بهای ِ آزادی ...
بسم الله الرحمن الرحیم
بهای ِ آزادی ...
جهت مراجعه به مرجع متن، یا عنوان اصلی، به پیوند فوق اشاره کنید
پشه ای در استکان آمد فرود / تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی -از شیطنت- بازی کنان / بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد / جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو / زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی میجست در دیوار و در / تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جست تکاپو می فزود / راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر / تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ / لیک آزادی گرامی تر ، عزیز
تهیه وَ تدوین :عـبـــد عـا صـی