سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

مـنـــاظـــره ( طنز )

    نظر

 

  مـنـــاظـــره ( طنز

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید


  بسم الله الرحمن الرحیم

آیدین سیارسریع :

 ما طنزنویس ها که از روز رفتن آقای احمدی نژاد همینطور داریم مثل مرغ سحر ناله سر می دهیم و داغ خود را تازه تر می کنیم و در خلال طنزهایمان تمایل خود را به بازگشت آقای احمدی نژاد نشان می دهیم هیچوقت فکرش را نمی کردیم که نوشته هایمان توسط دولتمردان بهاری جدی گرفته شود و آنها واقعا تصمیم بگیرند که به میادین برگردند.... الان واقعا از نوشته های خود پشیمانیم و از همه هموطنان حلالیت می طلبیم. خدا به خیر بگذارند. آقای احمدی نژاد طی نامه ای به حسن روحانی، او را به مناظره طلبیده و با تاکید بر حفظ همدلی ها و تحکیم دوستی ها گفته جرات داری زنگ آخر وایسا دم در تا جواب تمام ناملایمات و بی مهری ها را بدهم و به عنوان قطره ای از اقیانوس ملت ایران بپاشم روی بدخواهان. اما به راستی چرا آقای احمدی نژاد تشنه ی مناظره است و اهدافش از این کار چیست؟ دانشمندان جوان ما در زیرزمین خانه شان در پی کشف این حقیقت بر آمده اند. با هم این دلایل را مرور می کنیم؛
1- دکتر احمدی نژاد برخلاف تصورات همه با دولت جدید کاری ندارد، او جدیدا یک عکس خانم پیدا کرده، الان فقط دنبال یک نفر برای مناظره می گردد تا هویت خانم را افشا کند.
2- آن کت آقای احمدی نژاد که لیست مفاسد اقتصادی در جیبش بود بعد از چهار پنج سال پیدا شده
3- کشور آرام است. خب اذیت می شود طفلکی.
4- دکتر دوربین دوست دارد.
5- می خواهد از تریبون صداوسیما استفاده کند و به امریکا بگوید هنوز درهای مذاکره بسته نشده و او آماده است تا برای حل مسائل فی مابین با امریکا مذاکره داشته باشد.
6- می خواهد از روحانی بپرسد ما تورم ایجاد کردیم (انگشت به سمت خودش!) یا شما تورم ایجاد کردید؟ (انگشت به طرف مقابل!)
7- چون افسوس می خورد که اگر همان موقع می زد هفت هشت تا صفر را از پول ملی حذف می کرد دیگر الان دولت جدید ادعا نمی کرد که دولت دهم چند هزار میلیارد بدهی به جا گذاشته. در آن صورت جمع بدهی ها فوقش می شد 50 هزار تومان!
8- همه اینها بهانه است. می خواهد شماره حساب جدید دانشگاهش را بدهد. وسط مناظره هم بلند شود و استایل آن آدمک کانون قلمچی را بگیرد و بگوید: سومی ها، چهارمی ها، اخراجی ها ... به ایرانیان بیایید!
بعد از بررسی این فرضیه ها می رسیم به این نکته که اگر رگ حقوقدانی آقای روحانی بالا بزند و در پی پاسخگویی و شرکت در مناظره بر بیاید، چه اتفاقاتی می افتد و آقای احمدی نژاد چه حرف هایی بیان می کند.
1) از دکور برنامه انتقاد می کند، و می گوید: «این آقای ضرغامی پول یک دکور داده برای مناظره های 92 ول کن دکور نیست. تا خرج دکور رو در نیاره بیخیال نمیشه.»
2) به انتخاب شهیدی فر به عنوان مجری برنامه اعتراض می کند و می گوید: «این کیه دیگه آوردین، مگه اون آقای مرتضی حیدری چش بود ورداشتید مجری این شکلی آوردین؟ زنگ بزنید آقای حیدری بیاد. یا لااقل اون آقایی که توی مناظره 88 منو خیلی دوست داشت. آقای پورحسین. یادش بخیر بنده خدا اینقدر کم حرف بود من هم تو مناظره ها از وقتش استفاه می کردم جاش حرف می زدم»
3) در ادامه درباره موضوعات فرهنگی و هنری می گوید: «من می خوام بپرسم چه بر سر برادر عزیزمان آقای امیر تتلو آمده، ما داشتیم برای مردم حبیب و معین می آوردیم، پا می داد ادل و ریحانا می آوردیم، اون وقت شما چی؟ همین «الو سلام» رو هم از مردم دریغ کردید. همین آقای خاوری با چند هزار میلیارد ساعت رفت اونجا تا سلن دیون رو بیاره به آغوش فرهنگ بهاری.»
4) در ادامه درباره کشاورزی می افزاید: « دولت ما به کشاورزی و باغداری داخلی بی اهمیت بوده؟ ما که یه هلو رو وزیر کردیم؟ من می خوام از شما بپرسم شده بود شما یه هلو رو حتی مدیرکل کنید، چه برسه به وزیر؟»
5) «اما در مورد نرخ ارز و دلار ... (پرش بینی به سمت چپ) آقای روحانی (لبخند) از مردم بپرسید در دولت نهم و دهم چطوری پول درمیاوردن؟ آیا به اندازه دولت شما مجبور بودند که صبح تا شب برای یک لقمه نان جان بکنند؟ چهار تا دلار می خریدن یه شب می خوابیدن (حرکات دست در راستای محور ایکس) بلند می شدن، می فروختن و ... خب این بد بود؟»
6) ایشان همچنین درباره مردمواری دولت نهم خاطر نشان می کند: «ما با مردم بودیم، ما توی مردم بودیم. آیا شما هم توی مردمید؟ (مکث) چرا سعی دارید دولت بهار را از توی مردم بیاورید بیرون؟ ما نمیایم بیرووون(خنده)»
7) «از قدیم گفتند اون چیزی که خودتون دوست دارید رو بدید همسایه تون، ما هم برای تعامل با کشورهای همسایه هر چی مفاخر و میراث علمی، فرهنگی داشتیم دادیم بهشون تا به نام خودشون ثبت کنند. ما که زیاد داریم از این هله هوله ها. گذاشتیم دلشون خوش باشه تا با کشور ما خوب باشند. طی یک برنامه هدفمند بوعلی سینا و مولانا و عطار و خیام و بادگیرهای یزد و چوگان و هزار تا چیز دیگه رو دادیم بهشون»
8) «ما با 150 نفر می رفتیم نیویورک، آنوقت شما با 6 نفر میرید؟ اگر یک نفر مصدوم می شد می خواستید چکار کنید؟»
9) « شما ادعای ورزش دوستی و فوتبالی بودن دارید ... حالا نمیگیم با شورت ورزشی ولی شما حتی با یک گرم کن ورزشی که توی جوراب باشه یه عکس دارید؟ شده یه تک پا بروید ورزشگاه دروازه تیم ملی را با گل های پیاپی سوراخ کنید تا روحیه بازیکنان بالا برود؟»
10) در آخر صحبت هایش مثل همیشه نصحیت می کند: « آقای روحانی قدر زن و بچه و فامیل رو بدون. مگه چند سال رئیس جمهوری؟ اینا رو ببر دور دنیا (دستش را می برد بالا یه حلقه می زند) چرا این طفلی ها رو از وقتی رییس جمهور شدی یه سفر نبردی؟ چرا باید اینطور باشه؟ آیا این درسته که رئیس جمهور که باید الگوی مردان کشور باشد مجردی و تنها با 6 نفر برود نیویورک؟»
در پایان آقای احمدی نژاد وقتی می بیند در صداوسیما تنهاست و یاوری ندارد می رود استودیویی که مرتضی حیدری در آن برنامه دارد، آقای احمدی نژاد شانه های مرتضی حیدری را برای گریه کردن دوست دارد، دوست دارد. بی تو بودن را برای با مرتضی حیدری بودن دوست دارد. لذا سرش را می گذارد روی شانه حیدری. یک دل سیر گریه می کند و با ماشین پژوی خود، ساده زیستانه به خانه نارمک بر می گردد.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی