برگزارگننده-ی انتخابات ریاست جمهوری باید قوای سه-گانه باشد ...
برای مرجع وَ عنوان اولیه متن، به عنوان اشاره کنید
لاریجانی : قانون انتخابات از اول تا آخر نواقصی دارد که باید برطرف شود، «خوشبختانه مجلس با تصویب مصوبه جدید روحیه کارشناسیتری به خود گرفت، اما متاسفانه در انتخابات ریاستجمهوری هیچ الزامی وجود ندارد بلکه علم خواندن و نوشتن کافی است...»
استدلال کدخدایی این بود که هیاتهای اجرایی در بین معتمدان محلی انتخاب میشوند و شورای نگهبان نیز که اصل نظارت را برعهده دارد، مستقل از قوای سهگانه است.
اما حالا عباس کدخدایی در گفتوگو با فرارو میگوید: «اصل 99 قانون اساسی نظارت بر انتخابات را جزو وظایف شورای نگهبان قرار داده اما درباره اجرای انتخابات صحبتی نکرده است لذا اجرای انتخابات میتواند بر عهده بخش دیگری قرار بگیرد.»
تمام این اظهارنظرها که گویندگان آن چهرههای برجسته اصولگرایی هستند، نشاندهنده تغییر ژرفی است که در نگاه آنها نسبت به برگزاری انتخابات رخ داده است. پیش از این اصلاحطلبان هرگاه چنین خواستی را مطرح کردند از سوی آنها متهم به زیر سوال بردن سلامت انتخابات شدند.
28 اردیبهشت 90 زمانی که رییس دولت اصلاحات طرح آشتی ملی را مطرح کرد و گفت که اگر فضا تلطیف و تعدیل شود، بسیاری از مسائل حل خواهد شد؛ فضا باز شود، احزاب و گروهها کار کنند و عقلا هم سازوکاری را برای انتخابات درنظر بگیرند تا در آن حرف و حدیث نباشد، با واکنش شدید رسانههای اصولگرا و البته طیفهای رادیکال خارج از کشور روبهرو شد. بعد از آن علی مطهری، در مرداد ماه سال گذشته با تاکید بر ضرورت تدوین لایحه جامع انتخابات گفت: برگزارکننده انتخابات نباید صرفا دولت باشد، درواقع کل نظام و قوای سهگانه باید برگزارکننده انتخابات باشند. وی در توضیح اظهارات خود گفته بود: معتقدم باید ترتیبی داده شود که هیات برگزارکننده انتخابات صرفا دولت نباشد، البته دولت مجری است ولی آن هیات تصمیمگیرنده باید مرکب از نمایندگان کل نظام باشد. حالا با همصدا شدن لاریجانی و کدخدایی و باهنر به مطهری احتمال اینکه این قانون تغییر کند بیشتر از زمانی است که تنها مطهری یا رییس دولت اصلاحات آن را مطرح میکردند.
چرا دولت انتخابات را برگزار نکند؟
پاسخ به این سوال هرچند سریعا در ذهن مخاطب شکل میگیرد اما توضیح مکتوب آن کمی دشوار است شاید ذینفع بودن دولت در امر انتخابات، خود یکی از این دلایل باشد.
در دهه 60 به زور میتوانستید فردی را وادار کنید تا به عنوان داوطلب وارد میدان شود. داوطلبان راغب نبودند برای تبلیغات انتخاباتی هزینه کنند یا پوستر چاپ کنند. اما الان برخی از آقایان گوی سبقت را از یکدیگر ربودهاند و میخواهند به هر طریقی که شده وارد میدان شوند و بعضا با استفاده از کانونهای قدرت و ثروت عرصه را برای رقیب تنگ بکنند. قانون فعلی انتخابات، پاسخگوی نیازهای امروزنیست. با توجه به تغییرات پیشآمده در فضای سیاسی کشور، قواعد انتخاباتی نیازمند بازنگری جدی است.»
صادق زیباکلام هم پاسخی دیگر به این سوال دارد. از نظر او: «دلیل اینکه برخی میخواهند قانون انتخابات را مقداری تغییر دهند به دلیل تجربه دوران آقای احمدینژاد است. چون احساس میکنند در دوران آقای احمدینژاد به دلیل مشکلاتی که به وجود آمد، به خصوص از دهم اردیبهشت سال گذشته به بعد، قوه مجریه نباید خیلی قدرت و اثرگذاری در انتخابات داشته باشد.
این موضوع دلیل اصلی و اساسی است که کاری کنند تا نقش قوه مجریه در انتخابات کمرنگ شود.
چون قوه مجریه به عنوان مجری برگزاری انتخابات میتواند تاثیراتی در انتخابات بگذارد، لذا بعضیها به این فکر افتادند که کاری کنند قوه مجریه اصلا نتواند دخالتی در انتخابات داشته باشد.»
از امروز باید منتظر باشیم که آیا دولت میپذیرد انتخابات ریاستجمهوری را نهادی غیر از او اجرا کند. دلایل آن برای نپذیرفتن این مساله خود روشنکننده نکات مهمی در سپهر سیاسی ایران خواهد بود.
متن کامل
1391/4/31
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی