انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...
در شاهنامه-ی حکیم ابولقاسم فردوسی ، والاترین موضوع پس از «حــق» ، «خـِــرَد»-ست. در دورانی که غالب جامعه به جهل ، خرافه ، وَ خود-باختگی مبتلا شده ، برای فردوسی عثل وُ خـِــرَد جمعی بسیار ارزشمند است ... فردوسی قصد دارد با تاکید بر عقل وُ خرد ، راه نجات را به مردم بیاموزد.
در این خاک زرخیز ایران زمین / نبودند جز مردمی پاک دین همه دین شان مردی و داد بود / وز آن کشور آزاد و آباد بود چو مهر و وفا بود خود کیش شان / گنه بود آزار کس پیش شان همه بنده ناب یزدان پاک / همه دل پر از مهر این آب و خاک پدر در پدر آریایی نژاد / ز پشت فریدون نیکو نهاد بزرگی به مردی و فرهنگ بود / گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما / چه شد مهر میهن فراموش ما که انداخت آتش در این بوستان / کز آن سوخت جان و دل دوستان چه کردیم کاین گونه گشتیم خوار؟ / خرد را فکندیم این سان زکار نبود این چنین کشور و دین ما / کجا رفت آیین دیرین ما؟ به یزدان که این کشور آباد بود / همه جای مردان آزاد بود در این کشور آزادگی ارز داشت / کشاورز خود خانه و مرز داشت
گران مایه بود آن که بودی دبیر / گرامی بد آن کس که بودی دلیر نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت / نه بیگانه جایی در این خانه داشت از آن روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد / که نان آورش مرد بیگانه شد چو ناکس به ده کدخدایی کند / کشاورز باید گدایی کند به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سر انجام بد داشتیم بسوزد در آتش گرت جان و تن / به از زندگی کردن و زیستن اگر مایه زندگی بندگی است / دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم / برون سر از این بار ننگ آوریم