سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

اگر ابوترابی به «ابوتراب» اقتدا کند!

    نظر

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  اگر ابوترابی به «ابوتراب» اقتدا کند!

 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 نتیجه تصویری برای محمدحسن ابوترابی

نتیجه تصویری برای مناقشات دانشجویی

تصویر مرتبط

نتیجه تصویری برای مناقشات دانشجویی

نتیجه تصویری برای مناقشات دانشجویی

 

 پایگاه اعتدال ، ابوالفضل فاتح : برای آقای ابوترابی
 بسمه تعالی
 بیست و یکی دو سال پیش بود که سیدی تکیده و سربه زیر به نام محمدحسن ابوترابی فرد به عنوان جانشین حجت السلام و المسلمین محمدی عراقی نماینده رهبری در دانشگاه تهران معرفی شد. آن روزها دانشگاه تهران صحنه مناقشات جدی بین انجمن اسلامی و گروه های تازه تاسیس و جریانات خارج از دانشگاه بود. انجمن اسلامی رشید و سرافراز دانشگاه تهران هدف تهاجمات و اتهامات ناروای بسیار بود. یکی دو نشست با حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی کافی بود تا ارتباطی وثیق و موثر شکل بگیرد. حالا همه جا مدافع انجمن بود. اجازه تعریض نمی داد و اگر تعریضی صورت می گرفت نهایت توان خود را برای آن که مرهمی بر زخم ها باشد، و شکافی صورت نگیرد، به کار می بست. انجمن نیز احترامی عمیق و واقعی برای ایشان قائل بود و رابطه ای کم سابقه و بسیار موثر و مفید شکل گرفت. این حسن رابطه به طیف وسیعی از دانشگاهیان تسری یافته و ساالهای سال تداوم یافت.
 او آنچه خود می دید را با شنیده ها تعویض نمی کرد. در قضاوت عجول نبود، حسن ظن عجیبی داشت، به شدت متواضع و در شنیدن شکیبا بود. مبنای او اخلاق بود نه سیاست، مروت و حریتی مثال زدنی داشت و اهل منطق، اهل شرف، اهل پاک زیستی، اهل تقوی و اهل معرفت بود.
 یک بار به اصرار ایشان توفیق یافتم و هم سفر حج شدیم. او روحانی کاروان بود. سید خوش نفس و صمیمی دیگری هم همراه ایشان بود که بعد از سفر متوجه شدم آقا سید مصطفی حسینی خامنه ای بوده است. اوج شکیبایی و مسئولیت پذیری آقای ابوترابی را در آن سفر به عینه مشاهده کردم. او در همه امور کاروان تشریک مساعی داشت و در حقیقت مثل یک خادم کاروان به روحانیان و اساتید دانشگاه که همسفر بودند رسیدگی می کرد و مرارت های این گونه سفرها را با شکیبایی به شیرینی بدل می ساخت. در دوران طواف و احرام آخرین نفری بود که از احرام خارج می شد و هر بار چندین روز اضافه محرم می ماند تا آخرین نفر و همه افرادی که تردید در درستی اعمالشان داشتند، اعمال خود را به انجام برسانند و سپس از احرام خارج می شد. در حالی که همه می دانیم محرم ماندن طولانی مدت حالتی سخت و تکلیف آور است.
 سجده های طولانی و دعاهای معنوی اش، روحانیت و لطافت خاصی داشت و با آن که ما جوانان دوست داشتیم نماز را زودتر به اتمام برسانیم، اما خلوص نمازش ما را متقاعد می ساخت که با اشتیاق نماز را به امامت ایشان اقامه کنیم.
 ابوترابی اهل میانه روی و میانداری بود. حلقه وصل بود. علاقه ای به شکاف نداشت. خوبی ها را می دید و می گفت و بدی ها را نمی دید و نمی گفت، مگر آن که خطری یا انحرافی در معرض بود. نگاه کردنش همچون برادر نازنین مرحومش خیره نبود. او چشم در چشم نمی شد و همین نگاه پوشیده اش به همه جرات می داد تا همه به او نزدیک شوند.
 یادم نیست جایی باید و نباید و امر و نهی از موضع بالا کرده باشد. خیلی مستدل و ملایم اگر چیزی را حق می دانست بیان می کرد و اگر نقدی وارد بود، بیان می داشت و در این حال نقد را نیز می شنید و با بردباری تامل می کرد. به واقع اهل گفت و گو بود و ادب و آدابش را به خوبی رعایت می کرد. در کشاکش قضایای کوی دانشگاه و وقایع تلخی که دانشجویان را به کوره گداخته ای تبدیل گرده بود، او بود که خود را سپر می ساخت و آبروی خود را گرو می گذاشت تا هم کوره گداخته دانشجویان به نهیب آتشی تبدیل نشود و هم از سوی دیگران متعدیان به حریم دانشگاه سر جایشان بنشینند. حتی در گیر و دار قضایای سال 88 اهل قضاوت سریع نبود و زیر بار بی انصافی ها و اتهامات ناروا به کسانی که می شناخت نمی رفت با آن که ممکن بود نظر دیگری داشته باشد.
 او سه دوره نماینده مجلس بود و از خود نام نیک بر جای گذاشت و گرچه در بکش بکش های سیاسی ما کسی که بخواهد میانداری کند چندان محبوبیت نمی یابد اما ایشان تا آخر نیکنام باقی ماند.
 در زمانه ای که فساد و انحراف و تحجر دامن گیر بسیاری از مدعیان شد، قدرت دامان او را آلوده نساخت و او آخرتش را به دنیا نفروخت. البته به او بی مهری های فراوانی هم شد و این بی مهری ها بیشتر از سوی اصولگرایان بود که قدر و منزلتش را نشناختند و او را از برخی مناصب که به واقع صلاحیتش را داشت محروم ساختند. و البته برخی اصلاح طلبان نیز توقعی بیش از اندازه، از او داشتند که صواب نبود. او مشی و استقلال و تصمیم و تشخیص و راه حل خود را داشت و باید محترم شمرده می شد. افسوس که لیست های جناحی، ما را از وجود چنین شخصیت هایی محروم می سازد.
 انتصاب آقای ابوترابی به امامت نماز جمعه تهران، یک تصمیم به موقع از سوی بزرگان، یک خبر خوب برای مردم و یک مرهم زخم به ویژه برای این تریبون مهم بود. ابوترابی امین نظام و آبرویی برای نماز جمعه، این میراث عظیم و عزیز انقلاب اسلامی و امام خمینی است که متاسفانه سال هاست که چه بسا از خطبه های یک سویه و پر عتاب و عبوس و کم محتوا و بعضا حزبی لطمه خورده است و رویگردانی هایی جدی را سبب شده است. ای کاش در این فرصت مغتنم، آغوش کرامت و آقایی نماز جمعه را به سوی همه، به ویژه جوانان و دانشگاهیان بگشاید. در این مسیر او ان شاء الله گرفتار فشارها، و طوفان ها و توقعات ناصواب که بسیاری را از جاده اخلاق خارج می سازد نخواهد شد و امید بسیاری است که با کلام طیب و متقن و حمید خود، منشاء امید و هدایت و آقایی باشد. او باور دارد که مومنان مخاطب "وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى? صِرَاطِ الْحَمِیدِ" هستند و نیز می داند که این تریبون، امتحان بزرگتری از امتحانات پیشین است و تنها راه موفقیت آن است که عدل و انصاف و حق محور همه چیز باشد و این ممکن نیست جز آن که در این مسیر، چنان که سید عزیز، خود باور دارد، به "ابوتراب" اقتدا و به خدای او اتکاء شود.
 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ابوالفضل فاتح
28 بهمن 1396
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


ابوذر به همین دلیل زبانش دراز بود و ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   ابوذر به همین دلیل زبانش دراز بود و ...  

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 

  خبرآنلاین، وبلاگ محمد مهاجری : دوهفته پیش مطلبی نوشته بودم درانتقاد به اینکه چرا باید همه روزنامه نگارها مجوز طرح ترافیک داشته باشند. تعدادی از همکاران،آن یادداشت را [اینجا بخوانید]تحویل گرفتند و تعداد زیادی نیز آن را برنتافتند. اصلاح طلب و اصولگرا و معتدل،البته هم در میان موافقان بود و هم مخالفان .

 بعد از آن بود که آمار جالبی به دستم رسید.6000نفر در تهران به عنوان خبرنگار،مجوز طرح ترافیک دارند! کاش اداره کل محترم مطبوعات داخلی وزارت ارشاد اعلام کند در شهر تهران چند روزنامه نگار زندگی می کنند.وقتی می بینم در رسانه ای که در آن شاغل هستم حداقل دوسوم افرادش، مجوز طرح ترافیک ندارند این رقم 6000 معنایش چیست؟ معنایش این است: قطعا افرادی هستند که در این صنف حضور ندارند و به اسم این صنف مجوز طرح ترافیک می گیرند.

دلیل علاقه به مجوز طرح ترافیک هم روشن است: "کاملا مفت است". البته مفت مفت هم نه.  معادل هزینه یک رفت و برگشت با اسنپ را می دهند، یک سال پشت فرمان ماشین شان "قیژ" از جلوی مسافران منتظر تاکسی و اتوبوس عبور می کنند و وارد محدوده طرح می شوند.

 برخی دوستان عزیزم برایم پیغام گذاشتند در حالیکه سرمایه دارها مجوز طرح می گیرند چرا ما نداشته باشیم؟

خداوکیلی این هم شد استدلال؟ بعضی از سرمایه دارها هزار کثافتکاری دیگر هم می کنند؛این مجوز می شود که ما هم همان غلطها را بکنیم؟ رشوه می دهند،ما هم بدهیم؟ نزول می خورند و می دهند،ما هم همان کار را بکنیم؟وامهای کلان می گیرند و پس نمی دهند، ما هم بگیریم و پس ندهیم؟ بعضی شان فسادهای شرم آور اخلاقی دارند،ما هم داشته باشیم؟...

وانگهی شما فکر می کنید آن آدم پورشه سوار و آن بنزنشینی که صدهامیلیون تومان پول ماشین داده و شیشه های دودی ماشینش را بالا داده که مبادا ریا بشود! وقت شریف و گرانبهایش را صرف خرید مجوز طرح می کند؟ او با تکبر فراوان می رود توی محدوده طرح ترافیک و جریمه اش را که معادل یک نخ سیگارش هم نیست می پردازد.

تازه،مگر این سرمایه دارها چند نفرند؟ مگر دکترخلبان شهردارمان نگفت 4درصد؟ چرا همان آقا و همین شهردار فعلی نمی توانند با حمایت 96درصد بقیه،جلوی ماشین 4درصدی ها را سد کنند تا هیچکدامشان نتوانند وارد محدوده طرح ترافیک شوند؟

 هنوز رقم 6000مجوز طرح ترافیک برای خبرنگاران تهرانی روی اعصابم است. بخش عمده ای از این 6000 مجوز را کسانی گرفته اند که خبرنگار نیستند اما  شرافت ما روزنامه نگارها را لگدمال کرده اند. ممنون می شوم اگر اسم این 6000نفر را منتشر کنند تا همه چیز شفاف شود.

از دوهفته قبل که مطرح کردم مجوز ورود به طرح ترافیک برای روزنامه نگاران لغو شود،خیلی حرف و حدیث شنیدم اما همه آنها مرا بر استدلالم مستحکم تر کرد که حتی به یک روزنامه نگار مجوز ندهند. به خصوص وقتی کسب اطلاع کردم که فلان آدم که مجوز فصلنامه اش را مدتها پیش گرفته و حتی یک نسخه اش را هم منتشر نکرده، اما مجوز طرح ترافیکش در جیبش است. بگردید از این نمونه ها فراوان است.

 بروید چهارراه یافت آباد و میدان شوش؛ جوادیه و خاک سفید؛ افسریه و بهارستان؛شهرری و میدان منیریه؛ چرا اصلا پایین شهر؟ بروید جردن و زعفرانیه و دربند؛ از 100 رهگذر سوال کنید که آیا حاضرید خبرنگارها هر روز مجوز طرح داشته باشند؟ اگر حتی 10نفرشان موافق بودند با گردن افراشته بروید نتیجه نظرسنجی را بکوبید روی میز شهردار و مجوزتان را بگیرید و بروید. نوش جانتان!

 اگر ابوذر استخوان شتر دست می گرفت و بر تبعیض و فساد می تاخت، بنده"زر" نبود. رفیق"زور" نبود. فریفته"تزویر" نبود. به همین دلیل زبانش دراز بود و سرش به آسمان ساییده می شد. فکر می کنید بلد نبودند یک "مجوز طرح ترافیک خبرنگاری" به او بدهند و دهانش را ببندند؟!

 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


از ساغر دل همان بریزد که در اوست ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  از ساغر دل همان بریزد که در اوست ... 

 

 http://s8.picofile.com/file/8319489668/BAXSH3DAN_1.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319489800/BAXSH3DAN_2.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319490076/B8WARE_XODAA_1.jpg

http://s9.picofile.com/file/8319490326/BAXSH3DAN_3.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319490526/BAXSH3DAN_5.JPG

http://s8.picofile.com/file/8319490726/BAXSH3DAN_4.JPG

 

  روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟! فقیر گفت : هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!! 
درجهان سه چیز است که صدا ندارد :
مرگ فقیر .....
ظلم غنی .....
و چوب خدا .....

 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


تو از چشمم نمی افتی ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   تو از چشمم نمی افتی ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 


تصویر مرتبط

 

  اگر دنیا شود آخر تو از چشمم نمی افتی / به جانم گر زنی آذر تو از چشمم نمی افتی 
 دلم را گر بسوزانی، کشی آن را به ویرانی / کنی عشق مرا پرپر، تو از چشمم نمی افتی 
 اگر صد چون تو از رضوان، فرستد ایزد منان / به دستان جامی از کوثر، تو از چشمم نمی افتی 
 کنی گر با دلم بازی، مرا در آتش اندازی / نمانی پیش من دیگر، تو از چشمم نمی افتی 
 دلم را گر بیازاری، ز چشمم سیل خون باری / کنی دریاچه ی احمر، تو ازچشمم نمی افتی 
 گرت شهری بدی گوید, زخویت عیب ها جوید / ولو بالای هر منبر، تو از چشمم نمی افتی 
 نفس تا می شود جاری، درون سینه جا داری / بمان تا آن دم آخر، تو از چشمم نمی افتی? 
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


روحانی گزینش درستی نبوده؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   روحانی گزینش درستی نبوده؟ ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 

 اعتدال،  محسن رنانی، استاد دانشگاه :  اینکه چرا چنین شد و چنان شد و چنین و چنان دیگر نشد، و حاصل انتخابتان اینگونه بود و این نواقص و کاستی ها را داشته و دارد و اینکه چرا شما گرسنه اید و بیکار و تجارت خارجی تان اندک است و غیره و غیره، کسی به کسی گفت فلان فلان پدرت که از گرسنگی مرد، وی پاسخ داد فلان فلان پدر خودت، مگر داشت و نخورد!؟ حال حکایت ما و حاکمیت است.
 از بام تا شام در بوق و کرنا میکنند که روحانی چه کرد و چه نکرد و چرا اینگونه است و آنگونه نیست ! شما بفرمایید کدام گزینه بهتر و شایسته تر را در مقابل مردم قرار دادید که انتخاب نکردند؟ کدام کاندیدای متعهد ،متخصص ،مدیر و مدبر که از روحانی بهتر باشد را در سبد گزینش مردم گذاشتید و مردم آن را پس زدند؟ امروز چه کردید؟ مثلا میخواهید ابرویش را درست کنید چشمش را درخطر کور شدن قرار میدهید!
 مگر احمدی نژاد نامزد اصلح و مورد تایید کامل شما نبود؟ مگر هشت سال در دوران فوران درآمدهای نفتی به هر وسیله و روش ممکن اورا بر کرسی ریاست جمهوری ننشاندید؟ مگر تمام امکانات پولی و مالی و تبلیغاتی و نظامی و قضایی کشور را در حمایتش بسیج نکردید؟ مگر صدای هر مخالف و منتقدی را به بهانه فتنه خاموش نکردید؟؟ مگر حتی در مقابل قهر و آشتی و نافرمانی و اقدامات و تصمیمات خارج قانونش سکوت نکردید؟ مگر تمام تصمیمات و دستورات خلق الساعه اش را نپذیرفتید؟ مگر هر حرکت شایسته و ناشایستش را بدون کم و کاست تایید نکردید؟ مگر هر سخن و مثال سخیف و سبک و خام و توهین آمیز و دون شانش را تعریف و تمجید نکردید وبرایش کف نزدید؟ و سرانجام مگر اورا معجزه هزاره سوم قلمداد نکردید و بر اوهام و تخیلاتش مهر تصدیق نزدید؟ سرانجام و نتیجه اش چه شد؟
 آیا میراثی جز سیل قطعنامه های شورای امنیت و کشورهای اروپایی و آمریکا و ... چیزی نصیب ملت شد؟ آیا جز تورم پنجاه درصدی ظرف یک هفته و کاهش ارزش پول ملی یعنی اندوخته و دارایی و ثروت و پس انداز مردم تا حدود یک چهارم چیزی عاید ملت شد؟ آیا جز سد گتوند و سیوند و تخریب زیرساختهای اقتصادی و سقوط پی در پی هواپیماهای دست چندم باربری تغییر کاربری داده و بنزین سرطان زای پتروشیمی و انرژی هسته ای درون آشپزخانه و هاله نور دستاورد دیگری به ارث گذاشت؟ مگر حاصل کار این دولت جز اختلاسها و چپاول بیت آلمال چیز دیگری بود؟
 پس امروز سخن چیست ؟ ...
 این مردم از میان گزینه های محدود و معدود پیش رو کسی را که شایسته تر نسبت به سایر گزینه ها دید انتخاب کرد. تکرار میکنم شایسته تر نسبت به سایر گزینه ها و نه بیشتر!
 این که از بام تا شام تمام تریبونهای رسمی و مذهبی، صدا و سیما، روزی نامه های رنگارنگ در گوش مردم زمزمه میکنید که اشتباه کرده اید و انتخابتان درست نبوده است و مراقب باشید دوباره مرتکب اشتباه قبلی نشوید .چه معنی دارد؟
 اینکه برخلاف دولت قبل از صدر تا ذیل حاکمیت یک صدا شده اند که روحانی گزینش درستی نبوده است و کاری از پیش نبرده است و اگر جایی پیشرفتی بوده است نتیجه تلاش دیگران است و غیره و غیره! ...
 شما پاسخ دهید کدام فرد باتجربه تر و کارآزموده تر و دارای کارنامه درخشان تری را در معرض گزینش مردم قرار داده اید؟
 مگر چند درصد اختیارات و امکانات و اموال و دارایی ها و تصمیمات در این کشور در اختیار ریس جمهور است؟
 ریس جمهوری که تمام ارکان و اجزای نظام از صدر تا ذیل پشتیبانش بودند با کشور آن کرد که کرد!
 شما بفرمایید ریس جمهوری که از ابتدا بخشهای اصلی قدرت و مراکز بزرگ ثروت و منابع. و سرچشمه های امکانات اقتصادی و فنی کشور با او مخالف باشند و حتی تنها رسانه صوتی تصویری ملی و رسمی کشور تمام هم و غم خود را صرف تخریبش میکنند و کرده اند چه باید بکند و چه میتواند بکند؟
 اکنون از همه میپرسم بدهکار کیست؟
 چه کسانی از چه کسانی طلبکار اند؟
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


روحانی گزینش درستی نبوده؟ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   روحانی گزینش درستی نبوده؟ ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

 

 اعتدال،  محسن رنانی، استاد دانشگاه :  اینکه چرا چنین شد و چنان شد و چنین و چنان دیگر نشد، و حاصل انتخابتان اینگونه بود و این نواقص و کاستی ها را داشته و دارد و اینکه چرا شما گرسنه اید و بیکار و تجارت خارجی تان اندک است و غیره و غیره، کسی به کسی گفت فلان فلان پدرت که از گرسنگی مرد، وی پاسخ داد فلان فلان پدر خودت، مگر داشت و نخورد!؟ حال حکایت ما و حاکمیت است.
 از بام تا شام در بوق و کرنا میکنند که روحانی چه کرد و چه نکرد و چرا اینگونه است و آنگونه نیست ! شما بفرمایید کدام گزینه بهتر و شایسته تر را در مقابل مردم قرار دادید که انتخاب نکردند؟ کدام کاندیدای متعهد ،متخصص ،مدیر و مدبر که از روحانی بهتر باشد را در سبد گزینش مردم گذاشتید و مردم آن را پس زدند؟ امروز چه کردید؟ مثلا میخواهید ابرویش را درست کنید چشمش را درخطر کور شدن قرار میدهید!
 مگر احمدی نژاد نامزد اصلح و مورد تایید کامل شما نبود؟ مگر هشت سال در دوران فوران درآمدهای نفتی به هر وسیله و روش ممکن اورا بر کرسی ریاست جمهوری ننشاندید؟ مگر تمام امکانات پولی و مالی و تبلیغاتی و نظامی و قضایی کشور را در حمایتش بسیج نکردید؟ مگر صدای هر مخالف و منتقدی را به بهانه فتنه خاموش نکردید؟؟ مگر حتی در مقابل قهر و آشتی و نافرمانی و اقدامات و تصمیمات خارج قانونش سکوت نکردید؟ مگر تمام تصمیمات و دستورات خلق الساعه اش را نپذیرفتید؟ مگر هر حرکت شایسته و ناشایستش را بدون کم و کاست تایید نکردید؟ مگر هر سخن و مثال سخیف و سبک و خام و توهین آمیز و دون شانش را تعریف و تمجید نکردید وبرایش کف نزدید؟ و سرانجام مگر اورا معجزه هزاره سوم قلمداد نکردید و بر اوهام و تخیلاتش مهر تصدیق نزدید؟ سرانجام و نتیجه اش چه شد؟
 آیا میراثی جز سیل قطعنامه های شورای امنیت و کشورهای اروپایی و آمریکا و ... چیزی نصیب ملت شد؟ آیا جز تورم پنجاه درصدی ظرف یک هفته و کاهش ارزش پول ملی یعنی اندوخته و دارایی و ثروت و پس انداز مردم تا حدود یک چهارم چیزی عاید ملت شد؟ آیا جز سد گتوند و سیوند و تخریب زیرساختهای اقتصادی و سقوط پی در پی هواپیماهای دست چندم باربری تغییر کاربری داده و بنزین سرطان زای پتروشیمی و انرژی هسته ای درون آشپزخانه و هاله نور دستاورد دیگری به ارث گذاشت؟ مگر حاصل کار این دولت جز اختلاسها و چپاول بیت آلمال چیز دیگری بود؟
 پس امروز سخن چیست ؟ ...
 این مردم از میان گزینه های محدود و معدود پیش رو کسی را که شایسته تر نسبت به سایر گزینه ها دید انتخاب کرد. تکرار میکنم شایسته تر نسبت به سایر گزینه ها و نه بیشتر!
 این که از بام تا شام تمام تریبونهای رسمی و مذهبی، صدا و سیما، روزی نامه های رنگارنگ در گوش مردم زمزمه میکنید که اشتباه کرده اید و انتخابتان درست نبوده است و مراقب باشید دوباره مرتکب اشتباه قبلی نشوید .چه معنی دارد؟
 اینکه برخلاف دولت قبل از صدر تا ذیل حاکمیت یک صدا شده اند که روحانی گزینش درستی نبوده است و کاری از پیش نبرده است و اگر جایی پیشرفتی بوده است نتیجه تلاش دیگران است و غیره و غیره! ...
 شما پاسخ دهید کدام فرد باتجربه تر و کارآزموده تر و دارای کارنامه درخشان تری را در معرض گزینش مردم قرار داده اید؟
 مگر چند درصد اختیارات و امکانات و اموال و دارایی ها و تصمیمات در این کشور در اختیار ریس جمهور است؟
 ریس جمهوری که تمام ارکان و اجزای نظام از صدر تا ذیل پشتیبانش بودند با کشور آن کرد که کرد!
 شما بفرمایید ریس جمهوری که از ابتدا بخشهای اصلی قدرت و مراکز بزرگ ثروت و منابع. و سرچشمه های امکانات اقتصادی و فنی کشور با او مخالف باشند و حتی تنها رسانه صوتی تصویری ملی و رسمی کشور تمام هم و غم خود را صرف تخریبش میکنند و کرده اند چه باید بکند و چه میتواند بکند؟
 اکنون از همه میپرسم بدهکار کیست؟
 چه کسانی از چه کسانی طلبکار اند؟
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


عشق، همدلی، وَ جنگ ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

   عشق، همدلی، وَ جنگ ... 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 http://s8.picofile.com/file/8319155300/FILME_BOMB_1.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319155500/FILME_BOMB_3.JPG

http://s9.picofile.com/file/8319155768/FILME_BOMB_2.JPG

 

 عصر ایران؛ مهرداد خدیر : «بمب؛ یک عاشقانه» فیلمی است که به مخاطب و به شعور او احترام می‌گذارد و به همین خاطر جا دارد در ابتدا به نویسنده، کارگردان و بازیگر فیلم – پیمان معادی – احترام بگذاریم و نگاه و تلاش او رابستاییم.
این مطلب هنگامی نوشته و منتشر می‌شود که نامزدهای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر مشخص شده و هنوز اسامی برندگان اعلام نشده است. اما تا همین‌جا کاندیداتوری فیلم برای موسیقی متن (النی کالیندرو)، نقش مکمل مرد (سیامک انصاری)، فیلم‌نامه و بهترین فیلم نشان می‌دهد مورد توجه داوران قرار گرفته است.
«بمب؛ یک عاشقانه» چنان که از نام آن هم بر می‌آید حکایت «عشق» را بازمی‌گوید و این بار در هنگام? «جنگ شهرها» در ماه های پایانی جنگ هشت ساله و داستان فیلم در فضای اسفند 1366 خورشیدی و سی سال قبل می‌گذرد.
روایت هنرمندانه نوستالژی دهه 60 در «بمب؛ نامه عاشقانه»
فیلم‌نامه، بسیار خوب است و بی سبب نیست که از جشنوار? آسیا پاسفیک در سال 1393 به عنوان بهترین برگزیده شد.
کارگردانی و فضاسازی و شخصیت پردازی همه خوب است و پیمان معادی همه را خوب از کار درآورده است.
جذابیت فیلم و متفاوت بودن آن اما برای این نویسنده - چندان که انگیز? نوشتن این سطور است - و
شاید هر که بالای 35 سال داشته باشد و ده? 60 را از نزدیک درک و خصوصا در تهران زندگی کرده باشد به خاطر نوستالژی دهه 60 است. نوستالژی دریغا دریغ برای خاطرات گذشته است و گیلانی ها و کردها واژه «تاسیان» را به این معنی به کار می برند که بسیار هم زیباست. اما در ذهن نسل های بعد همواره این پرسش شکل گرفته که ده? 60 با جنگ و خشونت و کمبود، با موشک باران و صف و کوپن آخرچه نوستالژی یی دارد. پیمان معادی اما به این پرسش پاسخ داده است.
هنر فوق‌العاده او که شایست? دریافت سیمرغ بلورین جشنواره اش می‌سازد - و اگر هم نگیرد به تعبیر گزارش‌گران فوتبال از ارزش‌های او نمی‌کاهد- تصویرسازی دهه 60 با اِلِمان های مشهور آن است: از پیکان تا صف نفت، از نوار کاست تا جنگ شهرها که همیشگی نبود و هر از گاهی در طول جنگ درمی‌گرفت.
پیمان معادی نوستالژی دهه 60 را با هنرمندی تمام و در فضای جنگ شهرها ترسیم کرده است. حسی غریب را ...
دهه 60 هم جنگ بود هم امید. هم کمبود بود و هم محبت. هم جنگ بود و هم عشق و فیلم پاسخی است به این پرسش که اینها چگونه در کنار هم قرار گرفتند؟
این که به پناهگاه می‌روند اما دو نفر تخته نرد بازی می‌کنند و یکی هم از مرگ نمی‌ترسد و هم اعتراض خفیفی به شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» دارد همه واقعیت های دهه 60 است که ما درک کردیم. (شنیدم برخی به سکانس سرباز فرار کرده از جنگ اعتراض کرده اند اما این هم واقعیت جنگ هشت ساله است که در سال آخر چندان توجیهی نداشت و تقاضای پایان آن فزونی گرفته بود).
خیلی ها در ایران و دنیا فیلم عاشقانه ساخته اند و خواهند ساخت و حکایت عشق هرگز کهنه نخواهد شد. هنرِ پیمان معادی اما تنها این نیست که یک عاشقانه ساخته است. هنر او در این فیلم به تصویر کشیدن « نوستالژی دهه 60» و « جنگ شهرها» است.
جنگ شهرها و حملات موشکی و بمباران ها در طول جنگ هشت ساله 15 هزار و 559 شهید برجای گذاشت و به این موضوع کمتردر سینما و حتی تاریخ جنگ پرداخته شده و ترجیح نهادهای رسمی بخش های ایدیولوژیک است.
اگر کل شهدای جنگ هشت ساله را 300 هزار نفر درنظر بگیریم آن گاه عدد16 هزار در این مجموعه را بیشتر درک می‌کنیم.
این که پیمان معادی فیلمی با موضوع 30 سال پیش را به تصویر کشیده نیز هنر او و البته محمود کلاری فیلم‌بردار است که سیمرغ بهترین فیلمبردار او را هم سزاست و به جشنواره سی و ششم اعتبار می‌دهد و خاطره جشنواره های گذشته را تازه می‌کند.
در پاییز 1391 ماهنامه «اندیشه پویا» جلد و پرونده اصلی خود را به « نوستالژی دهه 60» اختصاص داد. جایی نخوانده‌ام اما حدس می‌زنم شاید در همان زمان در ذهن پیمان معادی که اهل کتاب و قلم و مجله است این بارقه شکل گرفته باشد. کما این که همان نشانه‌ها را در فیلم می‌بینیم:
شیشه شیر، نوار کاست، ضبط صوت‌های قدیمی، صف نفت و در عین حال مسؤولیت شناسی و وجدان کار.
انتخاب محیط مدرسه با ظرافت و دقایقی تحسین برانگیز صورت گرفته و جنبه نمادین آن از دست می‌رود اگر بیشتر توضیح دهم.
این که مدیر مدرسه هر روز «مرگ براین» و «مرگ بر آن» را از بچه ها می‌خواهد و تمام دیوارهای مدرسه از «مرگ بر» پر شده واقعیت دهه 60 است و اگر بیش از 35 سال داشته باشی و در دبستان ها و دبیرستان‌های آن دوره تحصیل کرده باشی از این «مرگ بر» ها زیاد دیده‌ای و منحصر به مدرسه ها هم نیست.
دیوارهای سفارت انگلستان در چهار راه استانبول را به خاطر آوریم که از مرگ‌های متفاوت آکنده بود. مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس، مرگ بر فرانسه، مرگ براین. مرگ بر آن ... دیوارهای ساختمان رادیو در میدان ارک نیز و جاهای دیگر هم ...
دهه 60 پر از خاطرات تلخ و شیرین است و کمتر کسی جنگ و عشق را این گونه کنارهم قرار داده بود. دهه 60 مدیر و مسؤول سخت گیر بود. اما کار هم می کرد. دزدی و رشوه هم این قدر شایع نبود.
ناظم اگر چوب به دست دارد و به محصل سیلی می زند از سر احساس مسؤولیت یا تصور آن است و بچه ها را دوست دارد. جنگ هست اما عشق هم جاری است و این واقعیت دهه 60 است.
ساخت این فیلم از پیمان معادی بر می آید که می تواند در آمریکا زندگی کند اما ایران را دوست دارد. متولد نیویورک است اما تهران را دوست دارد.
او دهه 60 را لمس کرده و دیده و مثل کارگردان متولد 1360 نیست که برای اثبات خودش به هویت و شناسه ملت ایران در هزار سال گذشته و تا ابد آلاباد – فردوسی- توهین می کند و برای توجیه می گوید نام فرزندم را «آرش» گذاشته ام!
پیمان معادی خودش است. نیازی ندارد خوشایند این و آن و با پول آنان فیلم بسازد.
هر یک از چهار سیمرغ (بهترین فیلم، فیلمنامه، نقش مکمل مرد و موسیقی متن) که به « بمب؛ یک عاشقانه» تعلق بگیرد فیلم و معادی را سزاست اما اگر هم هیچ سیمرغی بر شانه اش ننشیند -که بسیار بعید است- باز توصیه می کنیم «بمب؛ یک عاشقانه» را ببینید.
یک فیلم سالم، بی شعار و بی دروغ. یادآور دهه 60 که هم جنگ بود هم عشق. هم تلخی بود و هم شیرینی و اگر کم بود - که بود - برای همه بود و در پناهگاه هم عشق جریان داشت و این همه فاصله نبود.
پیمان معادی با حکایت عشق کودکانه و تفسیر موشک‌باران به موشک‌بازی بچه‌ها نشان می‌دهد کودک درون او همچنان فعال است.
اگر بیش از سی و پنج سال دارید و در آن سال ها در تهران یا دیگر شهرها بمباران های شهری و جنگ شهرها را احساس کرده‌اید
با این فیلم خاطرات‌تان تازه می‌شود و چه کار دشواری بوده خلق تصویر تهران سی سال پیش در حالی که همه چیز تغییر کرده است و کمی بی دقتی نشانه‌های امروز را به قاب می‌آورد.
از همه گفتیم و نمی‌توان از لیلا حاتمی نگفت. لیلا حاتمی در این فیلم هم خوب است. مثل همیشه. زنی که عشق را با غرور درآمیخته و به تعبیر بامداد شاعر «در ارتفاع شکوه‌‌ناکِ فروتنی» می‌ایستد ...

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


سیدعلی خمینی: ذلت ما ، عـــزت مــا ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  سیدعلی خمینی: ذلت ما ، عـــزت مــا ... 

 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 

  جماران ، سید علی خمینی : دهه فجر دهه بازخوانی آرمان‌های انقلاب است و بزرگداشت دهه فجر بزرگداشت آرمان‌های اصیل ملت ایران است.
تمام هنر امام این بود که توانست فرهنگ و ارزش را عوض کند، برای اینکه جامعه را درست کنیم لازم نیست در تریبون‌های عمومی گزینه آخر را بگوییم؛ به تندترین روش برخورد کنیم و بگوییم اسلام همین است.

 من معتقدم مهمترین کاری که پیامبر (ص) کرد و مهمترین اعجاز پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) این بود که توانستند در جامعه ای که مظاهر جاهلیت در آن در حد اعلای خودش نمایان بود بیایند و با انقلاب ها و اصلاح های ارزشی این جامعه را از جاهلیت به طرف مدنیت بیاورند. پیامبر (ص) از دل این جامعه یک دولت شهر تأسیس کرد که تا سال های سال نسبت به کل دنیا تفوق علمی و تمدنی داشت. شما حتا اگر پیامبر را به عنوان یک رسول در نظر نگیرید و به عنوان یک فرد بزرگ در تاریخ بشر به او نگاه کنید می بینید که در طول تاریخ هیچ کس نداریم که این گونه باشد؛ یک نفر حرکت و اقداماتی را شروع کند که تا قرن ها جامعه ای که از حیث مظاهر جاهلیت در حد اعلا بوده تمدن کل دنیا را تحت تأثیر قرار دهد. مسلمانان چگونه توانستند این مقدار تأثیرگذاری و پیشرفت داشته باشند؟ پیامبر (ص) جاهلیت را دگرگون کرد و به جای آن مدنیت را قرار داد.  اگر به مظاهر مدنیت توجه نداشته باشیم می بینیم که مظاهر جاهلیت، با خاصیت به روز شوندگی، بر می گردند و جامعه ما در قرن حاضر به جامعه جاهلی تبدیل می شود. پیامبر (ص) با یک جامعه جاهلی رو به رو شد و بعضی از مظاهر جاهلیت را مستقیما انکار کرد و گفت ایده ای که من دارم با نژادپرستی و بت پرستی سازگار نیست و اینها را به انقلاب های ارزشی پیامبر (ص) تعبیر می‎کنیم. اگر گذشت زمان ما را به جایی برساند که به صرف اینکه هم حزب و هم عقیده هستیم، اگر کسی ظلم کرد به او کمک کنیم نه اینکه مثلا فیلمی غیر اخلاقی و به دروغ از او منتشر کنیم. این همان جاهلیت است منتهی با مظهری نو، پیامبر فرمود یاری جاهلی و یاری مدنی متفاوت است. در دوره بعد از پیامبر، خلیفه صحبت می کرد و یک نفر با شمشیر کج آمد و وقتی از او می پرسند که چرا با شمشیر کج آمده ای؟ گفت برای اینکه اگر کج حرف بزند راستش کنم. یاری به حکومت و نظام اسلامی این است که اگر شما دیدید در یک بخشی، نهادی، دولتی و قسمتی دارند ظلم می کنند، به او کمک بکنید که ظلم نکند. توجه تمام عیار به دشمن بیرونی باعث می شود ما از نفس خودمان غفلت پیدا کنیم. اگر توجه نکنیم که بزرگترین دشمن نفس من است، یک وقت چشم باز می کنیم و می بینیم مرزهای ما همه محکم و مستحکم هستند اما می بینیم که در درون خانواده به مشکل خورده-ایم. اگر به اینکه دشمن نفس من و شما است توجه نکنیم به کجا می رسیم؟ پیامبر (ص) به همه ما، در طول تاریخ، می گوید که اگر می خواهید در مقابل مظاهر جاهلیت به سراغ مدنیت بیایید، بدانید که بزرگترین دشمن نفس شما است.  ما بزرگ تر از نفس دشمنی نداریم. اول خودمان را اصلاح کنیم؛ لحظه به لحظه باید این اتفاق بیفتد. امام نکته جالبی می فرماید که مگر شما مریض می شوید دکتر نمی روید؟ چطور نفس انسان که به مراتب پیچیده تر از جسم انسان است احتیاج به معلم اخلاق ندارد؟ مگر می شود گفت ما امراض نفسانی خودمان را خودمان اصلاح می‌کنیم؟ 

 ما بعضی اوقات عزت را با مفهوم «اتصال به قدرت» اشتباه می گیریم. قبل از انقلاب می گفتیم اگر به شرق یا غرب، شوروی یا آمریکا، متصل نباشیم عزیز نیستیم. این مفهوم، عزت نیست بلکه اتصال به قدرت است.
نوه امام خمینی با تأکید بر اینکه استکبار توی سر زن است، تصریح کرد: یعنی اگر شما به آن نزدیک شوید عزت پیدا نمی کنید. یعنی اگر شما با همه دنیا هم دوست شوید عزت پیدا نمی کنید.
عزت در دوستی و دشمنی با دنیا نیست. از منظر پیامبر (ص) عزت به آن مفاهیم انسانی است که تو دنبالش هستی. عزت به نگاه افراطی و تفریطی نیست. نگاه افراطی می گوید که ما هیچ دشمنی در دنیا نداریم و باید با تمام دنیا ارتباط داشته باشیم و هر کاری خواستند بکنند؛ فلسطین و یمن را با خاک یکسان کردند بکنند. نگاه تفریطی هم این است که دور خودمان دیوار می کشیم و با هیچ کس مذاکره، معامله و تعامل نمی کنیم. افراط و تفریط هر دو غلط است.

  هر حکومتی باید زندگی مردمش را تأمین و نسبت به نیازهای اساسی مردم تلاش کند و ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. این به این معنا نیست که اگر مردم ندارند ما پشت تریبون بیاییم و به آنها بگوییم نخورید، دنیا ارزش ندارد نه! اما ما به عنوان کسی که باید ارزشهای جاهلی فرهنگی را عوض کنیم باید بدانیم که پیامبر (ص) این کار را کرد. پیامبر (ص) فرهنگی را ارائه داد که مسلمانان در شعب ابی طالب با سختی، مشقت و فقر زندگی می کردند و بیرون نمی آمدند.

  امروز مظاهر جامعه جاهلی زمان پیامبر (ص) به روز شده اند، گفت: اگر واقعا دغدغه شما این باشد که ماشینت بهتر و خانه ات بزرگتر شود، پیامبر اسلام (ص) فرمود بدان که داری در جامعه جاهلی زندگی می کنی؛ ولو خیال کنی که داری در جامعه مدنی قرن بیست و یک و در تهران زندگی می کنی.  در دوره حاضر کار بزرگ امام و بلکه بزرگترین کار امام این بود که ارزش ها را دگرگون کرد. این طور توانست با شاه مقابله کند؛ هرچه آنها کاخ درست کردند، امام گفت من در جماران می نشینم. از حیث عقلی محال است در فرهنگ غربی زندگی کنی و در مواجهه با تمدن غربی پیروز شوی. تا فرهنگتان را قوی نکنید و زمین بازی را خودتان تعبیه نکنید، محال است که پیروز شوید و همیشه از پیش شکست خورده اید. تا زمانی که ما در زمین فرهنگ غربی زندگی کنیم، ما شکست خورده های همیشه تاریخ خواهیم بود. چون همه چیز دست اوست.

  حقوق بشری که امروز غرب به آن رسیده چیز بسیار خوب و برای خودشان پیشرفتی بسیار عالی است. اما تا وقتی که ما در زمین حقوق بشر آنها قدم برداریم همیشه محکوم هستیم. شما نمی توانید در زمین حقوق بشر غربی حرکت و آمریکا را محکوم کنید. اگر لیبرالیزم را به عنوان دین غرب بدانیم، حقوق بشر به عنوان احکام و فقه آنهاست. البته دست آوردهای آنها حتا از منظر خود غربی ها اشکالاتی دارد که خودشان دارند به مرور اصلاح می کنند. البته ما معتقدیم یا باید اصلاحات اساسی انجام دهند و یا در نهایت به زمین خواهند خورد و باید به جایی برگردند که آماده ظهور ولی عصر (عج) شوند.

 اگر ما خیال می کنیم که مسئولین باید تشریفات داشته باشند؛ از عقب افتادگی ماست چون سالها قبل غربی ها این کار را انجام می دادند. ولی شما امروز به برخی کشورهای غربی بروید و ببینید وزیرشان چطور به خیابان می رود. آنها دارند خودشان را اصلاح می کنند. غربی ها در طول تاریخ جلو آمده اند؛ ولو انحرافاتی دارند که یا باید اصلاحش کنند یا آنها را مضمحل خواهد کرد. نکته این است، اگر ما با آنها مبارزه داریم اشتباه استراتژیک این است که بخواهیم در زمین آنها به جنگ آنها برویم. در این صورت شکست ما قطعی است.

 مقابل دشمنان تا آنجا که با زبان آدمیزاد حرف می‌زنند، با زبان آدمیزاد با آنها حرف بزنیم، اما اگر خواستند با زبان حیوانی سخن بگویند، ما هم بلدیم چه کنیم.
 نقد ساختارشکنانه به نفع هیچ کس نیست، یادآور شد که راه حل مشکلات، گفت و گو و نقد هنجارمند است.  فضای کشور آرام نباشد، پیشرفت سخت می‌شود. روحانیت تصور نکند چون عمامه به سر نهاده دیگر کار تمام شده است. شرایط حوزه های علمیه امروز از حیث غنای علمی بالاتر از دوران پیش از انقلاب است و به یقین در 10 یا 15 سال آینده ثمره انقلاب در حوزه های علمیه مشخص می شود.
 ما باید منتقد وضع موجود باشیم و نه مدافع آن، چون ما تا آرمان فاصله داریم. اگر همیشه از وضع موجود دفاع کنیم جامعه از ما عبور خواهد کرد.  مسئولان؛ با رانت ثروت بر ثروت اضافه نکنید.  امروز برخی از هر فرصتی برای ازدیاد اختلاف بهره می‌برند و در این میان به‌واسطه تنوع تفکرات سیاسی شاهد اختلافات عمیق در این عرصه هستیم.
 نوه گرامی امام خمینی با اشاره به سخنان اخیر ترامپ و استفاده وی از عنوان جعلی خلیج عربی گفت: این گاف سیاسى جز اینکه ا?مریکا را در دنیا منزوى کرد و جز اینکه ملت ایران را بیش از پیش با هم متحد کرد چه ثمره اى براى ا?مریکا داشت؟
 اگر امام حسین(ع) سکوت پیشه می کرد و با قدرت وقت سازش می کرد و به دنبال امور شخصی خود می رفت، حتی در نزد یزید هم محترم ترین شخص باقی می ماند اما ایشان نسبت به دین جدش بی تفاوت نبود.
 نسبت من با امام مانند دیگر جوانان است و این نسبت را هیچ‌گاه فضیلتی برای خود ندانستم و نمی‌دانم، چه بسا کسانی که در محضر امام بودند بیشتر از من محضر او را درک کرده باشند.
 

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


دستاوردهای مُهلک مدرنیته وَ پسامُدرنیته ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

  دستاوردهای مُهلک مدرنیته وَ پسامُدرنیته ... 

 Mansoureh-Dehgani-(2)

 جنگ با تزریق خون بیگناهان برپا میماند ... 

 

Ayat-Naderi-(5)

 پیشرفت گفتگوی تمدنهای بشری با گسترش دموکراسی!

Mahmoud-Sanati-(1)

 دستاورد «پسامدرنیته» : تخریب حیات سبز وَ عوامل تداوم زندگی ... 

 

Aliyeh-Mazaheri-(3)

 غارت وَ انحصار مایه-های حیات آدمها... 

 

Aliyeh-Mazaheri-(2)

 شکار طبیعت وَ انجصارطلبی ... 

 

   زیرنویسی وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی    


تابحال که ازجیب ما بوده وَ به کام اربابان تلفن همراه! ...

    نظر

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم  


 
 

 

  جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید 

 http://s8.picofile.com/file/8318920334/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_1.JPG

http://s8.picofile.com/file/8318920592/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_2.JPG

http://s8.picofile.com/file/8318920892/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_4.JPG

http://s8.picofile.com/file/8318921084/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_5.JPG

http://s9.picofile.com/file/8318921400/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_6.JPG

http://s8.picofile.com/file/8318921792/PAY8MAK_H8YE_TABL3Q8TYE_N8X8STEH_3.JPG

 

 گردآوری جی نیوز : ?معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و رییس سازمان تنظیم مقررات از را‌ه‌اندازی سامانه ساماندهی پیامک‌های تبلیغاتی تا دو ماه آینده خبر داد و گفت: اپراتورها با استفاده از اپلیکیشن، پورتال و کدهای USSD می‌توانند به مردم استفاده از انواع پیامک و مدل‌ها را اطلاع‌رسانی کنند.
 به گزارش خبرنگار اقتصادی ، حسین فلاح جوشقانی، معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی درباره ساماندهی پیامک‌های تبلیغاتی گفت:
مردم عموما از دریافت پیامک‌های تبلیغاتی به صورت ناخواسته ناراضی هستند و برای حل این مشکل اقدامات خوبی انجام شده است.
 وی افزود:
اقدامات تا به امروز به صورت سلبی بوده است برای مثال کد دستوری #800* ایجاد شده بود اما موضوع مهم این است که پیامک رسانه‌ای ارزان قیمت و روشی مناسب برای کسب و کارهاست.
 وی گفت: موضوع مهمی که وجود دارد این است که ما نیاز داشتیم تا روشی را انتخاب کنیم که کسب و کارها به صورت مشروع در این حوزه فعالیت کنند
بدین منظور سامانه ساماندهی دریافت پیامک ایجاد شد تا کاربران بتوانند دریافت یا عدم دریافت پیامک‌های تبلیغاتی را مدیریت و کسب و کارها از این بستر برای تبلیغات به صورت مشروع استفاده کنند.
 معاون وزیر ارتباطات با بیان اینکه دو دسته پیامک وجود دارد اظهار داشت: خدمات پیامک محتوایی به صورت انبوه برای اطلاع رسانی و تبلیغات یکی از انواع پیامک‌هاست که نمونه آن اطلاع‌رسانی رویدادها یا تبلیغات به شمار می‌رود اما نوع دیگر پیامک‌ها، پیامک‌های ارزش افزوده است که برای نمونه باید به پیامک‌های بانک، پیامک‌های استعلامی و مواردی که مردم با پرداخت هزینه‌ای درخواست دارند تا محتوایی برای آنها ارسال شود.
 رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی با اشاره به چهارچوب تعریف شده برای اپراتورهای تلفن همراه اظهار داشت:
اپراتورها در چهارچوب یک سالی که از سوی سازمان تنظیم مقررات تنظیم شده است فعالیت می‌کند.
درواقع به مردم خدمات پیامکی معرفی می‌شود و مردم خودشان هستند که انتخاب می‌کنند از پیامک‌ها استفاده کنند یا این دسته از پیامک‌ها را دریافت نکنند
(((  شـــوخـــی می-فـــرمـــایـیـــد! ... _ عـبـــد  عـا صـی ))) .
 وی تاکید کرد:
پیامک‌های تبلیغاتی رایگان است و هیچ هزینه‌ای برای مشترک ندارد.
 جوشقانی ادامه داد: سامانه ساماندهی پیامک‌های تبلیغاتی تا دو ماه دیگر راه‌اندازی می‌شود و اپراتورها با استفاده از اپلیکیشن، پورتال و کدهای USSD می‌توانند به مردم استفاده از انواع پیامک و مدل‌ها را اطلاع‌رسانی کنند 
 ((( شـــرمـــنـــده-مـــون نـــفـــرفـــایـــیـــد! ... بذارین ریش وُ قیچی حالآ حالآ هآ دست مبارک خودشون باشه ... _ عـبـــد  عـا صـی ))) ...
 معا
ون وزیر ارتباطات درباره مساله قرار گرفتن شماره‌های تماس مردم در اختیار شرکت‌های تبلیغاتی به صورت گسترده خاطرنشان کرد:
در زمینه مساله قرار گرفتن دیتا بیس شماره‌های مردم در اختیار شرکت‌های تبلیغاتی و ارسال پیامک‌های تبلیغاتی به مردم بررسی‌هایی انجام شده است که نشان می‌دهد اپراتورهای تلفن‌های همراه شماره‌های مردم را برای تبلیغات واگذار نمی‌کند و ممکن است به روش‌های مختلف شماره‌ مردم دریافت شود و این شماره به چنین شرکت‌هایی واگذار شود.
 جوشقانی افزود:
ممکن است دفاتری که به برخی از اطلاعات از جمله شماره تماس مردم دسترسی داشتند این دیتا بیس را در اختیار شرکت‌های تبلیغاتی قرار دادند اما مهمترین مساله این است که در اختیار قرار دادن شماره مردم برای تبلیغات توسط اپراتورها هیچ وقت صورت نمی‌گیرد
چراکه این مساله به اعتماد مردم ضربه می‌زند و به ضرر اپراتورها است.
همچنین مدل کسب و کار هیچ اپراتوری در این حوزه نیست.
?منبع ?:? ایلنا

 تهیه وَ تدوین: عـبـــد عـا صـی