سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

نهنگ آبی نقشی در خودکشی این دو دحتر داشته؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  نهنگ آبی نقشی در خودکشی این دو دحتر داشته؟ ...

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

خبرآنلاین، وبلاگ خراسانی، علیرضا : دو دختر اصفهانی دست به خودکشی زدند. بخش خبری بیست و سی با نقل ناصحیح از پلیس، این خودکشی را به چالش نهنگ آبی وصل کرد.
صدا و سیما به عنوان رسانه سنتی که خیال ندارد کمی حرفه‌ای کار کند؛ سعی کرد به فضای مجازی بتازد. پلیس خودکشی را تلویحا به فضای مجازی نسبت داد و بیست و سی به چالش نهنگ آبی؛ فارغ از اینکه هر دو اشتباه می‌کنند. {لینک}
بخش خبری بیست و سی با ارتباط دادن خودکشی دو دختر اصفهانی به چالش نهنگ آبی، موج منفی علیه فضای مجازی به عنوان رقیب رسانه‌ای خود به راه انداخت که متاسفانه باعث شد تا فردی مانند وزیر ارتباطات هم در این باره موضع‌گیری کند.
وزیر تازه‌کار که ظاهرا اطلاع نداشته است که چالش نهنگ آبی وجود خارجی ندارد و توسعه دهنده روسی آن ماهها پیش بازداشت شده؛ بعدا متوجه شد که اصلا خودکشی دو دختر اصفهانی ربطی به این چالش نداشته و اصلا ربطی به فضای مجازی هم نداشته است.{لینک} {لینک}
نکته قابل تامل اینکه وزیر در پست اینستاگرامی خود
{لینک} نوشته بود:"باور به هر خبری در فضای مجازی و بازپخش بدون اطمینان از صحت آن باعث از بین رفتن امنیت روانی جامعه است."
حالا معلوم شده است که خودکشی آن دو دختر ربطی به نهنگ و فضای مجازی و ... نداشته است. سخنگوی وزارت بهداشت نیز گفته است:
طبق گزارش‌های جهانی، انتشار اخبار خودکشی در رسانه‌های بزرگ تا یک هفته 10 درصد آمار خودکشی را افزایش می‌دهد.
{لینک} در یک ماهی که صدا و سیما خبر نهنگ آبی را در بوق و کرنا کرده است، باید دید چقدر توانسته جان مردم را نجات دهد یا بالعکس!
نتایجی که از این داستان می شود گرفت به شرح زیر است:
وزیر جوان و مسوول فضای مجازی کشور، خود نباید در دام دروغ‌های رسانه‌ای بیفتد. حال این رسانه سنتی باشد یا مجازی! و همچنین انتشار پست‌های اینستاگرامی خود را نیز با دقت بیشتری انجام دهد.
کوبیدن فضای مجازی توسط صدا و سیما امری طبیعی است. چرا که همچنان به آن به چشم هوو نگاه می‌کند و متاسفانه دروغ پردازی در رسانه سنتی باعث گرایش بیشتر مردم به دروغ‌های مجازی می‌شود.
در بوق و کرنا کردن مسائل قابل حلِ فضای مجازی به صورت موضوعی غیر قابل حل، به معنای اعتراف به عاجز بودن در حل مشکل دارد و نشان از چینش افراد ناوارد در سمت‌هایی دارد که لایق آن نیستند.
بهتر است مسائل جامعه را بدون پرپاگاندا و در حاشیه بردن حل کنیم. وقتی مسئله ای حل می‌شود همه مردم جامعه از آن انتفاع خواهند برد و دوام و بقای سیستم شهروندی - با کمترین هزینه- تضمین می‌شود.
 بیایید دروغ نگوییم، چه در فضای سنتی چه در فضای مجازی؛ تا 99 درصد از مشکلات زندگی اجتماعی-سیاسی‌مان خودبه‌خود حل شود.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


مفسد اقتصادی هم دوست دارد دغدغه ائمه جمعه حجاب باشد ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 مفسد اقتصادی هم دوست دارد دغدغه ائمه جمعه حجاب باشد ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

* اخیراً کلیپی از صحبت‌های شما (محمد رضا زائری) درباره حجاب در شبکه‌های اجتماعی پخش شد که انتقاداتی به همراه داشت، قضیه چه بود؟
 کلیپ منتشرشده تقطیع و برشی جهت‌دار از یک برنامه تلویزیونی50 دقیقه‌ای با نام 36 بود که به مناسبت 36 سالگی انقلاب در ایام دهه فجر پخش می‌شد و در هر قسمت یک کار‌شناس به موضوع آن برنامه می‌پرداخت و از آقایانی مانند دکتر حداد عادل و دکتر محسن رضایی گرفته تا دکتر مرندی و حاج آقای حسینیان حضور داشتند، این برنامه اولین قسمتش به موضوع حجاب اختصاص یافت و من در آن قسمت حضور داشتم و اصلا برنامه حجاب را به عنوان یکی از مهم‌ترین مظاهر انقلاب و یک موضوع شاخص در انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده بود و فضای بحث ما اتفاقا اهمیت و حساسیت موضوع حجاب بود و در چنین محیطی مباحث مطرح شد. البته آن 50 دقیقه هم گزیده مباحثات دو ساعته ما بود
و طبیعتاً وقتی شما یک فایل تصویری چند دقیقه‌ای را از یک مباحثه دو ساعته می‌بینید، برداشت و احساستان خیلی متفاوت خواهد بود.
*می‌دانید که این فایل تصویری بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت و تحلیل‌های مختلفی هم درباره آن ارائه شد و بسیاری هم از برخورد تند شما با آن خانم محجبه ناراحت بودند.
 بله، من خودم واقعاً از این بابت متأسفم و اجازه بدهید صراحتاً به این موضوع اعتراف کنم که این نوع انتشار کلیپ باعث ناراحتی من شد،
البته دوستانی که من را می‌شناسند می‌دانند که از سال‌ها قبل من لحن گفتگو‌هایم حتی در تلویزیون صریح و بی‌ملاحظه و شفاف است اما از این بابت الآن ناراحتم که احساس می‌کنم شکل گزینشی کلیپ باعث شده یک مباحثه درون‌گفتمانی به شکل ناخواسته خارج از فضای گفتگو به دست این و آن برسد، مثل اینکه مثلاً من در خانه با پسرم دعوا می‌کنم اما هیچ وقت دلم نمی‌خواهد صدای ما را همسایه بشنود، خوب وقتی کسی برنامه را به طور کامل مشاهده کند، سوء تفاهمی برایش پیش نمی‌آید اما دیدن این فایل کوتاه طبعاً موجب برداشت‌های مختلف می‌شود، چنان که شنیدم برخی شبکه‌های ماهواره‌ای یا سایت‌های ضدانقلاب تحلیل‌های عجیب و غریبی هم داشته‌اند که مثلاً اتاق فکر رژیم برنامه‌ریزی کرده این شخص را جلو بفرستد، بحث آزادی حجاب را مطرح کند و یک نفر از مردم مخالف باشد تا این طوری جا بیاندازند که حکومت می‌خواهد حجاب را آزاد کند ولی مردم نمی‌خواهند! یا تحلیل‌های دیگر...
* حالا اصلا به نظر شما آیا حکومت اسلامی حق دخالت در موضوعی مثل پوشش بانوان را دارد؟
 در رابطه با این سوال که آیا نظام اسلامی حق ورود به مساله حجاب را دارد، نظر شخصی و اعتقادی من این است که بله حاکمیت و نظام اسلامی می‌تواند در همه شئون و زمینه‌های زندگی اجتماعی و جامعه ورود پیدا کند، این در بعد نظری و علمی و تئوریک و اعتقادی است لیکن مسأله دخالت حاکمیت در شؤون اجتماعی زندگی روزمره مردم بُعد اساسی‌اش تدبیر و تعقل حاکمیتی است و امکان وقوعی آن نه مسأله فقهی و نظری.
لذا در مورد اینکه برخورد حکومتی با بدحجابی صورت گیرد، من معتقدم نمی‌توان برخورد حکومتی کرد همانگونه که عملاً نمی‌توان با مثلا تیغ‌زدن صورت توسط آقایان برخورد کرد و در این زمینه باید با هوشمندی و تدبیر خاصی وارد شد و کنترل اجتماعی توسط خود مردم را افزایش داد و زمینه‌های باور و درک عمومی را تقویت کرد. یعنی مساله بیشتر حکمت و تدبیر عملی اداره جامعه است تا بحث‌های اعتقادی و نظری.
* منظورتان از این حکمت اداره جامعه دقیقاً چیست آیا مگر این نظام حاکمیت دینی در‌‌ همان چارچوب مبانی فقهی و اسلامی نیست؟
 ما در جمهوری اسلامی برای نخستین بار بعد از قرن‌ها تجربه عملی حاکمیت دینی را پیدا کرده‌ایم، امام راحل درباره روز دوازدهم فروردین جمله عجیبی دارند، می‌فرمایند: «صبحگاه 12 فروردین روز نخستین حکومت الله است» یعنی برای نخستین بار در تاریخ معاصر و بین نمونه‌های مختلف نظام‌های سیاسی یک فرصت برای دین به وجود آمده تا حکومت کند و تجربه داشته باشد. حالا که بحث حاکمیت پیش می‌آید قصه کاملا با حرف‌های توی حجره و کتاب فرق می‌کند، شما می‌بینید که امام با بسیاری از علما و بزرگان حوزه در این موضوع دچار اختلاف نظر جدی شد و با برخی از روحانیان سنتی حتی درگیر شدند و گاهی با تعابیری تند مثل آخوندهای بیسواد و متحجر از برخی نام می‌برند و حتی بالا‌تر از این خود حضرت امام ادبیات و نظر فقهی و موضعشان در خیلی امور به تدریج دستخوش تحول شد و از دهه سی و چهل تا سال 68 که فوت کردند در موارد مختلفی از حق رأی خانم‌ها تا موضوع شطرنج و موسیقی و سینما و تلویزیون و امثال این‌ها نظرات متفاوتی پیدا کردند. البته جای این بحث به شکل مفصل اینجا نیست ولی اجمالش این است که به هرحال ...
 در جایگاه حاکم شرایط متفاوت می‌شود؟
 بله، دقیقاً. کما اینکه شما وقتی پدر مثلا چهل ـ پنجاه ساله یک خانواده باشی در برخورد عینی با نوجوان و جوانت خیلی موضعت فرق می‌کند با چیزهایی که در سن بیست سالگی مثلاً بالای منبر می‌گفتی. یکی از دوستان می‌گفتند در لبنان با یک خانواده شهید روبرو شدیم که خواهر آن شهید بی‌حجاب بود ما به پدر شهید اعتراض کردیم که چرا برخورد نمی‌کنی؟ گفت شرایط اینجا با ایران فرق می‌کند، من اگر بخواهم توی گوشش بزنم شب به خانه بر نمی‌گردد، من می‌خواهم شب بیاید توی خانه خودم بخوابد! وضع حاکم جامعه هم همین است و موضعش موضع پدر این مردم است و کافل ایتام آل محمد و همین آدم‌هایی که ما با این سر و وضع توی خیابان می‌بینیم، همین‌ها عیال ولی فقیه و حاکم شرعند.
* یعنی حاکمیت باید پدرانه برخورد کند؟
 بله، این تجربه جدیدی است، ببینید بعد از قرن‌ها فرصت حکومت دینی به وجود آمده و الگویی است برای منطقه و جهان و همه کشورهایی که با بیداری اسلامی دچار یک خلأ جدی هستند و دنبال یک نسخه عملی برای اداره جامعه می‌گردند. همه ما می‌دانیم که طی قرن‌ها علما و فقهای شیعه تجربه حاکمیت نداشته‌اند و برای همین فقه ما و نظام آموزشی حوزه‌های ما بیشتر گرایش فردی دارد و حالا در جمهوری اسلامی داریم آزمون و خطا می‌کنیم، برای ساختارسازی حاکمیتی بر اساس آن مبانی فقهی. خوب وقتی بحث حاکمیت پیش می‌آید مسأله اولویت‌ها مطرح می‌شود و مبنای اداره جامعه دیگر آرمان‌ها و ایده‌آل‌های مطلق ‌انگارانه ذهنی نیست بلکه مسأله انتخاب بین بد و بد‌تر یا خوب و خوب‌تر است. ما اگر در آن فضای نظری داخل حجره از یک فقیه بپرسیم آیا به یک معتاد سرنگ بدهیم یا نه؟ خواهد گفت هرگز! این اعانت بر ظلم و فساد است و جایز نیست، اما‌‌ همان فقیه اگر متصدی اداره جامعه بشود، می‌بیند که چاره‌ای ندارد جز اینکه سرنگ بهداشتی را بین معتاد‌ها یا داخل زندان توزیع کند بلکه بالا‌تر از آن یک قلم محصول بهداشتی دیگر را نیز -که نام نمی‌برم- مجبور است توزیع کند، چون اگر او سرنگ بهداشتی ندهد آن‌ها کار خودشان را خواهند کرد! و شیوع ایدز دامن همین جامعه‌ای را خواهد گرفت که این فقیه باید اداره‌اش کند و زن و بچه همین فقیه توی ان جامعه زندگی می‌کنند و به درمانگاه و دندانپزشکی می‌روند، پس اینجا مجبور می‌شود بین بد و بد‌تر تصمیم بگیرد و لذا همین فقیه که تا دیروز می‌گفت مثلا ًتخریب مسجد به هیچ وجه جایز نیست برای احداث اتوبان و حل مشکل ترافیک حکم به تخریب مسجد هم می‌دهد. شما نامه حضرت امام به مرحوم آیت‌الله قدیری را ببینید حرف حضرت امام از موضع فقیه متصدی حکم است نه فقیه داخل مدرسه علمیه، به هر حال این فقه اولویت چیزی است که فقهای ما در معرض این نبوده‌اند که به آن بپردازند.
*می‌خواهید بگویید شاید حجاب مثلاً گاهی اولویت ما نباشد؟
 من با شاید نمی‌گویم، بلکه با قاطعیت عرض می‌کنم. من این طور می‌فهمم که اولویت ما باید توجه به ربا و رشوه‌ای باشد که دامن جامعه و زندگی مردم را گرفته، توجه به شرایط اقتصادی که باعث شده خیلی افراد خمس ندهند، نزولخواری بازار ما را گرفته است که در روایت داریم یک ریال ربا از هفتاد بار فلان‌کردن شخص با مادرش در کنار کعبه بد‌تر است! شما هیچ ‌وقت مشابه چنین چیزی را درباره حجاب شنیده‌اید؟ این مفاسد است که باعث می‌شود مال مردم ناپاک شود و دیگر هیچ پیام و تبلیغ دینی اثر نداشته باشد، اولویت به نظر من ترویج روضه‌های خانگی و محبت اهل بیت علیهم السلام است، اولویت به اعتقاد من تفهیم مخاطب و اقناع او نسبت به خطر بی‌بند و باری شبکه‌های ماهواره‌ای است که دارد بنیان خانواده‌ها و اخلاق و عفت عمومی را نابود می‌کند، اگر اولویت بخواهیم تعیین کنیم اولویت قطعاً توجه به بحران خانواده است و تهدیدی که کیان خانواده را در معرض نابودی قرار داده است.
 امروز که جمهوری اسلامی برای اولین بار در تاریخ، پوزه غرب را به خاک مالیده و جبهه‌ای در مقابل استکبار جهانی تشکیل داده، اولویت این است که مخاطب را برای مقابله با آمریکا و توطئه‌هایش هشیار و بیدار کنیم، باید مخاطبان را فارغ از وضع حجاب و پوش‌شان در مقابل دشمن به صف کنیم مثل لبنان یا سوریه و عراق که بسیاری فارغ از ظواهر در مقابل دشمن ایستاده‌اند و از مقاومت و حزب‌الله دفاع می‌کنند یا اول انقلاب خودمان که خیلی خانم‌ها بی‌حجاب بودند و به مرور حجاب را انتخاب کردند و از بهترین مؤمنین شده‌اند. اولویت به نظر من تشکیل دادن این جبهه جهانی در مقابل دشمن است که می‌تواند الگویی برای همه مستضعفان جهان باشد و برای همین معتقدم اولویت اغراق‌آمیز دادن به حجاب و همه مشکلات را فقط در ظاهر حجاب خلاصه‌کردن آدرس غلط دادن است. دشمن هم اتفاقا دلش می‌خواهد ما سرمان به حجاب گرم باشد و نفهمیم چه توطئه‌ای دارد، آن مفسد اقتصادی هم ترجیح می‌دهد همه بزرگان و علما و ائمه جمعه ما دغدغه‌شان فقط بشود ظاهر خانم‌ها و کاری به چپاول بیت‌المال نداشته باشند و به جای فریاد کشیدن بر سر دزدان و غارتگران فقط بر سر خانم‌های بدحجاب نهیب بزنند. به صراحت عرض می‌کنم خیلی‌ها هستند که تلاش می‌کنند ما به جای مشغول شدن به حل مشکلات کلان سرمان به قضیه حجاب گرم باشد.
* یعنی می‌گویید قضیه حجاب را باید‌‌ رها کرد؟
 خیر، بر عکس می‌گویم باید حکیمانه علاج کرد، من حرفم برعکس این است که قضیه حجاب مهم است و باید به ریشه‌هایش پرداخت نه به ظاهر امر. باید به سراغ علت رفت نه اینکه با معلول سرگرم بشویم. من هم وقتی برخی صحنه‌ها را توی کوچه و خیابان می‌بینم نه فقط به عنوان یک مسلمان مؤمن بلکه به عنوان یک شهروند، به عنوان یک پدر به شدت آزرده می‌شوم و متأثر و متاسف می‌شوم و بسیار بسیار آزرده‌ام اما فکر می‌کنم چیزهای دیگری هم هست که باید به خاطر آن‌ها آزرده شویم. عبارت «کیلا یتبیغ بالفقیر فقره» و امثال آن در نهج البلاغه و سیره حضرت امیر(ع) به عنوان حاکم اسلامی به ما آدرس درست می‌دهد که به جای برخورد با معلول باید با علت برخورد کرد. شما مطمئن باشید یک جایی در خلوتی کسی رشوه‌ای گرفته و بیت‌المال را به توبره کشیده که اینجا در علن و توی خیابان گردن و بازویی برهنه می‌شود.
*البته معمولاً ما اینقدر به عمق قضیه توجه نمی‌کنیم!
 دلیلش این است که ساختار درک و دریافت ما معمولاً بر اساس حس است و ما خیلی حسی هستیم و ساختار شخصیتمان بر اساس درک گوش و چشم و حس لامسه است نه درک و دریافت‌های عقلی و به قول یکی از دوستان مثلاً در موزه یک تابلو یا مجسمه را تا با دستمان لمس نکنیم راضی نمی‌شویم، به خاطر همین هر چه نخبگان و کار‌شناسان به ما بگویند نتیجه فلان روش و شیوه بهمان اتفاق است تا سرمان نیاید و گرفتار نشویم باور نمی‌کنیم و جدی‌اش نمی‌گیریم. الآن هم ممکن است وقتی کسی می‌گوید نتیجه فساد اقتصادی بحران اخلاقی است ما منتظریم روزی برسد تا همین پرده از ظاهر نسبتاً قابل تحمل جامعه هم کنار برود و عمق فاجعه را ببینیم تا باور کنیم و برای همین من کاملاً معتقدم همین مقدار وضع قابل‌تحمل فعلی توی خیابان‌ها نتیجه خون شهدا و آه مادران شهدا و دعای جانبازان شیمیایی و نماز شب جوانان مؤمن است وگرنه با برخی مسائل و فسادهای اقتصادی پشت پرده باید منطقاً الآن وسط خیابان بعضی صحنه‌های فجیع را می‌دیدیم!
 از این بحث که بگذریم چیز دیگری که عنوان می‌شود «حق» آزادی پوشش برای شهروندان است که آیا این حق اصلا وجود دارد یا نه! اگر بر موازین اسلامی بخواهیم عمل کنیم آیا این حق قابل بررسی است یا کلا باطل است و آیا حقوق دیگری که بیشتر جنبه حق‌الله دارند تاحق الناس مانند شرابخواری، پوشش مردان، پارتی و ... را هم باید در گروه این حق قرار دهیم؟
 ببینید تا وقتی طرف در چهار دیواری خودش دارد زندگی می‌کند، هیچکس نمی‌تواند به رفتار او و زندگی‌اش کاری داشته باشد و حکومت هم حق ندارد به خانه او وارد شود و تجسس کند این آزادی فرد است و «لا اکراه فی الدین» یعنی ما قرار نیست کسی را مجبور کنیم که مثلا صبح بلند شود نماز بخواند، اما وقتی مساله به سطح جامعه و روابط عمومی و اجتماعی افراد می‌رسد دیگر مسأله شخصی و فردی نیست بلکه حیثیت عامه است که به حاکمیت مربوط است و به اصطلاح آزادی شخصی افراد تا وقتی است که تعارض با آزادی‌های دیگر پیدا نکند.
* خوب اینکه فرمودید با برخورد حکومتی با بدحجابی مخالفید، این شاید برای عموم مردم مثل‌‌ همان تیغ‌زدن به جهت کثرت امکان برخورد نباشد اما برخی‌ها که به صورت سازماندهی شده به صورت مانکن برای تبلیغ مد خاص هنجارشکنی در خیابان‌ها تردد می‌کنند و یا اینکه برخی افرادی که کاملا هنجارشکنانه در اماکن عمومی ظاهر می‌شوند به طوری که شاید خانم‌ها نیز از تیپ آن‌ها برنجند چطور؟
 ببینید اینجا‌‌ همان بحث تدبیر و حکمت مطرح می‌شود، من حالا باید به عنوان حاکم ببینم چه چیزی را می‌توانم واقعا جلوگیری کنم و از دستم بر می‌آید و تا آخر هم می‌توانم پایش بایستم. این دیگر به حکمت قانونگذاری و سیاستگذاری من حاکم بر می‌گردد، چون خیلی چیز‌ها هست که در مقام حرف و فکر خوب است اما در مرحله عمل مشکل پیدا می‌کند، مثلاً ما در قانون اساسی تحصیل رایگان را هم داریم ولی آیا می‌توانیم با شرایط فعلی تأمینش کنیم؟ گاهی مصالح ما اقتضا نمی‌کند مثلاً وقتی گشت ارشاد در یک دوره‌ای خیلی برخورد تندی با خانم‌های به اصطلاح بدحجاب می‌کرد عکس‌هایش در رسانه‌های دنیا منتشر می‌شد و یادم هست در لبنان روزنامه‌های جریان مخالف حزب‌الله این عکس‌ها را چاپ می‌کردند و به مردم می‌گفتند مراقب باشید، اگر طرفداران ایران قدرت پیدا کنند و زورشان برسد همین وضع در لبنان خواهد بود! و شما می‌توانید تصور کنید در شرایط سخت درگیری‌های سیاسی حزب‌الله با جریان‌های وابسته به آمریکا و اسراییل این گونه تبلیغات منفی چه اثری داشت.
 وقتی من با حکمت و تدبیر برنامه‌ریزی کنم دایره قانون را اینقدر تنگ نمی‌گیرم که نتوانم پایش بایستم،
وقتی دایره قانون حکیمانه تعریف شود آن وقت با کسی که هدفمند و حساب شده به ترویج فساد مشغول باشد می‌توان برخورد کرد، چون از قبل زمینه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای برای مفاهمه عمومی ایجاد شده و همه مردم آن را افساد می‌دانند و خود مردم خواهان برخورد و مقابله با آن هستند.
* فرمودید برخورد راه حل این مساله افزایش کنترل اجتماعی و تقویت زمینه‌های باور عمومی است. چه راهکارهایی را در این دو زمینه پیشنهاد می‌کنید؟
 ببینید باید اولاً زمینه عمومی جامعه چنان با حیا و عفاف شکل بگیرد که خود به خود حجاب به عنوان ظهور بیرونی حیا و عفت حاصل شود.
یکی از اشتباهات راهبردی ما این است که به جای تمرکز بر حیا و عفاف دائم از حجاب حرف می‌زنیم، حالا باید دید چه چیزهایی عفت و حیا را تخریب می‌کند؟ مهمترینش به اعتقاد من دنیاطلبی و ترویج اشرافیگری و مادیگری و ارضای شهوت‌های مادی است که رهبر بزرگوار انقلاب همیشه روی این موضوع دست گذاشته‌اند، خب به اعتقاد من تبلیغات بازرگانی مخصوصا در صداوسیما بیشترین سهم را در این زمینه دارد و ما متاسفانه کمترین توجه را به آن داریم، یعنی متاسفانه نسبت به فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها و تئا‌تر و موسیقی‌ها بیشتر حساس هستیم تا آگهی‌های بازرگانی، در حالی که اثرگذاری این خیلی خیلی بیشتر و خطرناک‌تر است!
 بر همین اساس دو راهکار مهم و کلان را در روایاتمان داریم اولا از جهت سلبی امیرالؤمنین در نهج البلاغه فرمودند و صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه دارند که «ترک السرقة إیجابا للعفة»
یعنی تا وقتی مال حرام در زندگی‌ها باشد از عفت و حیا خبری نیست. این سنت الهی است که مال حرام اثر وضعی در اخلاق و عفت عمومی دارد و شما می‌بینید که متاسفانه ما نسبت به ربا و رشوه و اختلاس و پول حرام که اینقدر در دین ما رویش حساسیت هست خیلی حساس نیستیم. راهکار دوم هم جنبه ایجابی دارد که از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمودند به دخترانتان حب علی‌بن ابی‌طالب را بدهید تا عفت و حیایشان زیاد شود، ترویج ارزشهای معنوی مثل محبت اهل بیت و روضه امام حسین علیه السلام به طور طبیعی نتیجه مستقیم روی حیا و عفت و حجاب دارد و این اصل است حتی کسی که حجابش درست نیست با محبت اهل بیت اصلاح شدنی است لذا فرمودند: «کن محبا لنا ولو کنت فاسقا» یعنی حتی اگر به گناهان و خطاهایی کوچک مبتلا شدی باز هم محبت ما را‌‌ رها نکن. البته مصادیق مشخص‌تری هم در کتاب «حجاب بی‌حجاب» و کتاب «حجاب با حجاب» ذکر کرده‌ام؛ مثل تصویری که از حجاب در رسانه‌ها ارائه می‌شود یا مثلاً حضور زنان مجرم در دادگاه با چادر و مسائلی دیگر که الآن مجال پرداختن به آن‌ها نیست.
* با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


آرزوهای غُل وُ زنجیر شده ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 

   آرزوهای غُل وُ زنجیر شده ...

 

Askin Ayrancioglu-Turkey/Sep.2017

  انتخاب ... 

Tawan Chuntra-Thailand/Aug.2017

  اینم کمک به فرهنگ-سازی، از نوع زیرزمینی ... 

Andre Luiz-Brazil/Aug.2017

  اینم از آینده-ی خیلی نزدیک ما! ... 

Musa Gumus-Turkey/Aug.2017

  آرزوهای غُل وُ زنجیر شده ...

Musa Gumus-Turkey/Aug.2017

  دفاع از خانمان وُ خانه-ی خود ...

 

  زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


امام حسین(ع) در نگاه سیاستمداران و نویسندگان بزرگ خارجی

    نظر

امام حسین‌(ع) شخصیتی محدود به یک مکان و یک مذهب و یک عده خاص نیست، بلکه ایشان با فداکاری‌های خویش درسی به تاریخ دادند که مذاهب دیگر نیز نتوانسته‌اند خاموش بمانند.

به گزارش گروه ویژه نامه ماه محرم باشگاه خبرنگاران، امام حسین‌(ع) شخصیتی محدود به یک مکان و یک مذهب و یک عده خاص نیست، بلکه ایشان با فداکاری‌های خویش درسی به تاریخ دادند که مذاهب دیگر نیز نتوانسته‌اند خاموش بمانند و علما و داشمندان غیر مسلمان سخن‌های بسیاری در وصف حضرت حسین‌ابن علی‌(ع) به میان آورده‌اند.

علاقه به امام حسین علیه السلام و احترام به حرکت ایشان در واقعه عاشورا مختص فرهنگ مسلمانان نیست. در همه ادیان می‌توان علاقه به او را پیدا کرد. در دین زرتشت هم افرادی را می‌توان پیدا کرد که در عاشورا به احترام امام حسین علیه السلام و حرکت او به سوگ می‌نشینند و یا در نشست‌های عزاداری شرکت می‌کنند.

کم نیستند زرتشتیانی که همواره در دهه عاشورا به مساجد مسلمانان می‌روند و در مراسم آنها برای مظلومیت بزرگ شهید مسلمانان اشک می‌ریزند و در روز عاشورا به سینه‌زنی برای این انسان آزاده می‌پردازد.

در این نوشتار مختصر، سخنان تعدادى از بزرگان و متفکّران جهان را در این باره مى خوانید.

 

آنتوان بارا

آنتوان بارا از جمله پژوهشگران مسیحی است که در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» خود حقیقت شخصیت امام حسین (ع) را اینگونه بیان کرده است: "من در مورد زندگی و حرکت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شده‌ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام می کند: "من از روی هوسرانی و خوش‌گذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نکرده‌ام بلکه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است  ."

 

 



موسیو ماربین آلمانی

ماربین، با تقدیر از حرکت امام حسین(ع)، قیام ایشان را نشانی از زوال ظلم و بیداد دانسته و اذعان می‌کند که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به دنیا نشان داد که اساس ستم هر چند عظیم باشد در برابر حق چون پرکاهی خواهد بود که بر باد خواهد رفت.

این متفکر آلمانی در ادامه می‌افزاید، اگر انسان‌های با وجدان با نظر دقیق اوضاع و احوال آن دوره و پیشرفت مقاصد بنی امیه و وضع(حکومت) و دشمنی و عداوت آنها را با حق و حقیقت بنگرند، تصدیق خواهند کرد که حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانباری آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند‌آوازه ساخت و اگر چنین حادثه جانگدازی پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی خود باقی نمی‌ماند و ممکن بود یک‌باره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند... رفتار ظالمانه بنی امیه و سلوک بیرحمانه آنان نسبت به اهل بیت حسین علیه‌السلام به اندازه‌ای در قلوب مسلمانان مؤثر افتاد که اثرش از کشته شدن حسن و همراهانش کمتر نبود.

ماربین که شیفته شخصیت امام حسین علیه السلام در تمام ابعاد شده است  اذعان می‌کند: تواضع ایشان در کنار روح انقلابی وی است. این دو خصیصه نمی‌تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی‌های برگزیدگان خداست. او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است که از ویژگی امام به شمار می رود."



مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند)

 

ماهاتما گاندی رهبر پرآوازه هند زندگی امام حسین(ع) را به دقت مطالعه کرده و قیام آن حضرت را سرلوحه خود قرار داده است. گاندی می‌گوید: من زندگى امام حسین علیه السلام، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‏ و توجه کافى به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند.  


 



محمد على جناح(قائد اعظم پاکستان)

جناح به قدری به اسلام دلبستگی داشت که شعارش در تأسیس پاکستان، به کارگیری اسلام و قوانین اسلامی بود و یکی از مولفه‌های استقلال‌خواهی او را اسلام تشکیل می‌داد. او دین اسلام را دین فردی نمی‌دانست و به ابعاد انسانی واجتماعی آن توجه داشت و حکومتی را می‌پسندید که هم نشانی از مدل دموکراسی را داشته باشد وهم احکام اسلام در آن جاری باشد.

جناح که علاقه وافری به امام حسین(ع) داشت عشق را به ایشان اینگونه بیان می‌کند: "هیچ نمونه‏‌اى از شجاعت، بهتر از آن که امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى نشان داد در عالم پیدا نمی‌‏شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروى نمایند  .


 

 

  چارلز دیکنز(نویسنده معروف انگلیسى)

برجسته‌ترین رمان‌نویس عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیده? جیمز جویس - نویسنده? بزرگ معاصر- از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیر گذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌است.

وی در پاسخ به کسانی که قیام امام حسین علیه السلام را مادی می‌پندارند این‌گونه پاسخ می‌دهد: اگر منظور امام حسین(ع)، جنگ در راه خواسته‏‌هاى دنیایى بود، من نمی‏ فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکارى خویش را انجام داد  .

 



توماس کارلایل(فیلسوف و مورخ انگلیسى)

توماس کارلایل تاریخ‌دان شهیر اسکاتلندی در سوم دسامبر 1795 به دنیا آمد و مهم‌ترین اثر او تاریخ انقلاب کبیر فرانسه است . کارلایل در تاریخ نگاری انقلاب کرد و تالیفاتش را بدون پانوشت منتشر ساخت که امروز از آن ژورنالیستیک نویسی تاریخ نام می‌برند. او کتابی را در شرح حال پیامبر اسلام نوشته است.

کارلایل بهترین درسى که از تراژدى کربلا می‌توان گرفت این، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند؛ آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ‏ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت، باعث شگفتى من است  .  


 


ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى)

آیا قلبى پیدا می‌شود که وقتى درباره کربلا سخن می‌شنود، آغشته با حزن و درد نگردد؟! حتى غیر مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکى روحى را که در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انکار کنند.


   




واشنگتن ایروینگ(مورخ مشهور آمریکایى)


 

ایروینگ، نویسنده و سیاست‌مدار آمریکایی، مقاله‌نویس، شاعر، سفرنامه‌نویس، زندگی‌نامه‌نویس و خالق داستان‌های کوتاه است که از این رو او را پدر داستان‌های کوتاه در ادبیات آمریکا می‌دانند.

ایروینگ امام حسین(ع) را این‌گونه توصیف می‌کند:

"براى امام حسین(ع) ممکن بود که زندگى خود را با تسلیم شدن بر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی‌‏داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به زودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى امیه آماده ساخت، و در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک، و در روى ریگ هاى تفتیده عربستان روح حسین فناناپذیر است. اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من، اى حسین "!



توماس ماساریک

ماراسیک پیروان امام حسین(ع) را مورد تمجید خود قرار داده و می‌گوید: گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح، مردم را متأثر می‌سازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین(ع) یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.




موریس دوکبرى

در کتاب خود با نام "فرهنگ عاشورا" می‌نویسد: در مجالس عزادارى گفته می‌شود که حسین(ع)، براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیردستى استعمارگران خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم.


ماربین، نویسنده آلمانى(خاور شناس معروف)

این فیلسوف و خاورشناس معروف آلمانی اذعان می‌کند که حسین(ع) با قربانى کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگرى پایدار نیست و بناى ستم هر چه در ظاهر عظیم و استوار باشد، ولی در برابر حق و حقیقت چون پر کاهى بر باد خواهد رفت.

جان استون 

جان استون ایران‌شناس و نویسنده آمریکایی در مورد عشق به امام حسین علیه السلام می‌گوید:

آیا انسانی یافت می‌شود چنین شخصیت نمونه‌ای را که تاکنون در هیچ دینی شبیه او متولد نشده‌ را دوست نداشته باشد؟ او سومین مشعل‌دار اسلام بعد از جدش پیامبر(ص) و پدرش امیرالمؤمنین است و در حفظ و پاسبانی از عقیده‌اش، خود را فدا کرد و اگر امام حسین (ع) قیام نمی‌کرد، اسلام منحرف گشته و پس از آن زاویه انحراف بزرگتر و شامل همه ادیان الهی می‌شد و دیگر بر روی زمین دینی باقی نمی‌ماند. به عقیده استون، در حقیقت حرکت امام حسین (ع) یک حرکت معنوی و برای جلوگیری از انحراف دین جدش پیامبر (ص) بود.


جوزف حرب

جوزف حرب شاعر برجسته مسیحی لبنان در بخشی از سروده خود می‌نویسد: «آقایان، مسیحیت من بدون حسین کامل نمی‌شود! و هر آیینی ـ چه آسمانی و چه غیر آسمانی ـ اگر مقامی حسینی نداشته باشد، دینی زمینی است که از بهشت آسمان کم بهره است».

وی در این سروده با نثری شاعرانه و بسیار سنگین و زیبا از مصیبت سیدالشهدا با زمین کربلا سخن گفته است.

این قطعه چنین آغاز می‌شود:
 
«ای کربلا، پاره‌های گیاهان را بیفشان و از نرمبرگ پلیکانان و سپید بال کبوتران تار و پود کفنی فراهم ساز و پلک‌ها را تا عمق اشکخانه‌ حفر کن. شب نزدیک شده و پیکر حسین این جمله آسمانی مشتاق خوابی آرام میان دو هلال از بال‌های فرشتگان است.»


پـیـــرَوی ِ کــــورکــــورانــــه ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

  پـیـــرَوی ِ کــــورکــــورانــــه ... 

 

 

 

 پیروی کورکورانه ...

 

 

 مدرن-ترین آکواریوم : «بال بال زدن پناهندگان ِ غـریـق» ...

 

 

 کـمـک به یک هـمـنـــوع زندانی!!! ...

 

 

 «مدرن-ترین باغ وحش شیشه-ای» از جانداران ...

 

 

 «یـــادگاری» نوشتن ِ دستهای غرق در خون ... 

 

 

 «تـهـــاجـــم ِ اهـل قـــلـم» به دشمن ... 

 

 

  زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


نشانه های شیعه وَ مسلمانی چیست؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 نشانه های شیعه وَ مسلمانی چیست؟ ... 

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ذکر بسم الله الرحمن الرحیم، به اسم اعظم خدا نزدیک‌تر از سیاهی چشم به سفیدی آن است. اسم اعظم سر الهی است. اگر کسی آن را بداند می‌تواند در عالم تصرف کند. برای همه‌ی اولیاء خدا در طول تاریخ این سؤال مطرح بوده که اسم اعظم چیست؟ در این حدیث امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند ذکر بسم الله الرحمن الرحیم بسیار نزدیک به اسم اعظم است.
 بحث امشب ما مربوط به خدمت به مردم است. با توجه به اینکه امشب شب شهادت حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) است، بحث را متبرک می‌کنیم به نام این بانوی بزرگوار که به اسلام و حضرت رسول خدمت‌های فراوانی کردند. متأسفانه ما خیلی کم از ایشان یاد می‌کنیم. در حالی که
در زندگی حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) نکات خیلی برجسته‌ای هست و حتی نقاط بسیار روشن به جهت معنوی و روحی و عاطفی. به هر حال آن لحظاتی که اولین لحظات اسلام است، کسی جز خدیجه (سلام‌الله‌علیها) و علی (علیه‌السلام) در کنار پیامبر نیست.
 آن لحظات تنهایی و غربت و آن لحظاتی که همه خدیجه (سلام‌الله‌علیها) را ترک کردند و خداوند به پاس همه‌ی این زحمات و تنهایی‌ها گوهری مثل فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) را به این وجود نازنین هدیه داد. همه‌ی این سختی‌ها را خدیجه (سلام‌الله‌علیها) برای اسلام تحمل کرد. شاید به همین دلیل است که پیامبر اکرم اینقدر به این بانو علاقه داشتند. تا حدی که در بعضی روایات آمده است که سالها پس از وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیها)، خانمی نزد پیامبر آمد. رسول الله فرش زیر پای خود را برای او پهن کرد و بسیار از او تجلیل و تکریم کردند.
اصحاب با تعجب پرسیدند: یا رسول الله! این زن که بود که شما تا این حد احترامش کردید؟ و حضرت فرمود: او یکی از دوستان خدیجه بود که اوایل زندگی، زیاد به من و خدیجه سرمی‌زد. اینقدر تجلیل و تکریم پیامبر از دوست خدیجه، آن هم سال‌ها پس از فوت ایشان، خود نشانه‌ایست برای ما که به وجود نازنین این شخصیت بزرگ و باارزش در تاریخ اسلام که همه‌ی ما مدیون اوییم، بیشتر توجه کنیم.
 ما همیشه می‌گوییم خدیجه (سلام‌الله‌علیها) خدمات زیادی به اسلام کرد. خدمت یعنی چه؟ این عملی که بسیاری از عرفا و بزرگان درباره‌اش چنین گفته‌اند و شنیده‌ایم که عبادت به جز خدمت خلق نیست.
یکی از بالاترین نقاط اوج در بحث‌های معرفتی و عرفانی، آنجاییست که انسان به دیگران خدمت می‌کند.
 خدمت به خلق، کفاره-ی گناهان بزرگ است
 در بعضی از تعابیر آمده است که خدمت به خلق، کفاره ی گناهان بزرگ است. ما برای اینکه خدمت را تعریف کنیم اول باید توجه کنیم که این بحث از کجا شروع می‌شود؛ نقطه‌ی عزیمت و خاستگاه ما در بحث خدمت، نوع نگاه ما به انسان و هستی است. یعنی انسانی که عالم برای او خلق شده و دین برای خدمت به او آمده و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا که این انسان به کمال و رشد برسد؛ اگر من به این انسان محبت داشته باشم و به او توجه کنم و به خاطر او از خودم گذشت کنم، این لحظه‌ایست که خدمت از اینجا آغاز می‌شود. و تمام عبادت در این است که من از خودم بگذرم و هدف ماه مبارک رمضان همین است.
 دعای بسیارزیبایی توصیه شده است بعد از هر نماز بخوانیم: اللهم ادخل علی اهل القـبور السُرور... و البته در مکاشفه‌ای یکی از اولیاء الهی از زبان امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌شنود که در حقیقت این دعا، دعا برای ظهور ما است.
چون هر چه در آن می‌خواهید جز با ظهور ما محقق نمی‌شود. ما در این دعا می‌خوانیم که: خدایا هر فقیری را بی‌نیاز کن، هر تشنه‌ای را سیراب کن، هر گرسنه‌ای را سیر کن. هر زندانی را آزاد کن ...
 انسان با خواندن این دعا به جایی می‌رسد که سر وقت افطار، بچه‌های سومالی را فراموش نمی‌کند. یعنی اگر این دعا را می‌خوانیم، داریم به عینه می‌بینیم که هر ساعتی که ما بدون گرسنگی و تشنگی می‌گذرانیم هزاران هزار کودک در این دنیا از گرسنگی و تشنگی تلف می‌شوند.
 این روزها عکس‌هایی در اینترنت می‌دیدم از مادری که بچه‌اش جلوی چشمانش جان می‌داد. یا از آن پدری که همراه چهار فرزندش، به سمت مرز راه افتاده بود و به مرز نرسیده، سه فرزندش تلف شده بودند.
زمانی که من و خانواده‌ام سر سفره‌ی افطار با شادی و راحتی نشسته‌ایم، اگر من فکر کنم که کسانی هستند که همزمان با من نفس می‌کشند اما آرامش و امنیت ندارند، چیزی برای خوردن ندارند یا زیر شکنجه به سر می‌برند و یا هزاران مشکل دیگر... از اینجا توجه من به انسان شروع می‌شود. هدف ماه مبارک رمضان، بالا بردن توجه ما به این مسائل است.
 امشب خانم و آقای دکتری از امریکا میهمان ما بودند. ما پزشکان زیادی درسرتاسر کشور و مخصوصاً نقاط دورافتاده داریم که با تمام وجود خدمت می‌کنند. من از نزدیک پزشکانی را می‌شناسم که نه‌تنها از بیمار پول نمی‌گرفتند، بلکه خرج نسخه‌ی مریض را هم می‌دادند. فراوان بودند از این افراد.
یک روایت در الحیاة است که آن را به مهمانان پزشکمان تقدیم می‌کنم. به قدری این حدیث زیباست که من گاهی اوقات فکر می‌کنم پزشکی که اینقدر به مردم خدمت می‌کند از من روحانی به اسلام نزدیک‌تر است.
 نشانه‌های شیعیان چیست؟
 امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: کسی که هنگام مراجعه‌ی یک محتاج به او، لبخند نزند و اگر می‌تواند و قادر است، گره از کار فرد محتاج باز نکند، این آدم به پیامبر و امام ـ امیرالمؤمنین ـ و خدا ایمان ندارد. اگر فرد محتاجی به شما مراجعه کرد، اگر حل مشکل او در توان شما نیست، پیگیری کنید تا توسط دیگری مشکلش حل شود. و اگر غیر از این عمل کنید ولایت ما اهل‌بیت را ندارید. اگر کسی برای حل مشکلش به ما مراجعه می‌کند باید لبخند بزنیم!
 در حالی که الان اگر چنین کسی به ما مراجعه کند آنقدر بهانه می‌آوریم که مبادا طرف از ما چیزی بخواهد. روایت است از
امام باقر (علیه‌السلام) که به جابر فرمودند: جابر! آیا کافیست کسی فقط اظهار محبت به ما و ادعای تشیع ما را کند؟ و سپس فرمودند: به خدا قسم شیعیان ما کسانی هستند که تقوا دارند و از خدا اطاعت می‌کنند. جابر! نشانه‌های شیعیان ما اینهاست: تواضع، خشوع، امانت‌داری، یاد خدا بودن، روزه، نماز، خدمت و مهربانی به پدر و مادر، رسیدگی به همسایه‌ی محتاج و فقیر و بدهکار و رسیدگی به یتیم. و در روایت دیگر است که اگر کسی سر سیر به بالش گذاشت در حالی که همسایه‌اش گرسنه است، مسلمان نیست. با این اوصاف واقعا ما چقدر مسلمانیم؟
 وقتی بحث خدمت پیش می‌آید، عموماً ما به یاد مسئولین می‌افتیم ...
 وقتی بحث خدمت پیش می‌آید، عموماً ما به یاد مسئولین می‌افتیم.
هر کسی به اندازه‌ی سهم خودش وظیفه‌ای دارد و طبیعتاً کسی که مسئولیت و امکانات بیشتری دارد، تعهد بیشتری برایش ایجاد می‌شود.
 به برخی از عبارات حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) و مقام معظم رهبری اشاره می‌کنم.
تعابیر امام (رحمة‌الله‌علیه) که خود را خادم مردم می‌دانست در زمینه‌ی خدمت به خلق این است که روز قیامت از مسئولین می‌پرسند که شما که رئیس‌جمهور بودی برای مردم چه کردی؟ شما که وزیر بودی برای مردم چه کردی؟ شما که وکیل بودی برای مردم چه کردی؟ همه‌ی ما مدیون و مرهون مردمیم ... اگر وزیری در وزارتخانه‌ی خودش ـ واقعاً بین خود و خدا ـ خودش را موظف بداند که با پرسنل آنجا، هر کس که تحت نظر اوست، متوجه‌شان کند که با مردم خوب رفتار کنند و با مردم رفتار درست و سالم داشته باشند، آنهایی که در صدد این هستند که برای کشور خدمت کنند، در واقع خدمتی است که برای خداست، برای اسلام و برای پیشبرد مقاصد کشور و نظام است.
 و تعابیری از مقام معظم رهبری که می‌فرمایند: وقتی ما می‌گوییم مردم معنیش این نیست همه مردم بیایند رأی بدهند و تمام شود. اگر کسی می‌خواهد برای مردم کار کند و هدفش این باشد که بعداً بخواهد از مردم رأی بگیرد.
در اسلام و نظام جمهوری اسلامی فلسفه‌ی مسئولیت مسئولان این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردمند، خدمتگذار و مدیون و امانت‌دار مردمند. مردم محورند. کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی دارد باید همه‌ی هم و غم‌اش مردم باشد. و بعد می‌فرمایند که امام دائم حقوق مستضعفان را تأکید می کردند.
 این یک حقیقتی است که خیلی از ادارات و سازمان‌ها و نهادها و وزارتخانه‌ها پر شده است از کاغذبازی و با آبرو و وقت و شخصیت مراجعه‌کننده بازی می‌شود. همه این مشکل را می‌دانیم. این یک مشکل اجتماعی است. در روایت است که حاجت مردم به شما نعمت خداست که در خانه‌های شما آمده است. این جزء احادیثی است که مشترک میان کتب مقدس و روایات دینی ما است که روز قیامت خداوند رو به بنده‌ها می‌گوید: گرسنه بودم، غذایم ندادید. تشنه بودم، آبم ندادید. برهنه بودم، لباسم ندادید. مردم می‌گویند: خدایا ذات مقدس تو بالاتر از این است که گرسنه و تشنه شود. خدا ندا می‌دهد که منظور من آن بنده‌ایست از بندگان من که سراغ شما آمد و حاجتی داشت و حاجتش را روا نکردید. آنجا من بودم که به سراغ شما آمده بودم. این نعمت خداست که در ظاهر و قالب یکی از بندگان خدا تجلی پیدا کرده. مخصوصاً نسبت به محرومان و بالاتر نسبت به پدر و مادر و بستگان نزدیک و نسبت به خانواده و همسر.
 آیا منی که در حل مشکلات مردم کوتاهی می‌کردم انتظار دارم خداوند دعایم را زود اجابت کند؟
 اینجا این سؤال مطرح است که آیا منی که در حل مشکلات مردم کوتاهی می‌کردم انتظار دارم خداوند دعایم را زود اجابت کند؟ مسئولی که مردم را معطل خودش می‌کند برای فلان جلسه و بهمان کار، آیا توقع دارد در روز قیامت معطلش نکنند؟ ما وقتی به یکدیگر بد می‌کنیم، به خودمان بد کرده‌ایم.
 در اینجا دو کتاب معرفی می‌کنم. کتاب اول؛ توانمندسازی والدین، کارگاه‌های گفت‌وگوی والدین، نویسنده؛ یوهانس شاپ. کتاب آموزنده‌ای-ست برای والدینی که می‌خواهند تمرین کنند برای گفتگو با فرزندانشان. کتاب دوم؛ عاشق شو، نویسنده: علیرضا برازش از انتشارات امیرکبیر. موضوع کتاب محبت است. روایات بسیار خوبی در کتاب نقل شده است که ما را متوجه آن می‌کند که اسلام دین محبت و دوستی است.
 آیا چک هم امانت است؟
 و چند نکته و سؤال و پیام؛
1ـ در بحث امانت‌داری که شب گذشته داشتیم، سؤال شده که آیا چک هم امانت است؟ با وضعی که بازار دارد و همه می‌دانیم، چک به تعبیری به یک جور کاسبی تبدیل شده است. مشکلات زیادی در زمینه‌ی چک وجود دارد که برخی مشکلات قانونی است و بزرگتر از آن مشکلات اجتماعی و فرهنگی.
2ـ کسی پرسیده است که وقتی دختر 5 ساله‌ام را برای ثبت‌نام در پیش‌دبستانی برده‌ام و از من عکس با حجاب می‌خواهند و من دختر 5 ساله را مجبور به روسری سر کردن کردم، آیا وقتی 15 ساله شد این روسری را برنمی‌دارد؟ من نمی‌توانم جواب بدهم. چون تصمیم گرفته‌ام راجع به حجاب صحبت نکنم. حداقل اینکه کتاب خودم در مورد حجاب در ارشاد است و مجوز نمی‌گیرد.
3ـ گفته‌اند الهی بمیرم دخترم 9 سالش است و روزه گرفته. بمیرم! توی این گرما چادر سر کرده! خانم! آقا! پدر! مادر! چرا انرژی منفی به بچه می‌دهید؟ برعکس به او لبخند بزنید و بگویید الان توی آسمان‌ها فرشته‌ها چه کار می‌کنند برای تو! بگویید چقدر زیبا شده‌ای با این چادر!
4- نقل کرده‌اند از آیت‌الله بهجت که فرموده‌اند: من هیچ مشکلی را سراغ ندارم که با نماز حل نشود.
5- بزرگواری گفتند که در بحث رازداری که گفته بودم هیچ وقت از نگفتن پشیمان نشدم ولی خیلی وقت‌ها از گفتن‌ها پشیمان شدم، عبارتی به جای این جمله می‌شود به کار برد: آنچه ضروری-یست به آنکه ضروریست باید گفت.
 روایت آیه الکرسی
 پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هر کس بعد از هر نماز آیةالکرسی را بخواند، هفت آسمان برای او شکافته می‌شود و به هم نمی‌آید تا زمانی که خداوند متعال به خواننده‌ی آن نظر رحمت کند و فرشته‌ای برای او مبعوث کند که از آن لحظه تا فردای آن روز کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


ما شعارمی دهیم ؛ آنها عمل می کنند ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 ما شعارمی دهیم ؛ آنها عمل می کنند ...  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

  ایشان از نادرشاه افشار در نقل های تاریخی نقل می کنند که پیرمردی در کاروان سرایی ساعت 2 نیمه شب از خواب بیدار شد دید پادشاه آمده است. پادشاه گفت: کاروان لشکر من در راه است، علوفه وآب آماده کن، این ها الآن می رسند. به اندازه ای که اسب-اش چیزی بخورد و خودش آبی بخورد.، دوباره بر اسب سوار شد. پیرمرد به پادشاه گفت: کجا؟ مگر نگفتی این ها می آیند، پادشاه گفت: من باید بروم کاروانسرای بعدی آن ها در راه هستند می رسند! با خوابیدن و چرت زدن به تعبیر حضرت آقا می شویم شاه سلطان حسین.

  بحث این است که سنت الهی سرجای خودش هست، خدا می گوید، قواعدی درنظام خلفت هست که اگر قواعد را هر کسی انجام دهد، نتیجه می گیرد. آقای سلحشور فیلم می سازد، این جور نیست که چون نماز می خواند فیلم اش می گیرد. یک وقت هم می بینید فیلم را مصطفی عقاد می سازد و آنتونی کوئین بازی می کند، می شود الرساله! هنوز که هنوز است آهنگی را که موریس جار ساخته شما با آن آهنگ منقلب می شوید.
 
البته اثر معنوی سر جای خودش، تاکید می کنم این ها را نباید قاطی کرد. به طور طبیعی شما سر قبر یک شهید می روید آن اثر خودش را دارد، اما در کار فرهنگی، زحمت و تلاش، کار یاد گرفتن، درس خواندن، تجربه کردن، جایگاه خودش را دارد.
 ما با انسان طرف هستیم، نه سنگ و چوب!
 بعد رسیدیم به این جا که ما در کار فرهنگی با انسان و جامعه سر و کار داریم. با سنگ و چوب و در و دیوار سر وکار نداریم. اثر محبت حتی اگر با کسی که زبان اش را هم بلند نباشیم در نگاه، محبت شما را احساس می کند، چون با انسان طرف هستیم. پس یک قواعد انسانی، معنوی و روحانی حاکم است. شما با انسانی طرف هستید که حالا می خواهید تربیت اش کنید. انسانی که نگاه تان و پیام دادن تان روی اش اثر می گذارد. با انسانی که اگر یک بار با محبت به او نگاه کردید تشخیص می دهد، روبات نیست. انرژی شما را افراد، احساس می کنند. طرف حرف نزده اما نگاه اش که می کنید می گویید فلانی چیزی شده!؟ حرف هم نزده است! وقتی با انسان طرف هستید طبیعتاً قصه فرق می کند.

 برخی از مواردی که در کتاب ها اشاره می کنند می گویند معلوم شده که شخص وقتی بچه دو سال بوده یک نفر که کلاهش مثلاً زرد بوده جلوی این بچه توی گوش پدرش زده است. آن تصویر در عقب ذهن و در ضمیر ناخودآگاه بچه اثر گذاشته است. حالا این بچه، کلاه زرد می بیند حالش بد می شود. یا شخصی موقعی که خبر درگذشت پدرش را به او دادند مثلاً داشته دست اش را با صابونی می شسته، بوی آن صابون و شنیدن این خبر با هم هماهنگ شده. نمی داند چرا، سال ها هم گذشته اما تا بوی آن صابون می آید حالش بد می شود.

 برداشت ما از دین با برداشت غربی ها متفاوت است!
 من می گویم سکولاریسم، در ذهنم لامذهبی و بی دینی و مخالفت با دین است، آن طرف می گوید سکولاریسم، در ذهن اش کلیسایی می آید که دست و پا قطع می کرده. اعدام می کرده، زنده زنده می سوزانده، تلقی اش این است. این دین تمام مصادر اجرایی و زندگی مردم را می خواسته در دست بگیرد. آمدند گفتند آقا شما بروید سر جای خودتان در کلیسا، ما می خواهیم خودمان زندگی کنیم. بعد ما می گوییم مرگ بر سکولارسیم!

 در جنگ های صلیبی در برخی شهرهای مسلمان به قدری جنازه ریخته بود که بوی تعفن این ها نمی گذاشته کسی رد شود! و شما ببینید چه گونه آن ها را سوزاندند، دست و پا قطع کردند، زن های حامله را شکم دریدند، بچه ها را جلو چشمان پدر و مادر سر بریدند! اتفاقی که الآن دارد در سوریه می افتد، اگر صحنه هایی مانند گاز زدن قلب یا جگر فرد را در یوتوپ پخش نکرده بودند چه کسی باور می کرد؟ این کلیسا کارهایی کرده که در جمع نمی توان گفت! در اسناد تاریخی شان هست. 

 نقشی که مساجد و روحانیون باید داشته باشند ...
 
به عنوان نمونه که مسجد بارزترین نمونه اش است، قرار بود مسجد آن تاثیری را که گفتیم را در ایجاد همبستگی و رابطه اجتماعی ایفا بکند. حالا ما مساجد را رها کردیم. آخوند ما به جای آن که در مسجد وقت بگذارد از 8 صبح و 9 صبح برود به خانه ها و مغازه های مردم سر بزند، یک ساعت قبل نماز در مسجد باشد و جوان ها و بچه ها بروند و او دست روی سرشان بکَشد و از ناراحتی و غصه های شان به آغوش او پناه ببرند، بعد نماز حدیثی و ذکری بگوید، بنشیند در مسجد، اختلافات مردم را حل کند، جشن تولد این را بداند، آن مریض که در بیمارستان است را عیادت کند، این آخوند ما دولتی شد! ظهرها وقت نمی کند بیاید، نماز مغرب و عشا را فقط هست، آن هم با کیف اداره و با عجله از آن طرف شهر می آید، یک نماز عجله ای می خواند و می رود! مسجد را رها کردیم می خواهیم با همایش و سمینار اداره کنیم و درست کنیم! نمی شود و می گویم تهاجم فرهنگی!
 
ما یک هم کلاسی داشتیم کشیش بود، رفیق بودیم، یکی دو بار عصر وقتی کلاس تمام می شد با عجله می خواست برود. گفتم کجا می روی گفت یکی از رعایای من مریض است، بیمارستان می روم عیادت اش! (چون مسیحی ها، تعبیر رعیت می کنند، در نگاه مسیحی ها حضرت عیسی (علیه السلام) چوپان است). طرف از روزی که نوزاد را غسل تعمید می دهد آن نوزاد جزو سیستم اش هست تا وقتی که عروسی می کند. عروسی یکی از همکلاسی های ما بود شب عروسی کشیش آمد پشت پیانو نشست و گفت مثلاً فلانی را خودم غسل تعمید دادم و چشم در چشم بودیم تا بزرگ شد، امشب دارد داماد می شود، می خواهم به افتخارش فلان قطعه را بنوازم، کشیش نواخت و همه هم کف زدند. تا روزی که فرد می میرد.
 ما نمی توانیم بگویم این چیزها را کار نداریم!
 
این جاست که من معتقدم اتفاقاً اقتصاد خیلی مهم است، مردم قرار نیست بمیرند. ما قرار نیست برای جنازه ها سخنرانی کنیم. طرف باید با 8 ساعت کار؛ خانه، زندگی و در آمد اولیه اش تامین باشد بعد با آرامش خاطر بیاید در مسجد حدیث گوش کند، نه این که دو شیفت سه شیفت کار کند شب جنازه اش برگردد خانه، خسته و زار. حالا شما بگویید بیایید معارف دینی را یاد بگیرید! این جاست که اقتصاد مهم است، جوانی که ازدواج نکرده شما نمی توانید برایش روضه بخوانید، خود اهل بیت (علیهم السلام) هم این طور نبودند. امیر المؤمنین (علیه السلام) کنار خانه خدا جوانی رابه خاطر خطای اخلاقی تعذیر کرد، بلافاصله به مأمور بیت المال گفتند ببینید ازدواج این جوان چقدر خرج دارد به او پول بدهید تا برود زن بگیرد. کار آمدی دینی یعنی این. بدبختی ما این است که یک طرف را می گیریم طرف دیگر را رها می کنیم. می گوییم امیر المؤمنین (علیه السلام) شمع بیت المال را خاموش کرد، اما آن طرف را نمی گوییم که سه بار به مالک اشتر گفت: مالک به کارگزاران ات برس و به آن ها پول بده. قاضی اگر پول نداشته باشد رشوه می گیرد. مأمور نیروی انتظامی اگر تأمین نباشد رشوه می گیرد. همان شخصی که امام صادق (علیه السلام) به او می گویند برو در تنور و شخص می رود، تعریف می کند رفتم خدمت حضرت صادق(علیه السلام) دمغ و گرفته بودم. حضرت گفتند مشکلی داری!؟ چرا (به اصطلاح ما) توهمی!؟ گفتم سِن مان بالا رفته اوضاع مان خوب نیست، زن نگرفتیم. الآن می-آمدم دیدم برده فروشی کنیزی آورده، دلم می خواست او را بخرم اما پول ندارشتم. حضرت فرمودند غصه نخور، درست می شود. فردا دیدم یکی از اصحاب آمد. کلیدی دست اش بود و گفت حضرت خانه-ای برای شما اجاره کرده و آن کنیز را هم برای شما خریده اند و در خانه است! این دینی است که به خورد و خوراک طرف هم فکر می کند . امیرالمؤمنین(علیه السلام) چهار سال و خرده ای که به 5 سال هم نرسید در کوفه حکومت کرد، باسختی و دعوا... القارات را نگاه کنید ببیند معاویه چه کرد! در همان 4 سال وچند ماه؟! امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: در چنین وضعیتی هیچ کسی از شهروندان کوفه نیست مگر این که حداقل های زندگی، جرعه آبی که بنوشد، لقمه نانی که بخورد و شخصی که بالای سرش باشد در اختیارش هست. ما نمی توانیم بگویم این چیزها را کار نداریم، شما بیایید فقط نماز شب بخوانید! اتفاقاً ارزش و عظمت اسلام همین است که دین به همه این چیزها با هم فکر می کند، اگر می گویم درکار فرهنگی باید از اول تا آخر مخاطب را در نظر بگیریم، معنای اش این است. کشیش می گوید این جزو رعیت من است باید سراغ اش را بگیرم، احوال اش را بپرسم. کشیش آمد در روستا دید مردم دارند 2 ساعت می روند آب بیاورند. گفت چه کنیم؟ یک سال زحمت کشیدند لوله کشی کردند و آب را به روستا آورند؛ (مثل اردوهای جهادی) وقتی آب را در روستا آوردند زن ها را جمع کرد گفت قبلاً روزی 2 ساعت می رفتید آب بیاورید حالا از آن 2 ساعت، 1 ساعت به من بدهید تا من برای شما کتاب مقدس انجیل بخوانم.
 خیلی از چیزهایی که ما شعار می دهیم آن طرف دارند عمل می کنند!
 اگر قرار است من کار فرهنگی بکنم باید چشمم را باز کنم، این مخاطب چه نیازی دارد، چه مسئله ای دارد، من چگونه می توانم ارتباط برقرار کنم.
 فکر نکنیم همه دنیا فقط ماییم. خیلی از چیزهای که ما شعار می دهیم آن طرف دارند عمل می کنند. او در باطل خودش دارد کار می کند. امیر المؤمنین (عیله السلام) فرمود: شگفتا که این ها در باطل شان این قدر جدی هستند و شما در حق تان این قدر بی حال هستید! 4 تا نامزد اصولگرا تا روز آخر نمی توانند با هم کنار بیایند! 

 آن خانم جواب داد من وقتی مثلاً 6 ماه این جا کار می کنم اول کار طرف باور نمی-کند، روز دوم و سوم یواش یواش می بیند نه من دارم کار می کنم، بر می گردد از من می پرسد تو برای چی این کارها رو می کنی؟ روزی که از من این را بپرسند من می گویم عیسی مسیح به من گفته من بیایم به شما خدمت کنم! حالا ماها روز اول یک مجلس ختم می گیریم یک آخوند دعوت می کنیم که منبر برود. بعضی از این فامیل ممکن است در طول سال یک بار هم مسجد نیامده باشند. یکی مُرده توی رو در وایستی می می رویم در جلسه ختم. روحانی بعد از یک سال گوش مفت گیر آورده! این بیست دقیقه را از ولایت فقیه، از سیاست های جمهوری اسلامی در حوزه بالکان، از احکام غسل میت صحبت می کند و قرائت نماز را هم می خواهد درست کند!
 تیزر تلویزیونی قرار است احساس و عاطفه طرف را در گیر کند. در پوستر اطلاعات بدهیم، در بیلبور یادآوری کنیم. درکارت دعوت تاریخ و ساعت و جزییات را بگوییم، بعضی وقت ها می بینیم بیلبور در خیابان نصب کردند ساعت را ریز گوش اش نوشته اند! آن وقت طرف با 120 کیلومتر سرعت وسط اتوبان باید بایستد یادداشت کند!
 
امام زمان (عج) که تشریف بیاورند همین تلویزیون و تکنولوژی پیشرفته تر، پیام حضرت را به همه خواهد رساند. مثلاً می گویند پرده پشت سخنران باید آبی باشد، من بگویم نه خیر! من می خواهم زرد باشد. این حرف ها نیست. اگر بخواهم روزنامه درست کنم تیتر زدن در عالم ژورنالیست آدابی دارد. پوستر زدن، سخنرانی داشتن آدابی دارد، بنده الآن اگر جوری صحبت کنم که توجه شما جلب شود اثر می گذارد و گرنه اگر حتی بهترین ملائکه الهی هم پشت سر من باشند و من جوری صحبت کنم که شما خواب تان ببرد، این سخرانی نمی شود.
 ما باید با مبنای خودمان وارد شویم ...
 از آن طرف گاهی تفریط می شود، گاهی طرف می گوید شما نشستید حرف می زنید! اروپا را ببینید، دنیا را و عالم را گرفت، باید همان کار را کرد، نه خیر! اعتدال به این معناست که ما با مبنای خودمان وارد شویم و از آن ظرفیت هم استفاده کنیم. در قرآن فرمودند: از کسی که ما دل او را از یاد خودمان غافل کردیم اطاعت نکنید. کسی که از هوای نفسش پیروی می کند. در کار فرهنگی مبنای ما قرآن و حدیث است چون مأموریت داریم پس همه چیز بر طبق مأموریت تعریف می شود، بلا تکلیف نیستیم، ما با برنامه آمدیم، هدف مان تبلیغ دین و دعوت انسان ها به سمت خدا و ترویج ارزش هاست.
 امام صادق (علیه السلام) می فرمایند محبت و علاقه مردم را نسبت به خودتان و بعد نسبت به ما جلب کنید! هرگاه که توکار خوبی انجام بدهی می گویند این شیعه امام صادق است. جروا موده الناس الیکم و الینا.
 
ما نمی توانیم بگوییم به دنیا بیایید این جوری شوید. تعارف نداریم من به مخاطب امروز بگویم تو اگر از اسلام پیروی کنی چه می شوی؟ طرف می گوید بگویید من چه می شوم؟ نمی توانم بگویم شب اول قبر. بلکه باید در دنیا یک چیزی نشانش بدهم، مسیر اهل بیت و پیغمبر این بود، دنیا و آخرت با هم؛ ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه؛ عظمت اسلام این است که می گوید من هر دو را با هم به شما می دهم، هم پل برای شما درست می کنم و هم بعد از آن پل، جایی شما را می برم که مسجدی باشد، نماز بخوانید، قیامت تان هم تامین شود. از آن طرف فقط پل درست کنند و آخرش هم فحشا باشد! ما نمی خواهیم، از این طرف هم یک جریانی چشم شان را می بندند و در قبر می خوابند و نماز می خوانند که آخرت شان تامین شود، می گوییم آن را هم نمی خواهیم! ما حد وسط هستیم، یعنی هم آن پل را درست می کنیم هم آخرت را تامین می کنیم.
 کسی که از هوای نفس اش پیروی می کند قرآن دستور داده از او پیروی نکنیم، نشانه اش هم این است که افراطی است، کسی که امروز چنان در مورد یک کاندیدا حرف می زند که انگار اگر به او رای ندادی قیامت ات نابود است، بعد می بینید فردای آن روز از یک کاندیدای مقابل و رقیب صد درصد دیروز حمایت می کند!

 قرآن کریم به ما حضرت ابراهیم(علیه السلام) را نشان می دهد که الگوی ما می شود. حضرت وقتی با آفتاب پرست، خورشید پرست و ماه پرست رو به رو می شود چه می کند؟ آیا گشت ارشاد راه می اندازند!؟ مناظره می گذارد بد و بیراه می گوید!؟ یا چماق بر می دارد!؟ می رود کنارشان می نشیند می گوید من هم با شما هستم، بعد که خورشید غروب کرد گفت: انی لا احب الافلین؛ من دنبال خدایی هستم که تمام نشود. ماه آمد رفت کنار ماه پرست ها گفت: من هم با شما هستم.
 اولین شرط در اثرگذاری فرهنگی ...
 اولین شرط در اثر گذاری فرهنگی احترام به طرف مقابل است، کسی که از ابتدا با بد زبانی با او شروع می کنیم هیچ گاه ارتباط برقرار نمی کند. قرآن کریم می گوید تعالوا الی کلمه سوابینناوبینکم؛ قرآن کریم می گوید: تو کافر لامذهب مگر نیستی؟ بیایید درمورد چیز مشترکی که بین ما هست، صحبت کنیم.
غربی ها قشنگی کارشان این است که کل اشتراک شان 10درصد است و روی همان مذاکره می کنند ولی ما (مسلمانان و حزب الهی ها) 90درصد با هم اشتراک داریم می گویم ببینیم آن ده در صد اختلاف کجا است!؟ و به این هم اکتفا نمی کنیم، دودمان هم دیگر را به باد می دهیم! هم دیگر را بی دین و لا مذهب و بی اعتقاد می کنیم.
 برای احترام به طرف مقابل راه های مختلفی وجود دارد از نگاه کردن، از مقابل بودن، از هم سطح بودن. حضرت علی (علیه السلام) وقتی رفتند پیش قاضی؛ تمام دعوایی که بود این بود که قاضی به حضرت گفت: یا اباالحسن، حضرت فرمودند که تو عدالت را رعایت نکردی! من را هم بدون لقب باید صدا می کردی! گاهی وقت ها با طرف جوری برخورد می کنیم که انگار فرد، کافر لامذهب و جهنمی است که هیچ شعور و فهم و درکی ندارد و حاضر شدیم منتی سرش بگذاریم همراهی اش کنیم به مسیر حق. این جور که نمی شود. حضرت ابراهیم(علیه السلام) با ماه پرستان بود، شب شد و ماه رفت حضرت فرمودند این هم تمام شد انی لا احب الافلین پس از آن که حجت اش را عرضه کرد فرمودند من دنبال خدایی هستم این چنین ... یامثلاً حضرت یوسف (علیه السلام) در قرآن.
 کسی به امام صادق (علیه السلام) گفت: من تاجرم و در بلد کفر زندگی می کنم رفقایم می گویند تو اگر در آن جا بمیری به آیین کفر مُردی. حضرت جواب ندادند، سوالی کردند، آیا آن جا که هستی به امر ما و مکتب ما ترویج می کنی؟ امر ما را احیا می کنی یا نه؟ گفت: بله؛ حضرت فرمودند این جا که هستی چه؟ گفت: نه، این جا کارهای اداری و معاملاتم را انجام می دهم و می روم. حضرت فرمودند: اگر آن جا بمیری در حالی مرده-ای که نور تو جلوتر از تو حرکت می کند و تو را به بهشت می برد!
 می گفت: « این مرد مرا زنده کرد ...»
 درمورد آسید مهدی قوام (از بزرگان تهران)
گفتند که دزد آمد خانه ایشان چیزهایی را جمع کرده بود داشت می رفت، که آسید مهدی کلید انداخت آمد داخل. دزد او را که دید هول کرد، ایشان از این که دزد ترسید ناراحت شد. گفت سر جدم ناراحت نشوید و نترسید! هیچ کاری باشما ندارم! پرسید ناهار خوردی!؟ دزد جواب داد نه، گفت زن و بچه ام نمی آیند خودمانیم، آب گوشت درست کردند و با هم خوردند. ناهار را که خوردند دزد آمد برود آسید مهدی قوام گفت این ها را هم ببر، دزد گفت آقا خجالت مان ندهید. گفتند ما چیزی که به کسی بدهیم پس نمی گیریم. فقط دم در آخر کار به دزد گفت: منِ پیرمرد چیزی به تو بگویم؛ تو جوانی، دزدی دلهره دارد نمی ارزد، این ها را به کسب و کار بزن، دزد هم رفت. یک گاری خرید و میوه فروشی کرد همیشه می آمد در خانه سید می گفت این جا قبله من است این مرد مرا زنده کرد. 
  

  مـتـن کامـل

 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


حضور«مزدوران زر وُ زور وُ تزویر»در خاکسپاری معصومیت ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

  حضور«مزدوران زر وُ زور وُ تزویر»در خاکسپاری معصومیت ...

 

 

Petar-Pismestrovic-Croatia

 در محاصره-ی داعش وَ آمریکا ...

 

Naji-Benaji-Morocco

 واکنش آمریکا به تروریسم داعش ...

 

Oguz-Gurel-Turkey

 

 جناره-ی نماد عدالت وَ صلح ...

 

Erdogan-Karayel-Turkey

 

 حمایت از حیوانات وَ نادیده-گرفتن مرگ معصومیت ...

 

Antonio-Rodriguez-Garcia-Mexico-(1)

 

 اشک ِ تمساح ِ نظام سلطه بر قربانیان ِ جنگ وُ تروریسم ...

 

Ghobad-Emamifard-Iran

 

 امواج خونین جنگ وُ ترور ...

 

Etienne-Moulron-France

 

 حضور«مزدوران زر وُ زور وُ تزویر»در خاکسپاری مرگ معصومیت ...

 

Aatefeh-Madani-Iran

 

 گریستن امواج ...

  زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 


شکمهایتان از حرام پر شده است!

    نظر

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


   شکم‌هایتان از حرام پر شده است!  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


 وبلاگ فدایی، غلامرضا ، خبرآنلاین:
  این جمله ای بود که امام حسین در روز عاشورا به دشمنان خود گفت. و این پس از آنی بود که هر چه نصیحت می کرد کسی به حرف او گوش نمی داد. باید ترسید از اینکه ما هم چنین شده باشیم!
اگر ما عزاداری برای امام حسین می کنیم به هوش باشیم که مورد خطاب وی نباشیم. اگر حرف ها اثر نمی کند و اگر پس از عزاداری همچنان به کار های نادرست مشغولیم پس بدانیم که وضعیتمان مطلوب نیست. آنوقت اگر خدای ناکرده چنین شود نسلی هم که از ما به جای ماند چیزی قابل توجه نخواهد شد.
 نوح پیمبر وقتی قوم خود را نفرین کرد گفت خدایا من اینها را نفرین می کنم از این رو که دیگر از این ها جز کافر و فاجر متولد نمی شود! خدا نکند فساد همه جا را بگیرد ...
هر از گاهی در کشور از اختلاس و دزدی های کلان بحث می شود که خبر آن بسیار برای مردم تکان دهنده و زجرآور است.
از بحث های انتخاباتی گرفته تا سخنرائی های مرسوم، آنقدر در آنها دم از فساد زده می شود که گوئی تار و پود کشور را گرفته است و این علامت بسیار خطرناک و ناامید کننده و واقعا هشدار دهنده است. البته گاهی هم پس از مردن سهراب نوشداروهایی از طرف قوه قضائیه می رسد که اثر چندانی ندارد و لذا خبر بعدی می بینی که این تفکر را تأیید کرد. مثال بارزش همین بابک زنجانی است که پیشین ها را از جمله شهرام جزائری و غیره را به فراموشی کشاند و یا دکل گمشده نفتی که معلوم نشد چه شد.
 اما آنچه مهم است این است که اگر بعضی ها با زد و بند ها و حقه بازی ها موفق به چنین دستبردهایی می شوند ولی آیا این به این معنا است که دیگران به طرق دیگر به اختلاس، تبانی و کم کاری و یا کم فروشی مشغول نیستند؟
در اخبار روز 17 مهر سال 96 از طرف سخنگوی قوه قضائیه گفته شد که یک نفر از چهارده بانک توانسته سه هزار میلیارد تومان تسهیلات بگیرد؟ آیا واقعا ممکن است؟ پس این مدیران عامل بانک خوابند و یا دستی در کار دارند؟
 خدا کند که چنین نباشد ولی گاهی اوقات بعضی خبرها در محافل کوچکتر آدم را نگران تر می کند.که اختلاس فقط رقم های بزرگ نیست وقتی کسی عادت به تخلف کرد به هر طریقی به خلاف دست می زند و گاهی با تبانی و با هر ترفند دیگری مقصودش را عملی می کند. به قول معروف آب نمی بیند والا شناگر قابلی است. از قدیم می گفتند که تخم مرغ دزدی به شتر دزدی می انجامد. و در این زمینه همچنانکه خانواده مقصر است دولتها تقصیر بیشتر دارند.
 اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ ...
 می توان به عنوان مثال مواردی را ذکر کرد:
* وقتی در هر معامله ای می توان با تبانی قیمت ها را دستکاری کرد،
* وقتی نان را با انواع ترفندها با قیمت های بیشتر می توان فروخت: با خشخاش بدون خشخاش، با کنجد، بدون کنجد، یک رو و یا دو رو، با سبزی و بدون سبزی، بزرگ و یا کوچک و انواع ترفند ها ...
* وقتی مایحتاج مردم را می شود احتکار کرد. مثلا با ایجاد بازار کاذب آن را به چند برابر می فروخت.
* وقتی که قولی به مردم می دهند و از حسن نظر مردم و اعتماد آنها سوء استفاده می کنند ...
* وقتی فضا فروشی و هوا فروشی و دریا فروشی و کوه و کمر فروشی باب می شود ...
* وقتی می توان درمناقصه ها تخلف کرد و با دستکاری آن چیزی را در آورد که منفعت طلبان می خواهند.
* زمانی که می توان از پورسانت استفاده کرد و یا زیر میزی را رواج داد.
* وقتی بازار سیاه درست می کنند و محصولی را با چند برابر قیمت می فروشند! ...
* وقتی شرائط زندگی عده ای را سخت می کنند که فرد حاضر شود همه چیز حتی آبرو و کرامت انسانی خود را در پای نامردمان قربانی کند و محتاج شود ...
* وقتی می توان بازار را آشفته کرد و دلالی را رونق داد و به جای قیمت واقعی با بازار سازی قیمت کاذب درست کرد، معلوم است چه کسانی بهره می برند. در یکی از مراکز مهم شنیدم که نسخه ای را کارشناسان 500 میلیون تومان قیمت گذاری کرده اند ولی مسئولان گفته اند نه آقا دو میلیارد و خورده ای می ارزد و آن را با این قیمت بالا خریده اند!
* نتیجه این می شود که بعضی کارخانه ها رابه ثمن بخس به بعضی دانه درشت ها واگذار می کنند.
 این ها مسائلی است که برای آن می توان مصادیقی ذکر کرد ولی به ناچار باید در لفافه گفت.
دزدی و دغلی هزار و یک برنامه دارد که اگر ناصالحان حاکم شوند راهها فراوان است.
اگر کارمندان نا اهل باشند می توانند زمینه سوء استفاده و ارتشا را فراهم کنند. بعضی کار را از طریق عادی انجام نمی دهند و با استنادهای واهی به بند ها و تبصره ها که گاهی اوقات کم هم نیست جلوی کار را می گیرند و مراجعه کننده را وادار می کنند تا برای پیشبرد کارش به راه غیر مشروع متوسل شود و چه بسا خود همین فرد هم در باند باشد.
در بسیاری از موارد شنیده می شود که کسی که گزارش می کند بعد او را در یک موقعیت بعدی بیچاره می کنند تا دفعه دیگر هوس چنین کاری نکند!! خدا بخیر کناد! ...
 راه چاره: شفافیت در اطلاع رسانی بدون هرگونه مجامله
 نظارت مردمی و گوش به زنگ بودن مسئولان صالح بالاتر و پیگیری و تحقیق و نه توجیه و لاپوشانی و نه تنبیه گزارشگر صالح و بینوا!
 

  تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی 



آسوده بخواب ، ما همچنان ایستاده-ایم ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  

  آسوده بخواب ، ما همچنان ایستاده-ایم ... 

 

Yaser-Ahmad-Syria

 آمارگیری حیوانات پناهنده! ... 

 

 

Saeid Sadeghi Iran

 

 بشر فراموش شده در دنیا ...

 

Shahram-Shirzadi-Iran

 

 صد رحمت به مُروت حیوانات! ...

Soleiman-Mamrahimi-Iran

 

 قلب فرشته-ی مرگ هم به درد آمده! ...


Bahram-Tadayon-Iran

 

 این هم از مجسمه آزادی نوین! ... 

 

Alireza-Pakdel-Iran

 جشن جلادان ، خون-آشامان ِ عطش-زده! ... 

 

Reza-Jangi-Iran

 آسوده بخواب ... ما همچنان ایستاده-ایم ... 

 

Tjeerd-Royaards-Netherlands

 ساعت شنی ِ قربانیان ِ نظام سُلطه ... 

 

  زیرنویسی ، وََ تدوین: عـبـــد عـا صـی