سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

غـربـزدگی از من است نه جلال! ...

 

 غـربـزدگی از من است نه جلال! ... 

 

 جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید

 

 دکتر سید حسین نصر در مصاحبه ای که اخیرا در یکی از مجلات منتشر شده، با لحن تحقیر آمیزی از جلال آل احمد و دکتر شریعتی و فردید یاد کرده است...
بعضی ها فکر می کنند چون خوبی هایی دارند، هرچه هر جا هست و مثلا اهمیتی دارد و نام و نشانی، یک جوری متعلق به آنهاست.
شاید این مسأله نوعی بیماری باشد که به خصوص برای برخی از پیران و کهنسالان پدید می آید. مرتب اظهار می کنند که فلان مطلب چون شبیه آن چیزی است که ما گفته ایم، یک جورایی متعلق به ماست. از این دست آدم ها در اطراف مان داشته ایم. مقصودم در کشور خودمان است. در غرب نمی دانم چه خبر است و آیا آنجا هم این منازعات وجود دارد یا نه.
حالا حکایت آقای دکتر نصر است. طی ده سال گذشته مطالب زیادی در مصاحبه های خود که به صورت کتاب یا مقاله منتشر شده فرمودند و اغلب هم نقادی نشده است. خیلی ها به ایشان احترام گذاشتند و چیزی نگفتند. برخی هم شاید اعتباری برای این بخش از مطالب وی قائل
نبودند. در سیاست هم که ایشان بنا را بر توجیه کارهایشان گذاشتند و از کسی و جایی که اطلاعات درستی در این باره داشتند، صدایی در نیامد. گاهی در دفاعیه های خود برای رفتن در اندرونی دربار، حس طلبکاری هم داشته اند.... و بسا در برخی از امور حقوقی حق داشته باشند اما به لحاظ سیاسی صد البته در مقابل ملتی بودند که یک صدا، تمامی آن دستگاه عریض و طویلی را که ایشان در آن محبوبیت داشتند نفی کردند و از بن برانداختند... هرچند ایشان اعتباری برای این صدا قائل نیست و جایی هم کمترین نگاه مثبت به این خواست ملت ابراز نکرده است....
خوب ایرادی ندارد... ایشان متفکر است، فیلسوف است و ما نیازمند این قبیل آدمها هستیم. با هر علاقه‌ای و علقه ای. اساسا تفکر و متفکر ارزشمند است و ما این را قدر می نهیم و افتخار هم می کنیم.
... اما این که ایشان هرچه به این آخری ها نزدیک تر شده، ادعاهای شگفت تری دارند. برای مثال ارتباطش را با برخی از بزرگان مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری چنان نزدیک نزدیک نشان می دهد که گویی صبح و شام با همدیگر بوده اند. ... ..
بعد هم در باره کسانی مانند شریعتی و جلال آل احمد و فردید و بسیاری دیگر چنان سخن می گوید که گویی این ها کودکانی بوده اند که یا اساسا فهمی از مسائل نداشته اند و کاملا منحرف بوده اند و یا آن که اگر هم چیزی در چنته داشته اند در مکتب ایشان تلمذ کرده اند.... بحث از مسائل شخصی اینها هم گاه به میان می آورند که دیگر از تدین که مدعی آن هستند بدور است....
آخرین نوع از این قبیل افاضات مطالبی است که در مصاحبه ای در اندیشه پویا (شماره 6 ص 198 ـ 199) در باره جلال گفته و غرب زدگی ایشان را محصول گفتگوی خود با وی طی چند روز یا یک ماهی دانسته که جلال در هاروارد بوده و جناب نصر به عنوان معین و دستیار جناب هنری کسینجر (و همزمان رئیس انجمن اسلامی دانشگاه هاروارد) مشغول کشاندن نویسندگان چپ و مخالف کشورهای جهان سومی در تابستانها در هاروارد برای تأثیر گذاری روی آنها بوده است.
... بگذریم از این فضیلت معنادار و شگفت که ایشان با افتخار از آن یاد می کند و خوب، جای حرف و حدیث بسیار دارد... اما در آنجا ایشان جدای از نسبت هایی که به آقای مطهری و حسینیه ارشاد داده و فرزند شهید مطهری یعنی علی آقا و نیز ناصر میناچی، در همان شماره مجله، جواب هایی به آن داده اند، چیزی از شریعتی و جلال باقی نگذاشته و همزمان، هم تحقیر می کند و هم آنچه را که جلال نوشته محصول دیدگاه های خودش می داند که به جلال منتقل کرده است..... مثلا در باره شریعتی «شریعتی، بله، بله، از وزیر علوم حقوق می گرفت»! یا للعجب! و در باره جلال و کتاب غربزدگی «تمام بر می گشت به آن بحث هایی که در آن تابستان با هم کردیم». بی چاره جلال که غربزدگی اش یا از فردید است یا از نصر، معلوم نیست خودش چکاره بوده است!
شاید از همه بدتر لحن تحقیر آمیز ایشان در باره این قبیل شخصیت های ملی است که البته نه تنها مانند آقای نصر نور چشمی اعلیحضرت و علیا حضرت نبودند، بلکه مدام تحت فشار حکومت در زندان و فشار بسر برده و هر دو نیز به طرز مشکوک از این دنیا رفتند.... حالا بعد از سالها جنابشان که آن روز در ایران پهلوی عزیز بودند و امروز در کشور شماره صفر یک مشغول افاضات هستند، ... به نظر می رسد بهتر است لحن کلامشان را تغییر دهند و با ادب بیشتری نسبت به آنها سخن بگویند..... هر کسی حتی خود دکتر نصر، هر چه قدر هم قابل انتقاد باشند، آدمهایی متعلق به این ملت هستند و نباید با تحقیر از آنها یاد شود ... تحقیر آنها کسی را بزرگ نخواهد کرد.
ضمن آن که این قبیل شخصیت ها قابل انتقاد هستند، اما به هر حال باید توجه داشت که اینها داشت های ملی ما هستند و هر چند بدور از انگیزه‌های ویژه، انتقاد از آنان ایرادی ندارد، اما داشتن لحن تحقیر آمیز به آنان به خصوص از افراد مدعی دینداری و تفکر پسندیده نیست.

جعفریان، رسول

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی