ندامت نامه یک احمدی نژادی?
ندامت نامه یک احمدی نژادی?
من با اینکه دیگر خودم را احمدینژادی نمیدانم، اما دشمن او هم نیستم. سیاست یعنی همین آزمون و خطاها. امروز احمدینژاد را فقط رییس جمهورم میدانم با محاسن و اشتباهات زیاد، همان طور که علی لاریجانی را هم رییس مجلسم میدانم؛ و به این نتیجه رسیدهام که دیگر به کسی اطمینان مطلق نداشته باشم مخصوصا در عرصه سیاست!
برای ما پیروزی احمدینژاد یعنی نفس راحت کشیدن بعد از یک عقده ? ساله و شاید هم ?? ساله! به همین دلیل شیرینی این پیروزی تاریخی را مدیون شخص احمدینژاد بودیم. پس اسممان را گذاشتیم احمدینژادی!
من از خودم مایه میگذارم و به دیگران کاری ندارم. خوشبختانه آرشیو وبلاگ من، همه نشانههای یک نیروی احمدینژادی متعصب را دارد. متهم کردن همه، ناحق پنداشتن همه، بدگمانی به همه. از نگاه من ِ احمدینژادی، همیشه و در همه حال، حق با احمدینژاد بود. اگر شخصی با مدرک جعلی و تقلبی وزیر میشد، حتما توطئه رییس مجلس بود برای لکه دار کردن آبروی احمدینژاد. اگر وزیری استیضاح میشد، حتما توطئه مجلس مدعی اصولگرایی بود برای ضربه زدن به دولت اصولگرا! اگر مثلا با طرح دولت درباره تغییر نکردن ساعت رسمی کشور مخالفت میشد، حتما مخالفت با نظرات کارشناسی دولت بود!
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی