سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

مرد راهش باش تا شاهت کنم

 

 مرد راهش باش تا شاهت کنم

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.


 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


کی شیطونو غافلگیر کرد!؟ ...

 

   کی شیطونو غافلگیر کرد!؟ ...


  یک روز شیطون بسرش میزنه که به فلان منطقه که معروف بوده آدمای باهوش وُ عاقلی داره سفری بکنه وَ ببینه که اون آدمایی که میگن انقدر زیرک وُ ناقلان، کسی هم پیدا میشه که زرنگتر از خودش باشه وُ بتونه غافلگیرش کنه یا نه. کوله-بار سفرش رو می-بنده وُ به راه می-افته. با خودش هم عهد کرده بود که تو این امتحان، از فوت وُ فن شیطانی وَ قدرت خودش اصلا استفاده-ای نکنه.
برخلاف همیشه که با یک چشم بر هم زدن، از این وَر ِ دنیا به اون وَر ِ دنیا سفر میکرد، مثل بچه-ی آدم راه رو گرفت وُ همینطور رفت وُ رفت تا رسید به اون شهر.
 هر چه میرفت، کمتر به طعمه یا آدم مورد نظرش میرسید؛ همه هشیار وُ بیدار بودن وُ مراقب ...
بعد از مدتی که حوصله-اش از این برنامه سَر رفته بود وُ میخواست برگرده دنبال کار وُ کاسبی همیشگی-اش که چشمش به مسافر خسته وُ کوفته-ای افتاد که زیاد شباهتی به مردم اون منطقه نداشت وُ خیلی ساده وُ بی-تکلف کنار جوی آبی وُ زیر سایه درختی نشست تا مثلا نفسی چاق کنه وُ خستگی از تن به دَر کنه. شیطون هم خیلی آروم وُ عادی مثل مسافری خسته رفت وُ زیر سایه درخت نشست وَ به تنه-ی پَک وُ پهن درخت گردو تکیه داد وَ پاهای برهنه-شو دراز کرد.
 اینجور جاها، خیلیا برای وقت گذرونی یا حفظ ادب وُ آداب معاشرت هم شده، باب ِ صحبت وُ خوش وُ بش رو باز میکنند وُ که ما هم بعله ... اما این دو نفر، یکساعتی همینطور «صمُـن بُـکم»، ساکت وُ صامت نزدیک هم نشسته بودن. بالاخره، مَرد مسافر کوله-بارشو به دوش انداخت وُ راهی شد که بره. چند قدمی که دور شد، برگشت وُ «بی-چَک وُ چونه» پرسید:

_ تو شیطون نیستی؟!

_ از کجا فهمیدی!!! ...

_ از تجربه-ام ... سالهاست که فروشنده-ی دوره-گرد این منطقه-ام. همه رو می-شناسم. تو این یکساعتی که نزدیکم نشسته بودی، خو و و ب شناختمت! ... گدا که نیستی، چون گداهای اینجا مثل کنـِـه به آدم پیله میکنند.   صحبت آب وُ هوا رو هم برای باب صحبت، به وسط نکشیدی، پس آدم پُرگو وُ احمق هم نیستی! با اینکه کوله-بار وسوسه کننده-ای بدوش دارم، به اموالم هم طمع نکردی، پس دزد وُ راهزن هم نیستی!   وقتی به من رسیدی وُ زیر سایه  نشستی، از یک سلام خشک وُ خالی هم دریغ کردی، این یعنی که آدم محترمی هم نیستی! برخلاف بعضیا، فوری ازم نپرسیدی که چی تو کوله بارم دارم، پس آدم فضولی هم نیستی!   پس حالا که شبیه هیچکدوم از اینها نیستی، یعنی اینکه بشر نیستی، شیطونی! ...

 تهیه وَ تألیف : عـبـــد عـا صـی


 


کـِشِ شلوار

 

 کـِشِ شلوار

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

  یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاطی می کنه با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
 طرف کم میاره، میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده . خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه : والله ... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه وایستادی!...کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!
 
 نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده...!

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


مطرودسازی بین المللی را پایان دهیم ...

    نظر

 

 مطرودسازی بین المللی را پایان دهیم ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


 اگر در پایان سال 90 با نگاهی به سیاست خارجی کشورمان بخواهیم بگوییم در این یک سال جایگاه جهانی ما رشد یا افول داشته باید بگوییم متاسفانه ما در این یک سال نه تنها شاهد رشد کشور در عرصه بین المللی نبوده ایم بلکه متاسفانه شاهد افول این جایگاه افول کرده است.
 این که می گویم جایگاه ما افول کرده است یعنی چه؟ این سخن به این معنی است که اگر به عنوان مثال شاخصی هایی وجود داشت که ما می توانستیم براساس آن اندازه گیری کنیم و نمره ای به جایگاه ایران در عرصه بین الملل در ابتدای سال 90 بدهیم و بعد ارزیابی کنیم که این نمره در عرض این 365 روز بالا تر رفته یا پایین آمده است، من معتقدم بر اساس این شاخص ها نمره ما پایین تر آمده است. فراتر از این باید بگویم متاسفانه مدتهاست که نمره ما در زمینه جایگاه در ایران در عرصه بین الملل در حال افول است.
 حال این سوال مطرح است که چرا این نمره در این سالها پایین آمده است و همچنان در حال پایین رفتن است؟ و در ادامه آن این سوال که چه باید بکنیم که جایگاه ایران از این پایین تر نرود و صعود هم بکند؟ اولا معتقدم این نمره از تیر 84 شروع به پایین رفتن کرده است و همچنان در حال افول است. ثانیا به نظر من صورت مسئله مشخص است. یعنی واضح است که ما مشکل چیست.
به نظر من ما نگاهی کاملا ایدئولوژیک، سیاست زده و یک سویه به عرصه مناسبات بین الملل داریم و به هیچ وجه حاضر نیستیم که در آن نگاه تعدیل هایی ایجاد کنیم و مقداری واقع بینی و واقع گرایی چاشنی آن نگاه کنیم. حاصل این نگاه می شود پایین تر رفتن جایگاه ما در عرصه بین الملل.
 برای این که چندان ذهنی و انتزاعی صحبت نکرده باشم مثالی می زنم. خاطرتان هست که چند ماه پیش ایالات متحده ایران را متهم کرد که قصد داشته سفیر عربستان در واشنگتن را ترور کند. بر اساس همین اتهام
در روزهای پایانی ماه آبان سال گذشته به پیشنهاد عربستان سعودی، پیش‌نویس قطعنامه محکومیت «توطئه ترور سفیر عربستان» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به رأی گذاشته شد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت آرا این قطعنامه را تصویب کرد. در این قطعنامه از ایران خواسته شده تا به تعهدات بین‌المللی خود در زمینه حفاظت از جان دیپلمات‌ها احترام بگذارد و با مجامع بین‌المللی در این زمینه همکاری کند. همچنین قطعنامه سازمان ملل از ایران خواسته بود تا کسانی که در این عملیات دست‌ داشته‌اند را به دادگاه‌ تحویل دهد. اما نکته که بسیار تامل و تاسف برانگیز در این داستان این بود که تعداد کشورهایی که به نفع ما رای دادند و با پیشنهادی که عرسبتان در صحن مجمع عمومی مطرح کرده بود مخالفت کردند و حاضر نشدند این قطعنامه را تایید کنند از تعداد انگشت های دست هم کمتر بود.
باید توجه داشت که خود عربستان سعودی خیلی چهره موفقی در عرصه بین الملل ندارد ولی این که در یک وزن کشی دیپلماتیک 106 کشور به نفع عربستان رای دهند و فقط 9 کشور ارمنستان، بولیوی، کوبا، کره‌شمالی، اکوادور، نیکاراگوئه، ونزوئلا و زیمبابوه با دادن رأی منفی به این قطعنامه در کنار ایران قرار بگیرند نشان می دهد که متاسفانه عملکرد ما در ترسیم چهره مناسب در صحنه بین المللی از عربستان نیز ناموفق تر بوده است. همین یک نمونه به بهترین وجه آن جایگاه پایین را که اشاره کردم نشان می دهد.
 اگر بخواهم نمونه ای دیگر را ذکر کنم باید به جنبش های دموکراسی خواهی در جهان عرب در یک سال گذشته معروف به بهار عرب اشاره کنم.
ما چه قدر توانسته ایم با این موج شگفت انگیزی که در یک سال گذشته جهان عرب را درنوردیده و سیاست را در این کشورها زیرو رو کرده همراه شویم و از این موج در راستای منافع خود استفاده کنیم؟‌ ما تا چه اندازه توانسته ایم با جریاناتی که در این کشورها در حال آزاد شدن هستند و به زودی به عنوان تصمیم گیر و اثر گذار در عرصه سیاست عمومی این کشورها مطرح می شوند پیوند برقرار کنیم؟ جریانات لیبرال و سکولار را کنار می گذارم و فرض می کنم که با آنها دشمن هستیم و به لحاظ اختلافات فرهنگی و ایدئولوژیک نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم ولی حسب ادعای خودمان با جریانات اسلام گرا که به ما نزدیک هستند. آیا توانسته ایم با گروهها و جریانات اسلام گرای تونس،‌ مصر، لیبی، یمن، مراکش، الجزیره و... ارتباط نزدیک و محکمی برقرار کنیم؟‌ آیا توانسته ایم سیاست های خودمان را با این تحولات همراه کنیم؟
 به نظر می رسد نه تنها ما نتوانسته ایم با این موج همراه شویم بلکه متاسفانه با رفتار اشتباه در سوریه در مقابل این موج قرار گرفته ایم. در حالی که تمام کشورهای عربی حتی جریانات جدید اسلام گرا که در جهان عرب به قدرت رسیده اند همگی رژیم سوریه را محکوم می کنند ولی ما با تمام وجود پشت سوریه چسبیده ایم و بشار اسد را به عنوان متحد اصلی خود در منطقه انتخاب کرده ایم.آیا نزدیکی سوریه به جبهه مقاومت کافی است برای این که ما تمام تخم مرغ های خود را در سبد او بگذاریم؟‌ شما وقتی نگاه می کنید می بینید که حتس حماس هم مجبور شد که علی رغم تمام منافعی که از قبل رژیم سوریه داشت دست از حمایت از بشار اسد بردارد. یعنی حماس که در خط مقدم جبهه مقاومت است وقتی مجبور شد بین مردم سوریه و جهان عرب از یک سو و اقلیت حاکم در سوریه یکی را انتخاب کند حکومت سوریه را انتخاب نکرد. ولی ما همچنان به بعثی ها در سوریه چسبیده ایم و از آنها حمایت می کنیم. به نظر می رسد این ها خود بیان می کند که چرا جایگاه ما در جهان پایین می آید و در حال منزوی شدن هستیم.
 به عنوان مثال آخر در رابطه با جایگاه ما در جهان و منطقه باید به روابط ما با کشورهای همسایه اشاره کنم. آیا روابط ما با همسایگانمان در خلیج فارس بهتر شده یا بدتر شده است. آیا تردیدی هست که روابط ما با این کشورها بدتر از سال گذشته شده است؟‌ آیا روابط ما با ترکیه بهتر شده یا بدتر؟‌ آیا شکی هست که روابط ما با ترکیه در حال سردتر شدن بوده است؟ روابط ما با جمهوری آذربایجان نیز در سال گذشته رو به تیره شدن بوده است. با خیلی از کشورهای دیگر نیز همینطور و منظما روابط ما رو به سردی و تیرگی گراییده است. من فرض می گیرم که به دلیل دشمنی های غرب با ما روابط ما با اروپا و آمریکا باید مرتب بدتر شود ولی آیا کشورهای همسایه ما نیز همانند غرب دشمنان ما هستند و ایرادی ندارد که این روابط رو به سردی و تیرگی بگراید؟ ایرادی ندارد که روابط ما با کشورهای عضو کنفرانس اسلامی نیز دچار تنش شود؟ منظور من این است که متاسفانه روابط ما با کشورهایی در حال تیره شدن است که درواقع هیچ دلیل بنیادی وجود ندارد که روابط ما با این کشورها تیره باشد و این نشان می دهد که ما نتوانسته ایم روابط خود با جهان خارج را مدیریت کنیم و حداقلی از روابط را حفظ کنیم.
 حال اگر معجزه ای صورت گیرد و فرض کنید کسی به بنده بگوید آقای زیباکلام شما مسئول سیاست خارجی ایران شده اید و ما می خواهیم نمره ای که در طول سال نود سقوط کرد از این پایین تر نرود و وجهه جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی تا حدی بهتر شود، شما چه می کنید که اقدامات و تصمیمات و سیاست های شما به ضرر منافع ملی کشور هم نباشد. در این صورت من اولین کاری که می کردم این بود که سعی می کردم این نگاه ایدئولوژیک و سیاست زده به عرصه بین المللی را تغییر دهم. یعنی تلاش می کردم که این نگاه را که ما همواره می خواهیم خود را در دشمنی و غیریت سازی با دیگران تثبیت کنیم به کل و جز و اصل و فرع از رویکرد سیاست خارجی ایران بزدایم و کنار بگذارم.
به نظر من بزرگترین مشکل ما این است که از طریق دشمنی با دیگران و غیریت سازی است که می خواهیم بگوییم که وجود داریم. یعنی در هر موردی که ما می خواهیم ابراز وجود کنیم خود را از طریق غیریت سازی مطرح کنیم.
این نگاه و رویکرد را به بهترین وجه در سخنرانی های آقای احمدی نژاد در سازمان ملل و مصاحبه های ایشان با رسانه های معروف جهان می بینید. شما به وضوح می بنید که آقای احمدی نژاد اصرار دارد که خود یعنی جمهوری اسلامی ایران را در نفی دیگران مطرح می کند. به نظر می رسد این نگاه باعث شده است که جایگاه ما منظما در سطح منطقه و جهان سقوط کند.

 صادق زیبا کلام
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


این شروع جنگ نرم، «پان-ایرانیسم» نیست؟! ...

 

 

 این شروع جنگ نرم،

 «پان-ایرانیسم» نیست؟! ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


 اگر سیاست را به همان معنایی که عامه مردم از آن مراد می‌کنند در نظر بگیریم باید بگویم محمود احمدی‌نژاد یکی از سیاستمدارترین انسان‌های روزگار ماست.
سیاستمداری زیرک و باهوش که می‌داند چگونه رفتار کند و سخن بگوید تا بهترین نتیجه ممکن را به دست آورد. آخرین نمونه‌اش همین چیزی است که درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی فرموده و داد خلقی را درآورده. آقای احمدی‌نژاد چیز زیادی از ادبیات فارسی نمی‌داند و اگرچه در این سال‌ها آقای علی معلم دامغانی و هادی سعیدی کیاسری تخصصی‌ترین سخنرانی‌ها را درباره شعر فارسی به نام ایشان نوشته‌اند اما حقیقت امر همین است که می‌گویم. به قصد تحقیر و تخفیف هم نمی‌گویم. مگر رئیس‌جمهور باید حتما ادبیات بداند؟
رئیس‌جمهور خوب رئیس‌جمهوریست که امکان‌ها و اختیاراتش را خوب بشناسد، کشورش را دوست داشته باشد و بتواند از نیروهایش برای ساخت و آبادانی کشور به بهترین شکل استفاده کند. چنین رئیس‌جمهوری شاید از خواندن «توانا بود هرکه دانا بود» عاجز باشد اما هیچ‌کس چنین موضوعی را نشانه نقص و عیب یک رئیس‌جمهور نمی‌داند. آقای احمدی‌نژاد هم البته دعوی شعر و ادبیات ندارد. دعوی تاریخ و اسلام‌شناسی هم ندارد. او این جملات را به قصد و غرض خاصی می‌گوید. او می‌داند با گفتن این جمله که فردوسی رسالت پیامبر را احیا کرده واکنش بسیاری را برمی‌انگیزد. مشاوران آقای احمدی‌نژاد به ایشان گفته‌اند در این مشاجرات و منازعات پیروز میدان آقای رئیس‌جمهور است چون اغلب مخالفان برای رد سخن ایشان مجبورند مقداری- ولو اندک- متعرض فردوسی ‌شوند. متعرض فردوسی شدن همانا و در صف مخالفان ایران و ایرانی قرار گرفتن همان. رندان که می‌دانستند قصد و غرض آقای رئیس‌جمهور چیست خموشی پیشه کردند. من فقط در این میانه تعجبم از آقای رسول جعفریان بود که مثل یک معلم مهربان و دلسوز خواسته بود به آقای احمدی‌نژاد بقبولاند که اشتباه می‌اندیشد. من روی زدن گردنم شرط می‌بندم آقای احمدی‌نژاد حتی نمی‌تواند به مدت دو دقیقه درباره شاهنامه حرف معمولی و بدون اشتباه بزند چه رسد به اثبات دعوی گران و عجیبی مثل احیای سنت نبوی توسط فردوسی. او می‌خواهد خود را به عنوان فردی دوستدار ایران و ایرانی معرفی و مخالفانش را به ضدیت با ایرانیان متهم کند. البته اگر این حرف دربگیرد و مردم آقای احمدی‌نژاد را باور کنند بدون شک آنچه در ذهن و ضمیر آقای رئیس‌جمهور می‌گذرد تحقق پیدا خواهد کرد و صحنه سیاست ایران شاهد اتفاقات غریب و بدیعی خواهد شد. اما پرسش بنیادین همین است آیا کسی رئیس دولت دهم را باور می‌کند؟

موسوی، سیدعبدالجواد

 پیوندهای مرتبط:

احمدی نژاد: زیباترین جلوه فرهنگ، هنر است و خدا انسان را برای زندگی هنرمندانه خلق کرده است

احمدی نژاد: ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


این شتری که ذبحش کردید، در خانه شما هم می-خوابد! ...

 

 

 این شتری که ذبحش کردید، در خانه شما هم می-خوابد! ...   

 


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

سعید سهیلی درباره جنجال اکران «گشت ارشاد» می‌گوید :
ثابت می‌کنم همه جنجال‌ها توسط برخی از اهالی سینما جهت‌‍دهی شده.
سینمای ما- کارگردان فیلم «گشت ارشاد» با اشاره به این که برخی از اهالی سینما مسائل اخیر را برای اکران فیلمش ایجاد کرده‌اند، گفت: این افراد برای من کاملا شناخته شده هستند و خطاب به آنها می‌خواهم بگویم فیلم من را مانند گوسفند ذبح کردید و سر آن را بریدید اما این قصه برای فیلم‌های خودتان هم تکرار خواهد شد.
سعید سهیلی در گفت‌وگو با خبرنگار سینماپرس، درباره اتفاقات اخیر اکران نوروز 91 که موجب پایین کشیده شدن فیلم «گشت ارشاد» از سینماهای شهرستان‌ها و برخی سینماهای تهران، بیانیه حوزه هنری و جلسه فوق‌العاده شورای صنفی نمایش شد، به اظهارنظر پرداخت.
وی گفت: این ضربه، از داخل سینما و بچه‌های خود سینما به فیلم من وارد شده است و کاملا برایم روشن است اما برای این که برای عامه مردم مشخص شود، دلایل خود را جمع آوری کرده‌ام و ثابت می‌کنم که تمامی سخنرانی‌های نماز جمعه، راهپیمایی‌های انصار، پاره کردن بیلبوردها و... توسط برخی از اهالی سینما جهت‌‍دهی شده و دلیل مهم آن این است که این فیلم در جشنواره سی‌ام فیلم فجر بدون مشکل اکران شد و حالا برای اکران عمومی به مشکل برخورده است...
سهیلی گفت: این افراد برای من کاملا شناخته شده هستند و خطاب به آنها می‌خواهم بگویم فیلم من را مانند گوسفند ذبح کردید و سر آن را بریدید اما منتظر باشید که فیلم‌های خودتان هم اکران خواهد شد و این اتفاق - نه از جانب من که از سوی سینماگران دیگر- برای شما تکرار می‌شود.

 

 

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید

      امیر جعفری که تجربه حضور در سریال‌های مناسبتی مختلفی را دارد معتقد است کار ساخت سریال برای نوروز باید از ماه‌ها قبل آغاز شود. امیر جعفری این روز‌ها در سریال نوروزی «چک برگشتی» به کارگردانی سیروس مقدم بازی کرده است. او بازیگری است که از دنیای تئا‌تر وارد تلویزیون و سینما شده و چه روی صحنه تئا‌تر و چه در مقابل دوربین بازی‌های خوبی را از او شاهد بوده‌ایم.
در سریال «چک برگشتی» که از شبکه اول سیما پخش می‌شد، جعفری نقش شخصیتی به نام لطیف را بازی می‌کرد که به تازگی از زندان آزاد شده است. به بهانه حضور جعفری در این مجموعه با او گپ و گفت کوتاهی داشتیم که می‌خوانید:
چرا پیشنهاد بازی در این مجموعه را پذیرفتید؟
به هر حال سیروس مقدم آقای تلویزیون است و رد کردن پیشنهاد این کارگردان مثل رد کردن ماشین بنزی است که در یک قرعه کشی برده‌اید.
پیش از این هم که تجربه‌ حضور در کارهای مقدم را داشته‌اید.
من تا به حال تجربه‌های خوب و موفقی را کنار آقای مقدم و خانم غفوری داشته‌ام و همیشه از تکرار این تجربه لذت برده و می‌برم. طبیعتا از پیشنهاد بازی در مجموعه «چک برگشتی» هم استقبال کردم و خوشحالم که باز در کنار این تیم موفق حاضر شدم.
بازی در نقش «لطیف» به نوعی بازی شما در مجموعه «زیر هشت» را تداعی نمی‌کند؟ فردی که از زندان آزاد شده، تقریبا با‌‌ همان گریم سابق و...
در نگاه اول «لطیف» را فردی است که از زندان آزاد شده و ماجراهایی برایش اتفاق می‌افتد، اما بین نقش من در «زیر هشت» تا «چک برگشتی» تفاوت وجود دارد و حتی نوع شخصیت پردازی‌ها در این دو مجموعه متفاوت است. در «زیر هشت» فردی که از زندان آزاد شده بود، به دنبال انتقام گیری بود. در «چک برگشتی» اما دلیل زندان رفتن لطیف مهریه‌ای است که همسرش به اجرا گذاشته است. همین موضوع تفاوت‌هایی را در نوع اجرای نقش بوجود می‌آورد.
تا چه حد فیلمنامه این اختیار عمل را به شما می‌داد تا المان‌هایی را به شخصیت «لطیف» اضافه کنید؟
فیلمنامه‌ای که توسط سروش صحت و امیرحسین صفایی نوشته شده بود، داستان بسیار جذاب و پر کششی داشت. از ابتدا نقش «لطیف» به همین شکلی بود که می‌بینید.
طبیعی است که در شکل‌گیری یک شخصیت سهم اصلی به عهده فیلمنامه است، اما من همیشه قائل به این بوده‌ام که‌ بازیگر باید تفکر داشته باشد و با توجه به تحلیل‌اش از شخصیت فیلمنامه، فاکتورهایی را به نقش اضافه یا کم کند. در «چک برگشتی» هم همین اتفاق افتاد. از ابتدا ویژگی‌های کلی شخصیت «لطیف» را برای خودم واکاوی کردم و به مرور با توجه به‌شناختی که نسبت به این فرد داشتم، ویژگی‌هایی را به شخصیت‌اش اضافه کردم.
در زمان تصویربرداری فیلمنامه تغییر کرد؟
فیلمنامه به طور کلی نه، اما دکوپاژهایی که از ابتدا در نظر گرفته شده بود با توجه به مصلحت سنجی آقای مقدم تغییرکرد؛ چون لوکیشن‌ها تغییر کرده بود و قاعدتا دکوپاژ‌ها هم باید تغییر می‌کرد، اما در مجموع فیلمنامه تغییری در زمان تصویر برداری نداشت.
شما تا به حال در مجموعه‌های مناسبتی حضور داشتید و با شتاب جاری درساخت این‌گونه مجموعه‌ها آشنا هستید فکر می‌کنید عجله‌ای که برای رساندن «چک برگشتی» به آنتن تلویزیون وجود داشت. تاثیری در کیفیت کار داشت؟
ما همیشه این موضوع را یاد آور می‌شویم که باید از ماه‌ها قبل ساخت مجموعه‌ها تدارک دیده شود و کار کلید بخورد، اما مثل اینکه واقعا کسی به این موضوع توجه نمی‌کند و این شتابی که شما به آن اشاره کردید برای بازیگر بسیار آزار دهنده است. مثلا من تجربه خوبی از حضور در مجموعه «چار دیواری» داشتم چرا که ما، ماه‌ها قبل از پخش این مجموعه تصویر‌برداری را شروع کردیم و با آرامش بیشتری سر کار حاضر می‌شدیم، اما امسال متوجه نشدیم چه زمانی عید شد. این عجله و شتاب اصلا برای تیم سازنده یک مجموعه تلویزیونی خوب نیست و قطعا در کار تاثیر گذار است. فکر می‌کنم فقط در کنار آقای مقدم می‌توان این مدل کار‌ها را تجربه کرد و مطمئن بود که عجله و شتاب باعث افت کیفیت کار نمی‌شود.
در مجموعه «چک برگشتی» طیفی از بازیگران تئا‌تر حضور دارند و همین موضوع باعث شده بازی یکدست‌تری را از بازیگران این مجموعه ببینیم به عنوان بازیگر چنین انتخابی تا چه حد می‌تواند درکیفیت کار تاثیر گذار باشد؟
خب طبیعی است که حضور در کنار چهره‌هایی مثل هومن برق‌نورد، هدایت هاشمی، ریما رامین‌فر و علی صالحی - که من تجربه همکاری 20 ساله‌ای با آن‌ها دارم و در تئا‌تر با هم بیشتر کار کرده‌ایم- حس خوبی دارد. بودن در کنار این بازیگران به دلیل شناخت بیشتری که از آن‌ها دارم، کار را برای من راحت‌تر می‌کند و دقیقا به همین دلیل است که در تمرین‌ها و حین فیلمبرداری بیشترین بده بستان‌ها را با هم داریم. همین انتخاب آقای مقدم بازی در این مجموعه را برای من جذاب‌تر و شیرین‌تر کرده است.
آیا در زمان پخش «چک برگشتی» عکس العمل‌های مردم را نسبت به نقش یا این مجموعه شنیده‌اید؟
در روزهایی ابتدای سال ما مدام مشغول تصویربرداری کار بودیم و متاسفانه هیچگونه مراوده‌ای با مردم نداشته‌ایم، اما امیدوارم از این مجموعه راضی باشند و بتوانیم خاطره‌ خوبی از ایام نوروز در ذهنشان به جا بگذاریم.
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


گقتگوی تلفنی طالبی، کارگردان \قلاده-های طلا\ با مسیح علی نژاد

 

   گقتگوی تلفنی طالبی، کارگردان

 "قلاده-های طلا" با مسیح علی نژاد

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


متن گفتگوی ابوالقاسم طالبی را با وی در زیر می‌خوانیم:
وی در ابتدای گفت‌وگو بیان داشت: من مسیح علی‌نژاد هستم و از بیرون ایران با شما تماس می‌گیرم.
طالبی هم در جواب گفت: آهان شما را می‌شناسم، حال شما خوبه؟
علی‌نژاد در ادامه اظهار داشت: شما خوب هستید؟
ابوالقاسم طالبی افزود: سپاسگزارم خانم علی‌نژاد. خوش می‌گذره خارج؟
علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: به شما بهتر خوش می‌گذره.
طالبی هم در جواب علی‌نژاد اضافه کرد: خوب شما می‌ماندید ایران، اینجا با هم بیشتر خوش می‌گذراندیم.
علی‌نژاد گفت: الان شما امکان و شرایط ساختن یک فیلم را دارید، اما من حتی امکان این که یک نقد کوتاه به فیلم شما داشته باشم، ندارم آقای ابوطالبی!
طالبی در جواب اظهار داشت: شما عوضش در اینجا هر طور دلت می‌خواد نقد کن. من ابوالقاسم طالبی هستم. اسمم ابوطالبی نیست! متولد 1340 هستم و دو تا سریال ساختم، فیلم‌هایم هم «ویرانگر»، «آقای رئیس جمهور»، «نغمه» و «جنگ کودکانه» است.
علی‌نژاد گفت: و «قلاده‌های طلا» هم الان در ایران جنجال زیادی به پا کرده است.
کارگردان «قلاده‌های طلا» افزود: جنجال که حالا نه. مردم فیلم را می‌بینند و راجع به آن صحبت می‌کنند. دو تا سریال هم ساختم «‌بازگشت پرستو» و «به کجا چنین شتابان»، همه فیلم‌های من در همین رابطه‌ها بود و هیچ وقت خارج از اندیشه‌های من نبوده است.
ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوال علی‌نژاد مبنی بر اینکه «آیا فشار برای اینکه «قلاده‌های طلا» توقیف شود واقعیت دارد و آیا امکان دارد مثل فیلم «خصوصی» این فیلم را هم پایین بکشند، گفت: واقعیت امر این بود که وقتی ما شروع کردیم گفتند که فعلا این فیلم نباید اکران شود و به من پروانه نمایش ندادند. من تا روز آخری هم کپی‌های فیلمم آماده نبود، هنوز در برخی شهرها کپی ندادیم. در کرمان کپی ندارم چون نتوانستیم کپی بزنیم. ما تا روز آخر مشکل پروانه نمایش داشتیم ولی قرار این نیست که بعد از این که پروانه نمایش داده شد اتفاق خاصی بیفتد. قرار نبوده که اتفاق خاصی بیفتد مگر این مصاحبه حضرت‌عالی باعث شود که ترتیب ما را بدهند.
علی‌نژاد در ادامه این سوال را مطرح کرد که: الان سوال من این است که شما که در فیلم خودتان تمام اعتراضات پس از انتخابات را یک دسیسه‌چینی دستگاه‌های جاسوسی خارج ایران برای براندازی حکومت نشان دادید، آیا ساخت این فیلم به درخواست خود رهبری جمهوری اسلامی بود و ‌آن طوری که هم شما گفتید لبیک به رهبری بود؟
طالبی در جواب گفت: من کجا این را گفتم؟
علی‌نژاد افزود: این طوری در واقع از شما منتشر شده، الان شما هر چه بگویید خب پاسخ هست.
طالبی در جواب بیان داشت: من همچین چیزی نگفتم ولی مصاحبه هم نمی‌کنم خانم علی‌نژاد با مطبوعات و شبکه‌های خارج از کشور.
علی‌نژاد افزود: خب یعنی شما الان فکر می‌کنید...
کارگردان «قلاده‌های طلا» اضافه کرد: چون شما را می‌شناسم و یادم هست که به هر حال نویسنده خوبی بودید، به احترام شما صحبت کردم.
علی‌نژاد اضافه کرد: من الان هم همان نویسنده‌ام و تغییری هم نکردم. تنها تغییرش این است که بعد از انتخابات ماهایی که داخل ایران بودیم را وصل کردن به دستگاه‌های جاسوسی خارج از کشور. مثل همین کاری که شما در فیلم‌تان کردید، در غیر این صورت من که هیچ تغییری نکردم، شما چرا گفت‌و‌گو نمی‌کنید؟
طالبی در جواب ادامه داد: من که نگفتم با شما. من الان به احترام شما دارم صحبت می‌کنم. گفتم با شبکه‌های خارجی مصاحبه نمی‌کنم؟
مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: حالا شما قبول دارید سینمای ایران یک سینمای مستقل نیست و فقط به آقای طالبی اجازه داده می‌شود که جنبش سبز را یک دسیسه خارجی بداند ولی به آقای جعفر پناهی این اجازه داده نمی‌شود.
طالبی گفت: آقای کمال تبریزی و حاتمی‌کیا هم قبل از من در این باره {وقایع سال 88} فیلم ساختند.
علی‌نژاد گفت: نه. الان جواب سؤال من را ندادید. آقای پناهی دستگیر شده؟
طالبی اظهار داشت: شما به من می‌گویید که فقط به شما اجازه می‌دهند، من می‌گویم که آقای حاتمی‌کیا و آقای تبریزی قبل از من راجع به قضایای 88 فیلم ساختند.
مسیح علی‌نژاد در ادامه گفت: خب دیگر پس جواب سؤال من را ندادید. از آقای احمدی‌نژاد هم وقتی یک سوال پرسیده می‌شود مثلا می‌گوییم در ایران در کهریزک چرا این قدر کشته داده می‌شود، می‌گوید تو آمریکا هم هست، تو ابوغریب هم هست، من مشخصا این سؤال را پرسیدم که آقای پناهی به خاطر ساختن یک فیلم از کشته شدگان...
ابوالقاسم طالبی در ادامه گفت‌وگو این سوال را مطرح کرد که در کهریزک چند نفر کشته شد؟
علی‌نژاد در پاسخ بیان داشت: در کهریزک سه نفر را خود جمهوری اسلامی اعلام کرده که محسن روح‌الامینی، امیر جوادی و محمد کامرانی هستند اما رامین آقازاده قهرمانی و محمد نجاتی کارگر را هنوز اعلام نکردند. تا حالا با مادرهای این‌ها صحبت کردید آقای طالبی؟
طالبی گفت: با مادرهای آن‌ها صحبت نکردم ولی با خانواده‌هایشان چرا صحبت کردم.
علی‌نژاد در ادامه افزود: من عرض کردم تا حالا با مادر این کشته‌شده‌ها صحبت کردید؟
ابوالقاسم طالبی اظهار داشت: من باخانواده‌هایشان صحبت کردم ولی با مادرانشان نه.
مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: با خانواده کدام‌شان در این فیلم‌تان صحبت کردید، کدام یک از آن‌ها را توانستید نمایندگی کنید؟
طالبی در جواب افزود: من در رابطه با کهریزک فیلم نساختم. فیلم من تا قبل از اتفاقات کهریزک هست.
علی‌نژاد در ادامه مصاحبه گفت: شما الان یک فیلمی ساختید که در آن از جنبش سبز هم یاد شده است. با کدام یک ‌از این آدم‌هایی در راهپیمایی شرکت کردند گفت‌وگو کردید، به جز آنچه که خودتان گفتید و کتاب‌هایی که توسط وزارت اطلاعات منتشر شده است.
طالبی در جواب تصریح کرد: نه فقط راجع به وزارت اطلاعات نبود. من ندیدم وزارت اطلاعات کتاب‌هایی در این باره منتشر کند.
علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: الان اطلاعات شما در مورد این فیلم از کجاست؟
طالبی افزود: خانم علی‌نژاد این طوری نیست که شما می‌گید.
مسیح علی‌نژاد اضافه کرد: نه. من فیلم شما را ... نه نه. من مطالعه کردم. یک لحظه اجازه بدهید، شما گفتید در واقع در این فیلم سناریواش این طوری است که رئیس جمهور سابق قرار است ترور شود و اتاق فکر تمام اتفاقاتی که افتاده آمریکا و انگلیس هستند. من در واقع سؤالم این است که آیا این فیلم یک فیلم برگرفته از واقعیت است یا نه؟ شما هر جوابی بدهید ارزشمند است.
کارگردان سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در جواب این روزنامه‌نگار گفت: ببینید مسئله این است که فاصله شما با اتفاقات 88 از طریق فیس‌بوک و اخباری بود که می‌شنیدید. در ایران که حضور نداشتید؟
علی‌نژاد اضافه کرد: آقای طالبی من با خانواده بیش از 50 حالا 52 و 53 نفر از کشته‌شدگان مصاحبه کردم.
طالبی آمار ارائه شده توسط علی‌نژاد را نادرست می‌داند، اما علی‌نژاد می‌گوید من صدای آن‌‌ها را من ضبط کرده‌ام.
ابوالقاسم طالبی در ادامه این گفت‌وگو اظهار داشت: آقای موسوی در ختم ترانه موسوی شرکت کرد ولی بعدا معلوم شد این دختر زنده است.
علی‌نژاد افزود: آقای موسوی توی اون ختمی که شرکت کردند، برنامه‌ریزی شده بود که آقای موسوی برود و بعد خانواده را جلوی تلویزیون بیاورند. احمدی نجاتی کارگر هم همین‌طور بود آقای طالبی که صدا و سیما جمهوی اسلامی رفته از قبر قدیمی برادر احمد فیلم گرفته است. تلویزیون با یک نفری به اسم احمدی کارگر مصاحبه می‌کند و می‌گوید ایشان اصلا کشته نشده ولی ما با مادرش که حرف می‌زنیم گریه می‌کند و می‌گوید پسر من بعد از کهریزک کشته شده، قبری که تلویزیون نشان داده برای هفت سال پیش بود.
طالبی در ادامه تصریح کرد: این‌هایی که شما می‌گویید همه‌اش مال چیزهایی است که شما با تلفن از بعضی‌ها پرسیدید که اطلاعات کامل و واثقی نیست، اطلاعات کامل و واثق را باید تشریف بیاورید اینجا، راه بیفتید تو خانه‌ها، بروید با آدم‌ها حرف بزنید، بعد بلند شوید بروید ببینید اون قبری که نشان می‌دهند واقعا هست یا نه واقعیت نداره. خودتان بروید بهشت زهرا. من همه این کارها را کردم، البته من در رابطه با کهریزک.
علی‌نژاد اضافه کرد: آقای طالبی شما در فیلم‌تان از کهریزک هیچ چیزی نیست، در حالی که یکی از اساسی‌ترین اتفاقاتی که حتی آقای خامنه‌ای هم به آن اشاره کردند، کهریزک بوده ولی در فیلم شما هیج اشاره‌ای به کهریزک نشده است؟
طالبی در ادامه بیان داشت: آن چیزی که آقا گفتند و جلویش را گرفتند، یک فیلم سینمایی کامل هست که من در برنامه هفت هم گفتم که به نظر می‌رسد خود کهریزک یک فیلم سینمای کامل است و باید راجع به آن فیلم ساخته شود. همین طور برای سعیده پورآقایی، عاطفه امام و ترانه موسوی. همه این‌ها یک فیلم سینمایی است که باید راجع به آن کار شود و ‌این که شما انتظار دارید...
طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا شما سراغ مادر سهراب اعرابی نمی‌روید؟ گفت: من عرضم به شما این است که شما اینجا نیستید، الان هم که می‌خواهید با من صحبت کنید من نمی‌خواهم اهانتی به شما بکنم.
علی‌نژاد در ادامه بیان داشت: نه نه من واقعا صادقانه از شما سوال می‌کنم، چرا سراغ مادر سهراب اعرابی و ندا آقاسلطان نمی‌روید؟
طالبی در جواب این روزنامه‌نگار گفت: ببینید قصه ندا آقا‌سلطان یک قصه کاملا مبهمی است برای من. من تمام مطالب و اطلاعاتی را که داشتم خواندم و دیدم برای من معما است و هنوز هم حل نشده است. بنابراین من راجع به معماها کار نمی‌کنم.
طالبی اضافه کرد: عرض من به شما این است که فیلم من حدود 100 دقیقه است، من در 100 دقیقه که نمی‌توانم هشت ماه قصه‌ای را که در تحولات اتفاق افتاده، بیاورم. شما این انتظار را از من دارید که همه آن را در یک فیلم سینمایی بیاورم و نشان دهم... طالبی: من اگر گفتم قصه‌ام واقعیت است، قصد ترور آقای خاتمی یک چیزی هست که اینجا پرونده‌اش هست، آدم‌هایش هست، همه چیزش هست، هواپیمایش هم هست...
علی‌نژاد در ادامه گفت: نه، آقای طالبی من این را قبول دارم. سوال من فقط این بود که شما راجع به اتفاقی فیلم ساختید که در این اتفاق تعداد چشمگیری کشته شدند ولی در فیلم شما اشاره‌ای به آن‌ها شده و خانواده‌های آن‌ها به این فیلم نگاه می‌کنند.
ابوالقاسم طالبی تصریح کرد: در فیلم من دیده می‌شود که آدم‌ها کشته می‌شوند. شما یک پیش قضاوتی دارید که این حکومت اسلامی به من گفته برو این فیلم را بساز و فرموده برو وزارت اطلاعات و فلان و بهمان. این‌ها واقعا واقعیت ندارد.
علی‌نژاد در ادامه مصاحبه گفت: نه نه من از شما سوال دارم آقای طالبی. هر چی شما بگویید ارزشمند است. سوال من این است که الان هنرپیشه‌هایی که در این فیلم استفاده شده یا هنرپیشه‌هایی که در فیلم‌های مشابه استفاده می‌شدند هنرپیشه‌های ثابتی هستند. خب این در واقع یک سوال در افکار عمومی به وجود می‌آورد که آیا همه این هنرپیشه‌ها که به شکل ثابت برای فیلم شما، اخراجی‌ها و فیلم‌های مشابه استفاده می‌شوند مثل «پایان‌نامه» آیا از مرکز خاصی به شما اعلام می‌شود که که باید چنین فیلمی ساخته شود یا نه؟
طالبی در پاسخ به این سوال علی‌نژاد اظهار داشت: این سوال متوهمانه است. ببنید اولا در کشور که ما یک میلیارد بازیگر نداریم. دو تا از بازیگران ما از «اخراجی‌ها» هستند، دیگر من شباهتی ندیدم.
ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا این فیلم را شما برای خوشایند رهبر جمهوری اسلامی ساختید یا برای افکار عمومی و یا برای تاریخ، گفت: برای من افکار عمومی، مردم و رهبری اینجا جدا نیستند، همه یکی هستند. در روز 22 بهمن، رهبری، مردم و ما یکی هستیم. روز 9 دی ما همه یکی هستیم، انتخابات‌ها همه ما یکی هستیم، اینجا دوگانگی نداریم، آن دوگانگی که در ذهن شما هست، نیست. حضرت امام (ره) می‌گفت بروید جبهه، ما نمی‌گفتیم امام گفته ما برویم ولی بعدا بچه‌های خودش نروند، مردم با امام فرق نمی‌کنند، این فرق را شما می‌گذارید.
ولی من برای این که تاریخ تحریف نشود و فردا یک مشت حرف‌های اضافه گفته نشود، تحقیق جامع و کامل کردم و آن چه در فیلم هست نه آن چه که نیست، مثلا کهریزک نیست، خانم ترانه موسوی نیست، عاطفه امام نیست، نماز جمعه آقای هاشمی نیست، روز عاشورا 88 نیست، روز تاسوعا 88 نیست. خب راجع به این‌ها‌ سوال می‌کنید از من که چرا نیست! بابا من یک فیلم نود دقیقه‌ای ساختم، همه هشت ماه را که نمی‌توانم بسازم.
مسیح علی‌نژاد در ادامه گفت: آقای طالبی من چرا راجع به سعید پورآقایی و ترانه موسوی سوال نمی‌کنم و یا راجع به کیس‌های دیگر که هنوز از قطعیت آن‌ها اطلاع ندارم. من راجع به مادر سهراب اعرابی سوال می‌کنم که حضور دارد، من راجع به مادر احمد نجاتی کارگر سوال می‌کنم، راجع به همسر احمد زیدآبادی سوال می‌کنم، راجع به همسر مسعود باستانی، راجع به همسر بهمن احمدی امویی روزنامه‌نگار که شما می‌شناسید.
طالبی افزود: اصلا شما لیست کنید بگویید، من راجع به این‌ها حرف می‌زنم. بزنید اشکال ندارد. من می‌گویم فیلم من راجع به این‌ها نبوده ‌است.
علی‌نژاد بیان داشت: شما گفتید راجع به چیزهایی که نیست سوال کنید؟
طالبی تصریح کرد: آقای زیدآبادی آن موقعی که تو سایپا یا ایران خودرو مسئول روابط عمومی بود و حقوق میلیونی حقوق آن موقع جمهوری اسلامی خوب بود، بعد تصمیم گرفتند جمهوری اسلامی را ساقط کنند...
علی‌نژاد افزود: آقای زیدآبادی الان زندان است، به خاطر اندیشه‌شان و واقعا امکان دسترسی این بحث‌هایی که شما مطرح می‌کنید را ندارد تا پاسخ بدهد. من اطلاعی ندارم. این فیلم را شما برای خوشامد مردم ساختید، برای تاریخ ساختید یا برای لبیک گفتن به آقای خامنه‌ای؟ این یک سئوال است.
طالبی تصریح کرد: مردم و آقا، برای من و در تعریف من هیچ تفاوتی ندارند.
ابوالقاسم طالبی در پاسخ مسیح علی‌نژاد مبنی بر اینکه آیا من در تعریف شما مردم تلقی می‌شوم به عنوان مخاطب یا نه؟، گفت: کسی که به مردمش پشت کرده باشد و رفته باشد در دم و دستگاه دشمن، جزء مردم ما بوده ولی نمی‌دانم چرا - حیف - مردمش را رها کرده، رفته بلندگوی آن‌ها شده، با همه استعدادهایش؟!
علی‌نژاد اضافه کرد: چرا این‌طور فکر می‌کنید. من اگر الان امکان و شرایط کار داخل ایران داشتم، ایران می‌ماندم. همکارهای ما هم الان زندان هستند، آقای طالبی!
طالبی در جواب گفت: نه این‌جوری نیست. من نمی‌گویم تو زندان نیستند. من نمی‌گویم هیچ کسی را دستگیر نکرده‌اند. ولی این شکلی هم که شما طرح می‌کنید -داغ و درفش و زندان و حبس و آه و وای و اگر نباشی می‌گیرن - این جوری نیست.
علی‌نژاد در ادامه خاطرنشان کرد: یعنی الان شما فکر می‌کنید که همه چیز آنجا خوب است و در واقع همه روزنامه‌نگاران آزادی نقد را دارند؟
کارگردان «قلاده‌های طلا» بیان داشت: ببین محض نیست. اصلا قرار ما نبوده که آزادی محض بدهیم. آزادی محض که آزادی نیست.
علی‌نژاد افزود: من عرض کردم آزادی «نقد».
طالبی تصریح کرد: آهان «نقد» فرمودید. من فکر کردم آزادی محض. نقد با تخریب فرق دارد. نقد با اینکه شما بخواهید نظام را ساقط کنید، فرق دارد. هیچ حکومتی اجازه نمی‌دهد که ساقطش کنید. شما وقتی بخواهید فضای عمومی را با گفتارتان، با نوشتارتان، با دروغ طوری مشوش کنید که جامعه به اینجا برسد که بگوید خب - دچار بحران شود - خب معلوم است که اجازه نمی‌دهند ولی اگر شما بیایید فضای نقد را... همین فیلم من نقد است دیگر، سر تا پایش نقد است؛ از نیروی انتظامی نقد کرده‌ایم، از وزارت اطلاعات نقد کرده‌ایم. خب من هم بله! وقتی من نقد کردم وزارت اطلاعات بلافاصله نگفت بفرمایید آقا! خیلی هم خوب است! این‌جوری نبود. خیلی فراز و فرودها داشت تا من توانستم کار کنم، ولی خب کار کردم چون برای مردم، برای انقلاب اسلامی از بچگی زحمت کشیدم، جنگ رفتم، الان هم پای این چیزهایی که گفته‌ام ایستاده‌ام و دارم جلو می‌روم.
طالبی در خصوص فروش فیلم گفت: استقبال مردمی خیلی خوب بوده، یعنی الان تقریبا فروش اول سینماست.
مسیح علی‌نژاد گفت: بله. شما الان دارید می‌گویید استقبال مردمی خیلی خوب بوده از این فیلم، اگر آقای جعفر پناهی هم در واقع مجوز فیلم داشت بهتر نبود خود مردم قضاوت کنند؟
طالبی افزود: من راجع به همکارانم نباید صحبت کنم. شما نباید مرا در موضعی بگذارید که من در مقابل جعفر پناهی باشم.
علی‌نژاد بیان داشت: به خاطر اینکه آقای پناهی محکومیت 20 ساله گرفته است. مگر می‌شود که من خبرنگار وقتی که...
به گزارش فارس، ابوالقاسم طالبی اضافه کرد: ممکن است انسان‌ها بروند جرمی کنند و در دادگاه محکوم شوند، وکیل هم داشته باشند و محکوم شوند. ما که نباید همه کسانی که دارند کار می‌کنند بگذاریم مقابل... ما اینجا حدود 1000 تا کارگردان داریم. شما هزار کارگردان را بگذارید جلوی آقای جعفر پناهی و بگویید که این هزار نفر جلوی یک نفر؛ یا همه‌تان باید بمیرید یا آقای جعفر پناهی! آقای جعفر پناهی یک‌سری جرایمی داشته، رفته آنجا، دادگاه رفته، تجدید نظر شده، دوباره رفته، دوباره آمده... الان هم که همه جا هست ایشان! همه جشن‌ها می‌آید، شرکت می‌کند، می‌آید آنجا می‌نشیند، خارج از کشور رفته، یک فیلمش را هم فرستاد خارج! اصلا اینجوری نیست. چرا این فکر را می‌کنی؟ فیلم ندیده را چرا قضاوت می‌کنی دخترم؟!
طالبی در خصوص محمد نوری‌زاد، گفت: آقای نوری‌زاد الان رفیق من است، رفیق خانوادگی من است. شما راجع به نوری‌زاد صحبت می‌‌کنید. آقای نوری‌زاد در نظر شما، الان یک آزادی‌خواه است. درست است؟ اولا آقای نوری‌زاد نقد نکرده، فحش داده، حالا اشکال ندارد. الان هم زندان نیست، آزاد است. من یک عرضی به شما دارم. عرض من این است که شما می‌گویید کل مخالفین آقا الان زندان هستند؟ اگر زندان هستند، یعنی واقعا آقا آن‌قدر کم مخالف دارد؟ یعنی این 51 تا 60 تا یا 100 یا 200 تایی که شما می‌گویید توی کشور 75 میلیونی مخالف دارد؟
آقای نوری‌زاد که هفته‌ای یک نامه دارد... اصلا فستیوال نامه راه انداخته، ما اینجا داریم می‌خوانیم دیگر، شما خارج هستید فکر کنم به دستتان نمی‌رسد.
ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا آقای نوری‌زاد همانند شما اجازه ساخت فیلم دارد که در سینما اکران شود؟ گفت: آقای نوری‌زاد داشت فیلم می‌ساخت. ایشان دو فیلم به کمک بنده ساخت، آقای نوری‌زاد در راستای اندیشه‌های خود از دوران جوانی تاکنون، زحمت کشید و فیلم ساخت. کل مخارج فیلم را نیز سازمان تبلیغات پرداخت کرد. پول فیلم دوم او را نیز مؤسسه شهید آوینی داد و یک قران هم برنگشت. فیلم چهل سرباز 2 و نیم میلیارد شد که یک قران آن هم برنگشت. آقای نوری‌زاد در انتخابات 88 ناگهان یک اتفاقی افتاد که ایشان به تمام گذشته خویش پشت پا زد و به خود و گذشته‌اش لعنت می‌فرستد، این اتفاق برای هر انسانی امکان دارد رخ دهد و حالا شما از آن دارید استفاده می‌کنید.
کارگردان «قلاده‌‌های طلا» در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است فردا‌ آقای طالبی هم به کارهایی که امروز انجام می‌دهد لعنت بفرستد و پشیمان شود؟ افزود: خانم علی‌نژاد ممکن است هر انسانی فریب شیطان را بخورد و تحت تأثیر شیطان قرار گیرد، همه ما در هر لحظه می‌توانیم بنده شیطان و یا بنده خدا باشیم.
علی‌نژاد در ادامه خاظرنشان کرد: همین رویکرد و همین نگاه در فیلم وجود دارد، شما هر معترضی را یا اراذل و اوباش دانسته‌اید و یا عوامل بیگانه و یا فریب‌ خورده. شما بگویید در فیلم شما آیا شخص معترض، جایگاه مثبتی هم دارد به عنوان یک معترض در داخل کشور که بر اساس قانون اساسی اصل 27 بتواند اجازه اعتراض در خیابان را نیز داشته باشد یا نه؟
طالبی بیان داشت: خانم علی‌نژاد، فیلم من اصلا این‌گونه‌ای که شما فکر می‌کنید نیست، معترضین روز 25 خرداد مورد تکریم هم قرار گرفته‌اند، از زبان یک بسیجی، آن‌ها مردمی هستند که برای جمهوری‌شان زحمت کشیده‌اند.
علی‌نژاد اضافه کرد: نه این‌گونه نیست بلکه آن‌ها مردمی هستند که الان به جمهوری اسلامی معترض بودند و به خیابان‌ها آمده‌اند؟
طالبی اظهار داشت: همان مردم را می‌گوید، در جواب یک بسیجی دیگر می‌گوید که مردم برای جمهوری‌شان زحمت کشیدند، برای اینکه من به مملکت خویش پشت نمی‌کنم، اینجا مال من است.
علی‌نژاد گفت: شما اینجوری تشخیص داده‌اید!
ابوالقاسم طالبی در ادامه گفت‌وگو با این روزنامه‌نگار گفت: من در اینجا متولد شده‌ام و تا آخر ایستادگی می‌کنم و تا زمانی که زنده هستم خودم و فرزندانم، میز انگلیسی‌ها را اگر بخواهند چیزی روی آن قرار دهند می‌شکنم، ما این هستیم، ما همیشه ایستاده‌ایم، ما بچه‌های امام(ره) هستیم. نشناختند ما را! حال آنکه برخی از افراد ریزش کنند، از آن طرف هم 100 نفر به این طرف آمده‌اند، ریزش و رویش در همه جا وجود دارد، دلخوش کنید به آقای نوری‌زاد، ابراهیم نبوی، البته معلوم نیست این‌ها آن طرف آمده باشند، شاید بعدها بفهمیم که اشتباه کرده‌ایم (!). فقط ما هستیم که داریم اعتقادی کار می‌کنیم، بقیه پولی‌اند یا این طرف می‌گیرند یا آن طرف...
منبع: فارس

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


بهتر است این فاجعه را نبینید ...

 

 

 

   بهتر است این فاجعه را نبینید ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


  به گزارش دانشجو، عکس زیر نشان دهنده تآثیر فسفر سفید است که صهیونسیت ها در بمباران علیه فلسطینی ها استفاده می کنند و سازمان ملل و آن، این مسائل را می بینند و چشم هایشان را می بندند.

 

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


پخش خودجوش \گشت ارشاد\ از سیما؟! ...


 

  پخش خودجوش "گشت ارشاد" از سیما؟! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


      * عمونوروز با تشکر از دولت گفت: «با تلاش های دولت بالاخره سال در بهترین ساعت ممکن تحویل شد!»، عمونوروز با بیان اینکه همیشه این مشکل را داشته است که نصفه شب ها سخت بلیت گیرش می آمده تا بیاید و سال را تحویل کند، افزود: «در دولت های گذشته و به دلیل بی کفایتی مسئولین وقت، سال در نیمه های شب تحویل می شد که این مورد پس پیگیری های دولت حل شد!»
* یک خودرو خواستار شارژ شدن عیدی خویش شد! این خودرو گفت: «تموم طول سال به خودم وعده ی فروردین رو می دادم که چند لیتر بیشتر بنزین بزنم تو باک! اما دولت موتورم رو شکوند! آخه چرا بهم عیدی ندادین!» این خودرو در حالیکه برف پاکن هایش را روشن کرده بود و اشک هایش را از روی چراغ هایش پاک می کرد، گفت: «با همتون قهرم! همین کارها رو می کنین که خودرو گازی میشه! حالا که اینطور شد منم می رم CNG می کشم!»
* فیلم «گشت ارشاد» با تشکر از دوستانی که خودجوش آمدند و از اکرانش جلوگیری کردند گفت:
«چندین سال پیش فیلم "آدم برفی" اکران شده بود که لطف نموده و در اصفهان پرده ی سینما را آتش کشیدند و اکران این فیلم را به دلیل اینکه اکبر عبدی لباس خانم در آن پوشیده مختل شد! بعدش در سریال "اُ مثبت" نصرالله رادش لباس خانم پرستاری را پوشید و نهایت ناز و کرشمه را به شصت هفتاد میلیون نفر نشان داد! بعدش هم همین فیلم "آدم برفی" از صدا و سیما پخش شد و همگان (و حتی همان هایی که پرده سینما را مورد عنایت قرار دادند) از دیدن این فیلم لذت بردند!»
این فیلم همچنین گفت: «یا مثلاً همین آقای ابوالفضل جلیلی! شونصد تا فیلمش توقیف شده بودند و مجوز اکران در سینما نمی گرفتند. اما چندین سال پیش همه ی فیلم هایش که در این چند ساله توقیف بود و در سینما مجوز اکران نمی گرفت در برنامه های نوروزی چندین سال پیش، همه با هم (هر شب یکی) اکران شدند! در ضمن خود آقای جلیلی امسال داور یکی از مسابقات تلویزیونی شده است!». فیلم "گشت ارشاد" افزود: «اصلاً چرا راه دور بریم! همین "به رنگ ارغوان" که اینقدر در موردش حرف و حدیث بود و مدتی هم توقیف بود هم همین چند روز پیش از صدا و سیما پخش شد!» این فیلم در پایان گفت: «با توجه به تجربیات گذشته، یحتمل من نیز تا چند سال دیگر از صدا و سیما پخش خواهم شد و به همین دلیل از تمام مسببین این امر از همین الآن تشکر و قدردانی می نمایم!»
* فیلم «خصوصی» نیز با بیان اینکه تهیه کننده و کارگردان برایش اسم بدی انتخاب کرده اند گفت: «باور کنید اینقدرها هم خصوصی نیستم! خودتون منو ببینین متوجه می شین!» این فیلم با بیان اینکه همین روزها می رود و تغییر نام می دهد از تمام تهیه کننده ها و کارگردانان خواست نام های خوبی برای فیلم هایشان انتخاب کنند تا بعداً با چنین مشکلاتی روبرو نشوند!
* دولت به این خوبی کجای دنیا وجود داره؟! شب می خوابی صبح بیدار می شی می بینی 28 هزار تومن به حسابت واریز شده! حالا درسته که هنوز این 28 هزار تومن قابل برداشت نشده اما تشکر می کنیم از دولت بابت این همه ولخرجی! فقط کاش زودتر این پول رو واسمون واریز می کردین تا یه دست شلوار و پیراهن و کفش نو واسه عیدمون می خریدیم و با بقیه ی 28 هزار تومن یه مسافرت هم عید می رفتیم!
البته گویا این 28 هزار تومن برای همه واریز نشده! به هر حال تقصیر خودشون بوده! وقتی گفتن بیاین انصراف بدین و با زبون خوش نرفتین این کار رو بکنین خب نتیجه اش همین میشه دیگه!

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


 


ببین چه میگوید، نه چه کسی میگوید! ...

 ببین چه میگوید، نه چه کسی میگوید! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


      حضرت علی علیه السلام می فرمایند: " نگاه کن چه چیزی گفته می شود ، نگاه نکن چه کسی می گوید." ؛ این ، نه یک دستور دینی صرف یا موعظه اخلاقی که یکی از فرمول های پیشرفت هر جامعه ای است.
هر گاه مردمان جامعه ای خود را از قید حب و بغض افراد رهانیده و به حق و باطل سخنان و اعمال آنها توجه کرده اند ، مسیر ترقی شان گشوده شده است
ولی جوامعی که ملاک ها و میزان هایشان ، نه "حق و حقیقت" که "افراد و گروه ها" بوده اند ، با سر به زمین خورده اند. کشورهای جهان سوم که پر هستند از قهرمانانی که مردم آنها را می پرستند ، مصداق عینی این ماجرایند.
به هزار تأسف باید گفت که جامعه ما به شدت از عمل به آموزه ارزشمند حضرت علی علیه السلام فاصله گرفته است و عمدتاً نگاه می شود که "چه کسی" می گوید و اکثراً کاری ندارند که "چه چیزی" گفته می شود!
یک مثال از ماجراهای همین ایام اخیر می زنم:
فیلم "گشت ارشاد" ساخته سعید سهیلی ، با اعتراض برخی گروه های خاص و با این عنوان که ارزش ها را به سخره گرفته است ، از ادامه اکران بازماند. این در حالی است که این فیلم با استقبال بسیار گسترده مردم مواجه بود و توانست در همان چند روز نخست اکران نوروزی ، نیم میلیارد تومان بفروشد.
 سال گذشته نیز در چنین ایامی ، فیلم اخراجی ها ، بر پرده سینماها بود. در آن فیلم هم مانند "گشت ارشاد" برخی خط قرمزهای ساختگی ( و نه واقعی ) به طنز گرفته شده بود.
با این حال ، نه تنها مدعیان ارزشگرایی ، علیه آن فیلم به خیابان نریختند و از تریبون های عمومی علیه اش نطق نکردند و از اکران به زیرش نیاوردند ، بلکه زمین و زمان را برای تبلیغش بسیج کردند و به مدارس و ادارات بلیت های ارزان و مجانی دادند تا خدای ناکرده دیدن آن فیلم را از دست ندهند!
به راستی مگر جز این بود که اگر می خواستند ، می توانستند مته به خشخاش بگذارند که اخراجی ها به "بچه های جبهه و جنگ" اهانت کرده است و آنها را ریاکار و معتاد و جیب زن و سارق و لوده معرفی کرده است؟!
جالب این جاست که در فیلم گشت ارشاد ، افرادی که با لباس نیروهای ارزشی به اعمال خلاف می پردازند ، جعل عنوان کرده اند،  ولی در اخراجی ها ، جعل عنوانی در کار نیست و عناوین مجرمانه و موهن فوق الذکر ، به کسانی اطلاق شده که به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور داشته و واقعاً اسیر و جانباز هم شده اند.
حال به سوال قبلی برمی گردیم: علت این منع و آن تشویق چه بود؟
چرا با اخراجی ها آن مهربانی ها را کردند و با گشت ارشاد این جفاها را؟
پاسخ را می توان در عمل معکوس به دستور حضرت علی علیه السلام یافت: اینان ، کاری ندارند چه حرفی گفته می شود ، بلکه به گوینده کار دارند! اگر خودی باشد (خودی هم با تعریف مضیق خودشان!) ، هر چه گفت نوش است و شهد و عسل ! ولی اگر کسی خارج از دایره تنگ شان سخنی بگوید ، ولو آن که عین حق باشد ، باید منکوب و محکوم شود مخصوصاً اگر آن حرف حق ، حرف حسابی متضمن نقد و انتقاد هم به اینان باشد!
اخراجی ها را مسعود ده نمکی ساخته بود ، بنابر این چه جای وهن ارزش ها در آن؟ ولی گشت ارشاد را سعید سهیلی ساخته است که عضو گروهی که ده نمکی عضوش بود ، نیست و سوابق طلایی(!) او را ندارد.
بنابراین ، فارغ از این که اخراجی ها چه می گوید و گشت ارشاد از چه می نالند ، باید از اولی حمایت کرد و بر دومی تاخت زیرا در قاموس اینان که خود را شیعه دو آتشه علی علیه السلام می دانند ، باید به "گوینده" نگریست که کیست نه به "سخن" چه چیست!
قبل از عید هم عده ای
به "جدایی نادر از سیمین" تاختند و مدعی شدند که در این فیلم چون چند ایرانی دروغ گفته اند ، پس علیه ایران سیاه نمایی شده است اما همین افراد ، آیا نمی توانند با همین بهانه ، جلوی فعالیت شبکه "آی فیلم" را هم بگیرند که فیلم ها و سریال های ایرانی را برای کشورهای عربی پخش می کند؟ فیلم ها و سریال هایی که به مقتضای قصه هایشان ، پر هستند از انسان هایی که دروغ می گویند ، دزدی می کنند ، آدم می کشند ، کلاهبردای می کنند و ...!اما هیچ اعتراضی به "آی فیلم" نیست ( ما هم معتقدیم که جای اعتراضی هم نیست) .
علت این که آقایان دلسوز حیثیت ایرانی(!) علیه جدایی نادر از سیمین ، رگ گردن متورم می کنند ، این است که آن را فردی غیرخودی که حتی در مواردی کراوات هم زده است(!) ساخته که نامش اصغر فرهادی است ولی "آی فیلم" را بچه های خودی در صدا و سیما بر روی آنتن می فرستند!
این "مساله" ، تنها در عرصه سینما بروز و ظهور ندارد و همه شؤون سیاسی و اجتماعی کشور و جامعه را در بر گرفته است ؛ اگر روزنامه کیهان انتقاد کند ، به عنوان " منتقد منصف" از دست رئیس جمهور جایزه می گیرد ولی اگر فلان روزنامه یا سایت که با آقایان پالوده نمی خورد همان نقد را مطرح کند ، متهم می شود به سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی و آب به آسیاب دشمن ریختن و نهایتاً هم سر و کارش با توقیف و هزار مشکل دیگر است!
 اگر زوجه مکرمه جناب الهام ، به همه کسانی که بار انقلاب را از قبل از 1357 تا دوران جنگ و امروز بر دوش کشیده اند ، هر چه خواست نثار کند ، آقایان با این ادعا که "آزادی بیان" داریم در مملکت ، بالای چشمش را فوت هم نمی کنند ولی اگر فلان وبلاگ نویس نصف همین حرف ها را بنویسد ، باید با ترس و لرز وبلاگش را رفرش کند که فیلتر شده است یا نه؟!
چرا چنین است؟ چون عادت کرده اند "به گوینده نگاه کنند ، نه به حرف" و این است یکی از رموز عدم پیشرفت شایسته جامعه ما. تعارفی هم در کار نیست ، تا عادت های زشتی چون همین مورد را ترک و اصلاح نکنیم، سرنوشتی جز نگریستن حسرت بار به پیشرفت های ملل دیگر نخواهیم داشت.
پی نوشت:
نظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی