سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

از دزدی عواطف تا آفتابه دزدی ...

    نظر

 

 

 

   از دزدی عواطف تا آفتابه دزدی ... 

 

 

 

     با اشاره به پیوند فوق، مرجع مطلب وَ تغییر احتمالیعنوان مشخص میشود 

 

 

   تامل در آمار‌های دوره‌ای پلیس در ماه‌های اخیر حکایت از کاهش نرخ آمار جرائم خشن دارد. جرم‌هایی مانند سرقت‌های مسلحانه که گاه انتشار اخبار و روایات آن‌ها لرزه بر اندام بسیاری مان می‌افکند و هراس و دلهره ناشی از آن، سبب ساز انتقادات بسیاری به مسئولان می‌شد.وضعیتی که قطعا دورشدن از آن، ولو به میزان اندک، خبر بسیار خرسند کننده‌ای به شمار می‌آید که جا دارد پیرو آن از مسئولان و متولیان امر تقدیر و تشکر به عمل آوریم و امیدوار باشیم در سایه تلاش ایشان، این روند کاهشی تا ریشه کنی این دست جرایم ادامه پیدا کند.اما این پایان کار نیست چراکه تقریبا همه آمار‌های منتشر شده توسط نیروی انتظامی کشورمان، در کنار تاکید بر کاهش نرخ این دست جرائم، بر یک افزایش نیز تاکید دارد؛ افزایش نرخ جرائم خرد. جرائمی مانند سرقت تلفن همراه، کف زنی، جیب زنی و سرقت لوازم خودرو. جرائمی که برخی شان حتی به پیگیری خاصی نیز منجر نمی‌شوند.این در حالی است که در نتیجه بحران‌های اقتصادی و افزایش شدید نرخ ارز و طلا، جبران هزینه بسیاری از جرائم خرد دشوارتر از همیشه شده و گاه اوضاع آنقدر وخیم است که ممکن است جبران یک سرقت خرد برای برخی تا مدت‌ها غیرممکن باشد. برای آن‌هایی که حقوق بگیر هستند و خرید یک گوشی تلفن همراه هوشمند جدید برایشان به غایت دشوار است.

افرادی که در تنگنای مالی شدید، برای تامین مایحتاج روزمره خود نیز با مشکلات فراوانی مواجه هستند و در نتیجه اگر تلفن همراه شان سرقت شود، بعید است چند میلیون تومان برای خرید گوشی دیگری داشته باشند. مثالی که می‌شود به دیگر کالا‌های مورد علاقه سارقان هم بسطش داد؛ مثل ضبط و باند یا چرخ خودرو‌ها و امثال آن.درباره مال باختگانی سخن می‌گوییم که روز به روز بر شمارشان افزوده می‌شود؛ این را آمار‌های ارائه شده توسط پلیس نشان می‌دهد که حکایت از افزایش نرخ جرائم خرد دارد. جرایمی که بعید است در اطرافیانمان کسی از زمره آسیب دیدگانش نباشد و درباره آثار سوء ناشی از وقوع آن‌ها نشنیده باشیم و چیزی ندانیم. اما آیا آسیب‌های وارد آمده به این افراد، محدود به ضرر و زیان مالی‌ست؟ این پرسشی است که در گفت‌وگویی کوتاه با مال باختگان، به پاسخ‌های تلخی می‌رسد. پاسخ‌هایی که اگر افراد مال باخته، تلفن همراه شان را از دست داده باشند، گاه به طرح مسائلی مانند سو استفاده از انسان دوستی ایشان منجر می‌شود. نوع دوستی‌ای که ایشان نشان داده‌اند تا سارقی که خود را رهگذر نشان داده و از ایشان آدرس می‌پرسد را راهنمایی کنند غافل از اینکه در حال قدم گذاشتن به دام وی هستند. دام‌هایی که در بسیاری از جرائم خشن نیز برای مردم پهن می‌شوند و در نهایت به زورگیری یا سرقت خودرو یا حتی جرائم سیاه گره می‌خورد. بلایی که نه فقط مال و آبروی این افراد بی خبر از همه جا را، که انسان دوستی شان را نیز هدف قرار می‌دهد و گاه به ربودن آن منجر می‌شود. ربودن خاموش عواطف و احساسات انسانی افراد جامعه!

بلایی که می‌شود حدس زد فرجام آن برای آینده جامعه چیست. جامعه‌ای که در آن شهروندان به افراد مجزا از هم تبدیل می‌شوند که می‌ترسند به هم اعتماد کنند و حتی سوالات یکدیگر را پاسخ دهند. افرادی که باید خیلی ساده انگار باشیم تا تصور کنیم در کنار هم قرارگرفتن شان، جامعه تشکیل می‌دهد، بلکه باید انتظار داشته باشیم که تکیه شان بر فردیت، موجب بروز مشکلاتی بزرگ‌تر در آینده شود. درباره آسیب‌هایی سخن می‌گوییم که از جمله آثار آن، ندید گرفتن زشتی‌ها و کاستی‌های جامعه است که در دراز مدت، مسبب شکل گیری بزه کاران و گرایش آن‌ها به ارتکاب جرایم مختلف و خشن خواهد شد و نتایج آن به عموم القا خواهد کرد که بیش از پیش احتیاط کنند و مراقب خود باشند چراکه خطر در کمین ایشان است.چرخه‌ای از ناخوشی و ناملایمتی که روز به روز وسیع‌تر می‌شود و ارزش‌های انسانی بیشتری را در خود فرومی‌کشد و از بین می‌برد. وضعیتی که برای مقابله با آن، باید از همین امروز دست به کار شد و سلسله اقداماتی را در دستور کار قرار داد. اما چه کسی یا کدام نهاد مسئول این کار هستند و اصلا در رسیدن به وضع فعلی چه کسی را باید مورد سرزنش قرار داد؟

شاید ساده‌ترین کار این باشد که مسولان را شماتت کنیم و چه بسا برخی از مسئولان در این خصوص شایسته شماتت هم باشند، اما آیا خودمان در این زمینه بی تقصیریم؟ اگر این گونه فکر می‌کنید بد نیست کمی با خود خلوت کرده و خاطرات تان را مرور کنید تا دریابید چند بار حین رانندگی به خودروی دیگر زده‌اید و قصور خود را گردن نگرفته‌اید یا چند بار آینه خودرویی پارک شده را شکسته‌ای و به روی خود نیاورده‌اید.مروری که می‌شود جامع ترش کرد تا به عبور از خط ویژه یا معکوس راندن در خیابان یک طرفه یا پارک کردن‌های منجر به راه بندان یا پیچیدن بدون راهنما زدن یا رعایت نکردن نوبت در صف بانک یا مزاحمت برای همسایگان یا انبوه مسائل ریز و درشت دیگری برسد که اگرچه جرم نیستند و حداکثر تخلف نام دارند، اما همان بلایی را بر سر انسان دوستی و گوهر‌های ارزشمند وجود آدمی می‌اورند که سرقت‌های خرد می‌آورد؛ سرقت عواطفی ذی قیمت و گرانبها که نه در آمار پلیس می‌آید و در نه در هیچ آمار دیگری و وقتی در آمار‌ها هم جایی ندارد، لاجرم نباید توقع دیده شدن اش را داشت!...     

 

 

 

 تهیه وَ تدوین : عبد عاصی