سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

سـربـــاز آخـــر

 

      سـربـــاز آخـــر

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


      حرف زدن با سرباز اخر،

 کسی که هم روحش تکه تکه شد

 هم جسمش

 این تابوت های آخر وقتی بر می گردند

 که نگاه ها تلخ ترشده و نفس ها حبس تر

 و برادر ها به هم بد گمان تر

 درست، تو این تلخ کامی ها

 شاهد برگشتن سرباز اخریم

 افسانه ای که تمام شدنی نیست ...

دیر آمدی ای جان عاشق / بی چتر و بارانی از این باد
ای تکه تکه روح معصوم / ای تار و پود رفته از یاد
دیرآمدی تا قد کشیدم / با خاطراتی از تو در سر
دیر آمدی از باد و باران / دیر آمدی! سرباز آخر
پنهان شدی در خاک شاید / خاک از تن تو جان بگیرد
تا شهر تنها باشد و ابر / دلشوره ی باران بگیرد
امروز دست آشنایی / بیرون کشید از عمق خاکت
کم کم به یاد خاک آمد / انگشتر و مهر و پلاکت
در شهر می پیچد دوباره / بوی گلاب و اشک و شیون
تا شیشه ی عطر تنت را / از خاک بیرون می کشم، من
این ریشه-های مانده در خاک / دلشوره ی توفان ندارند
پایان این افسانه ها کو / افسانه ها پایان ندارند

 عبدالجبار کاکایی

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی