سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

اختلاسهای جریان انحرافی ادامه دار-ست ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   گویا جریان انحرافی دست بردار نیست و قرار است وارد کارهایی به مراتب بزرگتر از اختلاس 3000 میلیارد تومانی شود. این بار این گروه با نفوذ به جریان خرید یکی از زیرمجموعه‌های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، آنهم تنها در مقابل ارایه یک فقره چک، تلاش بر تصاحب اموال متعلق به دولت دارند.
   مستندات رسیده به مهر حکایت از آن دارد که شرکت توسعه گردشگری ایران از شرکت‌های متعلق به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، از سوی سازمان خصوصی‌سازی از طریق عرضه در فرابورس به قیمت 78 میلیارد تومان به صورت اقساطی به شرکتی به نام "ایران‌توسعه" واگذار شده، اما نکته حائز اهمیت این است که این واگذاری فارغ از قیمت‌گذاری صورت گرفته که صحیح یا ناصحیح است، تنها در مقابل دریافت یک فقره چک واگذار شده است. در واقع این گروه، تنها پرداخت مبلغی را تعهد کرده و در عالم واقع، ریالی برای آن پرداخت نکرده‌اند و در مقابل، این مجموعه را تصاحب نموده‌اند.
   گزارش‌ها حکایت از آن دارد که شرکت موضوع واگذاری، مالک تعداد تقریبی 20 هتل و مجتمع اقامتی و تفریحی در سراسر کشور است که هتل لاله تهران با مساحتی بالغ بر 27 هزار متر مربع اعیانی و تقریبا همین مقدار عرصه، در یکی از بهترین نقاط تهران یکی از زیرمجموعه‌های این شرکت است که گفته می‌شود سالانه 18 میلیارد تومان سود خالص داشته و برند تجاری بسیار ذی‌قیمتی را در اختیار دارد.
   همچنین هتل لاله سرعین، مجتمع آبدرمانی سرعین، هتل لاله چابهار، هتل کندوان تبریز، صدها هزار مترمربع زمین مرغوب و آماده احداث در اغلب شهرستان‌های کشور، دهها واحد تجاری مرغوب در شهرستان سرعین، تعدادی ساختمان مسکونی و اداری در تهران، میلیاردها تومان طلب از مشتریان، سازمانها و نهادهای مختلف است که حتی براساس اسناد مالی منتشر شده از سوی سازمان خصوصی‌سازی، درآمد سه یا نهایتا چهار ساله یکی از هتل‌های تحت مالکیت این شرکت، بسیار بیشتر از کل قیمت این معامله تاریخی و سراسر سود برای شرکت ایران توسعه (خریدار) است.
   در این میان، سازمان خصوصی‌سازی به شرکت خریدار مذبور حتی زحمت تادیه پیش‌پرداخت 20 درصدی نقدی را که قانونا برای انعقاد قرارداد لازم است، نداده و مهربانانه از خریدار، چک وعده‌دار گرفته است.
   البته بررسی سهامداران این شرکت نیز همه ابعاد این واگذاری تامل برانگیز را روشن می‌کند، چراکه شرکت مزبور تحت مدیریت و متعلق به آقایانی است که نامشان با بانک گردشگری و جریان انحرافی گره خورده است.
   جالب اینکه نشانی رسمی و ثبت شده بانک گردشگری در اداره ثبت شرکتها نیز همان نشانی شرکت خریدار یعنی "ایران توسعه" است و حتی این شرکت عضو حقوقی هیئت مدیره بانک گردشگری است که سوابق تاسیس آن از طریق اخذ وام از بانکهای دولتی بر همگان معلوم است.
   نکته حائز اهمیت اینکه شرکتی که یک شبه وارد معامله 8 میلیارد تومانی شده و چندین برابر همین مبلغ را بهره‌برداری کرده است، در سال 88 به دلیل از بین رفتن بخشی از سرمایه خود ناچار به کاهش سرمایه اجباری شده و سرمایه ثبت شده خود را به بیست میلیون تومان کاهش داده، ضمن اینکه چندماه مانده به انعقاد این معامله، یکباره افزایش سرمایه داده است.
   مرور اسامی شرکای این شرکتها و نیز شرکتهای پارس توسعه و سونیران که به صورت زنجیره‌وار در یکدیگر تنیده شده و هر یک از این شرکتها سهامدار و عضو حقوقی هیئت مدیره دیگری هستند، سئوالات بسیاری را در خصوص این شرکت‌های خانوادگی و خلق‌الساعه که یک شبه میلیاردها به جیب زده‌اند، به ذهن می‌آورد که جواب آن باید از جریان انحرافی و نهادهای متولی خصوصی‌‍سازی پرسید.

منبع: مهر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


    در اوزاکای ژاپن ، شیرینی سرای بسیار مشهوری بود، شهرت آن به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که می پخت . مشتری های بسیار ثروتمندی به این مغازه می آمدند ، چون قیمت شیرینی ها بسیار گران بود.
   صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش آمد مشتری ها به این طرف نمی آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
   یک روز مرد فقیری با لباسهای مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیشخوان آمد قبل از آنکه مرد فقیر به پیشخوان برسد ، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.
   صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دستهای مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می کرد. وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتریهای ثروتمند از جای خود بلند نمی شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید؟
   صاحب مغازه در پاسخ گفت : مرد فقیر همه پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.
   شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی