سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

اگر انقلاب اسلامی را برای دنیایمان هم بخواهیم ...

 

 اگر انقلاب اسلامی را برای دنیایمان هم بخواهیم ...

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

   وقتی تاجزاده از نگرانی خود در باره تاثیر تحولات منطقه بر ایران و سوء استفاده آمریکا از موج عظیم بیداری ای که در منطقه پدید آمده سخن گفت وگفت ما به رغم اختلاف نظرهایی که داریم هرگز به این راضی نیستیم که آمریکا بخواهد در مقدرات کشور ما دخالت کند، بی اختیار چشمم به قطعه ای از پرده کعبه که قاب گرفته بر دیوارخانه کوچکش نصب شده بود افتاد. مسولین عربستان سعودی در زمان مسؤلیت تاجزاده در معاونت بین الملل وزارت ارشاد دوره وزارت جناب خاتمی این هدیه ارزشمند را به او اهدا کرده بودند.
   وقتی تاجزاده از یکی از حاضرین سراغ کسی را گرفت و پاسخ شنید به دلیل شرکت درمراسم افطاری... دستگیرشده است و با شوخی گفت بازخدا را شکرکه فعلا کسی به دلیل شرکت در مراسم سحری دستگیر نمی شود به کسی که در کنارم نشسته و فرزند یکی از شهدای جنگ بود گفتم متاسفانه تنگ نظری ها تا به جایی رسیده که در ماه رمضان مشکل ما این شده که ربنای بسیار زیبای شجریان که نزدیک به سه دهه است نماد معنوی ماه خداست از سیمای مثلا جمهوری اسلامی ما پخش بشود یا نشود و در نهایت هم نشود و مردمی که طالب شنیدن آن هستند این نغمه را از شبکه های غیر ملی بشنوند!
   دغدغه و نگرانی تاجزاده را که شنیدم به یاد حرفهایی افتادم که دو هفته قبل از جناب حجت الاسلام والمسلمین عباسی فرد - که می گفت به دلیل رفاقتی که سالهاست با جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ مهدی کروبی دارد با موافقت و تدبیر درست دوستان وزارت اطلاعات بیش ازشش بار با جناب حجت الا سلام والمسلمین شیخ مهدی کروبی در ایام حصر او درمنزلش دیدارهایی چندساعته داشته است- که می گفت آقای کروبی درحال حاضر هم هنوز دل در گرو نظام دارد و بارها با تعبیرات احترام آمیز از رهبری یاد می کند و معتقد است آنچه انجام می دهد در راستای مصالح نظام و انقلاب است.
   این نگرانی ها منحصر به کروبی وغیر کروبی نیست. در دیداری خصوصی هم که هفته گذشته با جناب آقای خاتمی در دفترشان در خیابان یاسر داشتم نمونه این نگرانی ها بخوبی دیده می شد.
   جناب خاتمی هم مثل ملاقاتهای قبل ،در نهایت صداقت تام وتمامی که من سی سال است از نزدیک با آن آشنا هستم با برشمردن بعضی مشکلات اقتصادی وسیاسی در عرصه بین الملل و...با تعابیر خاصی علاوه بر برشمردن بعضی گلایه ها از رهبری ، نسبت به ایشان اظهار دلسوزی می کرد.
   تاجزاده که صحبت می کرد احساس کردم جنس صحبتهایش با اندک تفاوتی همان نگرانی ها ودغدغه های خاتمی وکروبی وهمه دلسوزان انقلاب است .دغدغه حفظ نظام و سلامت آن در مواجهه با تهدیدات محتملی که فرا روی آن است.اسفا که این نگرانی دیده و شنیده نمی شود.
   از خانه تاجزاده که بیرون می آمدم به اوگفتم در سفر اخیرم به کربلا مکرر در زیر گنبد طلای سیدالشهدا برایت دعا کرده ام تشکرکرد.
   در مسیر بازگشت به خانه به ذهنم رسید برای تبریک عید و قبولی طاعات تلفنی به جناب آقای محمد نوری زاد بزنم . تا به او گفتم ازمنزل تاجزاده می آیم، گفت ما هم داریم به آنجا می رویم .تماسم که با نوری زاد خاتمه یافت با مرور حرفهای تاجزاده و کروبی و خاتمی به یاد گفته سه ماه قبل نوری زاد افتادم که موقتا دراثر نامه ای که به رهبری نوشت از زندان به خانه برگشته بود.
   وقتی از او در باره علت آزادی اش که بعدها معلوم شد موقت است سوال شد گفت پس از آنکه طی نامه ای پانصد صفحه تحقیقش را در زندان در باره هنر در قرآن به ایشان پیشکش کرده و حرفهایش را زده از زندان آزاد شده است.
   مشکل کاردرکجاست؟ بنظر می رسد بعضی نمی خواهند کار به سامان برسد!
   آقای عباسی فرد نقل می کرد آقای کروبی می گفت هنگامی که حصر خانگی را به من ابلاغ کردند در نهایت آرامش آن را پذیرفتم.
   وی که از دوستان نزدیک آقای کروبی است شهادت می داد و می گفت به رغم گلایه هایی که وجود دارد حصر خانگی وی به رغم برخی محدودیتهای ناپسند،هیچ تغییری دراعتقاد و علاقه کروبی نسبت به نظام و رهبری ایجاد نکرده است.
   وقتی زندان امثال میردامادی و تاجزاده را عوض نکرده ونخواهد کرد و نوری زاد در بیرون از زندان هم همان است که درزندان بود،چرا بعضیها که این همه دم از فتنه و براندازی وکودتا و...زدند وحالا که کاملا روشن شده کودتایی از نوع مخملی آن !درکار نبوده و اینها صرفا به نحوه برگزاری انتخابات ایراداتی - البته از نوع جدی آن داشته اند- جرئت اقرار و اعتراف به اشتباهشان را ندارند؟
   کاش ،لا اقل ،این فضیلت را ازامام یاد بگیرند که بارها درکمال شجاعت به میدان آمد و صریحا در پیشگاه ملت وتاریخ به اشتباه خود - که نمونه هایی از آن در وصیت نامه ایشان دیده می شود- اعتراف نمود.
    بعضیها چرا اینقدرتاریخ و افکار عمومی را نادیده می گیرند؟
   بخواهیم یا نخواهیم دیر یا زود ادبیات زندان رفته ها برای خودش در تاریخ سیاسی ایران جایی پیدا خواهد کرد و هیچ حکومتی حتی از نوع حقه و مردمی آن نخواهد توانست مانع انتقال این گفته ها و نوشته ها و آنچه در زندان ها و بازجویی ها گذشته است به تاریخ و افکار عمومی بشود.
   محتوای این نوشته ها که به استناد و تجربه تاریخ انقلاب ،هیچ راه گریزی از انتشارآنها نیست و دیر یا زود به بیرون از کشور هم خواهد رسید قطعا به صلاح نظام اسلامی ما نخواهد بود و نامه هایی که نوری زاد به رغم همه محدودیتهای زندان ونظارت زندانبان ها به بیرون از زندان فرستاد بهترین گواه این ادعاست.
   دردمندانه و خالصانه به عنوان کسی که برای برپایی این نظام به زندانهای شاه رفته وشکنجه شده وهنوز آثار شکنجه دژخیمان شاه را درکنارجراحت جنگ صدامی در بدن خود دارد، می گویم باید بدون فوت وقت از هر جا که بشود جلوی ضرر را گرفت،به سخن نخبگان گوش داد و با منزوی کردن تندروان و طرد آنان از اطراف خویش، به حاکمیت تک صدایی درجامعه پایان داد.
   متاسفانه باید اقرارکرد برخلاف همه جای دنیا ،هزینه کار سیاسی در ایران به رغم این همه ادعاهایی که در باره حقوق شهروندی شده و می شود بسیار بالاست.
   چرا عقلای قوم برای کاهش این هزینه کاری جدی نمی کنند؟
   چرا به نصایح دلسوزان به نظام توجهی نمی شود؟
   ما چه بخواهیم وچه نخواهیم بحق یا بناحق، آیینه ملتهایی هستیم که چشمی نگران به آینده خود دارند و چشمی دیگر به رفتارهای ما.
   اگربه فکر آنها هم نیستیم، به فکر خدا و قیامت و حضور در محکمه عدل الهی باشیم و این همه فرصتها و سرمایه های مملکت را به هدر ندهیم.
   اگر انقلاب را برای دنیایمان هم می خواهیم، این، راه ادامه آن نیست!
   آزادی برخی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر گام مبارکی برای بر طرف کردن فاصله هاست هرچند برخی این رفتار را نمی پسندند و بعضی شکاف ایجادشده در سالهای اخیر را چنان عمیق می بینند که با این اقدامات بر طرف شدنی نیست، باید آن را در کنار اقداماتی مانند محاکمه عاملان کهریزک و.. ادامه داد تا بخش بزرگی از اعتماد از دست رفته به نظام باز سازی شود.
   تجربه مفید آزادی نوری زاد بهترین دلیل براین است که می توان و باید با زبانی غیراز زبان زندان و اعتراف گیری وحصر با نخبگان این ملک وملت سخن گفت.
   واذا الموؤده سئلت، بای ذنب قتلت ...صدق الله العلی العظیم.

عنوان اصلی : مشکل کار در کجاست؟




 

از شهر فوتبالیست ها تا شهر سنگبری ها

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   پس از مشاهده این برنامه، وقتی چشمانم را بستم خیلی وجدان درد گرفتم و دائما نگران فوتبالیست های لیگ خلیج فارس بودم که:

نکند امشب رحمتی با شکم گرسنه بخوابد در حالیکه من سیر می خوابم؟
نکند رحمتی بلیط مترو نداشته باشد! در حالیکه من براحتی! با اتوبوس واحد جابجا می شوم؟
نکند رحمتی سایت آنچنانی نداشته باشد و ما برای سده سایت آنچنانی! به راه انداخته ایم؟
اینگونه شد که اشک در چشمانم حلقه زد و با خود گفتم کاش می توانستم کمکی هرچند ناچیز، به این فوتبالیست های حرفه ای! لیگ برتر بکنم، گلریزانی شاید...
ماجرا از آنجا شروع شد که عادل فردوسی پور عزیزمحمدی را در برنامه نود این هفته دعوت کرد تا در مورد سقف قراردادها صحبت کند. در بخشی از این برنامه عادل گفت: البته من هم شاید حقوق فوتبالیست ها را خیلی زیاد بدانم ولی با سقف قراردادها موافق نیستم.

همین صحبت کافی بود تا عزیز محمدی که سابقه درخشانی در مقایسه کردن دارد، با قیاس های مثال زدنی خود، قلب ما را به درد آورد!
عزیز برای توجیه این مطلب که حقوق 350 میلیونی بازیکنان فوتبال مبلغی نیست پای یک پزشک جراح بینی را وسط کشید.
رئیس سازمان لیگ که از قبل برای همه چیز آماده شده بود و با حساب کتاب دقیق صحبت می کرد اظهار داشت(نقل به مضمون):

"" در جامعه ما افراد بسیاری هستند که بیش از فوتبالیست ها می گیرند ولی کسی خبر ندارد و بزرگنمایی نمی شود. مثلا یک پزشک جراح بینی برای هر عمل 4 میلیون می گیرد و در روز حداقل 4 بینی را عمل می کند که می شود روزانه 16 میلیون.
فرض کنیم 6 میلیون آن هزینه بیمارستان و ... باشد می شود روزی 10 میلیون؛ به عبارتی ماهی 300 میلیون و سالیانه 3 میلیارد و ششصد میلیون تومان!
وی ادامه داد: با این وجود کسی از این ارقام خبر ندارد در حالیکه یک فوتبالیست که قراردادش 350 میلیون تومانست، حدود 100 میلیون تومان آن صرف سهم لیگ و مالیات و ... می شود و فقط!!! 250 میلیون تومان دست وی را می گیرد. این مطلبی است که اغلب مردم نمی دانند! ""

صحبت عزیز که به اینجا رسید دیدم واقعا چقدر اشتباه می کردم که فکر می کردم فوتبالیست ها پول مفت می گیرند!

سردار اما نگفت که مردم را چگونه موجوداتی فرض می کند که قصد دارد این قیاس های مضحک را قبول کنند. قیاس یک پزشک با یک فوتبالیست، قیاسی از پایه غلط و اشتباه است.
قیاس فردی که تمام جوانی خود را جهت کسب علم و ارتقای سلامتی در جامعه صرف کرده با فردی که تقریبا هیچ خدمت اجتماعی ارائه نمی کند، برای کدامین عقل سلیم پذیرفتنی است.

من از آقای محمدی این سوال را دارم که آیا یک پزشک را با فوتبالیستی مقایسه می کنید که فرق استخر و استرخ را نمی داند و چندین بار در مصاحبه تلوزیونی اش می گوید استرخ نداریم؟!!!!
چنین فردی می خواهد خدمات فرهنگی ارائه دهد یا به قول شما مردم را شاد و سرگرم کند؟

از این که بگذریم محاسبات عزیز هم خالی از اشکال نیست و تا جایی که تحقیق کردم ایشان مبالغ دریافتی پزشکان را چهار برابر کرده اند تا مبالغ دریافتی فوتبالیست ها ریز و ناچیز شود.

من از سردار این سوال را دارم که آیا واقعا ارقام میلیونی اینقدر برای شما ریز شده که حاضرید از رسانه ملی در جهت دفاع از حقوق میلیونی فوتبالیست ها دفاع کنید؟

به برنامه نود برگردیم جایی که مهدی رحمتی تماس گرفت و با اظهار گلایه از برنامه 90 خودش را فردی قانع خواند که فقط با 500 میلیون قرارداد بسته است درحالیکه می توانسته 520 هم ببندد.

فرض کنیم که رحمتی حقیقت را گفته باشد. اصلا به 666 میلیون دو فصل قبل و 777 میلیون فصل گذشته وی هم کاری نداریم.
یک مهندس هم سن و سال رحمتی (28 سال) حداکثر ماهیانه 700 هزار تومان حقوق می گیرد یعنی سالیانه 8.5 میلیون تومان.
به عبارت دیگر بدون در نظر گرفتن تورم، بیش از 58 سال طول می کشد تا درآمد یک مهندس با درآمد یک سال (یک فصل 9 ماهه) آقای دروازه بان برابر شود؛ یعنی وقتی که آقای مهندس 86 ساله می شود!
تازه همه که مهندس نیستند، گارگر، کارمند، کسبه، بیکار و... همه و همه انسانهایی هستند که در همین جامعه زندگی می کنند.
ما نه وکیل مدافع پزشکان و مهندسان هستیم و نه دشمن فوتبالیست ها، صحبت ما واضح است. فردی که در رسانه ملی صحبت می کند باید مراقب صحبت کردن خود باشد که مبادا با منطق غلط خود، صرفا درآمد خود و اطرافیان را دیده و از اقشار مختلف مردم غافل شود و چوب حراج را بر بیت المالی بزند که متعلق به همه مردمست.

مثال دور از ذهن نمی زنیم، به همین حسینیه ایران، که به شهر سنگبری ها و شهر ثروتمندان نیز معروف است نگاهی می اندازیم.
آقای عزیز محمدی، در خمینی شهر، شهر سنگبری ها، خانواده هایی هستند که حسرت یک وعده گوشت در سال به دلشان مانده است.

آقای سردار که در رسانه ملی از دستمزد میلیونی و میلیاردی فوتبالیست ها دفاع می کنی، تا حالا شده سحری، اشکنه(بدون تخم مرغ و سیب زمینی) بخوری و 15 ساعت روزه باشی؟ولی زیر آسمان این شهر، خانواده هایی را داریم که اینگونه سحری می خورند و بدتر افطار می کنند.

آقای رئیس لیگ برتر، آیا می دانی در شهر سنگبری ها، خانواده هایی را داریم که بسیار بسیار زیر خط فقر زندگی می کنند و برای رسیدن به حقوق ناچیز 250 میلیونی یک فوتبالیست، باید از خداوند حداقل 90 سال عمر مفید بگیرند و فقط کار کنند؟

آقای سردار محمدی، آیا می دانی بیمارستان نخ نما شده خمینی شهر که به آثار باستانی تبدیل شده است، برای تکمیل و خدمت رسانی به مردم شریف خمینی شهر، به کمتر از یک سوم بودجه باشگاه استقلال در یک فصل نیاز دارد؟ بودجه ای که از بیت المال تامین می شود؟

اگر بخواهم فوتبالی هم صحبت کنم باید عرض کنم وضعیت استادیوم و سالن های ورزشی شهرستان کاملا مشخص است! و مشخص تر اینکه به هیچ وجه جوابگوی استعدادهای نوجوانان و جوانان خمینی شهری نیست.
آیا یک درصد هم گمان نمی کنید که درصدی از این حقوق ناچیز سرخابی ها که مستقیما از بیت المال هزینه می شود، متعلق به جوانان شهرهای دیگری چون خمینی شهر است؟

لابد در پاسخ همه این سوالات همان صحبتی را می کنید که درباره سریال مختارنامه با برنامه " ورزش و مردم" کردید و با یک قیاس منطقی! بحث را خاتمه می دهید که:

"" سریال مختارنامه 20 میلیارد خرج داشته است، اگر این هزینه در فوتبال صرف می‌شد، شادی جوانان چند برابر بیشتر از اظهار علاقه‌ای بود که آنان صرف سریال مختار می‌کنند.""

البته مشخص است که روی سخن ما با عزیز محمدی نیست که با بزرگترهای وی از جمله وزیر ورزش و جوانان است؛ وزیری که وظیفه سنگینی بر دوش دارد و اگر مانند برخی دولتمردان فقط شعار عدالت سر دهد همین می شود که از نظرتان گذشت.


تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی