سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

بی-خیالی نیست، عادَتیست ناچاری وَ موقتی ...

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


 ... در ایران اصولا حساسیت عمومی نسبت به اقتصاد چه در حیطه حاکمیت و چه در حیطه اجتماع به شدت پایین است. افزایش یا کاهش سن بازنشستگی کوچکترین واکنشی برنمی انگیزاند، نصف کردن یا دو برابر کردن حقوق بیکاری به همچنین، تورم یک رقمی اواسط سال گذشته که از دو برابر گذشته و در حال سه برابر شدن است، به هیچ واکنشی منجر نمی شود، رشد اقتصادی ظرف یکی دو سال از 6 درصد به نیم درصد می رسد. اما هیچ واکنشی برانگیخته نمی شود و کسری بودجه و بدهی دولت نیز اساسا حساسیت کسی را جلب نمی کند.

حداکثر واکنش جامعه ایران به مهمترین رخداد اقتصادی ممکن، در حد سوال کردن قیمت ارز و طلاست و چه زمانی که سکه در یک روز 260 هزار تومان گران شد و چه وقتی در یک روز 200 هزار تومان ارزان شد، منجر به واکنشی خاص نمی شود؛ فروشندگان کالا اجناسی را که با قیمت دلار 1100 تومانی وارد کرده اند، با احتساب دلار 2400 تومانی به خریداران می فروشند و کسی اعتراض نمی کند و کلا اگر هر اتفاق و شوک اقتصادی در جامعه رخ دهد، از یک سو کارشناسان، نهادهای نظارتی و مسئولان و از این سو فعالان اقتصادی و مردم عادی پیش از آن که به فکر این باشند که چرا این اتفاق رخ داده و آیا باید در مقابل آن واکنشی داشت یا خیر، به این می اندیشند که چگونه خود را با آن وفق دهند،
برایشان این مهم نیست که چرا قیمت ارز افزایش داشته، بلکه به این فکر می کنند که داراییشان را به دلار تبدیل کنند ، طلا بخرند یا از بانک مرکزی سکه پیش خرید کنند.

تفاوت حساسیت اقتصاد در یک جامعه توسعه یافته با جامعه ای مانند ایران، مانند تفاوت فردی است که به سلامتی خود اهمیت می دهد، ماهانه به پزشک مراجعه می کند، بدن خود را چکاپ می کند و روزانه به ورزش می پردازد، با توجه به نتایج آزمایش های پزشکی خود غذاهای مورد استفاده را انتخاب می کند،
 اما افراد دیگری هم هستند که بدون توجه به سن ، وزن و شرایط سنی و جسمی خود زندگی می کنند، هر طور دوست داشته باشند غذا می خورند ، تحرک ندارند ، آزمایش نمی دهند و در شرایط عادی به پزشک مراجعه نمی کنند.

شاید در دیدگاه این افراد، گروه مقابل به نظر وسواسی و خودآزار به نظر برسند و از نگاه آنان توجه و حساسیت نسبت به سلامتی باعث بر هم خوردن آرامش و کاهش لذت زندگی شود، معمولا این افراد نیز با یک اتفاق ناگهانی نظیر سکته قلبی یا دیابت و... به دوران زندگی بدون استرس و توام با آرامش و بی خیالی خود پایان داده و مجبورند با عوارض آن کنار بیایند.

سال گذشته با اوج گرفتن بحران اقتصادی در اروپا شاهد بودیم که تغییرات محسوسی بلافاصله در سبک زندگی مردم ایجاد شد، میزان استفاده از رستوران ها، اماکن تفریحی گرانقیمت و فروشگاه های سطح بالا به شدت کاهش یافت، بسیاری از مردم که با رکود اقتصادی بخشی از درآمد خود را از دست داده بودند، خود را با شرایط جدید وفق دادند،
اما در جامعه ای مانند ایران، این به چشم نمی خورد و حتی در زندگی خصوصی و فردی نیز حساسیت لازم نسبت به اقتصاد وجود ندارد و بسیاری از افراد حتی به قیمت ورشکستگی و استفاده از پول بهره ای حاضر به تنظیم زندگی خود با تحولات نمی باشند.

نتیجه این گونه زندگی کردن نیز مشخص است: بی تفاوتی نسبت به پدیده هایی چون رکود اقتصادی، کاهش سرمایه گذاری، نرخ بیکاری، نرخ تورم و... موجب می شود یکباره شبیه یک سکته قلبی یا مغزی به اقتصاد شوک وارد شود و در آن زمان برای اصلاح رفتار و الگوی اقتصادی کشور فرصت کافی وجود ندارد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی