حوزههای انتخابیه بزرگ است که تاثیرگذار است. ختم کلام آنکه کسی برای اصلاحطلبان کارت دعوتی برای شرکت در انتخابات نفرستاده و در صورت حضور هم آنان مهمانانی ناخوانده خواهند بود.
«دکتر زیبا کلام»
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی