در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

درآمد این شش سال وُ نیم گذشته، چه شده؟!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   سید فاضل موسوی در خصوص عملکرد دولت احمدی‌نژاد در شش سال و نیم گذشته، گفت:
دولت احمدی‌نژاد در شش سال و نیم گذشته حدود هزار و چهارصد میلیارد دلار درآمد داشته است و امروز باید گزارش دهد که با این درآمد چه کرده است.
   دولت امروز مانند یک حزب تمام عیار وارد فعالیت انتخاباتی شده است و این به معنی تزریق سم مهلکی به کشور است و اگر آنچه دوستان در رسانه‌ها اعلام کردند صحت داشته باشد باید فاتحه مجلس مفید و با ارزش را خواند.
   دبیرکمیسیون اصل 90 درخصوص مواضع احمدی‌نژاد در مورد مسائل بین المللی، گفت: آقای احمدی‌نژاد شما علاوه بر پاسخگویی درخصوص منابع مالی خود به مجلس و پیشگاه ملت باید در زمینه مواضع خود نیز پاسخگو باشید، چرا که مسئله هلوکاست مسئله‌ای فراموش شده بود اما مواضع شما 10 سال تحریم‌های موجود علیه کشورمان را جلو انداخت.
   آیا می‌دانید کاغذ پاره خواندن تحریم‌هاو خس و خاشاک و بزغاله گفتن‌ها چه هزینه‌هایی برای کشور در بر داشته است؟
   سیدفاضل موسوی در ادامه سخنرانی خود در صحن علنی مجلس با اشاره به درگیری روز گذشته رئیس سازمان هدفمندی یارانه‌ها با یکی از نمایندگان مجلس گفت: جمله زشتی را که روز گذشته در مجلس شنیدیم رضاخان برخاسته از‌‌ همان محیط قبیله به مجلس گفت، اما همین رضاخان طویله‌ای سه دوره مدرس را تحمل کرد.
   آیا قوه قضائیه نباید در مورد حصر‌ها چاره‌ای بیندیشد و در این زمینه با حکم قانونی عمل کند و مراحل تفهیم اتهام را رعایت کند؟
   این روز‌ها مردم منتظر رای شما در مورد فساد مالی هستند که رای قاطعی صادر شود.
دبیر کمیسیون اصل 90 با طرح این سوال که آیا ما به دین اسلام و دیدگاه‌های رهبری و امام تقید داریم، ادامه داد: اگر این تقید را داریم باید زمینه حضور همه جریان‌های سیاسی را در کشور مهیا کنیم و اگر این زمینه هست چرا محقق نمی‌شود؟
   اگر شرایط عادی و عادلانه در کشور ایجاد شود 65 تا 70 درصد رای کشور به جریانی غیر از جریان حاکم در کشور خواهد بود.  آنچه امروز در کشور هست عملکرد ما است و باید از نمایندگان این سوال را پرسید که آیا از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها راضی هستید و آیا از تاراج منابع عظیم ایران از سوی کشورهای همسایه خبر دارید؟
   آیا دولت برای هزار و 140 میلیارد دلار از فروش گاز و نفتی که روزانه قطر از میادین مشترک استخراج کرده است فکری کرده است؟
و آیا دولت نمی‌توانست با سرازیر کردن این ثروت رویایی به کشور راهکاری را برای مبارزه با بیکاری و همچنین رشد منفی اقتصاد کشور بیاندیشد؟
   گفتنی است پس از پایان نطق سید فاضل موسوی درحالی که تعدادی از نمایندگان شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر می‌دادند، تعدادی دیگر از نمایندگان نیز با فریاد «احسنت» از سخنرانی نماینده خدابنده ابراز رضایت کردند.
   شایان ذکر است محمود احمدی بیغش نماینده شازند و از حامیان دولت با نزدیک شدن به سیدفاضل موسوی قصد ایجاد تنش داشت که با حضور نمایندگان اصلاح طلب مجلس این اتفاق رخ نداد.

منبع: ایلنا

 

شوق کابینه دولت نهم برای ورود به مجلس نهم

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  حضور دو وزیر و یک معاون دولت نهم در ستاد انتخابات کشور ،تمایل نماینده های شهرستانی برای داوطلبی از حوزه انتخابیه تهران در انتخابات مجلس نهم و حضور کاندیدا های اصلاح طلب رد صلاحیت شده در ستاد انتخابات کشور و داوطلبی برادر اصلاح طلب وزیر ارشاد از مهمترین حاشیه های آخرین روز ثبت نام داوطلبان نمایندگی مجلس بود.
   به گزارش خبرنگار مهر آخرین روز ثبت نام داوطلبان حضور در نهمین دوره رقابت های انتخابات مجلس شورای اسلامی از شور و هیجان خاصی برخوردار بود.
طبق آخرین آمار اعلام شده امروز برای هر صندلی نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی 28 نفر داوطلب شدند.
  ازدحام باعث از کوره در رفتن یکی از داوطلبان حضور در انتخابات مجلس نهم در برابر طولانی بودن روند رسیدگی به مدارکش در ستاد انتخابات ستاد وزارت کشور شد که با میانجی گری عوامل ستاد انتخابات خاتمه یافت.
   سید حمید حسینی برادر اصلاح طلب سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی است امروز در ستاد انتخابات وزارت کشور حضور یافت تا از حوزه انتخابیه تهران داوطلب نمایندگی شود وی برادر بزرگتر وزیر ارشاد است و می گوید به در خواست بخش خصوصی متقاضی ورود به نهمین دوره مجلس شورای اسلامی است.
   امروز حضور رد صلاحیت شدگان مجلس هفتم و هشتم، برای داوطلبی حضور در انتخابات مجلس نهم نیز چشمگیر بود. کوزه گر و اسلام دوست که به ترتیب نماینده مردم شهریار وطالش در مجلس ششم شورای اسلامی بودند و در انتخابات دوره هفتم و هشتم رد صلاحیت شده بودند امروز برای نام نویسی در انتخابات مجلس نهم در ستاد انتخابات وزارت کشور حضور یافتند البته حضور گروسی نماینده اصولگرای مردم شهریار نیز همزمان با نماینده اصلاح طلب مردم شهریار برای ثبت نام در رقابت های نهمین دوره انتخابات کشور نیز جالب توجه بود البته گویا خیال گروسی راحت بود چون حتی احتمال تایید صلاحیت رقیبش را هم نمی داد.
   همچنین سید مهدی طباطبایی از جمله اصلاح طلبانی بود که قصد داشت به صورت مستقل در انتخابات مجلس نهم از حوزه انتخابیه شیراز شرکت کند . او که گویا در دوره هشتم نیز داوطلب حضور در انتخابات شده بود در پاسخ به خبرنگاران در رابطه با اینکه آیا در انتخابات مجلس هشتم نیز رد صلاحیت شده بود این امر را شخصی دانست و در رابطه با رد صلاحیتش صحبتی نکرد.
   امروز بازار داوطلبی نمایندگان پیشین شهرستان ها از استان تهران سکه بود، حجت الاسلام علی عسگری مشاور و رابط پارلمانی مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاح طلبی بود که خود را اصولگرای اصلاح طلب خواند.وی که در مجلس هفتم نماینده مردم مشهد بود این بار از حوزه انتخابیه تهران برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرد.
   محمد حسن ابوترابی فرد که در کمیته داوری جبهه متحد اصولگرایان عضویت دارد و قبلا نماینده مردم قزوین در مجالس هفتم و هشتم شورای اسلامی از شهرستان قزوین بود امروز از استان تهران داوطلب حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی شد. ابوترابی فرد به امید حمایت جبهه متحد از وی امسال به جای قزوین از تهران داوطلبی نمایندگی شده است.
   حسین شیخ الاسلام دبیر کمیته حمایت از مردم فلسطین نیز امروز در ستاد انتخابات کشور حضور یافت و از حوزه انتخابیه تهران داوطلب حضور در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی شد و اعلام کرد در صورتی که در لیست جبهه متحد نباشد از حضور در انتخابات انصراف می دهد.
   مریم بهروزی که سابقه نمایندگی مردم تهران از دوره اول تا چهارم را در کارنامه خود دارد نیز امروز از حوزه انتخابیه تهران داوطلب حضور در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی بود اعلام کرد در صورتی که در لیست جبهه متحد اصولگرایان نباشد از حضور در انتخابات انصراف خواهد داد.
   البته حضور احمد بلوکیان که در دوره سوم و هفتم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم کاشمر بوده و احتمال می دهد جبهه متحد و پایداری او را در لیست خودشان قرار دهند نیز جالب توجه بود. او هنوز رایزنی های لازم را با این دو جبهه نکرده و گویا تصمیم گرفته خیالش از ثبت نام در انتخابات راحت شود و بعد به رایزنی های سیاسی با گروه ها و احزاب سیاسی بپردازد.
   امروز بازار حضور اعضای کابینه نهم نیز در انتخابات مجلس نهم از طرف جبهه پایداری نیز داغ بود گویا دولت نهمی ها که از حضور در دولت دهم باز مانده اند برای حضور در مجلس نهم مشتاق هستند. محمد سلیمانی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و مسعود میرکاظمی وزیر نفت دولت نهم و زهره طبیب زاده مشاور امور زنان رئیس جمهور در دولت نهم نیز امروز برای ثبت نام در ستاد انتخابات کشور حاضر شدند تا از از حوزه انتخابیه تهران و لیست جبهه پایداری در انتخابات مجلس نهم شرکت کنند.
   فاطمه آلیا و زهره سادات لاجوردی دختر شهید لاجوردی نیز از حوزه انتخابیه تهران و نیز از لیست جبهه پایداری در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی شرکت خواهند کرد.
   همچنین امروز سید مهدی هاشمی معاون سابق وزیر کشور و رئیس سازمان استاندارد کشور که اخیرا خورشیدی داماد احمدی نژاد جایگزین آن در سازمان استاندارد شده از حوزه انتخابیه تهران داوطلب حضور در این دوره از انتخابات شد. عباسعلی اختری امام جمعه سابق سمنان نیز امروز از حوزه انتخابیه تهران داوطلب حضور در انتخابات نهم مجلس شد.
   طبق آخرین آمار اعلام شده امروز برای هر صندلی نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی 28 نفر داوطلب شدند.
   امروز حضور پروین احمدی نژاد خواهر رئیس جمهور در ستاد انتخابات کشور توجه خبرنگاران را به خود جلب کرد. وی با اعلام این خبر که از حوزه انتخابیه گرمسار داوطلب نمایندگی در انتخابات مجلس نهم است مخالفت صریحش با سئوال از رئیس جمهور در مجلس هشتم را اعلام کرد.
   حضور فداحسین مالکی سفیر ایران در افغانستان که گویا در دوران تعطیلات سفارتخانه در تهران حاضر شده است در ستاد انتخابات کشور جالب توجه بود. وی از حوزه انتخابیه زاهدان برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرد و گفت: برای حضور در انتخابات نیازی به استعفا از سفارت نیست.
   حضور خانمی که گویا دارای مدرک دکترای مدیریت بود و با پدر و مادرش برای ثبت نام در ستاد انتخابات کشور حضور نیز توجه خبرنگاران خود را جلب کرد.وی جلوگیری از فرار نخبگان به خارج ازکشور را مهمترین دلیل حضورش در انتخابات خواند.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


متهمان فساد بزرگ با دلگرمی به صاحبان قدرت وَ ثروت، لب باز نمیکن

 

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید


   عبرت نیوز: کلاف سردرگم فساد مالی عظیم اخیر هر روز پیچیده‌تر می‌شود.
فسادی که ابعاد و وسعت آن آنقدر گسترده است که پس از گذشت حدود چهار ماه از افشای آن هنوز زوایای تاریک زیادی برای روشن شدن دارد. در تازه‌ترین اخبار رییس قوه‌قضاییه به‌عنوان بالاترین مقام قضایی کشور که چند ماهی است نهاد تحت مسوولیتش درگیر این پرونده عظیم شده، گفته است
«هرچند متهمان اصلی این پرونده تعلیم دیده بودند تا لب باز نکنند ولی مستندات جدیدی در این پرونده به دست آمده است.» به گزارش ایسنا، آیت‌الله صادق آملی‌لاریجانی که در «نشست فصلی دادستان‌ها و روسای دادگستری‌های سراسر کشور» و با حضور مسوولان قضایی برگزار شد با اشاره به پرونده فساد اقتصادی اخیر با بیان اینکه «این موضوع ضربه‌ای برای اعتبار نظام بود»، اظهار امیدواری کرد«تمام نظام در برخورد با این مفسده بسیج شوند و حیثیت نظام را حفظ کنند.» با این حال وی گفت: «همه دلسوزان نظام ناراحتند از اینکه چرا چنین مفسده‌ای اتفاق افتاده ولی به هر حال این اتفاق افتاد و الان همه وظیفه برخورد با این مفسده به دوش قوه‌قضاییه افتاده است.» پس از این توضیحات بود که رییس قوه‌قضاییه به حجم و ابعاد این فساد اشاره و با بیان این که«میزان این فساد بسیار عظیم است و برخورد دستگاه قضایی باید مستند و محکمه‌پسند باشد»، عنوان کرد: «نمی‌توانیم براساس آنچه که در روزنامه‌ها می‌آید، تصمیم بگیریم. مثلا در این پرونده متهمان لب‌بسته و سخن نمی‌گویند حالا یا همه آنها از یک روش خاص استفاده می‌کنند یا اینکه کسی به آنها گفته سخنی نگویند ولی به حول‌وقوه الهی همکاران دادستانی مطالب و سرنخ‌های جدیدی به دست آورده‌اند و همچنین اموال شرکت‌های این گروه در خارج از کشور کشف و ضبط شده است.» نکته تازه دیگری که در سخنان رییس قوه‌قضاییه خودنمایی می‌کرد این بود که «افراد وابسته به این گروه در گوشه‌وکنار کشور دارند در مورد اموال این گروه طرح دعاوی می‌کنند» و در چنین شرایطی آیت‌الله آملی‌لاریجانی از روسای دادگستری‌های سراسر کشور خواست که رسیدگی به این پرونده‌ها را متوقف کنند، زیرا نباید در هر گوشه یک رسیدگی انجام شود بلکه با توجه به ارتباط این دعاوی به پرونده فساد اقتصادی ابتدا باید تکلیف در مرکز معلوم شود و بعد به آنها رسیدگی شود.»
   به‌این ترتیب دیگر باید پذیرفت که متهمان اصلی این پرونده هنوز که هنوز است دلگرم از پشتوانه برخی صاحبان قدرت و ثروتی هستند که با حمایت آنان چنین فساد عظیمی رخ داد و می‌خواهند از یکسو تا جایی که می‌توانند کار را برای مرجع رسیدگی‌کننده به این پرونده دشوار‌تر و از سوی دیگر ذهن افکار عمومی را از این پرونده دور کنند. اما همان‌گونه که آمارهای رسمی نشان می‌دهد هنوز 98‌درصد مردم پیگیر این پرونده هستند و این نشان از آن دارد که مردم نسبت به آن بی‌تفاوت نیستند بلکه با دقت و ظرافت بیشتری آن را دنبال می‌کنند تا در نهایت ببینند کسانی که در شرایط کنونی بیت‌المال را به یغما برده‌اند و تاثیر منفی فراوانی بر زندگی تک‌تک مردم گذاشته‌اند، سرانجام به چنگال عدالت سپرده خواهند شد و ترازوی عدالت نیز برای آنان فارغ از هرگونه سمت و عنوان و وابستگی به تساوی عمل خواهد کرد؟ به نظر می‌رسد که تاکید روز دوشنبه رییس قوه‌قضاییه در اطمینان دادن به مردم که قوه‌قضاییه در این مساله ذره‌ای عقب‌نشینی نخواهد کرد و مجرمان را به دست عدالت خواهد سپرد، پیغامی باشد به کسانی که به هر نحو ممکن می‌خواهند روند رسیدگی به این پرونده را کند و در نهایت به نفع خود تغییر دهند.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   شرق، سروش فرهادیان:
هدفمندی یارانه‌ها هنوز چند روزی از یکسالگی‌اش نگذشته که صورت‌ها را به سرخی کشاند؛ یک صورت از مجلس و صورت دیگر از دولت. دیروز یکی به دو نماینده مجلس و نماینده دولت ختم بخیر نشد. یکی این زد، دو تا آن. نماینده فریمان و مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌ها به روی هم سرخ شدند و در برخوردی رویارو از خجالت هم درآمدند. البته در حد سه سیلی؛ چک اول را نماینده مجلس زد و دو ضربه بعدی را نماینده دولت حواله کرد. نقش نخست نبرد را هم«آمار» بازی کرد. یکی از نمایندگان می‌گفت، زمانی که « بهروز مرادی» توضیحاتی درخصوص طرح دوفوریتی استفساریه ماده 12 قانون هدفمندسازی یارانه‌ها می‌داده و در حال دفاع از آمارهای هدفمندی یارانه‌ها بوده نماینده فریمان زیر لب با خودش تکرار می‌کرده: «دروغ است دروغ؛این آمار‌ها دروغ است» بعد هم بحث را به صندلی مرادی در ردیف جلو می‌کشاند و مرادی هم در پاسخ او می‌گوید: «این آمارهای کوچه بازاری چیست که ارایه می‌دهید؟» همین باعث آغاز جدال می‌شود. کار این جدال به خون هم کشید. ضربه « حسین حسینی» که نمایندگان می‌گفتند به قصد صورت بوده، به گردن بهروز مرادی خورد و خراشی ایجاد کرد؛ خراشی که خون آن تا مدتی بند نمی‌آمد. نه اینکه ضربه نماینده مجلس سنگین و کاری باشد؛ نه، مشکل از«وارفارین» بود. وارفارین هم یک غریبه در مجلس نیست که از گیت‌های امنیتی عبور کرده باشد تا اجازه بند نیامدن خون مرادی را ندهد؛ همان قرص فشار خون است. مرادی زمانی که بین سال‌های 85 تا 88 استاندار همدان؛ یعنی استان همسایه زادگاهش کرمانشاه بود دچار سکته قلبی می‌شود. آن‌گونه که « حسین حسنی» نماینده نایین که پزشک است و از قضا متخصص قلب و عروق اعلام کرد فشار خون مرادی بعد از درگیری فیزیکی تا عدد 18 بالا می‌رود و در آستانه سکته مجدد قرار می‌گیرد. البته این تنها فشار خون مرادی نبود که به عدد 18 رسیده بود چه آنکه صدا و کلمه‌های رد و بدل شده میان نماینده دولت و مجلس چنان بود که باید یک مثبت 18 بزرگ برای لحظاتی در صحن مجلس نصب می‌شد. به قول فوتبالی‌ها مواضع دو طرف منشوری‌تر از آنی بود که قابل نوشتن باشد. شاید برای همین بود که برخی از کارکنان مجلس تلاش کردند تا مطمئن شوند عکس و تصویری به جز تصویر دوربین مجلس این صحنه‌ها را ثبت نکرده است. ضربات که رد و بدل شد«بفرمایید بفرمایید»‌های علی لاریجانی هم شروع شد. اما کار بیخ‌دار‌تر از آنی بود که با چند «بفرما» فیصله یابد. نمایندگان دخالت کردند؛ یکی مرادی را می‌کشید و دیگری حسینی را. دست آخر هم لاریجانی که دید گوش‌ها به نهیب زدن‌هایش اعتنایی نمی‌کنند چاره کار را در اخراج دید؛ صاحب خانه را که نمی‌شد اخراج کرد پس باید مرادی صحن مجلس را ترک می‌کرد. «محسن کوهکن»، سخنگوی هیات رییسه مجلس هم مرادی را به بیرون از صحن «هدایت» کرد. اما روز گذشته مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌ها تنها میهمان دولت در مجلس نبود. چه آنکه «صادق خلیلیان»، وزیر جهاد کشاورزی و «مهدی غضنفری» وزیر صنعت، معدن و تجارت هم برای ارایه گزارشی درخصوص قاچاق و واردات کالا به جلسه غیرعلنی فراخوانده شده بودند. آنان که وضعیت را این‌گونه دیدند، وارد صحن نشدند؛ تا اینکه « روح‌الله حسینیان»، رییس فراکسیون طرفداران دولت در مجلس وساطت کرد و نهایتا آنها هم به صحن رفتند. از شانس خوب مجلس، نمایندگان ساعتی پیش رأی داده بودند به تغییر دستور جلسه و تشکیل جلسه غیرعلنی بررسی قاچاق کالا. همین هم باعث شد خبرنگاران را از صحن مجلس بیرون کنند و رادیو مجلس هم ساکت شود. هدفمندی یارانه‌ها هشت روز بعد از یک ساله شدن چنین صورت‌ها را سرخ کرد و نفس‌ها را تند و صداها را بلند، بعدها چه می‌کند.
نماینده فریمان در گفت‌وگو با «شرق»:
مرادی را نزدم
اعتراض شما به مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌ها دقیقا به چه دلیلی بود؟
اعتراض من ناشی از وضعیت و نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها بود.
به‌طور مشخص به چه چیز هدفمندی یارانه‌ها اعتراض داشتید؟
به اینکه آمارهایی که آقای مرادی از قانون هدفمندی یارانه‌ها از تریبون مجلس اعلام کرد، دقیقا با عملکرد دولت مغایرت داشت و خیلی دوستانه من رفتم و به آقای مرادی گفتم این آمارهایی که اعلام می‌کنید، غلط است.
مثل چه آمارهایی؟
مدت‌هاست کارهای عمرانی در کل کشور با مشکل بودجه مواجه شده است و پروژه‌ها خوابیده و با کمبود شدید بودجه مواجه است. آقایان همه بودجه را در تهران هزینه می‌کنند و با توجه به پایان سال همه پروژه‌ها در شهرستان‌ها خوابیده است.
چرا اعتراض شما به جدال فیزیکی کشید؟
اعتراض من ابتدا خیلی دوستانه بود و من فکر می‌کنم آقای مرادی از قبل ناراحتی داشت.
وقتی کنار صندلی نماینده دولت نشستید دقیقا چه حرف‌هایی به مرادی گفتید؟
من خیلی دوستانه گفتم این آمار شما بر اساس اطلاعات و اخبار ما آمار درستی نیست.
و چرا به برخورد فیزیکی کشید؟
این را باید از ایشان سوال کنید.
چه کسی جدال فیزیکی را اول شروع کرد؟
من به آقای مرادی ضربه نزدم.
و اینکه ایشان دچار خون‌ریزی شده اگر به دلیل ضربه شما نبوده، به چه دلیلی است؟
من نمی‌دانم وقتی ایشان به من حمله کرد چه اتفاقی برایش افتاد. ایشان به مجلس توهین کرد.
کوهکن؛ سخنگوی مجلس در گفت‌وگو با شرق:
روی خوب دعوا را ببینید
با توجه به اینکه شما مرادی را از صحن بیرون بردید، آیا درگیری شدت زیادی داشته و منجر به خون‌ریزی شد یا نه؟
برای زخمی شدن کسی لازم نیست حتما دو نفر همدیگر را بزنند و با هم درگیر شوند.
در درگیری یکی این طرف را می‌گیرد یکی طرف دیگر را و خب برخوردهایی پیش می‌آید. مثلا یکی از نمایندگان می‌گفت در حین جدا کردن دست نماینده دولت به من خورد ولی او می‌داند که قصدی در کار نبوده و خطایی رخ داده.
آقای مرادی خراشی برداشته بود که یک مقداری خون روی پیراهن‌اش ریخته بود و اتفاق خاصی نبود. ایشان مدعی بود این ناشی از چکی است که خورده و برخی هم گفتند این به دلیل خراشی بوده که در حین جدا کردن اتفاق افتاده.
بعد از این هم شاهد این نوع در‌گیری‌ها بین دولت و مجلس خواهیم بود؟
ما پیگیری می‌کنیم که پیش نیاید اما از انسان دوپا همه چیز برمی‌آید.
این اتفاق تاثیری بر هدفمندی یارانه‌ها دارد؟
نه هیچ ربطی ندارد.
دلیل اصلی این جدال را چه می‌دانید؟
این سکه دو رو دارد. یک رویش این است که این درگیری‌‌ها بد است اما روی دیگر این درگیری که مردم باید به آن توجه کنند، این است که هم دولت و هم مجلس در بحث هدفمند کردن حساسیت نشان می‌دهند تا جایی که به قول شما کار به خونریزی می‌رسد. اینکه می‌آیند و بر سر آمار‌ها بحث می‌کنند، نشان از این دارد.
چه کسی اول دعوا را شروع کرد؟
باید بررسی شود.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


معاون پارلمانی احمدی-نژاد: ضارب نماینده مجلس، مظلوم واقع شده! .

    نظر

 


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   معاون پارلمانی رییس جمهور در واکنش به درگیری روز سه شنبه یکی از نمایندگان مجلس با رییس سازمان هدفمند سازی یارانه‌ها، درمجلس با تنظیم یادداشتی واعلام این‌که دراین‌باره راه‌های قانونی را طی می‌کنیم، از پی‌گیری شکایت رئیس سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها توسط معاونت حقوقی ریاست جمهوری خبر داد و گفت: به کمیسیون اصل 90 هم برای تبیین ابعاد موضوع و دفاع از حق نماینده دولت شکایت می‌کنیم.
   لکن بعضی از اظهارنظرهای یکسویه و گزارش‌های غیرمنصفانه و غیرعادلانه باعث گردید تا به عنوان یک روحانی نه حتی به عنوان معاون امور مجلس رئیس‌جمهور از فردی مظلوم نه حتی به عنوان نماینده دولت دفاع کنم.
   آقای بهروز مرادی رئیس سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها در این حادثه واقعاً مظلوم واقع شد؛ هم مورد اهانت و ضرب قرار گرفت و هم گزارش یکسویه علیه وی در رسانه‌ها منتشر شد، بدون این‌که حق دفاع به او بدهند و از علت وقوع حادثه جویا شوند.
   به شهادت جمعی از نمایندگان مجلس، شروع کننده درگیری آقای سیدحسین حسینی نماینده فریمان بودند و این موضوع را نه تنها خودم که در کنار آقای مرادی نشسته بودم شاهد بودم، بلکه چند نفر از نمایندگان محترم مجلس و بعضی از معاونین امور مجلس نیز شاهد بودند.
   آقای مرادی که خود از سرداران دفاع مقدس می‌باشند، در مورد استفساریه ماده 12 قانون هدفمندی یارانه‌ها به نمایندگی از دولت بیانی روشن و محترمانه داشتند و پس از اعلام این نکته که ما در صندوق هدفمندسازی به همان شکل عمل می‌کنیم که مجلس محترم در این استفساریه می‌خواهد، در جایگاه نمایندگان نشست که در این حال با اعتراض آقای حسین فریمان روبرو شدند که ایشان را به کذب و دروغ متهم کرد ولی ایشان با آرامش جواب دادند و سعی کردند، او را قانع کنند و گفتند این آمار و ارقام رسمی و مستند است و در خزانه و معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور موجود است.
   این بحث ادامه پیدا کرد؛ گفته می‌شود آقای مرادی این تعبیر را بکار برده است(که بنده به خاطر مراجعه فرد دیگری متوجه همه بحث‌ها نشدم): «آماری که من می‌دهم رسمی و مستند است و آمار شما کوچه‌ و بازاری است» لکن بر فرض هم چنین عبارتی گفته باشد آیا مجوز درگیری و ضرب می‌شود؟
   مگر توصیه رهبر معظم انقلاب این نیست که فرمودند گزارش‌های رسمی مسئولان و آمارها را زیر سؤال نبرند.
   آیا روا است نماینده مجلس که باید الگو اخلاق باشد به خود اجازه دهد در هر موردی عصبانی و طرف مقابل را با قوه قهریه مجاب نمایند؟
   این اولین بار نیست که نماینده دولت در مجلس مورد اهانت و ضرب قرار می‌گیرد، متأسفانه برخورد همراه با عصبانیت و قوه غضبیه از سوی بعضی به یک روند و شگرد تبدیل شده است که طبعا کیان اصلی مجلس و اکثریت نمایندگان محترم از این نوع برخوردها مبرا هستند و آن را رد می‌کنند آیا نباید هیأت رئیسه مجلس و نمایندگان دلسوز برای این موضوع فکری بکنند؟ این که فقط حق شخصی نیست حق نظام است حق دولت است حق مجلس است باید چهره نظام اسلامی را از این نوع حوادث و برخوردها پاک کرد و این جز با اقدام شایسته و همه جانبه مجلس امکان‌پذیر نیست.
   در این حادثه هم، هر چند عده‌ای از نمایندگان بدون اطلاع از علت درگیری و اینکه نماینده مجلس شروع کننده درگیری بود و آثار جراحت هم در گردن آقای مرادی مشهود بود، به نفع همکار خود وارد معرکه شدند و با تعبیرات بعضاً ناشایست که قابل ذکر در اینجا نیست، فضا را سنگین‌تر کردند، لکن بعضی از نمایندگان محترم به سرعت به موضوع وقوف پیدا کردند و در آرام کردن فضا و در دفاع از مظلوم وارد شدند.
   بعداً آقای حسینیان در جمع چند نفر از نمایندگان با اشاره به فرمایش امام سجاد (ع) اظهار داشتند ما واقعاً باید از اینکه فردی در مقابل چشمان ما مظلوم واقع شد و ما دفاع نکردیم در پیشگاه خداوند اعتذار کنیم.
   و همین نگاه منصفانه بود که جمعی از نمایندگان همچون آقای ابوترابی و آقای حسینیان و آقای حجازی و آقای عیوض حیدرپور، برای عذرخواهی نماینده فریمان ایشان را پیش آقای مرادی بردند و بخشی از موضوع را جبران کردند. و تلاش ما و چند نفر از نمایندگان برای آرام کردن فضا جواب نداد و مشاجرت ادامه پیدا کرد و برخوردهایی بعد پیش آمد که هیچکس از آن رضایت ندارد.
   آنچه که مهم است که در مقام داوری و قضاوت همه موضوع را باید یکجا دید و نمی‌شود این موضوع از هم تفکیک نمود و برای قسمتی قضاوت و نسبت به بخش دیگر سکوت کرد. متاسفانه بعضی از داوری‌ها و اظهارات اینچنین است و این حق یک فرد مسلمان را ضایع می‌کند.
   ما دراین خصوص راه‌های قانونی را طی می‌کنیم. معاونت حقوقی شکایت آقای مرادی رئیس سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها را دنبال می‌کند. به کمیسیون اصل 90 هم برای تبیین ابعاد موضوع و دفاع از حق نماینده دولت شکایت می‌کنیم.

منبع: ایسنا

 


برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید


   شایسته سالاری نه تنها شعار احمدی نژاد، که نقطه تفاوتی بود که وی میان دولت مورد نظرش با دولت های گذشته بر آن تاکید می گرد؛ تا جایی که عموم رای دهندگان به او انتظار داشتند تا شایسته ترین دولت ممکن را در راس امور در سال های میانی دهه هشتاد ببینند. اتفاقی که اولین دسته ای که از آن نا امید شدند، نخبگان دانشگاهی بودند. این دسته نخبگان آنهایی بودند که به عنوان اتاق فکر در انتخاب وزرا به کار گرفته شدند، و بعد از آنکه نتوانستند انتخاب های صورت گرفته را توجیه کنند، خود را با این استدلال که هر رئیس جمهوری با تیمی کار خواهد کرد که با آن راحت تر ارتباط برقرار می کند سکوت پیشه کردند، کنار نشستند و امیدوار در انتظار ماندند.
   با این مقدمه است که می توان انتصاب جدید محمود احمدی نژاد، ریاست جمهوری را در انتخاب مهدی خورشیدی به عنوان رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی نقطه عطفی دانست.
  
نقطه عطف نه از آن جهت که این مسوولیت تاثیر مستقیم در آینده سیاسی کشور خواهد داشت- اگر چه یکی از مهم ترین گلوگاه های اقتصادی و صنعتی کشور است- که از آن سو که این انتخاب نوع نگرش را به شایسته سالاری در دولت دهم روشن خواهد کرد.
خورشیدی دانشجوی رشته پزشکی است- البته بعید به نظر می رسد که وی تا کنون موفق به پایان تحصیلاتش شده باشد، چرا که در هیچ یک از منابعی موجود درباره وی به این مساله اشاره نشده است- وی همچنین برای مدتی در سمت مشاور جوان ریاست جمهوری و بعد از آن به عنوان دبیر مشاوران رئیس جمهور به کرا گرفته شده است.
   بر خلاف عرف تعاریف سیاسی در جهان که معمولا گروه مشاوران از آن دسته از مدیران و کارشناسان کارآزموده و با تجربه تشکیل می شوند که عمر توانایی اجرایی شان به پایان رسیده و حالا تجاربشان بیش از هر مسوولیت اجرایی اهمیت دارد، در ایران در اکثر نهادهای اجرایی و غیر اجرایی مشاوران معمولا آن دسته از مدیرانی هستند که به سبب های مختلف امکان استفاده در حوزه اجرا برایشان فراهم نیست و در بسیاری از موارد توانایی خاصی نیز ندارند.
   بر اساس آنچه که از مهدی خورشیدی در دسترس است وی سابقه خاصی در حوزه های مدیریتی یا اجرایی نداشته و انتخاب ایشان به عنوان مشاور جوان که از ابداعات دولت نهم بود، شاید به همین خاطر باشد. انتخاب های دکتر احمدی نژاد و دوستانشان در این زمینه- یعنی مشاوران جوان- بیش از هر چیزی بر دو ستون اصلی استوار بود، اول جوان بودن و دیگری میزان نزدیکی به گروه های حامی ایشان- شناخته شده بودن در این زمینه- که البته این دو ستون بر اساس انتخاب های صورت گرفته قابل استنباط است. مهدی خورشیدی تنها امتیاز ویژه قابل رویتی که نسبت به دیگر دانشجویان پزشکی کشور داشت، کسوت دامادی احمدی نژاد بود.
   خورشیدی در روز ها اخیر با نظر شورای استاندار به مسوولیت سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی در آمد، تخصص خورشیدی و یا تجارب این چند ساله محدود حضورش در نهاد ریاست جمهوری تا چه میزان می تواند به راهبری این سازمان عریض و طویل که بسیاری از اساتید دانشگاه و اعضای هیات علمی در آن مشغول به فعالیت هستند کمک کند؟
   تمامی این سوالات و همه پرسش هایی که ممکن است به اذهان بسیاری خطور کند اگر با دقت پاسخ نیابند ممکن است به این نتیجه بیانجامد که دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری، شایسته سالاری را تنها در حد یک شعار انتخاباتی می دانند و در عزل نصب ها بیشتر به معیارهای قرون گذشته اعتقاد دارند؛ و یا این سوالات ممکن است مخاطب را تا به آنجا در ابهام فرو برد که برای ریاست جمهوری چنان که در دوره قاجار حاکم بود، قوم، قبیله و نسبت های سببی و نسبی مهم تر از توانایی های اجرایی و حکومتی است. پس وظیفه رسانه است که مانع از رخداد چنین ابهاماتی شود.
   در حقیقت ارتقاء معیار های شایسته سالاری در حکومت داری دولت دهم، همان نقطه ی عطفی است که به آن اشاره کردیم، یعنی به جای اینکه معیارهایی مانند پایه علمی، تجربه کاری، تعهد اخلاقی و دینی و امثال این موراد را مورد نظر بگیریم، مواردی چون وراثت و ژنتیک و همچنین همنشینی و وابستگی خانوادگی را که منجر به شکل گیری عوامل شایستگی می‌شوند را، نباید از نظر دور داشت.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


مملکت با تملق بجائی نمیرسه! ؛ ماکیاول: ما \گفتیم\ وُ شد! ...

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   دلایل گوناگون متاسفانه رویه «بله قربان گویی» و روحیه «بله قربان» شنوی برای بعضی در جامعه تبدیل به عادت شده و گویی قبح این رذیله دیگر به چشمشان نمی آید و این زنگ خطری است که باید هرچه زودتر شنیده شود
   تاریخ انتشار: شنبه 3 دی 1390 ساعت 15:59
   مملکت با «بله قربان گویی» اداره نمی شود
   مملکت با «بله قربان» اداره نمی شود چه برسد به این که توقع داشته باشیم گام های بلند برای تولید علم و اندیشه و پیشرفت و توسعه کشور برداشته شود، نه تنها مملکت بلکه یک وزارت خانه، نهاد، سازمان، کارخانه، اداره و حتی یک خانواده با بله قربان گویی به جایی نمی رسد و قدرمسلم وزیر و وکیل و مسئول و مدیر بله قربان گو، گره قابلی از ملک و مملکت نمی تواند بگشاید.
تبعات گسترش بلیه «بله قربان گویی»

   اولین تاثیر منفی بله قربان گویی، ایجاد محدودیت برای زایش و رویش فکر و اندیشه و به حاشیه کشاندن تولیدات فکری جدید در عرصه های گوناگون است و قدرمسلم وقتی که برای تولید فکر و اندیشه محدودیت ایجاد شود هم به تدریج افراد احساس موثر بودن خود را از دست می دهند، هم کارها بر محور روزمرگی انجام می شود، هم پویایی که لازمه بالندگی فرد و جامعه است، ذبح می شود، هم تلاش برای کسب علم و شناخت و دانایی رنگ می بازد و هم تولید کنندگان و صاحبان فکر و علم دیگر کشورها برای مملکت به الگو و بلکه «تابو»یی تبدیل می شوند که گویی چاره ای جز پیروی و الگوگیری از آنان برای اداره کشور و رسیدن به توسعه و پیشرفت وجود ندارد و هم ...
   بی گمان اگر در سلسله و راس مدیریت یک وزارت خانه، نهاد، سازمان و اداره ای فردی قرار گیرد که هر چند در ظاهر خود را به لوازم و ضرورت های مدیریت کارآمد و موثر مقید و باورمند نشان دهد اما در اصل و باطن باورمند و عامل به اصول و مبانی اساسی مدیریت از جمله «مشورت کردن»، ایجاد بستر رشد افراد، تعامل و تضارب افکار، شناخت سلیقه های گوناگون، ایجاد بستر ایده پردازی و تولید فکر و اندیشه و روش ها و راهکاری نوین و ... نباشد در چنین حالتی استعدادها کشف و شکوفا نمی شود و قطعا سازمان و مجموعه تحت مدیریت این افراد و خروجی چنین مجموعه ای از طراحی و اجرا و ساماندهی امور متناسب با نیاز کشور و حرکت در مسیر رشد و توسعه و بالندگی باز می ماند و به دام روزمرگی دچار می آید.
   و این یعنی ذبح استعدادها و عقیم کردن اندیشه ها و ایده های نو و تعطیلی تضارب آرا و هدر دادن سرمایه های مادی و معنوی کشور.
   یاس و ناامیدی از دیگر تبعات بلیه بله قربان گویی است، وقتی که مدیریت بر لوازم و ضرورت های اساسی مبتنی نباشد و دائما قرار باشد مجموعه تنها بر مدار یک نگاه، و یک تصور بسته، جزم گرا و خودمحور اداره شود افراد زیرمجموعه دچار سرخوردگی و یاس و ناامیدی می شوند و دیگر نشانی از حرکت رو به جلو و بالندگی به چشم نخواهد خورد.
    از دیگر تبعات بله قربان گویی از بین رفتن قبح و زشتی این رفتار نامبارک و تبدیل شدن آن به عادت و تسری آن در جامعه است و تصور کنید که اگر روحیه بله قربان گویی در جامعه ای رواج یابد چه بلایی که بر سر آن جامعه نمی آید.
   آلوده شدن به رذیله بسیار ناپسند چاپلوسی و تملق که بی تردید درهم شکننده عزت نفس و کرامت انسان است از دیگر تبعات بله قربان گویی است. آیا برای آدم چاپلوس متملق بله قربان گو می توان عزت و کرامتی متصور شد؟
   به حاشیه رفتن انسان های آزاده که منش نخبگی و شخصیتی آنان نسبتی با تملق و چاپلوسی و بادمجان دورقاب چینی، لابی کردن با این و آن ندارند، در مقابل حرف های زور و بی منطق سر تسلیم فرود نمی آورند و تن به بله قربان گویی نمی دهند، از دیگر تبعات بسیار منفی بلیه بله قربان گویی است.
   محروم شدن جامعه از اثرگذاری انسان های آزاده و اهل منطق که هم در مقابل حرف حساب و مسائل و ایده های علمی و منطقی تسلیم هستند و هم می توانند با شیوه های نوین جان تازه ای به کالبد جامعه در عرصه های مختلف بدهند از دیگر تبعات بله قربان گویی است.
   و صد البته در چنین حالتی عرصه بر کم قابلیت های متملق و چاپلوس و بله قربان گو فراخ می شود و چنین افرادی بی آن که قابلیت و شایستگی های لازم را داشته باشند در بدنه و راس قرار می گیرند که این خود علاوه بر ذبح شایسته سالاری، ده و صدها مفسده و تبعات منفی به دنبال خواهد داشت.
   بله قربان گویی علاوه بر این که به تدریج خود فرد را به این کار عادت می دهد باعث می شود که بر شنونده چنین عبارت هایی مشتبه شود و علاوه بر این که خود را شایسته چنین مسائلی بپندارد موجب می شود که این مسئله کم کم به یک خواست و مطالبه تبدیل شود و فرد از همگان انتظار شنیدن تملق و بله قربان گویی داشته باشد.
   دائما مهر صحت بر تمامی کارهای مسئول و مدیر و بله قربان گفتن به او باعث می شود عرصه نقد و نقادی و حتی اظهارنظرها نیز هر روز تنگ تر شود و معلوم است هر کاری که به محک نقد در نیاید نه ایرادهایش رفع می شود و نه به بالندگی می رسد و زمینه استبداد و خودرایی نیز هر روز مهیاتر می شود.
شیفتگان شنیدن «بله قربان»

   معمولا افراد به دلایل گوناگون و با وجود زمینه های شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی ، ابتدا علاقه مند و کم کم شیفته شنیدن «بله قربان» می شوند. به نظر می رسد اولین عامل ابتلا به این بلیه، ضعف در اعتقادات و باورهای دینی باشد چرا که اگر باورهای دینی در افراد نهادینه شده باشد و از ظواهر به باطن باورها و رفتار دینی رسیده باشند حتما این مهم را درک می کنند که چنین روحیه هایی نه با شأن و کرامت انسان همخوانی دارد، نه با معیارهای جامعه اسلامی نسبتی دارد و نه هیچ عقل سلیم و انسان آزاده ای چنین امری را قابل پذیرش می داند.
   معمولا آدم هایی که دچار عقده ها، سرخوردگی ها، ضعف شخصیتی، خود بزرگ بینی، خود حق پنداری، تمامیت خواهی و ... هستند و روحیه خودرایی و استبداد در آنها قوت دارد طالب شنیدن و بلکه شیفته شنیدن «بله قربان» از دیگران هستند، و گاه کار به جایی می رسد که چنین افرادی بله قربانی گویی در مقابل خود را وظیفه همگان می دانند.
   این افراد مغرور و متکبر معمولا در هیچ زمینه ای نمی خواهند و نمی توانند کسی را از خود بالاتر و بهتر ببینند، اشتباهات، نقص ها و عیب های خود را یا نمی بینند یا بسیار کوچک می شمارند، و نقص ها و عیب و ایرادها و اشتباهات دیگران را بسیار بزرگ و نابخشودنی می دانند.
این قبیل آدم ها معمولا از علم و دانش بالا برخوردار نیستند یا دانش آنان، برایشان حجاب شده است.
اخلاق نیز در چشم این آدم ها یا جایگاه چندانی ندارد یا نگاه به آن نگاهی ابزاری بیش نیست. این گونه افراد معمولا از توانمندی های قابل قبولی برخوردار نیستند چرا که اگر شخصی قابلیت ها و توانمندی های ویژه ای داشته باشد دیر یا زود توانمندی هایش به جامعه اثبات می شود.
   پر واضح است که این افراد از برخورداری از نخبگی به معنای واقعی و نبوغ نیز محروم هستند.در چشم این آدم ها نوآوری و ابتکار جایگاهی ندارد. این گونه افراد معمولا با نگاه، گفتار و رفتار خود نیز به طور رسمی و غیررسمی افراد را مورد تحقیر قرار می دهند هرچند به ظاهر بخواهند این روحیه را در پشت مسائلی مخفی و پنهان نگاه دارند و اساسا به افراد نگاه ابزاری دارند. وابستگی به پست و میز و ریاست نیز از جمله ضعف های چنین افرادی است.
   «بله قربان گوها»

   بروز و ظهور رفتار چاپلوسانه و تملق گرایانه و بله قربان گویی در افراد عوامل مختلفی دارد. مهم ترین مسئله این که چنین افرادی دچار ضعف باورهای دینی و اعتقادی هستند و قدرت مطلق و ابدی و ازلی حضرت حق را نتوانسته اند یا نخواسته اند درک کنند و به جای چنگ زدن به ریسمان مستحکم الهی، مقهور مسائل و قدرت های صوری و مادی و این دنیایی افراد شده اند.
   این آدم ها عزت و کرامت نفس خود را درک نمی کنند و قدر و منزلت انسانی خود را پاس نمی دارند و متاع بی بدیل شخصیت و کرامت انسانی خود را به ثمن بخس به حراج گذاشته اند.
چنین آدم هایی نه تنها نتوانسته و نخواسته اند که جایگاه خود را در هستی بشناسند بلکه حتی مراقب رعایت جایگاه اجتماعی خود در جامعه نبوده اند.
   این گونه آدم ها به جای تلاش برای دانش افزایی و بالابردن توانمندی های خود، تلاش خود را مصروف تسلیم و تمکین بی چون و چرای بالادستی های خود، چاپلوسی و تملق از آنان و بله قربان گویی کرده اند.
   خود کم بینی و حقارت نیز از دیگر مشکلات این افراد است و چقدر باید ترسید و گریخت از شر چنین آدم هایی، آدم هایی که چنین خود را کوچک و حقیر کرده اند علاوه بر این که برای خود شر و خسران ایجاد می کنند قدر مسلم شر بسیاری برای جامعه دارند. این آدم های بی همت و بی جربزه و فاقد استقلال رای، نه تنها از توان و ظرفیت قابل توجهی برخوردار نیستند و دائم در حال در جازدن و سقوط به قهقرا، طالب این هستند که دیگران نیز مثل او باشند و علاوه بر آن آتش حسد نسبت به دیگران نیز همیشه در درون بیمارشان شعله می کشد. این آدم ها نه تنها گاه بر همکاران خود تاثیر سوء می گذارند بلکه متاسفانه چنین روحیه پلشت و زبونی را در خانواده و در میان فرزندان خود ترویج می کنند.
   در مذمت «بله قربان گویی» می توان کتاب ها نوشت و این رذیله را از منظرهای متفاوت روان شناختی، روحی، رفتاری ، انسان شناسی وجامعه شناسی، فرهنگی، سیاسی و ... مورد نقد جدی قرارداد اما در حد این وجیزه و مقال می توان گفت به دلایل گوناگون متاسفانه رویه «بله قربان گویی» و روحیه «بله قربان» شنوی برای بعضی در جامعه تبدیل به عادت شده و گویی قبح این رذیله دیگر به چشمشان نمی آید و این زنگ خطری است که باید هرچه زودتر شنیده شود و در همه سطوح جلوی گسترش سرطانی آن گرفته شود.
مرجع : خراسان

کورش شجاعی

 

پوتین: نیازی به تقلب در انتخابات ندارم

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  ولادیمیر پوتین در واکنش به اعترضات به نتایج انتخابات پارلمانی روسیه گفت: من به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری روسیه نیازی به تقلب ندارم و به رای مردم احترام خواهم گذاشت.
   به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه امروز سه شنبه خواسته‌های معترضان به انتخابات پارلمانی روسیه را رد کرد و گفت: این اعتراضات فاقد اهداف روشن و رهبران مشخص است.
   پوتین با صراحت رسیدگی به خواسته‌های معترضین را رد کرد و گفت: هیچ طرحی برای بررسی خواسته‌‎های معترضان و امکان برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی وجود ندارد.
   پوتین گفت:
انتخابات تمام شده و پارلمان کارش را آغاز کرده است بنابراین هیچ راهی برای بازنگری نتایج انتخابات باقی نمانده است.
   پوتین در زمینه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده گفت:
انتخابات ریاست جمهوری روسیه کاملا شفاف خواهد بود و امکان هیچ گونه تقلبی در آن وجود ندارد. من به عنوان یک کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نیازی به تقلب ندارم. من به رای مردم اعتماد خواهم کردم و البته به آن امیدوارم.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


اگر خط قرمزهای دولت رعایت شده بود، هیچ نماینده-ای سیلی نمیخورد!!

    نظر

 


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   رئیس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه مجلس شورای اسلامی توهین رئیس سازمان هدفمندی یارانه ها را پیگیری قضایی خواهد کرد، گفت: معلوم است این فرد ادبیات و الفبای اولیه برای مسئولیت را ندارد و باید در کشور مجازات شود.
   به گزارش مهر، علی لاریجانی در جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس در پاسخ به تذکری درباره مشاجره دیروز نماینده دولت با یکی از نمایندگان مجلس گفت: دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس این موضوع را پیگیری خواهد کرد.
   محمد علی بزرگواری نماینده بهمئی در جلسه امروز در تذکری به مشاجره و درگیری نماینده مجلس و مرادی رئیس سازمان هدفمندی یارانه ها اشاره کرد و گفت: روز گذشته شان مجلس رعایت نشد و مجلس را حیوان خانه نامیدند.
   وی ادامه داد: هیئت رئیسه باید با نماینده ای هم که پرخاش کرد برخورد کند این در حالی است که روز گذشته چند نفر از کشور تونس هم در مجلس حضور داشتند.
   لاریجانی در پاسخ به بزرگواری گفت: عبارت زشتی که گفته می شود لزومی ندارد تکرار شود. این در خور نظام ما نیست من تعجب کردم یک فرد به خود جرئت می دهد هر قدر هم عصبانی باشد حرف ناروا بزند و گفتم از مجلس خارج شود.
   رئیس مجلس ادامه داد: دعوای دو نفر ربطی به حیثیت مجلس ندارد ما موضوع را پیگیری قضایی خواهیم کرد اینکه کسی جرئت کند در مجلس این حرفها را بزند هر قدر عصبانی باشد درست نیست معلوم است این فرد ادبیات و الفبای اولیه را برای مسئولیت ندارد.
   وی یادآور شد: البته بیرون از مجلس هم مسائلی را مطرح کردند که واقعیت ندارد یا همه واقعیت نبود آن بخشی که مطرح شد خودمان شنیدیم و این حرف بی نزاکت هیچ ربطی به مسئله قبلی ( مشاجره دو نفر) ندارد. کسی نباید به خود اجازه دهد حرف بی نزاکت در جلسه علنی بدهد. این فرد باید در کشور مجازات شود .

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


به گزارش خبرآنلاین،  .... دکتر الیاس نادران نماینده تهران در دوره‌های هفتم و هشتم مجلس بطور قطعی برای مجلس نهم نامزد نخواهد
شد. این درحالی است که احمد توکلی نیز اعلام کرده است که در انتخابات مجلس دوره آینده شرکت نمی‌کند.
سایت الف وابسته به احمد توکلی در این‌باره نوشت: دکتر نادران در سال اول مجلس هشتم، پیگیر پرونده فساد مالی در بیمه ایران شد و صریحاً معاون اول رئیس‌جمهور را به دست داشتن در این پرونده متهم کرد.
وی در ماجرای استیضاح مرحوم کردان نیز نقش برجسته‌ای ایفا کرده بود.

پس از این ماجرا، دولتمردان به شدت وی را تحت فشار گذاشتند و افرادی که امروز خود را جبهه پایداری می‌خوانند، در دفاع از رحیمی، نادران را مورد انتقاد و شماتت شدید قرار دادند.
دکتر الیاس نادران دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


اگر مجلس در رأس امور باشد، که نماینده-اش ...

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   اعتدال : بهروز مرادی مدیرعامل سازمان هدفمند کردن یارانه ها امروز در صحن علنی مجلس با سید حسین حسینی نماینده فریمان درگیر شد.
وی پیش از این نیز به دلیل آنکه گفته بود بخشی از بودجه عمرانی کشور خرج پرداخت یارانه های نقدی میشود، مورد انتقاد نمایندگان قرار گرفته بود. امروز هم که برای توضیح بخشی از درآمدهای هدفمندسازی به مجلس آمده بود بر سر آمار و اطلاعات دولت و مجلس در این زمینه با نماینده فریمان درگیر شد و به گزارش خبرگزاری ها با او کتک کاری کرد.

منبع: خبر آنلاین
 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   یکم- خاطرم هست از همان روزی که قرار شد مردم یارانه ای دریافت کنند خیلی ها بودند که از آینده هدفمندی به دلیل ناتوان های مدیریتی دولت ابراز ناامیدی می کردند. خیلی ها هم از سر همین ناامیدی حاضر به ثبت نام برای دریافت یارانه ها نشدند و ترجیح دادند با همان درآمد کم یا زیاد خود امرار معاش کنند.
دوم- محمدرضا فرزین که سال های بعد همانند مجری برنامه کودک، همه او را با افسانه هدفمند شدن یارانه ها به خاطر خواهند آورد دوشنبه شب به گفتگوی خبری شبکه دو آمد و از سخنان چند روز گذشته محمود احمدی نژاد درباره مرحله دوم هدفمندسازی رمز گشایی کرد. بر اساس آنچه فرزین گفت و میلیونها ایرانی شنیدند قرار است همه آنهایی که یارانه بین 5 تا 10 درصد درآمدشان را تشکیل می دهد از چرخه پرداخت یارانه ها حذف می شوند. یعنی اگر درآمد ماهیانه شما تنها 500 هزارتومان در ماه باشد، دیگر باید قید دریافت یارانه ها را بزنید.
سوم- اینها را گفتم تا اشاره ای کنم به اینکه در ایران همانگونه که بارها رسما توسط مراجع مختلف اعلام شده خط فقر چیزی بین 750 هزار تا یک میلیون تومان است. تازه این فقط خط فقر است و تکلیف پائین تر از این خط هم مشخص. حال چه شده که دولت تصمیم گرفته خط دریافت یارانه را اینگونه اعلام کند هنوز بر کسی مشخص نیست. شاید لازم باشد کسی هم بیاید و از سخنان فرزین هم رمزگشایی کند.
چهارم- کسی موافق دریافت یارانه توسط ثروتمندان جامعه نیست. ثروتمندان هم ماهیانه 45 هزارتومان برایشان پولی نیست که اول ماه چشم به دهان مقامی از دولت داشته باشند که با افتخار بگوید پول را ریخته ایم و صف های رویایی در جلوی عابر بانک ها تشکیل دهند. اما این قشر مگر چند درصد جامعه هستند؟
پنجم- نگرانی این حرفهایی است که فرزین به عنوان سخنگوی طرح هدفمندی گفته است. امروز و فرداست که با افزایش نارضایتی های مردمی همین آقای فرزین در رسانه ها اعلام کند که منظور ما این نبوده و نیست و اشتباه برداشت کرده اند و این حرفها.
ششم- شخصا تصور نمی کنم دولت درآستانه انتخابات و در حالی که طیف گستردهای از دولتی ها خود را آماده کاندیداتوری مجلس می کنند، این طرح را اجرایی کند. همین دیروز بود که رسانه ها از خیز بلند جریان نزدیک به دولت موسوم به جریان انحرافی برای انتخابات مجلس خبر دادند. بماند که هزینه های این جریان قرار است از کجاها تامین شود و بخوانید خواندنی ها را در سخنان برخی نمایندگان و بازهم بماند که برخی درباره سکه و ارز و داستان این ارزان-گران شدن های ارز چه می گویند.
هفتم- دوستی چند روز پیش می گفت آنجا که دیگر دیدی طرف حرفت را نمی فهمد یا نمی خواهد بفهمد باید دست به یقه شد.
امروز بهروز مرادی رئیس سازمان هدفمند سازی یارانه‌ها که به منظور ارائه توضیحاتی پیرامون طرح دو‌فوریتی استفساریه ماده 12 قانون هدفمند کردن یارانه‌ها در صحنه علنی مجلس حاضر شده بود، چنان سیلی به صورت سید حسین حسینی نماینده فریمان زد که صدای سیلی لاریجانی را بهت زده کرد و دستور به اخراج نماینده دولت داد. بحث بر سر زدن یا نزدن سیلی نیست. دهها برابر این اتفاقات هرروز در مجالس دنیا( البته بین نمایندگان نه بین یک مسئوول دولتی و نمایندگان) اتفاق می افتد و کسی معترض هم نمی شود. نکته اینجاست که گفته اند آنگاه که ابزار منطق کاربردی ندارد، خشونت وارد میدان می شود. دولتی که نتوانسته نمایندگان را برای این ماجرای پرهیاهو توجیه کند، چگونه می خواهد مردم را توجیه کند؟

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


توقع داشتم که نصیحتم کنی ...

    نظر

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید


   از او پرسیدم که مگر تو کاری کرده ای؟ پاسخ داد بله، کاری کردم که ای کاش انجام نمی دادم؛ روزی که آیت الله بروجردی فوت کرد، به منزلشان رفتم و با سادگی گفتم که شما نشسته اید و مرجعیت رفت! همه رساله خود را توزیع کردند وشما کاری نکردید. اما امام گفتند که فلانی من از تو توقع نداشتم چنین حرفی بزنی؛ بلکه توقع داشتم اگر من چنین کاری می کردم؛ تو می آمدی و نصیحتم می کردی! در واقع، ما زهد، تقوا و شجاعت ائمه را در کتابها خوانده بودیم، اما در امام هم این روحیه ها را دیدیم.
   *وقتی آیت الله بروجردی فوت کرد، درس امام از نظر شاگرد پروری اول بود. اما در همان مقطع سایر علما شروع به چاپ رساله کردند و ما هم که اطراف امام بودیم دیدیم که ایشان هیچ اقدامی نمی کنند و گفتیم اجازه بدهید رساله چاپ کنیم، ایشان گفتند که نیاز نیست. رژیم هم با توجه به کتاب کشف اسرار که امام نوشته بود اصلا موافق نبود که ایشان مرجع شود و نهایت تلاششان بر این بود که دیگران مرجع شوند. خودشان هم توجهی به مرجع شدن و چاپ رساله نداشتند و اصلا اگر تعریفشان را می کردی، بدشان می آمد؛ یک روز مرا خصوصی خواستند و گفتند آقای جلالی من یک خواهش دارم و آن این است که تعریف مرا نکنید...
   *یک روز خبرنگار روزنامه اطلاعات به قم آمد، اما امام اجازه عکس گرفتن و مصاحبه به او ندادند، با خبرنگار کیهان هم اینگونه برخورد کردند. از طرفی ما هم نگران بودیم که امام در این بحبوحه انتخاب مرجع منزوی شوند، ولی خودشان نظرشان این بود که ببیند وضع چگونه می شود،
تا اینکه شاه به قم آمد و در حرم حضرت معصومه سخنرانی کرد. او گفت که تا کنون یک مقام غیر مسئولی(آیت الله بروجردی) حضور داشت و نمی گذاشت منویات پدرم را اجرا کنم، از این تاریخ به بعد آنها را اجرا می کنم و تعبیر زشتی را هم بکار برد. از آن روز به بعد رویه امام تغییر کرد و در جلسه ای با مراجع گفت که اسلام در خطر است و شاه می خواهد منویات پدرش را اجرا کند که یا باید ساکت بنشینیم و همه چیز از بین برود یا اینکه بایستیم و این به معنی پذیرش خطرهاست، زیرا باید در مقابل شخص شاه بایستیم. پس از آن جریانات بود که در تهران لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی مطرح شد...
   *در قانون اساسی ما آزادی زیادی به زنان داده شده است، اما آزادی مورد نظر آن دوره، بی بند و باری بود و می خواستند ما را به دروازه های تمدن غرب برسانند. استکبار جهانی تلاش زیادی کرد تا دنیای اسلام را به کنترل خود در آورد، زیرا نفت و انرژی در این کشورها قرار دارد؛ در میان سنی ها و بخصوص عربستان وهابیت را حمایت کردند و موفق هم شدند، برای کنترل شیعه هم می خواستند کشور ایران را بهایی کنند و آن سخنرانی شاه هم به معنای رسمیت بخشیدن به این دین بود. خدا امام را رحمت کند که اگر نبود، معلوم نبود وضعیت کشور چگونه می شد، یعنی هویدا که 13 سال نخست وزیر کشور بود، خودش و پدرش بهایی بود. هنر امام این بود که انقلاب کرد و این وضعیت را به هم ریخت و مانع کنترل شیعه شد.
   *امام فرد بسیار ظلم ستیزی بود و کوچکترین رویه بر خلاف اسلام را نمی پذیرفت. یک روز مجلس ختم یکی از علمای قم بود؛ امام از من خواستند که بروم و بپرسم، سخنران آن جلسه آیا همان فردی است که هنگام تولد رضا پهلوی برای تبریک نزد شاه رفته بود؟ من هم رفتم و پرسیدم، خوشبختانه آن فرد نبود و امام در مجلس شرکت کردند.
   *علما در منزل آیت الله کمره ای جمع شده بودند و آیت الله بهبهانی هم از خوزستان آمده بود، ما هم به آنجا رفتیم. دستگاه شاه به آیت الله کمره ای احترام می گذاشت؛ بعد آیت الله شریعتمداری هم آمد. چند ساواکی آمدند و به بهبهانی گفتند که ما ماموریت داریم تا شما را از تهران خارج کنیم. اما آیت الله شریعتمداری با رده های بالای ساواک تماس گرفتند و مانع اجرای این تصمیم شدند. این نشان می داد که او ارتباط زیادی با رژیم دارد و من وقتی برای امام این موضوع را تعریف کردم، خنده ای کردند.
   *در اوایل جلسات جامعه روحانیت امام به مرحوم مطهری نامه نوشته بودند که علمای تهران را دور هم دعوت کنید، ولو برای خوردن چای؛ لذا آقای مطهری همه را دعوت کرد و از شرق تهران هم به من گفت و هرکس مامور بود که اعلامیه های امام را در منطقه خود توزیع کند. بنده هم یکبار در آن زمان دستگیر شدم و به زندان کمیته مشترک بردند.
   *یک روز حاج احمدآقا زنگ زدند و گفتند امام با شما کار دارد. من هم رفتم و ایشان گفتند که میخواهم شما را وصی و وکیل خود کنم تا ارثیه پدرم را بین مستضعفین محرومین تقسیم کنید. بعد هم من نامه ای را به پیشنهاد حاج احمدآقا برایشان فرستادم که امام در پاسخ گفتند که شما از طرف من وکیل هستید که ارثیه را بین مستضعفین تقسیم کنید "هرچند که ناقابل است". ما هم به خمین رفتیم و دیدیم که 4500 متر زمین ارثیه امام است و خانواده های شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودین را اولویت دادیم و در متراز 100، 150 متر تقسیم کردیم و سند هم برایشان صادر کردم؛ الان هم نام آن کوچه، کوی امام خمینی است. یکبار هم امام مرا خواستند و گفتند که خواهش میکنم تعریف مرا نکنید.
  
* من یک هفته بعد از فوت امام نزد آیت الله خامنه ای رفتم و گفتم، امامت جمعه خمین حکم امام بود و حالا از شما می خواهم تا از ستاد اقامه نماز جمعه بخواهید فرد دیگری را معرفی کنند؛ اما ایشان جمله را گفتند که عرق بر پیشانی من نشست که " آقای جلالی! من به ترکیب بنایی که امام گذاشتند، دست نمی زنم؛ شما منصوبید از طرف امام و آن را تغییر نمی دهم". بعد هم گفتند که هر جور با امام قرار گذاشته اید، همانطور رفتار کنید و ارتباطتان با خمین را قطع نکنید.
   *بی احترامی هایی که می شود(به بیت امام خمینی)، اشتباه است. ما وقتی به ولایت و رهبری امام خمینی اعتقاد داریم باید بیت ایشان را هم احترام کنیم و از کارهای ناشایست بپرهیزیم، زیرا مردم ما طرفدار امام و بیت امام هستند و نباید به آن بی احترامی شود که به ضرر حکومت و نظام بوده و موجب ایجاد اختلاف، از بین رفتن وحدت و سوء استفاده دشمن می شود. بنابراین ما باید مراقب باشیم تا بی احترامی ها به بیت امام تکرار نشود؛ بخصوص در شرایطی که همه دنیا می خواهد شخص امام را هدف قرار دهد. البته به نظر من اینها اشتباهاتی بود که صورت گرفت وعاملان آن، خودشان هم فهمیده اند که اشتباه کردند.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   داریوش قنبری در گفت‌و‌گو با ایلنا، گفت:
ادعای دولت مبنی بر عدم اجرای طرح بیمه بیکاری که در مجلس به تصویب رسیده است قابل قبول نیست، چرا که در تدوین این طرح امکانات و منابع کشور مدنظر قرار گرفته است و دولت با وجود کاستی‌هایی که در اجرای قوانین و عملکرد خود دارد باید به اجرای بیمه بیکاری تن دهد.
   در اینکه دولت نتوانسته است به معنای واقعی نقش مدیریت کشور را ایفا کند شکی نیست، اما یا باید برای بیکاران کار فراهم کند و یا باید آن‌ها را مورد حمایت بیمه بیکاری قرار دهد چرا که نمی‌توان به بیکاران کشور گفت که دزدی یا خودکشی کنند.
  ‌ اجرای این قانون از سوی دولت می‌تواند آزمون خوبی باشد تا متوجه شویم که دولتی که ادعای حمایت از محرومین را دارد چقدر در ارائه وعده به مردم صداقت دارد و از سوی دیگر حسن این کار این است که از ارائه آمار نادرست بیکاران از سوی دولت جلوگیری می‌کند.
   زمانی که بیکاران برای دریافت بیمه بیکاری مراجعه کنند میزان دقیق آن‌ها در کشور مشخص می‌شود و دیگر آمارهای نادرست از سوی دولت منتشر نمی‌شود و البته این مسئله را می‌توان یکی از بهانه‌های دولت برای عدم اجرای طرح بیمه بیکار ارزیابی کرد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


طیف سوم انتخابات مجلس نهم وَ حصار ایمنی ...


 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


    اولا، بسیاری از افرادی که با هدف حمایت از دولت در انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوند، مشکل خاص و حادی برای عبور از فیلتر تایید صلاحیت‌ها ندارند. دوما، تیغ تایید صلاحیت‌ها اگر زیاد هم برنده باشد با واکنش شخص دوم کشور روبرو خواهد شد؛ که در شرایط فعلی، دلسوزان از افتراق بیشتر بین ارکان حکومتی کشور حذر دارند.
در طول سی و سه سالی که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد، همواره شرایط به گونه‌ای رقم خورده است که صف بندی‌های انتخاباتی دو سویه بوده است، اما این بار باید قبول کرد که دیگر انتخابات دو قطبی نیست.
   به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال(www.etedaal.ir)، در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری بود که گرو‌هی اصولگرا، تئوری انتخابات سه قطبی را پایه ریزی کردند و هر چند در آن هنگام توفیقی تصاحب ننمودند، اما باید این واقعیت را اصولگرایان بپذیرند که این بار گروه سومی پیدا شده که می‌تواند در شرایط خاص، حتی اکثریت کرسی‌های پارلمان را تصاحب کند و مشخصه بارز آن این است که خود مدعی است و تاکید هم دارد که با هیچ یک از طیف‌های چپ یا راست همسویی ندارد.
   بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 بود که محمود احمدی نژاد و همراهانش بعد از راهیابی به پاستور، مدعی شدند که نه تنها وام‌دار هیچ جناح و گروهی نیستند، بلکه جریانی هستند که تنها از حمایت و عقبه مردمی برخوردار هستند و دلیل انتخاب آنها، نه حمایت اشخاص بلکه تلاش‌های گروهی همراهان نزدیک محمود احمدی‌نژاد و اقبال عمومی به شعارها و مواضعی است که وی در مقابل دو جناح دیگر اتخاذ کرده است.
   این طرز فکر که در ابتدا از سوی اصولگرایان نوعی شوخی محسوب می‌شد، رفته رفته پررنگ تر و پرحجم تر شد تا آنجا که در انتخابات مجلس هشتم و شورای شهر سوم، رایحه خوش خدمت شکل گرفت و با حمایت‌های خاص دولت، وارد عرصه انتخابات شد. این   گروه کم تجربه و ناکارآمد، هر چند نتوانست توفیق چندانی کسب کند، اما با ارائه لیست جداگانه، زمینه را برای تحقق اهداف صحنه‌گردانان نزدیک به رئیس جمهور مهیا کرد و از آن پس بود که شخص رئیس دولت در سخنرانی های خود بر طبل جدایی از راستهای سنتی ـ اصولگرایان ـ کوبید و تا آنجا پیش رفت که در برخی مسایل، موضع‌گیری‌هایی جنجالی انجام داد تا به مردم نشان دهد به خطوط قرمز اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان توجهی ندارد و برای خود خط و مشی خاصی دارد.
   هر چند تا انتخابات ریاست جمهوری دهم، احمدی نژاد چندان هم جانب احتیاط را رها نکرد و سعی کرد با نفوذ افراد نزدیک به خود در بدنه اصولگرایان، حمایت‌های ضمنی و علنی آنها را با خود به همراه داشته باشد، اما حامیان اصولگرای احمدی نژاد که در رقابت فی‌مابین هاشمی و احمدی نژاد تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد فردی به نام احمدی نژاد چیده بودند و امید داشتند با فشارهایی که بر او و اطرافیانش وارد می‌کنند او را همچنان در دایره خودی‌ها حفظ کنند، در عقب نشینی تعجب برانگیزی، منتقدین اصولگرای احمدی‌نژاد را از قطار انتخابات مجلس هشتم پیاده کردند و عملا نه تنها منتقدین جدید، بلکه نمایندگانی که بر سر مسایلی همچون ادعای دوستی با مردم اسراییل و تجلیل از سربازان انگلیسی، از سیاستها و عملکرد احمدی‌نژاد انتقاد کرده بودند، از فهرست اصولگرایان متحد حذف شدند.
   حمایت‌های جریان اصولگرایی از احمدی‌نژاد که بی‌پایان به نظر می‌رسید، در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز در حالی شامل حال وی می‌شد که این بار دیگر نزدیکان او اختلاف نظر یاران احمدی‌نژاد با اصولگرایان را یکی از مزیت‌های وی بر سایر رقبا تلقی می‌کردند و از بیان نمودن آن در عرصه‌های رقابت‌های انتخاباتی، پروایی نداشتند.
   بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 و ماجراهای پیش آمده حول معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی و سپس انتصاب وی به عنوان رئیس دفتر، اصولگریان که در جلسات خصوصی خود از ساز مخالفی که احمدی‌نژاد می‌زند به شدت گلایه می‌کردند، اسفندیار را سیبل قرار داده و با بیراهه کشاندن حامیان خود، به جای بیان واقعیت موجود، مشایی را مشکل معرفی کردند؛ موضوعی که تعداد زیادی از فعالان سیاسی اصولگرا را نیز بر آن داشت تا از آن رویه انتقاد کرده و با اشاره به احمدی نژاد، وی را عامل بسیاری از حاشیه‌های ایجاد شده برشمردند.
   اما اکنون در چهارمین انتخاباتی به سر می‌بریم که احمدی‌نژاد در کرسی ریاست جمهوری قرار دارد و در حالی که تعدادی از اصولگرایان به این دل‌خوش کرده‌اند، که شاید معجزه‌ای حاصل شود و حامیان احمدی‌نژاد از ارائه لیستهای جداگانه، خودداری کنند و به ائتلاف 8+7 بپیوندند، عده‌ای دیگر به دنبال این هستند تا با پر رنگ کردن انتقادات به دولت تحت عنوان جریان انحرافی، عرصه را برای حضور این گروه در انتخابات تنگ تر کنند.
   تعداد مسایلی که در این زمینه مطرح شده است را اگر برشماریم، از ظرفیت این مجال خارج است، طرح اتهام اقدامات مسلحانه، مخارج 900 میلیاردی از بیت المال برای انتخابات آتی، نفوذ در شورای نگهبان، همه و همه داستان‌هایی است که به نظر می‌رسد برای زمینه‌چینی برای برخورد قهری با این گروه تدارک دیده می‌شوند، اما در این بین دو نکته حائز اهمیت است؛ اولا، بسیاری از افرادی که با هدف حمایت از دولت در انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوند، مشکل خاص و حادی برای عبور از فیلتر تایید صلاحیت‌ها ندارند. دوما، تیغ تایید صلاحیت‌ها اگر زیاد هم برنده باشد با واکنش شخص دوم کشور روبرو خواهد شد؛ که در شرایط فعلی، دلسوزان از افتراق بیشتر بین ارکان حکومتی کشور حذر دارند.
   از سوی دیگر تعدادی از اصولگرایان در این مدت تلاش کرده‌اند تا با نزدیک نشان دادن اصلاح‌طلبان با یاران احمدی‌نژاد، توپ را به زمین حریف بیندازند، که این موضع گیری با تکذیب‌های مکرر اصلاح‌طلبان و تمسخر این مواضع از سوی رسانه‌های دولتی، همچون روزنامه ایران و نبود شواهد و دلایل کافی و متقن برای اقناع افکار عمومی به شکست منتهی شد.
   اکنون در فاصله‌ای کمتر از سه ماه به انتخابات ، تمام زمینه‌ها برای حضور طیفی به غیر از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فراهم شده و این در حالی است که اصولگرایان همچنان به دنبال رقیب سنتی خود می‌گردند، اما‌ نه تنها اصلاح‌طلبان تمایلی به رقابت ندارند، بلکه رقیبی جدید پا به عرصه گذاشته که اصولگرایان سنتی حتی رقابت با آن را برای خود نوعی شکست می‌دانند، اما گویا برای آنها چاره‌ای باقی نمانده و محمود احمدی نژاد با دور زدن اصولگرایان، به آرزوی دیرین خود نزدیک شده و طیف سومی را در فضای سیاسی ایران ایجاد نموده است. هر چند هنوز برای اظهار نظر در مورد اینکه آیا این طیف می‌تواند، موفقیت خاصی در انتخابات مجلس کسب کندیا خیر ، باید صبر کرد اما آنچه مشخص است این است که در بدنه اصولگرایی نه تنها وحدتی ایجاد نشده، بلکه گروهی متولد شده که دیگر احساس قرابتی با اصولگرایان ندارند.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


شعارهای دهن-پُرکن مسئولین، تناسبی با معیشت مَردم ندارد ...

 


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   ماه‌ها است که شاخص‌های اقتصادی تعریف و تصویر مشخصی ندارد. بعضی آمارها از چند مرکز و سازمان دولتی اعلام می‌شود که اغلب نیز با هم هماهنگ نیست و از طرفی دیگر نیز مخالفانی در مجلس یا از میان نخبگان نسبت به ناهمگونی شاخص‌ها با یکدیگر انتقاد می‌کنند. این روزها کم نیستند کسانی که عقیده دارند میان آمار اشتغال و رشد اقتصادی و شاخص تورم، ارتباطی که«باید» را نمی‌توان دید.
اعتدال : وضع آمارها و عملکرد اقتصادی دولت را در
گفت‌وگو با دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه به بحث گذاردیم. شرح این مصاحبه در ادامه می آید.

برخلاف اظهارات و وعده‌های دولتی‌ها پیش‌بینی می‌شود نرخ بیکاری تا پایان سال به بالای 20 درصد افزایش یابد

آقای دکتر؛ در یک‌سالگی هدفمندی یارانه‌ها هستیم. این طرح به‌عنوان یکی از برنامه‌های اصلی آقای احمدی‌نژاد در زمینه تحول اقتصادی مطرح بود. اکنون که بیش از 6 سال از استقرار دولت متبوع ایشان می‌گذرد، عملکرد اقتصادی دستگاه اجرایی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلاح نظام یارانه‌ای کشور، فی‌نفسه اقدام مفید و مثبتی است
اما آنچه که در عمل شاهد هستیم این است که دولت به آزادسازی قیمت‌ها پرداخته و نه هدفمندی آن. البته دولت‌های نهم و دهم همواره بر این منوال حرکت کرده‌اند که هر برنامه‌ای را در ردیف اجرا قرار می‌دهند، نام پرمسمایی هم بر آن می‌گذارند؛ مثلا«واگذاری بنگاه‌های دولتی» را «سهام عدالت» می‌نامند و «آزادسازی قیمت‌ها» را «هدفمندی یارانه‌ها» خطاب می‌کنند.
این نامگذاری‌ها اما غالبا هم چیزی است که با هدف اصلی که در آغاز امر مطرح می‌کنند، در تضاد است و ما شاهد هستیم که بسیاری از هم‌قطاران سابق این دولت از خروج روال اجرایی این طرح‌ها از مسیر اصلی خبر می‌دهند و معتقدند که سهام عدالت، اصل 44 و هدفمندی یارانه‌ها چنان که قرار بوده است نتوانسته به اجرا برسد.
در یک کلام اتفاقات اخیر نشان می‌دهد که فقدان انضباط مالی اصلی‌ترین عامل در عدم توازن‌های اقتصادی در کشور است که خود را در اشکال مختلفی از جمله عدم تعادل در بازار ارز نشان می‌دهد.

این بی‌انضباطی مالی که از آن سخن می‌گوئید، چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ آیا معتقد هستید که دستگاه‌های نظارتی نتوانسته‌اند به وظیفه خود به خوبی عمل کنند؟

   عدم نظارت کافی مجلس و نهادهای نظارتی را می‌توان به نوعی عامل اصلی بی‌انضباطی‌های گسترده دولت دانست. البته فقدان نهادهای نظارتی درون و برون نظام نیز در به وجود آمدن این مسئله دست دارد و نهادهای مدنی هم می‌توانند بخشی از این‌ها باشند.  در حقیقت، نهادهای مدنی، احزاب و مطبوعات باید بتوانند فشارهای لازم در جهت الزام دولت در اجرای تعهدات خود را بیاورند و در فقدان اینها بی‌انضباطی مالی بیش‌تر بشود.
منتهی این بخشی از مسئله است و عامل مهم‌تر در ساخت و تراکم قدرت در قوه مجریه به‌ویژه در این شش سال گذشته و
فقدان نظارت نهادهای عمومی حکومتی، مثل مجلس، دستگاه‌های دیگر است که وقتی نظارتی هم اعمال می‌شود به صورت تصادفی و اتفاقی است و آن هم به نتیجه خاصی منجر نمی‌شود. این روال اما از همان ابتدای فعالیت دولت به گونه‌ای دیگر رخ داده بود.
از همان سال 85 شاهد بودیم که می‌گفتند بودجه تورمی است اما مجلس به بهانه حمایت و همدلی با دولت، روی این نکته مهم پافشاری چندانی نکرد. نتیجه این امر هم این شد که بودجه عظیمی به نام پروژه‌های عمرانی نوشته شد و انتظارات تورمی در این حوزه رخ داد. به‌همین دلیل نیز نیمه‌سال متمم‌ها و اصلاحیه‌های بودجه‌ای آمد و تزریق بودجه جاری صورت گرفت که همه اینها موجب بر هم خوردن انضباط اقتصادی کشور شد.

ممکن است در این باره، مصداق مشخصی ذکر کنید؟

   در سال گذشته شاهد بودیم که اتفاقی کم سابقه رخ داد و بودجه‌ای نوشته شد و اجرا شد که در نهایت سبب شد سال بدون برنامه توسعه سپری شود.  به‌همین خاطر هم دولت، مدام پول می‌گرفت و خرج می‌کرد. البته در برنامه چهارم هم مشابه همین موضوع رخ داد؛ دولت نهم بارها اعلام کرد که برنامه چهارم توسعه را قبول ندارد و با وجود این موضوع بودجه کلانی را دریافت می‌کرد و مجلس هم تا حد زیادی اختیارات نظارتی خود را اجرا نمی‌کرد.
   طبیعی است که برهم خوردن نظم اقتصادی، برای مدیریت کلان کشور ره‌آورد خوبی نداشته باشد. حال در وضع کنونی، به عقیده شما آیا دولت نمی‌تواند به اصلاح امور بپردازد؟

   برخی سیاست‌های دولت در جهت بحرانی شدن وضع اقتصادی کشور، کاملا تعمدی به‌نظر می‌رسد. فارغ از مداخله‌هایی که دولت به عمد در بازارهای سکه و ارز می‌کند و تنها به برهم‌زدن نظم بازار منجر می‌شود و چالش‌هایی نظیر صف‌های طولانی، سود‌ها و ضررهای هنگفت را برای فعالان بازار به ارمغان می‌آورد،
   می‌بینیم که دولت تعمدا در فصل برداشت میوه نسبت به واردات اقدام می‌کند و این در حالی است که وزارت کشاورزی و بازرگانی ادعا می‌کنند که اطلاعی از روند واردات ندارند.  به واقع سیاست‌هایی از قبیل واردات میوه و مرکبات را در جهت بحرانی کردن واحدهای تولیدی به صورت تعمدی از سوی دولت صورت می‌گیرد.

صحبت از بازار سکه و ارز شد؛ علت رقم خوردن وضع موجود را در چه می‌دانید؟
اصلی‌ترین دلیل التهاب در بازارهای سکه و ارز به سیاست‌های غلط دستگاه اجرایی برمی‌گردد. به واقع، دولت خود بزرگ‌ترین عرضه‌کننده ارز غیر رسمی در بازار است و بنابراین دولت برای تامین کسری بودجه‌اش از این راه استفاده می‌کند. ثانیا از طرف دیگر تحریم‌های اقتصادی هم بی‌تاثیر نبوده و نیستند و عامل سوم هیاهویی است که جریان نئولیبرال در کشور به راه انداخته است.
   اینها برنده‌های اصلی ارز به زیان صد‌ها هزار تولیدکننده کوچک و متوسط در کشور هستند. در نظر باید داشت که دولت بزرگ‌ترین عرضه‌کننده ارز به صورت انحصاری است. بنابراین این بازی که تفاوت قیمت بازار آزاد و رسمی وجود دارد، بازی است که خود دولت ترتیب داده تا بتواند کسری بودجه‌اش را از این طریق تامین کند. منتها اتفاقی که می‌افتد این است که 9/99 درصد مردم آسیب می‌بینند و این قوه مجریه است که برنده می‌شود.

چه دلیلی برای مداخله دولت در قیمت بازار ارز می‌تواند وجود داشته باشد؟
   به واقع عمده‌ترین عاملی که باعث به وجود آمدن بازار چند نرخی ارز شده، خود دولت است.   چراکه دولت، کسری بودجه دارد و از این رو تلاش می‌کند تا با مداخله در بازار بتواند بخشی از کسری‌های خود را جبران کند. در حال حاضر، همه‌چیز دست قوه مجریه است و خود آنها هستند که عرضه و تقاضا را کنترل می‌کنند و گذشته از آن نیز به واسطه رسانه‌هایی که غالبا زمان زیادی نیز از عمر آنها نمی‌گذرد، به تاثیرگذاری روی افکار عمومی می‌پردازند و هماهنگ با سیاست‌های بانک مرکزی به پمپاژ اخبار مشغول هستند.

طرح جدید وزارت نفت در آنچه که به آن پیش‌فروش نفت گفته می‌شود، به اعتقاد حضرتعالی چگونه است؟ آیا مورد استقبال قرار خواهد گرفت؟
   اکنون شاهد هستیم که دولت دست به پیش‌فروش نفت‌ زده است؛ این طرح به‌نظر من بسیار عجیب و غریب است و فقط موجب می‌شود که بازار بورس نفت را تغییر بدهد و صد البته این کار نیز به هزینه مردم تمام خواهد شد. اصلا معلوم نیست دولت با 600 میلیارد دلار درآمد نفتی کشور چه کرده و وقتی که نتوانسته از همین منابع، سرمایه لازم را فراهم کند چگونه ممکن است که بتوان از طریق پیش فروش، به تامین سرمایه پرداخت؟

   در واقع این طرح شبیه اوراق قرضه برای سرمایه‌گذاری است منتهی فرقش این است که نرخ سود آن ثابت نیست، و ممکن است که این امید را برای خریداران سهام ایجاد کند که قیمت نفت افزایش پیدا خواهد کرد که این افراد بتوانند کالا‌هایشان را با قیمت بیش‌تری بفروشند. حال اگر سررسید این سهام چهار ساله باشد و این محدودیت‌ها هم وجود داشته باشد، این طرح خیلی برای خریداران جاذبه نخواهد داشت.

   البته باید در نظر داشت که اساسا نمی‌توان پیش‌بینی چهار ساله در بازار نفت به عمل آورد، زیرا این بازار پر التهاب و پر نوسان است و از بسیاری از مسائل از جمله رویدادهای سیاسی تاثیر پذیرفته و دستخوش نوسان می‌شود و نمی‌شود پیش‌بینی کرد که چه اتفاقاتی روی خواهد داد.
این طور نیست که شما یک بازار بین‌المللی نفت را در کشور راه‌اندازی کنید و زیر ساخت‌های بین‌المللی‌ این طرح را فراهم نکرده باشید.

رقابت‌های جدی و خصومت‌هایی که نسبت به ایران که در صحنه جهانی وجود دارد، عامل اصلی نبود
 داوطلبان خرید در این بازار بوده است و من حتی شنیده‌ام که یک یا دو محموله نفتی را به زیر قیمت جهانی در بورس فرآورده‌های نفتی کیش عرضه کرده‌اند، که این هم خیلی قابل تامل است.

   اگر موافق باشید، فضای بحث را به سمت تولید ببریم. همان‌طور که مستحضر هستید؛ یارانه تولید چند صباحی هست که به موضوع اظهارنظر نمایندگان دولت و بخش خصوصی و حتی مجلس تبدیل شده است. این وضع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

   در شرایط فعلی که تولیدکنندگان به دنبال سیاست‌های دولت در مکانیسم اجرای هدفمندی یارانه‌ها به مشکل خورده‌اند، عدم تخصیص یارانه تولید و جوایز صادراتی، فقط به تولیدکنندگان و صادرکنندگان فشار می‌آورد  و عملا بازار را در اختیار تولیدکنندگان ترک و چینی قرار می‌دهد. البته لازم به تاکید است که در حال حاضر گروه‌های منتخبی که به عنوان نمایندگان بخش خصوصی معرفی می‌شوند،
   غالبا بخش خصوصی واقعی نیستند و فقط لایه نخبه‌ای را نمایندگی می‌کنند که آنها نیز عمدتا به واردات مشغول هستند.
لذا با وجود آن‌که اتاق بازرگانی و صنایع و معادن توان فشارآوردن به مراکز تصمیم‌گیر را دارد اما از آنجا که منافع تولیدکنندگان را نمایندگی نمی‌کند، تصمیم خاصی که تامین‌کننده خواسته‌های تولیدگران باشد اخد نمی‌شود. می‌توان به نوعی ادعا کرد که هم‌اکنون تولیدکننده واقعی خانه‌نشین شده است.

آیا این وضع موجبات افزایش نرخ بیکاری را فراهم نمی‌کند؟

   در حال حاضر با توجه به افزایش تعداد واحدهای بحرانی در کشور، برخلاف اظهارات و وعده‌های دولتی‌ها پیش‌بینی می‌شود که نرخ بیکاری تا پایان سال جاری به بالای 20 درصد افزایش یابد.  هم‌اکنون سالانه به‌صورت میانگین 200 هزار نفر تحت‌پوشش بیمه بیکاری قرار می‌گیرند و این در حالی است که دولت ادعا می‌کند سالانه یک میلیون فرصت شغلی ایجاد کرده است. درثانی، در حال حاضر بیش از 25 درصد از فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند و این‌گونه که پیش می‌رود افزایش نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان تا پایان سال جاری در کشور پدیده‌ای محتمل خواهد بود.

   یکی از شاخصه‌های اقتصادی که همواره مورد بحث میان مردم و مسئولان بوده، تورم است. عموما هنگامی که از این موضوع صحبت می‌شود، شاهد نوعی تفاوت در تعریف و دیدگاه هستیم. حق را می‌توان به کدام گروه داد؟

   شاخصه‌های اقتصادی و پارامترهای مدیریت کلان کشور، یک مفهوم دانشگاهی دارند و یک مفهوم عرفی که ممکن است این دو با یکدیگر کاملا منطبق نباشند اما به هرحال دلیل نمی‌شود که تصور کنیم مردم این موضوعات را نمی‌دانند و با اتکا به تعاریف دانشگاهی قصد فرافکنی کنیم.
مثلا پیش از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، مسئولان دولتی به‌طور کلی تورم را انکار می‌کردند و از جهش قیمتی سخن می‌گفتند و این در حالی است که ما رشد تورمی را شاهد هستیم.

   در حال حاضر شاهد هستیم که مردم نسبت به آمارهای ارایه شده در زمینه بیکاری و نرخ رشد اقتصادی در کشور، اعتماد کافی ندارند و با توجه به این‌که مردم معنای تورم را می‌دانند دولت نمی‌تواند با ارایه آمارهای ضد و نقیض مردم را گمراه کند.  مثلا حدود 5 یا 6 ماه بعد از هدفمندی یارانه‌ها مطابق اعلام دولت، ایندکس شاخص تولید در حدود 33 درصد بود که این از افزایش هزینه‌های تولیدکنندگان حکایت داشت و با توجه به این‌که تورم اعلامی نیز روی همان پایه تورمی و محاسباتی حدود 20 درصد اعلام شده، آنچه که به بازار و زندگی مردم تزریق می‌شود تورمی در حدود 50 و چند درصد است. به واقع، در حال حاضر نرخ تورم بیش از 50 درصد است؛ در حالی که دولت با دستکاری آمار‌ها نرخ رشد اقتصادی را سه درصد و تورم را 19 درصد اعلام می‌کند. البته در حال حاضر آمارها در انحصار دولت است و اثبات این‌که نرخ تورم دقیقا چه میزان است، کار ساده‌ای نیست.

منبع: تابناک

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


رابطه رابطه است وُ کاکا برادر!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   شورای عالی استاندارد که شب گذشته به ریاست محمود احمدی‌نژاد تشکیل جلسه داد، مهدی خورشیدی آزاد دبیر شورای مشاورین رئیس‌جمهوری را با حفظ سمت به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد ایران منصوب کرد.
احمدی‌نژاد وزرای بازرگانی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، صنایع و معادن، علوم،‌تحقیقات و فناوری، کار و امور اجتماعی، جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی، نیرو، رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران، دو نفر کارشناس امور استاندارد که به پیشهاد رئیس موسسه و به حکم رئیس‌جمهوری برای مدت سه سال به این سمت انتخاب می‌شوند، شورای عالی استاندارد را تشکیل می‌دهند.
پیش از این از خورشیدی به عنوان یکی از گزینه‌های تصدی بازرسی ریاست‌جمهوری یاد می‌شد.

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   اعتدال :
سه میلیارد دلار از بودجه بخش بهداشت و درمان در سال جاری پرداخت نشده است. بودجه‌ای که از محل هدفمندسازی و فروش نفت باید حاصل می‌شده است.
کمیسیون بهداشت و درمان گزارشی درباره عدم اختصاص اعتبار لازم به وزارتخانه بهداشت از سوی دولت آماده کرده بود.
   حسن تامینی لیچایی سخنگوی این کمیسیون در تشریح این گزارش گفت: سهم مردم در پرداخت هزینه‌های بهداشتی و درمانی روز به روز افزایش پیدا کرده و گردش مالی بیمارستان‌ها به درآمد حاصل از جیب مردم وابسته تر شده و زمینه ماندگاری پزشکان متخصص در بیمارستان‌های دولتی را با مشکل جدی مواجه کرده است و بیم آن می‌رود اداره این بیمارستان‌ها با بحران مواجه شود.
   وی از بخشی از بودجه 90 مبنی بر اختصاص سه میلیارد دلار از محل افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و میعانات گازی مازاد به وزارت بهداشت? یاد کرد که نه تنها محقق نشده بلکه 10 درصد از درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها هم به این وزارتخانه پرداخت نشده است.
   حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان نیز مجلس با اشاره به مشکلات مردم در بخش سلامت گفت: عدم توجه دولت به حل مشکلات مردم در این حوزه و کم نشدن هزینه‌های پرداختی از سوی مردم، نارضایتی‌هایی را به وجود آورده است.
   وی با بیان اینکه در قانون برنامه پنجم نیز نمایندگان تلاش بسیاری کردند که بتوانند مشکل بهداشت و درمان را برای همیشه حل کنند، ادامه داد: اختصاص 10 درصد از قانون هدفمندی یارانه‌ها برای حل مشکلات سلامت جزو اقدامات موثری بود که نمایندگان آن را به ثمر رساندند. قرار بود سهم پرداختی مردم در هزینه‌های درمان به زیر 3 درصد کاهش پیدا کند و این مساله با 10 درصد از درآمد هدفمندی یارانه‌ها ممکن بود که نمایندگان در این زمینه اهتمام کردند. اما دولت این قانون را اجرا نکرد.
وی افزود: به این ترتیب قرار شد از مازاد درآمد نفت به بخش سلامت مردم اختصاص پیدا کند که مشکلات حوزه سلامت مرتفع شود، قرار بود این اعتبار را دولت پرداخت کند که این مسئله تاکنون اجرایی نشده است و از پول مازاد فروش نفت به بخش درمان نیز اختصاص پیدا نکرده است.
   مصطفی کواکبیان نماینده سمنان هم با اشاره به افزایش سرانه درمان، از عدم اجرای قانون مصوب مجلس از سوی دولت انتقاد کرد و گفت: چرا باید برخی به خاطر درمان کم هزینه‌تر به خارج از کشور بروند؟
   او که معتقد بود وضعیت بیمارستان‌های دولت روز به روز وخیم‌تر می‌شود، اضافه کرد: وزارت بهداشت برای این بودجه 3000 میلیاردی برنامه ریزی کرده است. عدم پرداخت این بودجه ناکارآمدی این وزارتخانه در عمل به تعهداتش را به بار می‌آورد.
به گفته وی، اگرچه دولت خط فقر را اعلام نمی‌کند اما بی‌توجهی به بخش درمان، وضعیت مردم را بدتر و بدتر می‌کند.
   جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه هم با انتقاد از اینکه معاونت راهبردی وبرنامه ریزی دولت در این جلسه حضور ندارد که به اعتراضات نمایندگان پاسخ گوید، ادامه داد: اگر دولت همکاری مجلس را در تصویب بودجه 91 می‌خواهد، باید توزیع عادلانه‌ای را درتدوین بودجه رعایت کند. وگرنه تصویب بودجه 91 با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
  
دلاری که گران شد، بودجه که نیامد
  
اما جدا از همه این‌ها، تغییرات قیمت دلار، در طلب وزارت بهداشت موثر نیست. در زمان تصویب بودجه سال 90، مجلس هر دلار را 1050 تومان در نظر گرفت، به همین دلیل وزارت بهداشت 3 هزار میلیارد تومان باید از صادرات نفتی نفع می‌برد.
   اما اکنون دلار 1500 تومان در بازار آزاد است و طلب ریالی وزارت بهداشت به 4500 میلیارد تومان رسیده است. هرچند وزارت بهداشت اگر بتواند پولی از خزانه بگیرد، با همان نرخ 1050 تومان محاسبه می‌شود و معدل ریالی هر دلار 1050 تومان را دریافت می‌کند. حتی اگر طلب وزارت بهداشت به نرخ دولتی بانک مرکزی هم محاسبه شود، چیزی حدود 200 میلیارد تومان، بیشتر باید به وزارت بهداشت پرداخت شود.
   با تمام اینها به نظر می‌رسد وزارت بهداشت راضی است معادل ریالی 3 میلیارد دلار را به نرخ همان هر دلار 1050 تومان دریافت کند. چندی پیش وزیر بهداشت گفت به دولت اعلام کرده از این پس تمام حساب‌های با توجه به همین سه میلیارد دلار پرداخت می‌شود. غیر از این‌ها حبر می‌رسد تاکنون تنها کمتر از 500 میلیون دلار از طلب 3 میلیارد دلاری به وزارت بهداشت پرداخت شده است.
منبع: خبر آنلاین

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی