سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

آقای حسینیان دعوا بر سر چیز دیگری-ست! ...

 آقای حسینیان دعوا بر سر چیز دیگری-ست! ...

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید


   به عنوان مثال آقای روح‌الله حسینیان، عضو شاخص گروه پایداری در سخنرانی اخیر خود در یکی از مساجد قم در معرض همین سوالات قرار گرفته است. آقای حسینیان گفته است:
یک نفر از علما گفته است اعضای جبهه پایداری دیندار هستند اما مثل میثم تمار هستند که حضرت علی(ع) یک بز هم به آنها نمی‌داد تا بچرانند!
همچنین آقای حسینیان در این سخنرانی از اینکه «علما» جبهه پایداری را «تندرو» می‌دانند و می‌نامند، به شدت متعجب و متاسف شده و گفته است:« تعجب می‌کنم‌ از برخی از علما که انتظار داریم بر اصول ارزشی پافشاری کنند، این بزرگواران آنها را به ما ترجیح می‌دهند و به ما می‌گویند تندرو.»
مسئله چندان پیچیده نیست؛ وقتی حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی، آیت‌الله یزدی و به قول خود آقای حسینیان «علما»، شخصیت پرسابقه‌ای مثل آقای عسگراولادی و...
جمهور عقلا و فعالان سیاسی اصولگرا رفتار سیاسی و سلوک جبهه پایداری را نمی‌پسندند و مرتب به اعضای این گروه، تذکر و انتقاد می‌کنند، مسئله نباید چندان پیچیده باشد.
هر چند که آقای حسینیان و دوستانشان سعی کنند دعوا را دعوای پایداری‌ها با فلان شخص و بهمان شخص جا بزنند، اما اینک همه می‌دانند که دعوای اصلی برسر این نیست، دعوا همان است که آقای حسینیان سخت از آن گزیده شده و آن را به زبان آورده، یعنی: «مخالفت علما و روحانیون با خط مشی تندروانه و افراطی برخی اعضای گروه پایداری.»
البته حس و حال آقای حسینیان و دوستانشان در تشکیل گروه پایداری که با قصد «تفکیک احمدی‌نژاد از احمدی‌نژاد»(!) یا ساختن «یک احمدی‌نژاد خیالی» صورت گرفت و اینک به ایستگاه آخر رسیده، قابل درک است و باز هم صدالبته که دلیل عصبانیت‌ها و تندخویی‌های برخی اعضای این جبهه نسبت به سایر اصولگرایان هم تقریبا مشخص است، این عصبانیت‌ها نوعی عکس العمل هیستریک و فرافکنی است.
   بصیرت از نگاه آقای حسینیان و دوستانشان، یعنی تندخویی و گفتن تندترین حرف‌های ممکن و راندن و دفع و قهر حداکثری، ...
آقای حسینیان سابقه‌ای طولانی در تشکیل تشکل‌های موازی دارند، یک روز جمعیت دفاع از ارزشها، یک روز فراکسیون انقلاب اسلامی، یک روز رایحه خوش خدمت و امروز هم گروه پایداری، یک روز حامی خاتمی می‌شوند و یک روز زبان در تمجید خدمات هاشمی رفسنجانی می‌گشایند،ایشان باید از خود بپرسند این تنوع مزاج سیاسی از کجا ناشی می‌شود؟
   مهم‌تر از هر سوالی درباره وحدت اصولگرایان و انتخابات مجلس نهم و...، اعضای گروه پایداری باید از خود بپرسند، چه اتفاق «خطرناکی» روی داده است که معتبرین علما و با سابقه‌ترین روحانیون، آنها را «تندرو» و «افراطی» نامیده‌اند و چه اتفاق خطرناک تری روی می‌دهد اگر این تندروی‌ها ادامه پیدا کند؟
 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

   وقتی از پنج برادر در خانواده لاریجانی، دو برادر به ریاست دو قوه مقننه و قضاییه رسیدند، این باور به وجود آمد که اختلافات دیدگاهی به حداقل می رسد در حالی که ضرب المثلی عکس آن را می گفت که در یک خانواده هم دو برادر شبیه هم نمی شوند.
این ضرب المثل از آن تحلیل درست تر از آب درآمد، خصوصا وقتی پای برادر سوم یا برادر بزرگتر هم به میان آمد.
وجود دیدگاههای مختلف در خانواده لاریجانی نمادی از تشتت در خانواده اصولگرایی است.
سه برادر در سه مقام مختلف، هر یک راجع به هر چیز، نظرات مختلف و گاه متناقض مطرح می کنند، در مواردی چنان مغایر هم موضع گیری می کنند که تنها فصل مشترکشان، نام های خانوادگی شان است. از یک طرف برادر بزرگتر می گوید: « به خاطر منافع ملی، از مذاکره با شیطان در قعر جهنم هم ابایی نداریم. مثل بحث ما در ژنو، ما از مذاکره هیچ ابایی نداریم.» (محمدجواد لاریجانی در دانشگاه صنعتی شریف)
   از سویی دیگر سومین برادر قاطعانه اعلام می کند:
«مذاکره با آمریکا به هیچ وجه ممکن نیست و هیچ کسی حق ندارد با شیطان بزرگ سازش کند.» (سخنرانی علی لاریجانی در قم) برادر دیگر هم این موضوع را منوط به نظر ولی فقیه می داند و اظهار می کند: «همگان باید بدانند که سیاست ما در مذاکره با آمریکا از اموری است که تنها مقام معظم رهبری شرایط آن را ترسیم و اعلام می کنند و چیزی نیست که کسی بخواهد در هر یک از قوا به صورت شخصی درباره آن تصمیم بگیرد.» (آیت الله صادق لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی)
   لاریجانی ها و اصلاح طلبان یکی دیگر از موارد جدی اختلاف نظر برادران، به شرکت اصلاح طلبان در انتخابات باز می گردد. این دیدگاه ها هر چند وقت یک بار با سخنرانی هر یک از برادران فرصت ظهور می یابد، به طوری که یکی از سخت ترین سوالات پیش روی اصلاح طلبان، فهم مواضع این سه برادر است. یعنی اگر قرار باشد اصلاح طلبان تنها از مجموع نظرات علی و محمدجواد و صادق، به یک نتیجه برسند، مدت ها باید فکر کنند که چه کنند. اصلاح طلبانی که منتظر نظر این سه برادر هستند، برای ورود به عرصه انتخابات، تا بعد از انتخابات هم تکلیفشان روشن نخواهد شد. البته این وضعیت کلی جبهه اصولگرایی است.
  
آن ها هر روز یک تصمیم جدیدی برای شرکت رقیب در انتخابات اخذ می کنند. یک روز از آن ها با احترام دعوت می کنند و یک روز دیگر می گویند اصرار چندانی هم وجود ندارد که آن ها بیایند. کوچک شده این تشتت آرا در خانواده لاریجانی ها هم وجود دارد. علی لاریجانی کارت دعوت برای اصلاح طلبان می فرستد و برادر بزرگتر، دعوت را پس می گیرد.
علی لاریجانی تاکید می کرد: «نفی اصلا ح طلبان، نفی واقعیت است » محمد جواد لاریجانی می گفت: «پرچمداران اصلاح طلبان لیاقت شرکت در انتخابات را ندارند.» علی می گفت: « دلیلی وجود ندارد که اصولگرایان وجود جریان اصلاح طلب را در انتخابات پیش رو نفی کرده و نادیده بگیرند.» محمدجواد دلیل می آورد که : «اصلاح طلبان دشمنان قسم خورده دموکراسی هستند. اصلاح طلبی جریانی منحرف، فرصت طلب است و قطعا انتخابات ما بدون آنها پررنگتر خواهد بود. آنها چیزی به انتخابات اضافه نمی کنند بنابراین ما نباید در این زمینه دل خوش کنیم و ناز کسی را بکشیم که در انتخابات وارد شود. »
   اما این دیدگاهها برای برخی از اصلاح طلبان هم جالب شده و باعث شده است برخی در برابر برادر بزرگتر، برادر کوچکتر را دارای دیدگاه های اصلاح طلبانه بدانند.
در این خصوص یکی از اعضای کمیسیون اقلیت مجلس با استقبال از مواضع علی لاریجانی گفته بود: «من گرچه آقایان لاریجانی، مطهری، کاتوزیان، باهنر، عباسپور و برخی دیگر از اصولگرایان را نواصلاح طلب نمی دانم اما آنها دارای دیدگا ههای اصلاح طلبی هستند. » اما برای اصولگرایان هم این تشتت دیدگاه مهم بوده تا جایی که از محمدجواد پرسیده بودند «آیا علی آقایتان را نصیحت می کنید یا نه؟ » که او هم حق برادری را به جا آورده بود و گفته بود: «دکتر ما دارای هوش بسیار سرشاری است و از مریدان سرسخت ولی امر و فدایی رهبری است وبرای مصالح نظام هم زیر نظر رهبری عمل می کند. »
برادران لاریجانی بر این اساس معتقدند: «اصولگرایان باید تابع روحانیت باشند و اصولگرایی بدون روحانیت پوچ است. » اما نقدهای این دو برادر به جریان اصولگرایی هم متفاوت است و نشان از اختلافاتشان در این حوزه است. یکی بیشتر منتقد تندروی اصولگرایان است و دیگری این که چرا در بین اصولگرایان برخی آن چنان که باید حرف نزده اند. علی از اعتدال می گوید و محمدجواد هم آواز با همان تندروها از خارج کردن معتدلان اصولگرا از ائتلاف ها، مشابه درخواست اعضای جبهه پایداری از کمیته 7+ 8 که مصرند ساکتین جریان انتخابات سال88 از کمیته کنار گذاشته شوند، که در راس آن ها همان علی لاریجانی است.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی