سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

شمایی که دلتان انقدر زلال وُ رقیق است ...

    نظر

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    سرانجام بعداز روشن شدن ابعادبزرگی از پرونده اختلاس بزرگ...، در نهایت وزیر اقتصاد روانه مجلس گردید تا جواب‌گوی قصورات و کارکردهای منتج به بسترسازی‌های منجربه‌فساد شود، هرچند برخی از نمایندگان محترم با دل پر ولی زودباوری وارد عرصه انتقادات کوبنده شدند، در نهایت دکتر حسینی در سمتش ابقا شد. هرچند از زمان طرح موضوع استیضاح، لاوی فراکسیون دکتر احمدی‌نژاد، با تلاش تمام درصدد نگهداری دکترحسینی بودند، ولی دفاع عجیب و احتمالاً مهندسی‌شده دکترلاریجانی در کسوت ریاست مجلس از وزیری که در زمان مدیریتش فسادی به رقم هزاران ملیاردی از بیت‌المال بوقوع پیوسته بود، در جای خود قابل تامل بود!.
   اینکه برادر حسینی عذر خواهی نمودند، این عمل شایسته‌ای بود،  ولی برخورد عاطفی دکتر لاریجانی با این موضوع متاسفانه این باور را به افکارعمومی القاء نمود که متاسفانه در مرام اصول‌گرایان صحنه‌های کمدی و تراژدی در‌هم‌آمیخته می‌باشد و آنها برای همراه‌نمودن افکارعمومی با خود، از روضه و شعر و گریه و خنده در جهت پوشش‌دادن بر اصل موضوعات بهره‌برداری می‌نمایند.
   برادری می‌آید با شعر که چه عرض کنم با مزاح خویش با احساسات مردم، موضوع بزرگ و حساس اختلاس را کوچک‌نمایی می‌نماید، انگار هزاران ملیارد مبلغی نبوده است، برادری دیگر می‌آید در کسوت رئیس‌جمهور، 15 دقیقه از وقت خود را اختصاص به مباحث غیرمرتبط با اصل مدیریت قرار می‌دهد و برای کتمان قصورات خویش و وزیرش از مدیریت جهانی بهره‌برداری می‌کند
و سرآخر رئیس مجلس می‌آید به‌جای خنثی‌نمودن آثار هیاهو بر پرونده، خودش عاطفی می‌شود و...
   سئوالی که من از برادران اصول‌گرای خویش دارم، این است که شما بزرگواران که دل‌تان این قدر زلال و رقیق است که با یک عذرخواهی اجباری، چشمان‌تان را بر قصورات بزرگ می‌بندید، چطور در سال 88 نتوانستید از تقصیرات رقبای امروز دکتر احمدی‌نژاد و زحمت‌کشان دیروز جامعه اسلامی، بگذرید؟!
   آیا کارکرد شما در جریان استیضاح وزیراقتصاد، سندی روشن بر ساختگی بودن طرح سئوال از احمدی‌نژاد نمی‌باشد که بیش از یک سال است، افکارعمومی را با آن مشغول نموده‌اید؟
   مجلس کارهایی می‌نماید که سرانجام آن این می‌شود که احمدی‌نژاد از مجلس درجه 2 و... سخن می‌گوید و هرمعلمی هم که در کلاسش اینقدر بی‌اصول کلاس‌داری نماید، در نهایت دانش‌آموزانش احترامش را نگه نمی‌دارند.

منبع: وبلاگ حسن فاتحی

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

    روزنامه اعتماد در سالگرد اشغال سفارت ایالات متحده در گفت‌وگویی با ابراهیم اصغرزاده نوشت:
*
این تحلیل را قبول ندارم که دانشجویان تحت تاثیر گرایش‌های چپ مارکسیستی که مبارزه با امپریالیسم را جزء اهداف خود تعریف کرده بود، می‌خواستند با امریکا برخورد ایدئولوژیک بکنند. حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا اقدامی کاملاً دانشجویی، آماتوری و غیرحرفه‌یی بود که نه ربطی به مخالفت و ضدیت با دولت موقت داشت و نه براساس طرحی ایدئولوژیک طراحی شده بود. البته می پذیرم که دانشجویان در آن زمان در کل ذهنیتی منفی درباره سیاست‌های امریکا داشتند.
   *دانشجویان در سال 58 تحلیل‌شان این بود که دلیل صدور اجازه ورود شاه به خاک امریکا را نمی‌توان صرفاً به فراهم کردن امکان درمان برای یک فرد عادی محدود دانست. ما آن زمان، این اقدام دولت امریکا را در قالب فضایی از توطئه ارزیابی می‌کردیم که در حال شکل‌گیری بود. حرکت دانشجویان، خلاف آنچه برخی تصور کردند و می‌کنند، اصلاً ربطی به ساقط کردن دولت موقت، برخورد با نهضت آزادی و حذف جریان لیبرال از کشور نداشت. ما که با نهضت آزادی پدرکشتگی نداشتیم. دانشجویان همان‌قدر درباره نهضت آزادی حساس بودند که درباره حزب جمهوری اسلامی. من همیشه برای مهندس بازرگان احترام قایل بودم و وی را شخصی متدین، پاک و صادق می‌دانستم، اما معتقدم که نخست‌‌وزیر دولت موقت به همان اندازه که صداقت و خلوص داشت، به همان اندازه نیز لج‌باز بود و حاضر نبود بپذیرد که دولت وی درباره پذیرش شاه در امریکا ساده‌اندیشی می‌کند.
   *کمیته مرکزی دانشجویان خط امام در طرحی که ارایه دادند گفتند برای مدت موقتی و برای اعتراض کردن به رفتار امریکا است. نخستین بیانیه هم که به قلم من منتشر شد، نشان می‌دهد که این حرکت یک رفتار اعتراضی است.
ما اصلاً قرار نبود گروگان‌گیری کنیم، برنامه‌ریزی کرده بودیم که مقداری از اسناد را از سفارت خارج کنیم و برای مدتی در آنجا بسط[بست] بنشینیم و بعد بیرون بیاییم.
  
*در آن زمان چند نفر نفوذی از طرف مجاهدین خلق‌(منافقین) که اسنادی را به بیرون بردند و در نشریه «راه مجاهد» چاپ شد شناسایی کردیم. ما به صورت رسمی از حزب جمهوری، نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، جاما و همه گروه‌های سیاسی خواهش کردیم چون دانشجویان خط امام یک جنبش دانشجویی است، دخالت نکنند و به همین دلیل هم برخی از دوستانی که دارای شناسنامه حزبی بودند از سفارت بیرون رفتند.
   *اوایل تابستان سال 58 من، آقای میردامادی، بی‌طرف، سیدنژاد و احمدی‌نژاد به عنوان نمایندگان دانشگاه‌های سراسر کشور و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدیم
و سپس شورایی دیگر هم به عنوان شورای مشورتی متشکل از آقایان موسوی‌خوئینی‌ها، بنی‌صدر، حسن حبیبی، محمد مجتهد شبستری تشکیل دادیم و حاج احمد آقا هم به نمایندگی از حضرت امام در بعضی از جلسات حضور داشتند. در آن جلسات دیدگاه آقای موسوی‌خوئینی‌ها به دیدگاه دانشجویان خیلی نزدیک بود. انتخاب ایشان برای ما سهل‌الوصول بود. تنها کسی که می‌دانستیم مورد اعتماد حضرت امام است و با حاج احمد آقا هم خیلی رابطه خوبی دارد و می‌تواند رابطه ما با امام‌(ره) را تسریع کند، آیت‌الله موسوی‌خوئینی‌ها، نماینده امام در صدا و سیما بود و انتخاب ایشان به همین دلیل صورت گرفت. در اوایل تسخیر سفارت امریکا و تا زمانی که این حرکت یک حرکت دانشجویی بود، ایشان نقشی ارتباطی داشت. اما بعد که ماجرا تبدیل به جریان ملی شد به صورت طبیعی دیگر آقای موسوی‌خوئینی مشاور و حلقه ارتباطی ما با امام نبود. در آن زمان نقش ایشان برجسته‌تر شد. از آن زمان به بعد آقای موسوی‌خوئینی‌ها حق وتو داشت و ما نمی‌توانستیم تنها به جهت آرای اکثریت دانشجویان خط امام تصمیم‌گیری کنیم. از نظر امام هم این اطمینان ایجاد شده بود که وجود ایشان فراتر از مهره مشورتی حاشیه‌ای است. این موضوع اصلاً امری پنهان نبود.
   *برای ایجاد مشروعیت خواستیم این موضوع را به حضرت امام اطلاع بدهیم و مجوز بگیریم. اما آقای موسوی‌خوئینی‌ها گفتند ضرورتی ندارد این کار صورت بگیرد. یا این کار خوب است یا بد. اگر خوب باشد که امام حمایت می‌کند و اگر بد باشد هزینه آن پای نظام و امام نمی‌شود. این تیزهوشی ایشان بسیار مفید بود و امام را دچار محذوریت نمی‌کرد اما ما برای اینکه قضیه را برای دانشجویان توجیه کنیم باید کدی را به آنها می‌گفتیم. موسوی‌خوئینی‌ها به ما گفت این کار ضرورتی ندارد و به دانشجویان بگویید امام در جریان است و بعد روز 10 آبان امام در بیانیه‌یی خطاب به دانشجویان و طلاب مواردی را درباره مخالفت به امریکا مطرح کردند که شدیدترین ادبیات را داشت و حتی عبارتی شبیه به این مضمون وجود داشت که «حملات خود را علیه منافع امریکا تشدید کنید». ما این بیانیه را به فال نیک گرفتیم و کار را آغاز کردیم.
   *بعد از 13 آبان ما انتظار داشتیم دولت موقت باقی بماند و اگر باقی می‌ماند بسیاری از مشکلات را حل می‌کرد.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی