در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

غارت بسیاری

 

 غارت بسیاری

 

بی زارم ازین ساعت دیواری

از این شب طاقت کُش بیداری

از دلقک این بازی بی پایان

از دیدن این صحنه ی تکراری

هر ثانیه در مغزم، می کوبد

چون چکش ِبی وقفه ی نجاری

سی سال به هر حادثه" نه "گفتم

تاوان پذیرفتن یک " آری"

دلخون شده از عقده ی ناکامی

ویران شده ازغارت بسیاری

طاعون زده ی عشق اهورایی

عبرت زده ی شور فداکاری

آبادی من سوخت به ویرانی

سربازی من مرد به سرداری

ای کاش که عقل من و تو کم کم

برخیزد ازین بستر بیماری

عبدالجبار کاکایی

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


کعبهی دل

 کعبه‌ی دل

روبه سوی کعبه‌ی دل کرده‌ام
در حریم دوست، منزل کرده‌ام

در نمازم کربلا آمد به یاد
کعبه را از خاطرم بر باد داد

سعی خود آغاز کردم از صفا
سر بُرون آورده‌ام از خیمه‌ها

آب گفتم، تشنگی تعبیر شد
کعبه گفتم، کربلا تفسیر شد

سنگ کعبه، خاک پای کربلاست
کربلا خاکش شفای درد ماست

خاک پای زائران کربلا
توتیای چشم مردان خدا

کربلا دشتی ز خون آلاله شد
باغ طفلان حرم پُر لاله شد

کعبه اسماعیل را در بر گرفت
کربلا، از اهل بیت، اصغر گرفت

مکه ذبح کودکی را برنتافت
بر تن ِ او از "فَدَینا" جامه بافت

کربلا شطّی ز خون آمد پدید
ذبح هفتاد و دو اسماعیل دید

در حریم کعبه دشمن در امان
کربلا آتش زند بر دوستان

مکه شد مأمن برای مشرکین
کربلا شد مقتل سلطان دید

می‌شد آیا کربلا معدوم بود؟
از ازل در نقشه‌ی عالم نبود؟

کاش او تا سنگ هستی می‌گذاشت
کربلا جایی در این عالم نداشت

تا نریزد خون هفتاد و دو نور
نشکند پیمانه را سنگ غرور

سعی خود در مَروه پایان می‌دهم
تشنه‌لب در کربلا جان می‌دهم

خلق سوی کعبه در راز و نیاز
کعبه سوی کربلا خوانَد نماز

 

مجتبی رحمان ‌دوست  ( سایت لوح )

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


مطهری: مصلحت در سکوت نیست

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

   اینکه بگوییم چون این دولت یک دولت جسوری است و به خاطر شرایط جهانی، مجلس باید سکوت کند این یک منطق کاملا غلطی است. مجلس در هر شرایطی باید به وظیفه خودش عمل کند واز حقوق مردم دفاع کند. اکنون هم سوال کنندگان از رئیس جمهور در کارشان جدی هستند وانشاالله قانون مترو را هم به طور جدی‌تر پیگیری خواهیم کرد
اعتدال:استعفای دکتر «علی مطهری» به دلیل ناکام ماندن طرح سوال از رئیس جمهور، بار دیگر ماجرای بی‌توجهی دولت به تعهداتش برای توسعه حمل ونقل عمومی شهر تهران را سر زبان‌ها انداخت. مطهری که در جلسه بررسی استعفایش انتقاد‌های تند و تیزی خطاب به دیگر نمایندگان مجلس بیان کرد معتقد است وقتی قوانین مجلس اجرا نمی‌شود فلسفه وجودی خانه ملت زیر سوال می‌رود و نمایندگان مجلس باید نظارت بر اجرای قانون را جدی‌تر بگیرند. این گفتگو به موضوع عملکرد مجلس در خصوص حمل‌ونقل عمومی پرداخته است.
ارزیابی شما از عملکرد مجلس هشتم در زمینه تصویب قوانین و نظارت بر اجرای آن در حوزه حمل و نقل عمومی چگونه است؟
مجلس از نظر قانون گذاری، برای پیشرفت حمل ونقل عمومی کشور، به خصوص متروی تهران وکلانشهر‌ها اقدامات خوبی انجام داده است. مانند قانون اختصاص 2میلیارد دلار تسهیلات ارزی برای متروی تهران وکلانشهر‌ها که اقدام بسیار خوبی بود، ولی متاسفانه دولت قانون را اجرا نکرد. در بودجه سال 90 نیز برای یارانه مترو، قانون خوبی تصویب شده است، اما با اینکه چند ماهی تا پایان سال فاصله نداریم هنوز این یارانه پرداخت نشده است. همین طور مجلس بر اجرای قانون توسعه حمل ونقل عمومی که مصوب مجلس هفتم بود، تاکید دارد. این قانون در سال 86و85تصویب شده بود. این‌ها کارهای خوبی بوده که مجلس انجام داده است، اما دولت این قوانین را خیلی جدی نگرفته است. بعضی را اصلا اجرا نکرده و تعدادی را هم ناقص انجام داده است. در واقع عملکرد مجلس در جنبه نظارتی عملکرد خوبی نبوده است.
اما این روز‌ها بحث سوال از رئیس جمهور توسط تعدادی از نمانیدگان مجلس از جمله شما مطرح شده است!
بله، مسئله اجرای نشدن قانون تسهیلات ارزی برای مترو وکلانشهر‌ها را به عنوان سوال از رییس جمهور مطرح کردیم که ایشان جوابگو باشند، اما هنوز موفق به اجرای سوال از رییس جمهور نشدیم. به نظرم مجلس از جنبه نظارتی ضعیف عمل کرده وباید در این زمینه جدی‌تر باشد. به هر حال مجلس باید برای خودش وقانونی که تصویب می‌کند ارزش قائل شود. اینگونه نباشد که مجلس قانونی را تصویب کند ودولت به طور علنی اعلام کند که من اساسا این قانون را اجرا نمی‌کنم و هیچ اتفاقی هم نیفتد. حتی معتقدم بخش نظارت مجلس بر دولت ونظارت بر اجرای قانون مهم‌تر از خود قانون گذاری باید باشد.
_ البته گویا برخی از همکاران شما در مجلس، چندان با این موضوع موافق نیستند.
اکثر نمایندگان موافق سئوال هستند، حتی آن‌ها که امضا نکرده‌اند. مجلس باید آن قدر دولت را زیر فشار قرار دهد تا مجبور به اجرای قانون شود. چه معنایی دارد قانونی که مجلس تصویب کرده است اجرا نشود. در این صورت فلسفه وجودی مجلس زیر سوال می‌رود. این نوعی توهین به مردم است ونمایندگان مردم باید در موضوع نظارت جدی‌تر باشند.
_ بعضی از نمایندگان که به استعفای شما هم معترض بودند، معتقدند مصلحت براین است که سکوت کنند؟ آیا این مصلحت به ضرر مردم نیست؟
خیر، مصلحت در سکوت نیست. اینکه بگوییم چون این دولت یک دولت جسوری است وبه خاطر شرایط جهانی، مجلس باید سکوت کند این یک منطق کاملا غلطی است. مجلس در هر شرایطی باید به وظیفه خودش عمل کند واز حقوق مردم دفاع کند. اکنون هم سوال کنندگان از رئیس جمهور در کارشان جدی هستند وانشاالله قانون مترو را هم به طور جدی‌تر پیگیری خواهیم کرد.
_ آیا نمایندگانی که از رئیس جمهور سوال داشتند از موضع خودشان عقب نشینی نکرده‌اند؟
خیر، اصلا عقب نشینی نکرده‌اند. مطرح شدن استعفای بنده هم به هیچ وجه به معنی منتفی شدن سوال از رئیس جمهور نیست، بلکه راه سوال را هموار‌تر کرد.
_منظورتان از اینکه راه سوال هموار‌تر شده، دقیقا چیست؟
یعنی نمایندگان آمادگی بیشتری برای سوال پیدا کردند وبه هر صورت مطلب روشن شد که سوال از رئیس جمهور اتفاق ساده‌ای است وامری نیست که برای کشور خطر داشته باشد. ما امیدواریم که دولت بیشتر پاسخگو باشد.
_باتوجه به اینکه این دولت ادعای مردمی بودن هم دارد، فکر می‌کنید چرا به تعهدات خودش به مترو عمل نمی‌کند؟ آیا ماجرا سیاسی است؟
در بخش مربوط به بودجه سال 90 مترو، دولت مدعی است که یارانه را پرداخت کرده است اما شهرداری اظهار می‌کند که یک ریال هم پرداخت نشده است. اما قانون تسهیلات ارزی، یعنی 2 میلیارد دلار، قطعا پرداخت نشده است وهیچ تردیدی نیست. اگر آن دو میلیارد دلار پرداخت می‌شد امروز وضع متروی تهران بسیار بهتر بود. حدسم این است که مسایل سیاسی بر قانون گرایی غلبه کرده است. شاید اگر آقایان رحیمی و مشایی شهردار تهران بودند تسهیلات راحت‌تر در اختیار شهرداری تهران قرار می‌گرفت.
_خیلی‌ها فکر می‌کردند با استعفای آقای محسن هاشمی وبا آمدن آقای درویش، خیلی از مشکلات مترو حل می‌شود اما اینطور نشد. نظر شما در این باره چیست؟
بله مشکل هنوز حل نشده است. انگار مسئله عمیق‌تر از این‌ها حرف‌ها است.
_شما به این جریان سوال از رییس جمهور وتلاش‌هایی که انجام داده‌اید چقدر امیدوار هستید؟
ما امیدواریم. انسان باید همیشه امیدوار باشد در مسئله سوال از رئیس جمهور افراد دیگری هستند که بیشتر از بنده فعالند. به هر حال ما به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم وبه فرموده امام [ره] ما مامور به نتیجه نیستیم، وظیفه خودمان را عمل می‌کنیم وامیدواریم که به نتیجه برسیم.
_آیا قبول دارید که استعفای شما به بعضی از نمایندگان هم تکانی داد تا قضیه بی‌توجهی دولت را جدی‌تر بگیرند؟
حتما موثر بوده است، از اظهار نظرهایی که نمایندگان دیگر دارند وهمینطور برخوردهایی که با مردم داریم این موضوع کاملا روشن است.
 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    طراح تولید بنزین در پتروشیمی‌ها از فاجعه‌ای پرده برداشت که طی 3 تا 4 سال آینده دامن پارس‌جنوبی را خواهد گرفت.
براساس اظهارات فریبرز پناهی،
اگر تا چهارسال آینده فکر جدی برای مخزن پارس‌جنوبی که میان ایران و قطر مشترک است نشود، این میدان مرده خواهد بود و دیگر امکان برداشت وجود ندارد و این یعنی بیهوده‌بودن سرمایه‌گذاری‌های فعلی و برباد رفتن آنها در سال‌های آتی!
دانشجوی دکترای نفت با گرایش مخزن با اشاره به طرحی برای جلوگیری از این بحران طی مدت 7 ماه تاکید کرد: میدان مشترک ایران و قطر به شکل گلابی است که متاسفانه سر آن به سمت کشور همسایه ماست و قسمت پایانی آن به سمت ایران و همین امر باعث می‌شود که در حالت طبیعی شیب منابع هیدروکربوری به سمت قطر باشد.
به گفته او، بر این اساس در حال حاضر
قطر با استفاده از روش‌هایی در تلاش است تا منابع هیدروکربوری پارس‌جنوبی را تا چهارسال آینده تماماً به سمت خود بکشد که در این صورت افت چاه سمت ایران به حدی پایین خواهد آمد که امکان برداشت از آن وجود نخواهد داشت.
وی با ابراز نگرانی از این که سرمایه ملی در پارس‌جنوبی طی چهارسال آینده در صورت عدم اقدامی جدی کاملاً به نابودی خواهد رفت، تصریح کرد: طرحی که ما در حال حاضر برای جلوگیری از این بحران در سرداریم همان طرحی است که قطر در میدان نصرت مشترک میان ما و آنها پیاده کرده است اما ما هنوز متوجه آن نشده‌ایم.
براساس گفته‌های پناهی، هنوز ایرانی‌ها در مطالعات میدانی مخزن به آن نرسیده‌اند.
وی تاکید کرد:
باید روی میدان‌های مشترک این طرح مورد بررسی ما اجرایی شود تا مانع مهاجرت ثروت ملی به سمت همسایه‌ها شویم. متاسفانه این دانش در حال حاضر در اختیار شرکت‌های آمریکایی است که البته بسیار دانش راحت و ساده‌ای است اما آمریکایی‌ها با در اختیار قراردادن این دانش به کشورهای عربی کار را برای ما دشوار کرده‌اند.
به گفته او،
باید هر‌چه‌زودتر ایران در تلاش باشد تا مانع مهاجرت منابع ملی خود به کشورهای همسایه شود.
وی اشاره‌ای به دفاعیات صدام در زمان محاکمه او کرد و گفت: در زمان دادگاهی صدام از وی پرسیدند که چرا به کویت حمله کردی و وی جواب ظریفی به این سوال داد که الان باید باعث هوشیاری ما شده باشد.
دانشجوی دکترای نفت گرایش مخزن ادامه داد: صدام پاسخ داد علت این امر حرکتی بود که کویتی‌ها در میادین مشترک با ما انجام دادند. این دانش همان دانشی است که در حال حاضر ما باید از آن استفاده کنیم تا مانع مهاجرت منابع ملی از کشور شویم اما زمان برای اینکار محدود است.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


اشتباهات تاریخی در برخورد با انگلیس

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

. به نظر می رسد اشتباهات تاریخی صورت گرفته ناشی از حباب کاذب هیجاناتی است که برخی رسانه ها در آن دمیده و بنابراین می بایست با بازگشت به عقلانیت از ادامه حرکات احساسی موجود جلوگیری نموده تا منافع و تصویر کشور ایران بیش از این در معرض تخریب قرار نگیرد.  ... انگلستان همواره به این کشور به چشم طعمه نگاه کرده و تا کنون در هر موردی تا توانسته دشمنی خود را آشکارا نشان داده است.  
 ایران و انگلستان نه از نظر تجاری و نه از نظر سیاسی رابطه چندانی با یکدیگر ندارند.
و برای همین سوالی که از مجلس می شود این است که مجلس از پی قطع رابطه با انگلستان در پی چه بود؟ آیا در پی جریمه انگلستان بودیم؟آیا این کار موجب وارد شدن زیان به انگلستان شد یا اینکه این کار صرفا یک حرکت نمایشی بود؟ آیا حرکات نمایشی می تواند منافع ایران را تامین کند؟
   حادثه هجوم به سفارت دولت انگلستان قبل از هر چیزی هجوم به نشانگر های فرهنگی ایران و ایرانی و حکومت اخلاقی جمهوری اسلامی است. وقتی در عرف و قوانین بین المللی سفارت خانه هر کشور جزئی از خاک آن کشور است ، حمله به سفارتخانه آن کشور حمله به خاک آن کشور تلقی می شود . در حالی که تمامی تلاش کشور ما در سالهای اخیر بر صلح دوست بودن کشور و بر رعایت کردن قوانین بین المللی استوار است انجام چنین روشی اولین پیامی که برای جهانیان مخابره می کند این است که ایرانیان افرادی بی قانون هستند
   در این شرایط استدلال غرب مبنی بر اینکه ما می توانیم انرژی هسته ای داشته باشیم ولی برخی کشورها از جمله ایران نمی توانند به اثبات می رسد چرا که طبق این استدلال کشوری که به بدیهی ترین قوانین بین المللی احترام نگذاشته و اجازه می دهد سفارت کشور دیگر تسخیر شده و به نمادهای آن بی احترامی شود اگر دارای قابلیت هسته ای باشد روزی هم به خود اجازه خواهد داد بمب بسازد و حتی از آن استفاده کند .
   در این حالت و با تبلیغات وسیع غرب ایران به کودکی تشبیه می شود که صلاحیت نگه داشتن چاقو برای پوست کندن میوه را ندارد چرا که ممکن است با این چاقو به خود و دیگران آسیب وارد سازد ولی آمریکا و غرب به بزرگسال عاقلی می مانند که حتی اجازه دارند چاقو را غیر از پوست کندن میوه برای مصارف دیگر پیش خود نگه دارند.
   آیا انگلستان یا یک کشور مخالف ما با این کار به خود اجازه نخواهد داد که روزی همین بلا در مورد سفارت ما در خاک او رخ داده و ما شاهد توهین به نمادها ، پرچم و مقدسات خود باشیم؟آیا گروههایی مانند منافقین و مخالفین جمهوری اسلامی مستعد برای انجام چنین حرکاتی نیستند؟
   اقدام خودسرانه دانشجویان که البته با نیت پاک صورت گرفته نه تنها سودی برای ایران نداشته بلکه زیانهای بزرگی به وچهه ایران وارد ساخته و خواهد ساخت.
    آیا بر فرض اینکه در سال 59 حرکتی بر علیه ایران شده ما باید این کار را تکرار کنیم. رسانه های دنیا در دست غرب است آیا کسی از آن موضوع با خبر شد؟ اما در عوض تمام دنیا با خبر شد که ایرانیان بدیهی ترین قانون بین الملل را نقض کرده اند و بنابراین لیاقت داشتن حقوقی مثل دیگران را ندارند. آیا صرف اینکه در جایی حق با ماست باید خود را بیشتر خراب کنیم؟ آیا واقعا راه دیگری برای ضربه به انگلیس نبود؟
منبع: الف

 متن کامل

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

حدادعادل : عضو شاخص جبهه متحد اصولگرایان با بیان اینکه رقبای اصلاح‌طلب ما تلاش می‌کنند تا اصولگرایان به وحدت نرسند، گفت: «این یک امر بدیهی است که از موضع‌گیری‌های آنها مشاهده می‌شود و باید مراقب باشیم که آدم‌های ناصالح وارد مجلس نشوند».
   «احساس می‌کنیم رقبای اصلاح‌طلب ما تلاش می‌کنند تا اصولگرایان به وحدت نرسند و این نیز یک امر بدیهی است که از موضع‌گیری‌های آنها در روزنامه‌هایشان و در مجلس و در جاهای دیگر مشاهده می‌شود».
   «اگر گله‌ای نیز نسبت به هم داریم که ممکن است بجا باشد باید فکر کنیم که آیا جدایی ما منجر به پیروزی جریانی نمی‌شود که هیچ فرصتی برای هیچ‌کس باقی نمی‌گذارد؟! »
    «بعد از دوران مجلس ششم تا مدتی احساس می‌شد که آقایان به نتایج جدیدی رسیده‌اند و در حرف‌هایی که در دوران اصلاحات و در مجلس ششم می‌زنند تجدیدنظر کرده‌اند اما در انتخابات سال 88 دیدیم که وقتی فرصت مناسبی برای حضور در رقابت‌ها یافته‌اند، حرف‌هایی بدتر از حر‌ف‌های اواخر دهه 70 به زبان آوردند بنابراین اتفاقات گذشته باید برای ما مایه عبرت شود و باور کنیم که خطر جدی است».

  
«هر چند برخی از دوستان ما طور دیگری فکر می‌کنند اما من به شخصه نگرانی خاصی ندارم و معتقدم که کل اصولگرایان در سراسر کشور به درجه‌ای از بصیرت و هوشیاری رسیده‌اند که می‌توانند انتخابات را به حول و قوه الهی خوب اداره کرده و مجلس صالح و کارآمدی پدید بیاورند».
   
«من نسبت به آنچه که پیش می‌آید حسن ظن دارم و از خداوند متعال می‌خواهم به ما توفیق دهد تا به دور از شائبه‌های قدرت وظیفه خود را به درستی انجام دهیم».
...
به این کشور بسیار خدمت شده و در هیچ زمانی مانند امروز حاکمیت ایران اسلامی تا این اندازه در تصمیم‌گیری‌ها مستقل نبوده است، گفت: «باید مراقب باشیم که آدم‌های ناصالح وارد مجلس نشوند؛ مجلس برای خیلی‌ها جاذبه دارد و افرادی هستند که در فعل و انفعالات مادی ثروت‌هایی را اندوخته‌اند و آن را در تبلیغات انتخاباتی هزینه می‌کنند».
 
«در طی سه دوره اخیر پرونده‌هایی را دیده‌ام که شخصی یک میلیارد تومان خرج تبلیغات کرده است در حالی که جمع حقوق دوران نمایندگی شاید به این رقم نرسد؛ شاید این افراد با این هزینه‌های سنگین به دنبال آن هستند که نتیجه تبلیغات خود را پس از انتخابات به صورت اضعاف مضاعف برداشت کنند».

 متن کامل

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


حمایت از دولت اندازه ای دارد

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

 ما باید این را بدانیم که به هر بهانه‌ای از دولت حمایت کردن اندازه‌ای دارد و نمی‌توان به بهانه حمایت از دولت زمینه تضعیف مجلس را فراهم کرد. زیرا مجلس در راس امور قرار دارد و یکی از دستگاه‌های نظارتی است.
 ما نباید افراد را در هاله‌ای از قداست قرار دهیم که حتی اگر خودمان هم قانون را رعایت کنیم باعث شود شان و منزلت آن شخص پایین بیاید.
 این سؤالات می‌تواند باعث بازسازی عملکردهای گذشته شود و این نقدها که بسیار سازنده هستند باعث پویایی دولت و رشد و تقویت مدیریت‌ها بشود.
    چرا نرخ بیکاری بالاست؟ چرا درآمد‌های نفتی که ما در رویایی‌ترین حالت به آن رسیده‌ایم به این صورت است؟ چرا رشد اقتصادی پایین آمده؟ این سؤالات سؤالاتی نیستند که باعث ایجاد وهم بشود. باید این عینک سیاه را از چشمان خود بر داریم و با دید مثبت به این موضوع نگاه کنیم.
    چرا عملکرد بودجه 1500میلیارد تومانی در ارتقای شاخص‌های فرهنگی در سال 89 ارائه نشده است و نحوه هزینه آن به چه صورت است؟

    چگونه در سال گذشته هزارو 600 شغل ایجاد شد در حالی‌که رشد اقتصادی اعلام شده 5/1درصد است؟

    چرا در اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها با توجه به این‌که قوانین به‌صورت زنجیره‌ای به هم متصل هستند رعایت نشد و قوانین را به‌صورت گزینشی بخش‌هایی را رعایت می‌کنند و بخش‌هایی اجرا نمی‌شود؟

    نماینده مردم بابل در خاتمه گفت:
اینها مسائلی است که رئیس‌جمهور باید به آنها پاسخ دهد و نمایندگان براساس وظیفه قانونی باید این سؤال‌ها را از مسئولان اجرایی بپرسند و توضیح بخواهند.

 متن کامل

 

 

سوءاستفاده جریان انحرافی

 از بودجه های در اختیار رئیس جمهور

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی افزود: جریان انحرافی برای رسیدن به مقاصد و اهداف خود حتی از همسو شدن با منافقین، توده ای ها و آشوب طلبان حوادث پس از انتخابات ابایی ندارد و حتی گاهی با دشمنان غربی ایران، هم کاسه و هم پیاله می شود.
    این گروه با پول های باد آورده می خواهد مجلس بعدی را در اختیار بگیرد و توزیع سکه ها ، اطعام ، احسان و خرج های عجیبی هم اکنون در برخی نقاط کشور توسط این گروه راه افتاده و اگر نظام دقت نکند ، بیش از این خواهد شد.
    هشدارهای اخیر شورای نگهبان  باره جریان انحرافی مطالبی نبوده که ایشان از روی حدس و گمان زده باشد و ریشه در مستنداتی دارد که در اختیار مسئولان کشور است ؛ باید دلسوزان نظام زودتر برای این مساله تدبیر کنند.
    جریان انحرافی از بودجه های قسمتهای مختلف دولت که مصوب مجلس نیست و برخی جاها مانند مناطق آزاد که دیوان محاسبات روی آن نظارتی ندارد و بودجه آنها تنها زیر نظر رییس جمهور است؛ در حال سواستفاده های کلان است.
    متاسفانه آقای احمدی نژاد اعتماد زیادی به این جریان دارد و وفاداری بیش از حد ایشان به این جریان ، اشتباه مسلم وی است و کشور را دچار مشکلات بیشتری خواهد کرد.

 متن کامل

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


با امنیت ملی ایران بازی نکنید

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     رئیس کمیسون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، خطاب به سران ترکیه گفته است: «اگر به رفتار اشتباهتان درباره سوریه پایان ندهید، بی‌گمان، دوستی با ایران را هم باید فراموش کنید. شما اشتباه بزرگ و راهبردی‌ در میزبانی از سپر دفاع موشکی آمریکا کردید. آگاه باشید هر اتفاقی که در منطقه روی دهد، پایگاه موجود در خاک شما و در آغاز آن پایگاه اینجرلیک را هدف قرار خواهیم داد. اینجا دیگر جایی برای دوستی با شما نیست. این دیگر به دوستی با دیگران ربطی ندارد، بلکه مسأله امنیت ملی ایران در میان است، دفاع از سوریه و فلسطین و مقاومت جزیی از باور دینی و سیاسی ماست و نه از آن دست تاکتیک‌هایی که معروف است».
   گفتنی است، تهدید صریح و بدون واسطه این مقام ایرانی، در حالی خطاب به ترک‌ها ابلاغ شد که حزب عدالت و توسعه ترکیه، با قرار گرفتن در بازی کشورهای غربی در حال راه انداختن جنگی جدید در منطقه است.
چند روز پیش هم سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهدید کرده بود،
در صورت هر گونه جنگ، ایران این اجازه را دارد که رادار سپر دفاع موشکی آمریکا مستقر در خاک ترکیه را هدف قرار دهد.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    دکتر ابراهیمی در بخش اول سخنرانی خود به موضوع "دین و پیوند دینی جوانان" پرداخت و گفت: بحث دین و دینداری از موضوعاتی است که در جهان معاصر با وجود اینکه از سوی نظام سرمایه داری مورد بی مهری قرار گرفته اما در نهایت مشکلاتی که تمدن غربی با آن مواجه شد دین را به عنوان عنصر اساسی و مداخله گر در نظم اجتماعی مورد توجه قرار داد و سعی کردند از دین با نگاه کارکردی و در نظام اجتماعی بهره ببرند و نشان دهند که دین در نظام اجتماعی و کاهش و کنترل رفتارهای دور از انتظار جامعه نقش آفرین است.
   وی با بیان اینکه در این زمینه تحقیقات زیادی در کشورهای غربی انجام گرفته تأکید کرد: یکی از مهمترین حوزه هایی که در غرب بر روی آن کار می شود نقش دین در اجتماع است نه تنها در حوزه جامعه شناسی دینی بلکه در دیگر حوزه های معرفتی نیز به دین بسیار توجه کرده اند. در غرب با وجود اینکه دین قرار بود در کلیسا محبوس شود . اما وقتی دیدند که دین می تواند در جامعه نقش آفرین باشد در مقابل آن قرار نگرفتند بلکه با آن همراه شده و سعی کردند کارکردهای دین در جامعه را تبیین کنند.
   وی در ادامه به ارائه گزارشی از آخرین تحقیقات، وضعیت دینداری جوانان ایران را خوب ارزیابی کرد و افزود: البته صرف دینداری خوب است اما ما در جمهوری اسلامی ایران دنبال نظام سازی مورد تأکید مقام معظم رهبری هستیم که جامعه شناسان از آن به "نهادینه سازی" یاد می کنند؛ به این معنی که در جامعه اسلامی باید رفتارهای پیش بینی پذیر داشته باشیم و آن الگوهایی که در معارف دینی ما است را در جامعه پیاده کنیم که جوانان ما در آینده به احتمال 90 درصد بر اساس این الگو رفتار خواهند کرد.
   عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران "پیوند دینی" را یکی از عناصر تعیین کننده تحولات اجتماعی دانست و گفت: اگر این پیوند دینی را تقویت کنیم نقش آفرینی ما بسیار مؤثر خواهد بود.
   دکتر ابراهیمی با اشاره به "یافته های پیمایشی پیوند دینی و دینداری در 10 استان کشور" تأکید کرد: حدود 5 هزار نمونه آماری در این تحقیق شرکت کردند و این مطالعه نشان می دهد که میزان دینداری جوانان ما خوب است. مقایسه ابعاد مختلف دینداری جوانان نشان می دهد با وجود اینکه بعد اعتقادی دینداری جوانان بالا است اما در بعد مناسکی(مثل نماز، روزه و...) این مقدار کم است البته مناسک جمعی کمتر از پایبندی به مناسک فردی است.
مقایسه دینداری افراد مجرد و متأهل و متارکه کننده
وی تأکید کرد: در جامعه باید بعد مناسکی که تجلی رفتار یک مؤمن است را تقویت کنیم همانطور که دورکیم یکی از جامعه شناسان غربی تأکید می کند که ادیان تا زمانی زنده هستند که شعائر دینی خود را انجام دهند. بعد مناسکی ما متوسط به بالا است و روند رو به رشدی دارد.
   وی وضعیت دینداری در تهران را به نسبت دیگر استانهای مورد مطالعه کمتر ارزیابی کرد و گفـت: این مسئله نشان می دهد شهرهای بزرگ به دلایل مختلف و فشارهای زندگی ابعاد دینداری ضعیف تری دارند ؛ البته عدد 72/3 از 5 عدد زیاد است.
   این پژوهشگر در مورد وضعیت دینداری در میان جوانان از نظر جنسیت نیز گفت: دینداری دختران بیش از پسران است و افراد متأهل بیش از افراد مجرد و افراد مجرد بیش از افرادی که متارکه کرده اند دیندار هستند و این نشان می دهد که ما باید در بحث خانواده و تحکیم آن و کاهش میزان طلاق بسیار جدی کار کنیم. تشکیل خانواده و پیوندهای اجتماعی جدید در قالب خانواده می تواند به تقویت دینداری در جامعه کمک کند.
   وی پیوند دینی جوانان را مثبت توصیف کرد و گفت: فضاهای اجتماعی که عرصه تعاملات اجتماعی انسانها هستند برای تقویت پیوندهای دینی در جامعه مؤثر هستند. بر اساس این یافته معاشرت دینی جامعه ایران متوسط است. ابعادی از دینداری و پیوند دینی که معطوف به رفتار است به نسبت دیگر ابعاد ضعیف تر است. مثلا ممکن است کسی اعتقاد به توحید و نبوت داشته باشد اما در مجلس عروسی نامناسب هم شرکت کند. لذا وقتی باورهای دینی را به سمت زندگی روزمره پیش می بریم احساس ضعف می کنیم.
   عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران میانگین پیوندهای دینی در تهران را به نسبت دیگر استانها کمتر توصیف کرد و گفت: البته پیوند دینی در تهران در حد خود متوسط به بالا است اما پیوند دینی در شهرهای مختلف متفاوت است. پیوند دینی در زنان بالاتر از مردان است و این شاخصه در میان متأهلان بالاتر از مجردها است اما پیوند دینی مجردها بیش از متارکه کنندگان است.
   لزوم اصلاح ساختارهای اجتماعی به سمت دین
   وی با تأکید بر اینکه در جامعه اسلامی تعاملات اجتماعی باید دینی باشد، افزود: باید زمینه های تحقق نظم اجتماعی دینی را از پایین به بالا فراهم کنیم نه اینکه با افزایش کلانتریها، دادگاههای و... جامعه را اسلامی کنیم بلکه باید ارزشها درونی شود.
صرف دینداری فردی کافی نیست بلکه باید ساختارهای اجتماعی دیندار باشد نه فقط کنشگران؛ مثلا ممکن است نظام بانکداری ما معطوف به ربا باشد نه اینکه مردم اهل ربا باشند که این ساختار باید اصلاح شود . باید فضاهای اجتماعی دیندار شوند تا آنچه که در عرصه فردی داریم در جامعه نهادینه شود و بتوانیم ادعا کنیم که یک جامعه اسلامی هستیم.
   دکتر ابراهیمی در ادامه به ارائه گزارش"وضعیت بزهکاری جوانان و نسبت آن با دین در 10 استان کشور" پرداخت و گفت: بزهکاری جوانان از 5 عدد 65/1 گرفته است و این نشان می دهد بزهکاری خیلی کم است و حدود 5/76 جوانان میزان بزهکاری کمی دارند.
   وی با اشاره به بررسی بزهکاری جوانان بر اساس 5 مؤلفه پرخاشگری و تخریب، کجروی فرهنگی، کجروی جنسی، کجروی اخلاقی ، سرقت و تقلب افزود:
تهران در مقایسه 10 استان میانگین بزهکاری بالاتری دارد هرچند این عدد کم است(عدد 5/1 از عدد 5) اما باید علل آن بررسی و راهکارها تبیین شود. 62 درصد از جوانان شهر تهران از بزهکاری کمی برخوردارند و 25 درصد از جوانان متوسط و تنها 13 درصد از جوانان تهرانی بزهکار هستند.
   میانگین کجروی فرهنگی و جنسی در تهران بیش از میانگین کل کشور است/ رابطه معکوس دینداری با بزهکاری
   وی افزود: میانگین ابعاد مختلف بزهکاری در شهر تهران نسبت به کل شهرهای مورد مطالعه نشان می دهد که بیشتر در کجروی فرهنگی و بعد کجروی جنسی، پرخاشگری و تخریب، سرقت و تقلب و کجروی اخلاقی است. البته این میانگین در تهران 02/2 و در میانگین شهرهای دیگر 71/1 از 5 است.
   عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران افزود: میانگین بالای بزهکاری در تهران نشان می دهد وقتی شهر بزرگ می شود میزان جرائم نیز بالا می رود و فضاهای جرم خیز و نامناسب بیشتر زمینه های رفتارهای انحرافی را ایجاد می کنند.
   وی میزان بزهکاری دختران را کمتر از پسران توصیف کرد و افزود: میزان بزهکاری افراد متأهل 5/1، مجردها63/1 و متارکه کنندگان 08/2 از 5 است که این نشان دهنده اهمیت بنیادنهای خانواده است.
   دکتر ابراهیمی در مورد نسبت بزهکاری با دینداری و پیوند دینی نیز گفت: بین ابعاد مختلف دینداری و بزهکاری رابطه معکوس وجود دارد یعنی هرچه میزان پیوند دینی و دینداری در ابعاد مختلف بیشتر باشد میزان بزهکاری کاهش پیدا می کند.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


برخی مردم پس از یک دوره بیماری به زیر خط فقر سقوط میکنند

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران با انتقاد از اینکه 70 درصد هزینه درمان از جیب بیمار پرداخت می‌شود، افزود: این هزینه‌ها برخی از مردم را پس از یک دوره بیماری به زیر خط فقر می‌کشاند.
   دکتر حسن هویدا در آستانه برگزاری همایش "اقتصاد سلامت، چالش‌ها و چشم‌اندازها" با اعلام این مطلب گفت: با تلاش‌هایی که توسط کمیسیون بهداشت و درمان مجلس جهت بهبود سرانه درمان هنگام طرح لایحه بودجه سال 90 صورت گرفت و اعتبارات قابل‌توجهی به بخش سلامت تزریق شد، امید می‌رفت که نگرانی‌های مردم در این سال در حوزه سلامت به حداقل برسد اما متأسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده است و همچنان بیماران حدود 70 درصد هزینه‌های درمانی را از جیب خود می‌پردازند.
وی تصریح کرد:
این میزان فشار هزینه‌ها می‌تواند جایگاه طبقاتی بیماران را پس از گذشت یک دوره بیماری تغییر داده و آنان را به زیر خط فقر بکشاند.
   معاون امور رفاهی و اجتماعی سازمان نظام پزشکی ادامه داد:
اینگونه گردش مالی در نظام سلامت نه تنها با اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد بلکه با استراتژی دولت عدالت محور و حامی محرومان نیز همسو نمی‌باشد و ضروری است نسبت به اصلاح وضعیت موجود اقدام عاجل به عمل آید تا مردم از هر گروه و طبقه‌ای که هستند با طیب خاطر و تنی سالم به کار و زندگی خود ادامه دهند.
   وی در ادامه وظیفه نظارت و مدیریت اقتصادی حوزه سلامت را بر عهده وزارت بهداشت دانست و اظهار کرد:
وظیفه پایش و نظارت بر اجرای برنامه‌ها و سیاستگذاریهای حوزه سلامت بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است و در مراحل بعدی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و حوزه معاونت راهبردی و نظارت ریاست‌جمهوری باید بر کم و کیف اجرای برنامه‌های حوزه سلامت نظارت داشته باشند.
   رئیس انجمن پزشکان عمومی با اشاره به نقش پزشکان عمومی در حفظ و ارتقای سلامتی جامعه، عنوان کرد: اگر امروز شاهد ریشه‌کنی بیماری آبله، فلج اطفال، سرخک و یا کنترل بیماری مالاریا، وبا و یا سایر بیماریهای واگیر که همه ساله گروه زیادی از مردم را به کام مرگ یا ناتوانی سوق می‌داد، هستیم نتیجه تلاش و کوشش مستمر این گروه از جامعه پزشکی است که خالصانه تلاش کرده و تحولی عظیم را در شاخصهای بهداشتی و درمانی کشور ایجاد کرد که این اقدام اعجاب انگیز مورد تحسین کارشناسان و سازمانهای جهانی قرار گرفت.
اما متأسفانه همین قشر از جامعه پزشکی کمترین بهره را از گردش اقتصادی نظام سلامت به دست آورده‌ و بدترین شرایط را تحمل کرده‌اند اما دست از تلاش و کوشش خود در راه تأمین، حفظ و ارتقای سلامت برنداشته‌اند.
   وی در پایان، عمده اثرات اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها در حوزه سلامت را بر اقشاری از جامعه پزشکی که در جریان فعالیت‌های حرفه‌ای خود مجبور به خرید و استفاده از وسایل و مواد مصرفی هستند، دانست و خواستار حمایت‌های جدی از این گروه جهت تأمین هزینه‌های سربار و جلوگیری از تعطیلی و ورشکستگی این مراکز شد.
همایش "اقتصاد سلامت، چالش‌ها و چشم‌اندازها" شنبه 19 آذر ماه جاری با حضور مسئولان دستگاه‌های متولی حوزه سلامت و جمعی از کارشناسان و پژوهشگران توسط سازمان نظام پزشکی برگزار خواهد شد.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     در حالی که در چند روز گذشته مسوولان ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کردند میانگین سن اعتیاد در کشور 29سال است، روز گذشته آمار دیگری درباره شروع سن اعتیاد بازگو شد و براساس آن استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به آمار رسمی سال 88 گفت: «بر پایه این آمار سن شروع اعتیاد، 15 تا 17سالگی است و روزانه 300 نوجوان وارد چرخه اعتیاد می‌شوند.» آماری که در همایش مددکاری اجتماعی در حوزه کودکان اعلام شد، روایت‌های دیگری هم داشت از جمله اینکه 49 درصد از دانشجویان به مواد دخانی اعتیاد دارند و افراد به صورت جمعی و از روش‌های آسان‌تری برای استفاده از موادمخدر استفاده می‌کنند.
   مددکاران معتقدند هیچ برنامه‌ای برای کنترل اعتیاد رو به افزایش در میان کودکان کشور وجود ندارد و همه مراکز درمانی اعتیاد، آلوده به متادون شده‌اند و کارشناسان معتقدند تا زمانی که سیستم درمانی فقط با متادون متمرکز باشد، کسی به سراغ مراکز مشاوره‌ای نمی‌رود. همچنین مددکاران اجتماعی به این اشتراک نظر رسیدند که باید فعالیت مددکاران را در محیط‌های آموزشی آزاد گذاشت.
   در پایان مدیریتم آمار به 2 میلیون نفر افزایش یافت
به گزارش ایسنا، هادی معتمدی در همایش مددکاری اجتماعی در حوزه کودکان، با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر با دغدغه جدیدی به عنوان اعتیاد نوجوانان مواجه شده‌ایم، اظهار کرد:
«درحوزه کاریمان بارها با کودکان هفت‌ و پنج ساله معتاد و حتی کودکانی که معتاد به دنیا آمده‌اند، روبه‌رو شده‌ایم..» او بر لزوم تمرکز بر موضوع اعتیاد کودکان و نوجوانان تاکید کرد: «مددکاری هزینه خشونت‌های خانگی، اعتقادات بد و کمبود مهارت‌های زندگی را کاهش می‌دهد.

   در پنج سالی که بنده مدیرکل دفتر آسیب‌های سازمان بهزیستی بودم،
از سال 70 تعداد معتادان 200 الی 300هزار نفر بود، اما در دوره پایان مدیریتم به دو میلیون نفر افزایش یافت.» معتمدی با بیان اینکه مساله اصلی پایین آمدن سن اعتیاد است، افزود: «طبق آمار رسمی در سال 88، 49درصد دانشجویان به مواد دخانی اعتیاد داشتند علاوه بر آن رویه رو به رشد نرخ اعتیاد زنان و همچنین تغییر سبک اعتیاد از سبک فردی به جمعی و خانوادگی از مسایل مورد توجه است. همچنین مساله دیگر تبدیل شدن روش‌های دشوار مصرف موادمخدر به روش‌های آسان‌تر است.» او ورود سمن‌ها در مهار اعتیاد را ضروری و ملزم دانست و گفت: «اگر سمن‌ها وارد جریان درمان اعتیاد شوند، این موضوع جدی گرفته می‌شود.»
   کودکان به درمان روان‌شناسی نیاز دارند
   در ادامه حمیدرضا طاهری، نماینده سازمان UNODC با اشاره به روش‌های درمانی سوءمصرف موادمخدر برای نوجوانان اظهار کرد: «از نظر ما امروزه مطالعات بسیاری در انواع روش‌های درمانی اعتیاد نوجوانان شده است، اما در این میان مددکاری در درمان اعتیاد نوجوانان و کودک نقش ویژه‌ای دارد. معمولا کودکان و نوجوانان درگیر موادمخدر به موادمخدر سبک‌تر وابستگی دارند و بنابراین برای درمان کودکان و نوجوانان درمان چند رشته‌ای و تمرکز بر روان‌پزشکی، روان‌شناسی و مددکاری ضرورت دارد.» او یکی از تهدیدهای بزرگ درمان‌های اعتیاد کودکان و نوجوانان را درمان‌های غیرمبتنی بر شواهد عنوان کرد و افزود: «در درمان کودکان و نوجوانان باید از تیم متبحر و روش‌های درمانی خاصی استفاده شود. درمان‌های سیستماتیک در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند چنانچه مهم‌ترین نوع درمان، خانواده‌درمانی چندبعدی یا خانواده‌درمانی عملکردی است، ضمن اینکه درمان‌های مصاحبه‌های انگیزشی بر شناخت رفتاری از لحاظ فردی نیز بسیار موثر هستند.»
   برای درمان اعتیاد کودکان برنامه‌ای تدوین نشد و پول‌ها جای دیگری خرج شد
   دیلمی‌زاده، مدیر جمعیت «تولدی دوباره» هم در این همایش پرده از برنامه‌های اجرا نشده در زمینه اعتیاد کودکان برداشت. او با بیان اینکه با وجود جلسات بسیار در سازمان بهزیستی روش درمانی خاصی برای درمان کودکان و نوجوانان مشخص نشده است، گفت: «مدیرکل سابق دفتر اعتیاد، دایم وعده تدوین پروتکل درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان را می‌داد، اما نهایتا هیچ برنامه‌ای هم تدوین نشد حتی در زمان مدیریت آقای فقیه اعتباری نیز برای تاسیس مرکز درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان اعطا شد، اما این موسسه پول را برای این هدف به کار نبرد.»
   وی با اشاره به آمار افراد بهبود یافته در گروه‌های خودیار AA و MA دیلمی‌زاده افزود: «آمارها نشان‌دهنده این است که برنامه‌های گروه‌های خودیار در تمام دنیا برای افراد بالای 40سال بسیار مفید است، اگرچه در ایران این برنامه درمانی تا سن 25سال هم جوابگو است اما مشکل اصلی این است که گروه‌های سنی زیر 17سال در گروه‌های همیار هیچ‌گاه جواب نمی‌گیرند زیرا این برنامه‌ها برای این گروه سنی مناسب نیست.»
   او با بیان اینکه جوانی که دچار اختلالات سوءمصرف مواد است، دارای اختلالات دیگری هم می‌شود، ادامه داد: «این گروه از نوجوانان معمولا در خانواده مناسبی زندگی نمی‌کنند، بنابراین گروه‌های شبه‌خانواده برای درمان این افراد تشکیل می‌شود. حمایت‌های اجتماعی توسط مددکاران بسیار مهم است و هر برنامه درمانی که سیستم درمانی مددکاری را مدنظر قرار ندهد شکست خورده است.»
   اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای،
اصلی‌ترین اعتیاد پنهان نوجوانان
خطر اعتیاد‌های دیگری از نوع بازی‌های رایانه‌ای یا وسواس خرید از دیگر تهدیداتی بود که به نظر مددکاران علایمی چون اعتیاد دارند. به نظر سعید نوروزی، مددکار اجتماعی به غیراز اعتیاد به موادمخدر انواع دیگر اعتیاد در جامعه شناخته نشده است، چنانچه اگرچه بسیاری از معتادان موادمخدر مصرف نمی‌کنند، اما رفتارهای اعتیادی را دارند که پیامد آن شبیه به پیامد اعتیاد است. او گفت که اعتیاد پنهان به اعتیادی گفته می‌شود که فرد فقط با انجام یک کار خاص، فکر کردن به یک موضوع خاص آرامش از دست رفته خود را به دست می‌آورد. برای مثال اینترنت، بازی‌های کامپیوتری و خرید از جمله اعتیادهای پنهان هستند.
   دست مددکاران در مدارس باز گذاشته شود
   آرزومندی یکی دیگر از مددکار اجتماعی حاضر در این همایش نیز با تقسیم‌بندی کودکان دچار سوءمصرف موادمخدر گفت: «این دسته از کودکان شامل کودکان خارج از دایره تحصیل (کودکان کار و خیابان و کودکانی که مدرسه را رها کرده‌اند و کاری انجام نمی‌دهند) و همچنین کودکان دانش‌آموز و دارای خانواده می‌شود.»
   همه مراکز درمانی آلوده به متادون شده‌اند
  
براتی، مدیرکل درمان اعتیاد بهزیستی نیز در این میزگرد با طرح این سوال که برای درمان معتادان تاکنون چه کاری انجام داده‌ایم، گفت: «اگرچه مددکارها در این زمینه تلاش زیادی داشته‌اند، اما معمولا تلاش‌های آنها فردی و بدون سازمان یافتگی بوده است. حتی دانش مددکاری نیز دانش نوینی نیست که در این زمینه باید تجدید نظرهایی صورت گیرد.» او با تاکید بر اینکه آماری از اعتیاد نوجوانان موجود نیست، گفت: «در موضوع درمان اعتیاد هر تلاشی کردیم اما این را هم مدنظر داشته باشید که دست ما هم بسته است.
   چنانچه یکی از اهداف من در ابتدای فعالیت‌هایم تقویت سیستم‌های روانی، اجتماعی در درمان اعتیاد بود اما این هدف من به معنی کوتاه آمدن بهزیستی از شرایط صدور مجوز به سمن‌ها نیست.» او تاکید کرد:
«همه مراکز درمانی اعتیاد آلوده به متادون شده‌اند زیرا تا زمانی که سیستم درمانی فقط با متادون متمرکز باشد، کسی به سراغ مراکز مشاوره‌ای نمی‌رود.»

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


آقای گاو!

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    در یک مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم.
قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.
هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود.
در همین هنگام، مردی با ظاهری آراسته و سر و وضعی مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:
با خانم... دبیر کلاس دومی ها کار دارم و می خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هایی بکنم.
از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت:
من "گاو" هستم ! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو، ایشان متوجه می شوند.
تعجب کردم و موضوع را با خانم دبیر که با نواخته شدن زنگ تفریح، وارد دفتر مدرسه شده بود، در میان گذاشتم.
یکه خورد و گفت: ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی فهمم...
از او خواستم پیش پدر دانش آموز یاد شده برود و به وی گفتم:
اصلاً به نظر نمی رسد اختلالی در رفتار این آقا وجود داشته باشد. حتی خیلی هم متشخص به نظر می رسد.
خانم دبیر با اکراه پذیرفت و نزد پدر دانش آموز که در گوشه ای از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: "من گاو هستم!"
- خواهش می کنم، ولی...
- شما بنده را به خوبی می شناسید.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر13 ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید...
دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: آخه، می دونید...
- بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق می دهم.
ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید.
قطعاً من هم می توانستم اندکی به شما کمک کنم.
خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم صحبت کردند.
گفت و شنود آنها طولانی، ولی توأم با صمیمیت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و با خداحافظی از همه، مدرسه را ترک کرد.
وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم.
در کنار مشخصاتی همچون نشانی و تلفن، روی آن نوشته شده بود:
دکتر... عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه...!

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    کسانی که مدعی دوستی با نظام هستند نباید کاری کنند که جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی در مقام پاسخگویی و رفع اتهام باشد و مسوولانش مجبور باشند مدام به این و آن توضیح دهند و ابراز تأسف کنند و غرامت دهند. با دشمنان نیز باید با خردمندی دشمنی کرد و الا دشمن همواره آرزومند ان است که ما مغلوب احساسات ولو پاک خود شویم و بهانه به دستش دهیم.
 

   عصرایران - سابقه استعماری انگلیس و ستم های تاریخی آن به ملت ایران در ادوار مختلف ، از مسلمات تاریخ معاصر ایران است. اگر بنا باشد نام دو کشور خارجی که بیشترین اجحاف ها را به سرزمین ایران کرده اند نام ببریم ، بی هیچ تردیدی "بریتانیا" یکی از آن دو خواهد بود.
حتی بسیاری از مشکلات امروزی ما نیز ریشه در سیاست های انگلیس دارد مانند جزایر سه گانه ایرانی که انگلیسی ها با سناریوی خود در سال ها پیش ، زمینه را برای اختلاف زایی در دهه های بعد فراهم ساختند.
این روش انگلیسی البته در جای جای جهان رد پا دارد و بسیاری از اختلافات بعضاً خونبار مرزی در آسیا و آفریقا به ترسیم های هدفمند مرزها توسط انگلیس در دوران استعمار مربوط می شود.
همین الان نیز هزاران جوان این مملکت به دلیل اصابت گلوله ها و ترکش های انگلیسی در جریان ذفاع مقدس در سینه گورستان ها خوابیده اند و یا رنج معلولیت را تا آخر عمر با خود می کشند.
همچنین انگلیس یکی از ارکان تحریم های ناعادلانه ای است که علیه ایران وضع شده و زندگی را بر ایرانیان سخت کرده است.
از این رو ، بدیهی است که هیچ ایرانی تاریخ خوانده و آینده نگری نتواند به دیده خوش بینی به بریتانیا بنگرد و تصور کند همه ستم های تاریخی و حاضر انگلیس علیه ایران ، خواب و خیالی بیش نبوده است!
البته بر آن نیستیم که مانند برخی افراد فرافکن هر کم و کاستی در داخل را فوراً به دست های آمریکایی و انگلیسی نسبت دهیم ولی واقعیت گریزی را هم دوای درد نمی دانیم.
بنابراین دانشجویان ، بسیجیان و یا هر قشر دیگری در این جامعه در اعلام مخالفت و عداوت با انگلیس - مستند به واقعیت های سابق و لاحق- ذی حق هستند و اتفاقاً از جمله نکاتی که تقریباً در میان همه ملت ایران درباره اش اتفاق نظر وجود دارد ، ستمگری و نیرنگ های تاریخی و مستمر انگلیسی هاست.
طبیعتاً اعتراض به هر سیاستی که علیه ملت ایران باشد ، حق ملت ایران است و در این میان اعتراض به سیاست های ضدایرانی انگلیس از این قاعده عقلی مستثنی نیست.
در این میان آنچه باید مورد دقت قرار بگیرد این است که اعتراضاتی مانند اعتراض به سیاست های حکومت انگلیس باید به گونه ای باشد که بیشترین نفع را برای ما داشته باشد و به آنها اجازه بهره برداری و بازگرداندن توپ به زمین ما را ندهد.
به عنوان مثال در همه دنیا رسم است که در اعتراض به سیاست های یک کشور در مقابل سفارت آن کشور تجمع کنند و تندترین و بی پرواترین نقدها و شعارها را متوجه آن کشور کنند. در چنان شرایطی کشور مورد انتقاد از یک سو پیام معترضین - که نماینده همه یا بخشی از مردم هستند - را دریافت می کند و از سوی دیگر زمینه ای برای بهره برداری نمی یابد.
اما همین که اعتراضات از هنجارهای متعارف تجاوز کند و مثلاً منتهی به حمله و تصرف سفارتخانه شود ، آنجاست که طرف مقابل می تواند خود را در موضع مظلومیت قرار دهد و به جای پاسخگویی به اعتراضات ، در مقام سوال و مطالبه گری بر آید.
ماجرای روز 8 آذر که طی آن عده ای سفارت انگلیس و اقامتگاه دیپلمات ها را مورد حمله قرار دادند و ساعاتی تصرفش کردند از همین منظر قابل بررسی است.
حمله به سفارت انگلیس
ممکن است عده ای بخواهند با استناد به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 58 ، جریانات دیروز را توضیح دهند که باید گفت این دو هیچ ربطی به هم ندارند و تحلیل مذکور در این نوشتار معطوف به جریان 13 آبان نیست .
در 13 آبان جنبش دانشجویی در فضای انقلابی سال 58 و در شرایطی که بر این باور بود که دولت موقت در برابر آمریکا مماشات می کند خود رأساً وارد عمل شد ولی در دهه چهارم استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و در حالی که مجلس و دولت متقف القول شده اند که باید با انگلیس برخورد شود و چند روز قبل نیز مجلس طرح کاهش روابط و اخراج سفیر انگلیس را تصویب کرده است ، نمی توان بین ماجراهای دیروز و 13 آبان 58 مشابه سازی کرد.
البته همان گونه که تصریح شد اصل اعتراض به سیاست های حکومت مکار بریتانیا مورد اتفاق و اجماع است اما خردمندی و زیرکی (که طبق روایات از نشانه های مومن است) ایجاب می کند که در قالب اعتراض ، بهانه به دست دشمن ندهیم.
مثلاً حمله به سفارتخانه ها آن هم در قرن 21 و آتش زدن اموال آن ، چه دردی را دوا می کند؟ آیا جز این است که توجه افکار عمومی دنیا ، به جای آن که معطوف به ستمگری های انگلیس شود ، به سمت همدردی با آن می رود؟
آیا جز این است که دولت انگلیس همه خسارت های وارده را محاسبه می کند و باز در اینجا هم نیرنگ می کند و چند برابر خسارت ها را به وزارت خارجه کشورمان صورت هزینه می فرستد و نهایتاً از جیب این ملت باید تا آخرین ریال (یا پوند) این خسارت ها نقداً تقدیم انگلیسی ها شود؟ آیا انگلیسی ها از این کشور کم خورده و برده اند که با دست خودمان هم چیزی باید به آنان بدهیم؟!
آیا جز این است که چنین کارهایی برای رسانه های ضدایرانی فرصتی طلایی ایجاد می کند تا ملت ایران را آنگونه که خودشان می خواهند معرفی کنند؟
آیا جز این است که برای اقدامات متقابل، بهانه فراهم می شود و جان دیپلمات های ما به خطر ی افتد؟
اگر کارشناسان به این جمع بندی برسند که اساساً نیازی به روابط با انگلیس نداریم و دولت و مجلس هم با این نظر هم عقیده باشند ، می شود کلاً در سفارت انگلیس را تخته کرد و تا آخرین نفر دیپلماتهایش را اخراج نمود و دیپلمات های ایرانی را هم از لندن فراخواند؛جاسوس هایشان را دستگیر کرد و به اشد مجازات رساند و اگر هم خدای ناکرده جنگی رخ دهد می توان تا جایی که در توان است به سمت دشمنان انگلیسی تیر و موشک شلیک کرد و تا آنجا که می توان ، انتقام همه زشت خویی ها و درندگی ها را از آنان گرفت.
ولی نباید کاری کنیم بریتانیایی که مجسمه ظلم است در موقعیتی قرار بگیرد که مظلوم نمایی کند ؛ به ویژه در شرایطی که غربی ها دنبال بهانه ای برای تشدید فشار علیه ایران هستند کما این که به فاصله چند ساعت از تصرف سفارت انگلیس ، شورای امنیت بیانیه ای صادر کرد و این اقدام را محکوم کرد و حال آن که در سال 1359 ، وقتی سفارت ایران در لندن به اشغال مخالفان مسلح جمهوری اسلامی درآمد و حتی چند نفر از اعضای سفارت نیز کشته و مجروح شدند ، چنین واکنشی آن هم بدین سرعت از شورای امنیت و هیچ نهاد دیگری را شاهد نبودیم (که مقایسه این دو اقدام خود بیانگر رفتارهای دوگانه غربی ها در مواجهه با مسائل جهانی است.)
اگر حمله به اماکن دیپلماتیک و از جمله سفارت انگلیس اقدام مناسبی بود ، هرگز وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیه ای از این کار تبری نمی جست و ابراز تاسف نمی کرد و هرگز پلیس جمهوری اسلامی ایران با مهاجمان برخورد و آنها را بازداشت نمی کرد.
کسانی که مدعی دوستی با نظام هستند نباید کاری کنند که جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی در مقام پاسخگویی و رفع اتهام باشد و مسوولانش مجبور باشند مدام به این و آن توضیح دهند و ابراز تأسف کنند و غرامت دهند.
با دشمنان نیز باید با خردمندی دشمنی کرد و الا دشمن همواره آرزومند ان است که ما مغلوب احساسات ولو پاک خود شویم و بهانه به دستش دهیم.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


خصومت با انگلستان، دیپلماسی واکنشی

 

خصومت با انگلستان، دیپلماسی واکنشی

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

به‌نظر نمی‌رسد تصویب لایحه دوفوریتی دیروز مبنی بر کاهش سطح روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلستان، چیزی فراتر از یک ژست دیپلماتیک باشد. اگر مجلس یا کمیسیون امنیت و خارجی اساسا خواهان قطع روابط دیپلماتیک با لندن شدند مطلب قابل‌فهم بود یا اگر مجلس از دولت درخواست می‌کرد تا سفیر انگلستان را از تهران در اعتراض به سیاست بریتانیا علیه ایران فرابخواند، این تصمیم هم باز قابل درک بود اما تقلیل سطح روابط دیپلماتیک از سفیر به کاردار، معلوم نیست که در رابطه با انگلستان از چه اهمیت و کارکردی برخوردار است؟ به همین خاطر است که مصوبه مجلس را یک ژست دیپلماتیک دانستم تا یک تصمیمی که دربرگیرنده تبعات معناداری در عرصه دیپلماتیک باشد. درواقع در 32سال گذشته، منهای هشت سال اصلاحات، روابط میان لندن و تهران «در عمل» از حد سطح کاردار هم پایین‌تر بوده است. مدت‌ها بود که شماری از نمایندگان اصولگرا درصدد کاهش سطح روابط دیپلماتیک با لندن بودند.آنان مدتی هم به دنبال جلوگیری از تحصیل و رفتن دانشجویان ایرانی به انگلستان بودند. بعد مساله تحصیل فرزندان مقامات و مسوولان ارشد کشور را مطرح کردند.لحن گفتمان‌شان درون و بیرون از مجلس به‌گونه‌ای بود که انگلستان تعمدا خواسته تا فرزندان مسوولان را به کشورش بکشاند تا هم از آنها اطلاعات کسب کند و هم اینکه پس‌فردا که آنان فارغ‌التحصیل شده و به کشور بازگشتند در خدمت منافع انگلستان باشند. برخی از نمایندگان که به دنبال لایحه دوفوریتی دیروز بودند، در همان مقاطع به گونه‌ای از «خطر» و «تهدید» تحصیل فرزندان مسوولان در انگلستان صحبت می‌کردند که انگار یک تهدید و یک خطر جدی امنیتی متوجه کشور است. بارها می‌گفتند و در روزنامه‌های دولتی می‌نوشتند که این یا آن تعداد از فرزندان مسوولان نظام به انگلستان رفته‌اند. بعد سروقت مناسبات تجاری با لندن رفتند و مساله کاهش روابط تجاری را مطرح کردند. باغ سفارت انگلستان در قلهک هم از بایگانی بیرون کشیده شد و در دستور قرار گرفت.اما ریشه ناخرسندی از انگلستان در چیست؟ به‌نظر می‌رسد که چندین دلیل وجود دارد. دلیل نخست آن است که در خصومت با انگلستان می‌خواهند نشان دهند که به اقتضای انقلابی بودن خواهان برخورد با «شیر پیر استعمار» و «روباه مکار» هستند. دلیل بعدی به بغض تاریخی بازمی‌گردد که نسبت به عملکرد بریتانیا در ایران از قرن نوزدهم به بعد وجود داشته. در اینجا اتهامات زیاد و سنگینی به انگلستان نسبت داده شده است. درواقع از نظر بسیاری از ایرانیان پرونده تاریخ عملکرد انگلستان در ایران جز سیاهی و ضربه‌زدن به منافع ایران چیز دیگری نبود. از گرفتن امتیازات عصر قاجار گرفته تا نفت، به روی کارآوردن رضاشاه، خباثت در جریان مشروطه و سعی در به انحراف کشاندن آن به دست عوامل و سرسپردگان‌شان، اداره کشور در دوران رضاشاه به صورت غیرمستقیم و وادارکردن رضاشاه به اجرای سیاست‌هایی که به نفع منافع و مصالح بریتانیا در ایران بود؛ اشغال کشور در شهریور 1320 و به روی کار آوردن محمدرضا پهلوی توسط فروغی و سایر ایادی وابسته به انگلستان؛ رویارویی با دولت ملی دکتر محمد مصدق در جریان ملی شدن نفت و نهایتا اجرای کودتای 28مرداد سال 32 با همدستی آمریکا؛ اجرای سیاست‌های ضدملی از سال 32 تا انقلاب در سال 57 از طریق محمدرضا پهلوی؛ تشویق شاه به سرکوب مبارزان و معترضان در دوران انقلاب؛ جدا کردن بحرین از ایران، همدستی با ضدانقلابیون بعد از پیروزی انقلاب و تلاش در جهت ضربه زدن به انقلاب اسلامی؛ همکاری با صدام حسین در دوران جنگ تحمیلی و سایر اقدامات و کارهای ضدملی دیگر لندن تا همین اواخر. اینها صرفا بخشی از کیفرخواست ما علیه لندن است. انگلستان مرتکب گناهان و جنایات بسیار دیگری هم علیه ملت ایران شده است؛ تلاش در جهت جدایی دین از سیاست، ساختن مذاهب جعلی در ایران برای ضربه زدن به اسلام و روحانیت، اشاعه فراماسونری برای پیشبرد سیاست‌های ضدملی و ضداسلامی و سایر اقداماتی که در کل در جهت رویارویی با فرهنگ ملی، ایرانی و اسلامی‌مان بوده است. اینکه چقدر از این کیفرخواست واقعیت‌های تاریخی است و چقدر نیست، موضوع این یادداشت نیست. آنچه مسلم است فرهنگ سیاسی قدیمی و سنتی «دایی‌جان ناپلئونی» و اینکه «کار، کار انگلیسی‌هاست» و اینکه «برگی از روی درخت برای مملکت نمی‌افتد مگر به اراده لندن باشد» و اینکه «انگلستان پشت هر ماجراجویی و هر اتفاق بزرگی در ایران بوده» و اینکه سیاست انگلستان در ایران «تفرقه بینداز و حکومت‌کن بوده»، پدیده‌هایی نیستند که بتوان انتظار داشت به‌تدریج از ذهن‌ها پاک شوند و درک واقع‌بینانه از تاریخ بدهند. هنوز بعد از گذشت 32سال از انقلاب تمامی برنامه‌های رادیو و تلویزیون‌مان که در خصوص تاریخ معاصر ایران است، مملو از «فرضیه‌های دایی‌جان ناپلئونی» و «کار، کار انگلیسی‌ها» هستند. برنامه‌هایی که افراد عامی جامعه در آنها نیستند بلکه استادان دانشگاهی و صاحب‌نظران تحصیلکرده دانشگاهی آنها را تهیه می‌کنند. اما بالاخره از یک جایی باید یک نگاه دیگر به گذشته‌مان بیندازیم. عمری است هرچه مساله در مملکت بوده، تلاش کرده‌ایم که جملگی را بر سر استعمار، بر سر انگلستان، بریزیم. بنا و قرار نبوده که انگلستان در ایران حافظ منافع ایران و ایرانیان باشد. همچنان‌که ما نیز در هر کشوری به دنبال مصالح و منافع خودمان هستیم. بنابراین باید تصمیم‌گیری‌های مرتبط با دیپلماسی، نشات گرفته از واقع‌بینی و به دور از احساسات باشد

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


مردم چقدر به مجازات مفسدین اقتصادی امیدوارند؟

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     آنگونه که از شواهد و قرائن پیداست و جسته و گریخته از زبان مسئولان مرتبط با پرونده تخلف مالی بزرگ شنیده می‌شود، رسیدگی به این پرونده درحال نزدیک شدن به مراحل پایانی است و اگر اتفاق خاصی نیفتد، به زودی باید شاهد صدور کیفرخواست بزرگترین و بی‌سابقه‌ترین تخلف مالی تاریخ اقتصاد ایران باشیم، تخلفی که به اعتبار همین بی‌سابقه بودن و دامنه بسیار وسیع تأثیرگذار، افکار عمومی نیز انتظارات فراوانی در مورد رسیدگی به آن دارد که عدم برآورده شدن این توقعات می‌تواند پیامدهای نامطلوبی به دنبال داشته باشد.
   *واقعیت این است که عدم رسیدگی مناسب به این پرونده که می‌تواند در قالب صدور کیفرخواستی سطحی و در حد عوامل دون پایه و اجرایی این تخلف بروز یابد به دو علت لطمات بزرگی به اعتماد و سرمایه اجتماعی وارد می‌سازد؛ نخست اینکه مدیریت نادرست و هیجانی پیامدهای این تخلف بزرگ، بسیار بیشتر از آنچه لازم بود، افکار عمومی را درگیر مسئله کرد. این سخن به این معنا نیست که تخلف صورت گرفته کوچک و کم اهمیت بوده یا جامعه حق نداشته در مورد حقی که از بیت‌المال ضایع شده است، اطلاعات کافی داشته باشد،‌ بلکه سخن بر سر این است که یک سیستم کار بلد و با تجربه، می‌تواند در هنگام وقوع چنین مواردی ضمن اطلاع‌رسانی صحیح، شفاف و هدفمند به افکار عمومی از ایجاد هیجان و التهاب بی‌منطق در جامعه جلوگیری کند تا به این ترتیب دستگاه‌های مسئول بتوانند در فضاهایی منطقی به مسئله رسیدگی کنند ... نکته دومی که درحال حاضر دغدغه‌های دلسوزان کشور را زیاد کرده، سابقه‌ای است که از رسیدگی به این قبیل پرونده‌ها و تخلفات در کشور وجود دارد و متأسفانه افکار عمومی هم با استناد به همین سوابق، امیدواری چندانی به نتایج رسیدگی‌های قضایی به تخلفاتی در این ابعاد ندارد.
   *در چنین شرایطی، نکته قابل توجه اینست که در کنار دشواریهایی که دستگاه قضایی با آن مواجه است، فرصتی طلایی و کم‌نظیر هم در اختیار قوه قضائیه قرار گرفته است تا با به نمایش گذاشتن رفتاری مستقل و اراده‌ای خلل ناپذیر در به فرجام رساندن این پرونده بزرگ، علاوه بر اینکه سوابق تلخ گذشته را برای همیشه به بایگانی بفرستد، چهره‌ای مقتدر، عدالت‌طلب و مستقل از خود نشان دهد و به این ترتیب خدمتی بزرگ به نظام و سرمایه اجتماعی کشور کرده باشد.

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     «نمی‌خواهند بگذارند دولت کارش را انجام دهد»، این جمله‌ای است که بار‌ها و بار‌ها احمدی‌نژاد در مقاطع زمانی مختلف و در شرایط سیاسی گوناگون از مناظرات انتخاباتی گرفته تا انتشار اسناد تخلف‌های مالی نزدیکانش و استیضاح وزرای کابینه‌اش و حتی در زمان افشای نقش دولتی‌ها در اختلاس بزرگ 3000 میلیارد تومانی بر زبان آورده است.
   این سنخ جملات و عبارات همیشه در زمان دیدارهای عمومی بر زبان احمدی‌نژاد جاری می‌شود و نکته جالب این است که هموراه یک مقدمه چینی زیرکانه پیش از بیان این جمله از سوی احمدی‌نژاد صورت می‌گیرد. مقدمه بیان این جمله شرح خدمات دولت در ارائه سهام عدالت و پرداخت یارانه‌های نقدی و فشردن گلوی سرمایه داران است. جملاتی که به شدت در فضای عمومی مقبول می‌افتد و مخاطب را به شور و هیجان می‌اندازد و مخاطب را به این سمت و سو هدایت می کند که گویی هر که نقدی بر دولت وارد کرده و هر که تخلفی را از دولتیان پی گرفته قرار است پول یارانه های مردم را از دستشان خارج کند یا دولت را از پرداخت این پول و سهام عدالت مانع شود.
تاکتیک احمدی‌نژاد چگونه کار می‌کند؟
   تیم سیاسی احمدی‌نژاد از‌‌ همان ابتدا طبقه محروم و ساکنان شهرهای کوچک و حاشیه‌ای را به عنوان پشتوانه اجتماعی خود برگزید و شعارهای خود را متناسب با خواسته‌های آن‌ها تنظیم کرد.
طرح سهام عدالت، پرداخت پول در جواب به نامه‌های مردمی، پرداخت یارانه نقدی و اعطای وام‌های خرد از برنامه‌های اقتصادی برای جذب هر چه بیشتر این طیف از مردم بود.
   برنامه‌هایی که البته با شعار درست و اصولی کم کردن فاصله فقیر و غنی و توزیع عادلانه ثروت همراه بود.
 در عمل اما به دلیل عدم برنامه ریزی منسجم و ریشه‌ای برای حل مسئله قشر کم درآمد، احمدی‌نژاد به پشتوانه افزایش چشم گیر قیمت نفت، تنها به سرازیر کردن نقدینگی به سمت جامعه اکتفا کرد که نتیجه بلافصل آن افزایش نرخ تورم بود.
   در حقیقت اگر چه وام‌های خرد، یارانه‌های نقدی و پول‌های هدیه‌ای تا حدودی مشکلات آنی و فوری طبقه فرودست جامعه را التیام بخشیده است
اما بی‌ثباتی اقتصادی‌ای که در نتیجه تورم و افزایش نرخ ارز گریبان تولیدکنندگان داخلی را گرفت سبب شد فرآیند تعدیل نیروی کار و بیکارسازی، شیب صعودی پیدا کند که در میان مدت و بلند مدت اتفاقا بیشترین آسیب را به طبقه فرودست وارد خواهد کرد. اثراتی که هم اکنون کم کم خودشان را نشان داده‌اند و افزایش نرخ تورم به 19. 8 درصد و پایین رفتن رتبه کشور در آمار جهانی رونق کسب و کار تنها بخش کوچکی از این مشکلات است.
نمی‌گذارند...
   اما هدف دولت از طرح برنامه‌های بلندپروازانه اقتصادی و سردادن شعارهای آرمانی چیست؟ برای نمونه با توجه به افزایش نرخ بیکاری در4 سال اخیر چرا احمدی‌نژاد می‌گوید تا سال 91 بیکاری را ریشه کن خواهد کرد؟  چرا هر گاه دولت در معرض پرسش قرار می گیرد و سستی ها و نقایص تیم دولت عیان می شود احمدی نژاد یک سخنرانی "نمی گذارندی" انجام می دهد؟
   به نظر می‌رسد دولت از این جهت این تاکتیک را به کار می‌برد تا در شرایط فعلی که اسناد و مدارکی غیرقابل انکار از دست اندازی تیم انحرافی دولت به بیت المال وجود دارد، اذهان عمومی را از این ماجرا منحرف کند.
   از سوی دیگر در برنامه‌ای بلند مدت، دولت دو هدف عمده را از طرح مکرر وعده‌ها و مکانیزم‌های اقتصادی که فاقد پشتوانه اجرایی و حتی تاییدیه قانونی هستند، دنبال می‌کند. به نظر می‌رسد هدف اول این باشد که توجه بخش عمده‌ای از مردم که مخاطبان دولت هستند به جای بدبین شدن نسبت به عملکرد دولت، به سمت و سوی ناکارآمدی و مانع تراشی نهاد‌ها و جریان‌های منتقد دولت معطوف شود و پس از ایجاد این فاز تقابلی مردم-حاکمیت با به گروگان گرفتن طرح‌های عمده اقتصادی همانند سهام عدالت و هدفمندی یارانه‌ها و بمباران کردن اذهان عمومی با شعارهای عجیب و غریب و وعده‌های توخالی برای حل همه مشکلات در آینده نزدیک،  نظام را ناگزیر به پذیرش خواسته‌ها و برنامه‌های خویش سازد و خود را به عنوان یگانه منجی به پایان رساندن چنین مکانیزم‌هایی مطرح کند.
   چنین طرحی از آن جهت حائز اهمیت است که در اصل، حضور و نفوذ سیاسی جریان احمدی‌نژاد که خیال جدا شدن از جریان انحرافی را ندارد، در آینده سیاسی کشور تضمین می‌کند و دست سایر بخش‌های نظام را برای برخورد با مفاسد و سستی‌های تیم احمدی‌نژاد می‌بندد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی