باز باران ...
باز باران ...
دیروز...
باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه...
و اما امروز...
باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی های شبانه
میخورد بر مرد تنها میچکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم
باز ماتم
من به پشت شیشیه تنهایی افتادهنمیدانم نمیفهمم
کجای قطره هایبی کس زیباست ، نمیدانم
چرا مردم نمی فهمند که آن کودککه زیر ضربه شلاق باران
سخت میلرزد
کجای ذلتش زیباست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی