سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دوران بـــرزخی ...

انشاالله که این وبلاگ بتواند وسیله-ای خدا-پسند برای اطلاع-رسانی صحیح وَ در جهت تحکیم انقلاب اسلامی وَ جمهوری اسلامی باشد ؛ والسلام علیکم من تبع الهدی ...

چرخ گردان را قضا گـــمره کند

چرخ گردان را قضا گـــمره کند 

  بابا بزرگه میگفت که حکیم حاذقی بوده که همتا نداشته ، معروف به «جالینوس حکیم». کمتر مریضی بوده که از درمونش ، عاجز وُ درمونده بشه. جان کلام اینکه آوازه-ی علم طبابت-اش ، عالمگیر بوده.

 یکروز نقل هر مجلس وُ مردمی میشه که جالینوس حکیم خودش چند هفته-ایه که مبتلا شده به «اسهال»! وَ عجیب-تر اینکه خود حکیم از معالجه-ی خودش عاجز شده وُ کم کم داره مضحکه وُ مسخره-ی هر "ننه قمری" میشه. یکروز حکیم ، شاگردای مکتب وُ محضرش رو همراه با چند نفر از علمای شهر به مجلس بزرگی تو خونه-اش دعوت میکنه. بعد از اینکه دو نفر زیر بغلش رو میگیرن وُ حکیم رو وارد مجلس میکنند ، دستور میده که خمره-ی پُر از آبی رو میذارن جلو روی اون جماعت. بعد ، دوائی رو میده به یک نفر تا بریزه تو خمره وُ خوب هم با اون آب مخلوطش کنه. تا جماعت حاضر با تنقلات وُ میوه پذیرائی بشن ، ساعتی میگذره. بعد به دستور جالینوس ، یک نفر محکم با چکش میزنه وُ خمره رو میشکنه! اما بر خلاف انتظار همه ، آب خمره رو زمین ، پخش وُ پَلا نمیشه! وقتی داخل خمره رو نگاه میکنند ، با تعجب می-بینند که آب خمره سفت وُ محکم «دَلمه بسته»! ... حکیم رو به جماعت میگه که سحر وُ جادوئی در کار نیس! از همین دوای ساخت خودم که تو خمره ریخته شد ، چندین هفته-ست که میخورم ، ولی مرض اسهالم درمون نمیشه. همون دوائیه که قبلا خیلی از مریضائی مثل خودم رو شفا داده! اما اینکه چرا درد خودمو درمون نمیکنه ، علتی نمیشه داشته باشه مگر مصلحت وُ قضای الهی ...

 نقل شده که جالینوس حکیم که دهها سال درد خیلی-ها رو درمون کرده بود ، خودش چند روز بعد از این مجلس ، از این دنیا رفت.

 «عـبـــد عـا صـی »

چون قضا بیرون کند از چـرخ سر  / عاقلان گـــردند جمله کور و کر

ماهیان افتند از دریــــــــا برون  /دام گیرد مــــــرغ پّران را زبون

چون قضا آیـد شود دانش بخواب /  مه سیه گردد بگیــــــرد آفتاب

چرخ گردان را قضا گـــمره کند  /  صد عُطا رِد را قضا ابلـــــه کند

چون قضا آیــد نبینی غیر پوست  / دشمنان را باز نشناســی ز دوست

 مولانا مولوی