سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

اسلام فقط همین را کم داشت!؟

 اسلام فقط همین را کم داشت!؟

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

  تغییر نام شرکت ایران ناسیونال به ایران خودرو که در آن زمان فقط پیکان تولید می‌کرد با حاشیه‌های جالبی همراه بوده است. ماجرای این تغییر نام به طرح سوال یکی از نمایندگان از وزیر صنایع سنگین در جلسه 19 مهر 1362 می‌انجامد.
محمد نوروزی نماینده‌ای که وزیر صنایع سنگین را احضار کرده بوده از تریبون مجلس چنین می‌گوید:
...در تاریخ شنبه 27 دی ماه 61 از طرف شرکت ایران ناسیونال در روزنامه‌ها آگهی نظرخواهی از مردم داده شد که شرکت ایران ناسیونال نام خود را می‌خواهد عوض بکند‌، هرکس نام مناسبی را به این شرکت بفرستد فلان جایزه را می‌دهیم.(این آگهی چندباردیگر هم منتشر می‌شود) ...یکی از این برادران نامی را بنام ایران خودرو به شرکت پیشنهاد می‌کند و بعد شرکت ایران ناسیونال در یکی از روزنامه‌ها می‌نویسد که شما شناسنامه خودتان را با این مدارک به شرکت ارائه بدهید تا یک دستگاه پیکان خارج از نوبت به شما بدهیم در شماره‌های بعدی روزنامه نوشته شده که یک دستگاه پیکان کار لوکس به‌طور رایگان به برادر عنبری‌پور که پیشنهاد‌دهنده این نام است داده شد. ...جناب وزیر جواب بدهند که در یک وزارتخانه به این معظمی این همه مهندسین و دکترها و کسانی دیگر که در آنجا حقوق می‌گیرند آیا قادر نبودند اسم بدهند؟... این نام زیاد مهمی نبوده که در قبالش یک دستگاه پیکان به او داده شود و آن‌طوری که من حساب کردم حدود 47هزار تومان هم از پول شرکت حق تبلیغات آگهی و این طور چیزها داده شده...
وزیر صنایع سنگین در پاسخ به این نماینده می‌گوید:...
تعویض نام شرکت‌ها و واحدهای تحت پوشش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بوده‌. خودتان می‌دانید که نام ایران یا ناسیونال چیزی نبوده که بعد از انقلاب مدیران و یا مسئولین کشور قبولش داشته باشند. دنبال تغییرنام بودند مدت‌های طولانی روی این مسأله بحث و گفت‌وگو شده بود. اسماء زیادی مطرح شده بود هرکسی به یک کدامش ایراد گرفته بودند و موضوع در هیئت عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران مطرح شده بود ... آخرین راهی که به نظر رسید این بود که آگهی کنند بهترین نام را هرکس معرفی کند به او جایزه‌ای هم بدهند .
..برادران الان می‌گویند نام ایران خودرو که چیزی نیست خیلی ساده است همه می‌توانستند این نام را بگذارند طبیعی است وقتی که نامی انتخاب شد و گذاشته شد و از بین ده‌ها هزار اسم، این را انتخاب کرد طبیعی است الان خیلی ساده می‌شود ... کسی هم که انتخاب شده من مشخصاتش را برای‌تان می‌خوانم که ببینید خیلی مستغنی نبوده از این چهل و خرده‌ای نفر تازه به قید قرعه انتخاب شده‌. چهل و یک‌نفر نام ایران خودرو را پیشنهاد کردند و ایشان به قید قرعه از بین آن 41 نفر انتخاب شده است. دانشجوی سال چهار و پنج رشته پزشکی مجتمع پزشکی وزارت بهداری است. هم در یک درمانگاه در جاده شهریار در اکیپ‌های سیار پزشکی روستایی کار می‌کند و هم در یک درمانگاه در جاده قدیم کرج و هم در درمانگاه دانشجویان میدان خراسان خیابان لرزاده . یعنی آدمی است که من خودم اگر امکان داشتم یک ماشین هم به او می‌دادم .... جای آخر که این برادر برنده کار می‌کند ضلع شرقی ترمینال جنوب مرکز نگهداری معلولین شهید مخبر است و از چهار مرکز بالا فقط از یک جا حقوق دریافت می‌کند. بقیه را هم افتخاری و مجانی کار می‌کند‌. حقوق دریافتی‌اش هم ماهانه /5500 تومان است‌. متأهل بدون فرزند هم هست‌. منزل شخصی هم ندارد. ... مردم فعال برخورد کنند اسم خوب و مناسب پیشنهاد کنند. ما حدود 50-60 کارخانه داریم اسامی بدی دارد و این اسامی باید تغییر بکند هر اسمی هم که مطرح می‌شود نمی‌شود گذاشت مثلاً اولین نامی که برای ایران خودرو مطرح شد اتومبیل‌سازی هفتم تیر بود‌. اسم خیلی خوبی هم هست ولی ارتباطش بایک مؤسسه اتومبیل‌سازی چی هست؟ مثلاً کلمه رخش مطرح شد اسامی خیلی زیادی بود ... برای اینکه اسم خوب برای مؤسسات پیداکنیم ما مجبوریم از این روش استفاده کنیم اگر مجلس موافق نیست بگوید و اعلام کنید که شما از این روش دیگر استفاده نکنید ما هم استفاده نمی‌کنیم. در پایان بحث، حجت‌الاسلام شجونی که در جلسه علنی مجلس حضور داشته می‌گوید: نام ایران‌‌خودرو ملی‌گرائی است‌. من نام اسلام خودرو پیشنهاد می‌کنم که اسلامی است.
شجونی سپس می‌گوید:
یک پیکان هم (به عنوان جایزه)به من بدهید. جمله مطایبه‌آمیز باخنده نمایندگان روبه‌رو می‌شود و به دنبال آن آیت‌الله محمد یزدی نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه 19 مهر1362 را برعهده داشته به شوخی خطاب به شجونی می‌گوید: ولی فقط در نوبت اول قرار بوده جایزه بدهند، در نوبت دوم دیگر حاضر نیستند.

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 آقای احمدی نژاد و دولت اش در چند سال گذشته وعده هایی دادند که امروز وقتی منتقدان دولت از طیف های مختلف می خواهند آن را نقد کنند صریح و یک صدا می گویند این وعده ها به نتیجه ننشسته ... اما موضوع عملی نشدن وعده های یک دولت موضوع تازه ای نیست ... در دولت های پیشین نیز این موضوع مسبوق به سابقه بوده است. شاید بررسی شعار ها و وعده های دولت های پیشین نیز نشان بدهد که آنها هم نتوانسته اند چندان به وعده های خود عمل کنند اما در مورد دولت آقای احمدی نژاد گویا ویژگی های خاصی هست که موضوع را پر رنگ تر کرده است .
حال یا تعدد وعده بوده یا اینکه این دولت خیلی دولت های قبلی را زیر سوال برد و نقد کرد سبب شد که دست کم در توده مردم این توقع بوجود بیاید که قرار است اتفاق متفاوتی بیفتد ... نگاه شما به حجم گسترده وعده های دولت چگونه است؟ آیا باید این وعده گرایی را یک رویکرد توده گرایانه از پیش فکر شده دانست یا می توانیم بگوییم دولتمردان و مشاوران شان که اغلب تا پیش از قرار گرفتن در جایگاه بالای مسئولیت چندان شناخته شده نبودند هیجان زده عمل کرده اند و آرمان گرایانه سخن گفته اند...
ببینید اصل حرف شما درست است. واقعیت این است که همه دولت ها وعده می دهند. بخصوص دولت های کشور های جهان سوم به ویژه آنهایی که برای خودشان یک رسالت ایدئولوژیک هم قائل اند و مبلغ یک مکتب یا مرام و مشربی هستند. این دست دولت ها طبیعتا در مورد خودشان و مرامشان تبلیغ می کنند که ما اینچنین می کنیم و آنچنان. این دولت ها وعده و وعید های زیادی می دهند.
از این منظر دولت آقای احمدی نژاد هم استثنایی بر این قاعده و روند کلی نبوده است. منتها سوال این است که آیا حد و حدود وعده گرایی دولت آقای احمدی نژاد را باید در حدود روالی که در دولت های دیگر هم بوده است در نظر بگیریم یا اینکه می توانیم بگوییم ذات وعده گرایی که در این دولت دیده می شود تا حدودی با روش کلی که در دیگر دولت ها نیز وجود داشته ، متفاوت است ؟ پاسخ من مبتنی بر همین شق دوم است. یعنی درست است که همه دولت ها و همه نظام ها وعده می دهند و از این بابت نمی توان دولت آقای احمدی نژاد را استثنا دانست اما تا حدودی وضعیت دولت ایشان متفاوت است.
این درست است که دولت های قبلی هم به مردم وعده هایی می دادند اما واقعا نیت شان این بود که آن وعده ها را بر آورده کنند. یعنی وقتی دولت آقای خاتمی وعده اصلاحات و توسعه سیاسی می داد ، وقتی وعده جامعه مدنی، پاسخ گو بودن حاکمیت ، قانون گرایی، آزادی مطبوعات ، انتخابات آزاد و .... می داد این طور نبود که این ها را صرفا برای تبلیغ و به دست آوردن محبوبیت میان مردم و ایجاد فضای جدید در اطراف دولت بگوید.
بلکه ایشان و دولت مردانش واقعا قصد و نیت شان این بود که به آنچه که می گفتند عمل کنند و به این اهداف تحقق ببخشند. اما خوب نتوانستند و نشد.
یا وقتی آقای هاشمی رفسنجانی وعده تغییر ساختار اقتصادی کشور و تغییر اقتصاد فاسد و ناکار آمد دولتی به یک اقتصاد آزاد آدام اسمیتی می داد، هدفش فقط شعار و وعده نبود. آقای هاشمی واقعا به این موضوع اعتقاد داشت . یا این اعتقاد که کشور به سازندگی بیش از نان شب احتیاج دارد یک اعتقاد واقعی بود . ایشان به آزاد سازی و خصوصی سازی اقتصاد واقعا اعتقاد داشت. بنابر این اگر بعد از هشت سال ریاست جمهوری ایشان ، اقتصاد ایران همچنان دولتی ، فاسد و ناکار آمد باقی ماند و خیلی از آرمان های اقتصادی ایشان تحقق پیدا نکرد مشکل در جای دیگری بود.
من البته نمی خواهم دولت های پیشین را توجیه کنم . نه می خواهم بگویم که آنچه آنها در سر داشتند درست بود و صد در صد برای ایران مناسب بود و نه می خواهم بگویم که قصور فقط از ناحیه مخالفان آنها بوده است . بلکه حرفم این است که اگر آنها وعده می دادند صرفا برای اینکه ایجاد محبوبیت کنند یا برای خودشان فضای تبلیغاتی ایجاد کنند؛ نبود. بلکه وعده هایی که می دادند با تمام وجود به آن وعده ها اعتقاد داشتند. و با تمام وجود امیدوار بودند که آن وعده ها را از قوه به فعل در آورند. اما خوب نشد و وعده ها یشان تحقق پیدا نکرد. اما در مورد دولت آقای احمدی نژاد من خیلی مطمئن نیستم که این وعده ها صادقانه بوده اند و ایشان به آن وعده ها و امکان تحققشان باور داشتند.
چه متر و معیاری برای این مقایسه وجود دارد ؟ شاید برخی هم به همین نحو در نیت دولتمردان پیشین تشکیک کنند....
 در مورد آقای احمدی نژاد چیزی که بیشتر احساس می شود این است که ایشان اصرار دارند که وعده بدهند و فضا ایجاد کنند و موج به راه بیاندازند و خیلی برایشان مهم نیست که آیا امکان تحقق این وعده ها وجود دارد یا نه ؟ آیا اساسا آن اقدامات یا آن وعده ها به خیر و صلاح مملکت هست یا نه ؟ بگذارید این طور بگویم ؛ اگر کسی به آقای هاشمی رفسنجانی می گفت، آقای هاشمی ! نمی شود اقتصاد ایران را آزاد کنیم و نمی شود کار هایی را که در ترکیه ، هند و مالزی و اندونزی انجام دادند در ایران پیاده کنیم ؛ آقای هاشمی به او می‌گفت که نخیر اینطور نیست و ما این کار را خواهیم کرد. ما هم باید اقتصاد آزاد داشته باشیم. اگر شما به آقای خاتمی می گفتید که مگر می گذارند شما آزادی سیاسی و آزادی مطبوعات را پیگیری کنید ،ایشان به شما می گفت که بله ما باید تلاش خودمان را بکنیم که این کار را بکنیم . اما اگر شما به آقای احمدی نژاد بگویید که مگر می شود که هر نفر هزار متر ویلا داشته باشد؟ مگر می شود هر ایرانی تا آخر عمر ماهی چهل پنجاه هزار تومان یارانه بگیرد؟ مگر می شود که ما در آمد نفت را ببریم سر سفره هفتاد میلیون ایرانی تقسیم کنیم ؟ ایشان پاسخ می دهد که مهم نیست که می شود یا نمی شود ، مهم این است که ما باید این حرف ها را بزنیم و باید این فضا را ایجاد کنیم.
ما که نمی توانیم برای 70 نفر یک دبیرستان درست کنیم. یا روستای دیگری که قول داده اید برای شان آب آشامیدنی لوله کشی کنید فقط 50 نفر سکنه دارد . آخر ما برای 50 نفر چطور ده ها کیلومتر لوله بکشیم، با چه هزینه ای؟ مگر چقدر می توانیم از این مردم پول بگیریم ؟ اگر شما این حرف ها را به ایشان بگویید ، ایشان خیلی از حرف های شما خوششان نمی آید و اگر شما یکی از وزرا و مسئولین ایشان باشید احتمالا در فرودگاه مهر آباد کنار گذاشته میشوید. همه حرف بنده این است که آقای احمدی نژاد خیلی به عقبه وعده هایی که میدهندکاری ندارند. به این کاری ندارند که شدنی است یا نشدنی، درست است یا غلط ، توجیه اقتصادی دارد یا نه ؟ کاری ندارند به این که ما برای این کار بودجه داریم یا نداریم. چیزی که برای آقای احمدی نژاد و دنیای ایشان مهم است این است که در تلویزیون گفته بشود 5 هزار طرح امروز در سیستان و بلوچستان رقم خورد. 2 هزار طرح در فلان جا تصویب شد. به مردم پاکدشت وعده مترو داده شد . به فلان جا وعده فرودگاه داده شد.
   اینها تمام حرکت ها و منش های پوپولیستی است . حرکت هایی که برای یک قشری از مردم جامعه مطلوب است. ایشان در انتخابات سال 88 هم مجددا این استراتژی را بکار گرفت و در آن مناظره معروف با میر حسین موسوی رفت به سروقت همان رویکرد یا استراتژی. باز رفتند به سروقت همان ادبیات که اینها همان هایی هستند که خوردند و بردند و ... و من هم همان قهرمانی هستم که حالا آمده ام جلوی خوردن ها و بردن ها ، و جلوی چپاول و غارت بیت المال را بگیرم. بنابر این ایشان بیش از آنکه به واقعیت ها و وعده ها توجه داشته باشد به آن تصویری که دارند از خودشان ایجاد می کنند باور و اعتقاد دارند و آن تصویربرایش ملاک هست. حالا اینکه چه مقدار از این وعده ها محقق خواهد شد و آیا اصلا درست است که اینها محقق شود یا نه موضوعاتی هستند که ایشان اصلا به آنها توجه ندارد .
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


مُعلمی که زنده است وُ استاد واقعی اخلاق ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

  روز گذشته مردی رخ در نقاب خاک کشید و از دنیای ما گذشت که از اساتید بزرگ ومسلم تاریخ معاصر ایران عزیز ما بود. ساعت ده صبح شنبه دکترعزیز الله بیات برای آخرین بار اما نه همچون همیشه ایستاده !بر روی دست همکاران و دانشجویانش در دانشگاه شهید بهشتی تشیییع شد.
از او که افتخار شاگردی اش را درمقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی دارم ،خاطره کم ندارم واگردوستان گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی روزی کمرهمت بستند تا در منزلت او کتابی برای آشنایی نسل جوانی که امروز نه چندان دردمند و متعجبانه ! شاهد تشییع جنازه این بزرگ بود بنویسند گفتنی هارا خواهم گفت.
هرچند مرگ حق است و پلی است که آدمی را به دوست می رساند اما همانگونه که دکتررضا شعبانی استاد دیگرمن درسخنانی بربالای جنازه آرام وتسلیم شده دکتر بیات در برابر خدای خود، در راهروی دانشکده ادبیات دانشگاه به درستی گفت، دکتر بیات نمرده است می توان امثال دکتر بیات را از این قاعده مستثنی دانست.و چگونه می توان عالمی را با تالیف کتب متعدد وخدمات آموزشی اش به جوانان این آب وخاک مرده دانست؟
امروز پس از تشییع به استادم دکتر رضا شعباتی عرض کردم جدا از برجستگیهای علمی واخلاقی دکتر بیات - که وی از آنها بخوبی یاد کرد- یک صفت دیگر علاوه بر آنکه شما گفتید در نظر من برجسته تراست
وآن عشق وارادت او به مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع) بود.
او که دانش آموخته دانشگاه تولوز فرانسه بود برای نام و نان کار نکرد و در طول بیش از چهل سال متوالی تدریس ،هرگز از کرسی استادی دانشگاه وتدریس دکانی برای کسب خود نساخت .
در فضیلت اوهمین بس که امروز شنیدم مدتی را برای تدریس به دانشگاه شاهرود می رفت ولی مبلغی را که بابت حق التدریس می گرفت در زندگی خود هزینه نمی کرد و می فرمود صرف دانشجویانی شود که برای ادامه تحصیل توان مالی اندکی دارند.
به سلامت خود بسیاراهمیت می داد.هم از این جهت بود که بسیار راه می رفت.بسیارکم می خورد روزی به من فرمود من به اندازه یک کف دست نان می خورم.
یک روز به من فرمود : یکی از مسولان بلندمرتبه نظام که از سالها قبل مرا می شناخت از من پرسید:آقا ، شما با این همه سال چگونه اینقدر سالم هستید؟ دکتر در حالی که مثل همیشه خنده خاصی می کرد گفت: به اوگفتم رمز سلامتی من این دو است :راه رفتن وکم خوردن
حافظه سرشاری داشت. روزی به خود من گفت: کسی از دانشجویان چهل سال پیش مرا درجایی دید و سلام کرد وگفت: استاد مرامی شناسید؟ من خیلی سال پیش دانشجوی شما بوده ام و اکنون استاد دانشگاه هستم. به اوگفتم بله می شناسم شما آقای فلانی هستید. دکتر می گفت او از شدت تعجب نسبت به حافظه من متحیرانه گفت :الله اکبر از این حافظه!
در زمستان سال 1385وقتی از او خواستم بر من منت نهد و از داورانی باشد که تز دکترای مرا بخواند و در جلسه دفاعیه داوری کند .مثل همیشه گفت به شرفم قسم با اینکه سالهاست دراینگونه جلسات شرکت نمی کنم ولی از شدت ارادت وعلاقه ای که به شما دارم با کمال افتخار ومیل این را می پذیرم .
ایشان علاوه بر راهنماییهای ارزنده ای که در جهت اصلاح بعضی مطالب نمود در روز دفاع در وقت معین به دانشگاه تربیت مدرس آمد و درجلسه ای که اساتید راهنما ومشاورین و داوران ودانشجویی که از تز دکترایش دفاع می کردهمه دانشجویانش بودند! حضوریافت و چون در داوری ،نوبت اول به او رسید با سخنانی مرا بیش از پیش شرمنده لطف ومحبتش فرمود.خوشبختانه فیلم این جلسه را دارم وشاید روزی آن را بر روی وبسایتم بگذارم.
دکتر بیات هرگز خود را نستود و از آن همه کارهای ارزنده اش تعریف نکرد مع الاسف در رسانه ملی و رسانه های مکتوب از او بسیار کم استفاده شد. تاسیس موسسه آموزشی قطب راوندی از خدمات مستمر او به ایران وایرانی است. گمان می کنم سهم او از این دنیا فقط وفقط پاکی و گمنامی بود.
بسیار جدی بود و گاه برای تاکید دراهمیت سخنی که زده بود می گفت به شرفم قسم. جوانمرد بود و شریف. پاک بود ونجیب. بسیار طبع بلندی داشت وهرگز از کسی چیزی نخواست .
اینک او تسلیم خدا شده وپس از دیداری که با مولای خود علی که به او عشق می ورزید در اولین لحظه ورودش به قبر نمود چند ساعتی است به آرامشی ابدی دست یافته و درگور خود آرمیده است و نحن انشا الله به لاحقون. این نوشته ادای دین من به این استاد است .هرچند هرگز ادا شدنی نیست.
به روح بلند این استاد فرزانه پاک وفروتن،که در سن 91 سالگی به جوار دوست شتافت ویادش با من است وهمیشه در نظرم بزرگ وستودنی ،صلواتی می فرستم .روحش همواره شاد باد.
 

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

  عضو کمسیون صنایع و معادن مجلس، از عملکرد مسئولان اجرایی در زمینه ایجاد فضای شغلی پایدار در جامعه انتقاد کرد و گفت: در شرایطی که وعده مسئولان اجرایی درباره تحقق دو وُ نیم میلیون فرصت شغلی در سال جاری محقق نشود، اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و این موضوع نیز در کنار مصوبه‌های دیگری که اجرایی نشده است، قرار می‌گیرد. نادر قاضی‌پور : حدود هفت ماه از آغاز سال جاری گذشته است و اهداف پیش‌بینی شده در قانون بودجه سال 90 تا کنون محقق نشده است.
نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی افزود: با توجه به تأخیر ابلاغ قانون بودجه،‌ مسئولان اجرایی سه‌ماه زمان را برای تحقق اهداف پیش‌بینی شده در بودجه از دست داده‌اند و برای این که به اهداف پیش‌بینی شده دست پیدا کنند، باید فعالیت‌های خود را افزایش دهند.
با توجه به تأخیر در تصویب بودجه مسئولان اجرایی باید دست‌کم 30 درصد از اهداف خود در زمینه تحقق فرصت‌های شغلی را محقق می‌کردند که متأسفانه این امر محقق نشده است. این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم تصریح کرد: در شرایطی که وعده مسئولان اجرایی درباره تحقق دو وُ نیم میلیون فرصت شغلی در سال جاری محقق نشود، اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و این موضوع نیز در کنار مصوبه‌های دیگری که اجرایی نشده است، قرار می‌گیرد.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


افراد بسیاری به ما گفتند که مجلس میخواهد این موضوع را سَمبَل کند

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

  یکبار دیگر هم احمدی-نژاد برای رد گم کردن وَ خود را پاک وُ مبرا معرفی کردن ، تمام تقصیرات ناشی از مشکلات جوانان وَ عدم رشد ترقی آنها را به گردن دیگران انداخت ؛ دیگرانی که او به تقلید از هجو-نامه-ی "اخراجی-ها" ، به آنها لقب «حاجی گرینف» داده است. هیچکس منکر چوب لای چرخ گذاشتن این جماعت نیست ، همانطور که کسی نمی-تواند بگوید که اینها مدیران وَ کارگزاران این دولت نیستند . این نوع موضع-گیری دقیقا مثل دفاعیات احمدی-نژاد در قبال رویداد یکی از بزرگترین اختلاس-های جهان ، در "شبکه-ی دو سیما" وَ موارد دیگری است که حضرتشان بارها منکر رفتار وُ گفتار خود وَ اصحابشان شده-اند! ...

 «عـبـــد عـا صـی»

دکترمحمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، در مراسم معارفه یکی از مسئولان دولت از ایجاد برخی موانع بر سر راه جوانان انتقاد کرد و گفت: برخی در این کشور حاجی گرینوف هستند و به همه چیز جوانان گیر می دهند.?دکتر احمدی نژاد از عملکرد افرادی که "حاجی گرینوف" نامید انتقاد کرد و خواستار بوجود آمدن آزادی عملی بیشتری برای جوانان در کشور شد. وی البته از کسانی که حاجی گرینوف لقب داد، اسمی نبرد. رئیس جمهور در ادامه سخنان تصریح کرد: جوانان ایرانی نشان دادند اگر دستشان را باز بگذاریم کارهای بسیار بزرگی را انجام می دهند. ?
حاج صالح یکی از شخصیت های اصلی فیلم "اخراجی"ها بود که بواسطه سخت گیری بیش از اندازه به چند لات شوخ طبع به حاجی گرینوف معروف شد.
 

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 یک عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی از عدم رای‌گیری برای گزارش کمیسیون اصل 90 در خصوص « شکایت نمایندگان از رییس‌جمهور» انتقاد کرد. سیدفاضل موسوی در تذکری مستند به مواد 17 و 213 آیین‌نامه داخلی مجلس گفت: «پنجم اسفندماه سال گذشته 12 نماینده درخواست رسیدگی به تخلفات رییس‌جمهور از قوانین را ارائه کردند و با وجود این‌که قانون 10 روز زمان برای بررسی این موضوع تعیین کرده؛ 210 روز از آن گذشت و نهایتا هنوز هم هیچ اقدام قابل تامل و درستی از هیات رییسه مشاهده نمی‌شود».
وی با اشاره به قرائت گزارش کمیسیون اصل 90 در این زمینه در صحن علنی مجلس گفت:
ای کاش این گزارش قرائت نمی‌شد،
چرا که در قرائت آن دو تخلف مشهود بود؛ اول آن‌که آنچه بین نمایندگان توزیع شد با آنچه قرائت شد متفاوت بود و دیگر این‌که در این گزارش چهار مورد شکایت وجود داشت که باید برای هر کدام جداگانه رای‌گیری می‌شد که این اتفاق نیفتاد.
نماینده مردم خدابنده در مجلس با اشاره به سوگند نمایندگان برای رعایت قانون تصریح کرد: این در شأن مجلس نیست که 210 روز از یک موضوع گذشته باشد و ما بخواهیم وارد مقولات دیگر شویم، لطفا این موضوع را جدی‌تر بگیرید، چرا که در این روزها
افرادی بسیاری به ما گفتند که مجلس می‌خواهد این موضوع را سمبل کند.
علی لاریجانی رییس مجلس در پاسخ به این تذکر گفت:
واقعا این‌طور نیست و مرام مجلس هم این نبوده که از این مسائل سهل‌انگاری بگذرد؛ اما این‌که کمیسیون اصل 90 باید به موقع گزارش را ارائه می‌کرد درست است. ما در هیات رییسه نیز این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم که مشخص شود چطور این گزارش رای‌گیری شود و قرار است ترتیبی بدهند که مطابق عرف آیین‌نامه آن را به رای بگذاریم لذا این موضوع در هیات رییسه پیگیری می‌شود. گفتنی است ریاست جلسه ای که در آن طرح شکایت از رییس جمهوری قرائت شد، بر عهده باهنر بود.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


زیباکلام : اصلاح طلبان باید در انتخابات اسفند شرکت کنند؟؟؟

 

 زیباکلام : اصلاح طلبان باید در انتخابات اسفند شرکت کنند؟؟؟

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

من فکر می‌کنم اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند. برای اینکه تا به اینجا  هیچ علامتی وجود ندارد که نشان دهد اوضاع برای اصلاح‌طلبان به سمت و سوی عادی شدن رفته باشد. سکوت مبهم و سنگینی بر اردوگاه اصلاح طلبان در مورد انتخابات پیش رو در اسفند ماه مدتهاست سنگینی می کند. هنوز کسی چیزی قطعی نگفته است. در شطرنج به این وضعیت آچمز می گویند، یعنی وضعیتی که هر گونه حرکت هزینه سنگینی در بر خواهد داشت. برخی از اصلاح طلبان البته جوابی صریح ولی در عین حال دو پهلو به این پرسش داده اند : مشارکت مشروط. برخی دیگر گفته اند شرکت نمی کنند، و بالاخره برخی هم گفته اند که شرکت خواهند کرد. برای درک بهتر موضع گیری اصلاح طلبان با دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، نویسنده و تحلیل گر سیاسی به گفتگو نشسته ایم :
 «من فکر می‌کنم اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند. «ازسوی دیگر شاهد هستیم که برخی از اصولگرایان در مصاحبه‌‌های شان مطالبی مطرح میکنند که بنظر نمی رسد خیلی علاقه ای به شرکت اصلاح طلبان داشته باشند. از جمله میگویند که اصلاح‌طلبانی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند که مرز خود را با اصلاح طلبان فتنه‌گر یا سران فتنه مشخص کرده باشند. یا گفته می‌شود که اصلاح طلبانی که وابستگی‌های حزبی و تشکیلاتی به جبهه مشارکت ، سازمان مجاهدین انقلاب یا دفتر تحکیم وحدت داشته باشند، از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نخواهند شد.»
 «جدا از این مسئله، نکته مهم سومی هم هست که عبارت است از زندانی بودن بسیاری از اصلاح طلبان. ما شاهد هستیم که بسیاری از رهبران و فعالین اصلاح‌طلب در زندان هستند یا بصورت مشروط در بیرون از زندان در مرخصی بسر میبرند. نکته چهارم مسئله غیر قانونی بودن تشکلهای اصلاح طلبان است. ما شاهد هستیم که جبهه مشارکت به عنوان مهم ترین ، نیرومند‌ترین و اصلی‌ترین تشکل وابسته به اصلاح طلبان بهمراه سازمان مجاهدین انقلاب و ایضا سازمانهای دانشجویی که به تعبیری ستون فقرات اصلاحات و اصلاح طلبی بودند، منحله یا غیر قانونی اعلام شده اند."  «یعنی با حرف و شعار که اصلاح طلبان بیایند در انتخابات شرکت کنند، مثل آنچه آقای مهندس باهنر و یا دکتر علی مطهری و برخی دیگر از اصولگرایان میانه رو اعلام کرده اند، آمدن اصلاح‌طلبان محقق نخواهد شد.»
 « به نظر من مسائل بسیار اساسی و بنیادی در مورد شرکت و یا عدم شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مطرح هست و مادام که این مسائل حل نشود و مشخص نشود که آیا مثلا تشکل‌های اصلاح‌طلب مجاز به فعالیت قانونی هستند یا نه ؟ آیا اصلاح‌طلبان باید از درون زندان اعلام نامزدی بکنند یا نه ؟ ایا اصلاح طلبان از جانب مقامات قضایی کشور به عنوان فتنه گر تحت تعقیب هستند یا نه ؟ ایا مجاز به فعالیت سیاسی هستند یا نه ؟ و مسائلی از این دست، من هیچ دلیلی نمی‌بینیم که چرا باید اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت بکنند.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سئوال که برخی از اصولگرایان عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را به معنای مرگ سیاسی آنها میدانند، گفت:
«اولا اینکه برخی از اصولگرایان مطرح کرده‌اند که اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند این به معنای مرگ سیاسی شان است ، این سخن، سخن بی‌معنا و بی‌اساسی است. سرنوشت جریانات سیاسی را شرکت و یا عدم شرکت شان در انتخابات تعیین نمی‌کند.»
زیبا کلام با بیان اینکه عدم شرکت آنها به هیچ وجه به این معنا نیست که این بمثابه پایان و مرگشان است، گفت:
«البته اصولگرایان خیلی دلشان می‌خواهد که اصلاح‌طلبان دچار اختلاف و انشقاق شوند و بخشی از اصلاح‌طلبان بگویند که در انتخابات شرکت می‌کنند و بخشی بگویند شرکت نمی‌کنند.»
 بد ترین سناریو برای اصلاح طلبان انست که بصورت متفرق در مورد انتخابات موضع گیری نمایند. یک گروه بگویند شرکت می کنیم و یک گروه دیگر بگویند که شرکت نمیکنیم.
کمترین دینی که اصلاح ‌طلبان به مردم و طرفداران شان دارند اینه که هر چه سریعتر تصمیم اساسی بگیرند که در انتخابات شرکت می‌کنند و یا نمی‌کنند.»
 «قطعا اصلاح‌طلبان از خدای دو جهان می‌خواهند که در انتخابات شرکت کنند، منتهی تمام امکانات شرکت در انتخابات از آنها سلب شده است و نمی توانند شرکت کنند. تنها فایده ای که شرکت انان در انتخابات دارد اینه که کمک می‌کند به مشروعیت دادن به انتخاباتی که اصولگرایان از آن بهره خواهند برد. بنا براین نباید این کار را انجام دهند. در شرایط مطلوب این غایت آرزو ی اصلاح‌طلبان خواهد بود که بیایند و در انتخابات شرکت کنند.»
 اصلاح‌طلبان نبایستی بگویند ما شرکت می‌کنیم و یا نمی کنیم، بلکه باید شرایطی را مشخص نمایند و اگر این حداقل شرایط تحقق بیابد در انتخابات شرکت کنند.
این استاد دانشگاه در پایان با توجه به شرایط سیاسی کشور و با توجه به اینکه اصولگرایان قدرت را کاملا در دست دارند، گفت:
« البته تصمیم گیری در مورد انتخابات بهیچ وجه یک تصمیم ساده و سرسری برای اصلاح‌طلبان نیست. نه فقط اینده خود اصلاح طلبان گره خورده به این تصمیم بلکه اینده کشور و جنبش دمکراسی خواهی هم بدون تردید متاثر از این تصمیم گیری خواهد شد. یک نکته مهم دیگر هم خطاب به طرفداران اصلاح طلبان بگویم. هر تصمیمی که رهبری اصلاح طلبان میگیرد باید برای هواداران متبوع بوده و انرا اجرا کنند ولو اینکه با ان خیلی هم موافق نباشند. به هر حال هر جنبش سیاسی یک اقتضائاتی دارد که متابعت و داشتن نظم و انضباط سیاسی از اهم آنهاست. ما هم بایستی یاد بگیریم که مسئولانه حرکت کنیم و از تکروی ،چپ روی و غیرمسئولانه رفتار کردن پرهیز نماییم.»
 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 گزارش رویترز از حواشی اختلاس در ایران : احمدی نژاد در مقابل چشم ملت ایران ضعیف شده محمود احمدی نژاد که قول انتخاباتی اش مبارزه با فساد بود، بر سر بزرگترین رسوایی اقتصادی در تاریخ ایران با ضربه ای سیاسی و تازه ای مواجه شده است. و برخی از اصولگرایان مظنون اصلی این کلاهبرداری را به "جریان انحرافی" متصل می دانند. به نوشته رویترز، مشایی متهم به تلاش برای از بین بردن نقش روحانیون در سیاست است.
یک مقام سابق ارشد ایرانی که خواستار عدم افشای نامش بود گفت:
حالا دست های نزدیکان احمدی نژاد با کلاه برداری پر شده است و در مقابل چشم ملت ضعیف شده است. او از هر اقدامی سیاسی در استانه انتخابات مجلس عاجز شده است.
قوه قضائیه گفته است که فساد در این سطح نمی تواند بدون دخالت و حمایت برخی از افراد به وقوع بپیوندد.
برخی از اصولگرایان می گویند: این کلاهبرداری با تاییدیه مقامات ارشد و عالی رتبه ی ایران، اشکار شد. یک اقتصاددان که خود را "صابر لواسانی" معرفی کرد گفت: متحدان احمدی نژاد قصد پیروزی در انتخابات بعدی را دارند و اصولگرایان می خواهند راه انها را مسدود کنند. این دلیل اصلی اشکارسازی و افشای اختلاس است.
یک تحلیلگر که خواستار عدم افشای نامش بود گفت:
وضعیت اقتصادی علت اساسی نارضایتی ملت است و فاکتور مهمی برای احزاب سیاسی محسوب می شود.
این کلاه برداری باعث افزایش فشارهای اقتصادی از طریق تورم رو به افزایش، می شود. تورم به صورت رسمی 16 درصد اعلام شده است اما منتقدان می گویند که در حقیقت بیشتر از 30 درصد است.
رضا بخشی راننده تاکسی 45 ساله که صاحب 3 فرزند است می گوید: من دارم برای جور کردن شهریه مدرسه فرزندانم می جنگم. من حتی نمی توانم تعداد صفرهای این اختلاس را بشمارم.
با وجود انتقادها مبنی بر هدر دادن پول های نقت و دامن زدن به تورم، احمدی نژاد هیچ حرکتی مبنی بر اصلاح سیاست های خود نشان نداده است.
درآمدهای نفتی 60 درصد درآمد کشور را تشکیل می دهد
و افزایش واردات در دولت احمدی نژاد و قطع یارانه ها باعث ضربه به صنایع داخلی شده و باعث تعطیل شدن برخی از کارخانه ها شده است.
گرچه حامیان اصلی احمدی نژاد از او فاصله گرفته اند اما تحلیلگران می گویند احمدی نژاد تا پایان دوره اش در مسند ریاست جمهوری باقی می ماند.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


زیباکلام : خیلی از ما ایرانیها، نژادپرست هستیم

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 سرمایه اجتماعی را می‌توان میزان اعتبار و اعتماد شهروندان و مردم عادی به نظام سیاسی و اجرایی‌شان تعریف نمود.
بحران مالی که در غرب بوجود آمده و این واقعیت که میلیون‌ها شهروند معمولی و عادی که شاهد کاهش ارزش سهام و اندوخته بعضا یک عمر تلاش و تقلاهای‌شان ظرف چند روز شده‌اند،
بدون تردید این پرسش را با خود به همراه می‌آورد که چطور می‌توان و می‌بایستی به برخی سیاست‌ها اطمینان داشت؟
مثال دیگر در مورد تغییر ژنتیک در برخی مواد غذایی در غرب می‌باشد.
امروزه در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها مصرف‌کنندگان غربی با محصولاتی مواجه شده‌اند که بروی آن نوشته شده: این ذرت، گوجه فرنگی، نخود سبز و... محصولی است که به منظور بهبود کیفیت دچار تغییرات ژنیتیکی شده. علی‌رغم اطمینان بخشی دولت‌ها و مسئولین، بسیاری از مصرف‌کننده‌ها حاضر به خرید این نوع محصولات نیستند.
اعتماد و احساس اعتماد به مسئولین یقینا یکی از ستون‌های اصلی مقوله سرمایه اجتماعی است. راه دور نرویم؛ آیا میزان اعتماد عمومی که به دولتمردان امروز وجود دارد همان است که در مهرماه 1384 وجود داشت؟
آیا وقتی دولت امروز می‌گوید که آمده تا به مناطق محروم و به اقشار و لایه‌های آسیب پذیرخدمت نماید، ساکنین مناطق محروم و اقشار و لایه‌های آسیب‌پذیر چطور باید مثل قبل اطمینان حاصل کنند؟ بالاخره دولت احمدی نژاد دوسال دیگر جای خود را به دولتی دیگر خواهد داد. فرق نمی‌کند که دولت جدید چقدر به احمدی‌نژاد نزدیک باشد و یا برعکس در نقطه مقابل آن باشد. برای یک لحظه تصور کنیم که رئیس آن دولت جدید با شور و شوق و حتی با اعتقاد هر چه تمامتر بانگ برآورد که می‌خواهد با فساد مبارزه کند، می‌خواهد با رانت‌خواری مبارزه کند، می‌خواهد جلوی مفسدین اقتصادی و غارتگران بیت‌المال بایستد را سرلوحه برنامه انتخاباتی یا دولتش قرار دهد؛‌ چقدر از مردم می‌توانند و می‌بایستی انتظار داشت که بعد از این تجربه، مبارزه با مفاسد اقتصادی را جدی بگیرند؟ و این یعنی دقیقا صدمه و لطمه به سرمایه اجتماعی. احساس و اعتقادی که شهروندان یا دستکم شمار قابل توجهی از آنان می‌بایستی به مجموعه اجرایی داشته باشد.
   به بیان ساده‌تر،‌عملکرد دولت در مقوله مبارزه با مفاسد اقتصادی و اساسا کارنامه «سلامت اقتصادی» با علامت سوال‌هایی مواجه است. دولت و مسئولین بعد از دولت احمدی‌نژاد با یک دشواری و پیمودن راه صعب‌العبوری مواجه هستند تا بتوانند مسیر مبارزه با مفاسد اقتصادی ترمیم کرده و به حالت تیر 84 برگردانند.

 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 ما ایرانی‌ها در مجموع هیچ تفاوتی با افغانی‌ها با عراقی‌ها با اماراتی‌ها با پاکستانی‌ها با هندی‌ها با ژاپنی‌ها با نروژی ها با آمریکایی ها با انگلسی ها با فرانسوی‌ها با بزیلی‌ها و با هیچ بنی بشر دیگری نداریم. هیچ فرقی نداریم هیچ تفاوتی نداریم.
اصغر زارع: رونالد دورکین، فیلسوف حقوق دانشگاه نیویورک، دیدگاه های منحصر به فردی درباره برابری، تبعیض نژادی، عدالت، اخلاق و حقیقت دارد. به نظر شما، نسبت یا وضعیت ما ایرانی ها با این واژه ها چگونه است ؟ ما چقدر عادل هستیم و چقدر بی انصاف؟ چقدر به برابری اعتقاد داریم و چقدر تبعیض آمیز عمل می کنیم؟ پرسش مشابه دیگری که میخواستم با شما در میان بگذارم این است که برخی از متفکران، و صاحب نظران، ادعاهای کلانی مطرح می کنند و حکم کلی می دهند مثلا می گویند؛ ما ایرانی ها از اندیشیدن امتناع داریم ، یا ما ایرانی ها، باهوش و تمدن ساز هستیم.
آیا شما اساسا با این دست نظرات در خصوص ایرانیان موافقید؟
ببینید من به عنوان یک قاعده کلی با تمام گزاره هایی که اینگونه شروع می شوند: ما ایرانی ها و بعد یک صفت، یک ویژگی، یک الگوی رفتاری و یک هنجار فرهنگی به دنبالش ذکر می کنند مخالفم. یا اگر بخواهم درست تر و علمی تر بگویم، من اساسا هیچ کدام از اینها را قبول ندارم. چه مثبت و چه منفی. ما ایرانی ها در مجموع هیچ تفاوتی با افغانی ها با عراقی ها با اماراتی ها با پاکستانی ها با هندی ها با ژاپنی ها با نروژی ها با آمریکایی ها با انگلسی ها با فرانسوی ها با برزیلی ها و با هیچ بنی بشر دیگری نداریم. هیچ فرقی نداریم هیچ تفاوتی نداریم. تمام این گزاره ها که یا دسته گل برای ما می فرستند یا به عکسش بر سر ما می کوبند و ما را محکوم می کنند به داشتن این یا آن خصلت ناشایست، پایه و اساسی ندارند. من این ها را در حقیقت یک جور نژاد پرستی و راسیسم می دونم.
یک چیزی را من قبول دارم خیلی از ما ایرانی ها متاسفانه نژاد پرست هستیم. شما اگر دقت کنید می بینید که در فرهنگ های دیگر هم علیه قومیت ها ، ملیت ها و اقوام اقلیت شان جوک می سازند ولی فکر نمی کنم مثل ایران باشد که اینقدر علیه ترک ها و لرها هتاکی می کنند.
کسانی که چنین جوک هایی را نقل می کنند، ادعا می کنند، تنها یک جوک است و چیز دیگری نیست.

خب ببینید این درست است که جوک بی آزار است و بیشتر برای تفریح و انبساط خاطر است ولی یادتان باشد که درون این جوک ها، یک عنصر نژاد پرستی تلخی هم نهفته است. در حقیقت در پس آن ها، نگاه بدی به ترک ها ، گیلانی ها و لرها وجود دارد. یا نگاه ما ایرانی ها به اعراب مثال دیگری از نژاد پرست بودن ما ایرانیان را به نمایش میگذارد.
به نظر شما این روحیه راسیستی از کجا آمده؟ چرا ایرانی ها اینقدر احساس برتر بودن نسبت به دیگران دارند؟
من معتقدم ما ایرانی ها به دلیل پایین بودن سطح فرهنگی‌مان، نژاد پرست هستیم چون اساسا نژاد پرستی با پایین بودن سطح فرهنگ رابطه مستقیم دارد. در اروپا هم همین جوری است. در اروپا هم، اکثر نژاد پرست ها خیلی آدم های تحصیل کرده و روشنفکری نیستند. ضد یهودی ها و ضد خارجی ها و ضد مسلمان ها اکثرا به طبقات پایین اجتماع تعلق دارند. ولی در ایران این جوری نیست. برای اینکه شما خیلی از افراد تحصیل کرده را می بینید که از اعراب متنفر هستند و خیلی از آدم های متدین را هم می بینید که از اعراب متنفرند منتها در آدم های غیر مذهبی، نفرت از اعراب به صورت عام است
آقای دکتر، برای دعوی خود، مصداقی هم دارید؟
زیباکلام : فراوان ؛ این ساخته و پرداخته ذهن من نیست من چند تا کد یا بقول شما مصداق می آورم که شما ببینید چه جوری این مسئله خودش را نشان می دهد. هر وقت که همسایگان عرب ما در امارات ، بحرین ، قطر و کویت، یک موضع گیری علیه ایران می کنند، اگر دقت کنید می بینید که واکنش مسئولین جمهوری اسلامی درست است که سیاسی هست ولی بیشتر از اینکه سیاسی باشد نژادی هست. یعنی چی؟ یعنی مثلا سخنگوی وزارت خارجه ما، یا وزیر خارجه ما، یا ائمه نماز جمعه ما، رئیس مجلس ما و...، یک جوری واکنش نشان می دهند که بوی تحقیر از سخنان آنها بیرون می آید. فی المثل می گویند؛ "اصلا شما هم آدمید؟ توی امارات اصلا عددی هستی؟ اگر ایرانی ها کنار خلیج فارس فوت بکنند شما را باد می برد. شماها دیگه چه می گویید!"
البته به نظر می رسد، این نگاه، تنها از آن حکومت نیست، مردم نیز، چنین نگاهی دارند.
صد البته که درست میگویید. بله، مردم هم همین جور هستند و حتی تند تر و سخیفانه تر از مسئولین بعضا واکنش نشان می دهند. دو سه سال پیش، سر قضیه سه تا جزیره و نام خلیج فارس که اماراتی ها یک موضع گیری ای کرده بودند، یک سری از مردم آمده بودند جلوی سفارت امارات تظاهرات می کردند. تمام شعار هایی که می دادند و کارهایی که می کردند مخالفت سیاسی نبود، تماما تحقیر بود.  ولی هیچ وقت کسی نمیگوید که چرا این همه ایرانی هر سال می روند به ترکیه و انجا پول خرج میکنند. میگویند که این یعنی یک نگاه از بالا به پایین و حقیرانه نسبت به اعراب داشتن. این دیگر ربطی به حکومت ندارد این ها خود مردم اند.
ولی آقای دکتر ترکیه حالت گردشگری و مسافرت بمنظور تفریح است. ملیت های دیگر هم برای گردشگری به ترکیه یا جاهای توریستی دیگر میروند.
من عقلم میرسه که به ترکیه برای گردش و تفریح میروند. اما فرقی نمیکند. یکنفر از رفتن به عمره ، کربلا یا سوریه ممکن است خیلی بیشتر ارضاع و اغنا شود تا از رفتن به گوش آداسی یا آنتالیا.
احتمالا اگر مکه و مدینه یا کربلا در ترکیه یا مالزی بودند ایرادی نداشت. یا اگر ترکها یا مالزیایی ها یا هر کس دیگری غیر از اعراب ساکنین انجا بودند کسی نمی گفت که چرا میروید و جرا پولتون را آنجا خرج میکنید. همچنان که امروزه کسی نمی گوید چرا پولتان خرج ترکها ،مالزیایی ها یا تایلندی ها میکنید؟
این نوع نگاه های تحقیرآمیز، از کی شروع شده؟ محصول کدام دوره تاریخی است؟
زمان شاه هم این جوری بود. نگاه بسیار تحقیر آمیزی علیه اعراب وجود داشت. الان هم هست. من می خواهم یک مرحله جلوتر بروم. من می خواهم بگویم بخشی از انگیزه فرهنگستان زبان فارسی از اینکه لغات عربی را از فارسی کنار می گذارند، همان بغض و کینه ای است که ما علیه اعراب داریم. برای اینکه لغتی که بیش از هزار سال است که وارد فارسی شده و جا افتاده و جزء زبان فارسی شده ، در گلستان و بوستان ، شاهنامه ، دیوان حافظ و مثنوی معنوی هم هست، چرا باید حذف شود؟ اصلا این لغت کجا نیست؟ این لغت جزئی از حافظه تاریخی ما است. فرهنگستان آقای حدادعادل این لغت را حذف می کند و به جایش یک لغت نامانوس می گذارد و هیچ کس هم مصرفش نمی کند. این کار فرهنگی نیست این همان نفرت از اعراب است. فرهنگستان زبان فارسی در زمان رضا شاه تاسیس شد و هم در زمان رضا شاه و هم شاه سابق دقیقا همین کار را میکردند و به بهانه زپان پارسی ، لغات عربی را که 1400 سال میشد جزء زبان فارسی شده بودند حذف می کردند و بجای ان الفاظ و اصطلاحات من در اوردی و کاملا نامانوس با زبان و فرهنگ مردم وضع میکردند. به نظر من این نشان دهنده همان ضدیت با اعراب هست.
ما در قانون اساسی، اصل 15 را قرار می دهیم که مثلا ترک ها می توانند زبان خودشان را یاد بگیرند بعد شرع هم می گوید نژاد و ملیت مهم نیست مهم تقوا است و الی آخر . قانون و شرع خیلی قشنگ مطرح می شوند اما از کوچه و بازار تا دانشگاه، جور دیگری عمل می کنیم.

من اگر ریگی به کفش داشتم مثلا من اگر مامور سازمان سیا یا MI6 انگلستان بودم و می خواستم تمامیت ارضی ایران را به هم بریزم و کسی در سال 70 بمن میگفت که چرا از مسئله قومیت استفاده نمی کنی می گفتم فایده ندارد . ولی آیا الان هم میشود این را به همان قرص و محکمی سال 70 گفت ؟ ما بجای اینکه مثل جوامع دیگر در باره مشکلات ، مسائل و تهدیدات بالقوه سیاسی و اجتماعی مان فکر کنیم ، گفتگو کنیم ، بررسی کنیم ، مدام سعی میکنیم که این مسائل را انکار کنیم. سال 70 کی آذری ها می رفتند در قلعه بابک، مراسم می گرفتند؟ امروز من وقتی می روم دانشگاه تهران، کلی پوستر می بینم که درباره شب شعر ترکی، موسیقی آشیق لر و ... اما در سال 70 چنین چیزهایی نداشتیم. وجود کنش های هویت‌خواهانه جدید در میان جوانان ترک، نشان می دهد ما با مساله ای بنام آذربایجان مواجه هستیم.
راه حل چیست؟
 اگر واقعا در یک  در بسیاری از کشورها مسئله اقوام و ملیت های مختلف وجود دارد اما هیچ بحران و مشکل ندارند. سوییس ، بلژیک ، هند ، کانادا ، انگلستان و خیلی کشورهای دیگر دارای اقلیت های قومی هستند. اما نه اقلیت هایشان میخواهند جداشوند ، نه خود مختاری می خواهند ، نه خود گردانی می خواهند ، نه استقلال میخواهند ، نه منطقه ای که اقلیت هایشان در آن مناطق زندگی میکنند نا امن است ونه هیچ مشکل دیگری دارند.
چرا؟
چون دموکراسی همه آن خواسته هایی را که دارند به آنها داده. اسکاتلندی ها یا ایرلندی ها از انگلستان جدا شوند که چه چیزی بدست آورند؟ سوییسی های فرانسوی تبار از اکثریت کشورسوییس جدا شوند که چه جیزی بدست آورند؟ فرانسوی های ایالت کبک کانادا از کانادا جدا شوند که چی بدست آورند؟
مساله همین نحوه تفسیر از دموکراسی است. به نظر می آید بسیاری از دموکراسی خواهان ایران، دموکراسی را برای گروه و قوم و نژاد خود می خواهند. نوعی دموکراسی که در اصل منجر به تحمیل اکثریت غیر آذری به اقلیت آذری میشود.
دموکراسی ، دموکراسی است و انواع و اقسام ندارد. دموکراسی یعنی همان که در کانادا است، در هند است، در ژاپن است ، در انگلستان است یعنی حاکمیت قانون. من کی گفتم دموکراسی یعنی حاکمیت اکثریت؟

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


ما دین-فروشی نمیکنیم، برای دین باید سَر داد! ...

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

 دیمتری مدودف، رئیس‌جمهور روسیه از بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه خواسته است که یا به اصلاحاتی که وعده داده عمل کند یا از قدرت کناره‌گیری کند. مدودف در عین حال گفته است که اصلاحات باید توسط مردم سوریه و رهبران آن کشور گرفته شود نه ناتو و یا "کشورهای خاص اروپایی". هر چند که بشار اسد وعده انجام اصلاحاتی را در کشورش داده است، دولت او با توسل به نیروی نظامی دست به سرکوب معترضان زده است. سازمان ملل متحد روز گذشته اعلام کرد که از زمان آغاز اعتراضات در سوریه دست کم 2900 نفر کشته شدند. مدودوف همچنین گفته است اگر رهبران سوریه قادر به انجام اصلاحات نیست، باید دست از قدرت بردارند. روز سه‌شنبه چهارم اکتبر ( 12 مهرماه) روسیه و چین دو عضو دائم شورای امنیت، به پیش نویس قطعنامه ای که خشونت‌ها در سوریه را محکوم می‌کرد و حکومت بشار اسد را مورد تحریم قرار می‌داد، رای مخالف دادند و از تصویب آن جلوگیری کردند. دو رای مخالف روسیه و چین، مانع از تصویب این قطعنامه شد. چهار عضو غیردائم شورا از جمله آفریقای جنوبی، نیز به این پیش‌نویس رای ممتنع دادند. پیش‌نویس مذکور برای "تحریم هدفمند" حکومت بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه، که به سرکوب و کشتار معترضان متهم بوده، ارائه شد. گنادی گاتیولوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه در مخالفت با پیش‌نویس قطعنامه مورد حمایت آمریکا گفت که در آن به مداخلات نظامی خارجی در سوریه اشاره‌ای نشده و همچنین گفته نشده که باید به حاکمیت ملی سوریه احترام گذاشته شود. در همین حال دولت‌های غربی اقدام روسیه و چین در وتوی قطعنامه مطرح شده در شورای امنیت در محکومیت سرکوب خشونت‌آمیز مخالفان حکومت سوریه را به شدت تقبیح کرده‌اند. آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه، گفت وتوی این قطعنامه نشانه "روزی تاسف‌آور برای سوریه و شورای امنیت" است   و افزود که سازمان ملل موظف است علیه دیکتاتوری که به کشتار شهروندان کشورش دست می‌زند اعتراض کند.

برای مرجع متن روی عنوان کلیک کنید

 رئیس سازمان میراث فرهنگی در جمع خبرنگاران استان همدان در حاشیه دور چهارم سفرهای استانی هیئت دولت در پاسخ به سؤالی در خصوص قاچاق اشیای عتیقه از موزه ملی ایران اظهار کرد: هرکس در هر جایی اگر چیزی می‌دزدد با او برخورد می‌شود اما کسی که میراث کشورش را می‌دزدد باید لعنش کرد و باید گفت که او هویت ایرانی ندارد و خائن به منافع ملت و تاریخ ملت است.
 اگر عده‌ای معتقدند کسانی هستند که اشیاء تاریخی را قاچاق می‌کنند،
ما معتقدیم چنین کسی نیست چرا که اگر این امر مشخص شود، دست آنها را قطع می‌کنم.  در موزه ایران یگان حفاظت، حراست، نیروی انتظامی، نماینده وزارت اطلاعات‌ و بازرسی میراث فرهنگی نیز حضور دارد که گزارش می‌دهند و اگر چنین چیزی باشد به این سه دستگاه تحویل داده و به قوه قضائیه اعلام می‌شود و باید نام این فرد را نیز فاش کرد به طوری که اگر در اختلاس ابتدا نام امیر منصور آریا فاش نمی‌شود ایرادی ندارد ولی فرد قاچاق عتیقه را باید معرفی کرد. با ‌کسی که به کشور و ملت ایران و تاریخ کشور خیانت می‌کند باید برخورد‌ و برجسته کرد تا دیگر کسی چنین جسارتی نکند. احمدزاده ادامه داد: چند‌ آیین‌نامه و پروتکل الحاقی در کشور داریم، قانون محاسبات عمومی کشور، ‌قانون حفاظت از اموال تاریخی، ‌آیین‌نامه دارندگان اموال تاریخی فرهنگی و... اینها، همه موارد را معین کرده و کسی نمی‌تواند نقض قانون کند.  در حال حاضر که بنده رئیس موزه ملی ایران هستم اگر به امین اموالی بگویم فلان شی را برای من بیاور، نمی‌آورد چرا که تمام اموالی که در کشور به لحاظ تاریخی احراز هویت و ثبت ملی شده، توسط حدود 150 نفر حفظ می‌شود.  نباید در کشوری اسلامی چون ایران چنین شایعه‌پراکنی شود چرا که اعتماد اجتماعی را از بین می‌برد و مسائل را طوری مطرح کنیم که گویی اینجا جنگل است چرا که در افغانستان و عراق که مورد حمله آمریکا قرار گرفتند هم چنین حرکتی رخ نمی‌دهد.  اگر چنین چیزی است نام او را بگویید تا برخورد کنیم به طوری که تا زمانی که بنده در خدمت حفظ منافع ملت هستم احترام حفظ است اما اگر خلاف کنم قانون باید با بنده نیز برخورد کند، ما دین فروشی نمی‌کنیم چرا که باید برای دین سر هم داد. ما 200 هزار شهید ندادیم که برخی رانتخواری کنند، ویژه‌خواری کنند هرکس در این مملکت سند دارد به قوه قضائیه مراجعه کند تا با او برخورد شود، به لحاظ ظرفیتی و قانونی امکان هیچ حرکت خلافی در موزه وجود ندارد. وی دولت احمدی‌نژاد را دولت مظلومی خواند و گفت: احمدی نژاد کارگرزاده‌ها را وارد مدار قدرت کرد و فضای قدرت را شکست چرا که پیش از وی تنها 200 نفر در قدرت و پست‌ها می‌چرخیدند.
 چرا حقوق بشر برای سگ و گربه‌های آمریکا و اروپا هست و برای مردم مظلوم فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان نیست که این را نمی‌توان حقوق بشر نامید.
 راه انقلاب راه روشنی است و باید امید را در مردم دمید تا هر روز خبرهای خوب به آنها برسد و به جای خبر منحوس اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی، شادی را در مردم ایجاد کرد چرا که مردم باید شاد زندگی کنند.
 اگر جلوی استفاده از موسیقی کلاسیک و سنتی گرفته شود، جای آن موسیقی شیطان‌پرستی، پاپ و غربی می‌آید، این موسیقی‌ها با ساختار ذهن انسان تفاوت دارد چرا که موسیقی اصیل و سنتی مبتنی بر عرفان و فلسفه است و در موسیقی اصیل سنتی نمی‌توان شعر غیره خواند بلکه باید حافظ، سعدی و رودکی خواند.
وی در پایان سخنانش نیز بدون مقدمه گفت: مشایی انسانی مؤمن، متدین و اصول‌گراست است که هدف وی نیز سرافرازی ایران و ایرانی است.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


مجلس گرفتار مشکلات بسیاری با قوه مجریه است

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

رسانه های عربی از خریداری یک خانه توسط مسعود بارزانی در ویرجینیای شمالی کشور آمریکا خبر دادند. پول این خانه از محل اعتبارات منطقه کردستان عراق تامین شده است. به گزارش ایران دیپلماتیک، قیمت این خانه 10 میلیون دلار است. مسعود بارزانی با انتقادات شدیدی در زمینه افزایش فساد اداری در منطقه کردستان روبرو است و وی در این باره وعده پیگیری داده است. حال مشخص نیست که واکنش افکار عمومی به ولخرجی های بارزانی آن هم از محل اعتبارات منطقه کردستان چه خواهد بود. مسعود بارزانی در ماههای اخیر تلاش زیادی را برای نزدیکی به اسرائیل و بازکردن پای صهیونیست ها در مناطق مرزی ایران انجام داده است. تصاویر ولخرجی های وی از بودجه منطقه کردستان دیدنی است.
 

 مجلس گرفتار مشکلات بسیاری با قوه مجریه است

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

نماینده عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس گفت: «معلوم نیست آقای رییس جمهور بر اساس کدام محاسبات و منابع اقتصادی این آمار ها را می دهند.»
 «اختلاف آمار‌های رییس جمهور با آمارهای رسمی تفاوت فاحش دارد و من نمی‌دانم ایشان بر اساس کدام منبع این آمار را داده‌اند. من نمی‌دانم بر اساس کدامین منبع و محاسبات اقتصادی گفته‌اند که تنها شش درصد افزایش قمیت داشته‌ایم.»
 «واقعیات و شاخص‌های اقتصادی ما بالاخص در زمینه تورم روندی به شدت صعودی در پیش داشته اند و نسبت به دوزاده ماه گذشته اصلا با این آماری که ایشان گفته‌اند مطابقت ندارد.»
 
«مرکز آمار ایران گزارش داده است که محروم‌ترین استان کشور یعنی استان سیستان و بلوچستان، تورم‌اش بالای بیست و دو درصد است. این را من نمی‌گویم، این آماری است که خود دولت می‌دهد.»
 
 نورا در خصوص اقدامات دولت در زمینه اشتغال‌زایی در استان سیستتان و بلوچسان، گفت: «به هیچ وجه در این استان در راستای ایجاد اشتغال‌ مولد کاری انجام نشده است. کسی یک میلیون تومان وام گرفته تا چرخ خیاطی بخرد که این هم شغل حساب شده است، این ها از نظر علمی شغل محسوب نمی‌شود.»
نماینده عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس ادامه داد: «من سایت‌های شغلی را نگاه کرده‌ام واقعا کسی که آمده است و برای خرید چرخ خیاطی وام گرفته است را شغل حساب کرده‌اند.
 « آمارهایی که آقای احمدی‌نژاد در زمینه اشتغال می‌دهند با آنچه در جامعه می‌بینم، سازگار نیست. من فکر می‌کنم اطلاعات یک جانبه نگرانه‌ای به شخص آقای رییس جمهور می‌دهند و شاید اطلاعات واقعی ارسال نمی‌شود و برخی از مسئولین این اظهارات غلو آمیز را به ایشان می‌دهند که ما شاهدیم این آمار‌ها هم از زبان رییس جمهور گفته می‌شود.»
 ما معتقدیم که برعکس، دولت دخالت بیش از اندازه‌ای در بانک‌ها دارد و این دقیقا عکس آن چیزی است که ایشان مطرح کرده‌اند.اشکالی که در بعد از انقلاب همه کار‌شناسان بیان کرده‌اند این بوده است که نظام بانک داری در معرض دخالت‌های بی‌حد و حصر دولت‌ها است.»

          متن کامل

          تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


سازمان بازرسی کشور طی 13 نامه، تخلفات مهم بانکی را به احمدی نژاد


 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

به گزارش عصرایران به نقل از مهر ، حجت الا سلام مصطفی پورمحمدی، ‌شامگاه چهارشنبه در مجمع طلاب و فضلای قمی که در حسینیه آیت الله مرعشی نجفی برگزار شد، در پاسخ به پرسش یکی از طلاب حاضر در جلسه در خصوص اینکه دلیل اختلاس اخیر ناشی از ضعف مقررات بوده است یا ضعف نظارت اظهار داشت: بیشترین ضعف ما در بخش مقررات و قوانین است و نظام بانکی ما در برخی از موارد نارسایی هایی دارد که نتیجه آن ایجاد چنین مشکلاتی است.
رئیس سازمان بازرسی کشور ضعف اجرا را دلیل ایجاد چنین اختلاسی دانست و افزود:
بنده طی سه سال از آغاز فعالیت خود در سازمان بازرسی با ارسال 13 نامه در خصوص برخی فعالیت های بانکی به شخص رئیس جمهور ، وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی تذکر دادم که اگر این تذکرات اجرایی می شد امروز شاهد چنین حادثه ای نبودیم.
وی در پاسخ به سئوال دیگری در خصوص تهدید به افشاگری علیه رئیس سازمان بازرسی کشور در مصاحبه روزهای گذشته که در مطبوعات مطرح شدگفت:
متاسفانه عده ای به جای اینکه معذرت خواهی کنند و گذشته را جبران کنند بیشتر مدعی شده اند که این اختلاس تقصیر عملکرد دیگران است ،‌ مثلا می گویند اگر بازرسی وظیفه خود را به درستی انجام می داد این اختلاس صورت نمی گرفت.
رئیس سازمان بازرسی کشور ادامه داد:
سازمان بازرسی کشور تا کنون در حوزه اختیارات قانونی خود عمل کرده است هر چند در این راستا با ممانعت ها و سنگ اندازی ها مختلفی روبه رو بوده ایم.
پورمحمدی افزود:
کسانی که مسئولند به جای اینکه مشکل به وجود آمده را بررسی و آن را حل کنند می گویند ما این اختلاس را خبر دادیم و خودمان آن را کشف کردیم .
مشارکت جریان انحرافی در اختلاس هنوز مشخص نشده است
وی در ادامه در پاسخ به سئوال دیگری در خصوص اینکه آیا مشایی و بقایی در این اختلاس نقش داشته اند افزود: ما به دنبال اثبات ادعاها هستیم اما به همین راحتی نمی توان این اتهامات را به این دو فرد انتصاب کرد، هر چند در این زمینه سنگ اندازی ها ومقاومت هایی وجود دارد که امیدواریم این اتهامات بررسی و نتیجه آن به مردم ارائه شود.
وی در خصوص ارتباط جریان انحرافی با اختلاس اخیر گفت:
رابطه جریان انحرافی با این اختلاس هنوز روشن نیست و دادستان کشور که مسئول رسیدگی به این پرونده است باید پاسخگوی این موضوع باشد.
رئیس سازمان بازرسی کشور افزود:
در خصوص اسامی مطرح شده در جریان انحرافی با عوامل پرونده اختلاس ادعاها و اسنادی مطرح است اما در زمینه رابطه مستقیم جریان انحرافی با پرونده اختلاس و مشارکت آنها چیزی به دست نیامده است.
پورمحمدی در خصوص گرایشهای سیاسی عوامل اختلاس سه هزار میلیاردی نیز عنوان کرد:
عوامل اختلاس اخیر تنها یک گروه اقتصادی بودند و هویت وگرایش سیاسی معارضی نداشتند اما وقتی فساد می آید همه ابعاد چه اجتماعی، سیاسی و چه فرهنگی را در بر می گیرد.
با رئیس جمهور اختلاف سلیقه در نوع رفتار، مواضع و اقدامات داشتم
وی در خصوص کنار گذاشتنش از دولت نهم نیز عنوان کرد: این کنار گذاشتن بنده محترمانه بود و این حق رئیس جمهور است که افراد کابینه را انتخاب کند، هر چند بنده با رئیس جمهور اختلاف سلیقه در نوع رفتار، مواضع و اقدامات داشتم.
رئیس سازمان بازرسی کشور
در پاسخ سئوالی مبنی بر تعداد همراهان رئیس جمهور در سفر به نیویورک اظهار داشت:
سازمان بازرسی در این زمینه وارد نشده است و خود دولت باید از این اقدام دفاع کند که چرا این همه همراه باخود برده و هزینه آنها ازکجا تامین شده است.
 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

آیا میعانات گازی از دو روز قبل از مصاحبه احمدی نژاد جزو صادرات غیر نفتی محسوب می شود!؟ چگونه کاهش کمتر از یک درصدی واردات به بیش از 5 درصد رسید؟ در کدام سال از دولت نهم و دهم 32 میلیارد دلار صادرات انجام شده است؟ رشد 97 درصدی سال 65 و 102 درصدی سال 70 به حساب نمی اید؟ ایران بر اساس کدام شاخص یا فصل اقتصاد در رتبه 17 جهان ایستاده؟ واردات در دولت احمدی نژاد برابر 43 درصد کل واردات جمهوری اسلامی ایران! رشد حدود 100 درصدی واردات در 6 ساله دولت های نهم و دهم در مقایسه با دولت هشتم!

 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


خاوری؛ ایران و کانادا

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

 محمودرضا خاوری در دوره دانشجویی، مقطع لیسانس در دانشکده حقوق دانشگاه تهران همکلاسی نگارنده بود. او به کانون وکلا و دادگستری نپیوست و راهش را به سوی بانک باز کرد و سرانجام به عالی‌ترین مقام بانکی کشور یعنی ریاست بانک‌ملی رسید. پرونده فساد بانکی که من از آن به کلاهبرداری یاد می‌کنم، نام او را به روزنامه‌ها کشاند و با عدم مراجعت به ایران، بعد از برملایی پرونده معروف به سه‌هزارمیلیارد تومانی، نامش در سطح رسانه‌های جهانی مطرح شد، اینکه فردی با داشتن تابعیت مضاعف و سکونت خانواده‌اش در خارج از کشور و داشتن پاسپورت خارجی، بتواند تا این سطح در عالی‌ترین جایگاه مالی کشور تکیه بزند، خود پرسشی است که مسوولان باید پاسخگوی آن باشند... کسانی که با اطلاع از این وضع، احکام مدیریتی او را امضا کردند،

   
پرونده سه هزارمیلیاردی را به غلط اختلاس می‌گویند، حال اینکه عملکردی با این وسعت نمی‌تواند اختلاس باشد. در اختلاس کارمند دولت وجوه و اسناد مالی در اختیار را به نام خود یا دیگری تصرف می‌کند، وقتی کل سرمایه بانک صادرات دوهزارمیلیارد تومان است و سه‌هزارمیلیارد تومان از چرخه بانکی برداشت شده چگونه می‌توان به این عمل اختلاس گفت؟
این کلاهبرداری است، وقتی اسناد و اوراق مجعول را وسیله برداشت پول از بانک قرار داده‌اند، مانوری متقلبانه صورت‌گرفته که مصداق عینی کلاهبرداری است. هم اکنون واقعه حقوقی خاصی در جریان است، اگر مدیر عامل سابق بانک ملی ایران در این عمل مجرمانه دخالت نداشته، پس چرا از آمدن به ایران سرباز می‌زند؟

 محمودرضا خاوری دانش‌آموخته حقوق است و سابقه تدریس امور بانکی در دانشگاه را نیز دارد جای تعجب است که دست به چنین انتحار سیاسی‌ای زده است با تاسف بین ایران و دولت کانادا چنین قراردادی امضا نشده است و امکان استرداد محمودرضا خاوری به هر اتهامی که در کشور ایران تحت‌تعقیب باشد از این راه میسر نیست و از طرفی با توجه به اینکه ظاهرا آقای خاوری تابعیت مضاعف دارد و هم‌اکنون تبعه دولت کانادا نیز هست، به نوعی تحت‌الحمایه این کشور بوده و با سوگندی که در زمان اخذ تابعیت خورده است، تعهداتی بین او و دولت کانادا برقرار شده که یکی از این تعهدات با حقوق مکتسبه تحت‌الحمایه قانون دولت کانادا بودن محمودرضا خاوری است و نمی‌توان توقع داشت که دولت کانادا برخلاف قواعد و مقررات داخلی خود چنین فردی را تحویل ایران بدهد.

 محمودرضا خاوری همانند یک شهروند عادی دیگر قادر به سکونت در کانادا نیست و مطبوعات این کشور او را راحت نخواهند گذاشت. مرد سه‌میلیارد دلاری تحت تعقیب نام خواهد گرفت، گناه و اتهامی که هنوز ثابت نشده است اما مطبوعات آزاد کانادا این حق را برای خود قایل هستند و او به یقین در خانه‌ای شیشه‌ای ساکن خواهد بود که در این چند روزه وضع خود را به عینه دیده است و اگر اندکی خرد به خرج دهد به گفته آقای محسنی‌اژه‌ای بهتر است به ایران برگردد و یقین داشته باشد با اشراف و احاطه‌ای که به قانون دارد و با تکیه بر قواعد و مقررات داخلی بانک‌ها که مسوولیت او تعریف شده است، ننگ ابدی کلاهبرداری بزرگ‌ترین پرونده فساد بانکی برای خود و خانواده‌اش را در کارنامه‌اش نداشته باشد. برنگشتن محمودرضا خاوری به ایران دایره اتهامات او را گسترده و گسترده‌تر خواهد کرد و به قولی همه راه‌ها به فرار او منتهی خواهد شد و حیثیت شخصی او و حرمت کشور و سیستم بانکی که او بیش از 30 سال در آن خدمت کرده، به او هی می‌زند که به ایران برگردد و پاسخگوی عمل خود باشد. عدم مراجعت او به ایران ممکن است از نظر حقوقی برایش مشکل‌ساز نباشد اما صدور جلب و ارسال آن به پلیس بین‌الملل باعث خواهد شد که او تنها در کشورهایی تردد کند که قانون استرداد مجرمان را با ایران امضا نکرده باشند و مهم‌تر اینکه گیرم همه ثروت جهان از آن او باشد، با آبروی رفته چه باید کرد؟

*وکیل پایه یک دادگستری

مرجع : شرق
 

برای متن کامل روی عنوان کلیک کنید

   در ژاپن در سال 1945 پس از شکست ژاپن 350 مارشال و ژنرال و دریاسالار و دریابان، هارا گیری کردند، یعنی با شمشیر شکمشان را پاره کردند که چرا سبب شده اند ژاپن وارد جنگ شود و آخر سر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی بمباران اتمی شود. مردم آن همه خسارت جانی و مالی ببینند.
در قضیه توفان اخیر ژاپن وزرا نزد روستاییان رفتند، زانو زدند و عذرخواهی کردند. در اینجا همه می دزدند و با گردن
برافراشته توجیه کرده بازی «کی بود کی بود» من نبودم راه می اندازند!
بسیاری از مسببین اصلی از مردم طلبکار هستند! جایزه می خواهد.
دیگری گفته من نکردم زیردستانم در جابلقا کرده اند. اینست که دزدی بانکی در کشور عمومیت یافته.
می گویند در بانکهای خوزستان اختلاس، ورزش ملی شده است! می گویند رئیس یک شعبه بانک در رشت 600 میلیون تومان بالا کشیده!
 واقعاً قبح از قباحت رفته است. همه می دزدند؛ من، تو، او، ما، شما، ایشان، خجالت هم نمی کشند و با سیریش به میزهایشان چسبیده اند!

نویسنده : خسرو معتضد
مرجع : روزنامه قدس
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


نانی که به هم قرض میدهید، از کیسه-ی مردم است!!!

    نظر

برای مرجع خبر روی عنوان کلیک کنید

    محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران سه شنبه شب در شبکه دوسیما مصاحبه زنده و مستقیم داشت و به سوالاتی درباره موضوعات داخلی و خارجی پاسخ گفت. البته به نظر می رسد این سوالات هماهنگ شده بود و آقای مجری معروف تنها وظیفه یادآوری سوالات را برعهده داشت نه اینکه به عنوان نماینده افکار عمومی و در مقام یک مصاحبه گر ، پرسش هایی را مطرح و مردم را در کشف واقعیت کمک کند!
با توجه به این که سوالات زیادی در افکار وجود دارد که متاسفانه در رسانه "ملی" طرح نشده و رئیس جمهور هم توضیحی درباره آنها نداده ،
بی مناسبت نیست بخشی از این سوالات را در اینجا طرح کنیم و اعلام آمادگی نماییم برای انتشار پاسخ آنها از سوی مسوولان محترم دولت!
* آقای رئیس جمهور !
شما سال گذشته وعده حتمی دادید یارانه ها "حداقل دو برابر" می شود ؛ این وعده چه شد و این افزایش چه زمانی اتفاق می افتد؟ امسال هم از ظرفیت سه برابر شدن یارانه های نقدی سخن گفتید ؛ مبنای این وعده ها در حالی که دولت در تخصیص همین میزان یارانه های فعلی هم مشکل دارد چیست؟
* شما در جریان آزادی سه شهروند آمریکایی در سال جاری و پارسال ، تلاش های زیادی کردید و به رسانه های خارجی گفتید که از منظری انسان دوستانه در صدد آزادی انها هستید. با توجه به این که شما رئیس جمهور ایرانی ها هستید و نه آمریکایی ها ، ضمن نکوداشت اقدام انسانی شما برای آزادی این اتباع آمریکایی ، این سوال مطرح است که چه اقداماتی برای آزادی ایرانیان محبوس در آمریکا داشتید و همچنین سایر ایرانیانی که در زندان هستند؟
* در دوران ریاست جمهوری شما ، هوای شهرهای بزرگ به شدت آلوده تر از قبل شده و میزان مرگ و میر ناشی از آن بالاتر رفته. از جمله علل این آلودگی را سوخت نامناسب تولید داخل عنوان کرده اند. در این باره چه می گویید؟
* چرا پروژه هایی را قبل از این که موعد فنی شان برسد افتتاح کرده و جان انسان ها را بعضاً به خطر انداخته اید؟ به عنوان مثال افتتاح فاز سوم واحد بنزین سازی پالایشگاه آبادان که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هوطنانمان شد.
* گاهی در خبرها می خوانیم که دولت شما کمک های چند میلیون دلاری به کشورهای مختلف جهان را تصویب کرده است. این درحالی است که خود ایران بیش از بقیه به این پول نیاز دارد. علت این کمک ها و نفعی که برای ایران دارند را توضیح دهید و نیز بفرمایید که آیا همه این معاهدات مساعدتی ، آن طور که در قانون اساسی آمده به تصویب مجلس می رسد یا خودسرانه انجام می شود؟
* چرا در دولت شما افراد دو تابعیتی - بر خلاف نص صریح قانون - حکم می گیرند؟ از جمله آقای حمید مولانا که دارای تابعیت آمریکاست از شخص جنابعالی حکم مشاورت ریاست جمهوری گرفت و نیز آقای خاوری با تابعیت کانادا که در دولت شما به عنوان مدیرعامل بزرگ ترین بانک جهان اسلام منصوب شد؟
* چرا در طول سال های ریاست جمهوری تان برای یک بار هم که شده ، لایحه بودجه سالانه کشور را سر موقع تقدیم مجلس نکردید و همواره تاخیرهای زیادی داشتید؟ آیا تعمدی در این باره وجود دارد؟
* علت بازی با نرخ ارز در دولت شما چیست و چه کسانی با چه منافعی پشت سر این ماجرا قرار دارند؟
* چرا برخلاف وعده های داده شده ، پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، قیمت کالاها و خدمات به میزان زیادی افزایش یافته است؟ مگر شما نگفتید که افزایش قیمت ها ناچیز خواهد بود؟ 6 درصد ادعایی شما درباره افزایش قیمت ها مستند به چیست؟!
*
شما در شب هدفمندی یارانه ها در یک گفت و گوی مستقیم تلویزیونی گفتید که تا چند ماه آینده قیمت برخی از کالاها پایین خواهد آمد. لطفاً لیست کالاهایی که قیمت شان پایین است را اعلام بفرمایید.
* دلیل همراهی پسر و عروس آقای رئیس جمهور و نیز برخی از اعضای خانواده آقایان مشایی و بقایی و دیگران در در سفر اخیر به نیویورک چه بود؟ به چه دلیل هیات 100 نفره، ایشان را در این سفر همراهی می کردند؟ چرا برای دختر ، داماد و نوه تان هم تقاضای ویزا کرده بودید؟ هزینه های هیات همراه شما و مخصوصاً افراد غیر مرتبط چقدر بوده است و آیا این اقدام شما با شعار ساده زیستی و حراست از بیت المال همخوانی دارد؟
* رابطه فروش خودروی شما به قیمت دو میلیارد تومان و دستگیر شدگان یکی از مناطق آزاد چه بوده است؟
* چرا از مصاحبه اختصاصی با خبرنگاران مطبوعات و رسانه های ایران به جز روزنامه ایران ، خبرگزاری دولت و صداوسیما خودداری می کنید؟ چرا فقط با خارجی ها مصاحبه اختصاصی می کنید؟ آیا شما فقط در برابر رسانه ها و افکار عمومی غرب پاسخگو هستید؟!
* چرا بعد از چند سال که می گفتید اسامی مفسدان اقتصادی در جیب تان است سرانجام لیستی را به قوه قضاییه دادید که مشخص شد نام افرادی در آن است که یا اصلاً موردی نداشتند، یا پرونده شان در دست بررسی است و یا حتی حکم شان هم صادر شده است؟!
* شما که در اوائل ریاست جمهوری خود می گفتید که حتی اگر اعضای خانواده تان هم تخلف کند باید مورد رسیدگی قرار گیرد ، چرا وقتی نوبت به رسیدگی به برخی از همکاران بسیار نزدیک تان در دولت شد ، کابینه را خط قرمز نامیدید و قوه قضاییه را از برخورد با دوستانتان برحذر داشتید؟
* سال هاست که از طرح های خود برای مدیریت جهان سخن می گویید . بالاخره کی می خواهید از جزئیات این طرح پرده برداری کنید؟
* سال گذشته به مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد دادید که دهه آینده را دهه همکاری در اداره جهان بنامند. از این پیشنهاد - که البته پیشنهاد خوبی هم بود - هیچ استقبالی نشد . با این حال امسال بار دیگر این پیشنهاد را مطرح کردید. چرا وقتی موضوعی را تحویل نمی گیرند ، دوباره آن را مطرح می کنید؟ آیا این کار سبک کردن ایران نیست؟
* چرا سرعت اینترنت در ایران ، در رده های پایانی جهانی قرار دارد؟ آیا این وضعیت در شأن ملت ایران است؟ آیا با این زیرساخت می خواهیم کشور اول منطقه در سال 1404 شویم؟!
* چرا بدون کارشناسی طرح آتیه نوزادان با اختصاص یک میلیون تومان برای هر نوزاد را با تبلیغات فراوان اجرا و سپس بدون سر و صدا منتفی کردید؟
*...
البته بدیهی است سوالات بی پاسخی که ملت ایران از رئیس جمهور دارد به همین چند مورد ختم نمی شود و سوالات فوق مشتی نمونه خروار است از این پرسش های بی پاسخ!
راستی اگر قرار است در مصاحبه های تلویزیونی رئیس جمهور ، سوالات جدی مطرح نشود ، آیا بهتر نیست مجری از این برنامه ها حذف شود؟!

 

برای مرجع خبر روی عنوان کلیک کنید

   محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در مراسم معارفه پیشرو مدیرعامل جدید بانک صادرات از "زحمات بی شائبه" سید محمد جهرمی مدیرعامل سابق این بانک که به دلیل قصور در ماجرای اختلاس اخیر برکنار شد، تقدیر کرد.
به گزارش روابط عمومی بانک صادرات ایران، محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در مراسم معارفه پیشرو مدیرعامل جدید بانک صادرات که در برج سپهر برگزار شد از وی به عنوان فردی با تجربه و متخصص نام برد و با قدردانی از زحمات بی‌شائبه دکتر سید محمد جهرمی مدیرعامل سابق این بانک، اظهار امیدواری نمود که درآینده بیش از پیش شاهد موفقیت‌ها و اعتلای بانک صادرات ایران باشیم.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی