سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

اگر فساد مالی ضد ارزش باشد، با چپ وُ راست وُ روحانی وُ غیر روحان

همنشین تو از تو به باید، تا ترا عقل و دین بیفزاید ...

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

  سرطان مانع حضور هوگو چاوز در مجمع عمومی سازمان ملل در سازمان ملل شده ولی محمود احمدی‌نژاد به عیادت او می‌رود.
 

اگر فساد مالی ضد ارزش باشد، با چپ وُ راست وُ روحانی وُ غیر روحانی، یکسان برخورد میکند! ...

برای مرجع خبر روی عنوان کلیک کنید

  چندی قبل کسی به یک نفر گفته بود شما 250 میلیون بدهید تا مسئول فلان بخش شوید. این یعنی آن حوزه مدیریتی آنقدر فساد مالی و درآمدهای نامشروع دارد که یک نفر می‌گوید اینقدر به من بدهید تا به آن سمت برسید.

* اگر واقعاً فساد مالی ضد ارزش باشد خوب است نه الان که در جامعه ما یک ترم فراگیر شده است. اگر مفسدین اقتصادی در طبقات پائین مورد تشهیر قرار بگیرند اما بالایی ها رها باشند چه سودی دارد؟ اگر بخواهیم مؤثر باشد باید از بالا صورت بگیرد. آن هم به صورت قاطع نه سیاسی کاری که بخواهیم رقیب سیاسی مان را از میدان بیرون کنیم.

*فساد مالی باید برای چپ و راست و روحانی و غیر روحانی و .. بد باشد و نه فقط برای رقیب. اگر این اتفاق بیفتد می‌توان امیدوار شد وگرنه نتیجه برعکس می‌دهد. لذا باید با ملاک های شفاف فساد تعریف شود و این آشفتگی قوانین از بین برود. نه اینکه یک وزیری به علت تخلفات اداری، مفسد اقتصادی نامیده شود. وزیری که به علت بودجه بندی های غلط، اقدام غیرقانونی انجام داده تا بودجه‌ای را اضافه بر حد تصویب شده به‌دست آورد تا پروژه وزارتخانه‌اش زمین نخورد، مفسد اقتصادی نیست. کار غیرقانونی انجام داده اما فرق دارد با آن کسی که از بیت المال مال شخصی تحصیل کرده است.

 مصاحبه سایت رجانیوز با غلامحسین الهام 


تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


حالا کی میتونه بگه \چند نفری هم شده ، تو این مملکت ، گرسنه داریم

 

حالا کی میتونه بگه "چند نفری هم شده ، تو این مملکت ، گرسنه داریم"! ...

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

  بر این اساس دانشجویان بی بضاعت می توانند 100 درصد قیمت نرخ ژتون غذای خود را در قالب وام تغذیه پرداخت کنند و برای دانشجویان کم بضاعت نیز این امکان وجود دارد که 50 درصد نرخ ژتون غذایی خود را در قالب وام بپردازند.

درخواست 8 بسیج دانشجویی از قوه قضاییه

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   بسیج دانشجویی هشت دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ای خطاب به قوه قضائیه با اشاره به اختلاس 3 هزار میلیاردی صورت گرفته تأکید کردند که انتظار می‌رود مقصرین این ماجرا اعم از فرد یا جریان، از آنجا که ضربه‌ای سخت بر پیکره اعتماد مردم وارد کرده‌اند، بدون هیچ رأفت و گذشتی به اشد مجازات برسند.
به گزارش فارس، بسیج دانشجویی هشت دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ای از قوه قضائیه خواستند تا مقصرین اختلاس 3 هزار میلیاردی را به اشد مجازات برسانند.
بسیج دانشجویی هشت دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ای خطاب به قوه قضائیه با اشاره به اختلاس 3 هزار میلیاردی صورت گرفته تأکید کردند که انتظار می‌رود مقصرین این ماجرا اعم از فرد یا جریان، 
 از آنجا که ضربه‌ای سخت بر پیکره اعتماد مردم وارد  کرده‌اند، بدون هیچ رأفت و گذشتی به اشد مجازات برسند.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

  


عماد افروغ: نوعی ماکیاولیسم مذهبی بر ما حاکم شده است

    نظر

عماد افروغ: نوعی ماکیاولیسم مذهبی بر ما حاکم شده است

برای مرجع خبر روی عنوان کلیک کنید

   در سیره امام علی(ع) شما نمی بینید ایشان با هر وسیله‌ای قدرت را بدست بگیرند ؛ «برای افرادی که امروز حاکمند قدرت هدف است. همه چیز برای آنها تاریخ مصرف داشته و فرصتی است برای تحقق آن هدف. چه امام زمان(عج) باشد چه مکتب ایرانی. در واقع ما امروز نوعی ماکیاولیسم مذهبی داریم. نباید ارزش‌های متعالی را خرج قدرت کرد بلکه باید قدرت را خرج ارزش‌های متعالی کرد.»
   دکتر عماد افروغ، استاد دانشگاه و رئیس سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در بازدید از گروه مجلات همشهری، ضمن انتقاد از نحوه مدیریت کشور، به شدت به نگاه مدیریتی که بر دستگاههای اجرایی حاکم است، اعتراض نموده و اظهار داشت: «ما امروز، غرب را می‌کوبیم اما از غربی ها غربی تریم.  امروز معنویت و اخلاق، فدای سود و اقتدار شده و در واقع جای هدف و وسیله عوض شده است. اگر سیاست برای خودش هدف شد و فعل سیاسی، فعل مشروط نبود و فعل هدف شد، فاتحه اخلاق را باید خواند. اما اگر فعل اخلاقی فعل هدف شد، مشکلات حل می شود. در واقع معنویات طراز سیاست است و نه برعکس.»
  «رابطه حق و مصلحت در حکومت، رابطه عموم و خصوص من وجه است و تناقضی بین آنها وجود ندارد.
در برخی از زمانها برای حفظ دین و جامعه، باید مصلحت را رعایت کرد اما نه در همه زمانها. ملاک مصلحت هم سه چیز است: 1- مصلحت باید در ذیل احکام باشد. 2- قاعده اهم و مهم رعایت شده باشد. 3- کارشناسان دانا آن را تأیید کنند.»
   «در سیره امام علی(ع) شما نمی‌بینید ایشان با هر وسیله‌ای قدرت را بدست بگیرند.  البته فعل سیاسی و فعل اخلاقی یک فرق هم باهم دارند و آن فرق هم تقدم رتبی و تقدم ارزشی است. تقدم رتبی با قدرت است اما تقدم ارزشی با قدرت نیست. قدرت فعل مشروط است یعنی وسیله‌ای برای تحقق یک هدف است. اما برای افرادی که امروز حاکمند قدرت هدف است. قدرت فی‌نفسه هدف است و همه چیز برای آنها تاریخ مصرف داشته و فرصتی است برای تحقق آن هدف. چه امام زمان(عج) باشد چه مکتب ایرانی. در واقع ما امروز نوعی ماکیاولیسم مذهبی داریم. نباید ارزش‌های متعالی را خرج قدرت کرد بلکه باید قدرت را خرج ارزش‌های متعالی کرد.»
   وی سپس با نقد نگاه عقلانیت ابزاری نسبت به جامعه، تیپولوژی (گونه شناسی) خاص خود را از قدرت ارائه داد و گفت: «
ما راه اشتباه غرب را در تأکید بر عقلانیت ابزاری دنبال می کنیم. امروز خود غرب هم غلط بودن این مسیر را فهمیده اما ما همچنان همان مسیر غلط را دنبال می کنیم.
وقتی ما به شهروند مسلمان خودمان نگاه ابزاری کنیم، توقع داریم دیگران چنین نگاهی را به ما نداشته باشند.»
  «
امروز جمهوری اسلامی مانع خودش شده است. ابزارهایی که ما بوسیله آن می خواهیم جمهوری اسلامی را به رخ بکشیم، هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد.
مظروف انقلاب اسلامی ایران در یک ظرف تاریخی و اجتماعی خاص اتفاق افتاد و ما امروز، به جای بزرگتر کردن این ظرف، درحال کوچکتر کردن آن هستیم. اگر از بین تیپولوژی های مختلف قدرت، سیاست برود به سوی نفوذ و اقناع، اخلاقی تر است و هرچه به سمت زور و اجبار برود، غیراخلاقی تر است.»
 

 آقای احمدی‌نژاد ، مگر این شش سال گذشته برای ساختن ایران وقت نبود؟! ...

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   محمود احمدی‌نژاد با تاکید بر اینکه همه باید برای ساختن ایران قیام کنند، گفت: جوانان خودشان را برای ساختن ایران آماده کنند چون هم اکنون وقت ساختن فرا رسیده است.


تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


لجبازی صاحبمنصبان باعث گرفتاری ملت میشود

 

 

اکرمی: صحبت‌های آیت‌الله جنتی مرا به شگفتی انداخت

سید رضا اکرمی ، نماینده مجلس : شورای نگهبان باید بر حسب قانون عمل کند، نه اینکه 6 ماه قبل از برگزاری انتخابات داد و فریاد راه بیاندازد و این فضا را مخدوش کند، چرا که در شرایط فعلی نباید از تریبون مهمی مثل نماز جمعه تهران از ادبیات اختلاف‌افکنانه استفاده کرد.

 در حالی 6 ماه از سالی که به نام سال جهاد اقتصادی نام‌گذاری شده است، می‌گذرد که نتوانستیم شاهد حرکت و جهش مناسب در حل مشکلات بیکاری، تورم و دیگر مسائل اقتصادی باشیم و این در حالی است که زمان به سرعت از دست می‌رود.

 دولت باید اظهارات قانونی و وعده‌های قابل تحقق به مردم داشته باشد، نه اینکه توقعی ایجاد کند که نتواند به آن پاسخ دهد و مثل وزیر کار بدون آمار صحیح اعلام نکند که در سال 90، بیش از 2500 فرصت شغلی می‌تواند ایجاد کند.

 طبق آمار و ارقامی که ارائه می‌شود مبلغی در حدود 600 میلیارد تومان از قبوض صادر شده برای مردم هنوز پرداخت نشده است و مجلس در این زمینه با نجابت با دولت برخورد کرده است.

 وی همچنین در مورد میزان تورم و افزایش 50 درصدی قیمت برخی کالاها در کشور، گفت: ارائه آمارهای غلط در کشور به اقتصاد ما ضربه می‌زند و باید در این زمینه حساسیت داشت و من از آقای بهمنی که نرخ تورم را بین 16 تا 17 درصد اعلام کرده است، درخواست می‌کنم خودشان به بازار مراجعه و از نزدیک مشاهده کنند که آیا قیمت تمام 360 کالای مصرفی مردم به اندازه 17 درصد رشد کرده است؟

 متن کامل

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 

لجبازی صاحب‌منصبان باعث گرفتاری ملت می‌شود

   رئیس دیوان عدالت اداری :

افرادی در جامعه با فلان مقام و جایگاه ، حرفی می‌زنند که درست نیست و در مواجهه با  تذکر دیگران  بر نادرستی این اظهارات مقاومت می‌کنند و نمی‌پذیرند. عواقب چنین رفتاری ؛ گرفتاری برای ملت و مملکت  در مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.

 گاهی قضات فهم خود را مبنا قرار می‌دهند و متاسفانه ولو آنکه خلافش ثابت شود،‌ اصرار می‌ورزند که این اصرار، شخص را به مرحله لجبازی می‌رساند که اصلا جایز نیست.

 اینکه قول و عمل انسان، موافق حق و حقیقت نباشد و بر آن اصرار بورزد، لجبازی و عمل شیطان است. چنانکه می‌توان تبعات این درد را در جامعه که آتشی در زندگی فردی و اجتماعی افراد است، ‌ملاحظه کرد.

 اصرار بر حق به تعبیر قرآن پایداری، استقامت و استقرار است؛ مانند آنچه در انقلاب اسلامی ایران روی داد.

 متن کامل

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


 


قتلهای زنجیرهای سیما

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

  فاجعه‌ای که هفته? پیش اتفاق افتاد، طی چند سال اخیر و شاید هم در کل بی‌سابقه یا حداقل بسیار کم سابقه بوده است. دو کودک طی یک هفته به دلیل سه مجموعه ماورائی ماه رمضان دست به خودکشی زدند و جالب اینجاست که کارگردان پنج کیلومتر تا بهشت نسبت به مرگ محمد مهدی 12 ساله، گفت: سریال در مذمت خودکشی بوده و ما مسئول نیستیم.
این کارگردان درست می‌گوید، چون مسئول معاونین و رئیس صدا و سیما هستند که با سیاست گذاری کلانشان بستر ساخت این قسم سریال‌ها با مشاورینی که اکثراً مهندس هستند را فراهم می‌کنند. در مملکتی که معروف‌ترین حوزه‌های علمیه و شاخص‌ترین مراجع و روحانیون را دارد، چرا باید مشاورین مذهبی این قسم مجموعه‌ها روحانیون و کسانی که شبانه روز در حال مباحثه و تعلیم و تعلم کلیات و جزئیات و مسائل سطحی و عمیق اسلام بوده‌اند نباشند؟ اصلاً که گفته اجنه و شیاطین تا بیخ گلوی ما بیایند و بعد ما از راه به در شویم؟
در زیر نکاتی در مورد معایب برجسته این مجموعه‌ها ذکر می‌شود:
1- مینا خودکشی کرده و قطعاً روحش حتی در عالم برزخ با روح یک مؤمن هم نشین و محشور نمی‌شود. گذشته از این‌‌ رها بودن و در بند نبودن شخصی که خودکشی کرده نیز در عالم برزخ غیرممکن است. برزخ شخصی که خودکشی کرده، ولو اگر در اغما به سر ببرد، با مؤمنی که در سلامت ایمان وارد عالم برزخ شده، از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
2- عالم برزخ تصویر شده در فیلم چیزی است شبیه رابطه‌های نوجوانانه (تینیجری) در دنیای غرب. رابطه‌ای که در آن دختر و پسر با یکدیگر دوست هستند، ولی رابطه? جنسی ندارند (به قول خودشان Just Friend). روابطی که در اسلام مردود تلقی می‌شود و مهر بطلان بر آن خورده است. تصور کنید عالم برزخی را که عالم ارواح است، به محیطی شبیه دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های کشورهای غربی بدل گردد. اینکه در دیدگاه فیلمنامه نویس و کارگردان این مجموعه، خداوند چگونه چنین عالمی را برای ارواح در نظر گرفته نیز بسیار سؤال برانگیز است. معاذ الله، استغفر الله خداوند فیلمنامه نویس یا کارگردان این فیلم‌ها مانند دولت نهم و دهم در مسائل فرهنگی اهل تساهل و تسامح است و سخت گیری نمی‌کند!!!

3- اوج انحراف فیلم نامه‌ها و محتوای مجموعه‌های مناسبتی ماه رمضان طی 5 سال اخیر در اینجاست که فیلم سازان در ظاهر با دیدگاهی اسلامی وارد قضایا شده‌اند و با پردازش غیر اسلامی و خروجی غیر اسلامی‌تر این مجموعه‌ها را در ساعات پرمخاطب ماه مبارک رمضان وارد خانه‌های مردم کرده‌اند. برای مثال در 5 کیلومتر تا بهشت، مینا با وجود اینکه خودکشی کرده بود، با چادر سفید و نورانی در بخش آخر ظاهر شد و گفته شد باید تا قیامت منتظر تکلیفش بماند. البته همین سکانس باعث شد برخی تصور کنند او به بهشت رفته است. کسی که خودکشی می‌کند، بر اساس تعالیم کدام دین ابراهیمی وارد بهشت می‌شود؟! اگر بخواهیم مسیر بی‌بازگشتی را تصور کنیم که هیچ توبه‌ای برای نجات از آن کارساز نباشد، آن مسیر مبادرت به خودکشی است. با این وجود کدام عقل سلیم می‌پذیرد مینای بی‌اعتقادی که خودکشی کرده و تا اواخر فیلم به اسلام اعتقاد ندارد و معاد را منکر می‌شود، با یک توبه مورد بخشایش الهی قرار می‌گیرد؟ آن هم توبه در شرایطی که فرد اختیار و اراده‌ای در دنیا ندارد و آن هم در حالتی که آن شخص به عالم غیب متصل شده و هرآنچه را دیگران با دل و ایمانشان پذیرفته‌اند، او با چشم می‌بیند و درک می‌کند. در چنین حالتی چگونه ممکن است کسی نپذیرد که اشتباه کرده و باید توبه کند. پس بر این اساس همه جنایتکاران توبه می‌کنند و وارد بهشت می‌شوند!

آیا با جملاتی مانند من قبول کردم که آن دنیا هست و رفتم دیدم و پشیمان شدم و قانع شدم می‌توان مجموعه را با یک پایان خوش (Happy Ending) ختم کرد؟ هنگامی که یک شرکت تبلیغات پفک نمکی می‌سازد هم سعی می‌کنند مسیری منطقی را طی کنند تا مخاطب را قانع کنند آن محصول را خریداری نماید و یا حداقل نظرش جلب شود. آن‌گاه در شرایطی که تمام اعضای خانواده پای تلویزیون نشسته‌اند و آماده‌اند تا مجموعه‌ای معنوی را مشاهده کنند و حداقل از جهت دینی و اسلامی با محصولی فرا‌تر از حد سواد خود مواجه شوند، با بدعت‌هایی برخورد می‌کنند که در مخیله هیچ فرد عامی و نیز هیچ اهل فنی نمی‌گنجد.

بسیار مایه? تأسف است که از هول فارسی 1 بیفتیم در دیگ دختر بازی و پسربازی روح‌ها و عالم برزخ را هم آلوده به این گونه روابط کنیم تا بلکه بر سیل مخاطبین افزوده شود.

از طرف دیگر در سریال سقوط یک فرشته هم که شاهد دنیایی هستیم که شیاطین در آن هر کاری می‌خواهند می‌کنند و عملاً گویی خداوند به شیاطین اجازه داده تا اگر خواستند به طور مادی وارد دنیای انسان‌ها شوند، تجسم پیدا کنند و به چهره? جوانی در آیند و حتی تا تخت خواب انسان‌ها نیز قدم بگذارند تا بتوانند آن‌ها را منحرف کنند. مثلاً در صحنه‌ای حاج حبیب به دنبال دزد قرآن به بازار می‌رود و با پیرمرد صحافی مواجه می‌شود که او فاطمه را به عنوان کسی که قرآن را نزدش آورده معرفی می‌کند. بعد کاشف به عمل می‌آید که این پیرمرد هم شیطان بوده است. آیا این خلاف عدل الهی نیست که شیطان در کالبد و به شکل انسان، به انسان‌ها دروغ بگوید و آن‌ها را اغفال کند و بعد ما آن انسان را سرزنش کنیم؟ آیا شیطان کاری جز وسوسه می‌تواند بکند؟ شیطان عملاً ما را بر غفلت‌های خود ارجاع می‌دهد و ما را وسوسه می‌کند، ولی قطعاً نمی‌تواند بیاید به من بگوید فلانی بیا با هم قراردادی امضا کنیم و بعد معلوم شود که سر بنده را آن شیطان کلاه گذاشته است. این مثال بعید نیست در مجموعه‌های بعدی ماه رمضان به واقعیت بدل شود.

با این اوصاف دور نیست آن روزی که برداشت صدا و سیما و مردم از جن و شیطان به سبک جریان موسوم به انحرافی شود. به نحوی که فرضاً برای حل فلان مشکلمان برویم سراغ جنی به نام مثلاً «جزقیل» و سپس او برایمان از بانک وام بگیرد. صدا و سیما را جدیداً می‌توان یار دوازدهم جریان انحرافی نامید که بیشتر طیف‌های سیاسی، مذهبی، عوام و خواص از آن ناراضی‌اند؛ اصول‌گرایان به نحوی، اصلاح‌طلبان به سبکی، مذهبی‌ها به نوعی، عوام از جهتی، خواص از سویی خلاصه همه و همه سیما را نابسامان می‌دانند.

 

نماینده سابق مجلس و عضو هیئت علمی دانشگاه با پراید مسافرکشی می‌کند

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

    چند روز پیش در یکی از خیابان‌های شرق تهران، برای رسیدن به مقصد سوار یک اتومبیل پراید شدم که با صحنه عجیبی مواجه شدم، زیرا راننده مسافرکش یک چهره سیاسی و دانشگاهی آشنا بود که البته او مرا نمی‌شناخت.
وقتی با او سلام‌علیک کرده و نامش را ذکر کردم بسیار جا خورد و با حالتی توام با ناراحتی و بغض از رفتاری که با او در هیئت علمی دانشگاه کرده سخن‌ها گفت و اظهار داشت: مثل من ده‌ها نفر هستند که در جای‌جای ایران با شرایط سختی زندگی خود را می‌گذرانند صرفاً به جرم اینکه نگاهی متفاوت از مسوولان فعلی به مسائل کشور دارند.
وی که عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه‌های معتبر کشور بوده و یکی از اعضای شورای مرکزی یکی از احزاب سیاسی و نماینده مجلس نیز بوده، البته نگارنده این خبر را قسم داد که حتی اگر می‌خواهم موضوع را جایی منعکس کنم به نام و فامیلش اشاره‌ای نکنم، افزود: مشکل فقط من یا یکی- دو نفر نیستند ده‌ها عضو باتجربه هیئت علمی در کشور در حال حاضر به دلیل رفتاری که با آنها شده با انواع مشکلات مالی و از آن مهم‌تر روحی مواجه شده‌اند.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


ترافیک تهران یعنی مردم در رفاه هستند!!! ...

ترافیک تهران یعنی مردم در رفاه هستند!!! ...

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

   مشکل ترافیک تهران از چیست؟ ترافیک است چون یک بچه 18 ساله به دنبال خودرو می‌گردد که خود این موضوع شاخص رفاه است دیگر!
رییس مرکز مطالعات مبانی و مدل‌های اقتصادی با بیان این‌که مردم ایران از رفاه برخوردارند، تأکید کرد که نباید به تبلیغات و سیاه‌نمایی‌های خارجی‌ها در این زمینه توجه و تکیه شود.
سید مهدی زریباف در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به این پرسش که معیار رفاه‌مند ‌بودن مردم چیست، گفت:
مردم ایران به ‌طور نسبی در رفاه هستند؛ یکی از شاخص‌های مرفه‌ بودن مردم مسافرت‌هایی است که اتفاق می‌افتد.
وی افزود: مشکل ترافیک تهران از چیست؟ ترافیک است چون یک بچه هجده ساله به دنبال خودرو می‌گردد که خود این موضوع شاخص رفاه است دیگر!
زریباف در پاسخ به این پرسش که آیا ترافیک تهران به عنوان شاخص رفاه افراد جامعه تلقی می‌شود، اظهار کرد: بله، پس شاخص چیست؟
او در واکنش به این موضوع که بسیاری از افراد با گرفتن وام و قرض خودرو می‌خرند، اظهار کرد:
همین که مردم می‌توانند قرض کنند، پای قضیه می‌ایستند و قرض خود را پرداخت می‌کنند، نشان ‌دهنده‌ این است که شاخص رفاه افزایش پیدا می‌کند.
 

نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، 10 برابر دارندگان مدرک دیپلم و پایین‌تر  

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   وز?ر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد که نرخ ب?کار? در فارغ‌التحص??‌ن دانشگاه?، 10 برابر نرخ ب?کار? در دارندگان مدرک د?پلم و پا??ن‌تر است.
عبدالرضا شیخ الاسلامی که در چهل و ششمین اجلاس شورای عالی استانها سخن می‌گفت، ادامه داد: تعداد کارگران شاغل درحدود 10 م?ل?ون نفر است. در طول سال گذشته م?زان تلفات در بخش کارگر? 10 درصد کاهش ?افته است ا?ن در حال? است که به م?زان دو و نیم م?ل?ون نفر کارگر به واحدها? کارگر? اضافه شده است.
ش?خ‌ا?‌س?‌م? بحث آموزش را ?ک? از مهمتر?ن وظا?ف ا?ن بخش دانست و اظهار داشت:
در حال حاضر وزارت کار دوره‌ها? آموزش? را برگزار م?‌کند که م?‌توان آنها را معادل فوق د?پلم دانست. در برخ? رشته‌ها? آموزش داده‌شده توسط سازمان فن? و حرفه‌ا? کشور، نرخ جذب به بازار کار با?‌? 90 درصد است.
ش?خ‌ا?‌س?‌م? در ادامه گفت: در حال حاضر نرخ ب?کار? در فارغ‌التحص??‌ن دانشگاه? 10برابر نرخ ب?کار? در دارندگان مدرک د?پلم و پا??ن‌تر است.
ا?نکه نرخ ب?کار? به صفر برسد اص?‌ منطق? ن?ست و وجود 3، 4 و 5 درصد ب?کار? موجب رونق اقتصاد و ا?جاد اقتصاد? پو?ا در کشور خواهد شد.
ش?خ ا?‌س?‌م? با تأک?د بر ا?نکه نظام آموزش? ما با?د اص?‌ح شود، گفت: من مخالفت توسعه آموزش عال? ن?ستم بلکه ا?ن توسعه آموزش عال? با?د بتواند تبد?ل به کار و توسعه ثروت شود.
وز?ر تعاون، کار و رفاه اجتماع? در ادامه اع?‌م کرد: سازمان مل? مهارت برا? پ?شبرد اهداف تأس?س شده و در حال انجام کارها? مقتض? برا? آن است و ام?دوار?م در سالها? آت? بتوان?م به اهداف خود برس?م.
و? در ادامه اظهار داشت: ما ن?از دار?م که نقشه راه? برا? اشتغال داشته باش?م که به ا?ن منظور نظام مل? اشتغال در حال تدو?ن است و در بس?ار? استانها در حال ط?‌کردن مراحل نها?? خود است.
 

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 

بیمارستان جزیره قشم قتلگاه زنان باردار

برای مرجع خبر روی عنوان کلیک کنید

    یازدهمین مادر قشمی در مدت 15 ماه اخیر، پس از زایمان در بیمارستان جان داد که همین امر باعث وحشت دیگر مادران باردار قشمی شده است.
صفورا ایمانی فرزند سلیمان 27 ساله اهل و ساکن بندر تاریخی لافت که برای اولین بار لذت مادر شدن را
تجربه می‌کرد، متاسفانه به علت عوارض حاملگی و مشکلات حین زایمان و نبود امکانات مناسب در بیمارستان فاطمه زهرا(س) شهر قشم پس از به دنیا آوردن فرزند دخترش، جان باخت.
این گزارش می‌افزاید،
مرگ و میر بعد از زایمان باعث شده که تعداد مراجعان به بیمارستان و مراکز درمانی در این شهرستان کاهش یابد و خانواده‌هایی که بضاعت مالی بالایی دارند به مرکز استان مراجعه می‌کنند و آنهایی که به مرکز استان دسترسی ندارند به ناچار و از ترس مرگ به ماماهای محلی روی آورده‌اند که این امر نیز از نظر بهداشتی عواقب جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
تا چندی پیش اتاق مراقبت پس از بیهوشی در بیمارستان موجود نبود که پس از مرگ و میرهای پی درپی و متعدد و اعتراض خانواده‌های قشمی، این اطاق هرچند دیر راه‌اندازی شده است اما باز جای بسی تشکر دارد.
قشم با توجه به جمعیت 130هزار نفری خود، رتبه اول مرگ و میر پس از زایمان کشور را به خود اختصاص داده است.

شرق: با این قیمت نفت، میزان یارانه‌ها را می‌توان تا 6 برابر افزایش داد

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   در نظر و دست‌کم روی کاغذ، سه برابر شدن یارانه پرداختی به مردم نه تنها شدنی است بلکه این رقم را تا شش برابر و حتی بیشتر هم می‌توان رساند. ارزش مجموع نفت و گاز تولید شده سالانه در ایران به قیمت‌های کنونی جهان به حدود 200 میلیارد دلار می‌رسد و اگر فرض کنیم که می‌توانیم همه این انرژی تولیدی را چه در داخل و چه بازارهای بین‌المللی به همین قیمت روز بفروشیم سرانه هر ایرانی به نرخ امروز دلار از محل تولید نفت و گاز ماهانه 300 هزار تومان است و نه 45 هزار تومان یا حتی سه برابر آن، یعنی 135 هزار تومان.
*
ادعای توانایی دولت به افزایش یارانه‌ها به سه برابر نه تنها چیز عجیبی یا معجزه‌ای هزاره‌گونه نیست،
بلکه تلویحاً یا حتی تصریحاً بیانگر ژرفای ریخت‌و‌پاش بی‌همتایی است که اقتصاد ایران و همه اجزای آن را در خود فرو برده و موجب شده تا از درآمد سرانه 300 هزار تومان در ماه هر ایرانی بابت «تولید» نفت و گاز و فروش و صادرات آن تنها یک‌هفتم به مردم برسد و کلی هم منت بر گردن آنان نهاده شود. اما برای اجرایی شدن این وعده و تبدیل ایران به گلستانی رشک‌برانگیز برای دیگران، چند بایسته کوچک و آن هم شدنی باید به فرجام برسد.
*
در حال حاضر و جدا از هزینه‌های حیف و میل یعنی ریخت‌و‌پاش مالی، بخش مهمی از این درآمد ماهانه 300 هزار تومانی هر ایرانی به صورت یارانه مستقیم و غیرمستقیم انرژی صرف کنترل قیمت تمام شده بسیاری از کالاها و خدمات می‌شود.
*
بخش مهم دیگری از منابع 300 هزار تومانی مورد اشاره، صرف نگهداری دیوانسالاری عریض و طویل دولت می‌شود که برخلاف همه ادعاها در شش سال اخیر به حدود شش برابر شدن هزینه‌های جاری دولت انجامیده و هزینه‌های عمرانی را تنها دو برابر کرده است.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

  


اگر انقلاب اسلامی را برای دنیایمان هم بخواهیم ...

 

 اگر انقلاب اسلامی را برای دنیایمان هم بخواهیم ...

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

   وقتی تاجزاده از نگرانی خود در باره تاثیر تحولات منطقه بر ایران و سوء استفاده آمریکا از موج عظیم بیداری ای که در منطقه پدید آمده سخن گفت وگفت ما به رغم اختلاف نظرهایی که داریم هرگز به این راضی نیستیم که آمریکا بخواهد در مقدرات کشور ما دخالت کند، بی اختیار چشمم به قطعه ای از پرده کعبه که قاب گرفته بر دیوارخانه کوچکش نصب شده بود افتاد. مسولین عربستان سعودی در زمان مسؤلیت تاجزاده در معاونت بین الملل وزارت ارشاد دوره وزارت جناب خاتمی این هدیه ارزشمند را به او اهدا کرده بودند.
   وقتی تاجزاده از یکی از حاضرین سراغ کسی را گرفت و پاسخ شنید به دلیل شرکت درمراسم افطاری... دستگیرشده است و با شوخی گفت بازخدا را شکرکه فعلا کسی به دلیل شرکت در مراسم سحری دستگیر نمی شود به کسی که در کنارم نشسته و فرزند یکی از شهدای جنگ بود گفتم متاسفانه تنگ نظری ها تا به جایی رسیده که در ماه رمضان مشکل ما این شده که ربنای بسیار زیبای شجریان که نزدیک به سه دهه است نماد معنوی ماه خداست از سیمای مثلا جمهوری اسلامی ما پخش بشود یا نشود و در نهایت هم نشود و مردمی که طالب شنیدن آن هستند این نغمه را از شبکه های غیر ملی بشنوند!
   دغدغه و نگرانی تاجزاده را که شنیدم به یاد حرفهایی افتادم که دو هفته قبل از جناب حجت الاسلام والمسلمین عباسی فرد - که می گفت به دلیل رفاقتی که سالهاست با جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ مهدی کروبی دارد با موافقت و تدبیر درست دوستان وزارت اطلاعات بیش ازشش بار با جناب حجت الا سلام والمسلمین شیخ مهدی کروبی در ایام حصر او درمنزلش دیدارهایی چندساعته داشته است- که می گفت آقای کروبی درحال حاضر هم هنوز دل در گرو نظام دارد و بارها با تعبیرات احترام آمیز از رهبری یاد می کند و معتقد است آنچه انجام می دهد در راستای مصالح نظام و انقلاب است.
   این نگرانی ها منحصر به کروبی وغیر کروبی نیست. در دیداری خصوصی هم که هفته گذشته با جناب آقای خاتمی در دفترشان در خیابان یاسر داشتم نمونه این نگرانی ها بخوبی دیده می شد.
   جناب خاتمی هم مثل ملاقاتهای قبل ،در نهایت صداقت تام وتمامی که من سی سال است از نزدیک با آن آشنا هستم با برشمردن بعضی مشکلات اقتصادی وسیاسی در عرصه بین الملل و...با تعابیر خاصی علاوه بر برشمردن بعضی گلایه ها از رهبری ، نسبت به ایشان اظهار دلسوزی می کرد.
   تاجزاده که صحبت می کرد احساس کردم جنس صحبتهایش با اندک تفاوتی همان نگرانی ها ودغدغه های خاتمی وکروبی وهمه دلسوزان انقلاب است .دغدغه حفظ نظام و سلامت آن در مواجهه با تهدیدات محتملی که فرا روی آن است.اسفا که این نگرانی دیده و شنیده نمی شود.
   از خانه تاجزاده که بیرون می آمدم به اوگفتم در سفر اخیرم به کربلا مکرر در زیر گنبد طلای سیدالشهدا برایت دعا کرده ام تشکرکرد.
   در مسیر بازگشت به خانه به ذهنم رسید برای تبریک عید و قبولی طاعات تلفنی به جناب آقای محمد نوری زاد بزنم . تا به او گفتم ازمنزل تاجزاده می آیم، گفت ما هم داریم به آنجا می رویم .تماسم که با نوری زاد خاتمه یافت با مرور حرفهای تاجزاده و کروبی و خاتمی به یاد گفته سه ماه قبل نوری زاد افتادم که موقتا دراثر نامه ای که به رهبری نوشت از زندان به خانه برگشته بود.
   وقتی از او در باره علت آزادی اش که بعدها معلوم شد موقت است سوال شد گفت پس از آنکه طی نامه ای پانصد صفحه تحقیقش را در زندان در باره هنر در قرآن به ایشان پیشکش کرده و حرفهایش را زده از زندان آزاد شده است.
   مشکل کاردرکجاست؟ بنظر می رسد بعضی نمی خواهند کار به سامان برسد!
   آقای عباسی فرد نقل می کرد آقای کروبی می گفت هنگامی که حصر خانگی را به من ابلاغ کردند در نهایت آرامش آن را پذیرفتم.
   وی که از دوستان نزدیک آقای کروبی است شهادت می داد و می گفت به رغم گلایه هایی که وجود دارد حصر خانگی وی به رغم برخی محدودیتهای ناپسند،هیچ تغییری دراعتقاد و علاقه کروبی نسبت به نظام و رهبری ایجاد نکرده است.
   وقتی زندان امثال میردامادی و تاجزاده را عوض نکرده ونخواهد کرد و نوری زاد در بیرون از زندان هم همان است که درزندان بود،چرا بعضیها که این همه دم از فتنه و براندازی وکودتا و...زدند وحالا که کاملا روشن شده کودتایی از نوع مخملی آن !درکار نبوده و اینها صرفا به نحوه برگزاری انتخابات ایراداتی - البته از نوع جدی آن داشته اند- جرئت اقرار و اعتراف به اشتباهشان را ندارند؟
   کاش ،لا اقل ،این فضیلت را ازامام یاد بگیرند که بارها درکمال شجاعت به میدان آمد و صریحا در پیشگاه ملت وتاریخ به اشتباه خود - که نمونه هایی از آن در وصیت نامه ایشان دیده می شود- اعتراف نمود.
    بعضیها چرا اینقدرتاریخ و افکار عمومی را نادیده می گیرند؟
   بخواهیم یا نخواهیم دیر یا زود ادبیات زندان رفته ها برای خودش در تاریخ سیاسی ایران جایی پیدا خواهد کرد و هیچ حکومتی حتی از نوع حقه و مردمی آن نخواهد توانست مانع انتقال این گفته ها و نوشته ها و آنچه در زندان ها و بازجویی ها گذشته است به تاریخ و افکار عمومی بشود.
   محتوای این نوشته ها که به استناد و تجربه تاریخ انقلاب ،هیچ راه گریزی از انتشارآنها نیست و دیر یا زود به بیرون از کشور هم خواهد رسید قطعا به صلاح نظام اسلامی ما نخواهد بود و نامه هایی که نوری زاد به رغم همه محدودیتهای زندان ونظارت زندانبان ها به بیرون از زندان فرستاد بهترین گواه این ادعاست.
   دردمندانه و خالصانه به عنوان کسی که برای برپایی این نظام به زندانهای شاه رفته وشکنجه شده وهنوز آثار شکنجه دژخیمان شاه را درکنارجراحت جنگ صدامی در بدن خود دارد، می گویم باید بدون فوت وقت از هر جا که بشود جلوی ضرر را گرفت،به سخن نخبگان گوش داد و با منزوی کردن تندروان و طرد آنان از اطراف خویش، به حاکمیت تک صدایی درجامعه پایان داد.
   متاسفانه باید اقرارکرد برخلاف همه جای دنیا ،هزینه کار سیاسی در ایران به رغم این همه ادعاهایی که در باره حقوق شهروندی شده و می شود بسیار بالاست.
   چرا عقلای قوم برای کاهش این هزینه کاری جدی نمی کنند؟
   چرا به نصایح دلسوزان به نظام توجهی نمی شود؟
   ما چه بخواهیم وچه نخواهیم بحق یا بناحق، آیینه ملتهایی هستیم که چشمی نگران به آینده خود دارند و چشمی دیگر به رفتارهای ما.
   اگربه فکر آنها هم نیستیم، به فکر خدا و قیامت و حضور در محکمه عدل الهی باشیم و این همه فرصتها و سرمایه های مملکت را به هدر ندهیم.
   اگر انقلاب را برای دنیایمان هم می خواهیم، این، راه ادامه آن نیست!
   آزادی برخی از زندانیان سیاسی در روزهای اخیر گام مبارکی برای بر طرف کردن فاصله هاست هرچند برخی این رفتار را نمی پسندند و بعضی شکاف ایجادشده در سالهای اخیر را چنان عمیق می بینند که با این اقدامات بر طرف شدنی نیست، باید آن را در کنار اقداماتی مانند محاکمه عاملان کهریزک و.. ادامه داد تا بخش بزرگی از اعتماد از دست رفته به نظام باز سازی شود.
   تجربه مفید آزادی نوری زاد بهترین دلیل براین است که می توان و باید با زبانی غیراز زبان زندان و اعتراف گیری وحصر با نخبگان این ملک وملت سخن گفت.
   واذا الموؤده سئلت، بای ذنب قتلت ...صدق الله العلی العظیم.

عنوان اصلی : مشکل کار در کجاست؟




 

از شهر فوتبالیست ها تا شهر سنگبری ها

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   پس از مشاهده این برنامه، وقتی چشمانم را بستم خیلی وجدان درد گرفتم و دائما نگران فوتبالیست های لیگ خلیج فارس بودم که:

نکند امشب رحمتی با شکم گرسنه بخوابد در حالیکه من سیر می خوابم؟
نکند رحمتی بلیط مترو نداشته باشد! در حالیکه من براحتی! با اتوبوس واحد جابجا می شوم؟
نکند رحمتی سایت آنچنانی نداشته باشد و ما برای سده سایت آنچنانی! به راه انداخته ایم؟
اینگونه شد که اشک در چشمانم حلقه زد و با خود گفتم کاش می توانستم کمکی هرچند ناچیز، به این فوتبالیست های حرفه ای! لیگ برتر بکنم، گلریزانی شاید...
ماجرا از آنجا شروع شد که عادل فردوسی پور عزیزمحمدی را در برنامه نود این هفته دعوت کرد تا در مورد سقف قراردادها صحبت کند. در بخشی از این برنامه عادل گفت: البته من هم شاید حقوق فوتبالیست ها را خیلی زیاد بدانم ولی با سقف قراردادها موافق نیستم.

همین صحبت کافی بود تا عزیز محمدی که سابقه درخشانی در مقایسه کردن دارد، با قیاس های مثال زدنی خود، قلب ما را به درد آورد!
عزیز برای توجیه این مطلب که حقوق 350 میلیونی بازیکنان فوتبال مبلغی نیست پای یک پزشک جراح بینی را وسط کشید.
رئیس سازمان لیگ که از قبل برای همه چیز آماده شده بود و با حساب کتاب دقیق صحبت می کرد اظهار داشت(نقل به مضمون):

"" در جامعه ما افراد بسیاری هستند که بیش از فوتبالیست ها می گیرند ولی کسی خبر ندارد و بزرگنمایی نمی شود. مثلا یک پزشک جراح بینی برای هر عمل 4 میلیون می گیرد و در روز حداقل 4 بینی را عمل می کند که می شود روزانه 16 میلیون.
فرض کنیم 6 میلیون آن هزینه بیمارستان و ... باشد می شود روزی 10 میلیون؛ به عبارتی ماهی 300 میلیون و سالیانه 3 میلیارد و ششصد میلیون تومان!
وی ادامه داد: با این وجود کسی از این ارقام خبر ندارد در حالیکه یک فوتبالیست که قراردادش 350 میلیون تومانست، حدود 100 میلیون تومان آن صرف سهم لیگ و مالیات و ... می شود و فقط!!! 250 میلیون تومان دست وی را می گیرد. این مطلبی است که اغلب مردم نمی دانند! ""

صحبت عزیز که به اینجا رسید دیدم واقعا چقدر اشتباه می کردم که فکر می کردم فوتبالیست ها پول مفت می گیرند!

سردار اما نگفت که مردم را چگونه موجوداتی فرض می کند که قصد دارد این قیاس های مضحک را قبول کنند. قیاس یک پزشک با یک فوتبالیست، قیاسی از پایه غلط و اشتباه است.
قیاس فردی که تمام جوانی خود را جهت کسب علم و ارتقای سلامتی در جامعه صرف کرده با فردی که تقریبا هیچ خدمت اجتماعی ارائه نمی کند، برای کدامین عقل سلیم پذیرفتنی است.

من از آقای محمدی این سوال را دارم که آیا یک پزشک را با فوتبالیستی مقایسه می کنید که فرق استخر و استرخ را نمی داند و چندین بار در مصاحبه تلوزیونی اش می گوید استرخ نداریم؟!!!!
چنین فردی می خواهد خدمات فرهنگی ارائه دهد یا به قول شما مردم را شاد و سرگرم کند؟

از این که بگذریم محاسبات عزیز هم خالی از اشکال نیست و تا جایی که تحقیق کردم ایشان مبالغ دریافتی پزشکان را چهار برابر کرده اند تا مبالغ دریافتی فوتبالیست ها ریز و ناچیز شود.

من از سردار این سوال را دارم که آیا واقعا ارقام میلیونی اینقدر برای شما ریز شده که حاضرید از رسانه ملی در جهت دفاع از حقوق میلیونی فوتبالیست ها دفاع کنید؟

به برنامه نود برگردیم جایی که مهدی رحمتی تماس گرفت و با اظهار گلایه از برنامه 90 خودش را فردی قانع خواند که فقط با 500 میلیون قرارداد بسته است درحالیکه می توانسته 520 هم ببندد.

فرض کنیم که رحمتی حقیقت را گفته باشد. اصلا به 666 میلیون دو فصل قبل و 777 میلیون فصل گذشته وی هم کاری نداریم.
یک مهندس هم سن و سال رحمتی (28 سال) حداکثر ماهیانه 700 هزار تومان حقوق می گیرد یعنی سالیانه 8.5 میلیون تومان.
به عبارت دیگر بدون در نظر گرفتن تورم، بیش از 58 سال طول می کشد تا درآمد یک مهندس با درآمد یک سال (یک فصل 9 ماهه) آقای دروازه بان برابر شود؛ یعنی وقتی که آقای مهندس 86 ساله می شود!
تازه همه که مهندس نیستند، گارگر، کارمند، کسبه، بیکار و... همه و همه انسانهایی هستند که در همین جامعه زندگی می کنند.
ما نه وکیل مدافع پزشکان و مهندسان هستیم و نه دشمن فوتبالیست ها، صحبت ما واضح است. فردی که در رسانه ملی صحبت می کند باید مراقب صحبت کردن خود باشد که مبادا با منطق غلط خود، صرفا درآمد خود و اطرافیان را دیده و از اقشار مختلف مردم غافل شود و چوب حراج را بر بیت المالی بزند که متعلق به همه مردمست.

مثال دور از ذهن نمی زنیم، به همین حسینیه ایران، که به شهر سنگبری ها و شهر ثروتمندان نیز معروف است نگاهی می اندازیم.
آقای عزیز محمدی، در خمینی شهر، شهر سنگبری ها، خانواده هایی هستند که حسرت یک وعده گوشت در سال به دلشان مانده است.

آقای سردار که در رسانه ملی از دستمزد میلیونی و میلیاردی فوتبالیست ها دفاع می کنی، تا حالا شده سحری، اشکنه(بدون تخم مرغ و سیب زمینی) بخوری و 15 ساعت روزه باشی؟ولی زیر آسمان این شهر، خانواده هایی را داریم که اینگونه سحری می خورند و بدتر افطار می کنند.

آقای رئیس لیگ برتر، آیا می دانی در شهر سنگبری ها، خانواده هایی را داریم که بسیار بسیار زیر خط فقر زندگی می کنند و برای رسیدن به حقوق ناچیز 250 میلیونی یک فوتبالیست، باید از خداوند حداقل 90 سال عمر مفید بگیرند و فقط کار کنند؟

آقای سردار محمدی، آیا می دانی بیمارستان نخ نما شده خمینی شهر که به آثار باستانی تبدیل شده است، برای تکمیل و خدمت رسانی به مردم شریف خمینی شهر، به کمتر از یک سوم بودجه باشگاه استقلال در یک فصل نیاز دارد؟ بودجه ای که از بیت المال تامین می شود؟

اگر بخواهم فوتبالی هم صحبت کنم باید عرض کنم وضعیت استادیوم و سالن های ورزشی شهرستان کاملا مشخص است! و مشخص تر اینکه به هیچ وجه جوابگوی استعدادهای نوجوانان و جوانان خمینی شهری نیست.
آیا یک درصد هم گمان نمی کنید که درصدی از این حقوق ناچیز سرخابی ها که مستقیما از بیت المال هزینه می شود، متعلق به جوانان شهرهای دیگری چون خمینی شهر است؟

لابد در پاسخ همه این سوالات همان صحبتی را می کنید که درباره سریال مختارنامه با برنامه " ورزش و مردم" کردید و با یک قیاس منطقی! بحث را خاتمه می دهید که:

"" سریال مختارنامه 20 میلیارد خرج داشته است، اگر این هزینه در فوتبال صرف می‌شد، شادی جوانان چند برابر بیشتر از اظهار علاقه‌ای بود که آنان صرف سریال مختار می‌کنند.""

البته مشخص است که روی سخن ما با عزیز محمدی نیست که با بزرگترهای وی از جمله وزیر ورزش و جوانان است؛ وزیری که وظیفه سنگینی بر دوش دارد و اگر مانند برخی دولتمردان فقط شعار عدالت سر دهد همین می شود که از نظرتان گذشت.


تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


اصلاحطلبان مهمان ناخوانده انتخابات؟!

برای مـرجـع  خبر روی عنوان کلیک کنید


   از زمان جدی شدن انتخابات اسفندماه مساله رویکرد اصلاح‌طلبان هم مطرح شده است. در ساده‌ترین شکلش آن است که اصلاح‌طلبان چه رویکردی در این انتخابات باید اتخاذ کنند؟ آیا شرکت کنند؟ شرکت نکنند؟ رسماً اعلام کنند شرکت نمی‌کنند؟ شرط و شروط بگذارند که اگر حاکمیت این یا آن شروط را انجام دهد ما شرکت خواهیم کرد؟
آیا اعلام شرکت آنان در انتخابات به‌معنای پذیرش انتخابات 22 خرداد 88 و تایید عملکرد جناح پیروز در انتخابات ظرف دو سال گذشته نیست؟ آیا به‌ فرض اعلام رسمی شرکت در انتخابات از سوی رهبران اصلاح‌طلب، طرفداران آنان آن موضع را تایید کرده و در انتخابات شرکت خواهند کرد؟
 
 اگر برعکس، موضع‌گیری صریح و روشنی کردند مبنی بر عدم شرکت در انتخابات، در آن صورت تکلیف استراتژی مبارزه در چارچوب قانون اساسی و نظام چه می‌شود؟ آیا اعلام بایکوت انتخابات به معنای نفی مبارزه مسالمت‌آمیز در چارچوب قانون اساسی نخواهد بود؟ حاجت به گفتن نیست که اصلاح‌طلبان در برابر تصمیم دشواری قرار دارند؛ تصمیمی که باید از روی سعه صدر، واقع‌بینانه، به دور از احساسات و چپ‌روی و راست‌روی اخذ شود. من در مصاحبه با «روزگار» قبلا هم اشاره داشتم که اولین و مثمرثمرین گام برای اصلاح‌طلبان تصمیم‌گیری به صورت دسته‌جمعی، با انظباط و منسجم است.
   هر جور تصمیم‌گیری دیگری عملاً‌ به معنای تفرقه و چنددستگی اصلاح‌طلبان و روشن ‌نکردن تکلیف مردم و طرفدارن‌شان خواهد بود.
باید اصلاح‌طلبان تحت لوای یک پرچم منسجم و متحد در انتخابات ظاهر شوند، صرف نظر از آنکه تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت یا هر تصمیم دیگری باشد. اینکه نمایندگان اقلیت مجلس یک تصمیمی بگیرند، روحانیون مبارز تصمیم دیگری، آقای خاتمی حرف سومی بزند چهارمی هم از زندان پیام متفاوتی بدهد بدترین سناریو برای اصلاح‌طلبان خواهد بود.
   اما آنچه بیشتر هدف این یادداشت است بررسی نگاه حاکمیت یا اصولگرایان به «چه باید کرد اصلاح‌طلبان؟» در انتخابات پیش رو است. آیا اصولگرایان مایلند اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کنند یا اینکه بیشتر ترجیح می‌دهند آنان اعلام موضع صریحی نداشته باشند؟
در گذشته این ‌گونه بوده که حاکمیت نظام ترجیح می‌داد در انتخابات مشارکت حداکثری باشد. به زعم آنان، مشارکت بالا به معنای تصدیق و تایید کلیت نظام از سوی مردم است و صریح‌ترین پاسخ‌ به همه مخالفان و معاندان نظام است. حاجت به گفتن نیست که در این انتخابات هم آنان ترجیح «می‌دادند» مشارکت حداکثری باشد.
اما گفتم «ترجیح می‌دادند» و «ننوشتم ترجیح می‌دهند».
 
 تجربه انتخابات 22 خرداد برای حاکمیت تجربه خیلی به یادماندنی و جالبی نبود. درست است که مشارکت حداکثری و خیلی بالا بود، اما مشارکت بالا مثل شمشیر دودم است. از یک جهت از نظر تبلیغات خوب خیلی عالی بود و 80 درصد یا 85 درصد واجدین شرکت کرده بودند.
اما از سوی دیگر این خطر وجود دارد که وقتی برای بسیاری از شرکت کنندگان حاصل انتخابات آن گونه که به حق یا به ناحق تصور می‌کردند نشود، بغض و احساسات سیاسی‌شان به کف خیابان‌ها سرریز شود. حاجت به گفتن نیست که همه افتخارات مشارکت 85 درصدی، با به راه افتادن اولین امواج اعتراضات و تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات 22 خرداد محو شد.
تجربه انتخابات 22خرداد سبب شده اصولگرایان کمتر به فکر مشارکت حداکثری دیگری باشند.
هر که خواست در انتخابات شرکت کند، هر که هم نخواست به سلامت. این به نظر می‌رسد نگاه حاکمیت به انتخابات پیش روی است.
   اگر این حدس درست باشد، در آن‌ صورت نه‌تنها حاکمیت با هیچ‌یک از خواسته‌ها و شرط و شروط‌های اصلاح‌طلبان موافقت نخواهد کرد، بلکه اتفاقاً شاید هم ترجیح دهد آنان خیلی جدی وارد انتخابات نشود و در نتیجه مشکلات و تبعات بعدی هم ایجاد نشود.
مرحوم عمویم که جای پدربزرگم بود، می‌گفت:
«نه شیر شتر را می‌خواهم نه دیدار عرب را».
حاکمیت هم نه شرینی و افتخار مشارکت 80 درصدی را می‌خواهد و تلخی مصیبت‌های بعدی‌اش را. ترجیج می‌دهدحول حوش 60 درصد، کمتر، ‌بیشتر در انتخابات اسفندماه شرکت کنند، اما در عوض انتخابات آرام،‌ بی‌سروصدا و بدون تنش صورت گیرد.
   اولین مصیبت و تنش اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کنند، در مورد ردصلاحیت‌‌ها خواهد بود. تردیدی نداریم که شورای نگهبان مثل برگ خزان همه نامزدهای واقعی اصلاح طلب را ردصلاحیت خواهد کرد. هرکس که از فاصله چند ده‌ متری اکبر هاشمی رفسنجانی عبور کرده باشد، رد‌صلاحیت خواهد شد.
این یعنی نسخه‌ای برای دردسر. حاکمیت ترجیح می‌دهد اساساً‌ اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند تا مجبور شود آنان را با مکانیسم ردصلاحیت کنار بزند. اگر در انتخابات شرکت نکنند، خودشان تصمیم گرفته‌اند شرکت نکنند اما اگر شرکت کنند، خودشان تصمیم گرفته‌اند شرکت کنند، آن‌ وقت حاکیت مجبور است آنان را خود کنار بگذارد.
   آن‌ وقت اعتراض می‌شود، ‌غربی‌ها، شرقی‌ها، طرفداران حقوق بشر، اتحادیه اروپا و زمین و زمان اعتراض می‌کنند و صحت و درستی انتخابات هم تازه زیر سوال می‌رود. به علاوه حاکمیت می‌داند که در انتخابات مجلس همواره رقابت‌های محلی، ‌قومی، خانوادگی، طایفگی و این دست ملاحظات است که خیلی بیشتر اثرگذار است تا رقابت‌های جناح راست و اصلاح‌طلبان.
بنابراین شرکت یا عدم شرکت اصلاح‌طلبان بیشتر در حوزه‌های انتخابیه بزرگ است که تاثیرگذار است. ختم کلام آنکه کسی برای اصلاح‌طلبان کارت دعوتی برای شرکت در انتخابات نفرستاده و در صورت حضور هم آنان مهمانانی ناخوانده خواهند بود.

«دکتر زیبا کلام»

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


دیگر بس است عدل، کمی هم ستم کنید

 

http://www.pic.iran-forum.ir/images/mprdykhhnjmprsfga9m.jpg

 

 

 

 

دیگر بس است عدل، کمی هم ستم کنید

برای خبرکامل روی عنوان کلیک کنید

دیگر بس است عدل پس از این ستم کنید
لطفی کنید و از سر ما سایه کم کنید

هرچند پیش از این به شمایان نداشتیم
چشمی که بعدها به ضعیفان کَرَم کنید

آن قامتی که سرو سهی داشت پیش از این
آن قدر راست نیست بخواهید خم کنید

ما را دو متر خانه از این شهر شد نصیب
باور نمی‌کنید اگر هم قدم کنید!

ماند اختلاف‌مان به قیامت که با شما
یک مرد هم نمانده که او را حَکَم کنید

هرگز قلم به مدح شمایان نمی‌زنم
حتی اگر دو دست مرا هم قلم کنید

ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
یعنی حریم شعر مرا محترم کنید

مردیم در زیادی عدل و وفور داد
دیگر بس است عدل، کمی هم ستم کنید!


برگرفته از کتاب «اُملت دسته‌دار»/مجموعه شعر طنز ناصر فیض/انتشارات سوره مهر
 

 تا باشد، همیشه از این سفرها باشد!!! ...

برای خبر کامل روی عنوان کلیک کنید

   هفته‌نامه لثارات در ستون سیاست به یک روایت یک همولایتی نوشت: آقای احمدی‌نژاد پیشاپیش، تشرف شما به نیویورک برای هفتمین مرتبه را شادباش عرض می‌کنم و امیدوارم که تا باشد از این سفر‌ها باشد، غرض از مزاحمت آن است که در این سفر‌ها عده‌ای همیشه ملازم رکابند (مثل قطب‌ دایره دولت و جناب مرشد کامل و بنیانگذار فرقه احباء اسفند‌یاریه!) برخی هم گاهی در التزام رکاب بوده‌اند! اما حقیر یادم نمی‌آید که حتی برای یک بار هم که شده یک نفر از منتقدین، شرف حضور در نیویورک آن هم در معیت حضرتعالی را پیدا کرده باشد، آخر ما هم دل داریم! ما هم دلمان می‌خواهد به ینگه دنیا مشرف شویم! دل ما که از سنگ نیست! چه کنیم که منتقدیم و زبانمان دراز است و مصلحت نمی‌شناسد! جرم که نکرده‌ایم منتقد شما و دولتتان شده‌ایم.
اگر راست می‌گویید و عدالت محورید و شبها از غصه بی‌عدالتی خواب‌تان نمی‌برد، این دفعه ما را هم با خودتان به نیویورک ببرید! هم پز جناحی بودن می‌دهید و هم مردم عدالت‌خواه بودن شما را باور می‌کنند و ما هم امیدوار می‌شویم که به عنوان یک ایرانی سهمی در آنچه اطراف رئیس‌جمهور به وفور یافت می‌شود داریم.

تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی