یک قدم برای رضای خدا برنداشته-ام ...
بسم الله الرحمن الرحیم
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
من دکتر س . ص متخصص اطفال هستم. سال ها قبل چک? از بانک نقد کردم و ب?رون آمدم. کنار بانک دست فروش? بساط باطر? ، ساعت ،ف?لم و اجناس د?گر? پهن کرده بود. د?دم مقدار? هم سکه دو ر?ال? در بساطش ر?خته است. آن زمان تلفن ها? عموم? با سکه ها? دو ر?ال? کار می کردند. جلو رفتم ?ک تومان به او دادم و گفتم دو ر?ال? بده.
او با خوش رو?? ،پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت : این ها صلوات? است،
گفتم : ?عن? چه؟
گفت : برا? س?مت? خودت صلوات بفرست!
و سپس به نوشته رو? م?زش اشاره کرد. ( دو ر?ال? صلوات? موجود است )
باورم نشد ، ول? چند نفر د?گر هم مراجعه کردند و به آن ها هم ...
گفتم : مگر چقدر درآمد دار? که ا?ن همه دو ر?ال? مجان? می ده?؟
با کمال سادگ? گفت : 200 تومان، که 50 تومان آن را در راه خدا و برا? ا?ن که کار مردم راه ب?فتد دو ر?ال? می گیرم و صلوات? می دهم.
مثل این که س?م برق به بدنم وصل کردند، بعد از ?ک عمر که برا? پول دو?دم و حرص زدم ، د?دم ا?ن دست فروش از من خوش بخت تر است که ?ک چهارم از مالش را برا? خدا می دهد. در صورت? که من تاکنون به جرات می توانم بگو?م ?ک قدم به راه خدا نرفتم!
عکس وُ تدوین : عـبـــد عـا صـی