سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

فاصله طبقاتی در مملکت ما به چه مرحله ای رسیده است؟

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

     روز گذشته یکی از دوستان برایم تعریف می کرد که در یکی از خیابان های تهران یعنی ام القرای جهان اسلام ،فروشگاهی است که اجناسی گران قیمت می فروشد . پرسیدم مثلا چقدر گران؟ گفت یک پالتو به قیمت یکصد و پنجاه ملیون تومان ناقابل. تکرار می کنم یکصد وپنجاه ملیون تومان. و یک کیف به ارزش ناقابل چهل ملیون تومان. رفیق من می گفت از این کیف ها تا کنون تعداد قابل ملاحظه ای هم فروخته شده است.
امروز خودم ناباورانه سری به این فروشگاه زدم و دیدم بله حرف ها درست است و کلی جنس هایی از این دست با قیمت هایی از این قبیل. خواستم عکس بگیرم ولی مسیول فروشگاه نگذاشت.
سخن من این نیست که این قیمت ها در این سرزمین آیا رواست یا نه؟ و ایا این شان حکومت اسلامی است یا نه؟ بلکه سوال از این جهت است که فاصله طبقاتی در مملکت ما به چه مرحله ای رسیده است؟ و ایا این همان چیزی است که امام به ما وعده داده بود؟
این که در هر جامعه عده ای توان اقتصادی بالاتری از دیگران دارند و جامعه از طبقات درامدی مختلفی بر خوردار است به نوبه خود کلام صحیحی است . ولی باید به این نکته حساس توجه داشت که چرا فرهنگ در یک جامعه به ان درجه می رسد که کسی حاضر است یک بارانی و یا پالتو را از پوست تمساح و به ارزش 1500000000 خریداری کند.
من متخصص مسایل اقتصادی نیستم ولی انچه در مرحله اول به نظر می رسد – پس از مشکله ای فرهنگی- زیاد شدن فاصله گروه های مختلف اجتماعی است . تا ان جا که در نقطه مقابل صد ها وهزاران مورد را می شناسیم که از خریدن یک کفش کتانی به ارزش کالاهای چینی هم عاجز هستند.
به هر حال باید فکری کرد چرا که این نیست انچه امام عزیز ما می فرمود و ما را به ان فرا می خواند.
مرجع : جماران
 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    سازمان بازرسی کل کشور هفته گذشته در سخنانی به بررسی میزان رضایت مردم از زندگی پرداخت و گفت که اخیرا از مردم یک نظرسنجی به عمل آمد مبنی بر این که آیا از زندگی راضی هستند یاخیر؟ آنگونه که آقای پورمحمدی گفته 65 درصد از مردم ابراز رضایت کرده اند، 23 درصد نظر متوسط داده اند و 12 درصد هم گفته اند از زندگی ناراضی هستند. او گفته که موسسه ای که این نظرسنجی را انجام داده موسسه دقیقی است و بعد هم اینطور نتیجه گرفته که راضی بودن به این معنا نیست که مردم گلایه و ناراحتی ندارند و اتفاقا مردم در این نظرسنجی از گرانی ها به طور مفصل گلا یه کرده اند، بعد هم یادآور شده که مسوولا ن باید در حد توان خود قول بدهند تا مردم کمتر گلا یه داشته باشند.

نتیجه ای که آقای پورمحمدی از سخنان خود گرفته است، نتیجه ای صحیح است چرا که بالا بردن انتظارات و توقعات مردم شرایطی که امکان پاسخگویی به آن وجود ندارد باعث وجود نارضایتی بین آنها می شود. اما من با مقدمه ای که رئیس محترم سازمان بازرسی مطرح کرده، کمی مشکل دارم.

اول این که باید مشخص شود این نظرسنجی از چه مبنای علمی برخوردار بوده و دوم این که منظور از رضایت از زندگی در این نظرسنجی چه بوده است؟ نخستین بار پل لا زارسفلد در دهه 1940 یکی از نخستین نمونه های نظرسنجی را درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در قالب بررسی پیمایشی انجام داد. از آن زمان تاکنون نظرسنجی های مختلفی در نقاط مختلف جهان صورت گرفته و از جمله در آمریکا همواره پیش ازبرگزاری انتخابات ریاست جمهوری، نظرسنجی هایی صورت می گیرد که آنچه در آن حاصل می شود با نتایج واقعی انتخابات بیش از یکی دو درصد تفاوت ندارد. اما آیا در کشور ما هم همین گونه است؟ به عنوان مثال طی دودهه گذشته من به یاد نمی آورم پیش از برگزاری یک انتخابات در ایران، یک نظرسنجی صورت گرفته باشد که نتیجه آن با نتیجه انتخابات، تفاوت زیادی نداشته باشد.

این موضوع در مورد سایر نظرسنجی ها هم صدق می کند به گونه ای که در دو نظرسنجی با موضوعی یکسان، گاه در کشور ما نتایجی کاملا متضاد حاصل می شود که این امر حاصل وجود اشکال در شاخصه های این نظرسنجی ها از جمله جامعه آماری، پرسش های طرح شده، نهاد برگزار کننده نظرسنجی و... است.

با این پیش زمینه ذهنی در مورد نظرسنجی در کشورمان، طبیعتا نمی توان در مورد نتایج یک نظرسنجی به ارزیابی دقیقی نشست و نتایج آن را به عموم تعمیم داد. این مشکل زمانی بیشتر احساس می شود که موضوع نظرسنجی ، نه یک مقوله کمی و قابل محاسبه(مثل رای دادن به فلان کاندیدا در انتخابات آتی)، بلکه یک مقوله کیفی و غیر قابل سنجش با شاخص های کمی یعنی رضایت از زندگی باشد.

طبعا همه می دانیم که مسایل مختلفی برمیزان رضایت انسان از زندگی موثر است که وضعیت روحی و روانی، میزان درآمد، نوع شغل، تحصیلا ت، دسترسی به آموزش، میزان سلامتی، وضعیت خانوادگی و حتی میزان شادی افراد از جمله این موارد است. بررسی برخی از این شاخص ها از جمله میزان شادی، کار بسیار دشواری است و از میان طیف مختلفی از پرسش ها می توان به میزان شادی فرد پی برد. سنجش میزان رضایت از زندگی افراد به حدی دشوار است که حتی به رسمی ترین نظرسنجی ها و فهرست های بین المللی در این مورد هم گاه با دیده تردید نگریسته می شود.

با این وجود براساس نظرسنجی های بین المللی، رتبه ایران از نظر میزان رضایت از زندگی بین 178 کشور جهان، 96 است. اگر آنچه در مورد میزان 65 درصدی رضایت مردم ایران از زندگی خود که آقای پورمحمدی ذکر کرده صحیح باشد و فقط 12 درصد از زندگی ناراضی باشند، چرا رتبه ایران در فهرست بین المللی رضایت از زندگی، رتبه 96 است؟ طبیعتا نه آن فهرست، مرجع اطمینان بخشی محسوب می شود و نه آن نظرسنجی قابل اطمینان کامل است چرا که با پیش زمینه ذهنی که درباره صحت و دقت نظرسنجی ها در ایران وجود دارد مشخص نیست تا چه حد صحیح و قابل اعتماد باشد.

پس چه بهتر که شاخص هایی اینچنین با دقت نظر بیشتری مورد توجه قرار گیرد تا استناداتی که در مورد آن صورت می گیرد برای عامه قابل قبول تر به نظر برسد چرا که تایید رضایت 65 درصدی مردم از زندگی در شرایط فعلی، کارچندان راحتی نیست.
مرجع : مردم سالاری

 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی