سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

سنجش با مقیاسهای خود-محوری ...

    نظر

 سنجش با مقیاسهای خود-محوری ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   فرارو نوشت:
روح الله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نماینده مجلس هشتم و عضو شورای مرکزی گروه سیاسی - تیلیغاتی صادق محصولی(موسوم به جبهه پایداری ) است که برای دستیابی اهداف سیاسی خاص، به همراه هم فکرانش، ضمن ایراد اتهامات فراوان به رقبا، پرچم آیت الله مصباح را برافراشته و به مبارزه با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مشغول است.
وی دیروز دوشنبه، در همایش طرفداران گروه محصولی، با حمله به جامعتین و توصیف رویکردشان با عصر دایناسورها، خطاب به ایت الله مهدوی کنی و آیت الله محمد یزدی گفت:
شما اگر به تاریخ این جوامعی که امروز برای ما حجت ساز شده اند نگاه کنید، می‌بینید که در تاریخ چه اشتباهاتی کردند، اظهار داشت: اگر بگوییم که این جامعه حجت شرعی دارد، پاسخ دهند که چه جامعه ‏ای در تهران در برابر شهید بهشتی از بنی صدر حمایت کرد.
حسینیان، سپس با هزینه کردن همیشگی از رهبری
و القای این پیام که مقام معظم رهبری در انتخابات گذشته، قطعا حامی احمدی نژاد بوده و برای وی تبلیغ کرده اند، ادامه داد: مگر همین‌ها(جامعتین) در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم به بن بست نرسیدند، مگر نظر رهبری مشخص نبود، مگر کسی که یک ذره فهم و درک سیاسی داشت، نمی‏ توانست نظر رهبری را درک کند، اما چطور اینها حجیتی دارند که نتوانستند نظر رهبری را درک کرده و از آن حمایت کنند. احترام اینها بر ما واجب است اما حجیت سازی بر خلاف شرع است و در نظریات شیعی هرگز نیامده است و ما نباید با مردم و ملت خود این گونه صحبت کنیم.
اکنون، فرارو ، برای آن که به مخاطبان گرامی خود کمک کند تا آقای حسینیان و ماهیت و رویکرد جبهه موسوم به پایداری را بهتر بشناسند، برخی سخنان و مواضع وی در سال های اخیر را از میان نشریات، برگزیده و در دو قسمت، منتشر می کند.
در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، روح الله حسینیان که از نزدیکان ری شهری به شمار می رفت، انتقاد از جناح راست را رسالت خود می دانست، به طوری که در میزگردی با حضور محمد سلامتی (دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی )، بادامچیان ( عضو موتلفه ) و غلامحسین الهام، که به همت روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 75چاپ شد،
در مذمت انحصارگرایی جناح راست گفت:
"این دلیل نمی شود که هرکس خارج از چارچوب حزب ما بود از گردونه نظام جدا کنیم ، این نشانه همان انحصار طلبی است که متاسفانه ظاهرا قدرت به دنبال دارد. این جور نیست که هرکس در جناح یا حزب یا گرو ه و سازمان ما نبود ، برماست. "
وی در همین میزگرد در مقابل بادامچیان که گفته بود انقلاب را نمی توان با عمرو عاص و عبدالرحمان عوف پیش برد، موضع محکم و سختی گرفت و گفت: " ایراد ما واقعا به این طرز تفکر است .ما واقعا در نظام مان عبد الرحمان بن عوف و عمرو عاص نداریم ، عمرو عاص در جناح معاویه قرار گرفت و تنها مغز متفکری بود که دائما علیه حکومت علی نقشه می کشید .حالا ما
چگونه می خواهیم به نام حضرت علی اینگونه برخورد کنیم که دوستان خودی یک عده ای شان ابوذر باشند و یک عده شان عمرو عاص.این حرف بدی است. عبدالرحمان سرمایه داری بود که وقتی مرد، مردم شمش های طلایی که از وی مانده بود را با سنگ قبر شکستند و تقسیم کردند. نه آقای سلامتی، نه دوستان ایشان و نه هیچ کدام از ما از این سرمایه ها نداریم .این برخورد خوبی نیست " (کیهان ،24 بهمن 1375)
انتقاد به انحصار گرایی جناح راست از سوی حسینیان به همین محدود نشد و در جایی دیگر جناح راست را به منزوی کردن نیرو ها و یاران انقلاب متهم کرد:
" انحصار طلبی باعث شده تا نیروهایی از انقلاب منزوی شوند و اگر همین زوال ادامه یابد چیزی برای انقلاب به جز همین افراد انحصار طلب باقی نمی ماند...مسائلی که امروز مطرح می شود جنبه سیاسی و تبلیغاتی برای از صحنه به در کردن عده ای از یاران انقلاب دارد."(اخبار،18اسفند 1375)
روح الله حسینیان در مصاحبه ای دیگر، جناح راست را به لجن مال کردن رقبا متهم نمود و گفت :
" انتقاد سازنده و حتی گذشته های افراد و خطاهای افراد را به زبان و بیان منطقی ترسیم کردن نه تنها هیچ ضرری نخواهد داشت که تلاشی است برای اینکه هم مواضع شفاف تر شود و هم روش ها تصحیح گردند . اما وقتی همدیگر را متهم می کنیم و به قول حضرت امام همدیگر را لجن مال می کنیم آن مساله دیگری است که به نفع هیچ گروهی نخواهد بود."( اخبار- چهارشنبه 10 اردیبهشت 1376)
روح الله حسینیان حتی در جایی بطور واضح از مجمع روحانیون مبارز حمایت کرد و نسبت به سخنان آیت الله مهدوی کنی ، دبیر کل جامعه روحانیت مبارز ، موضع گرفت و جناح راست سنتی را مورد حمله قرار داد :" وقتی آقای هاشمی با صراحت می گوید ولایت فقیه از ارکان نظام است ...یا خود آقای کروبی، ولایت فقیه را میراث امام و رکن رکین انقلاب می داند ،چگونه عده ای [جناح راست ] که خودشان در تاریخ انقلاب امتحان خوبی در اطاعت از ولی فقیه پس نداده اند .[اشاره به قضیه 99 نفر در مجلس دوم ] شما ببینید چه کسانی مساله مولوی و ارشادی را مطرح می کردند ،
وقتی صحبت نخست وزیری مهندس موسوی بود این افراد علی رغم سفارش امام مخالفت کردند. وقتی این افراد شعار ولایت را در انحصار خود قرار می دهند ما نمی توانیم خود را در موج آنها قرار دهیم ." (ماهنامه صبح ،دی 1375)
حمایت حسینیان نسبت به جناح چپ به حدی بود که خود، بعدها از نظر مثبت اش نسبت به آقای سید محمد خاتمی در آن زمان خبر داده بود.(هفته نامه جبهه 27شهریور 1378)
مواضع ضد راست سنتی روح الله حسینیان و دیگر اعضای جمعیت دفاع از ارزشها و طرفداری آنها از جناح چپ به حدی پر رنگ و برجسته بود که روزنامه سلام، ارگان جناح چپ به مسوولیت عباس عبدی، در تحلیل انتخاباتی حضور جمعیت دفاع از ارزشها را مثبت ارزیابی کرد و نوشت :
"در مجموع به نظر می رسد حضور این جمعیت کمک شایان توجهی به ناموفق بودن تلاش برخی گروههای تمامیت خواه و انحصار طلب در صحنه سیاسی کشور نموده است ." ( سلام ،30اردیبهشت 1376).
آقای حسینیان، در جایی دیگر می گوید:
" من هیچگاه نه با جناحی عقد اخوت بسته ام ، نه تصمیم بر عداوت گرفته ام از آنچه حق تشخیص داده ام حمایت کرده ام و آنچه را باطل دیده ام ، اعلام برائت کرده ام ، جناح چپ با سه شعار اصلی به میدان آمده بود ، قانون گرایی ، ضد انحصار طلبی ، آزادی ، هر سه شعار جزء آرمانهای من بود و قطعا در حمایت از این اصول اشتباه نکرده ام ." ( رسالت 1شهریور 1378).
وی، که اکنون، همراه با دیگر اعضای گروه محصولی (موسوم به جبهه پایداری) برای دستیابی به اهداف سیاسی- انتخاباتی، از تخریب دیگران، از هیچ انگ زدن و ترفندی فرو گذار نمی کند، در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، می گوید: "هاشمی رفسنجانی هشت سال حکومت کرده ، [ در نتیجه ] 8سال [هم ] قابل نقد ، ایراد و اشکال است و هیچ کس هم از نقد در امان نیست ولی چهره آقای هاشمی را نقد نکردند [بلکه ] تخریب کردند و هر روحانی که اینها تشخیص دهند در مقابلشان می ایستد و ستونی است برای انقلاب، این ستون را فرو می ریزند ."( رسالت 9تیر 1379).
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


فیلم جدایی نادر از سیمین وَ اسکار اصغر فرهادی چه اهمیتی دارد؟

    نظر

 فیلم جدایی نادر از سیمین

 وَ اسکار اصغر فرهادی چه اهمیتی دارد؟

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


امروز 8 اسفند 90 صبح به وقت ایران – بعد از ظهر 26 فوریه 2012 به وقت لس آنجلس – در هشتاد و چهارمین دوره برگزاری جوایز اسکار، اصغر فرهادی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی (غیر انگلیسی زبان) را برد. این برای اولین بار بود که یک فیلم ایرانی به چنین افتخار هنری نایل می شود. البته همه میدانیم گه جایزه اسکار جشنواره سینمایی (نظیر جشنواره های کن، لوکارنو، برلین، فجر و ونیز) نیست و بر اساس آرا حدود 6000 نفر از اعضای آکادمی در شاخه های مختلف سینمایی و هنر اهدا می شود. ولی از نظیر معروفیت بین المللی، در ردیف مهمترین جوایز هنری در سطح جهان است. اسکار کلمه مخفف برای جایزه آکادمی هنرها و علوم نمای متحرک[1] (که مرکز آن در شهر بورلی هیلز، در لس آنجلس آمریکا قرار دارد) است که از سال 1929 تا کنون هر ساله به فیلم های سینمایی در رشته های مختلف اهدا شده است. از ایران از سال 1356 (1977 میلادی) فیلم دایره مینا – ساخته داریوش مهرجویی – به عنوان کاندید برای اسکار بهترین فیلم خارجی، تا امسال 18 فیلم برای این جایزه معرفی شده اند که فقط فیلم های بچه های آسمان – ساخته مجید مجیدی- در سال 1377 (1998 میلادی) و جدایی نادر از سیمین در سال 1390 (2011) توانسته اند به رقابت پنج فیلم نهایی برای جایزه اسکار راه یایند (بچه های آسمان برای مراسم اسکار 1999 و جدایی نادر از سیمین برای مراسم اسکار 2012) و از این میان جدایی نادر از سیمین تنها فیلم ایرانی بوده که در کل 84 دوره اسکار به جایزه اسکار دست می یابد. ضمنا همین فیلم برای جایزه بهترین فیلمنامه دست اول (اوریجینال) هم به جمع پنج نامزد نهایی رسید که در کل 84 دوره اسکار فقط سه فیلم غیر انگلیسی زبان توانسته اند این جایزه را ببرند. از این نظر ها باید گفت که فیلم اصغر فرهادی جمعی از اولین ها را باهم در تاریخ سیمنای ایران رکورد زده است! و البته شاید از نظر برخی از منتقدان و صاحبنظران سینمایی بعضی جایزه های دیگری که این فیلم کسب کرده – نظیر جایزه سزار 2012 فرانسه و یا جایزه شیر طلایی برلین 2011برای بهترین فیلم، از نظر هنری و سینمایی جایگاه مهمتری داشته باشد. به هر حال از نظر رسانه ای و خبری، جوایز اسکار همواره به طور وسیعی در دنیا مورد توجه قرار میگیرد.

اصغر فرهادی از زمان جشنواره فجر و برلین – که در یک شب در بهمن 89 برنده جایزه بهترین فیلم در هر دو جشنواره شد - در سیزده ماه گذشته در حال گرفتن جوایز متعدد از جشنواره های مختلف در گوشه و کنار جهان است. فیلمهای او –به ویژه جدایی نادر از سیمین-در بسیاری از سینماهای دنیا به نمایش در آمده است و این فیلم آخری در سینمای مهم در شهر های مختلف دنیا مورد توجه واقع شده است (نه صرفا سینماهای که فیلمهای روشنفکرانه را برای مخاطب خیلی خاص نمایش می دهند). نگاهی نیز در مورد بعضی فیلمهای ایران و سایر کشور های در حال توسعه که جوایز بین المللی جشنواره ها را کسب می کنند وجود دارد و آن اینکه در این فیلمها عمدتا نکات ضعف و سیاه از کشور خود به نمایش در می آید و جوایز جشنواره های خارجی عمدتا پاداش این سیاه نمایی ها است. فیلم
جدایی نادر از سیمین به باور بسیاری از منتقدان از این شائبه هم به دور است چرا که طبقه متوسط شهری ایران را به نمایش می گذارد و چالشی امروزی موضوع آن است نه الزاما نقطه ضعفی در جامعه یا کشور ایران. از آنجا که برای بهترین فیلمنامه هم نامزد جایزه اسکار شده است، نشان از آن دارد که با وجود اینکه فیلم به زبان فارسی است (و اتفاقا فیلمی پرگفتگو است و شبیه فیلمهای مستند گونه و ثامت هم نیست که به واسطه صرفاتصاویر با مخاطب ارتباط برقرار کند)، حرفی برای گفتن داشته که با بزرگان عرصه فیلمنامه نویسی نظیر وودی آلن (که این اسکار را برد) به دایره رقابت 5 فیلم نهایی راه داده شده است.

ولی اهمیت فیلم جدایی نادر از سیمین و این اسکار که برد در چیست؟ به باور نگارنده اینها
مهمترین نکات در مورد فیلم اصغر فرهادی و جایزه اسکار او هستند:

اول: اینکه فرهنگ مدرن و امروزی ایران حرفی برای گفتن و قابل شنیده شدن در دنیای مدرن امروز دارد بسیار حائز اهمیت است. وقتی در 20 دانشگاه رده اول دنیا در عرصه علوم انسانی 15 دانشگاه در آمریکا واقعند. و بیشتر تولیدات فرهنگی در دنیای امروز از دنیای غرب در جهان کنونی مبادله می شود، جایزه گرفتن فیلمی مدرن از سینمای امروز ایران نشان می دهد که فرهنگ مدرن ایران نیز حرف های مهمی برای گفتن دارد و این تازه می تواند اول راه باشد. خود اصغر فرهادی و سایر هنرمندان و صاحبان فکر ، اندیشه ، فرهنگ ، هنر و علم که در ایران مشغول تولید هستند می توانند (و باید) تولیدات خود را با استندارد قابل عرضه به جهان، آماده کنند و در رقابت های جهانی حاضر شوند. فرهنگ و تمدن امروزی بدون فرهنگ و تمدن مدرن ایران حتما چیزی کم خواهد داشت و ما ایرانیان حرفهای بیشتری قابل شنیدن و تحسین در جهان امروز داریم.

دوم:
در فضای رسانه ای بین المللی که از هر بخش خبر بین المللی معمولا حدود 20 تا 30% - گاه بیشتر!- خبرهای منفی در مورد ایران یا مرتبط با نام ایران منتشر می شود، جایزه اصغر فرهادی این فضای منفی را می شکند. خود اصغر فرهادی نیز پیامهای خوبی در هنگام دریافت جایزه در مرود صلح دوستی و به لحاط فرهنگی متعامل بودن فرهنگ و تمدن ایرانیان بیان کرد.

سوم: اهمیت کار اصغر فرهادی موقعی نمایان تر است که او این فیلم را در داخل ایران و به زبان فارسی تولید کرده است. در مقابل کسانی که معتقدند که کسانی مثل اصغر فرهادی وقتی در سطح بین المللی مطرح می شوند ممکن است دیگر برای کار در ایران رغبت نکنند، باید نظرم را به این ترتیب عنوان کنم که
اصغر فرهادی هنر و خلاقیت خود را با تولید در ایران می تواند در سطح اول دنیا مطرح کند و مانند بسیاری از نخبگان دیگر که با ترک وطن امکان درخشش در سطح قبلی – هنگامی که در وطن خود تولید می کرده اند- را از دست داده اند، معتقدم که نخبگانی چون او همانطور که در مصاحبه های مختلف خود عنوان کرده است فیلمهای ناب آینده خود را نیز انشاالله در داخل ایران تولید خواهد کرد و به جهان معرفی خواهد کرد.

چهارم: اینکه هر بار که اثر و نشانی از ایران این چنین در دنیا به درخشد، غرور ملی ایرانیان در ایران و هرجای دنیا که باشند به جوش خواهد آمد. این تجربه را ما ایرانیان در عرصه ورزش داشته ام ولی چه بهتر که تجربه های درجه یک درخشش در سطح جهانی در اثر معرفی اثر های فکری و فرهنگی ، هنری و علمی ما باشد. مخصوصا که عرصه رقابت هم ، عرصه ای کاملا جدی و با حریفانی قدر و درجه یک باشد.
به اصغر فرهادی و تمامی اعضای تیم فیلم جدایی نادر از سیمین به دلیل این جایزه مهم تبریک می گوییم و سپاس خود را که ما را از موفقیت خود خوشحال کردند نثارشان می کنیم.

 مهدی زارع

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


باز هم، قضاوت با شماست ...


 باز هم، قضاوت با شماست ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   علی مطهری، عضو جبهه صدای ملت و حجت‌الاسلام عباس نبویان، عضو جبهه پایداری در خصوص انتخابات مجلس نهم در دانشگاه صنعتی شریف به مناظره پرداختند. در این مناظره مطهری درباره تفاوت مردم‌سالاری دینی و لیبرال دموکراسی گفت: حکومت‌ها از نظر تامین نیازهای مادی و معیشتی مردم ممکن است مانند هم عمل کنند اما در عین حال یک حکومت ممنک است محبوب‌تر و مطلوب‌تر باشد و دیگری که در همان حد نیازهای معیشتی را برطرف می‌کند آن میزان محبوبیت را نداشته باشد.

مطهری: ما قائل به مردم‌سالاری دینی هستیم

وی افزود: انسان و جامعه علاوه بر نیازهای معیشتی سلسله حوائج معنوی هم دارند و حکومتی که به آزادی و حقوق مردم خود احترام می‌گذارد محبوب‌تر است. این کاندیدای مجلس با اشاره به اینکه روشن است که ما قائل به مردم‌سالاری دینی هستیم و دموکراسی را به طور مطلق قبول نداریم و آنچه مردم انتخاب می‌کنند حرکت جامعه به آن سمت مورد قبول ما نیست، افزود:
ما قائل به دموکراسی مقید به مکتب و حکومت هستیم که همان مردم‌سالاری دینی است.
مطهری تاکید کرد:
‌این مهم است که ما چه نگاهی به ولایت‌فقیه داشته باشیم و چگونه از آن برداشت کنیم.
در ادامه مناظره نبویان عنوان کرد: ‌جایگاه مردم در یک حکومت یک نگاه مدرن دارد که عقلانی نیست و هیچ استدلالی ندارد؛ دموکراسی یک برهان منطقی ندارد، اما در مقابل آن اندیشه اسلامی است که مستدل و برهان‌مند است.
وی ادامه داد: ‌هر حکومتی و هر حاکمیتی حداقل دو مقام دارد یک مقام مشروعیت و یک مقام مقبولیت.

نبویان با طرح این سوال که مشروعیت در حوزه فلسفه سیاسی به این معناست که حق حاکمیت از آن کیست و کسی که حق دارد آیا مردم هم او را قبول دارند یا نه، افزود: مقبولیت راهی است که دنیای غرب با همین انتخابات پیش پای ما گذاشت اما سوال اینجاست که حاکم حق حاکمیت خود را از کجا می‌گیرد؛ یک نظریه وجود دارد که بر اساس آن برخی تصور می‌کنند که حاکمیت مادرزادی است مانند خانواده پهلوی که می‌گویند حاکمیت برای ما مادرزادی است.
عضو جبهه پایداری اضافه کرد: نظریه بعدی زورسالاری است که نه غرب و نه ما آن را قبول نداریم.
وی گفت:
نظریه سوم مردم‌سالاری است؛ مردم‌سالاری به صورت مطلق معنایش این است که هر کس مردم به او رای داده او حق حاکمیت دارد و اگر کسی از سوی مردم رای نیاورده حق حاکمیت ندارد که این هیچ برهان منطقی ندارد.
نبویان:
ما خداسالاری را قبول داریم
نبویان ادامه داد: ما خداسالاری را قبول داریم که معنایش این است که بین منتخب ما و کسانی که خدا انتخاب کرده عقل می‌گوید باید به سراغ کسانی که خدا قبول کرده برویم.
نبویان: دخالت مردم در مشروعیت حکومت معنی ندارد
عضو جبهه پایداری با اشاره به اینکه اگر مردم نباشند هیچ حکومتی هیچ کاری نمی‌تواند بکند، تاکید کرد: البته دخالت مردم در مشروعیت حکومت معنی ندارد با این حال مردم صداقت و پاکی‌شان از بسیاری از مسئولان بیشتر است.
مطهری: حاکم، وکیل حقوقی و قضایی مردم نیست بلکه امین و نماینده مردم است
مطهری در ادامه این مناظره گفت:‌ اینکه حاکم وکیل مردم است به این معنا است که این وکیل، وکیل حقوقی و قضایی نیست، بلکه امین و نماینده مردم است که باید در چارچوب اسلام حرکت کند نه اینکه به امیال مردم توجه کند.
وی افزود: پیشرفت دنیای غرب بعد از کنار گذاشتن دین اتفاق افتاد این یک اتفاق است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
عضو جبهه صدای ملت ادامه داد:
در قرون 4 و 5 هجری یک تمدن بزرگ اسلامی را داشتیم که در آن دوره اروپایی‌ها در توحش به سر می‌بردند. آنها یک تضاد بین علم و ایمان و ایمان و عقل قائل بودند و چون چنین تضادی وجود داشت نگاه خاصی به حقوق مردم و علم وجود داشت و همین سخت‌گیری‌های قرون وسطا باعث شد که بین دین و غرایز فاصله ایجاد شده و باعث گردید که افراد دین را رها کنند و به سمت دیگری بروند. اساسا تحول دنیای اروپا زمانی اتفاق افتاد که یک پیوندی با دنیای اسلام پیدا کردند.
در ادامه این مناظره نبویان عنوان کرد: فردگرایی لیبرالیسم بر اساس اندیشه پروتستانیزم است.
وی افزود: سکولار شدن قوانین اجتماعی و اینکه اگر آنچه مرجع تقلید و پاپ می‌گوید اعتبار نداشته و هر کس خودش می‌گوید که چه چیزی اعتبار دارد و چه چیزی اعتبار ندارد پس فقط برای اینکه در جامعه هرج و مرج نشود با هم توافق می‌کنند در حالی که ما با اندیشه‌های پدران پروتزتاتیسم در دنیای غرب اختلاف داریم و
از آقای مطهری تعجب می‌کنم که می‌گویند ریشه پروتستانیزم در اسلام است.
این کاندیدای مجلس تاکید کرد:
ما به عنوان یک نماینده می‌خواهیم به مجلس برویم که کشور پیشرفت کند، اما ابتدا باید مبانی فکریمان مشخص شود که از نظر فکری پیشرفت و توسعه از نظر ما چه معنایی دارد؛ شما بفرمایید پیشرفت چه معنایی دارد؟

مطهری در پاسخ به اظهارات نبویان گفت: واقعیت تاریخی را نمی‌توان انکار کرد. البته مقصود ما این نیست که پیشرفت غرب ایده‌‌آل است؛ بالاخره آنها از دست کلیسای کاتولیک خسته شدند و با خود گفتند به جای آنکه به سراغ کشیش‌ها برویم و بهشت را خرید و فروش کنیم، بهشت را همین جا روی زمین ایجاد می‌کنیم البته خیلی از کسانی هم که به آنجا سفر کردند می‌گویند بهشت آنجاست.
وی عنوان کرد:
ما نمی‌خواهیم بگوییم الگوی ما آنها هستند، اما آنها پیشرفت‌هایی در زمینه حقوق و دموکراسی داشتند ولی به دلیل آنکه بر اساس تعالیم الهی حرکت نکردند بسیاری از این موضوعات مانند خانواده در آنجا بی‌معنا شد و متفکران آنها صحبت از متلاشی شدن اجتماعات غربی می‌کنند.
عضو جبهه صدای ملت در ادامه با بیان اینکه هیچ راهی جز آنچه اسلام گفته به خصوص در زمینه خانواده، رابطه زن و مرد و عفاف راهی نیست، تصریح کرد: ما در تئوری اختلاف چندانی با هم نداریم و بحث در عملکرد است.
مطهری:
رفتار شما با ولایت‌فقیه تداعی کننده رفتار کلیسای قرون وسطا است
مطهری ادامه داد: ‌ما به دوستان آقای نبویان و به عملکردشان در جبهه پایداری انتقاد داریم شما در رفتار با ولایت‌فقیه به گونه‌ای عمل می‌کنید که رفتار کلیسای قرون وسطا را تداعی می‌کند.
وی همچنین
با اشاره به اظهاراتی که درباره حسین علایی مطرح شده است، گفت:
بحث ما بر سر کسانی است که کاسه‌های داغ‌تر از آش شده‌اند و جلوی در خانه آقای علایی رفته شعار داده و به خانواده‌اش توهین کردند؛ ما چه بکنیم که این رفتارها را نداشته باشیم.
در ادامه این مناظره نبویان در پاسخ به اظهارات مطهری گفت: اینکه دوستان من اشتباه می‌کنند، به من ارتباطی ندارد اما اینکه من و شما می‌خواهیم به مجلس برویم باید ببینیم با چه رویکردی می‌خواهیم وارد مجلس شویم.
نبویان با اشاره به اینکه شما می‌فرمایید پیشرفت غرب قابل انکار نیست از شما سوال می‌کنم که پیشرفت را تعریف کنید، گفت:
‌اگر قرار است ما جامعه را پیش ببریم اول باید پیشرفت را تعریف کنیم تا بعد بدانیم در قانون‌گذاری باید چه قانونی تشریح کنیم که بر اساس آن پیشرفت داشته باشیم.
مطهری گفت: ما نمی‌گوییم پروتستانتیزم همه چیزش را از اسلام گرفته، محققان اجتماعی خود اروپا مثل ویل دورانت می‌گویند که ریشه پیشرفت اروپا، اسلام بوده است.
وی افزود:
پیشرفت جامعه اسلامی یعنی ما به کمالات لایق انسان نزدیک شویم و به سمت کمالات لایق انسان حرکت کنیم؛ انسان استعدادهایی دارد که باید شکوفا شود و هر چقدر این کمالات در انسان محقق شود، انسان رو به پیشرفت است.
این عضو شورای مرکزی صدای ملت تاکید کرد: اگر شما با این نگاه می‌خواهید وارد مجلس شوید و فکر می‌کنید مجلس جای بحث‌های نظری است، به نظر من نباید کاندیدا می‌شدید.
مطهری گفت:
شما به سخنرانی‌های شهید مطهری نگاه کنید که در بین توده مردم، در بین دانشگاهیان و در بین مردم کوچه و بازار هر کدام به یک نوع خاص صحبت می‌کرد؛ نه اینکه ما هر چه بلد هستیم را در هر مجلسی بگوییم بلکه باید به تناسب حضار، زمان و مکان صحبت کنیم در شرایط فعلی که بحث کاندیداتوری مجلس است، باید در این زمینه صحبت کنیم.
وی افزود: شما نماینده جبهه پایداری و من نماینده صدای ملت هستم که باید از مواضع خودمان دفاع کنیم.
این کاندیدای مجلس عنوان کرد:
آقایانی که می‌گویند مرز التزام به ولایت‌فقیه احکام حکومتی نیست، بر خلاف نظر خود رهبری که فرمودند «مرز التزام به ولایت‌فقیه احکام حکومتی است»، توجه داشته باشند که دوستان شما در مجلس می‌گویند هر کاری که قرار است انجام شود و هر حرفی که قرار است زده شده و هر استیضاحی که قرار است انجام شود، اول باید برویم و از رهبری سوال کنیم؛ این آفت نظام ماست و بعد می‌گویند حتی باید به اشارات رهبری هم توجه کنیم.
مطهری تصریح کرد:
مجلس محل بحث آزاد است و نباید وقتی یک طرحی مطرح می‌شود، یک شخصی بگوید دیشب با آقا دیدار داشتم که فرمودند این گونه رفتار کنید و آنگاه همه ساکت شوند؛ اینکه مجلس نمی‌شود.
مطهری:
اعضای جبهه پایداری دفاع از حقوق مردم را منافی دفاع از ولایت‌فقیه می‌دانند
وی ادامه داد: کسانی که در جبهه پایداری هستند، افکار عجیبی دارند؛ آنها دفاع از حقوق مردم را منافی دفاع از ولایت‌فقیه می‌دانند. این نماینده مجلس تصریح کرد:
ما دفاع از حقوق مردم را منافی اصل ولایت‌فقیه و حفظ نظام نمی‌دانیم؛ یک فرد اعتراضی به نحوه برخورد با معترضان بعد از انتخابات کرده است، آن وقت می گویید او مرتد شده و از قطار انقلاب پیاده شده چون از حقوق مردم دفاع کرده است.
مطهری:
ولی‌فقیه از امام معصوم و پیغمبر که بالاتر نیست
مطهری ادامه داد:‌ شما می‌توانید ملتزم به ولایت‌فقیه باشید و از حقوق مردم دفاع کنید، از کسانی که در سلول انفرادی زندانی شده‌اند و به زندان افتاده‌اند دفاع کنید، ولی‌فقیه از امام معصوم و پیغمبر که بالاتر نیست.
وی ادامه داد: ما باید نگاه درستی به ولایت‌فقیه داشته باشیم؛ اینها به درد مجلس می‌خورد نه تعریف پیشرفت، بلکه باید در مجلس به دنبال امور کاربردی باشیم.
نبویان:
بر اساس چه چیزی این همه خرج کرده‌اید
در ادامه این مناظره، نبویان در پاسخ به اظهارات مطهری عنوان کرد: صدای ملت 10 برابر جبهه پایداری برای انتخابات هزینه می‌کند؛ شما این همه هزینه می کنید که به مجلس بروید و از بلندگوهای آن فریاد بزنید و علیه کسی صحبت بکنید؟!
نبویان:
‌شان مجلس را پایین نیاورید
وی با بیان اینکه آقای مطهری من از شما انتقاد دارم، ادامه داد: ‌شان مجلس را پایین نیاورید، شما می‌خواهید به مجلس بروید و برای پیشرفت کشور قانون‌گذاری کنید، اما بر اساس چه چیزی این همه خرج کرده‌اید. این کاندیدای مجلس تاکید کرد: واژه پروتستانتیزم را شما مطرح کردید، پس شما پاسخ دهید که چرا هر چه بلد هستید اینجا مطرح می‌کنید؛ کتاب‌های شهید مطهری را که برای عوام و خواص مورد استفاده قرار می‌گیرد، همه می‌خوانند و علت آن این است که وی به محتوا توجه می‌کرد.
نبویان ادامه داد:
شما می‌گویید اینجا جای بحث علمی نیست و فقط باید در آن هورا کشید و سوت زد؛ مثل این است که ما دوباره به حرکت دوم خرداد برگشتیم.
وی با اشاره به اینکه اینجا دانشگاه شریف است و باید در آن بحث علمی شود، تصریح کرد:
از نظر شما مجلس جای قانون‌گذاری و بحث دقیق نیست و گرفتاری مملکت ما این است که برخی گفتند که عدالت کمتر از ولایت است.
نبویان:
رسایی گفت نشریه «9 دی» با تاکید آقای مطهری تعطیل شده است
عضو جبهه پایداری تصریح کرد:
من قبل از اینکه به این جلسه بیایم با آقای رسایی تماس گرفتم که گفت نشریه «9 دی» با تاکید آقای مطهری تعطیل شده است؛ شما به آقای کوچک‌زاده کوچک‌اف نگفتید؟! شما در صحن مجلس به او فحش جاله میدانی ندایدید؟ شان جلسه را پایین نیاورید. نبویان با بیان اینکه انشاءالله شما رای می‌آورید و البته همان مجلسی را که خودتان دوست دارید درست می‌کنید، گفت:‌ شهید مطهری شهید شد که نظام اسلامی ساخته شود؛ بنابراین قانون‌گذار آن باید فهیم و اندیشمند باشد؛ ما تابع آمریکا نیستیم که ریگان هنرپیشه نماینده ما شود.
وی عنوان کرد: صدای ملت چند برابر جبهه پایداری هزینه می‌کند، من این را از بنرهای آن فهمیدم؛ پس حیف است برای یک مجلس که صحنه آن فقط دعوا باشد.
مطهری در پاسخ به اظهارات نبویان گفت: مجلس جای بحث نظری نیست مگر به ندرت، اما اینکه بخواهیم در مجلس مفاهیم سیاسی و اجتماعی را مطرح کنیم؛ فرصتش مهیا نیست. وی درباره هزینه‌های صدای ملت عنوان کرد: من درباره اظهارنظر شما درباره هزینه‌های صدای ملت تعجب می‌کنم، اما وقتی گفتید با رسایی تماس گرفته‌اید مسئله های من حل شد. عضو شورای مرکزی صدای ملت ادامه داد: در صدای ملت، 16 کاندیدا داریم که گفته شده است هر کس هر چقدر می‌تواند تا سقف 20 میلیون تومان برای هزینه‌های انتخاباتی کمک کند، اما خانه کارگر هم به ما کمک می‌کند. مطهری: مگر می‌شود خمس را به جبهه پایداری داد؟!
مطهری ادامه داد:
آقای روان‌بخش در مناظره‌شان گفتند که 450 میلیون تومان از پول جبهه پایداری را آقای محصولی به عنوان خمس پرداخت کرده؛ سوال ما این است که مگر می‌شود خمس را به جبهه پایداری داد؟! وی درباره نشریه «9 دی» تصریح کرد: من نماینده قوه مقننه در هیئت نظارت بر مطبوعات هستم که مخالف بسته شدن «9 دی» بودم و معتقد بودم بستن این نشریه به نفع رسایی و جبهه پایداری است. عضو شورای مرکزی صدای ملت تاکید کرد: رسایی در نشریه «9 دی» به آقای لاریجانی توهین کرده و از نظر قانون مطبوعات محق توقیف است؛ من گفتم این موجود عجیب و غریب را می‌شناسم و می‌دانم بستن «9 دی» به نفع آنها تمام می‌شود.
مطهری:
در مسئله دانشگاه آزاد یک عده اراذل و اوباش را به مقابل مجلس کشاندند
مطهری همچنین با اشاره به مسئله دانشگاه آزاد گفت: در مسئله دانشگاه آزاد یک عده اراذل و اوباش را به مقابل مجلس کشاندند و هر چه دلشان می خواست به مجلس توهین کردند که البته ماشین ساندیس هم کنار در مجلس پارک شده بود.
  

 

مـتن کامل 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


 


افـــزایـش دو-گانـگی در جـامـعـــه ...

 افـــزایـش دو-گانـگی در جـامـعـــه ...


برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


   عبرت نیوز: یک استاد برجسته دانشگاه تهران در تعبیری جالب در خصوص امنیت ملی می گوید در جامعه ما فردگرایی خیلی افراطی و مصرف‌گرایی اتفاق افتاده، توجه به خود پیش آمده و ما یک‌ جوری از منافع ملی گذر کرده‌ایم. جامعه‌مان به منافع ملی آنگونه که باید اعتنا ندارد.  به حوزه سیاست بی‌اعتنا شده است و به گروه‌های سیاسی بی‌اعتنا شده‌اند. وقتی چنین شرایطی پیش آمده آن‌وقت دشمن هم که می‌آید به عنوان یک خطر جلوه نمی‌کند، بعد دشمن دوگانگی جامعه را زیاد می‌کند با عده‌ای همسو می‌شود و با عده دیگر دشمن می‌شود و اتفاقی که در ایران افتاده این است که دشمن با عده‌ای همسو شده و دوگانگی در نظام اجتماعی را بیشتر کرده است. اما ما باید در جامعه از این دوگانگی گذر کنیم نه اینکه گروه رقیب‌مان را مخاطب قرار دهیم باید جهت عمل‌شان را تغییر دهیم، روش خودمان را تغییر دهیم، تعبیرمان را در مورد جامعه تغییر دهیم. لازمه آن، آن سه شرطی است که گفتم. آن وقت چه موقع می‌تواند انجام شود؟ در یک اقدام جمعی و ملی می‌تواند اتفاق بیفتد. در چه متنی؟ متن رسانه، متن فرهنگ، متن دین. آن وقت اینجاست که شما روشنفکران، سیاستمداران، رسانه‌چی‌ها و روحانیون کنار هم باید با هم به یک توافقی برسید. آن وقت ما می‌توانیم از دوگانگی گذر کنیم و به یک اکثریت اقلیت یا اکثریت بسیار زیاد دست پیدا کنیم.

مشروح گفتگوی استاد تقی آزاد ارمکی را در ادامه بخوانید

وارد اتاق که می‌شوی اول از همه حجم انبوه کتاب‌ها و پایان‌نامه‌هاست که توجه‌ات را جلب می‌کند و البته میزی که ورق‌های سفید روی آن به انتظار نوشته‌شدن نشسته‌اند و استادی که با روی گشاده تو را می‌پذیرد و اینجا اتاق دکتر تقی آزادارمکی استاد جامعه‌شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران است. با آزاد ارمکی در یکی از روزهای سرد بهمن دیدار کردم؛ گرچه در میانه کارش بود ولی با سر صبر و حوصله به سوالات پاسخ داد؛ هرچند از اینکه بخواهد درباره انتخابات سخن بگوید طفره رفت و ابراز بی‌تمایلی کرد. به اعتقاد او جامعه قطبی شده است و اگر جامعه ایران در گذشته میل به قطبی‌شدن داشت یا شکاف متعدد در آن وجود داشت مثلا شکاف جنسیتی، شکاف نسلی، شکاف جدیدی نیز وارد شده و به‌نظر می‌آید که جامعه ما دوگانه شده است.

‌ اتفاقات سیاسی که در جامعه رخ می‌دهد بر مسایل اجتماعی تاثیری می‌گذارد؟
می‌توانم بگوییم بله و خیر؛ هم تاثیر‌گذار خواهد بود هم نخواهد بود. بستگی به نوع حوادث سیاسی و اتفاقات سیاسی دارد، مثلا اگر یک مرتبه چیزی به نام دشمن حمله بکند، حمله دشمن به یک کشور می‌تواند موجب انسجام اجتماعی شود تا بحران اجتماعی، در یک شرایطی می‌تواند منشا یک بحران و فروپاشی اجتماعی هم باشد. بستگی به نوع حادثه، شدت حادثه، فراگیری حادثه و در عین حال موقعیت اجتماعی دارد. اگر در جامعه‌ای انسجام اجتماعی باشد هر نوع حادثه سیاسی نمی‌تواند بحران ایجاد بکند و به یک واکنش تبدیل می‌شود و اگر جامعه‌ای دچار ضعفی به نام ضعف اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مشارکت و ضعف از چیزی تحت‌عنوان نهادها یا سازمان‌های اجتماعی و امثال اینها باشد آن‌وقت هر حادثه‌ای حتی کوچک می‌تواند به یک بحران اجتماعی بینجامد. پس نوع رابطه حوادث سیاسی با نوع بازخورد و عکس‌العمل جامعه و بحران یا غیربحران، هم بستگی به حادثه دارد و هم‌ بستگی به نظام اجتماعی.
ما باید اینجا معلوم کنیم که منظور از واقعه سیاسی چیست؟ مثلا ما چه چیزی را به‌عنوان یک واقعه سیاسی مهم قلمداد می‌کنیم که ببینیم نقشش و سهمش در بحران جامعه چه چیزی است. آیا بحران‌زاست یا بحران‌زا نیست. پس ما باید برگردیم و در مورد حوادث و واقعه سیاسی کنکاشی بکنیم و در مورد تک‌تکشان یا گروهی از آنها نوع عکس‌العمل جامعه را جست‌وجو کنیم. می‌توانیم سیکل تاریخی را دنبال کنیم، می‌توانیم شرایط حال را و رابطه‌اش را ‌ببینیم. من نمی‌دانم آیا شما واقعا مساله و واقعه سیاسی خاصی موردنظرتان هست یا خیر.
‌‌
مثلا اگر بخواهیم مقداری به عقب‌تر برگردیم مسایل سه یا چهار سال اخیر به نظر می‌رسد تاثیر زیادی در رفتار مردم داشته و موضوع دیگری هم که می‌شود به آن اشاره کرد اتفاقات اخیری است که در حوزه اقتصاد رخ داد. مثل بحران ارز و سکه و...؟
درباره سه سال اخیر می‌توان گفت که جامعه قطبی شده است و اگر جامعه ایران در گذشته میل به قطبی‌شدن داشت یا شکاف در آن وجود داشت مثلا شکاف جنسیتی، شکاف نسلی، یک شکاف دیگری وارد شده و به‌نظر می‌آید که جامعه دوگانه شده است و البته تلاش‌های بسیار زیادی برای ترمیمش صورت گرفت ولی اینکه آیا این ترمیم اتفاق افتاد یا خیر به‌نظر من جای تامل دارد. من به عنوان کسی که در حوزه جامعه‌شناسی کار کرده، پژوهش هم می‌کنم و هم نتایج پژوهش‌های اجتماعی را دنبال می‌کنم، می‌بینم این شکافی که در جامعه ایران اتفاق افتاد به طور کامل ترمیم پیدا نکرده است. من فکر می‌کنم چیزی که می‌تواند این شکاف را ترمیم بکند یک چیز دیگری تحت‌عنوان مشارکت سیاسی است. یعنی یک مشارکت سیاسی فراگیر.
جنس مشکل و مساله‌ای که می‌تواند مشکل را مرتفع کند از جنس خودش است. دقیقا مشارکت سیاسی است، یعنی از طریق جنس مشارکت سیاسی است که می‌شود شکاف را ترمیم داد.
‌‌در مسایلی که در حوزه اقتصاد و بازار سکه و ارز افتاد چطور؟
اتفاقات دیگری که در ایران افتاده مثلا بحث تحریم و اثراتش و در عین‌حال هم ماجرای بحران در ارز و سکه، اینها یک ظهور سیاسی داشتند ولی اساسا پدیده‌های اقتصادی هستند. این مساله یک پدیده اقتصادی بود و اثرات سیاسی پیدا کرد، هرچند که بعضی‌ها سعی می‌کنند بنیان‌های سیاسی هم برایش قایل شوند. به دلیل اینکه اساسا بحث تحریم و محدودیت منابع و محدودیت روابط با جهان خارج و سخن از اینکه تحریم اتفاق افتاده، خودش فضایی را ایجاد کرد که درصد بسیار زیادی از ماجرای افزایش قیمت‌ها به آن برمی‌گردد، اگرچه خودش نتایج سیاسی در جامعه داشت و به یک پدیده سیاسی تبدیل شد و دامنه‌اش را بیشتر و وسیع‌تر کرد. پس این پدیده سیاسی نبود، یک پدیده اقتصادی بود که نتیجه سیاسی یا بروز سیاسی پیدا کرد.
‌‌ از یک دوگانگی سخن گفتید، این گونه دوگانگی اگر وجود داشته باشد تاثیرهای عمیق‌تری دارد یا تلاطم‌های اقتصادی؟
خب بالطبع اولی، چون پدیده ملی است و دومی اثرات اقتصادی‌اش بیشتر و اثرات سیاسی‌اش کمتر. به دلیل اینکه کانونش به مدیریت دولت باز می‌گشت. چون دولت منابعی در اختیار دارد که می‌تواند با جابه‌جاکردن آنها جلوی شدت آن را بگیرد. مثلا در مداخله‌ای که در بازار ارز و طلا و سکه شد، دولت آمد قیمتی را اعلام کرد در واقع مداخله‌گری کرد. مثلا 50درصد جلوی بحران‌زایی آن را گرفت، البته50 درصد دیگر دست دولت نبود و نیروهای بیرونی یعنی کسانی که دلار، سکه و پول را از بیرون گرفته و می‌گیرند که آنها همچنان می‌توانند بازهم آن را تبدیل به چالش کنند. به همین دلیل هم شما باز ساحت دوگانه‌ای در ارز و سکه دارید. مثلا ارز هزار و 200 دارید و در بازار هزار و 700 به بالاست. یعنی 500، 600‌تومان اختلاف قیمت برای ارز وجود دارد. اگر فاصله این ساحت دوگانه زیاد شود آن‌وقت می‌تواند یک مساله عمده و اساسی را ایجاد بکند. اما اگر ما تلاش کنیم، دولت ما تلاش کند و منابعی که در دنیا وجود دارد یک‌جوری تغییر بکند و جهتش به یکی از این دو ساحت برود آن‌وقت می‌تواند دوگانگی را بسیار زیاد یا کم کند. یعنی ما احتمال دستیابی به یک مساله اقتصادی داریم که اگر فاصله زیاد شود می‌تواند تبدیل به یک شکاف عمده شود و میان این نیروهای دوساحتی قدرت و رقابت ایجاد شود و نهایتا یکی از صحنه خارج شود و اثرات آن در حوزه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی قابل ملاحظه خواهد شد.
‌‌در همین مساله اخیر که اشاره کردید (بحران ارز و سکه) دولت یک سکوتی کرد، حالا یکسری افراد هم حرف‌های نسنجیده‌ای زدند. این سکوتی که به مدت طولانی هم ادامه پیدا کرد و آن حرف‌هایی که زدند به‌نظر شما تا چه حد در افکار عمومی و روانی مردم تاثیر داشت؟
دولت نیروی مهمی است. هرگونه عمل دولت در حوزه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اثرگذار است. همان‌طور که سکوتش مهم بود مداخله‌گری‌اش هم مهم بود، اینکه با چه نیتی عمل کرد هم باید دولت بگوید و هم کسانی که داور رفتار دولت هستند. آیا این رفتار براساس سیاست بود؟ که اینها حرف‌هایی است که می‌زنند یا متوجه نیست و کار از دستش در رفته بود. احتمال همه اینها هست. یک عده هم می‌گویند دولت بد محاسبه کرد. اگر هرکدام از اینها را در نظر بگیریم در اتفاقاتی که افتاد بی‌تاثیر نبود. آن اتفاقی که در عرصه سکه و ارز افتاد می‌توانست زمینه‌های شکل‌گیری مساله توزیع اقتصاد را هم فراهم بکند البته اگر عواملی که در منابع اقتصادی مداخله‌گری می‌کنند همچنان زمینه‌ساز مساله می‌شدند.
در زمینه رفتار دولت (من از افراط‌گویی و افراط‌گری‌ها اجتناب می‌کنم) همه می‌گفتند دولت این کار را کرد برای اینکه خودش را نشان دهد. یا اینکه یک عده گفتند دولت این کار را کرد برای اینکه سرمایه هنگفتی را به دست بیاورد من هیچ‌کدام از این دو را همه واقعه نمی‌دانم. اینها مهم است، بالاخره پولی اندوخته شد، یک سکه فروش رفت و یک دلاری را دولت فروخت و یک پولی را جمع کرد و از آن طرف هم دولت نشان داد که اگر مدیریت نکند چه می‌شود و در واقع قدرتش را نشان داد. ولی چیزی که ما کمتر به آن توجه می‌کنیم اثر کمبود منابع است، چرا که منابع ما محدود است. ما منابع ارزی کم داریم و دنیا دارد دستیابی ما را به منابع محدود می‌کند. ما در حوزه سیاسی به سرعت حاضر نیستیم بپذیریم ما به زبان خودمان داریم می‌پذیریم. اروپا دارد می‌گوید ما نفت شما را تحریم می‌کنیم، وزیر نفت ما بعد از سه، چهار هفته می‌آید می‌گوید ما نفت به اروپا نمی‌فروشیم. اشکال ندارد بالاخره بازی سیاسی و حاکمیت و نظام سیاسی باید بازی خودش را بکند، درصورتی که اروپا می‌گوید ما در آینده از تو نمی‌خریم، بعد وزیر نفت می‌گوید ما دیگر نمی‌فروشیم. در هر دو صورت فرقی نمی‌کند، اثر اقتصادی‌اش سر جای خودش هست چه ما نفروشیم، چه اروپا از ما نخرد و ما بگوییم به شما نمی‌فروشیم در هر صورت چیزی به نام محدودیت منابع به وجود می‌آید. محدودیت منابع جمعیتی کثیری را دچار مشکل می‌کند، سپس این اختلال در ساخت نظام حقوقی و سیاسی و مبادلات تجاری در روند ماجرای اقتصادی ایران اتفاق می‌افتد و بعد شما به طور طبیعی افزایش نرخ طلا و ارز و از آن طرف افزایش قیمت‌ها و کمبود منابع را می‌بینید. من از اینها 70 درصد سهمش را برای تحریم می‌گذارم و 30 درصد آن را می‌گذارم برای بازیگری دولت و گروه‌های دیگری که اینجا وجود داشتند نه بالعکس که بگوییم 70 درصد را دولت بازی کرده و 30 درصد تحریم وجود داشته به دلیل اینکه دولت بیش از اقدامش نتوانست جلوتر برود.
 

 

 مـتـــن کامـــل 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


 


پس ولایت از عدالت بالاترست!؟ ...

 پس ولایت از عدالت بالاترست!؟ ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   عبرت نیوز:
در پی انتشار سخنان حجت الاسلام پناهیان علیه دکتر علی مطهری در سایت رجانیوز و عدم درج پاسخ وی، دفتر آقای مطهری متن زیر را برای بازتاب ارسال کرده است:
 پاسخ ذیل ابتدا برای سایت رجانیوز ارسال گردید، ولی این سایت علیرغم قول اولیه از انتشار آن امتناع ورزید و پس از تعلل های بعدی، آن را منوط به پاسخ آقای پناهیان کرده و در نهایت نیز زمانی برای انتشار این متن معین نکرد. متن کامل پاسخ علی مطهری به پناهیان بدین شرح است:
سردبیر محترم سایت رجانیوز
بخشهایی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در مطلبی تحت عنوان «پاسخ به ادعای مطهری» در آن سایت منتشر شده است. خواهشمند است پاسخ زیر عینا منتشر گردد.
جناب پناهیان گفته اند:
«برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می گویند که مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد، بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالی‌که مجلسی که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد.
به نماینده اصول‌گرا می گوییم چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می گوید من نمی‎دانم چرا این‎کار را می کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می شود و به این افراد رای ندهیم».
با گذشت از تعبیر توهین آمیز ایشان که کاش لااقل حرمت لباسی را که پوشیده اند نگه می داشتند، در اینجا در سه بخش به ادعاهای ایشان پاسخ می دهم.
بخش اول: تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه
 با تعبیر ایشان که «مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد» و این تعبیر را به اینجانب نسبت داده اند، نوعی بی اعتنایی بنده به رهنمود های رهبری به مخاطب القا شده است. سخن من دربار? ولایت فقیه که بارها تأکید کرده ام، حاوی دو نکته اساسی است: اول آن که برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود. بله، اگر رهبری لازم دیدند در مورد مسأله ای امر یا نهی کنند صد در صد اطاعت می کنیم. دوم آن که اگر رهبری نظری (غیر از موارد حکم حکومتی) در باب مطلبی ارائه دادند - گرچه معمولا با توجه به تجربیات و بینش های رهبری راهگشاست - اما هیچ ایرادی ندارد که کسی نظر مخالفی ابراز کند و الا باید حتی مشاور عالی داشتن رهبری را امری ضد ولایت فقیه تلقی کنیم!
نه فقط در مورد ولی فقیه بلکه حتی در مورد معصومان هم چنین است،
یعنی پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را می داده اند، بلکه گاهی آن را می پذیرفته اند.
داستان حباب بن منذر از مسلمات تاریخ اسلام است. وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد. مرحوم حجت الاسلام دکتر آیتی که به تعبیر شهید مطهری بهترین متخصص در تاریخ صدر اسلام است، در کتاب تاریخ پیامبر اسلام چنین نقل می کند:
«حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! آیا خدا فرموده است که در اینجا منزل کنیم و پیش و پس نرویم، یا از نظر تدبیر جنگ هر جا که شایسته باشد، می توان فرود آمد؟ رسول خدا فرمود: نه، امری در کار نیست، باید طبق تدبیر و سیاست جنگ رفتار کرد. حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند. رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت و دستور داد تا سپاهیان اسلامی در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آمدند» (تاریخ پیامبر اسلام، ص 259).
 از جناب پناهیان تعجبی نیست که از این جریانات تاریخی در منابر خود نگویند. تعجب آن است که تا آنجا در تفسیر ولایت فقیه بیراهه روند که صریحا بر خلاف مبانی علم کلام در شیعه و
با روشی «اشعری مسلک» می گویند «ولایت از عدالت بالاتر است!». هر طلبه مبتدی که اندک معلومات کلامی داشته باشد، می داند که شیعه بر اساس حسن و قبح عقلی نمی پذیرد که حتی در مورد خداوند بگوییم که عدل آن است که خداوند انجام می دهد بلکه باید گفت چون عدالت است خداوند انجام می دهد.
دلایلی که ایشان در توجیه بالاتر بودن ولایت از عدالت آورده اند، به غایت سست و قیاس مع الفارق است. از جمله اینکه چون ایراد مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) - که معصوم بوده و فعلشان حجت است - در مورد منصب دادن به ابن عباس بر مبنای توهم عدالت خواهی مالک اشتر بوده،
پس ولایت از عدالت بالاتر است! این در حالی است که خود آیت الله خامنه ای در سفر اخیر به کرمانشاه طبق گزارش موجود در سایت ایشان «با اشاره به مغالطه عده‌ای در تعبیر حضرت امام مبنی بر ولایت مطلقه فقیه، خاطرنشان کردند: آنها سعی کردند نظر امام را به معنای بی‌اعتنایی ولایت فقیه به قوانین تفسیر کنند، اما امام بزرگوار ملت، ضمن تأکید بر ولایت مطلقه فقیه ، خود بیشتر از همه به رعایت قوانین، اصول، مبانی و جزییات احکام شرعی مقید بود.» تأکید رهبر انقلاب بر التزام رهبری به «قانون» است ولی ولایت فقیه به تقریر آقای پناهیان حتی در چارچوب «عدالت» هم نمی گنجد!
در اینجا مجال بررسی دیگر استدلالهای مشعشع جناب پناهیان بر اصل بودن ولایت نسبت به عدالت نیست ولی
ممکن است این پرسش برای برخی خوانندگان پیش آید که اگر این حرفها این قدر سست است، چرا هیچ یک از علما در نقد آن سخنی نگفتند با آنکه از تلویزیون هم پخش شد.
پاسخ روشن است:
معرکه تبلیغاتی به دست رجانیوزها و کیهان هاست. قبل از آنکه بفهمند و یا بدانند ناقد چه گفته، همین قدر که مطلع شوند حرف امثال آقای پناهیان را تکرار نکرده در مدت یک روز نه تنها فرد، متهم به ضدیت با ولایت فقیه می شود بلکه جمعیت خودجوش! نیز در مقابل منزلش سبز می شود.
 

بخش دوم: جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست
 وارد بخش دوم استدلال جناب پناهیان می شوم که هر گاه دشمن مطلبی را با آب و تاب نقل کرد معلوم می شود آن سخن یا عمل غلط بوده است. پس با توجه به تصویر زیر جای شکرش باقی است که جناب پناهیان یک بار هم که شده جانب عدالت را گرفته و ناخواسته حمله به خان? سردار علایی را محکوم کرده اند. این هجوم برای مدت مدیدی پر بیننده ترین خبر بی بی سی را تأمین کرده بود.
 مثالها از این دست بی شمار است. آیا جناب پناهیان ندیدند هم? رسانه های دشمن چگونه حکم حکیمان? حکومتی رهبر انقلاب در لغو عزل وزیر اطلاعات را ناشی از اختلاف در بالاترین سطح حکومت دانسته و جنجال خبری به راه انداخته و شادی ها کردند؟ آیا ایشان با همین استدلال این اقدام نجات بخش رهبر بزرگوار انقلاب را هم – که نمونه بارزی از ایستادن در برابر استبداد بود - محکوم می فرمایند؟!

بخش سوم: سخنی با برخی جوانان پاک و انقلابی

اما سخنی با برخی جوانان حزب اللهی.
شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری یک علت مهم روگرداندن غرب از دین و مذهب را تصویر غلط از رابطه حاکم با مردم می داند. سخن من دقیقا همان حرف شهید مطهری است، اما افسوس که برخی جوانان پاک و انقلابی می پندارند امثال آقای پناهیان درک عمیقی از معارف اسلامی داشته و به جای خواندن کتب شهید مطهری معلومات خود را از منابر این چنینی می گیرند.  شهید مطهری می نویسد:
«عده ای در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبان? خود پیدا کنند به مسأل? خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟». (مجموعه آثار ج1، ص 553)
 آنگاه شهید مطهری به کلام امیر المؤمنین(ع) استناد می کند (این از همان فرازهایی است که یافتنش در سخنرانی های جناب پناهیان آسان نیست):
 « حق تعالی با حکومت من بر شما برای من حقی بر شما قرار داده است و شما را همان اندازه حق بر عهده من است که مرا بر عهد? شماست.  حق همواره دو طرفی است؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است. و اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست، زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد» (نهج البلاغه، خطبه 207 . در اینجا هم می بینیم نکته پیشین که کار خداوند هم در چهارچوب عدالت است در جمل? آخر مورد تأکید حضرت است و ایشان حتی در مورد خداوند و یا الوهیت نمی فرماید فوق عدالت است! چه رسد به ولایت).
با وجود تأکید امیرالمومنین بر دو طرفه بودن حق، آیا هرگز دیده ایم امثال آقای پناهیان و یا جبهه پایداری یک بار هم که شده درباره «حق مردم بر ولی فقیه» سخن بگویند؟
 آری، هم ضد انقلاب و بی بی سی و هم امثال جبه? پایداری و جناب پناهیان هر دو ولی فقیه را فردی جلوه می دهند که نمی توان در برابر سخن او حرفی زد. با این تفاوت که گروه اول مغرضانه ولی فقیه را فردی مستبد و ظالم معرفی می کنند و گروه دوم با بی توجهی ولایت فقیه را تا حد استبداد عادل تنزل می دهند.
این تنها برخی فرمایشات پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) نیست که در سخنان جناب پناهیان اثری از آن پیدا نمی شود، بلکه هر گاه مطالبی از رهبر بزرگوار انقلاب به مذاق جناب ایشان خوش نیاید نمودی در سخنانشان پیدا نمی کند.
 بی شک هر مریدی ابتدا در رفع «خون دل» مرادش می کوشد، حال عدالت بالاتر از ولایت باشد یا پایین تر. وقتی ولی فقیه عادل فرمودند قضیه حمله به کوی دانشگاه دل انسان را خون می کند، ایشان چه میزان پیگیری فرمودند؟ در تبیین سخنان بسیار روشنگرانه رهبری در سفر کرمانشاه دربار? ولایت فقیه چقدر کوشیدند؟ آنجا که گفتند: «نمایندگان مجلس و مسئولان قوه قضاییه با اختیارات کامل و قانونی، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممکن است تصمیماتی بگیرند که رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می‌تواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جایی که اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر می‌شود که طبعا در این هنگام به مسئولیت‌های خود عمل خواهد کرد».
باید هشیار بود که وقتی کسانی به طرزی غیرمعمول جایگاه ولایت فقیه را بالا بردند (جایگاهی که هیچ یک از بزرگان و از جمله رهبر انقلاب آن را نمی پذیرند) و بیش از اندازه «ولایت، ولایت» کردند شاید انگیزه هایی از جمله دو مورد زیر در کار باشد:
 افرادی هستند که پرونده های رسیدگی نشده دارند و می خواهند در جامعه حالتی روانی به وجود آورند که نام آنان یادآور ولایت فقیه باشد و هر نوع مخالفت با آنان نفی رهبری تلقی شود تا بلکه بتوانند از این طریق از به جریان افتادن پرونده هایشان جلوگیری کنند.
 دومین گروه، کسانی هستند که در شرایط کنونی می خواهند از طریق مبالغه در جایگاه ولایت فقیه، با استفاده از احساسات پاک جوانان انقلابی پست و مقامی برای خود دست و پا کنند و البته خوشبختانه جناب پناهیان از هیچکدام از دو گروه فوق نیستند.
من جوانان پاک و مؤمنی را که خالصانه بنده را ضد ولایت فقیه معرفی کرده و گاهی از توهین مستقیم و چشم در چشم نیز فروگذار نکرده اند، بخشیده و خواهم بخشید، اما از آنان تقاضا دارم به جای حرفهای سطحی به دنبال مطالعه عمیق باشند. آن گاه روشن خواهد شد که آیا ولایت فقیه آن چیزی است که شهید مطهری می گوید و در کلام رهبر بزرگوار نیز وجود دارد یا آنچه برخی فتنه بازان به خورد جوانان پاک و انقلابی می دهند.
خود قضاوت کنید: ما در اسلام حق داریم از عملکرد خداوند پرسش کنیم که مثلا چرا فلان کودک معلول به دنیا آمد؟ چرا در عالم، شر وجود دارد؟ از عملکرد پیامبر(ص) پرسش کنیم که چرا حضرت، همسران متعدد داشتند؟ درباره عملکرد امامان معصوم پرسش کنیم که چرا امام حسن (ع) صلح کرد و چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرفت ؟ شیعه که مکتبی عقل گراست به این پرسشها افتخار کرده و آن را تضعیف الوهیت، نبوت و امامت نمی داند. اما نوبت به ولایت فقیه که می رسد یکدفعه افرادی مانند آقایان پناهیان، روانبخش، رسایی و بی ریا در قامت اسلام شناس وارد شده ومی گویند فقط از اطاعت مطلقه حرف بزنید و طرح هر پرسشی تضعیف و بلکه ضدیت با ولی فقیه است!
 علاقه من به نظام و ولایت فقیه از این افراد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. من پیکر در خون غلتیده و سر سوراخ شده پدر خود را که در بیست و یک سالگی دیده ام، همچنان در برابر چشم دارم. هنوز از یادآوری صحنه ای که دستان استاد از فرط ناراحتی از شنیدن سخنان آشوری (از بنیانگذاران فرقان) درباره قرآن می لرزید به خود می لرزم، اما نمی توانم درباره انحراف در تفسیر ولایت فقیه ساکت بمانم. من به فضل خداوند برای دفاع از نظام اسلامی و جایگاه واقعی ولایت فقیه که بزرگانی چون شهید مطهری و رهبر انقلاب در تبیین آن کوشیده و می کوشند و ثمره آن دیندار ماندن جوانان است، تهمتها را به جان خواهم خرید و تا زمانی که قلبم در سینه می تپد در صحنه خواهم بود.
1390/12/6

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


سیاست غلبه با چراغهای خاموش ...


 

 ‌سیاست غلبه با چراغهای خاموش ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید


برخی حتی سکوت آقای مشایی را برنمی‌تابند؛ حرف می‌زند می‌گویند چرا حرف می‌زند اکنون هم که سکوت کرده می‌گویند چرا ساکت است.
آفتاب: «همین بهتر است. نامه می‌بینیم»؛ این تنها جمله‌ اسفندیار رحیم‌مشایی پس از ماه‌ها سکوت بود. اما همین جمله هم کافی است تا بار دیگر فضای رسانه‌ها با نام مردی که به عنوان یکی از چهره‌های پر‌حاشیه دولت شناخته می‌شود، پر شود.
مسأله‌ای که سبب می‌شود جوانفکر بگوید عده‌ای حتی به سکوت رحیم‌مشایی هم اعتراض می‌کنند. علی‌اکبر جوانفکر که چندی پیش در نشستی با حضور جمعی از فعالان رسانه‌ای و فعالان رسانه‌های مجازی و وبلاگ‌نویسان به سوالات آنان درباره موضوعاتی از قبیل دلیل مخالفت با نشریه خاتون و خانه‌نشینی احمدی‌نژاد توضیح داد.
او در جواب سوالی که در مورد دلیل سکوت رحیم‌مشایی پرسیده بودند، گفت:
«برخی حتی سکوت آقای مشایی را برنمی‌تابند؛ حرف می‌زند می‌گویند چرا حرف می‌زند اکنون هم که سکوت کرده می‌گویند چرا ساکت است. در این مدت هم برخی بزرگان توصیه کردند که ایشان سکوت کنند که ایشان هم سکوت کرد. ما هم از مشایی هیچ مطلبی منتشر نمی‌کنیم اما آیا برخی دست برمی‌دارند یا باز هم جریان موهوم انحرافی را کش می‌دهند».
شاید اگر مسأله سکوت مشایی به تنهایی مورد بررسی قرار بگیرد بتوانیم کمی به جوانفکر حق بدهیم. اما مسأله آن‌جاست که درست در زمانی که شایعات زیادی در مورد حوزه‌های کوچک انتخاباتی شنیده می‌شود این سکوت می‌تواند در ادامه‌‌‌ همان پروسه‌ چراغ‌های خاموش تلقی شود. از طرفی شاهدیم که جریان انحرافی همزمان با این سکوت ناگهان به صورت قارچ‌گونه صد‌ها وبلاگ و سایت راه می‌اندازد که به قول معروف به نظر برسد که افرادی به صورت خودجوش به دفاع تمام‌قد از مشایی پرداخته‌اند.
از طرف دیگر شاهدیم که شخص احمدی‌نژاد پس از مدت‌ها به‌واسطه مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به دفاعی تمام‌عیار از مشایی پرداخت تا مشخص شود رئیس‌جمهور تصمیم گرفته تعارفات را کنار گذاشته شخصاً وارد معرکه‌ دفاع از مشایی بشود. مسأله‌ای که وبلاگ‌های حامی جریان انحرافی از آن به عنوان اتمام حجت احمدی‌نژاد یاد کردند.
وبلاگ «جبهه حامیان مهندس اسفندیار رحیم‌مشایی» می‌نویسد:
«نکته اساسی در دفاع قاطع رئیس‌جمهور از مهندس مشایی؛ تمام‌شدن حجت بر کسانی بود که دکتر احمدی‌نژاد را جدا از مهندس مشایی می‌دانستند» و در جای دیگر مدعی می‌شود: «مردم ایران اسلامی به‌خوبی دریافتند که یکی از دلایل اصلی موفقیت‌های چشمگیر دولت خدمتگزار؛ شخص مهندس مشایی است» و از نقش پررنگ مشایی در تدوین الگوی نظری حرکت دولت یاد می‌کند.
همین‌جاست که متوجه می‌شویم
سکوت مشایی نه احترام به حرف بزرگان که یک استراتژی است تا بتوانند از رحیم‌مشایی چهره‌ای بسازند که بی‌دلیل مورد هجمه قرار گرفته است. این شیوه‌ای است که می‌توان الگویش را در انتخابات گذشته ریاست‌جمهوری دید.
جریان انحرافی آگاهانه تلاش دارد پلی میان بخشی از مردم که آگاهی کافی از فضای سیاسی کشور ندارند و اصلاح‌طلبان ایجاد کند تا به گمان خویش ضمن بهره بردن از آرای اصلاح‌طلبان بخشی از آرای مردم ناآشنا به وقایع سیاسی کشور را نیز با مظلوم‌نمایی به خود اختصاص دهد. و این‌جاست که دفاع احمدی‌نژاد از مشایی اهمیت می‌یابد.
کمااین‌که در زمان مراحل اول بررسی‌ صلاحیت کاندیدا‌ها وقتی شاهد رد صلاحیت برخی از چهره‌های شناخته‌شده‌ جریان انحرافی بودیم، رسانه‌های حامی این جریان از «ردصلاحیت حامیان گفتمان احمدی‌نژاد» سخن می‌گویند.
از هم‌اکنون شاهدیم که بسیاری از تحلیلگران و نیروهای شناخته‌شده‌ سیاسی نسبت به تغییر و تحولات مدیریتی و رفتارهای برخی مسوولان دولتی در شهرهای کوچک هشدار می‌دهند.
با نگاهی گذرا به وبلاگ‌های حامی مشایی پی می‌بریم این وبلاگ‌ها و سایت‌ها به‌طور مداوم دو خط مشی را دنبال می‌کنند که اولی ایجاد فضای افترا و تهمت به چهره‌های شناخته شده‌ اصول‌گراست و همچنین با استناد به دفاع احمدی‌نژاد از مشایی، سعی می‌کنند به توده‌های حامی دولت پیام دهند که حمایت مقامات ارشد نظام شامل حال مشایی نیز می‌شود.
فراموش نکنیم این وبلاگ‌ها هیچ ابایی از دروغ نوشتن و وارونه جلوه دادن حقایق ندارند. اینان به‌خوبی می‌دانند که مهم‌ترین مسأله‌ای که می‌تواند سد راه آنان شود همبستگی در میان اصول‌گرایان با محوریت شخص آیت‌الله مهدوی‌کنی ا‌ست که هیچ‌کس نمی‌تواند در علاقه‌ مقام معظم رهبری به ایشان تردید داشته باشد و به همین خاطر است که به هر بهانه علیه جبهه‌ متحد اصول‌گرایان و اخیراً با بی‌شرمی تمام علیه شخص آیت‌الله مهدوی‌کنی مطالب توهین‌آمیز می‌نویسند.
کمااین‌که برخی از رسانه‌ها از جمله سایت اعتدال در گزارشی نسبت به این شیوه هشدار داده است.
اعتدال در گزارش خود آورده است: «از جدید‌ترین اخباری که منتشر شده، برگزاری جلسه انتخاباتی جریان انحرافی است که گفته شده برای ساماندهی فعالیت‌های انتخاباتی شورای راهبردی این جریان است.
در روزهای اخیر جبهه‌ای تحت عنوان «جبهه حامیان دولت» اعلام موجودیت کرد و یکی از اعضای این جبهه نیز به‌عنوان نخستین کاندیدای تشکل مذکور برای مجلس نهم ثبت‌نام کرد.
از سوی دیگر برخی سایت‌ها خبر دادند که
جریان انحرافی 1000 سایت و وبلاگ در راستای ترویج افکار این جریان در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس و به منظور تخریب وجهه نیروهای انقلابی و اختلاف‌افکنی میان جریان اصول‌گرا راه‌اندازی کرده است.
جالب این است که در میان این سایت‌ها و وبلاگ‌ها سایتی تحت عنوان «جبهه حامیان مشایی» به چشم می‌خورد که احتمالاً مسوولیت اصلی تبیین دیدگاه‌های جریان فکری متبوع وی را بر عهده خواهد داشت.
بنا بر شایعاتی مشایی با واگذاری مسوولیت‌هایش در دولت، می‌کوشد فرصت بیشتری برای فعالیت‌های معطوف به انتخابات داشته باشد؛ مأموریتی که شاید بر پایه تصور از دست‌دادن کرسی‌های سبز بهارستان در سایه وحدت اصول‌گرایان تعریف شده است».
بنا بر برخی شایعات، سکوت مشایی، سکوتی تاکتیکی‌است که از طرفی اجازه می‌دهد
وبلاگ‌هایی که تحت عنوان حامیانش هر روز منتشر می‌شوند به بهانه‌ سکوتش مدعی شوند وی مظلوم است و از طرف دیگر به دستگاه‌های نظارتی چنین القا کنند که او و جریان مدنظرش هیچ‌گونه عملکرد انتخاباتی ندارند تا از این طریق بتوانند تا روزهای نزدیک به انتخابات نیروهای ثبت نام کرده‌ خود را از خطر رد صلاحیت نجات دهند.
غافل از آن‌که دستگاه‌های نظارتی با رصد دقیق فضای سیاسی کشور به‌خوبی متوجه این شگرد‌ها هستند و همین است که برخی از اعضای شورای نگهبان اعلام کرده‌اند تا شب انتخابات نیز امکان رد صلاحیت افراد وجود دارد.
دستگاه‌های نظارتی به‌خوبی آگاه هستند که جریانات سیاسی مختلف به تاکتیک‌های فاش‌شده بسنده نخواهند کرد. مثلاً حجم گسترده‌ وبلاگ‌های منتشر شده در یک زمان کوتاه نشان می‌دهد که یک جریان خاص تا شب انتخابات برنامه‌های مختلفی را تدارک دیده است که در صورت شکست هر یک از طرح‌هایش بتواند به سراغ طرح بعدی برود. و دستگاه‌های نظارتی نیز هوشیارانه به دنبال دفع شر جریانی هستند که آخرین امیدش برای فرار از نابودی به دست آوردن بخشی از کرسی‌های بهارستان باشد.
کی گفت و کی نگفت غم آخرش باشد؟
مراسم ترحیم پدر همسر اسفندیار رحیم مشایی بهانه‌ای بود تا بتوان چهره‌هایی از اهالی دولت و نزدیکان به جریان حامی مشایی را مشاهده کرد. در کنار درب ورودی مسجد سلمان به ترتیب مشایی، دامادش (مهدی احمدی‌نژاد)، عباس امیری‌فر از همکارانش، و حمیدرضا افرشته از کارمندانش (داماد خواهر رئیس‌جمهور) ایستاده‌ و به‌عنوان صاحبان‌عزا از دیگران استقبال کردند.
به غیر ‌از یاران نزدیک مشایی همچون امیری‌فر، حسن موسوی، جوانفکر، فقیه، بهداد و داوری، بهمنی و حسینی دو مسوول عالی اقتصادی و تقی‌پور وزیر ارتباطات و صالحی وزیر امور خارجه از دیگر مهمانان این مراسم بودند. همچنین احمدی‌نژاد و رحیمی معاون اول او نیز با حضور در این مراسم خبرساز شدند.
مراسم ترحیم پدر همسر مشایی تا حدودی مشخص کرد که چه کسانی از بدنه‌ دولت تلاش دارند تا کمتر به مشایی نزدیک شوند.
صاحب عزا بود آن روز...
به گزارش خبرگزاری‌ها
در مراسم یادبود شهدای جهادگر علم و دانش نیز طبق معمول چندین برنامه مشابه، «مشایی» در جایگاه صاحب عزا می‌ایستد. پیش‌تر هم او در مراسم گرامی داشت شهید تهرانی‌مقدم در جایگاه صاحب عزا ایستاده بود.
مسأله‌ای که از آن رو باعث تعجب می‌شود که بدانیم رئیس‌جمهور و معاونان و وزرایش در این مراسم حضور دارند و کسی نمی‌داند چرا در حضور این همه مسوول رسمی باید رئیس دفتر رئیس‌جمهور چنین جایگاهی را به خود اختصاص دهد.
البته تصاحب جایگاه صاحب عزایی در این مراسم و چند مراسم مشابه، تنها حاشیه حضور رئیس دفتر پرحاشیه احمدی‌نژاد نیست؛ بلکه گفت‌وگوی چند دقیقه‌ای او پس از چندین ماه سکوت ظاهری برای خبرنگارانی که انبوهی سوال از تحرکات انتخاباتی حلقه انحراف دارند شاید فرصتی مغتنم است.
خبرنگاری از او می‌پرسد که «آقای مهندس! چرا سکوتتان را نمی‌شکنید و الان مشغول چه کاری هستید» که مشایی می‌گوید «همین بهتر است. نامه می‌بینیم» خبرنگار می‌پرسد «آقای مشایی آیا کناره‌گیری شما از کمیسیون فرهنگی دولت و نمایندگی دولت در شورای نظارت بر صداوسیما، انتخاباتی است؟» مشایی هم که در این لحظات از حرکات سر و دست به جای زبانش استفاده می‌کرد، دستی به سر و روی خبرنگار کشید و این‌گونه سوالش را بی‌جواب گذاشت.
آخرین پیغام...
شاید از آخرین مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای مشایی پیامی باشد که به مناسبت بزرگداشت حافظ منتشر کرد. پیامی که اولین سخنان انتشار‌یافته از مشایی بعد از حدود 165 روز بود.
پیامی که بخش‌هایی از آن همانند هر اظهارنظر مشایی سبب شد در برخی از وبلاگ‌های حامیان او تفاسیر مختلفی از آن بشود. در ادامه بخش کوچکی از این پیام را برای نمونه می‌خوانیم:
«در ادبیات ایرانی عشق مقدس است و البته در ادبیات همه ملت‌های دنیا عشق مقدس است. کسی را به خاطر عشق نمی‌توان سرزنش کرد. زیرا آن‌جا که عشقی محقّق است دنیا در آن‌جا به‌مراتب بی‌پایه و بی‌قیمت است. حافظ منتقدی اجتماعی و مصلحی بزرگ است که به مداوای جامعه بیمار می‌کوشد، ریاکاران را آماج طعنه‌های خود قرار ‌دهد؛ مردمان را به دوستی و درستی می‌خواند؛ از زهدفروشی بیزار است و تعلقات را مایه اسارت و ذلت آدمی می‌بیند. حافظ آزادی و آزادگی را ستایش می‌کند». او در بخش دیگری از این پیام آورده است: «ایرانیان همیشه پیام‌های الهی و انسانی داشته‌اند. آن‌ها بین پیام الهی و پیام انسانی هم تفاوت قائل نبوده‌اند! ایرانی در همه جا از پایه‌گذاران اصلی تمدّن بشری بوده است.
در بین همه ملّت‌های مسلمان، این ایرانیان بودند که حقیقت و جوهر اسلام را از صورت و ظاهر و پوسته جدا کردند!»

از نامه‌خواندن تا صاحب عزا شدن
مشایی مهم‌ترین کار کنونی‌اش را نامه‌خواندن خوانده بود.
خبرنگار هم گفته بود «پس شما فقط نامه پاراف می‌کنید!»
 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


چه تظاهرات خودجوشی بود که هر دو نماینده باز هم تأیید صلاحیت شد

 

 

 چه تظاهرات خودجوشی بود که هر دو نماینده 

 باز هم تأیید صلاحیت شدند ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   آفتاب: تجمع سازماندهی شده علیه شیخ قدرت‌الله علیخانی و طاهرخانی نمایندگان اقلیت مجلس از قزوین و تاکستان به علت عدم همراهی در شعار اعدام برای موسوی و کروبی در صحن مجلس برگزار شد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912060375
خبرگزاری فارس با بیان این که در یک حرکت خودجوش(؟) مردم قزوین خواستار اخراج حامیان فتنه از مجلس شدند، نوشت:
مردم شهر قزوین پس از اقامه نماز جمعه با برپایی راهپیمایی اعتراض‌آمیز برائت خود را از نمایندگان حامی فتنه‌گران اعلام کردند.
در این راهپیمایی که با شعار الله‌اکبر و لا‌اله‌الا‌الله شروع شد راهپیمایان شعارهای مرگ بر فتنه‌گر، مرگ بر آشوب‌گر، مرگ بر موسوی، مرگ بر خاتمی، مرگ بر کروبی، مرگ بر ... و مرگ بر علیخانی را سر دادند.
در ادامه راهپیمایان با شعارهای فتنه‌گر حیا کن نمایندگی را رها کن، قدرت، طاهرخانی، فتنه‌گر پیوندتان مبارک - مرگ سران فتنه جواب خون ژاله، مرگ بر فائزه هاشمی، مرگ بر مصلحت ساکتی، خواص بی‌بصیرت مایه ننگ ملت، شعار ما یک کلام محاکمه والسلام، هاشمی بصیرت بصیرت، شیخ‌ قدرت حیا کن فتنه‌گر را رها کن، طاهرخانی حیاکن فتنه‌گر را رها کن، خوئینی، خاتمی، انگلیس پیوندتان مبارک و خوئینی، خاتمی، اسرائیل پیوندتان مبارک برائت خود را با فتنه‌گران و حامیان آنها اعلام کردند.
همچنین تظاهرکنندگان با شعارهای وکیل بی‌بصیرت هدایت هدایت، وکیل بی‌بصیرت خجالت خجالت، مرگ بر منافقین جدید، شیخ ‌قدرت حیا کن فتنه‌گر را رها کن و شهر مقدس ما جای منافقین نیست خواستار برخورد با عوامل فتنه و حامیان آنها شدند.
راهپیمایان با سردادن شعارهای مختلف مسیر مسجدالنبی تا سبزه‌ میدان را طی کردند و در پایان با شعارهای حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست، ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده، خامنه‌ای کوثر است دشمن او ابتر است و ندای یالثارات الحسین به راهپیمایی خود پایان و با آرمان‌های بلند شهدا و امام راحل تجدید بیعت و بر لزوم ولایت‌پذیری به عنوان اصل اساسی حرکت انقلاب تأکید کردند.
فراخوان رسانه‌ها برای این تجمع خودجوش در این لینک‌های خبرگزاری فارس و برنا و روزنامه رسالت دیده می‌شود:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912030017
http://www.resalat-news.com/fa/?code=55450
http://bornanews.ir/Pages/News-22553.aspx

 

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی


 


با فرهنگ اخراجیها، شیدا وُ مجنون-ها باید فراموش بشند ...

 با فرهنگ اخراجیها،

 شیدا وُ مجنون-ها باید فراموش بشند ...

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   دیشب دیدمت، پس از 23 سال. از شهادتت برایم گفتی . وقتی افتادی توی آب ، برای اینکه دشمن، قایق بچه ها را نبیند ، دستت
را گذاشتی روی دهانت ، تا فریادت را خاموش کنی . زمانی را که برایت در این دنیای خاکی مانده بود ، به چشمهایت قرض دادی تا با بچه ها وداع کنی. آنوقت زدی به دل آب و در میان نیزارها گم شدی تا امشب .
امشب برایت یک دنیا حرف دارم، یک سبد بغض فروخورده . نمی دانم از کجا بگویم، اما کاش مادر زنده بود و امشب به ضیافتت می آمد در شلمچه.
زیر همین "دژ هزار" بود که حسین ، سرش را با سربند" اعرالله جمجمتک" ، به خدا پس داد. وقتی جنازه او رابعد از هفته ها، پیش مادر بردیم ، می گفت حسین پس از شهادت، هر شب به خوابش می آمد و از تو برایش می گفت.
مادر خوشحال بود که با رفتن حسین، دیگر تنها نیستی و من امروز غمین از اینکه مادر در کنارم نیست اما خوشحال از اینکه او، پیش پسرهایش آرام گرفته است.
یادت می آید داداش؟ حسین هر وقت راهی جبهه می شد، فاطمه پای اتوبوس، شانه کوچکش را می آورد و با دستهای لاغرش، موهای پدر را شانه می کرد.
شبی که مادر برای دیدن حسین به معراج شهدا رفت، فاطمه هم با او بود. دخترک وقتی فهمید می خواهد پدرش را ببیند، شانه اش را از کیف کوچکش بیرون آورد . وقتی مادر پیکر بی سر حسین و شانه فاطمه را دید، بی اختیار حضرت زینب (س) را صدا زد و از حال رفت......
حالا دیگر فاطمه این قصه را هر شب، برای دخترش زمزمه می کند.
در آخرین نامه ات، از من خواسته بودی از اوضاع و احوال پشت جبهه برایت بنویسم. چند ساعتی تا نماز صبح مانده است پس بگذار بگویم از زمانی که پیش ما نبودی:
دفاع مقدس هشت سال طول کشید . در این مدت پدر جعفر هر 2 سال یک شهید داد، هشت سال جنگ 4 شهید و پدر همکلاسیت بیژن ، هر 2 سال یک پاساژ ساخت . هشت سال جنگ 4 پاساژ.
در این مدت هر وقت سپاه فراخوان نیرو داشت، همسر شهید شیرسوار فرمانده گردان ویژه شهدا ، پوتین همسر شهیدش را روی مزار او قرار می داد و فریاد می کشید " جعفر بلند شو امام تنهاست، جعفر بلند شوامام سرباز می خواد ، جعفر وقت حمله است بلند شو"‌
در مدتی که نبودی ، همرزمان زیادی در فراموشی همه، شمع وجودشان خاموش شد و به سوی قافله شهدای جنگ پرکشیدند. آنهایی هم که در آسایشگاهها هستند، از دریچه پنجره اتاقشان، چشمشان به آسمان و در انتظار دستی که آنها را با خود ببرد تا خانه ستارگان.
حالا اگر دارویی برای جانبازی گیر نیاید، عوضش کلینیک های مجهزی هستند که نمی گذارند آب توی دل سگ و گربه های این مملکت تکان بخورد. اگر همصدایی برای ما نیست ، تا دلت بخواهد انجمن های حمایت از حیوانات از سروکول دیوارهای این مملکت بالا می رود.
یادت می آید کربلای 5 را ؟ به بچه ها می گفتی کسانی وارد گردان ات می شوند که شناسنامه نداشته باشند. می گفتی شناسنامه آدم ها را به دنیا و زندگی پایبند می کند. قبل از عملیات، شناسنامه ات را جلوی چشم همه پاره کردی......
حسین جان! تو شناسنامه ات را در منطقه عملیاتی پاره کردی و بعد از جنگ آقایی که اتفاقا در این مملکت مسئولیت هم دارد ، شناسنامه اش را به دشمن فروخت و گرین کارت گرفت.
داداش من! از پیک گردانت بگویم. همونی که بهش می گفتی آهن ربا. از بس که ترکش می خورد توی این عملیاتها. گاز خردل امان اش رو بریده، هفته ای چند روز میهمان بیمارستانهاست . باقی روزها را هم روی تاکسی عمویش کار می کند.
برایت از "ننه علی " نوشته بودم . زنی که کنار مزار فرزند شهیدش کلبه ای ساخت تا بگوید همیشه به آرمانهای دلبندش وفادار است. ننه علی که امروز چشم از دنیا بست ، فردای آن روز کلبه اش را ویران کردند. تو گویی دیدن نمادی از نمادهای پایداری برای بعضی ها در این مملکت سخت و دشوار شده است.
حسین من! چه بگویم از چیزی که نمی توانم بگویم و چه بگویم از چیزی که نباید بگویم؟‌
پس ، این زمان بگذار تا وقت دگر.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 


ممکن است وضع بدتر از این هم بشود ...

 

 ممکن است وضع بدتر از این هم بشود ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی اعتدال etedaal.ir ، گفت:
با روندی که پس از هدفمندی یارانه ها اتفاق افتاده و نوسانات ارزی، افزایش مجدد قیمت ها در بخش دارویی دور از انتظار نیست و ممکن است وضع بدتر از این هم شود ، مگر اینکه تعهداتی که دولت در قبال هدفمندی یارانه ها داده ، محقق شود، تا کمبودها را جبران کند و جلوی افزایش قیمت را بگیرد.
عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:
اگر دولت به قانون تمکین نکند و به تعهداتش عمل نکند ، قیمت ها مجددا افزایش پیدا خواهد کرد و اگر بخواهند با زور و فشار جلوی افزایش قیمت را بگیرند ، داروها کمیاب می شود.
http://www.aftabnews.ir/images/docs/000098/n00098629-b.jpgوزیر بهداشت دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: تولید برای کارخانه های دارو باید به صرفه باشد؛ برق ، گاز ، آب و همه چیز گران شده ، قیمت ها بالا رفته و اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند ، ممکن است تولید دارو در کشور متوقف شود.
وی افزود:
دولت به تعهدات خود در زمینه صنایع عمل نکرده؛ از سویی بیشترین تجهیزات بیمارستانی در بیمارستانهای دولتی و بخش دولتی است تا خصوصی، و هیچ تدبیری برای این موضوع اندیشیده نشده است.
پزشکیان گفت:
وقتی به پزشکی اجازه می دهیم 10 تا 15 برابر قانون از بیماران پول بگیرد ، کسی رغبت کار در سیستم دولتی آنهم با دیرکردها در پرداخت را ندارد و باعث می شود تا مشکلات موجود در ارائه خدمات پزشکی را شاهد باشیم.
نماینده مردم تبریز ادامه داد:
بی عدالتی موجود ، درست نیست ، یک خدمت یا قیمتش ده تومان است یا صد تومان! نمی شود تو به یک جا بگویی 10 تومان اینجا خدمت را ارائه بده و برو بیرون 100 تومان کار را انجام بده!
وی افزود: اول ساختار باید درست شود؛ در یک ساختار غلط ، حتی مدیر توانمند ، غلط مدیریت می کند و در نتیجه نمی تواند مشکل را حل کند.
پزشکیان گفت:
کلیت قضیه در باره بودجه سلامت این است که دولت آن اعتباراتی را که باید در باره سلامت می داد را پرداخت نکرد و بخش بهداشت و درمان تخلف کردند و دولت منابعی را که باید به بهداشت داده می شد ، را نداد.
وی در خاتمه گفت: انتظار ما از دولت عمل به قوانین و برنامه پنجم است ، نمی خواهیم خارج آن عمل کند ، نه کم و نه زیاد و همین مشکل مردم را حل خواهد کرد.

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی

 

 


نوکر مردم که چوب لای چرخ مملکت نمیذاره! ...

 

 نوکر مردم که چوب لای چرخ مملکت نمیذاره! ...

 

برای مرجع روی عنوان کلیک کنید



   اگر قطارهای خوابیده در گمرگ، در خطوط مترو مشغول بودند، هر روز با 375 بار سرویس دهی 750 هزار مسافر را جابجا می کردند...اگر دولت قطارها را ترخیص کند،تعداد قطارها 30 درصد افزایش می یابد که رقم فوق العاده ای است و می تواند ازدحام جمعیت را بلافاصله یک سوم کاهش دهد...هر قطار هم 5.5 میلیون یورو قیمت دارد که با احتساب همه قطارها،بیش از 137 میلیون یورو از پول مردم بلااستفاده در گوشه گمرک افتاده است...
آیا خدمت به مردم این است که بگویند ما"نوکر مردم"هستیم و در همان حال،با مردم این گونه رفتار کنند؟!

اعتدال : در حالی که با افزایش قیمت بنزین و گسترده شدن محدوده طرح ترافیک در تهران ، تعداد مسافران مترو با افزایش چشمگیری مواجه بوده ،
عدم افزایش واگن های جدید به خطوط متروی پایتخت ، مردم را با فشارهای مضاعف مواجه کرده است به طوری که تراکم جمعیت در واگن ها به حد انفجار رسیده و مخصوصاً خانواده ها از این موضوع بسیار آزرده اند.
در این وضعیت اسفناک ، آنچه شرم آور است این که تعداد قابل توجهی واگن که با صرف هزینه میلیاردی از پول مردم ، از خارج خریداری و وارد کشور شده اند ، ماه هاست که در بندرعباس خاک می خورند و به جای آن که در خطوط مترو ، مردم را جابجا کنند ، بی هیچ استفاده ای در انبارهای گمرک در حال فرسوده شدن هستند!
علت این وضعیت بی سابقه هم آن است دولت می گوید تا عوارض گمرکی واگن ها را نگیرد ، اجازه نمی دهد حتی یک واگن هم وارد خطوط مترو شود! شهرداری تهران هم که این واگن ها را وارد کرده ، اعلام می دارد که آماده است هزینه گمرک را بپردازد. این هزینه هم در بودجه مصوب مجلس برای مترو دیده شده است ولی دولت به دستور شخص رئیس جمهور ، بودجه تصویب شده را نمی دهد!
خلاصه اش این است که دولت باید بودجه مترو را به شهرداری بدهد و شهرداری هم آن را دوباره به دولت (گمرک) برگرداند تا واگن ها را از گمرک بندرعباس به تهران ببرند و مردم را از عذابی که در واگن های متراکم مترو می کشند نجات دهند؛ اما رئیس جمهور مردمی ، امضا نمی کند!
چند واگن در گمرک خاک می خورند؟

سوال اینجاست که چقدر واگن در گمرک ، متروک مانده و آیا با آمدن آنها به مترو ، واقعاً گشایشی در کار مردم ایجاد می شود یا تعداد واگن های موجود در گمرک به حدی نیست که گره گشا باشد و آنچه مطرح می شود صرفاً هیاهوی سیاسی است؟
برای پاسخ به این سوال ، ابتدا مروری بر وضعیت موجود می کنیم:
*حدود 80 قطار در روز در خطوط مترو کار سرویس دهی به مسافران را انجام می دهند.
*بطور میانگین در روز هر رام قطار(7 واگن) 15 بار سرویس می دهد.
*بطورمیانگین هر رام قطار(7 واگن) در روز 25 هزار مسافر جابجا می کند.
(در خط یک ، 29 قطار در خط دو 27 قطار در خط چهار، 10 قطار و در خط پنج، 14 قطار که در مجموع 80 قطار در خطوط مترو سرویس دهی می کنند.)
* بطور میانگین، مجموع قطارها در روز حدود 1200 بار سرویس دهی انجام می دهند.
* بطور میانگین مجموع قطار ها در ماه 36 هزار بار سرویس دهی می کنند.
* با این حساب در روز بیش از 2 میلیون مسافر توسط قطارها جابجا می شود.
در این لحظه که شما این مطلب را می خوانید167 واگن (حدود 25 قطار) در گمرگ کشور خاک می خورند.
با این حساب اگر این تعداد قطار که در گمرگ است، در خطوط مترو مشغول فعالیت بودند در روز حدود 375 بار سرویس دهی انجام می دادند و حدود 750 هزار مسافر را جابجا می کردند که این رقم برای سرویس دهی در ماه می شود: 11000 بار سرویس دهی و جابجایی حدود 22 میلیون مسافر در ماه.
پس با عدم ترخیص این قطارها از گمرک حدود 750 هزار مسافری که باید با این قطارها جابجا می شدند در روز با همین تعداد قطار موجود در خطوط جابجا می شوند.
به عبارت دیگر
اگر دولت قطارها را ترخیص کند ، تعداد قطارها 30 درصد افزایش می یابد که رقم فوق العاده ای است و می تواند ازدحام جمعیت را بلافاصله یک سوم کاهش دهد.
هر قطار 7 واگنی هم 5.5 میلیون یورو قیمت دارد که
با احتساب همه قطارها ، بیش از 137 میلیون یورو از پول مردم بلااستفاده در گوشه گمرک افتاده است!
حال آیا رواست بخشی از پول مردم در کمرگ خاک بخورد و بپوسد و بخش دیگرش نیز توسط دولت بلوکه گردد و ملت هم در فشارهای روزانه و رو به تزاید مترو ، در عذاب دائمی باشند؟!
جالب این جاست دولت در حالی بودجه مترو را نمی دهد که اگر هم آن را پرداخت کند ، باز هم به عنوان عوارض گمرکی به خودش باز می گردد. دولت حتی می تواند اجازه ترخیص قطارها را بدهد و به میزان عوارض کمرگی اش ، از بودجه مترو را نزد خود نگه دارد.
واقعاً جای تأسف دارد که از یک سو ، تحریم های خارجی مانع از ورود برخی اقلام به کشور می شود و از سوی دیگر هم وقتی کالایی وارد می شود ، داخلی ها - آن هم از نوع دولتی - نمی گذارند به دست مردم برسد!
به راستی
کجای این رویکرد با شعار خدمت به مردم می خواند؟!  آیا خدمت به مردم این است که بگویند ما "نوکر مردم" هستیم و در همان حال ، با مردم این گونه رفتار کنند؟!

منبع: عصر ایران

 تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی